سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

در کدام سمت باید ایستاد – ایکاروس

صلح و همزیستی مسالمت آمیز در دوران وجود اتحاد جماهیر شوروی نه ناشی از تغییر خوی تجاوزگرانه امپریالیسم بلکه ناشی از قدرت بازدارنده هسته ای اتحاد جماهیر شوروی و برقراری توازن  استراتژیک نظامی و ژئوپولیتیک بین امپریالیسم جهانی و کشورهای سوسیالیستی در آن زمان بود که همراه با قراردادهای نظامی  کنترل تسلیحات استراتژیک و همچنین توافقات سیاسی بین دو طرف تنظیم شده و هردو طرف ملزم به رعایت آن بودند. هر اقدامی از هر یک از دوطرف که موجب برهم زدن این توازن میشد بلافاصله با عکس العمل طرف مقابل روبرو می گشت که نمونه آن بحران موشکی کوبا بود که بعد از استقرار موشکهای اتمی آمریکا در خاک ترکیه منجر به پاسخ اتحاد جماهیر شوروی در اقدام به استقرارموشکهای مشابه در خاک کوبا گردید وجهان را به مدت دو هفته در وحشت آغاز یک جنگ هسته ای فرو برد و درنهایت با توافق دوطرف این موشکها از هر دوکشور برچیده شد.اینها را آوردم که بگویم امنیت و صلح درجهان در شرایط آن روز و امروزچه خوشمان بیاید چه نیاید تاثیر پذیر از توازن  استراتژیک قدرتهای جهانیست و خدشه دارشدن آن از طرف هر یک ازرقبا منجر به وضعیت خطرناکی درجهان خواهد شد و یکی از مهمترین وظایف همه نیروهای مترقی وکمونیستها و دوستداران صلح ضمن مبارزه برای خلع سلاح هسته ای جهانی وامن کردن جهان، دفاع از حفظ این توازن و بالانس قدرت در عرصه بین المللی و جلوگیری از ایجاد جهان تک قطبی و همچنین دفاع از همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل بین کشورهای برخوردار از سیستمهای سیاسی اقتصادی متفاوت در جهان  به عنوان تنها راه حل عملی ودر دسترس در شرایط امروز جهان میباشد که خود بهترین زمینه را برای رشد و گسترش مبارزات کارگران و زحمتکشان در کشورهای سرمایه داری فراهم می آورد.  بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، امپریالیسم جهانی سرمست از این پیروزی، گویی لگام بر درنده خویی اش برداشته شده بود با استفاده از فرصت پیش آمده و با به کارگیری همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و بازوی نظامی اش ناتو تلاش در برهم زدن این توازن قدرت و شکل دهی نظم مورد نظرخود بر جهان را به مصداق استراتژی هرکس بر بالکان تسلط بیابد برکل اروپا نیز تسلط یافته است، با بمباران یوگسلاوی و کشتن هزاران تن از مردم منطقه بالکان و تکه تکه کردن یوگسلاوی و تقسیم آن با شرکایشان کلید زد و با تجاوز نظامی به عراق، لیبی، افعانستان و جنگ و ویرانی در سوریه با استفاده از مرتجع ترین نیروها ادامه یافت. در این میان پروژه فروپاشی اتحاد شوروی و ادامه آن تا به آخر و خفه کردن و نابودی قدرت بازدارنده باقیمانده از اتحاد شوروی یعنی روسیه که شدیدا درگیر ساماندهی اقتصاد ازهم پاشیده خود بود و میرفت که در یک پیوند اقتصادی و سیاسی استراتژیک با اروپا و تامین گسترده انرژی مورد نیاز اروپا حضور آمریکا را در اروپا کمرنگ کند از یک طرف واز طرف دیگر مهار چین که روز بروز قدرت اقتصادی بیشتری پیدا کرده و میرود تا به عنوان اقتصاد اول دنیا تبدیل شود، استراتژی اصلی آنها بوده و هست. کشاندن کشورهای سابقا عضو اتحاد شوروی  به دایره اتحادهای نظامی و ایجاد پایگاههای نظامی در بیخ گوش روسیه با هدف محاصره آن و محدود کردن روابطش درنهایت خلع سلاح هسته ای آن و همچنین لشکرکشی به دریای چین و ایجاد اتحادهای نظامی جدید بر علیه چین جهت ایجاد تنشهای نظامی با سوء استفاده از وضعیت تایوان و درگیر کردن اقتصاد در حال پیشرفت چین با تنشها و طبعا هزینه های نظامی و تضعیف آن در این راستاست. در این میان تلاش های روسیه  برای حفظ امنیت خود و منطقه اوراسیا و بالطبع اروپا و حفظ توازن استراتژیک نظامی و ژئوپولیتیک جهان از طریق دیپلماتیک و دادن پیشنهادها و راه حل های عملی و مشخص به طرف مقابل وامضاء توافقات گوناکون و حتی پیشنهاد عضویت روسیه در ناتو(که برخلاف ادعای مضحک بعضی افراد مبنی بر شریک شدن در سهم بری از اشغال کشورها) با هدف افشا صلح طلبی دروغین ناتو واجتناب و جلوگیری از درگیری نظامی روسیه با قدرتهای عضو ناتو مورد  توجه و اعتناء نیروهای امپریالیستی معتقد به جهان تک قطبی به رهبری آمریکا قرار نگرفته و همچنان پروژه روسیه ستیزی و چین ستیزی با اهداف ذکر شده در بالا ادامه یافت که آخرین آنها اقدامات و تحرکات ناتو و سازماندهی دسته جات فاشیستی بین المللی در اوکراین که خط قرمز حفظ امنیت و موجودیت روسیه بود. هرچند جنگ نفرت انگیز باشد و موجب کشته شدن بسیاری خواهد شد ولی مسئولیت آن بر عهده کسانی است که امنیت وموجودیت طرف مقابل را بخصوص وقتی که امنیت جهان ازامنیت آن طرف تاثیر می پذیرد به خطر می اندازند. جنگ جهانی دوم باید برای جهانی امن تر تا نابودی فاشیسم حتی در مرزها و سرزمین خودش علیرغم کشته های بسیار ادامه میافت.

هرگونه موضعگیری تقلیل گرایانه بحران کنونی در چهارچوب فقط دو کشور روسیه و اوکراین و عدم بررسی آن در کلیت پازل جهانی و محکومیت روسیه در این بحران بدون توجه به نکات فوق خواسته یا ناخواسته ما را درسمت نادرست بحران و درجبهه امپریالیسم و همصدا با فریادهای گوشخراش رسانه های امپریالیستی قرار می دهد.  درخواست صلح و دفاع از منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان نه از کانال محکومیت روسیه که از کانال محکومیت جبهه امپریالیستی و ناتو در نادیده گرفتن درخواستهای امنیتی مشروع روسیه و نزدیک شدن تحریک آمیز به خطوط قرمز آن و فرو بردن جهان در یک بحران خطرناک بین المللی است که شکل واقعی و عملی به خود می گیرد. روسیه در حال جنگ با یک دولت با توانایی ساخت سلاح اتمی (که علنا تمایل به ساخت آن را اعلام کرده است) و متحد با گروههای فاشیستی و نئونازیهای بین المللی گردهم آمده در اوکراین میباشد که با اتکا به قدرتهای امپریالیستی چندین سال است نه تنها مردم خود را زنده زنده در آتش میسوزاند بلکه میرفت که با همدستی واتکا به ناتو موجودیت روسیه را به خطر اندازد. روسیه برای موجودیت خود می جنگد و راهی برای عقب نشینی بیشترو عدم اقدام  عملی وجود نداشت و نخواهد داشت. این یک واقعیت است چه خوشایند باشد و چه ناخوشایند  در غیر اینصورت با پیروزی امپریالیسم درتحمیل خواستهای خود به روسیه، آینده جهان همراه با صلح و ثبات نخواهد بودهمانگونه که شاهد جنگهای خونین در بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودیم. تصور رسیدن آنها به پشت دروازه های روسیه فقط به منظور “همسایگی” با روسیه و متوقف شدن اقداماتشان یک تصور واهی و ناشی از یک درک اپورتونیستی از ماهیت امپریالیسم است.

به نظر میرسد موضعگیری برخی جریانات چپ ایرانی در محکومیت “تجاوز” روسیه و ندیدن تجاوز پنهان قدرتهای امپریالیستی ناشی ازعدم درک واقعیات قدرت در عرصه بین المللی و همچنین عدم جسارت و شهامت ایستادن در برابرماشین افکار سازی رسانه های امپریالیستی و موج سنگین مخالفت افکار عمومی ساخته شده  توسط اخبار جعلی این رسانه ها و همچنین تاثیر پذیر از روسیه ستیزی و چین ستیزی در ایران و هراس از قضاوت منفی ایرانیان است. چنین موضعگیریهایی نشان میدهد که ان همه اشاره به اقدامات تجاوزکارانه و تحریک آمیز آمریکا و متحدانش در اسناد کنگره ای  را تنها برای زینت سند کنگره هایشان میخواهند ونه تحلیل وبرخورد واقعی با یک چالش بین المللی و نگرانی برای صلح جهانی. حتی کیسینجر، استراتژیست جمهوریخواه آمریکایی واقعیات قدرت در عرصه بین المللی را بهتر از چپ های ایرانی درک میکند. بیانیه های چپ ایرانی علیرغم بر شمردن اقدامات تجاوزگرانه و تحریک آمیز امپریالیسم و ناتو در مرزهای روسیه وحتی اشاره به تلاشها واقدامات دیپلماتیک روسیه در جلوگیری از این عملیات متجاوزانه ناتو و متحدانش (که مورد اعتنای آنها قرار نگرفت)، با محکوم کردن عملیات روسیه تحت عنوان “تجاوز” انتظار دارند که روسیه بدون هیچ عکس العملی تحرکات ناتو و فاشیستهای اوکراین را به تماشا بنشیند. آیا اگر روسیه نیروهایش را به خواست شما به عقب برگرداند ولی ناتو و فاشیستها اقدامات خود را ادامه دهند آیا آتش زیر خاکستر نخواهد بود؟ بی عملی و به نظاره نشستن استراتژی تهاجمی ناتو و غرب برای کشوری مثل روسیه با آن زرادخانه عظیم هسته ای تا غافلگیر شود قابل تصور نیست.این اصلی بود که در تمامی دوران جنگ سرد مورد توجه همه طرفها بود. اکنون و در این بحران نیز به قول پوتین، با روندی که وجود داشت درگیری اجتناب ناپذیر بود و فقط زمانش نامشخص بود. نمیتوان با جنگ و صلح بصورت امری انتزاعی و خارج از چهارچوب مشخص آن برخورد کرد.حتی یک دولت انقلابی و کارگری نیز با وجود چنین شرایطی برای جلوگیری از محاصره شدن در چنبره قوای امپریالیستی و دفاع از موجودیتش به ناچار وارد جنگ میشد.

آیا شعارهای شما در بسیج “جنبش پرتوان صلح” بر علیه روسیه و درخواست خروج از اوکراین و درصورت خروج روسیه از اوکراین، قادر به توقف جبهه امپریالیستی و ناتو خواهد شد؟ کاری که تاکنون نتوانسته است انجام دهد. باید پای بر زمین واقعیت نهاد و واقعی و عملی اندیشه کرد. به راستی راه حل عملی وشفاف شما در صورت عدم اقدام روسیه در وارد شدن به خاک اوکراین و ادامه یافتن اقدامات ناتوچه بود؟ روسیه چه کاری باید میکرد؟ عضویت اوکراین در ناتو تیر خلاص به تز امنیت جمعی اروپا و جهان است و خطر جنگهای هولناک را افزایش میدهد. امری که تاکنون در مورد عدم عضویت کشورهایی مثل فنلاند، نروژو سوئد رعایت میشد وبسیاری از سیاست مداران غربی اروپایی و آمریکایی منتقد سیاست کنونی غرب و ناتوهم اکنون آن را گوشزد میکنند ولی صدایشان توسط رسانه های سرمایه مدعی “دموکراسی” برای پیشبرد اهدافشان سانسورشده و پوشش داده  نمیشود.آنها با هدف تک صدا گویی اخبار جنگ از شنیدن صدای اخبار تلویزیون ” روسیه امروز” یا “راشیا تودی” و پخش اخبار جنگ در کشورهایشان هراس دارند وبه بهانه تحریم روسیه، برای جلوگیری آگاهی افکار عمومی از واقعیات جنگ اجازه پخش آن را نمیدهند درست همانگونه که در دولت اوباما جان کری به دلیل پخش اخبار سوریه در آمریکا خواهان تعطیلی آن شده بود. آنها اخبار را سانسور می کنند تا از یک رئیس جمهور ابله که بدون احساس مسئولیت خواهان درگیری ناتو و روسیه میشود قهرمان سازی کنند. آنها سانسور میکنند تا گروههای مزدور فاشیست و آدمکش در اوکراین را قهرمانان مقاومت در برابر روسیه جلوه دهند. آنها سانسور میکنند تا اخبار و فیلم های جعلی به خورد افکار عمومی جهان بدهند.

 اگرراه حل اعلام شده روسیه برای پایان این بحران یعنی متوقف شدن گسترش ناتو به شرق و نزدیک نشدن به مرزهای روسیه و اعلام بی طرفی اوکراین و تضمین عدم پیوستن کشورهای اطراف روسیه به عنوان یک حلقه حائل، به ناتو و دست کشیدن از گلوله باران و اذیت و آزار مردمان روس زبان مناطق و استانهای شرقی اوکراین یعنی همان چیزهایی که شما در بیانیه های خود بدانها اشاره می کنید را قبول دارید دیگر محکوم نمودن “تجاوز” روسیه معنی ندارد. یک جنبش پرتوان صلح باید به منظور توقف جنگ و عقب نشینی روسیه شدیدا خواستار اجرای این خواسته ها و عقب نشینی و دست کشیدن جبهه امپریالیستی و ناتو از تحریکاتشان ومذاکره با روسیه ودادن تضمین امنیتی به روسیه شوید تا ارتش روسیه به مرزهای خود بازگردد وصلح و آرامش برقرار گردد نه اینکه خواستار بیرون رفتن روسیه از اوکراین شوید و از نیروهای ناتو و غرب و دولت اوکراین هم بخواهید تا تغییر “رفتار” دهند. این یک تقابل برای توازن قدرت بین المللی است و تقلیل آن به اختلافات اوکراین و روسیه و یا عصبیت و “دیوانگی” مقامات روسیه جز همراهی با جبهه امپریالیستی ناتو وغرب نیست.

 برخورد انتزاعی و نه مشخص با اوضاع بین المللی و جنگ اوکراین شما را دچار تناقض گویی نموده است و عملا در سمت نادرست بحران قرار گرفته اید و قادر به ارائه یک راه حل مشخص عملی نیستید. حواله دادن حل بحران به تشدید مبارزات کارگران و زحمتگشان در کشورهای متخاصم و برقراری دولتهای دموکراتیک نیزکه امری دراز مدت است نه راه حل بلکه نداشتن پای بر واقعیتهای زمینی است.

با عدم حل درست این بحران فردا شاهد بحران های دیگری با ابعاد هولناک تری خواهیم بود.

ایکاروس ۲۷ اسفند ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=146343 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرداس
مرداس
1 سال قبل

بنظر من مقصر اصلی این جنگ ناتو و کشورهای امپریالیستی هستند به‌ سرکردگی آمریکا است

خواننده
خواننده
2 سال قبل

“برقراری دولتهای دموکراتیک نیزکه امری دراز مدت است”
کدام دولت دموکراتیک؟ مثل فرانسه و آلمان و آمریکا؟ این دولتها همگی دولتهای دموکراسی بورژوائی و امپریالیستی هستند. این دموکراسی ها بدرد کارگران نمیخورند. این دموکراسی ها یکی از عوامل اصلی جنگ در اوکراین هستند. همین دموکراسی ها سالیان سال است که به کشورهای ضعیف تر حمله میکنند تا پادوهای خود را در آن کشورها بقدرت برسانند. نه به تجاوز روسیه، نه به ناتو، نه به سرمایه داری و امپریالیسم. جنگ نه، جنگ طبقاتی آری.

کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
2 سال قبل

“آیا اگر روسیه نیروهایش را به خواست شما به عقب برگرداند ولی ناتو و فاشیستها اقدامات خود را ادامه دهند آیا آتش زیر خاکستر نخواهد بود؟”
گفته فوق زشت ترین و ضد کارگری ترین توجیه تجاوز روسیه به اوکراین و شروع جنگ بین دو امپریالیست در ناتوست.
بما چه که  اگر سرمایه داران روسیه نیروهایش را عقب بکشد آتش زیر خاکستر بوجود خواهد آمد، و یا سرمایه داران ناتو از اوکراین بیرون خواهند رفت و یا روسیه شکست بخورد و دولتهای ناتو در اوکراین حاکمیت پیدا کنند. هم دولت روسیه متجاوز به کارگران است و هم دولتهای ناتو و دولت نوکرش اوکراین. چرا باید غصه منافع سرمایه داران را بخوریم.
دلیل اینکه فاشیستها در اوکراین رشد کرده اند این است که جنبش کارگری کمونیستی هم در اوکراین و هم در روسیه سرکوب شده اند.
نتایج این جنگ فقط توسط قوای نظامی و درجه جنایتکاری یکی از دو طرف تعیین می شود و امکان شکست نظامی روسیه زیاد است. قربانیان این جنگ کارگران و زحمتکشان هستند. پیروزی هر طرف به ضرر کارگران و سربازان پائین رتبه دو طرف بوده است و خواهد بود.
جنبش ضد جنگ باید ضد سرمایه داری باشد تا کارگران جهان را علیه امپریالیستها و جنگهایشان حساس و آگاه کند. این مقاله از زاویه منافع سرمایه داران روسیه نوشته شده است و ضد جنگ نیست و به منافع کارگران دو طرف بی توجه  و میخواهد مسائل بورژواها را مسائل ما کند. مسئله ما سرنگونی بورژوا هاست. سرمایه داران دو طرف به چنین مقالاتی نیاز دارند تا جنایتهایشان را توجیه کنند.
مقاله خوب مقاله ای است که کارگران را از مقاصد استثمارگرانه و استعمارگرانه دو طرف آگاه میکند نه اینکه تجاوز یکی را توجیه کند و اصلا یک ذره به عمق قضایا نرود.
مقاله ای بسیار کم عمق است و از چهارچوب فکری ژورنالیستهای سرمایه داران فراتر نرفته.

رضاخان
رضاخان
2 سال قبل

بنظرم ارزش این را دارد که وقت بگذارید برای دیدن و شنیدن این ویدئو

https://www.youtube.com/watch?v=4v4yspu2Bdk

محمدرضا
محمدرضا
2 سال قبل

بهترین تحلیلی بود که خوندم

محسن
محسن
2 سال قبل

بسیار عالی و آموزنده. دست مریزاد

کیا
کیا
2 سال قبل

تلاشی خوبی است
بهتان تبریک می‌گویم و در انتظار مقالات بیشتری از شما می‌مانم.

کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
2 سال قبل

در مقاله:
“بگویم امنیت و صلح درجهان در شرایط آن روز و امروزچه خوشمان بیاید چه نیاید تاثیر پذیر از توازن استراتژیک قدرتهای جهانیست و خدشه دارشدن آن از طرف هر یک ازرقبا منجر به وضعیت خطرناکی درجهان خواهد شد و یکی از مهمترین وظایف همه نیروهای مترقی وکمونیستها و دوستداران صلح ضمن مبارزه برای خلع سلاح هسته ای جهانی وامن کردن جهان، دفاع از حفظ این توازن و بالانس قدرت در عرصه بین المللی و جلوگیری از ایجاد جهان تک قطبی و همچنین دفاع از همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل بین کشورهای برخوردار از سیستمهای سیاسی اقتصادی متفاوت در جهان به عنوان تنها راه حل عملی ودر دسترس در شرایط امروز جهان میباشد که خود بهترین زمینه را برای رشد و گسترش مبارزات کارگران و زحمتکشان در کشورهای سرمایه داری فراهم می آورد. ”

من:
من خودم را سرگرم این حفظ توازن نمیکنم. اصلا هم از بودن و یا نبودنش خوشم نمی آید، چون در زمان بالانس قبلی، ده ها کودتا شد، چه شرقی و چه غربی، جنگ افغانستان بود، بیروت را با خاک یکسان کردند، اسرائیل درست کردند و یهودی را بجان اسلامی انداختند و برعکس، ۴ میلیون ویتنامی را کشتند، فجایع بعدی در کامبوج، قتل چندین هزار کمونیست برمه، ۱ میلیون را در جنگ ایران و عراق کشتند. هیچ امنیتی نبود. چند جنگهای داخلی خونین در آمریکای لاتین بود بین طرفداران دو قدرت، یکی قدرت امپریالیستی غربی و دیگری که میگویند “سوسیال امپریالیست” یا هر چه. دولت و حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سرمایه داری دولتی مدیریت میکرد و اگر جامعه سوسیالیستی یعنی حکومت تک حزبی و بردگی مزدی، ما کارگران جامعه سوسیالیستی هم نمی خواهیم.

من هیچ احترامی برای سیستمهای اقتصادی و سیاسی کشورها قائل نیستم، چون همگی استثماری و متمایل به تجاوز و سمت گیری امپریالیستی هستند. حتی همین ترکیه چوسکی داعیه امپراطوری دارد و خاک سوریه را اشغال کرده و نخواهد رفت.

خیلی ممنون از حمایت شما از مبارزات کارگران و زحمتکشان اما نه برهبری استالین و تروتسکی و سوسیال دموکراتهای شیاد و چپ دموکرات و در وقایع بغایت راست.

هیچ بالانسی وجود نداشته و تا وقتی که اقتدار و کار مزدی وجود دارد، بالانسی در کار نخواهد بود. کارگران وزحمتکشان باید بالانس میان سرمایه داران غرب و شرق را با سرنگونی دولتهایشان و استقرار حاکمیت شورائی کارگری از بین بیرند تا اتحاد جهانی کارگری بوجود بیاورند. ما بالانس نمی خواهیم، ما میخواهیم سر به تن این دولتها و سرمایه داری شان نباشد، ما جامعه کمونیستی میخواهیم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x