دورهی جنگهای نیابتی که ویرانی زندگی و آورگی انسانهای بیدفاع را در خاورمیانه در پی داشت، گویا به سر آمده است. گویا قرار است، قربانی شدن مردم اوکراین با حملهی نظامی روسیه سر آغازی باشد، که قطبهای سرمایهداری و دولتهای مرتجع برای برقراری توازن قوای جدید، مستقیم رو در روی هم صف ببندند. اینبار با لشکر کشی روسیه و در کنار تبلیغات جنگی غرب و آمریکا، فضای ناامن جهان را خطر میلیتاریسم فرا گرفته است.
آنچه به نام لشکر کشی روسیه به اوکراین میبینیم، به دنبال جنگهای اقتصادی و سیاسی قطبهای سرمایهداری جهانی با یکدیگر پس از فروپاشی دیوار برلین آمده، که امروز در پاسخ به گسترش دامنهی نفوذ ناتو تا زیر دماغ روسیه، وارد دور جدیدی شده است. نیاز روسیه به یک دولت دست نشانده در همسایگی خود، در کنار پرداختن آمریکا به باندهای ناسیونالیست مرتجع اوکراین به قصد نفوذ در هیات حاکمهی آن، زمینههایی از جنس حملهی نظامی به عراق و سوریه هستند، تا اینبار اوکراین برای میدان جدالهای قطبهای سرمایهداری جهان چند قطبی انتخاب شود. دست درازی قدرتهای ناتو به حیاط خلوت قدرت رقیب، و پروپاگاند جنگی ناتو علیه روسیه، اینبار بر گُردهی طبقهی کارگر و انسانهای تشنهی آسایش در اوکراین افتاده است، که همراه با طبقهی کارگر و انسانهای جویای امنیت در عراق و لیبی و یمن، قربانی تقابلها و تسویه حسابهای قدرتهای جهان شدهاند.
جهان پس از فروپاشی بلوک شرق، مطابق رویای آمریکایی، تک قطبی و تحت یگانه قدرت آمریکا باقی نمانده است. پروسهی شکست خوردن «نظم نوین جهانی» به ریاست آمریکا، با خروج نیروهای نظامی ناتو از فغانستان، تثبیت شده است، و به تبع قدرتهای دیگری به صحنهی رقابت اقتصادی و نظامی به جهان اضافه شده اند. با تعرض نظامی روسیه به اوکراین، دور دیگری از کشمکشها میان قطبهای سرمایهداری جهانی آغاز شده، که میلیتاریسم مشخصهی آن است. در واقع جنگ روسیه با اوکراین بر متن شرایط جهان امروز، در ادامهی جدالهای قدرتهای جهان برای بلوکبندی دوباره و در پی توازن قوای دوباره راه افتاده است. چهرهی ناامن جهان امروز با تلاشهای آمریکا برای ماندن در جایگاه قدر قدرتی، و با جلو آمدن قدرتهای چین و روسیه برای سهمبری بیشتر از جهان سرمایه، رنگ و رو گرفته است.
بی تردید اولین تاثیر این تقابل خونین، مرگ و میر و آوارگی طبقهی کارگر و انسانهای بیدفاع اوکراین است، که گرفتار و قربانی سرنوشت سیاهی مانند مردم عراق و سوریه و افغانستان شده اند. از طرف دیگر با حملهی نظامی روسیه به اوکراین، ناامنی و اضطراب از جنگ، سراسر جهان و فضای زندگی طبقهی کارگر جهانی را فرا گرفته است. بدون شک ابتدا به ساکن زندگی مردم بیدفاع اوکراین قربانی این جدال ارتجاعی میشوند، و در ادامه این طبقهی کارگر جهان است، که باید هزینههای سنگین رویاروییهای میلیتاریستی را با سطح پایین زندگی و در یک کلام با استثمار بیشتر و شدیدتر پرداخت کند.
حملهی نظامی روسیه به اوکراین، صحنهی سیاسی جهان را وارد فاز جدیدی از تقابلها و جدالها، و همچنین قطببندیهای جدید کرده است. دورهای از کشمکشها میان قدرتهای سرمایهداری جهان شروع شده است، که از یک طرف آمریکای رو به افول تلاش میکند تا ناتو را زنده کند، و از طرف دیگر چین و روسیه نیز سهم بری بیشتری از جهان سرمایه میخواهند. البته نظامیگری نقاب این دورهی بلوکهای سرمایهداری برای وزن کشی مجدد خواهد بود. سالها بود که پس از شکست ناتو و در راس آن آمریکا در خاورمیانه، سیاستها و راه حلهای نظامی منزوی تر از آن شده بودند، که مطرح شوند؛ اما تعرض نظامی روسیه به اوکراین خوراک لازم را برای پروپاگاند بورژوازی آمریکا فراهم کرد، تا با تبلیغات رسانههای جریان اصلی، راه حل میلیتاریستی برای «برقراری امنیت جهان» دوباره زنده شود، و همچنین به پیکری نیمه جان ناتو دمی تازه دهد. با حملهی نظامی روسیه، سیاستهای میلیتاریستی که در جدالهای قدرتهای جهان سرمایه طرحهایی شکست خورده بودند، بار دیگر ابزاری برای سهمبری بیشتر قطبهای سرمایهداری از جهان شده اند. بنابراین دورهای از کشمکشها و قطببندیها را در جهان خواهیم دید، که چین و روسیه بهعنوان بلوکهای جدید اقتصادی، در برابر تعرضهای نظامی ناتو و جنگ طلبی آمریکا، با به کار گیری گزینههای نظامی، تقسیم مجدد جهان و برقراری توازن قوای دیگری میخواهند. به تبع آمریکا نیز تلاش میکند تا ضرورت از دست رفتهی ناتو را بهمثابه پیش برندهی سیاستهایش باز گرداند، و دولتهای اروپایی هم بهعنوان بلوک مستقل سعی میکنند تا هژمونی نظامی خود را از دست ندهند.
دورهای جدید از جدالها میان قدرتهای جهان سرمایه آغاز شده است؛ مسابقهی تسلیحاتی دولتهای بورژوایی اوج گرفته و جهان ناامنتر از همیشه شده است. از این به بعد جهانی را خواهیم دید، که تقابلهای بلوکهای سرمایهداری وارد فاز میلیتاریستی میشوند؛ چه بسا که از همین امروز دولتهای سرمایهداری در بوق کرده اند، که بدون تسلیحات نظامی و غیر از مسلح شدن قدرتهای کاپیتالیستی به سلاحهای اتمی، «امنیت» به جهان باز نمیگردد! البته که ابعاد فاجعه بار تعرض نظامی روسیه به قربانی شدن طبقهی کارگر و انسانهای بیدفاع در اوکراین محدود نمیمانند؛ احیای نظامیگری و بازگشت گردن کشیهای نظامی، اینبار از جانب روسیه، پیامدهای جدی و خطرناکی برای این جهان بدون امنیت و آسایش به همراه دارد. بلوکبندیهای جدید اقتصادی-نظامی میان ناتو و قطبهای روسیه و چین، و جدالها بر سر تقسیم دوبارهی جهان میان قدرتهای سرمایهداری، قرار است، فضای جنگی و میلیتاریسم را در جهان گسترش و پرورش دهند. قرار است، که نظامیگری عریان بهعنوان سیاست رسمی در کش و قوسهای بلوکهای سرمایهداری بهکار گرفته شود. اینبار روسیه بود که با حملهی نظامی به اوکراین، میلیتاریسم شکست خورده را به میدان جدالهای قطبهای سرمایهداری جهان باز گرداند!
اگر دیروز جنگهای نیابتی، محل وزن کشی قطبهای سرمایهداری و دولتهای مرتجع بود، گویا امروز قرار است، رودر روییهای بلوکهای سرمایهداری مستقیم و همراه با بحران نظامی باشند. احیای ناتو که از تبعات حملهی روسیه به اوکران است، رنگ نظامیگری را به جهان سرمایه خواهد زد. توحش بورژوازی با لشکر کشی روسیه لب ریز شده و جهان زیر سایهی میلیتاریسم ناامنتر از قبل خواهد بود.