جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جنگ اوکراین (آوریل ۲۰۲۲) – یادداشت سردبیران مانتلی ریویو (۷ مارس ۲۰۲۲)

جنگ جنایتی علیه بشریت است و جنگ امروز بین قدرتهای بزرگ تهدیدی برای نابودی همگان است. تنها راه حل، فراهم آوردن امکان صلح است که مستلزمِ یافتن راهی است که امنیت همهٔ طرفهای درگیر (در جنگ داخلی اوکراین) و همچنین روسیه را تضمین نماید. در چشم...

جنگ در اوراسیا اعتبار تصویر: “گرگ و میش: فرسایش کنترل ایالات متحده و آینده چند قطبی “، پرونده ۳۶، سه قاره ای، ۴ ژانویه 2021

جنگ جنایتی علیه بشریت است و جنگ امروز بین قدرتهای بزرگ تهدیدی برای نابودی همگان است. تنها راه حل، فراهم آوردن امکان صلح است که مستلزمِ یافتن راهی است که امنیت همهٔ طرفهای درگیر (در جنگ داخلی اوکراین) و همچنین روسیه را تضمین نماید. در چشم اندازی دراز مدتر، جنگ همزادِ سرمایه داری است، و هر دو طرفِ روسیه و ناتو قدرتهای سرمایه داری هستند. فقط بازگشت به مسیرِ سوسیالیسم در اوکراین و روسیه راه حلی ماندگار را در افق نمایان می سازد

با در نظر گرفتن وقایع جاری در اوکراین تصمیم گرفتیم که یادداشتهای سردبیران آوریل را فوراً منتشر نماییم.  سردبیران

همزمان با نگارش این یادداشتها در آغاز ماه مارس ۲۰۲۲، جنگ ۸ سالهٔ محدود داخلی اوکراین به جنگی تمام عیار بدل گشته است. این نمایانگر نقطه عطفی در جنگ سرد جدید و یک تراژدی بزرگِ انسانی است. با تهدید به هلوکاستِ اتمی جهانی، این وقایع هم اکنون همهٔ جهان را با خطر مواجه ساخته است. برای درک ریشه های این جنگ سرد جدید و آغاز ورود کنونی روسیه به جنگِ داخلی اوکراین، ضروری است به تصمیماتی برگردیم که جزئی از آفرینش نظم نوین جهانی بودند که در واشنگتن و همزمان با پایانِ جنگِ سردِ پیشین در ۱۹۹۱ اتخاذ گردیدند. در ظرفِ چند ماه، پُل ولفوویتز، که آنهنگام در امور سیاسی تحتِ نظر وزیر دفاع در کابینهٔ جرج دبلیو بوش پدر مشغول کار بود یک «راهنمای سیاست دفاعی» منتشر نمود که اظهار می داشت «سیاست ما اکنون، پس از سقوط اتحاد شوروی، باید  بر ظهورِ هر رقیب بالقوهٔ جهانی در آینده متمرکز گردد». او تآکید نمود که «روسیه قویترین قدرت نظامی جهان در اوروآسیا باقی خواهد ماند». بنابراین باید تلاشهای خارق العاده ای بعمل آید تا موقعیت ژئوپلتیک روسیه بطور مداوم و غیر قابل بازگشت، و پیش از آنکه در موقعیتی قرار گیرد که خود را بازیابد،  تضعیف گردیده و همهٔ کشورهایی را که – اکنون آن را احاطه نموده اند که قبلاً بخشی از اتحاد شوروی بوده و یا در دایرهٔ نفوذِ آن قرار داشتند – به مدارهای استراتژیک (راهبردی) غرب وارد نمایند (گزیده هایی از طرح پنتاگون : «ممانعت از ظهور مجددِ یک رقیبِ جدید» نیویورک تایمز ۸ مارس ۱۹۹۲).

راهنمای سیاست دفاعی ولفوویتز توسط واشنگتن و همهٔ طراحان راهبردی ایالات متحده پذیرفته شد، که نظراتشان در آن مقطع به طرز فزاینده ای به دکترین ژئوپلتیکی ارائه شده توسط هالفرد مک کیندر در امپراطوری بریتانیا قبل از جنگ جهانی اول نزدیک می شد، که بعدها توسطِ کارل هاوس هوفِر در آلمان نازی و نیکولاس جان اسپایکمن در ایالات متحده در فاصله سالهای ۱۹۳۰ – ۱۹۴۰بیشتر توسعه یافت. مک کیندر بود که در سال ۱۹۰۴ این ایده را مطرح نمود که کنترلِ ژئوپلتیکی جهان بستگی به کنترلِ و تسلط بر اوروآسیا (بخش اعظمِ سرزمینهای اصلی  قاره اروپا و آسیا) خواهد داشت که با عنوان «منطقه مرکزی و حیاتی» از آن نام برد. بقیهٔ آسیا و آفریقا با هم در کنار این منطقهٔ مرکزی «جزیرهٔ جهانی» را تشکیل می دهد. حکمِ غالباً نقل شده از او از این ایده برخاسته است:

«کسی که بر اروپای شرقی حکم می راند حاکم منطقهٔ مرکزی خواهد بود:

و هر آنکه بر منطقه مرکزی حکم می راند جزیره جهانی را زیر سلطه خواهد داشت:

و آنکه بر جزیره جهانی حاکم است بر جهان مسلط است».

این دکترین ژئوپلتیکی، از آغاز، برای سلطهٔ جهانی به کار گرفته شد و از آنهنگام حاکم بر راهبرد امپریالیستیِ کشورهای پیشرو سرمایه داری بوده است که در شکلِ آنچه عمدتاً بنام «راهبرد اصلی» شناخته شده است نمود یافته است. اما در حالی که این دکترین بر تفکر چهره های امنیت ملی ایالات متحده چون هنری کسینجر و زگبیف برژینسکی فرمان می راند، ژئوپلتیک برای مدتی طولانی، در حیطهٔ عمومی بواسطهٔ شناسایی رایج آن با دکترین های آلمان نازی، تحت الشعاع قرار گرفت. با این همه، با مرگِ اتحاد شوروی و رشد ایالات متحده به مثابه قدرتی بی رقیب، ژئوپلتیک و دکترین منطقهٔ مرکزی بار دیگر توسط طراحان راهبردی ایالات متحده طرح گردید، و یک راهبرد نوین امپریالیستی پسا – جنگِ سرد را دامن زد (جان بلمی فاستر، «ژئوپلتیک نوین امپراطوری»، مانتلی ریویو ۵۷ شماره ۸ – ژانویه ۲۰۰۶).

مهمترین آرشیتکت این راهبرد نوین امپریالیستی برژینسکی بود، که قبلاً در مقامِ مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، در افغانستان دامی برای شوروی گسترد. در پی دستوری محرمانه امضا شده توسط کارتر در جولای ۱۹۷۹، تحت رهبری برژینسکی بود که سیا در همکاری با هلالِ اسلام سیاسی از محمد ضیاالحق پاکستانی گرفته تا سلاطین سعودی، به استخدام و مسلح نمودن و تعلیم مجاهدین در افغانستان اقدام نمود. سازمان دادن مجاهدین و دیگر گروههای تروریستی توسط سیا در افغانستان بود که به مداخلهٔ نسنجیدهٔ شوروی منجر گردید و به جنگ بی پایانی انجامید که به بی ثبات سازی خود اتحاد شوروی منجر شد. در پاسخ به سؤالاتی در مورد پشیمانی از تأسیس هلال تروریستی که به حوادث ۱۱ سپتامبر منجر شد، برژینسکی (که در عکسهای فراوانی با مجاهدین ظاهر شده بود) اظهار داشت که نابودی شوروی ارزش انرا داشت که این گروهها ایجاد گردند.

با توجه به شهرت جنگ طلبانهٔ او، و نظر منفی روسها در مورد وی، که در سالهای دههٔ ۱۹۹۰ تحت رهبری بوریس یلتسین روابط نزدیکی با واشنگتن داشتند و بمانندِ دولتِ دست نشانده آن دیده می شدند، برژینسکی به مثابه مشاوری ارشد در خدمت دولتهای بعدی ایالات متحده نیز بود بدون آنکه نقش رسمی کلیدی داشته باشد. با این وجود بیش از هر متفکر راهبردی دیگری در ایالات متحده، این برژینسکی بود که راهبردِ اصلی ایالات متحده در مورد روسیه را بوضوح بیان نمود که در خلال سه دهه توسط دولتهای آمریکا که بدنبال هم آمدند اجرایی گردید. جنگهای ناتو که یوگوسلاوی را در دههٔ ۱۹۹۰ تکه پاره نمود، با گسترش ناتو به شرق همزمان بود. واشنگتن به کرملین تحت رهبری گورباچف قول داده بود که ناتو حتی یک اینچ هم بسوی شرق و کشورهای پیشین عضو پیمان ورشو پیشروی ننماید. با این همه، در اکتبر ۱۹۹۶ بیل کلینتون، هنگام مبارزات انتخاباتی برای انتخاب مجدد، علاقه اش به گسترش ناتو به محدودهٔ پیشین شوروی را اظهار و سال بعد سیاستی را آغاز نمود که توسط دولتهای بعدی ایالات متحده دنبال شد. به فاصلهٔ کوتاهی در سال ۱۹۹۷ برژینسکی کتابش را با عنوان «صفحهٔ بزرگ شطرنج: برتری آمریکا و ضروریات ژئواستراتژیک آن» منتشر نمود و در آن اظهار داشت که ایالات متحده «برای اولین بار بعنوان قدرتی غیر-اروپایی» «در موقعیتی است که اختیار کاملِ حکمیت در روابطِ قدرتهای اوروآسیا را داشته و در همانحال به مهمترین قدرت جهان تبدیل شده است». و بدین گونه، ایالات متحده به به اولین و آخرین امپراطور جهانی تبدیل خواهد شد.

برای سطهٔ اتحاد آتلانتیک تحت رهبری ایالات متحده بر اوروآسیا، نخست لازم بود تا بر آنچه برژینسکی «حفرهٔ سیاه» می نامید، که با غیبت اتحاد شوروی در صحنهٔ جهان ایجاد شده بود، برتری یابد. این به معنای کاستن روسیه به موقعیتی بود که نتواند در نقش قدرتی بزرگ ظاهر شود. برژینسکی اصرار داشت که اوکراین آن قطعهٔ کلیدی ژئوپلتیکی می باشد که این را میسر می گرداند. بدون اوکراین، روسیه بطرزی برگشت ناپذیر تضعیف گردیده، در حالی که ادغام اوکراین در ناتو همانند خنجری در قلب روسیه خواهد بود. با این حال، او اخطار داد که روسیه هر تلاشی برای به تقابل کشاندن اوکراین با روسیه را به مثابه یک خطرِ امنیتی جدی، خط قرمزی، ارزیابی خواهد نمود. بهمین دلیل تحقق این هدف مستلزم «توسعهٔ ناتو»، گسترش آن به اوکراین، انتقال سلاحهای راهبردی به شرق، با هدفِ کنترل خود اوکراین خواهد بود. به اجرا در آوردن این راهبرد اصلی به احتمال قوی اروپا، بخصوص آلمان، را بیشتر به ایالات متحده وابسته نموده، و استقلالِ اتحادیه اروپا را تضعیف خواهد نمود.

البته، این بازی بزرگ اشکالات خاص خود را داشت. برژینسکی ادعا نمود که گرچه ایالات متحده باید از گسترشِ ناتو بسوی شرق و اتحاد جماهیر شوروی سابق حمایت نماید، تا به خاک اوکراین، که روسیه با آن ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد، نفوذ نماید.  او ادامه داد که چنانچه این مهم تحقق یابد، بطور ناگزیر روسیه را به آغوش چین سوق خواهد داد. چین و روسیه ممکن است بلوک «ضد برتری طلبی» را سازمان دهند و در تقابل با ایالات متحده قرار گیرند، و احتمال دارد ایران به عضویت این بلوک درآید. نتیجه، یک شرایط ژئوپلتیکی خواهد بود مشابه دوران آغازین جنگ سرد در روزگار بلوک چین-شوروی، گرچه اینبار با روسیه ای بسیار ضعیفتر و چینی بسیار قویتر. برژینسکی راه حل این مشکل را، فشار آوردن به چین از رهگذر تایوان و هنگ کنگ، و همچنین در شبه جزیرهٔ کره می دانست و از طریقِ تشویق اتحادی گسترش یافته با ژاپن و استرالیا. این امر ایالات متحده را در موقعیت دلخواهی قرار خواهد داد که چین و روسیه، هر دو را به تقابل بطلبد.

اگرچه، در همه این شرایط، از منظر دکترین برژینسکی، نکتهٔ کلیدی برای کیش و مات نمودن روسیه، و حلقهٔ ضعیفی که واشنگتن با استفاده از آن کنترل اوروآسیا را در اختیار می گیرد، اوکراین خواهد بود. کنترل کامل اوکراین توسط ایالات متحده و ناتو یک خطر مرگ واقعی برای روسیه بوده، که احتمالاً به تجزیهٔ آن به کشورهای کوچکتر منجر خواهد شد. متعاقب این، چین از سمتِ غرب دور بی ثبات خواهد گردید.

رابطهٔ راهبردِ «صفحهٔ شطرنج بزرگ» برژینسکی با عملکردهای واشنگتن در سه دههٔ گذشته کاملاً مشخص است. از سقوطِ دیوار برلین در ۱۹۸۹، ناتو ۱۵ کشور را جذب نموده، همه واقع در شرق، که قبلاً جزء پیمان ورشو یا نواحی داخل اتحاد شوروی بودند. در جبههٔ شرقی اش، در طول مرزها با روسیه، بلاروس و اوکراین، ناتو در حالِ یک آماده سازی بزرگ نظامی بوده است. ناتو هم اکنون در استونی، لیتوانی و رومانی حضور هوایی دارد. انبوه سربازان ایالات متحده و نیروهای چند ملیتی ناتو در استونی، لیتوانی، لتونی، لهستان و رومانی حضور دارند. تأسیسات دفاع موشکی ناتو در لهستان و رومانی استقرار یافته است. روسیه هدف همه این تأسیسات نظامی خط مقدم می باشد. 

در سال ۲۰۱۴، واشنگتن به کودتایی در اوکراین یاری رساند که ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهوری منتخب کشور در یک انتخابات دمکراتیک را سرنگون نمود. یانوکوویچ رفتاری دوستانه با غرب داشت. اما در مقابله به شرایط مالی تحمیل شده توسط صندوق بین المللی پول، دولت او برای کمک اقتصادی به روسیه متوسل شد، که موجب خشم غرب گردید. این امر به کودتای میدان در چند ماه بعد منجر شد، که در آن رهبر جدید اوکراین توسط ایالات متحده دست چین شد. بخشی از این کودتا توسط نیروهای نئو – نازیست به اجرا در آمد که ریشه هایی تاریخی در میان سربازان فاشیست اوکراینی دارند که در اشغالِ شوروی بدست نازیها به آلمان یاری رساندند. این نیروها امروزه در یگان آزوف جمع شده اند، که اکنون بخشی از ارتش اوکراین هستند که مورد حمایت ایالات متحده است. تسلط نیروهای اولترا ناسیونالیست راستگرا و نیروهای روس هراس اوکراین بر این کشور در نتیجهٔ کودتا، به شورشی در دونباس شرقی و به سرکوبی بیرحمانه ای انجامید، که زنده سوزاندن ۴۰ نفر در آتش که برای در امان ماندن از تهاجم راست گرایان به ساختمان اتحادیه های صنفی اودسا پناه آورده بودند، از جملهٔ وقایع آن بود. (برایس گرین – آنچه در مورد اوکراین باید بدانید – FAIR – ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ و دیوید لووین – «گزارش شورای اروپا در مورد قتل عام توسط نیروهای دست راستی رد اودسا» – وب سایتِ جهانی سوسیالیست – ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶)

بدنبال کودتا، کریمه با اکثریت ساکنان روس زبان آن در رفراندمی، که در آن انتخاب ماندن با اوکراین را هم داشتند، تصمیم به الحاق به روسیه گرفتند. اکثریت روس زبان مردم منطقهٔ دونباس در شرق کشور نیز، در پاسخ به سرکوبِ خشن روس تبارها که توسطِ دولت اوکراین مجاز گردیده بود، رشته های پیوند با اوکراین را گسستند. این واقعه به تشکیل دو جمهوری مردمی لوهانسک و دونِتسک در جریان جنگ داخلی اوکراین انجامید. این دو جمهوری از حمایت نظانی روسیه برخوردار شدند، در حالی که اوکراین (کیف) کمکهای نظامی بیشتری از غرب دریافت داشت، که در عمل آغازِ روندِ طولانی ادغام اوکراین در ناتو بود. (آرینا توسکانووا – «چه کسی جزیرهٔ کریمه را الحاق نمود» – فونداسیون راهبردی فرهنگی – ۲۸ مارس ۲۰۱۷ – ….)

در جنگ اوکراین علیه جمهوری های روس زبانِ جدا شدهٔ دونباس، حدود ۱۴،۰۰۰ نفر کشته شدند، و دو نیم میلیون نفر آواره گردیدند، که اکثراً به روسیه پناه بردند. نزاع اولیه با امضای توافق مینسک در ۲۰۱۴ – ۲۰۱۵ توسط فرانسه، آلمان، روسیه و اوکراین خاتمه یافت و مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل نیز قرار گرفت. در اساسِ این موافقتنامه، به این دو جمهوری حق تعیین سرنوشت اعطا شد، که جزئی از اوکراین باقی می ماندند. با این وجود، منازعهٔ نظامی ادامه یافت و مجدداً تشدید شد. در فوریه ۲۰۲۲، ۱۳۰،۰۰۰ نظامی اوکراینی به محاصره و گلوله بارانِ لوهانسک و دونِتسک پرداختند، که عملاً به معنای دور ریختن توافق مینسک بود. (عبدالرحمن – توافق مینسک چیست – و نقش آن رد بحران روسیه – اوکراین چیست – ۲۲ فوریه علیه بشریت است و۲۰۲۲، چه کسی به دیگری شلیک می کند و کدام طرف دروغ می گوید؟ Alabama Moon – ۲۰ فوریه ۲۰۲۲)

روسیه، به همراه درخواستی که اوکراین به عضویت ناتو پذیرفته نشود و آماده سازی نظامی علیه جمهوریهای مردمی دونباس که با پشتیبانی ایالات متحده در حال انجام بود فوراً متوقف گردد، بر پایبندی به توافق مینسک اصرار ورزید. ولادیمیر پوتین اظهار داشت که این درخواستها «خطوط قرمز» امنیت ملی روسیه هستند و هرگاه نادیده انگاشته شوند با عکس العمل مسکو روبرو خواهند شد. هنگامی که اوکراین و ناتوی تحت کنترلِ ایالات متحده به نادیده گرفتن این موارد ادامه دادند، روسیه در مقیاس وسیع در جنگ داخلی اوکراین به حمایت از جمهوری های لوهانسک و دونِتسک دخالت نمود.

جنگ جنایتی علیه بشریت است و جنگ امروز بین قدرتهای بزرگ تهدیدی برای نابودی همگان است. تنها راه حل، فراهم آوردن امکان صلح است که مستلزمِ یافتن راهی است که امنیت همهٔ طرفهای درگیر (در جنگ داخلی اوکراین) و همچنین روسیه را تضمین نماید. در چشم اندازی دراز مدتر، جنگ همزادِ سرمایه داری است، و هر دو طرفِ روسیه و ناتو قدرتهای سرمایه داری هستند. فقط بازگشت به مسیرِ سوسیالیسم در اوکراین و روسیه راه حلی ماندگار را در افق نمایان می سازد.

۵ مارس

ترجمه ا. مانا – ۱۱ مارس ۲۰۲۲

https://akhbar-rooz.com/?p=145076 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

45 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
م. سردار
م. سردار
2 سال قبل

از گفته های زلنسکی پیداست که او انتظار داشت که ناتو به او در جنگ با روسیه کمک کند. چنین طرز فکری رویکردهای او را در رابطه با روسیه توضیح میدهد حتی اگر ما تاریخ ریاست جمهوری او و سیاستهایش را دنبال نکنیم.

kurosh
kurosh
2 سال قبل

همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند؛ این یک جنگ امپریالیستی و تقریبا اجتناب ناپذیر بود . ناتو هیکلش گنده شده بود اما بال و پرش ریخته بود ؛ جذابیت سابق را نداشت . امریکا هم به پایین تر حد محبوبیت خود در اروپای خصوصا غربی رسید بود . ترامپ دلقک و بایدن خواب الود بیشتر باعث تفریح نسل جوان اروپایی بودند تا احترام به رهبران بزرگترین ابر قدرت دنیا . از طرفی روسیه و تزار حاکم بر آن؛ بعد از ۲ دهه توانست با روش هایی تقریبا مافیایی ؛ثبات در کشور ورشکسته روسیه بعد از فرو پاشی را بوجود آورد . علاقه سرمایه داری جهانی به سرمایه گزاری در روسیه و بازار جذاب آن زنگ خطری برای رقیب دیرینه بود .در ادامه ؛ سالها پیش تحلیلگران امریکایی بزرگترین خطر برای اقتدار امریکا را نزدیکی روسیه به آسیا و یا برعکس نزدیکی المان به روسیه اعلام کردند .( تکنولوژی و سرمایه آلمان + کشور پهناورروسیه و غنی به فلزات کمیاب و انرژی فسیلی = ابرقدرت جدید) بنابراین بلعیدن اوکراین چند هدف را دنبال میکرد ؛ نزدیک شدن به مرزهای روسیه ؛ ایجاد پایگاه های نظامی واستفاده از زیر ساخت های هسته ای این کشور پهناور برای مقابله با روسیه . و از طرفی فاصله انداختن مابین روسیه و آلمان . روسیه هم انصافا برای بقای خویش ناچار به عکس العمل بود . گیلاس های جشن پیروزی ناتو و امریکا مدتها قبل از حمله روس ها ؛ پر شده بود . اگه پوتین جا میزد ؛ اوکراین دسر این میهمانی میشد ؛ و اگه جنگ و کشتار میشد ؛ ناتو و امریکا محبوبیت از دست رفته را احیا میکردند . سرنوشت و رنج مردم روس و اوکراین کمترین نگرانی این دو قطب امپریالیستی بود 

یک رفیق
یک رفیق
2 سال قبل

رفقای عزیز، دوستان گرامی، هم میهنان!
امیدوارم من اشتباه کنم، اما گمان نزدیک به یقین دارم که گروهی قصد شناسایی کاربران سایت های غیر همراه جریان غالب را دارد.
با کامنت های تحریک آمیز از هر دو سو خواننده رادبه واکنش واداشته تا آی پی آنها را شناسایی کنند.
لذا از پاسخ مستقیم به افرار خودداری کنید.
از دادن لایک و ضد لایک خودداری کنید.
شاید بهتررباشد گردانندگان سایت برای مدتی امکان پاسخ و لایک زدن را مسدود کنند.
به این شکل امنیت کاربران بیشتر خواهد بود.
با آرزوی تندرستی برای انسان های پاک

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  یک رفیق

پاسخ دادن امنیتی و غیر امنیتی ندارد. پاسخ، پاسخ است. اما تحریک نشدن درست، لینکهای ناشناخته را نباید کلیک کرد. اول در مورد لینک تحقیق کنید بعد کلیک کنید. لینکی که من گذاشتم از وب سایت گلوبال ریسرچ است. این سایت مثل سایت اخبار روز است و هر کسی در آن مقاله میگذارد. گلوبال ریسرچ در کاناداست و در آن مقالات ضد جنگ و ضد امپریالیستی گذاشته می شود و چپ هم نیست.
مقاله این صفحه در مورد سیاستهای آمریکا در اوکراین است، اما بعضی ها می آیند و نویسندگان مقاله و یا وب سایتی که مقاله از آن آمده را مورد حمله قرار میدهند. اینکار برای خراب کردن بحث است بدون اظهار نظر روشن در مورد مطالب مقاله. اگر کامنت اول ش. ح. را بخوانید متوجه می شوید که بجای نقد مقاله به نویسندگان مقاله و مانتلی ریویو حمله کرده است. کامنتهای حمید همیشه خارج از موضوع است و حمله به اشخاص می باشد و وارد هیچ بحث عقلانی نمی شود.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل

دموکراسی بردگی مزدی:
زنها و بچه ها بروند جوانهای ۱۸ تا ۶۰ سال بمانند. مرد های ۱۸ تا ۶۰ سال بمانند تا برای نظام سرمایه داری و سرمایه دارهائی که فرار کرده اند بمیرند.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل

به علی رها، حمید و ش. ح
فرض کنیم روسیه شکست بخورد و یا دولتش بنفع غربی ها سقوط کند. امپریالیستهای غربی همین بازی فعلی را ادامه میدهند، چین دیکتاتوری است، کمونیستی است، مرتکب جنایت علیه بشریت می شود و از این تبلیغات. حال فرض کنیم که دولت چین هم سقوط کرد. در این سناریو ما یک جهان مطلقا تک بعدی داریم خواهیم داشت. اما دو چیز تغییری نمیکند:
۱ – کارگر برده می ماند و دموکراسی گانگستری کماکان ضد کارگری خواهد بود.
۲ – خودتان دیدید که با مصدق و نجیب الله و آلنده چکار کردند. آنها که نمی آیند برای شما سوئد درست کنند.
از کتابهای سیاسی بیائید بیرون. دنیای واقعی دنیای گانگسترهاست.

ش. ح
ش. ح
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

من تعریف “دموکراسی گآنگستری” رو نمیدونم, ولی این رو میدونم که در صف حکومتهای “گآنگستری”, رژیم پوتین در جلوی صف قرار داره. من اکراین نبودم و کارگران و زحمتکشان اکراین رو از نزدیک نمیشناسم, ولی تردیدی ندارم که زحمتکشان اکراین ترجیح میدند گندم بکارند بجای اینکه کوکتل مولوتف درست بکنند. که مادران اکراین ترجیح میدن بچه هاشون برن مدرسه نه لهستان و رومانی. که زنان اکراین ترجیح میدن در خونشون بخوابن و نه در ایستگاه قطار. برای من انسانیت ترجیح داره به شعارهای تکراری و توخالی برای”کارگران” و “سوسیالیسم” و “ضد امپریالیسم”. و لازم نمیبینم هر بار هر گردن کلفتی مرتکب جنایآتی میشه, صد بار جنایات آمریکا رو تکرار بکنم تا خدای نکرده کسی فکر بکنه مرتکب گناهی شدم. 
ارزش monthly review در ۷۰ سال گذشته در این بود که جای شعارهای تکراری و توخالی نبود. Monthly Review جای کسانی بود مثل Samir Amin  , Paul Sweezy , آندره گندرفرانک, امانوئل والرستین, که تلاش میکردند روند واقعی نظام سرمایه داری رو بفهمند, و هرگز دنباله روی “سوسیالیسم” اردوگاهی نبودند. من تردیدی در صداقت سردبیران امروز این نشریه ندارم, ولی متاسفانه تردیدی هم ندارم که نتیجه گیرهای امروز آنها با آنچه که ۵۰ سال قبل Monthly Review رو از جریانات چپ اردوگاهی متمایز میکرد, ۱۸۰ درجه فرق داره. جای تاسفه.

با احترام.  

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

دولتهای غربی از جناحهای مختلف سرمایه داران بزرگ ملی درست شده است. این سرمایه داران هم در کارهای غیر قانونی هستند و هم در کارهای قانونی. آنها با همدیگر در سهم خواهی از ارزش اضافی کارگران جهان در تضاد می افتند و مسائلشان را در پارلمانها حل میکنند. رابطه این دولتها با کارگران همیشه ثابت است و فقط نمایندگان و جمهوری ها می روند ومی آیند ولی سیاستهای ضد کارگری و ضد کمونیستی آنها تغییر نمیکند. تمام آنها امپریالیست هم هستند و مشغول غارت کشورهای ضعیف تر. این نظم دموکراتیک برای من نظم دموکراتیک گانگسترهاست. این دموکراسی اصلا برای کارگران فایده ندارد.
من از شما انتظار ندارم که از پوتین و یا کشورهای ناتو دفاع کنید، من جائی چنین چیزی نگفتم. اما این انتظار وجود دارد که هم عمل دولت روسیه محکوم شود و هم عمل دولتهای ناتو و هم ماهیت ضد ارتجاعی و ضد کارگری دولت اوکراین. فکر نمی کنم کسی در ارتجاعی بودن دولت روسیه شکی داشته باشد.
مقاله بدرستی ماهیت سیاستهای کشورهای ناتو را افشا میکند. کار غلطی نکرده که شما علیه مطالب مقاله مغلطه کنید و نویسندگانش را هدف قرار بدهید تا مطالب از دید خارج شود.
اگر دلتان برای کارگران اوکراین می سوزد، پیشنها من را بپذیرید. هر دو طرف را از زاویه سرمایه دار بودن و استثمارگر و جنایتکار بودن محکوم کنید. اما بنظر می آید که شما دارید فقط پوتین را محکوم میکنید و از مطالب مقاله وحشت دارید. دولت روسیه همان کاری را کرد که هر کشور دیگر سرمایه داری در شرایط نابود شدن میکرد.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل

آیا اخبار روز بیشتر تمایل به انعکاس چپ ضد غربی دارد تا چپ ضد روسی-چینی؟
نمیدانم، میتوان از لحاظ آماری مطالعه کرد و دید.
اما از قضای روزگار، اگر چنین باشد، کارشان درست درآمده، حال چرا؟
چون ما همه در غرب زندگی میکنیم، بعلت سانسور و شانتاژ بین المللی و برنامه ریزی شده رسانه ها و شبکه های اجتماعی دولتهای متحد غربی، امکان دسترسی به اخبار و گفته ای روسها دیگر ممکن نیست. پس، اگر اخبار روز تمایل به طرف روسی داشته باشد، مطالبی که ارائه میدهد فعلا بنفع ماست.
من فعلا از اخبار روز راضی هستم. هیچ وب سایت دیگری نیست که کاملا طرف پائین ترازو را کمی بالا ببرد.
هر کس که دوست دارد در هواداری از غرب و روس هراسی مطلب بخواند میتواند براحتی برود بی بی سی و دویچه و له و بقیه رسانه های جاسوسی و تبلیغ جناح غرب امپریالیسم.

پس بهتر است فعلا گله نکنید چون از کسب اطلاعات و حقایق محروم می شوید.

حمید
حمید
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

امیدوارم اخبار روز این کامنت مرا چاپ کند: اقای سیاوش شما که اینقدر از غرب نفرت دارید و عاشق روسیه هستید چرا در غزب زندگی میکنید؟. بهتر نیست به کعبه امالتان بروید و در روسیه پوتین زندگی کنید و هر قدر خواستید از او تعریف نمایید؟

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  حمید

شما تحمل نقد امپریالیسم ناتو و دموکراسی گانگستری را ندارید و مثل حزب اللهی ها هر نقدی از نظامتان را هواداری از دشمن خود ارزیابی میکنید.
چرا در غرب هستم؟ چون احتیاج به نیروی کار متخصص داشت منهم آمدم اینجا، اگر روسیه و چین هم چنین احتیاجی داشته باشند و ایجا کار نباشد، میروم آنجا. اما از لحاظ سیاسی من خودم را به دولت بورژوائی هر کشوری که هستم نمی فروشم، نه دولتهای غربی و نه دولتهای روسی و چینی. برخلاف شما. اما سئوال شما به ما میگوید که صفت خوبی ندارید که به هر کشوری که میروید باید از سرمایه دارانش دفاع کرد. در جنبش کمونیستی به چنین شخصی میگویند چی؟
این سئوال ماهیت هواداری شما در هواداری از امپریالیستهای غربی را پنهان نمیکند که هیچ، بدتر نشان میدهد که دوست دارید به تبلیغاتچی های آنها تبدیل شوید. همانها که دولت مصدق را برای شما سرنگون کردند و به شما شاه دادند.

حمید
حمید
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

انکس را که در خواب است میتوان بیدار کرد اما مسی را که خود را به خواب زده هرگز!

حمید
حمید
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

اقای سیاوش ادبیات سخیفی که بکار میبرید درست مثل ادبیات حزب اللهی های جمهوری اسلامی است و توهینی است به یک سایت نسبتا ازاد مثل اخبار روز و خوانندگانش. خود را کنترل کرده و به دیگرانی که هیچ شناختی از انها ندارید توهین نکنید و بر چسب نزنید!

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  حمید

شما نوشتید:
“بهتر نیست به کعبه امالتان بروید و در روسیه پوتین زندگی کنید”
من هم جواب شما را بر اساس استاندارد خودتان دادم. احترام خودتان را نگه دارید تا احترام شما را نگه دارند.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل

میتوان این جنگ را تاکتیک روسیه و چین برای ایزوله کردن و کاملا دوقطبی کردن جهان و در دراز مدت از بین بردن یکه تازی جهانی آمریکا و غرب هم دید. تحریم اقتصادی ایران نشان داد که غربی ها بخش مهمی از کمپ آمریکا هستند و کلا همگی در ناتو با هم متحد می باشند و دودوزه بازی های آنها آشکار شد. در مقابل این کمپ امپریالیستی، کمپ شرقی در حال شکل گرفتن است و این جنگ به آنها کمک میکند حتی اگر روسیه شکست بخورد. بعلت وجود صنایع پایه ای و مرزهای فراخ با چین، روسیه مثل ایران آسیب نمی بیند. حتی اگر پوتین برود و یا برش دارند، حاکمیت روسیه مثل غرب ثابت است و یا برخلاف دوران اولیه سرنگونی حزب کمونیست جعلی اش، تغییر نخواهد کرد. در اوایل سقوط، روسیه حتی میخواست به اتحاد اروپا و ناتو بپیوندد، اما بتدریج دیدند که با مافیا طرفند نه سرمایه داری در کتابها. خود را جمع و جور کردند و سیستم اقتصادی سیاسی مافیائی خود را بر اساس مقابله و حفظ منافع خود شکل دادند. چیزی که به آنها کمک کرد دولت چین، صنایع پایه ای و سلاحهای اتمی بود وگرنه الان مثل لهستان و رومانی، رژیم شاه قبل از رژیم بودند.
میتوان گفت که حمله به اوکراین از قبل برنامه ریزی شده بود و با سیاستهای خامنه ای در یکدست کردن دولت ایران همراهی داشته است. اگر دقت کنیم می بینیم که اطلاح طلبان و نوکران مارکسیست شان کماکان پوتین زدائی میکنند. جنگ دو امپریالیست در ایران جنگ اطلاح طلبان و تندرو ها هم هست. همانها کارگران را گول زده، یکی میگوید دموکراسی برای کارگران مفید است پس غربی ها حکومت کنند، دیگران میگوید غربی استعمارگرند و امپریالیستهای روسی و چینی دوست.
میتوان بصورتهای گوناگون به قضیه نگاه کرد. باید توانائی تصورکردن داشت و از مقالات بی توجه به نویسندگان آنها استفاده نمود تا بتوان برای تعیین استراتژی در جهت آزادی طبقه کارگر حرکت نمود. استراتژی دموکراسی خوب است، جنگ با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا، هیچ بازده ای نداشته و ورشکسته است.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل

مقاله برای کسانیکه خواهان حقایق هستند آموزنده است.
واقعیت این است که در اوکراین کودتا کردند و یا انقلاب رنگی کردند و دولت وابسته به روسیه را برداشتند و دولت وابسته به خودشان را درست کردند. اینکار را به کمک نئونازی های مسلح در عکس العمل در مقابل دولت پرو روسی ۲۰۱۴ کردند. از همان ۲۰۱۴ تا شروع جنگ، دولت اوکراین مشغول کار برای رفتن به اتحاد اروپا و پیمان ناتو بود و جنایات جنگی زیادی در شرق اوکراین علیه روسهای طرفدار روسیه مرتکب شد. دولت روسیه هم بر اساس منافعش و احتمالا با مشورت با چین و برنامه ریزی های وسیعتر امپریالیستی از فرصت استفاده کرد و به اوکراین حمله نمود.
این جنگ امپریالیستی است. اگر کسانی باشند که فکر میکنند این جنگ بین دموکراسی و استبداد است، باید بگویم که در خواب عمیقی بسر می برند چون نه بلوک غرب دموکراسی کارگران است و نه سرمایه داری بغایت گانگستری اش، خوب. چه شد بعد از سقوط سرمایه داری دولتی روسیه، امپریالیستهای غربی شدند دموکرات و خوب؟ اگر میخواهید حرفهای بی معنی بزنید، بزنید، اما لطفا انرا چپ وانمود نکنید، “شرم آور است”.

ش. ح
ش. ح
2 سال قبل

شرم آور است.
کسانی که ۴۰ سال پیش امثال monthly review را به خاطر نقد از “سوسیالیسم” مدل روسیه “آمریکایی” مینامیدند, حالا برای ما از monthly review ترجمه میکنند. من بخوبی بخاطر دارم در سال ۵۸ چقدر با ولع کتاب مکاتبات Paul Sweezy و charles Bethelheim را میخواندم که سعی میکردند ماهیت نظام حاکم بر شوروی را بفنمند. در آن زمان, آنها به کلی با اشغال چکوسلوواکی مخالف بودند. اشغالی که تقریبا خون از دماغ کسی نیامد, و جایی بمباران نشد. آن زمان حد اقل روسیه ادعای اردوگاه سوسیالیسم و انترناسیونالیسم داشت. این جماعت امروز از روسیه ای حمایت میکنند که بدترین فرم سرمایه داری است, و دیکتاتوری مطلق. و جنگی که ۲ میلیون نفر رو آواره کرده, هزاران کشته و این همه خرابی به بار آورده. واقعا شرم آور است.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

“بدترین نوع سرمایه داری”؟ سرمایه داری خوب داریم و سرمایه داری بد؟ سرمایه داری امپریالیستی و بغایت گانگستری آمریکا و کشورهای ناتو خوب است، سرمایه داری روسیه که تازه از سرمایه داری دولتی بیرون آمده بد. اگر دلتان به حال هزاران کشته و خرابی می سوزد، چرا برای درک همه جنبه های این جنگ خود را از اطلاعات این مقاله محروم کرده اید؟

ش. ح
ش. ح
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

خیلی ممنون که یاداوری کردید که هیچ فرقی مثلا بین سوئد و برمه نیست. بدتر و بدترین نداریم. فقط من نمیدانم چرا خیلی ها لندن رو به تاشکند ترجیح  میدند. شاید بخاطر این که میتونند اونجا زندگی بکنند و هزار و یک فوحش هم بهش بدن بدون نگرانی از اینکه سر از گولاگ در بیارن. دوستان, حتی اگر بد و بدتر هم نداریم, حداقل به هر دو طرف مساوی حمله کنید. اگر خیلی هم دلتون به حال “سرمایه داری دولتی” سابق اردوگاه میسوزه, مگر همین اکراین هم جزوی از همون اردوگاه نبود؟ چرا فقط طرف روسیه رو میگیرد؟ دوستان, ۳۰ سال از فروپاشی شوروی گذشته. شما از چی دفاع میکنید؟

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

برده داری برده داری است. شما در روم زندگی میکنید و فکر میکنید قیصر شما بهتر است از پادشاه مثلا تونس.
من طرف روسیه را نگرفته ام، برعکس فکر میکنم روسبه به اوکراین حمله کرده است چون با دولت اوکراین و کشورهای ناتو فرقی ندارد. فرقی ندارد یعنی همگی ارباب سرمایه دارند.
کارگران اوکراین فقط قربانی روسیه نیستد و مقاله نشان میدهد که آمریکا و کشورهای ناتو هم در پیدایش این جنگ سهم دارند.
مشکل من با دیدگاههای مثل شما این است که شما ثروتمند تر را بهتر میدانید و میخواهید کارگران را ببیرید به زیر دستگاه سیاسی آنها و اسم ش را بگذارید آزادی، در حالیکه آزادی یعنی رهائی از اقتدار و نظام سرمایه داری نه عوض کردن ارباب.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

در دوران بردگی سیاهپوستان آمریکا، دو نوع برده داشتیم، برده مزرعه و برده خانه ارباب. وقتی خانه ارباب آتش میگرفت، برده خانه میگفت آب بیاورید و برده مزرعه میگفت نفت. این اختلاف نظر من یا ما با شما را نشان میدهد. یک برده داری، دو نوع نگرش.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

آمار بعضی از جنگ های اخیر:
                    تعداد کل مرگ ……………………………….تعداد مرگ نظامیان 

جنگ کره       ۲,۲۳۸,۱۷۲…………………………………………….۵۷۹,۷۳۸
جنگ ویت نام    ۱,۳۵۳,۰۰۰………………………………………………۷۲۶,۰۰
عراق          ۲۷۶,۴۸۳ – ۳۰۸,۲۱۲……………………………….۱۰۰,۰۰۰
افغانستان …………۱۵۷,۰۵۲………………………………………………..۱۱۳,۴۸۱

https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpubh.2021.765261/full

ش. ح
ش. ح
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

متشکر از آمار و ارقام. بویژه اینکه فهمیدیم لازم هست پوتین بیشتر بکشه تا ما صدامون در بیاد.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

“جنگی که ۲ میلیون نفر رو آواره کرده”.
چند نفر از این ۲ میلیون آواره در دریا غرق شده و یا از سرما خشکیده اند؟

ش. ح
ش. ح
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

میبخشید, من نمیدانستم که فقط آواره شدن کافی نیست.یا باید در دریا غرق شد یا از سرما خشک زد! با این “منطق” بس ما ۴۰ سال قبل آواره نشدیم چون بدبختانه در گریز از مرز ایران به ترکیه در زمستان یخ نزدیم.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  ش. ح

۲ میلیون آواره که با آغوش باز پذیرفته شدند و تمام کشورهای جهان آزاد! سر کیسه را شل کردند.
جهت مظنه, در کره بیش از دو میلیون و دویست هزار و در ویت نام بیش از یک میلیون و سیصد هزار – که ظاهرا بشر نبوده و نیستند – کشته شدند (یعنی لابد به درک واصل شدند) و متاسفانه نتوانسند از مرز ترکیه فرار کنند. حساب تعداد آواره ها که در لائوس و کمبوج و غیره با بمبهای فسفوری و غیره سوختند با کرام الکاتبین است و مسببین جایزه نوبل گرفتند. “چنین کنند بزرگان! چو کرد باید کار”.

افسانه
افسانه
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

جناب پیروز، در کشورهای غربی خوش میگذرانند فکر میکنند از دموکراسی است و در عالم هپروت ویتنام و کره و افغانستان و کودتا ها و همه و همه را فراموش میکنند. نمیدانم می آیند اینجا برای چه، ما که میدونیم پوتین بده و اگر ندونیم هر روز در رسانه ها ی غربی هست. ما میخواهیم بدونیم اون طرف دیوار چه خبره که هی سعی میکنن نفهمیم.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  افسانه

سرکار خانم افسانه,
اگر “اینها” به اینجا نیایند که ما “خود گوئی و خود خندی” میشویم. در اواسط دهه بیست اولین انجمن نویسندگان ایران در کانون فرهنگی شوروی به ریاست زنده یا ملک الشعرا بر پا شد. در آن جلسه بین خانم دکتر فاطمه سیاح تحصیل کرده مسکو و به گمانم احسان طبری گفت و گویی در گرفت و خانم سیاح که نتوانسته بود طرف را مجاب کند به ملک الشعرا که شاهد بود گفت آقای ملک الشعرا شما هم چیزی بگوئید. نمیشود که اینها همین طور ادبیات ما را خراب کنند. ملک الشعرا گفت خانم اگر ادبیات ایران با گفته ایشان خراب میشد امروز ما یا مستعمره روس بودیم و یا انگلیس. نگران نباشید. زمانی که اینها به سن ما برسند حقیقت را در مییابند. تفاوت در این است که امروزه تا “اینها” به حقیقت برسند ممکن است در اثر تاخت و تاز امپراتوری “نه از تاک نشانی مانده باشد و نه از تاک نشان”.  

یک رفیق
یک رفیق
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

پیروز عزیز توصیه ای را نوشتم به رفقای سایت نمی دانم که منعکس کنند یا خیر.
پیشنهاد می کنم به کسی زیر کامنتش پاسخ ندهیم. من کمی به هجمه بی سابقه کاربران مدافع و مخالف ناتو مشکوکم. البته در حد توصیه است.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  یک رفیق

با تشکر. پاسخ به تذکر شما در زیر کامنت افسانه آمده است.

یک خواننده
یک خواننده
2 سال قبل
پاسخ به  یک رفیق

بهتر بود پیشنهاد میدادید که از بحث مقاله خارج نشوند. مقاله درباره سیاستهای آمریکا در اوکراین است. نظر شما در مورد مطالب این مقاله چیست؟

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  یک خواننده

با رئوس اصلی مقاله موافقم و مطمئن نیستم که “فقط بازگشت به مسیرِ سوسیالیسم در اوکراین و روسیه راه حلی ماندگار را در افق نمایان می سازد.”.
مبصر کلاس شدن برای کامنت گذاران کاری بسیار مشکل و غیر عملی ست.

یک خواننده
یک خواننده
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

کامنت من به یک رفیق بود نه به شما.‌ او هم هنوز جواب نداده.‌

peerooz
peerooz
2 سال قبل

” «ضد-امپریالیسم» آنها صرفا ضد آمریکایی است.”.

“امپریالیسم به نظامی گفته می‌شود که به دلیل مقاصد اقتصادی یا سیاسی می‌خواهد از مرزهای ملی و قومی خود تجاوز کند و سرزمین‌ها و ملتها و اقوام دیگر را زیر سلطهٔ خود درآورد.”. ویکیپدیا.

در دنیای بعد از جنگ جهانی دوم بجز آمریکا آیا امپراتوری دیگری هم وجود داشته است؟

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

اگر شما بر طبق مقاله بپذیرید که امپریالیسم آمریکائی و ناتو توطئه میکند و یک پای دیگر این جنگ است، ذهن شما تعادل پیدا میکند، فعلا بنظر می اید که تعادل ذهن شما آمریکائی است.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

اگر این کامنت را بد جائی گذاشتن باید میرفت زیر کامنت ش.

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

؟؟؟

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  peerooz

اشتباه فنی انگشتی.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  سیاوش

این کامنت باید برود زیر کامنت ش. ح، ، اشتباه از من.

علی رها
علی رها
2 سال قبل

در نگاه اول، این بیانیه ای علیه جنگ است. اما در واقع از ابتدا تا انتها رونویسی است از مواضع پوتین. توجیه منطقی جنگ دفاعی روسیه محور اصلی این بیانیه است.
چنانچه کسی در جریان جنایات جنگی روسیه، دربدری و بیخانمانی ملیونها انسان و ویرانی اوکراین نباشد، اینگونه می نماید که گویی امپریالیسم آمریکا به اوکراین حمله کرده است.
دست آخر جمله ای هم در مخالفت با جنگ، نه این جنگ مشخص، بلکه جنگ به طور عام به بیانیه می چسباند و صلح طلب می شود.
در پایان، بیانیه ابراز امیدواری می کند که اوکراین و روسیه به «مسیر سوسیالیسم بازگشت» کنند؛ تو گویی پیش از فروپاشی شوروی، آنها کشورهایی سوسیالیستی بوده اند.
آنچه در اینگونه تحلیل ها قابل توجه است، خونسردی بی نظیر شبهه مارکسیست ها در مواجهه با یک فاجعه ی در حال وقوع انسانی است.
این بیانیه و بیانیه های مشابه یک بار دیگر ثابت می کند که افسار «چپ نو» که خود را مستقل می پندارد، با رشته هایی مرئی و نامرئی کماکان به چپ سنتی وابسته است.

حمید
حمید
2 سال قبل
پاسخ به  علی رها

نویسندگان این مقاله هم از همان چپ های خجالتی هستند که در لفافه میخواهند تجاوز پوتین را توجیه کنند

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  حمید

کامنت شما توصیف چپ سوسیال دموکرات پرو امپریالیست “چپ” خودتان هم هست.

سیاوش
سیاوش
2 سال قبل
پاسخ به  علی رها

بر طبق این مقاله میتوان گفت که امپریالیسم آمریکا به اوکراین حمله کرده است یا میتوان گفت امپریالیسم آمریکا و ناتو به روسیه حمله کرده اند.
https://www.globalresearch.ca/rand-corp-how-destroy-russia/5678456

peerooz
peerooz
2 سال قبل

“راهنمای سیاست دفاعی ولفوویتز توسط واشنگتن و همهٔ طراحان راهبردی ایالات متحده پذیرفته شد، که نظراتشان در آن مقطع به طرز فزاینده ای به دکترین ژئوپلتیکی ارائه شده توسط هالفرد مک کیندر در امپراطوری بریتانیا قبل از جنگ جهانی اول نزدیک می شد،………….مک کیندر بود که در سال ۱۹۰۴ این ایده را مطرح نمود که کنترلِ ژئوپلتیکی جهان بستگی به کنترلِ و تسلط بر اوروآسیا (بخش اعظمِ سرزمینهای اصلی قاره اروپا و آسیا) خواهد داشت که با عنوان «منطقه مرکزی و حیاتی» از آن نام برد.”.

همه آتش ها از گور تخم و ترکه و عمله اکره امپراطوری بریتانیا بر میخیزد و همه دعوا ها بر سر لحاف ملا یعنی منابع معدنی اروآسیا و دنیا ست.

Azzet
Azzet
2 سال قبل

از این مقاله میشود اینطور استنباط کرد،که یک کتابچه راهنمای برژینسکی در زیر انجیل پنهان شده تا تمام روسای جمهور به آن سوگند بخورند.بگذارید از زاویه ای دیگر به جنگ روسیه واوکرائین بپردازیم.وضعیت ناتو در زمان ریاست جمهوری ترامپ چندان دلچسب نبودتا آنجائیکه ترامپ ناتو را متعلق به گذشته دانست وبا گفتن اینکه هزینه های ناتو ومسئولیت بین اروپا وامریکا بایدتقسیم شود،موجب دلسردی هایی در بین اعضای ناتو شد.مکرون در پی اقدامات ترامپ از مرگ مغزی ناتو سخن گفته.ترکیه سفارش اس۴۰۰به روسیه داده ودر عین حال زیر دماغ یک عضو. دیگر ناتو یعنی یونان از اکتشاف گاز در دریای مدیترانه سخن گفت.همه اینها نشانی از گسست یا حداقل ضعف در پیمان ناتو داشت.تا اینکه کشتیبان را سیاستی دیگر آمد!.آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه دولت بایدن در دیدار با دبیر کل ناتو و وزرای امور خارجه عضو پیمان ناتو از سیاست جدید ناتو گفت.دراین سیاست نه تنها اتحادیه اروپا و در راس آن آلمان تضعیف نخواهد شدبلکه به دامان امریکا باز خواهد گشت.با این شرط که مسئولیت زمانی تقسیم خواهد شدکه توان نظامی اعضا افزایش یابد.با توجه به وحدت ذهن وعین یا تئوری وعمل ،جنگ روسیه واوکرائین این وحدت رااثبات کرد!!!.عملیات جنگی روسیه وخرابی وکشتار در اوکرائین دل هر دولتی را میلرزاند که عاجزانه متقاضی عضویت در ناتو باشد،یا پیمان های منطقه ای شکل بگیرد.نتایجی که از این جنگ حاصل میشودهمه قابل پیش بینی نیستند.یکوقت میبینید در جالیز خیار کاشتید،هویج هم به عمل آمد.!!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


45
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x