فدراسیون فوتبال ایران به فیفا تعهد می‌دهد ورود زنان به استادیوم در دیدار با لبنان در مشهد آزاد است و حتا بلیط‌فروشی هم می‌کند. بعد روز مسابقه به فرموده از ورود زنان جلوگیری و با اسپری فلفلِ پاسدارکماندوزنان حکومتی استقبال می‌شوند. حکومت قیمه و قمه تنها زبان زور می‌فهمد و بس!
آهای خواهرکم! این ناکس‌های دودوه‌بازِ زیر-و-روکش دوباره فریبت دادند.
مجوز ورود به ورزش‌گاه برایت صادر کردند تا رنگت کنند.
اینها با سیاست خررنگ‌کن‌شان فیفا را هم رنگ می‌کنند.
سیاکار هستند و رنگ‌کار! همان‌گونه که هرگاه نیازمندت باشند انگشت‌ات را داخل سطل رنگ می‌کنند، می‌برندت پای صندوق رأی تا سر خواسته‌هایت ذبح کنند! و بعد سالار عقیلی عربده بکشد: وطنم ای شکوه پابرجا!
تو را می‌فهم‌ام تو را که در زمین مین‌گزاری شده‌ای به نام ایران نفس می‌کشی.
نه می‌توانی برویش راه نروی و نه قادر به این‌که مین خنثی کنی.
برای دیدن بازی راهت نمی‌دهند.
قفس‌فروشانی که مقررات بازی‌شان کوچک و غیرانسانی است!
سرنوشت‌مان را کلیددارانی رقم می‌زنند که با کلیدشان تنها می‌توان قفل جهنم گشود!
فدراسیون فوتبال ایران به فیفا تعهد می‌دهد ورود زنان به استادیوم در دیدار با لبنان در مشهد آزاد است و حتا بلیط‌فروشی هم می‌کند. بعد روز مسابقه به فرموده از ورود زنان جلوگیری و با اسپری فلفلِ پاسدارکماندوزنان حکومتی استقبال می‌شوند.
حکومت قیمه و قمه تنها زبان زور می‌فهمد و بس!
زوری که می‌تواند «آقا» را به نادیا کومانچی بدل کند و آن نرمش قهرمانانه‌اش.
نقل شده که در دوران حمله مغول(خراسان)یکی از مغول های مهاجم چندین ایرانی را دوره میکنه و با نوک‌شمشیرش خطی دور اینها میکشه که پایشان را از آن بیرون نگذارند و بعد از شاشیدن برمیگرده همه را از دم تیغ میگذارنه ،، و ما در جوانی میگفتیم «عجب بی غیرت هایی بودن اینها»
الان خود ما دچار همان وضعیت شدیم!
این را باید به ان آقایانی یاد آوری کرد که چند دهه ایست که به شغل شریف “تغیر رفتار رهبری” مشغولند و آنقدر رژیم را در خارج کشور صیقل دادند تا بالاخره عکس خودشان را در ان دیدند. نشان دادن محرومیت زن ایرانی توسط این رژیم شاید یکی از ساده ترین وظایف اپوزیسیون خارج کشور میبود، اما به خاطرهم خطی و پارتی بازی با رژیم ضد امپریالیست از این مهم غافل ماندند.