پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

روسیه و اوکراین، هیچکدام یک جنگ “ضد فاشیستی” را به پیش نمی برند – ترجمه: پروین اشرفی

پوتین می گوید که می خواهد اوکراین را "نازی زدایی" کند. زلنسکی می گوید که او با یک هیتلر جدید به مخالفت برخاسته است. با این حال و در واقعیت امر، هر دو طرف خرسندند که برای رسیدن به اهداف ناسیونالیستی خود، با فاشیست ها همکاری کنند. تنها سیاست منسجم ضد ...

پوتین می گوید که می خواهد اوکراین را “نازی زدایی” کند. زلنسکی می گوید که او با یک هیتلر جدید به مخالفت برخاسته است. با این حال و در واقعیت امر، هر دو طرف خرسندند که برای رسیدن به اهداف ناسیونالیستی خود، با فاشیست ها همکاری کنند. تنها سیاست منسجم ضد فاشیستی این است که طبقه کارگر خود را به عنوان یک نیروی سیاسی مستقل شکل دهد و با دولت الیگارشی اوکراین، بناپارتیسم پوتین و امپریالیسم ناتو مخالفت کند

زمانی که روسیه تهاجم خود به اوکراین را آغاز کرد، ولادیمیر پوتین یک سخنرانی عجیب ایراد کرد و در آن گفت که می خواهد کشور همسایه را “نازی زدایی” کند. به عبارتی، این جنگ وحشیانه قرار است معادل دفاع قهرمانانه شوروی در برابر آلمان نازی قلمداد شود.

از سوی دیگر، مخالفان پوتین می‌گویند که این “عملیات نظامی ویژه”، اساساً شبیه تهاجمات هیتلر به چکسلواکی در سال ۱۹۳۸، یا تهاجم به لهستان در سال ۱۹۳۹ است. این مخالفان همچنین ادعا می‌کنند که در حال پیش بردن جنگی هستند که جنگ دموکراسی علیه فاشیسم می باشد.

پس فاشیست ها چه کسانی اند و ضد فاشیست ها چه کسانی می باشند؟

اوکراین

ادعاهای پوتین کاملاً هم نادرست نیست. اوکراین واقعاً توسط یک دولت فاسد و دست راستی اداره می شود که نماینده میلیاردرهایی است که کشور را کنترل می کنند (آنها همچنین به عنوان “الیگارشی” شناخته می شوند). رژیم فعلی، توسط اعتراضات میدان در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۴ ایجاد شد که از حمایت گسترده سفارت ایالات متحده برخوردار گردید.

در سال های اخیر، دولت اوکراین استفاده از زبان روسی را که زبان مادری اقلیت بزرگ اوکراینی است، محدود کرده است. حزب کمونیست اوکراین و سایر سازمان های چپ ممنوع گردیده اند – حتی “همدردی با کمونیسم” جرم شناخته شده است.

این رژیم دست راستی، پیوندهای بسیاری با فاشیسم تمام عیار داد. بدنام ترین نمونه آن، گردان آزوف است که زیر نماد صلیب شکسته و نشانه های اس اس می جنگد. این واحد آشکارا نازی، بخشی از گارد ملی اوکراین است. نازی‌ها همچنین در صفوف اول اعتراضات میدان بودند و حضور فاشیست‌های یونیفورم‌پوش در خیابان‌های کیف، امری غیرعادی نیست.

بدتر از آن، استپان باندرای همکار نازی ها، به یک قهرمان ملی تبدیل شده است. علیرغم اینکه دارودسته های پیرو باندرا، ده ها هزار یهودی و لهستانی را قتل عام کردند، تولد او اکنون در اوکراین یک روز تعطیل است.

بدون شک، یک رژیم به شدت ملی گرا و اقتدارگرا در کیف در قدرت است. بنابراین ادعای اینکه این رژیم، یک “رژیم نازی” است را از معنای خود خالی کرده و از بین میبرد. گروه های راست افراطی بخشی از رژیم هستند، اما بخش نسبتاً کوچکی از آن. برای یک دولت فاشیست در اوکراین بسیار دشوار است که یک رئیس جمهوری مانند زلنسکی داشته باشد که یهودی است و زبان مادری او روسی است. (نه اینکه یهودها نمیتوانند فاشیست باشند. نگاهی به بسیاری از سیاستمداران اسرائیلی به ما یادآور میشود که یهودها هم میتوانند فاشیست باشند، و فاشیسم اوکراینی به سختی میتواند از یهودستیزی متعصب جدا بشود.)

روسیه

پوتین در سخنرانی خود چیزهایی را مورد نقد قرار داد که شامل خود او نیز می شود. روسیه درست مانند اوکراین، توسط یک دولت فاسد و دست راستی اداره می گردد که به نفع یک مشت الیگارشی حکومت می کند. هرگونه “دموکراسی” به شدت توسط کرملین مدیریت می شود. احزاب مخالف، تنها در صورتی مجاز به فعالیت هستند که از سیاست‌های دولت حمایت کنند، ضمن اینکه مخالفان واقعی، با سرکوب شدید روبرو می گردند.

فروپاشی پر هرج و مردج اتحاد جماهیر شوروی و بازگشت سرمایه داری، یکی از نابرابرترین جوامع جهان را ایجاد کرده است که در آن چند میلیاردر، ثروت ایجاد شده از طریق صادرات سوخت های فسیلی را به انحصار خود درآورده اند.

شوونیسم بزرگ روسیه، ایدئولوژی رژیم آشکارا فاسد پوتین می باشد که به نظر می رسد این دیکتاتور، مستقیماً از دوران تزاری اقتباس کرده است. این شوونیسم، با “ارزش‌های سنتی” که خود کدهای جنسیت‌گرایی، همجنس‌گرا هراسی، و تاریک‌اندیشی مذهبی می باشند، ادغام می شود.

بر همین اساس، پوتین از حمایت گسترده راست افراطی روسیه برخوردار است. فاشیست های روسی، به دلایل تاریخی روشن، مایل هستند پرچم های سواستیکا را به اهتراز در نیاورند. آنها ممکن است پرچم استالین را به جای هیتلر، به عنوان رهبر بزرگ میهن به اهتزاز در بیاورند. اما با این وجود، آنها به لطف سیاست هایشان – که توسط ناسیونالیسم، نژادپرستی، یهودی ستیزی هدایت می شود – و تلاششان برای از بین بردن هر شکلی از خودسازمان دهی توسط کارگران و ستمدیدگان، فاشیست هستند.

به همین دلیل است که دولت پوتین با راست افراطی اروپا خیلی خوب کنار می آید. سیاستمدارانی همچون مارین لوپن در فرانسه، آلترناتیو برای آلمان (ای دی اف) و ترامپ در ایالات متحده، رژیم پوتین را به همراه ایدئولوژی ارتجاعی‌اش، به عنوان یک الگو می‌بینند. در نتیجه ما شاهد نمایش عجیبی در مورد شبکه تلویزیونی “روسیه امروز” هستیم که ادعا می کند ارتش روسیه در حال جنگ با فاشیسم در اوکراین است – در حالی که آنها به طور همزمان برای عناصر راست افراطی و فاشیست در سایر کشورهای اروپایی تبلیغ می کنند.

این امر، تصویرسازی متناقض از جمهوری های به اصطلاح مردمی در شرق اوکراین را توضیح می دهد. این دولت‌ها، که توسط سرویس‌های مخفی روسیه کنترل می‌شوند، از نمادهای قدیمی شوروی (از جمله نام آنها) استفاده می‌کنند. اما پرچم های آنها، دارای تصویر عقاب دو سر است که نماد امپراتوری تزار می باشد. البته سرکوب وحشیانه آنها علیه جنبش های کارگری، مهم تر است. آنها ضد فاشیست نیستند.

ناتو

بنابراین آیا قدرت های غربی ناتو، با یک هیتلر جدید به مخالفت برخاسته و در حال دفاع از دموکراسی می باشند؟ کشورهای عضو ناتو، درست مانند روسیه و اوکراین، دارای سابقه طولانی در همکاری با نیروهای راست، اقتدارگرا و فاشیست می باشند. فقط به ترکیه عضو ناتو نگاه کنید که دولت آن، اقلیت های ملی را سرکوب می کند، حقوق دموکراتیک را انکار می نماید و بخشی از سوریه را با کمک نیروهای جهادی به اشغال خود در می آورد.

ارتش های ناتو خود نیز مملو است از برتری طلبان سفیدپوست و نازی ها. مثلاً در آلمان، هفته ای نمی گذرد که گزارش های جدیدی از همدردی سربازان و افسران پلیس آلمانی با نازی ها گزارش نشود. ناتو جنگ‌های بسیار خشن‌تری را در مقایسه با پوتین در اوکراین، رهبری کرده است، از جمله حمله به صربستان در سال ۱۹۹۹ و حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱.

ضد فاشیسم

هیچ یک از طرفین این جنگ، با فاشیسم مبارزه نمی کند. ادعای “ضد فاشیسم” بودن پوتین و همچنین زلنسکی، عوام فریبانه است. چپ‌هایی که به ضد فاشیسم، برای حمایت سیاسی از هر یک از این دو طرف استناد می‌کنند، سخت در اشتباه هستند

فاشیسم شکل خاصی از حکومت سرمایه داری است که در آن، توده های خرده بورژوا برای درهم شکستن جنبش کارگری سازماندهی می شوند. زمانی که نظام در بحران است، فاشیست ها آخرین خط دفاعی سرمایه داری هستند. به همین دلیل است که هر دولت سرمایه‌داری، نازی‌ها را به نحوی (البته اغلب بنا به منافع خود) بکار می گیرند. فاشیست ها به مثابه یک نیروی ذخیره حفظ می شوند تا شاید در مواقع بحرانی برای سرکوب جنبش کارگری مورد نیاز باشند.

ضد فاشیسم واقعی بودن، به معنای مبارزه با این دولت های سرمایه داری است. چنانکه ماکس هورکهایمر گفت “اگر نمی خواهید در مورد سرمایه داری صحبت کنید، پس بهتر است در مورد فاشیسم سکوت کنید.”

در رابطه با این جنگ، ضد فاشیست ها نمی توانند با دولت روسیه، دولت اوکراین، یا با دولت های ناتو همسو شوند – همسویی با هرکدام از آنها، به معنای همسویی با فاشیست هایی است که در آن طرف دیگر هستند. این امر، ضد فاشیسم بودن احمق ها خواهد بود.

تنها سیاست منسجم ضد فاشیستی این است که طبقه کارگر خود را به عنوان یک نیروی سیاسی مستقل شکل دهد و با دولت الیگارشی اوکراین، بناپارتیسم پوتین و امپریالیسم ناتو مخالفت کند.

منبع: Left Voice

https://akhbar-rooz.com/?p=145695 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

زمستان می رود و روسیاهی به ذغال می ماند.یعنی نویسنده و مترجم این نوشته باید به وجدان خود پاسخگو باشند که کشتار ۱۴ هزار روس تبار را در شرق اوکراین نادیده می گیرند و با جعل واقعیت ،خاک در چشم حقیقت می پاشند

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x