شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

آوار اتهامات ِ مدافعان دفاع از جنگ؛ ریزش بهمنی که پایان یافت!

سزاوار است کسانی که عمری را به مبارزه در راه سعادت بشری صرف کرده اند و رنج زندان و شکنجه را در این راه تحمل کرده اند؛ به جای هشدار به محکوم کنندگان تجاوز کشوری به کشور دیگر و نسبت دادن شتابزدگی و بی اطلاعی در باره‌ی این جنگ بدفرجام و بانیان آن به...

سزاوار است کسانی که عمری را به مبارزه در راه سعادت بشری صرف کرده اند و رنج زندان و شکنجه را در این راه تحمل کرده اند؛ به جای هشدار به محکوم کنندگان تجاوز کشوری به کشور دیگر و نسبت دادن شتابزدگی و بی اطلاعی در باره‌ی این جنگ بدفرجام و بانیان آن به طرفداران و مدافعان صلح، دیگران را به کوشش در راه مبارزه با جنگ و واداشتن دولت های متخاصم به پایان دادن به جنگ، این نکبت پرآزار،  تشویق کنند

سقوط بهمن زمانی روی می‌دهد که لایه تازه‌ای از برف روی سطحی شیب‌داری تند یا متوسط می‌نشیند. ذوب‌شدن لایه بیرونی برف باعث تشکیل یک ورقه یخی ناپایدار می‌شود. این ورقه یخی در اثر بارش بیشتر در میان توده‌ای از برف مدفون می‌شود. وقتی این اتفاق می‌افتد، فقط به یک محرک نیاز است تا توده برف جابه‌جا شود؛ این محرک می‌تواند حرکت یک اسکی‌باز روی سطحی شیب‌دار باشد. با همین حرکت، ریزش توده‌های برف و یخ، یعنی همان بهمن در عرض چند ثانیه گاه سرعتی بالغ بر ۳۲۰ کیلومتر و بیشتر پیدا می‌کند و هر چیزی که سر راهش باشد، با خود به پایین می‌کشد.

دفاع ایدئولوژیک از جنگ، خصلت توده سست برف را دارد  که به شکل بهمن ناگزیر از فرو ریختن است. هر چند در مسیر خود خرابی و نابودی موجودات را رقم میزند، اما پایان عظمتی است که برپایه ی سستی بنا شده است. این سستی و بی پایگی هر چند بخواهد بر سر منتقدش آوار شود؛ پیش‌تر سستی و فرو ریختن خود را اثبات می کند.  

موضوع این گفتگو همچنان به دفاع ایدئولوژیک از جنگ و اثبات ناروایی و بیهوده بودنش مربوط است، چرا که طی یازده روز از حمله تجاوزگرانه روسیه به اوکراین و در نتیجه‌ی آن؛ احیای آبروی از دست رفته ناتو و رئیس جمهورِ بزرگترین و قدرتمندترین کشور امپریالیستی جهان و شادمانگی او از پاس گلی که پوتین برایش فراهم کرد، آشکارا نشان داد. و نشان داد که این حمله نظامی تا چه حد در راستای منافع امپریالیسم امریکا، اروپا و ناتو تمام شد و آن اتهام بیشرمانه ای راکه مدافعان روسیه پوتین به حامیان «نه به جنگ» و «دفاع از صلح» می چسباندند که «شعار صلح همسویی با امپریالیسم جهانی، نازیسم و ناتو است» را به خود آنها برگرداند و حالا دیگر به جرات می توان گفت آنان‌ که در دفاع از حمله متجاوزانه‌ی روسیه به کشور و مردم اوکراین با شعار «در دفاع از جنگ عادلانه علیه فاشیسم» در عین اینکه بال چپ دستگاه تبلیغاتی جنگی پوتین شدند، در عمل هیچ پاسخی برای تاثیر این تجاوز در پوشانیدن خفت و خواری ناتوی گریزان از افغانستان و بی اعتباری هر چه بیشتر آمریکا در پس این توجیه فضاحت بار “دفاع ازجنگ عادلانه”، ندارند!

 و این تازه ازنتایج سحر است و هنوز صبح دولت مدافعین جنگ ندمیده است تا شاهد آوار ناشی از جنایات جنگی از هر سو، بر سر مردم اوکراین و سپس مردم روسیه و به دنبال آن کشورهای پذیرنده مهاجرین جنگی و در نهایت تاثیر این جنگ بر زندگی اقتصادی -اجتماعی کشورهای مختلف به خاطر افزایش قیمت ها به ویژه حامل های انرژی (نفت و گاز  و…) بر بی آبرویی مدافعان جنگ و دفاع از تهاجم روسیه می‌انجامد؛ باشند!

همه‌ی آنان که از عقل سلیمی در ارتباط با این جنگ و تاثیرات مخربش در جهان اندیشه کرده و می کنند نمی‌توانند این عواقب ناشی از جنگ را نادیده بگیرند و نگران چنین اتفاقاتی در ادامه جنگ و حتی پس از آن هستند که:

·         جنگ روسیه علیه اوکراین به میلیتاریسم و گسترش تولید تسلیحات در جهان دامن خواهد زد

کافیست پس از جنگ با هر نتیجه احتمالی؛ این منطق – که یک کشوری مثل روسیه به خود اجازه می‌دهد به بهانه‌هایی (اعم از اینکه موضوع این بهانه ها واقعی باشد یا مبالغه آمیز بزرگ شده باشد؛ اعم از اینکه جنگ افروز چه ماهیتی داشته باشد امپریالیست باشد یا رژیمی کلیپتوکراتیک و سرمایه داری مافیایی) می تواند برنامه تولید و فروش تسلیحات را در دستور کار همه‌ کشورهای سرمایه داری از سرکردگان جهان امپریالیستی تا کشورهایی که اقتصاد خود را در پای میلیتاریسم قربانی کرده اند. قرار دهد.

·         تشدید مسابقه تسلیحاتی اتمی حین و پس از جنگ

 یکی از دروغ‌هایی که جنگ با آن توجیه شده است و مدافعان ایدئولوژیک جنگ دایما آن را به خورد مردم می‌دهند، تکرار حرف دستگاه دولتی پوتین و اظهارات نادرست “لاوروف” وزیر خارجه‌ی روسیه که گفته است: «روسیه وارد اوکراین شد، تا از جنگ اتمی جلوگیری کند». این ادعای مسخره و بی پایه مثل آنست که جهان داشت نابود می‌شد و دستِ بایدن و یا دیگر روسای کشورهای دارنده‌ی سلاح اتمی روی ماشه بود که روسیه با تجاوز به کشوری مانع از فشردن ماشه توسط این دست های پلید شد!!  برعکس چنین لاطائلاتی این است که اتفاقا پس از جنگ مسابقه‌ تسلیحات اتمی به خاطر چنین تهدیدات تجاوزکارانه شروع خواهد شد و شدت می‌یابد و اتفاقا همین کشورهای دارنده‌‌ی دانش و تکنولوژی هسته ای، بازار چنین مسابقاتی را با استفاده از نگرانی موجود در کشورهای ضعیف تر، دامن خواهند زد. این نتیجه‌ی و دستاوردی است که بعد از جنگ دوم جهانی و استفاده‌‌ی امریکا از بمب اتمی و فرو ریختن آن بر هیروشیما و ناگازاکی، به دغدغه‌ی کشورهای جهان تبدیل شد.

·         احتمال گسترش دامنه‌ی ناتو درجهان پس از تجاوز نظامی روسیه

این تجاوز آشکار روسیه به کشورهمسایه، بر پایه‌ی نگرانی هایی بسیار کوچک تر از این نگرانی که جهان اکنون با ظهور جنگ و ادامه آن مواجه شده است، توجیه شد که عبارت بود از احتمال پیوستن اوکراین به ناتو. این احتمال می توانست از طریق گسترش دامنه‌ی دیپلماسی و بردن شکایت به سازمان های ذیربط بین المللی و همچنین استفاده از ایجاد حسن نیت و تفاهم با همسایگان از طریق روسیه مننفی گردد. اما از آنجا که موضع روسیه و شخص پوتین کشورگشایی و گسترش دامنه نفوذ خود بوده است این درخواست بهانه‌ای برای حمله نظامی تجاوزکارانه گردید. طرفداران پوتین در ایران می کوشند این بهانه و سایر بهانه‌های دیگر را دلیل حمله‌ی پیش دستانه قراردهند. آنها دیگران را با این حرف که زمینه‌ی شرایط بوجود آمده را نادیده گرفته اند؛ مدافع ناتو و امپریالیسم معرفی می کنند! آنها با استناد به نقل قول لنین که: جنگ ادامه ی سیاست است خود و دیگران را فریب می‌دهند که گویا هر سیاستی لاجرم به جنگ ختم می‌گردد! آنها ادعا می‌کنند که سیاست گسترش ناتو موجب جنگ گردیده‌ است اما نمی‌گویند آیا زمینه‌های توسعه طلبی یک همسایه قلدر، از جمله موجبات تقویت گرایش کشورهای دیگر به عضویت در ناتو نمی‌گردد؟ آیا این پوتین نبود که بارها از ناتو درخواست عضویت کرد و چون بنا به هر دلیلی نتوانست به ناتو جذب شود مردم و احزاب روسیه را ترساند که با پذیرفته شدن اوکراین در ناتو؛ روسیه در تیررس و تهاجم امپریالیستی قرار می گیرد؟

·         جنگی که آغاز شده است به راحتی پایان نمی یابد ؛ ادامه ‌ی جنگ گرم، جنگ سرد است     

مدافعان جنگ تجاوزکارانه می گویند «جنگ اوکراین با تغییر توازن قوای جهانی خاتمه می‌یابد». آنها تنها راه توازن قدرت‌های دولتی را با جنگ می‌شناسند، فرضی که هم محتمل است و هم نامحتمل. امروز پس از یازده روز جنگ بیش از یک و نیم میلیون نفر از مردم  اوکراین آواره‌ی کشورهای اروپایی شده‌اند. میلیون ها نفر – کار، خانه و آسایش خود را از دست داده اند، صدها نفر در اوکراین و شاید بیش از هزاران نفر در هر دو کشور اوکراین و روسیه، قربانی مستقیم این جنگ جانشان را از دست‌داده اند؛ زیرساخت های اقتصادی کشور نابود شده است؛ این تعداد پناهنده و بیکار و کشته و زخمی و خرابی و ویرانی، تا چند برابر می‌تواند افزایش یابد؛ آیا این موازنه‌ی قدرت برای خاتمه‌ی جنگ؛ این خسارات جانی و مالی را جبران خواهد کرد؟ و تازه چه تضمینی وجود دارد که توازن قدرت منجر به پوشاندن آتش جنگ زیر خاکستر ویرانه های آن نباشد؟

·         جنگ دموکراسی ها را در جهان نابود می کند

 شاید برای دیکتاتورهایی چون پوتین دموکراسی اهمیت نداشته باشد، اما پرسش اساسی در برابر مدافعان ایدئولوژیکِ جنگ این است که چطور می‌توان با این جنگ و پس از آن در هر دو کشور درگیر، نهادهای دموکراتیک را ایجاد کرد؟ دو سناریو را می توان مفروض دانست: سناریوی اول که روسیه برنده جنگ باشد! آیا پوتین دیکتاتور که تاب تحمل صدای مردم روسیه را ندارد و بیش از شش هزار مخالف جنگ و مدافع صلح را سرکوب و زندانی کرده است قادر است در اوکراین دموکراسی برقرار کند؟ او یا دولتی تابع خود را در اوکراین برمی‌گمارد که در آنصورت نتیجه از پیش روشن است و یا در بهترین حالت دولتی ائتلافی از اوکرایینی ها و روسها را به کار می‌گمارد که در نتیجه‌ی تجاوز و از آنجا که هر روحیه‌ همزیستی در جنگ به روحیه انتقام و دشمنی بدل می‌شود؛ دموکراسی پیشاپیش قربانی این جنگ و دور از دسترس خواهد بود. سناریوی دیگر اینکه روسیه مجبور شود جنگ را به هر نسبتی از توافق خاتمه دهد. آنگاه نیز در کشوری جنگ زده و آسیب دیده، این قدرت‌های کشورهای دیگر هستند که برای این کشور تصمیم خواهند گرفت. آنچه که پس از چهل و دو سال از دخالت شوروی در افغانستان و ادامه تجاوز امپریالیستی و ارتجاعی پس از اخراج شوروی و استقرار دولت های به غایت ارتجاعی و فاسد را شاهد بوده ایم!

·         استثمار و بردگی کارگران پس از جنگ تجربه تلخ دنیای معاصر است

توسعه و پیشرفت در کشورهای جنگ‌زده جای خود را به رشد اقتصادیات سرمایه داری و ارزان سازی هرچه بیشتر و استثمار و بردگی کارگران خواهد داد. بی تردید این خود یکی از اهداف جنگ و تجاوز به کشورهای ضعیف است. این امر در اوکراین با توجه به شرایط بحرانی اقتصاد آن کشور بیشتر اعمال خواهد شد. در روسیه نیز کارگران و زحمتکشان باید هزینه‌های سنگین این خوی توسعه طلبی و برتری طلبی دستگاه دولتی و نظامی – امنیتی پوتین و همراهان و پشتیبانانش را بپردازند.

این ها و بیشتر از آن، نتایج به‌دست آمده از جنگ‌هایی است که حداقل پس از فروپاشی شوروی تاکنون رخ داده است و این جنگ نیز از آن مستثنی نیست. هیچ قدرت و بلوک رسمی نظامی چون ناتو و هیچ کشور قدرتمند نظامی در جهان مدافع و قیم مردمان هیچ کشور دیگری نیست! به ویژه که این قدرت‌ها همگی برساخته از نظام های سرمایه داری غارتگرند و پیش و بیش از هر چیز مردم خود را استثمار و غارت می کنند و هرجایی هم که پا گذاشته اند جز ویرانی و غارت ببار نیاورده اند!  مدافعان ایدئولوژیک جنگ در بهترین حالت با نگاهی جهان وطنی و با حسی انترناسیونال فکر می‌کنند وظیفه دفاع ازمردمان جهان را دارند، این نگاه و حس اگر واقعی باشد؛ هرچه عمیقتر و انسانی تر باشد نمی تواند جنگ و برپادارندگان آن را توجیه و بدتر از آن ستایش کند! پوتین در عمل هیچ فرقی با سران جنگ طلب کشورهای دیگر ندارد. پوتین مدافع حقوق مردم جهان نیست. نگاه کنید به آخرین اظهارات نماینده روسیه در اجلاس وین و در ارتباط با برجام! آیا آشکارتر از این‌که در برابر دیگران ضمانت کتبی برای منافع خود را طلب می کنند؛ سیاستی را می‌شناسید که نشان دهد روسیه و دیگران جز منافع خود را در منازعات بین المللی دنبال نمی کنند؟

 برخلاف اوهام و خیالاتِ دفاع از جنگ عادلانه، شعار«نه به جنگ» و «دفاع ازصلح» نه تنها همسویی با ناتو و امپریالیسم و فاشیسم نیست که چنانچه به عنوان پایه‌ای برای برون‌رفت از انفعال و بی‌طرفی قرارگیرد و افشاگر نیاتِ پس آن تحریکات امپریالیستی و این تهاجم روسیه متجاوز گردد و جهان را به سود صلح و خاتمه‌ی جنگ و الغای هر آنچه به سود جنگ طلبی در جهان‌ است؛ فرا خوانَد؛ می‌تواند در خدمت سعادتمندی بشریت باشد. دفاع از جنگ و همچنین انفعال در برابر جنگ و مدافعان آن وجدان بشریت آگاه  را می آزارد.

سزاوار است کسانی که عمری را به مبارزه در راه سعادت بشری صرف کرده اند و رنج زندان و شکنجه را در این راه تحمل کرده اند؛ به جای هشدار به محکوم کنندگان تجاوز کشوری به کشور دیگر و نسبت دادن شتابزدگی و بی اطلاعی در باره‌ی این جنگ بدفرجام و بانیان آن به طرفداران و مدافعان صلح، دیگران را به کوشش در راه مبارزه با جنگ و واداشتن دولت های متخاصم به پایان دادن به جنگ، این نکبت پرآزار،  تشویق کنند. هر فراخوانی جز دفاع از صلح و خواست پایان یافتن جنگ، پیشاپیش در نزد کارگران و زحمتکشان، گوشی برای شنیدن  نخواهد داشت چرا که، تلخی جنگی هشت ساله و پیامدهای چند دهساله اش را هنوز هم  به ناگزیر تجربه می کنند .

https://akhbar-rooz.com/?p=144310 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

20 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرش
آرش
2 سال قبل

با درود به آقای اکبری
و تشکر از مقاله خوبتون
حزب توده در گذشته بعلت تقاضای دادن امتیاز نفت شمال به شوروی (مجلس چهاردهم ) به دلیل داشتن امتیاز نفت جنوب توسط انگلیس , مرتکب یک اشتباه بزرگ شد , این پشتیبانی از شوروی بعلت مبارزه با امپریالیسم انگلیس , بدون در نظر گرفتن منافع کشور ایران اتخاذ شده بود یعنی فدا کردن منافع مملکت برای یک کشور بیگانه که ایران را در اشغال نظامی داشت.
البته حزب توده با اعلامیه اش در رابطه با تهاجم نظامی روسیه به اوکراین با درس گرفتن از گذشته,”حمله روسیه ” را محکوم کرده است که جای خوشحالی دارد صرفنظر از اینکه ملاحظاتی کرده,واین محکومیت فقط به “حمله” نه تهاجم مختص شده است.
کسانی که از روسیه دفاع تمام قد میکنند , مخصوصن انشعابیون حزب توده به سرکرده گی راه توده دوباره به همون دلیل یاد شده متوسل شده اند , مبارزه بر علیه امپریالیزم , چون کشورهای سرمایه داری در کشورهای مختلف جنگ و جنایت می کنند پس روسیه هم حق حمله و تهاجم دارد, بدون در نظر گرفتن منافع مردم بیگناه که در حال کشته شدن و آواره شدن هستند
آیا آنها همه ایدئولژیک فکر می کنند . یا …….؟
با آرزوی سلامتی و موفقیت

ایکاروس
ایکاروس
2 سال قبل

جناب اکبری
بانگ خروس خیلی وقت است که می اید فقط شما در خواب عمیق هستید و چشم و گوشتان بسته است. مسابقه تسلیحاتی جدید سالها قبل از جنگ اوکراین با خروج طرفداران جهان تک قطبی از قراردادهای کنترل تسلیحات استراتژیک آغاز شده است و شما در خواب بودید و هیچ نگفتید. جنگهای ناتو همه قبل از جنگ اوکراین با بمباران منطقه بالکان و یوگسلاوی، با تجاوز به عراق، با تجاوز به افغانستان با تجاوز به لیبی با تجاوز به سوریه و….آغاز شده است و شما در خواب بودید و هیچ نگفتید نه اینکه آغاز جنگ با جنگ اوکراین باشد.
متاسفانه علیرغم میل باطنی ام باید بگویم شما در هر سه نوشته خود در این زمینه عکس مار و کلمه “مار” را به مردم نشان داده و خواهان آن هستید تا قضاوت کنند کدام مار است. البته اگر مرا متهم نکنید که چیزی را به شما نسبت میدهم که هرگز در نوشته هایتان انجام نداده اید. دوست عزیز همانگونه که اقای امیدی نشان داده است مضومن نوشته هایتان مهم است نه ظاهر پر طمطراق دفاع از صلح و مبارزه زحمتکشان و بلایای جنگ. همانگونه که مارکس میگوید اگر قرار بود ظاهر و نمود چیزی هملن واقعیت آن چیر باشد که بشر به تئوریهای سیاسی نیازی نداشت.
امیدوارم عینک ظاهر بینی و کم عمق بینی را از چشمانتان بردارید.

کامران امیدوارپور
کامران امیدوارپور
2 سال قبل
پاسخ به  ایکاروس

چرا در سایت «اسمش را نبر» که همسو با نظرات مسعود امیدی و جنابعالی ست.
امکان کامنت گزاری وجود ندارد که ما مجبور بشیم زیر نوشته های شما بنویسیم نه به جنگ ، تجاوز روسیه محکوم ست ؟

در هر دعوی بین المللی ، بین کشوری وحتی شخصی … دستور جلسه و کیفر خواستی وجود دارد. مثلا د رمورد مذاکرات برجام از اول تا امروز ، پرونده ها ی طرفین را روی میز نمی ریزند .

حالا در اینجا دوست داری تمام پرونده ی اوکرائین و حامیان آن را آقای اکبری بنویسد؟
اینکه نشد جنگ روسیه علیه اکرائین !
مگر شما تمام کارهائی که روسیه کرده را می نویسید؟
نظر شما در باره ی شبه جزیره کریمه که به خاک اوکرائین چیست؟
در سایت «اسمش را نبر» که فقط حرفهای روسهای را مینویسند. چرا؟
اخبار روز که هم ترجمه ها و حمایت های مسعود امیدی و نظائر او را درج می کند هم از کوبائی ها می نویسد و هم بی طرفان را مشکل شما چیست؟
سایت «اسمش را نبر» خوبه که فقط حرف روس ها را می نویسه؟

ساسان
ساسان
2 سال قبل
پاسخ به  ایکاروس

جناب ایکاروس :
معمولا کسانی که چیزی برای گفتن ندازند سعی می کنند کافه را بهم بریزند ، برایشان هم اصلا اهمیت ندارد که صلح چیست و چه ارزشی برای طبقه کارگر دارد و جنگ تاچه اندازه کارگران را از جریان پویا و بالنده‌ی سوسیالیزم دور می کند . حرف مفت زدن هم هزینه ندارد . دوست شما آقای امیدی و سایر کسانی که پشت شعار جنگ طلبانه ‌ی به ظاهر ضد فاشیستی ایشان پنهانند مشت جماعتی اند که تاریخ نیاموخته اند دلیلش این نکته ی ساده است امیدی و دیگر همفکرانش از کشته شدن ۱۴۰۰۰یا ۱۵۰۰۰ نفر در اوکراین به دست گرایش نئوفاشیستی در ۲۰۱۴ می گویند و خطر فاشیسم را از این طریق به مخاطب القا می کنند (. البته این کار جنایت بوده است و از هر سو سر زند جنایت است حتی اگر یک نفر قربانی داشته باشد ). اما حاضرند جهانی غرق در کشته شود تا فردی دیکتاتور چون پوتین با پشتیبانی جریانات جنگ طلب روسیه به نیات شوونیستی خود برسند .ویا آنطرف امریکا و متحدانش به تجدید حیات سیاسی و میلیتاریستی خود را توسعه دهند . امیدی نا امید از اینکه چرا حزبی که او سنگش را همیشه به سینه زده است (حزب توده)حالا جنگ را محکوم کرده است؛ نمی تواند بفهمد که این جریان فاشیسم و تکرار آن در تاریخ نیازمند زمینه های رشد است . همانگونه که در آلمان این زمینه ها که مهمترینش اقبالی بود که هیتلر در بین مردم به دست آورده بود . کدام ویژگی فاشیزم و نئونازیسم که او می گوید بر حمایت میلیونی هر دم افزون شونده مردم کدام کشوری در جهان پدیدار شده است ؟ از رهاورد آن اختلافات داخلی بین اوکراینی تبار ها و روس زبان و یا روس تبار ها در ۲۰۱۴ منجر به قتل هزاران نفر شد فاشیزم چه رشد قابل توجهی چه از نظر پایگاه توده ای و چه از نظر اقتصادی و تاثیر آن برمردم اوکراین و چه به لحاظ رشد و توسعه فرهنگ فاشیستی در اوکراین و همسایکان اوکراین قابل ارائه است که در حد و اندازه توجه جهانیان به فاشیزم اثر گذار باشد ؟ مارکس اتفاقا این جمله را برای تو وامثال تو آورده است که از فاشیزم تنها عملکرد مشتی جنایتکار را در کشتار گروهی مردم اوکراین می بیند . نه داده های عمیقی از بازتولید چنین گرایشی !شاید به جای رگ گردن کلفت کردن برای کسی که به درستی از جنگ بیزاری دارد،بهتر باشد کمی فکر کنیدکه گیریم همه ی حرفهای امیدی درست بود که نیست و همه ی احزاب کمونیستی و سوسیالیستی بر نادرستی اقدام تجاوز کارانه ی پوتین صحه نمی گذاشتند،که برعکس اش را شاهدیم . گیریم که درست تحلیل کرده و رهنمود داده است > خب قرار است این جنگی که آن را عادلانه !!می گویید سرانجام از کجا سر در بیاورد ؟ جهان از جنگ درک قالبی و کلیشه ای شما و امثال امیدی را ندارد . جهان در جنگ رشد و توسعه نمی یابد این تنها جنگ افروزان هستند که یا به کمک جنگ گریبان خود را میخواهند از بحران هایی که خود آفریده اند خلاص کنند و یا در پی غارت و تقسیم جهان و گسترش جغرافیای غارت خود جنگ می افرینند و یا با ایده های دیگری برای غارت دست به کار شده اند . این حد دگم و خشک مغز نباشید .

رضاخان
رضاخان
2 سال قبل

ضرب المثلی میگه آدم عاقل ماتحتش را نمیده دم شاخ گاو . ولی این کمدین اکراین دم شاخ گاو داد فکرکرد صحنه سیاست اروپا صحنه لودگی است و حالا از ترس رفته به عمق زمین و اربابانش دارند جانشین براش تعیین میکنند و از مستی و هستی می اندازنش .این کمدین را باید بندازنش یک انفرادی و فقط تاریخ یادش بدن تا ببینیم دیگه از این غلط ها میکنه هر چند بنظر میاد ناخواسته در دام غربی ها افتاده و در قالب محللی بوده برای شعله ور کردن جنگ . اوکراین زمانی باید به ناتو میپیوست که روسیه میخواست به ناتو بپیوندد و در کیک تجاوز و غارت سهیم شود . میبینیم که مسئله اصلی وجود منحوس ناتو است که صغیر و کبیر اروپایی ها حتی روسیه و بعضی آسیایی ها میخوان بهش بپیوندند تا ندای ان الشریک سر دهند و شریک دزد و رفیق قافله شوند . بنابرین درخواست منطقی این است که ناتو باید منحل شود . ببینیم نئوتزار روس دیگه بهانه ای دارد یا خیر .

یک مسئله دیگر نیز این است که جنگ اوکراین دوباره چپ را متلاشی کرد و معلوم نیست کی به کیه . بهتر است جپ ها دسته جمعی مخشان را ریست کنند و و فکر کنند اصلا نه مارکس بوده نه لنین و دور هم بنشینند و تئوری جدید علم کنند که این امپریالیسم کی به بالاترین مرحله میرسد و تکلیفشان با اون چیست .

هومن مفیدی
هومن مفیدی
2 سال قبل
پاسخ به  رضاخان

اینجا اخبار روز سایت خبری سیاسی ـ چپ ست.
در اینجا «پنجره کامنت» همیشه باز بوده و امثال جنابعالی برای خالی کردن عقده های ضد چپ و ماموران حکومت برای پخش افکار منحط خود نیز رفت و آمد کرده و می کنند. شما که دشمنان آزادی بوده و هستید در سایت خود از این کامنت گزاری های خبری نیسد .
در فیس بوک هم با فحش و فضیحت از یکدیگر «پذیرائی » می کنید.
تلاش خود را برای از بین بردن بحث و گفتگوی متمدنانه در اخبار روز ادامه ندهید .

رضاخان
رضاخان
2 سال قبل
پاسخ به  هومن مفیدی

درصورتیکه مدریتور سایت دستور دهد ننویسم اطاعت میکنم و نمینویسم. بنابرین اگر مدیر هستید اعلام بفرمایید تا ننویسم اگر نیستید پیشنهاد میشود در حیطه وظایف مدیر یا مدریتور دخالت نفرمایید . دخالت نکردن در وظایف دیگران یک نشانه متمدن بودن است و برعکس . این اولا بود .
ثانیا من نوشتم مانند مارکس و لنین خودتان توانایی تحلیل مستقل را حتما دارید . آنها آیه مقدس نازل نکردند بلکه خطوط راهنما ارائه کردند که خودتان تفکر و تحلیل کنید .و مطمئنا جپ فارغ از دسته بندیها قادراست یک گروه تحقیق و پژوهش و ارائه راه حل برای مشکلات مملکت بدهد.
ثالثا شما احتمالا چون کوزه ادراکتان پر شده و تغییرات و همچنین آزادی قلم را بر نمیتابد پیشنهاد میشود یک فکری بحال کوزه بکنید.

ضمنا اگر مدیر یا مدریتور هستید همه حرفها را از اول تا آخر پس میگیرم و خط بطلان روی آن بکشید و معذرت خواهی میکنم . بمصداق ضرب المثل صلاح مملکت خویش خسروان دانند . اگر نیستید پیشنهاد میشود مسئولان این سایت وزین راجع به این مقوله اعتراضی که ممکن است دیگران هم اعتراض داشته باشند بطور عام اظهار نظر فرمایند .

جمله آخرتان نشان میدهد که شما و امثال شما راه درازی در پیش دارید تا از لاک جزمیت بیرون بیایید و تحولات نسل جدید را ببینید .(البته من از نسل جدید نیستم) و بالاخره بقول سایه .
نغمه ناخوانده را دادم به رود …..تا بخوانم با جوانان این سرود چشمه ای ………..از درون سنگ بیرون میزنم ………….
کاش قلم پایم را شکسته بودی به جای قلم بینش
و قس علیهذا

متشکر
متشکر
2 سال قبل
پاسخ به  رضاخان

خیلی ممنون از پیشنهاد شما به چپها، ما همیشه از انتقادات استقبال میکنیم. حالا ممکن است که به ما بگوئید چپ یعنی چه؟ چون اینطور بنظر می اید که آنقدر چپ را خوب می شناسید که برای اصلاح ما پیشنهاد هم میدهید. لطفا پاسخ دهید تا بحث را ادامه دهیم، در غیر اینصورت، در مورد چیزی که نمیدانید اضهار نظر نکنید. متشکر

امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل
پاسخ به  رضاخان

باید نظرت بگونه ای باشد هم نشان دهی مخالف پوتین هستی و هم طرف مقابل پوتین را مسخره کنی عجب روش کودکانه برای فریب دیگران.

بهرنگ
بهرنگ
2 سال قبل

درود جناب اکبری عزیز
چقدرمنطقی و ظریف با مثالی ساده و تشریح مکانیزم شکل گیری بهمن و این که :
دفاع ایدئولوژیک از جنگ، خصلت توده سست برف را دارد  که به شکل بهمن ناگزیر از فرو ریختن است. هر چند در مسیر خود خرابی و نابودی موجودات را رقم میزند، اما پایان عظمتی است که برپایه ی سستی بنا شده است. این سستی و بی پایگی هر چند بخواهد بر سر منتقدش آوار شود؛ پیش‌تر سستی و فرو ریختن خود را اثبات می کند.  ” توانستید سست و بی بنیان بودن دفاع ایدئولوژیک از جنگ را علی رغم سر و صدا و طوفانی ظاهری که به پا می کند،نشان دهید؟!
دستمریزاد.آنچه که از دل برآید،لاجرم بر دل نشیند.
شاید بتوان گفت این مثال هوشمندانه ی شما ترجمه یا تفسیری هنرمندانه از شعر “عِرض خود می بری و زحمت ما می داری” باشد:

مهم تر از مورد بالا، استدلال محکم نوشته در باره ی چگونگی تاثیر تجاوز نظامی روسیه به اوکرایین با هر توجیهی، در تحت الشعاع قرار دادن بحرانها و تناقضات بلوک سرمایه داری غرب و پیمان ناتو و بعلاوه کمک به حل آنهاست. چه خدمتی بهتر از حمله ی پوتین به اوکرایین می توانست به دستگاه سرمایه داری جهانی در شرایطی که دچار گیج سری شده و در آستانه ی انشقاق قرار گرفته بود،صورت بگیرد؟!
همه ی این خدمات ارائه شده، برای ارضای شهوت جاه طلبی و توسعه طلبی پوتین و دار و دسته اش است که گروهی هم ناآگاهانه و تحت تأثیر تمایلات نوستالوژیک، در پوشش دفاع از عدالت و منافع کارگران و مبارزه ی واقعی (نه سانتامنتال!!) برای صلح، آتش بیار معرکه ای شدند که تاوانش را کارگران و مزدبگیران و تهیدستان اوکراین و روسیه به طور مستقیم و مردم کشورهای دیگر جهان به طور غیر مستقیم می پردازند و باید تا مدتها بپردازند. تازه اگر دیوانگی بیش از حد یکی از دوطرف ماجرا باعث بروز فاجعه ی زمستان اتمی نشود!!!

Azzet
Azzet
2 سال قبل

با آقای حسین اکبری کاملا موافقم.این جمله کارل فون کلاوزویتس،که جنگ ادامه سیاست است به طریقی دیگر بار معنایی زیادی داردبرای همه طرفین در گیر جنگ.در مخالفت با نظر آقای درویش،باید بگویم،اگر امریکا و انگلیس ودر مجموع امپریالیسم بانی جنگ دوم جهانی بودهیتلر از هر اتهامی مبرا است،؟؟درمورد اعراب و اسرائیل یا فلسطین واسرائیل قیاس مع الفارقی شده.این اسرائیل است که متجاوز است.دفاع وحمله متقابل حق اعراب و فلسطینی ها است.این جنگ ،جنگ امپریالیستها نیست.جنگ برای دفاع از سرزمین است.هرچند امپریالیست از آن سود ببرد.حمله به اوکرائین به هر نیتی محکوم است.حمله به هر کشوری محکوم است،خواه پیشگیرانه!!!باشد،خواه گسترش طلبانه.

نیک
نیک
2 سال قبل

جناب اکبری با سلام. به درستی به نکات متعددی اشاره کردید اما بنظر میرسد یکی از اشتباهات محاسباتی پوتین تصور اختلافات درونی آمریکا و داشتن پشتیبانی حزب جمهوری خواه به رهبری ترامپ بود و اشتباه دوم عدم توجه به خروج عجولانه امریکا از افغانستان بود در جهت مقابله تمام قد با او. حمله پوتین سبب قدرت گیری بیشتر ناتو و توجیه پیوستن کشور های دیگر و افزایش بودجه نظامی آن کشور ها از یک طرف و کاهش بودجه های رفاهی و درمانی و تحصیلی زحمتکشان آن کشور ها خواهد شد. اما متاسفانه اینها مهم نیست از آنجا که شما آمریکای جنایتکار را مقصر اصلی این جنگ معرفی و محکوم نکردید آماده باشید تا الطاف بعضی از مدعیان چپ بزودی شامل حالتان شود. جمله زیر نمونه الطافیست که بنده را به همین علت مزین نموده اند.
” شما پیش قدم شده و انگیزه ات از دفاع از داعش و جبهه النصره در سوریه، دفاع از عربستان در کشتار مردم یونان ( حتما منظورش یمن بوده) و دفاع از تحریم های جنایتکارانه علیه مردم عراق، ایران، ونزوئلا و کوبا را روشن کن.” !!!!

شیوا نزهتی
شیوا نزهتی
2 سال قبل
پاسخ به  نیک

تو که با کابوس و هراس از چپ گرایان «کار» و «زندگی» می کنی و در زیر هر نوشته لنگه کفش پرتاب می کنی. فکر می کنی همه مثل خودت چپ ستیزند؟
کافر همه را به کیش خود پندارد

نیک
نیک
2 سال قبل
پاسخ به  شیوا نزهتی

شیوا خانم میفرمائید ” فکر می کنی همه مثل خودت چپ ستیزند؟” ابدا, اگر منظورتان از چپ, پیروان ایده های مارکسیسم لنینیسم دو قرن پیشند که دستاوردشان برای بشریت بلوک ورشکسته شرق و پولپوت و کره شمالی بوده در این صورت خیالتان راحت باشد چون کسی وقتش را تلف ستیز با یک جنازه نمیکند. مینویسی ” در زیر هر نوشته لنگه کفش پرتاب می کنی ” والا اگر کاراکتر قمر خانم زنده بود و کامنتی مینوشت از ادبیات بهتری از شما استفاده میکرد. 

کیا
کیا
2 سال قبل
پاسخ به  نیک

عجب تعریف و تاییدی از مقاله و نویسنده!!

نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

آقای اکبری توجه شما را به پاراگراف زیر که برگرفته از یک کانال تلگرامی است جلب می کنم
به این امید که کمی در قضاوت های خود تجدید نظر کنید

میان اعراب و اسرائیل چهار دوره جنگ رسمی و یک دوره جنگ فرسایشی بوده است: جنگ ۱۹۴۸، جنگ سوئز در ۱۹۵۶، جنگ شش روزه در ۱۹۶۷، و جنگ اکتبر در ۱۹۷۳، و جنگ فرسایشی پس از آتش‌بس در جنگ چهارم. از این میان، دو جنگ اول و چهارم به‌طور نظری، با تجاوز اعراب به اسرائیل آغاز شده است و دو جنگ دیگر نیز تجاوز اسرائیل به اعراب.

سئوال اساسی در این جاست که آیا می‌توان اعراب را در جنگ‌های اول و چهارم، متجاوز دانست؟

پاسخ در ظاهر امر این است که فلسطینیان آواره و جنگجویانی از ۷ کشور مصر، اردن، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، عراق و یمن آغازگر جنگ بودند. اما کدام وجدان انسانی می‌تواند اعراب را آغازگر واقعی آن جنگ‌ها بداند؟ چگونه می‌توان اعراب را متجاوز دانست در حالی که اسراییل با استفاده از هر عمل و ابزاری هم‌چون قتل‌عام‌هایی مانند دیر یاسین در ۹ آوریل ۱۹۴۸؛ ترورهای انفرادی مردم؛ تخریب خانه‌ها و باغات و مزارع فلسطینیان ساکن مناطق اسراییلی؛ و کشتار صدها و هزاران نفر از مردم متواری شهرها و مناطقی نظیر یافا در روز‌های ۱۴ ـ ۱۳ مه ۱۹۴۸ (یک روز پیش از آغاز حملات اعراب) تجاوز به فلسطینیان را به اعلی مرتبه خود رسانیده بود؟ ارتشِ از پیش تشکیل شدۀ دولت اسراییل، با کمک‌های آمریکا چنان مجهز و مسلح شده بود که مدت‌ها پیش از آغاز جنگ (۱۵ مه ۱۹۴۸) نیروی منظمی بالغ بر ۶۵‌هزار جنگجو داشت. یعنی حدود ۳ برابر جنگجویان عرب که با احتساب عده‌ای از جنگجویان ایرانی، تعدادشان قریب ۲۲‌هزار نفر بود. حمله اعراب به دولت مستقل و قانونی اسرائیل که عضو سازمان ملل متحد نیز بود، نه تجاوز، که پاسخ به تجاوز بود. نه قانون‌شکنی، که پاسخ به قانون‌شکنی‌های آمریکا بود. قانون‌شکنی‌هایی در سازمان ملل متحد که حتی وزیر دفاع وقت آمریکا جیمز فورستالز و سامنر ولز معاون وزیر خارجۀ آمریکا و لارنس اسمیت عضو کنگره آمریکا را به اعتراض کشانید. جنگ فلسطینیان و متحدانشان، نه‌تنها با غاصبان صهیونیست، بلکه مقاومت در برابر امپریالیست‌های پلیدی چون هاروی فایرستون ــ مالک کمپانی لاستیک‌سازی فایرستون و صاحب ۴۰۰هزار هکتار مزرعه کائوچو در لیبریا ــ بود که با تهدید و تطمیع سران کشور، رأی آن را در سازمان ملل متحد نصیب تقسیم فلسطین کرد. همین مضمون در باطن ماجرای جنگ کنونی روسیه با اوکراین نیز دیده می‌شود. من این نمونه را تنها برای تأمل بیشتر در آنچه که میان روسیه و اوکراین می‌گذرد، یادآور می‌شوم. با این امید که هرکدام از ما به سهم خود از همراهی با تکرار روند تأسیس اسراییل دیگری که به‌طور کلی و کامل با عملیات آشکار و نهان ضدِ قانونی و ضدِ بشری آمریکا و نوچه‌هایش و دخالت‌های ویرانگر آنها در اطراف روسیه صورت می‌گیرد، اجتناب کنیم و بر تقویت چندجانبه‌گرایی که روسیه و جمهوری خلق چین ارکان اساسی آن هستند، بکوشیم.

کیا
کیا
2 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

ارتباط دادن اسرائیل و یا این و آن به مسئله‌ موجود اوکراین و ساختن اسرائیل دیگری می‌تواند فانتزی باشد لطفا استدال “علمی و رئالیستی ” کنید!

داریوش نثاری
داریوش نثاری
2 سال قبل

آنچه که تعیین کننده است سطح آگاهی مردم و رشد جامعه و افکار عمومی است. ناتو متغیری مستقل نیست. جهان و نیروهای دیگری هم وجود دارند. آنچه که می‌تواند ناتو را مهار یا زمین‌گیر کند یا وادار به تغییر رویه کند، شعور و همبستگی مردم و ملت‌هاست. حتی کشورهای عضو نیز که همسان و همگون نیستند، می‌توانند در عملکرد و سیاست‌های ناتو تاثیر‌گذار باشند. اگر پوتین مخالف ناتو است چرا تقاضای عضویت کرده بود؟ حفظ بودن دیالکتیک به درد نمی‌خورد باید بتوان از آن استفاده کرد.

کیا
کیا
2 سال قبل

لطف بفرمایید و دیالکتیکی به ما بیاموزید که چرا پوتین درخواست عضویت در ناتو را کرد!

داریوش نثاری
داریوش نثاری
2 سال قبل
پاسخ به  کیا

قائدتاً طرفداران پوتین باید توضیح و پاسخ دهند. اشارۀ بنده به دیالکتیک به این معنی است که جهان و عوامل و عناصر سازنده و قدرت‌ها و حکومت‌ها و سازمان‌ها را نباید موزائیک‌هایی بی‌ارتباط با هم تلقی کنیم. بلکه بکوشیم تاثیرات متقابل و تغییرات و زمان و افکار عمومی و مردم را نیز به حساب آوریم. 

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


20
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x