جهان سرمایهداری به بحران رسیده است و برای برونرفت از این گرداب، هرروزه در یک گوشه آسمان و زمین، آتش جنگ را شعلهور میکند؛ تا با سهمخواهی بیشتر، خود را از این منجلاب برهاند. از یکسو، گلوی جبهه کار را میفشارد و از سوی دیگر، یک روز به تقسیم لیبی میپردازد و روز دیگر، جنگ ایران و عراق را به راه میاندازد و یک روز، سوریه و یا افغانستان را به طالبانیان میسپارد و یا سالها در فلسطین مردم را توسط صهیونیستها آواره میسازد تا سرزمینهای بیشتری را تصاحب کند. امروز، شاهد این آتش افروزی در اوکراین، روسیه و کل ناتو به رهبری آمریکا هستیم؛ تا این بخش از منابع را، گرگ صفت، تکه پاره کنند. این تقسیم غنائم، در همین یک دهه اخیر، دهها میلیون کشته و زخمی و آواره برجای نهاده است.
رهبران این کشورها، هرگز در فکر ملت و کشور خود نبوده و دیدهایم که حتی در دوران صلح، جز چپاول مردمان، به کاری نپرداخته و در راه رفاه آنان گامی برنداشتهاند. بحران کرونا، آنرا به همه ثابت کرد.
آزادیخواهان و بشردوستان و طرفداران جهان بدون جنگ، میبایست با توجهی عمیق و ریشهای، به علل این جنگهای سرمایهای پرداخته و مردمان را از توطئههای جنگطلبان و اهداف نهائیشان آگاه سازند. در روشنگری سربازان جبههها، که همگی فرزندان کارگران و زحمتکشان این کشورها هستند و این جنگ، هیچ حاصلی جز کشتار آنان و آوارگی خانوادهها و هموطنانشان ندارد، بکوشند.
جنگ روسیه و ناتو و حاکمان اوکراین با تفکرات فاشیستی، از سالها قبل بر سر تقسیم قدرت و ثروت، بین چپاولگران و رهبران جهان سرمایهداری، زمینه چینی شده بود. این جنگ و برادرکشی میتواند آغازی بر جنگی گستردهتر باشد که هرروزه در گوشهای از جهان، جرقه میخورد. ملت آگاه، هرگز خود را اسیر حاکمان سرمایه نکرده و بیهوده نیست که سربازان دوطرف، به یک جنگ واقعی و هموطن کشی، نپرداخته و سعی در ترک میادین نبرد دارند؛ وگرنه تاریخ گواه مقاومت سرسختانه و اسطورهای همین سربازان در مقابل ارتش هیتلری بوده و ثبت است چگونه خانه به خانه، به مقاومت پرداخته و آن ارتش عظیم فاشیستی را با شکستی هولناک روبهرو ساخته است.
نابود باد جنگ، زنده باد صلح و آزادی
دکتر موسوی
دنیا را برق گرفت، ایران را چراغ نفتی! ان دسته از چپ های جهان که به خاطر حس انسان دوستی و حمایت از زحمتکشان جنگ اوکراین را به خاطر منافع توسعه طلبانه پوتین بدون قید و شرط محکوم کرده اند یک طرف، چپ های از همه جا رانده و مانده وطنی که پرنده ای دور شان پر نمیزند و شعار های فرتوت ۴۰ سال پیش را سر میدهند طرف دیگر!! نمیشود مقاله ای از اینان دید که اشاره متمرکز به یک واقعه جاری را با خزعبلات صهیونیستی، امپریالیستی، و ناتو در هم نیامیزد. حیرت انگیز است چطور یک مقاله پانزده سطری طومار سرمایه دری، امپریالیسم، صهیونیسم، ناتو را میتواند در هم بپیچد تا مقاله نویس چپ گرایش بتواند “بحران سرمایه داری” را پیراهن عثمان کند.
البته این بهترین و تنها راه برای جمع و جور کردن چپ های مستاصل قدیمی است که گاه بیگاه علیرغم اختلافات عمیق توده ای – خط سومی میتواند مسکنی برای دارد های التیام نیافتنی خود پیدا کنند.
تاریخ گواه مقاومت سرسختانه و اسطورهای همین سربازان در مقابل ارتش هیتلری بوده و ثبت است چگونه خانه به خانه، به مقاومت پرداخته و آن ارتش عظیم فاشیستی را با شکستی هولناک روبهرو ساخته است.
رزا: مطمئنید اینها همان سربازان هستند؟ به نظرم اما سربازن ارتش الیگارشی فاسد پوتین باید باشند؟!
اقای دکتر! فاشیست کسی است که مردم بی گناه یک کشور مستقل را بمباران میکند!!!
کپی کودکانه ای از مواضع پیکار!
پیکار موضعی رادیکال اما نادرست در مورد جنگ ایران و عراق داشت. جنگ را بدرستی ارتجاعی ارزیابی میکرد ولی درباره محکوم کردن متجاوز تقریبا” ساکت بود و پیشنهاد جنگ داخلی اش کپی برداری غیرعملی از لنین.
با خواندن مقالاتی از این دست متاسفانه باید گفت که ادامه دهندگان چپ باصطلاح خط ۳ ایران ۴۰ سال پس از تلاشی پیکار حتی قدمی هم به جلو برنداشته است.
آقای دکتر موسوی نظرخود را نوشته و مانند هزاران نفر دیگر، گر تو بهتر می نویسی همت کن بنویس بفرست اخبار روز مثل بقیه این جا درج می شود.
ولی چون جنابعالی اخبار روز را تخته پرشی علیه نیروهای چپ و ضد دیکتاتوری کرده ای اهل نوشتن مقاله نیستی و معلوم نیست چه کسی یا جریانی را قبول داری ؟
بجای اینکه آنها را تبلیغ کنی ماموریت داری که در زیر مقاله ها سمپاشی و لجن پراکنی کنی .
از آرشیوت پرونده بیرون میاری یکی را با «پیکار» بعداز انقلاب دیگری را با« قلان » جریان و نویسنده ی دیگر را با «بهمان» جریان مقایسه می کنی که چی؟
چند روز پیش در صفحه فیس بوک دکتر مهرداد درویش همین موضوع را خودش نوشته بود که در مورد جنگ ایران و عراق می گفتیم: جنگ ارتجاعی ست و عراق دیکتاتور بخاطر تحریکهای حکومت مرتجع اسلامی به ایران حمله کرده ست . ایشان ضمن تائید تحریکات حکومت اسلامی ایران بعداز انقلاب و در سراسر منطقه به روشنی و صراحت صادقانه امروز می گوید: تحریکات و ندانم کار یهای حکومت خمینی نمی توانست توجیهی برای حمله نظامی و اشغال ایران توسط رژیم عراق گردد. بعدا خیلی عملکرد های عجیب و غریب هم در رابطه با جنگ و صدام از بسیاری از نحله های فکری دیدیم ولی بسیاری ازجمله نهضت آزادی و همان حزب توده بعداز آزادی خرمشهر ادامه ی جنگ را نادرست می دانستند که خمینی و رفسنجانی آتش گرفتند. حالا شما عمدا چسبیده ای به مواضع چپ روانه و راست روانه نیروهای انقلابی در ۴۳ سال پیش که چه نتیجه ای بگیری ؟ جز چپ ستیزی؟
مگر این که نشان دهی از موضع کدام جریان سیاسی دفاع می کنی و چرا؟
تا کنون نظری مثبت از حضرت عالی دیده نشده ست.
بنظرخودم کامنت بالا بزرگداشتی از پیکار بود حالا که دکتر شما هم نوشته چه بهتر!
اگر آقای دکتر موسوی نظر خود را نوشته پس من هم نظرچه خودم را نوشته ام. بلشویک ها را نه چپ بلکه بخشی از جریان جهانی دیکتاتوری ارزیابی می کنم.
متاسفانه از جریانی دفاع نمی کنم و متاسفانه تر قادر به جریان سازی نیستم، تامین معاش وقت زیادی می برد و امکان انقلابی حرفه ای بودن ۲۴ ساعته را ندارم. اینکه شما چرا تا این حد به مصاف یک آسیاب بادی آمده ای را درک نمی کنم.
حالا بنظر شما حق ندارم چیزی بنویسم تا امثال شما لااقل از غلط بودن آن ها در درست بودن خود استوارتر شوید؟