سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

«جایگزینی سرمایه داری ممکن است» – ژان ماری هریبه رئیس سابق ATTAC در گفتگو با اومانیته، برگردان: باقر جهانبانی

کار هنوز منبع ارزش تولید شده در اقتصاد است و نیاز برای توزیع برابر درآمد همچنان به همان اندازه قوی است، اما حفظ تعادل های زیست محیطی مستلزم تفکر در مورد کیفیت و پایداری تولید است.بنابراین زیرسؤال بردن اهداف کار...
ژان ماری هریبه اقتصاددان، عضو شورای علمی و رئیس سابق ATTAC

شما در کتاب خود، بحران کووید را به عنوان آشکار کننده «پوچی» سرمایه داری تحلیل می کنید. چگونه می توان سرمایه داری کنونی را اینگونه توصیف کرد ؟

من به این کتاب عنوان « گذار از سرمایه داری» با عنوان فرعی «جایگزینی سرمایه داری ممکن است» را داده ام، برای بیان دو چیز. اساساً، سرمایه داری به طور همزمان نیروی کار و طبیعت را در هم می شکند تا عطش سود جوئی خود را رفع نماید. همه چیز باید به کالا تبدیل شود، حتی با بهای به خطر انداختن شرایط زندگی در سیاره زمین، شرایط زندگی انسان ها و همه موجودات زنده و تعادل های زیست محیطی. حتی فراتر از وحشی گری استثمار، این اوج پوچی و بی منطقی است. و اگر نیاز به اثبات بیشترغیرانسانی بودن سرمایه داری بود، آن را میتوان در خشونت رفتاری که با سالمندان در خانه های سالمندان متعلق یه شرکتهای چند ملتی صورت میگیرد یافت. کالایی کردن همه موجودات زنده تا آنجا پیش می رود که بازاری برای مرگ ایجاد می شود.

چرا این بحران را بیانگر یک روند ساختاری در سرمایه داری معاصر می دانید و نه اثر یک عامل خارجی؟

بحران ناشی از کووید با پویایی انباشت سرمایه، که از رشد اقتصادی بی پایان تغذیه می‌کند، و با دگرگونی‌های پنجاه سال اخیر نئولیبرال مرتبط است . جنگل زدایی، کشاورزی فشرده و شهرنشینی در حال گسترش، به تدریج مرزهای جداکننده زیستگاه های حیات حیوانهای وحشی و انسان ها را از بین برده است. بروزبیماری هائی که از حیوانات وحشی به انسان سرایت می کند. تا حد زیادی تسهیل می شود. جابجایی آزاد کالا در جهان این پدیده را تکمیل کرده، وطی چند هفته باعث ایجاد یک بیماری همه گیر می گردد. بنابراین، نمی‌توانیم تصادف را باور کنیم، برعکس، باید این شوک را در ارتباط با تحول نظام سرمایه‌داری جهانی شده قرار دهیم. با این حال، بیش از دو دهه است که سرمایه داری در همه کشورها تحت تأثیر کاهش شدید پیشرفت بهره‌ وری نیروی کار قرار گرفته است، در نتیجه پتانسیل سودآوری سرمایه – که تنها با محدود کردن دستمزدها، حقوق اجتماعی و فرار از حل مسائل مالی قابل انجام است- از بین می رود. به تعبیر مارکس، ما در آغاز قرن بیست و یکم با ترکیبی از تضادهای اجتماعی و زیست‌ محیطی روبه‌رو هستیم که رکود ناشی از همه‌گیری به آن پیوند زده شده است.

برای جایگزینی سرمایه داری، شما فراخوان به «تغییر بزرگ» با اشاره به نظر کارل پولانی می دهید اما به شکلی «نوین». چه حوزه هایی از زندگی اجتماعی هدف قرار می گیرند؟

برای درک شرایط و تفکر در باره امکان سوسیالیسم و کمونیسم، تفکرمارکس را بسیج می کنم. ولی برای راهگشائی به منظور رسیدن به این هدف پولانی در نظر گرفتن اینکه اگر کار، زمین و پول به کالا تبدیل شود، ما شاهد مرگ جامعه خواهیم بود، می تواند به ما کمک نماید. بنابراین من به بررسی معکوس شدن این سرنوشت سیاه می پردازم. پس از سال‌ها وخامت شرایط کار، جهان مات و مبهوت، دریافت که کار ضروری است و ضروری‌ترین کار، کاری است که مورد تحقیر قرار می‌گیرد و برای آن ارزش کمی قائلیم! بویژ ه کار در خدمات عمومی و غیر انتفاعی( از جمله دربیمارستانها و مدارس) که بسیار مفید و سازنده است، در حالی که شعار لیبرال ها کاهش این خدمات یا خصوصی سازی آنهاست. بنابراین، بازسازی کار شامل تقسیم در آمد کار به نفع کارمندان و ایجاد حقوقی نه تنها با ماهیت اجتماعی، بلکه همچنین حق کنترل تصمیمات در شرکت ها است. از دست دادن تنوع زیستی، آلودگی های متعدد و گرمایش کره زمین ما را مجبور می کند آب، هوا، منابع طبیعی و همچنین دانش را به کالاهای مشترک عمومی تبدیل کنیم، آنها را به صورت دموکراتیک مدیریت کنیم و در دسترسی همگان قرار دهیم . برای مثال می توان همه گیری را در نظر گرفت: واکسن ها نباید به کالا تبدیل شوند – این چالش، لغو مالکیت صنعتی اختراعات متعلق به شرکت های چند ملیتی است. نتیجه این است که تنها با طرح پاسخی همزمان به مسئله اجتماعی و اکولوژیکی می توانیم به استثمار مشترک کار و طبیعت پایان دهیم ، در کشورهای توسعه یافته و بیش از همه در کشورهای دیگر.

شما به طور خاص به موضوع پول و بدهی می پردازید. چرا و چگونه از انقیاد سرمایه داری خارج شویم؟

اینها درس های بحران مالی ۲۰۰۸ و همه گیری کووید می باشد. بانک های مرکزی بزرگ (فدرال رزرو آمریکا، بانک مرکزی اروپا، بانک انگلستان، بانک ژاپن) مجبور به کاهش نرخ بهره و بازخرید حجم قابل توجهی از اوراق بهادار بدهی شده اند که به کشورها اجازه می دهد با هزینه کمتری مخارج خود را تا مین نمایند و بحران همه گیری، کشورها را مجبور کرد که به طور موقت عقاید ریاضتی خود را زیر پا گذاشته و خلاف آن عمل نمایند. از آنجا که تراز نامه بانک مرکزی اروپا به طور مشهودی در حال رشد بود (در ده سال ۸ برابر شده بود)، این سوال مطرح شد که بدهی های عمومی را لغو کنند، نه برای به دست آوردن منابع جدید، بلکه برای ایجاد مانع، به ویژه در برابر ممنوعیت وام دهی مستقیم بانک مرکزی اروپا به کشورها. در حالی که برای فرانسه بیش از ۱۰۰ میلیارد یورو سرمایه گذاری در سال برای چندین دهه به نفع بهبود شرایط زیست محیطی (بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد در سطح اتحادیه اروپا) ضروری است، غیرقابل تصور است که دولت و مقامات محلی نتوانند برای این ضرورت از طریق بانک مرکزی کشورشان تأمین مالی نمایند و مجبور به استقراض از بازارهای مالی هستند. در واقع، بانک مرکزی اروپا باید به شکل دموکراتیک کنترل شود تا بتواند بانک‌ها را تنها در صورتی تامین مالی کند که اعتباراتی که آنها در اختیار اقتصاد می گذارند، معیارهای دقیق اجتماعی و زیست‌محیطی را داشته باشند، به دور از طبقه‌بندی کمیسیون اروپا که گاز و انرژی هسته‌ای را جزو «فعالیتهای سبز» و «پایدار» قرار می دهد.

جنبه دیگری از نظرات شما به کار و محیط زیست و تعامل بین آنها مربوط می شود. چرا این جنبه در فرآیند رهایی اجتماعی جایگاه اصلی را به خود اختصاص می دهد؟

از نظر تاریخی، مبارزه پرولتاریا برای به دست آوردن شرایط کار مناسب، کاهش زمان کار، به دست آوردن حقوق و امنیت، بر پایه آرمان رهایی بخش قرار گرفته است، بر خلاف از خود بیگانگی که در وهله اول در محیط کار متحمل شده بود. این تلاش برای رهایی، در چشم انداز جامعه ای رها از منطق سرمایه داری، و به سمت سوسیالیسم و کمونیسم بود. این دیدگاه علیرغم شکست های سیاسی قرن بیستم از بین نرفته است. بلکه ار طریق آگاهی زیست محیطی تجدید می شود. در چشم انداز جامعه ای رها از منطق سرمایه داری، و به سمت سوسیالیسم و کمونیسم . اما به لطف آگاهی زیست محیطی تجدید می شود. کار هنوز منبع ارزش تولید شده در اقتصاد است و نیاز برای توزیع برابر درآمد همچنان به همان اندازه قوی است، اما حفظ تعادل های زیست محیطی مستلزم تفکر در مورد کیفیت و پایداری تولید است. بنابراین، زیر سؤال بردن اهداف کار در مرکز استراتژی قرار گرفته که هم اجتماعی و هم زیست محیطی است. از اینجاست که دشواری ها آغاز می شود، زیرا شما باید بین تمام نیروهای اجتماعی که ضربات سرمایه داری وحشی را متحمل می شوند اتحاد ایجاد نمائید: طبقه مردمی را حول مسائل اجتماعی-اکولوژیکی که اکنون جدایی ناپذیر هستند، متحد کنید. یعنی مسیر باریکی را جستجو نمائید که باید هم با سوسیال دمکراسی که همه چیز را از دست داده است (سوسیال و دموکراسی) مبارزه کند وهم با بوم‌شناسی سیاسی. بوم شناسی که «سرمایه‌داری» را زیر سوال برد و طبقه وسیع کارگران در سطح جهانی را نادیده می‌گیرد و در آنچه که مد روز است غرق شده: طبقه اکولوژی، البته بدون تضاد با سرمایه. همانطور که در رابطه با همه گیری کرونا دیدیم، کیفیت زندگی در جامعه بستگی زیادی به نهادها و زیرساخت های جمعی دارد که امکان اجتماعی کردن نیروی کار و منابع را فراهم می کند. اگر همانطور که در برابر لیبرال‌ها و همچنین مارکسیست‌های سنتی تاکید می‌کنم، تامین مالی خدمات غیربازاری باید از کل محصول برداشته شود که قبلاً توسط محصول غیربازاری افزایش یافته است ونه از فعالیت بازاری باید به گونه‌ای عمل کرد که گسترده فعالیت های غیر بازاری افزایش یابد. پس از آن است که سرمایه گذاری های انتقال زیست محیطی معنا پیدا می کند و اثربخشی خود را نشان می دهد. با این حال، جنبه اقتصادی تنها بخشی از مخاطرات است . بنیادی کردن آنچه متعلق به همگان است دارای بعد انسان شناختی است. مارکس می گفت که انسان از طریق کار خود، رابطه متابولیکی با طبیعت برقرار می کند. این ایده ثمربخش را باید در پرتو تغییر بنیادی در رابطه بین جامعه و طبیعت، بین فرهنگ و طبیعت، و بحران اکولوژی ناشی از دینامیک مرگبار سرمایه داری دید. در واقع،بدیهی است که گذار از سرمایه داری به شرایط اجتماعی و زیست محیطی یک زندگی خوب و مناسب مربوط می شود. اما، علاوه بر این، علوم اجتماعی و سیاسی امروزه با یک تحول معرفتی مواجه است: در کره خاکی که انسان ها و غیرانسان ها در آن زندگی می کنند. مسئله تصور جامعه ای از موجودات زنده، بدون هرگونه تصوری از تسلط ویران گرایانه بر طبیعت می باشد. به عبارت دیگر، نگاهی نو به فلسفه روشنگری، تداعی حقوق و وظایف بشر در قبال همه موجودات زنده.

چرا بوم‌شناسی همسو با لیبرالیسم، طرح‌های کلاسیک و حداقل حقوق برای همه، برای یک راه‌حل واقعی نا کافی هستند؟

البته همه چیز به هم مرتبط است، اما سوال شما سه برنامه را در کنار هم قرار می دهد که برای رسیدگی به آنها برای لحظه ای آنها را از هم جدا می کنم. اولاً، محافل حاکم، سیاسی و اقتصادی اکنون فهمیده اند که یک مسئله زیست محیطی وجود دارد(COP26 گلاسکو) که باید به آن پرداخت. اما، به دور از اتخاذ سریع تدابیر برای یک گذار واقعی (نگاه کنید به نتیجه فاجعه بارنشست گلاسکو) آنها قول ایجاد تامین مالی «سبز» بر پایه چند برابر شدن در پوشش «سبز » را دادند، در حالی که شرکت‌های چندملیتی ارتباطات خود را به رنگ«سبز» تغییر داده و بانک‌ها به تامین مالی صنایع فسیلی یا استخراجی ادامه می‌دهند. سرمایه داری سبز و رشد سبز جمع اضداد هستند. نتیجه این است که برنامه های طراحی شده برای بهبود اوضاع و خروج از بحران همه گیری، به گونه ای عمل می کنند که گویی پس از بسته شدن «پرانتز» همه گیری کرونا، می توانیم به مسیر قبل بر گردیم: «دنیای بعد» کُپی «جهان قبل». در صورتی که دقیقا همین «جهان قبل» عامل فاجعه است. صدها میلیارد دلار برنامه ریزی شده در مقیاس اروپایی برای بودجه ۲۰۲۱-۲۰۲۷ به سختی برای یک سال کفایت می کند. موضوع داشتن درآمد حد اقل بدون هیچ قید و شرطی برای همه از یک نیت خوب شروع می شود، اما با تضادهای غیر قابل حلی روبرو است. نخست این خطر وجود دارد که این حداقل تا حدی جای حمایت اجتماعی را بگیرد. سپس، براین اعتقاد استوار است که یک درآمد معجزه آسا از خارج از فضای کار تولیدی جمعی سرچشمه خواهد گرفت. در نهایت، به جای تصور کاهش زمان کار که منجر به ایجاد کار برای جوانان می شود، کناره گیری فردی از اشتغال پیشنهاد می شود. فراتر از این جنبه‌های اقتصادی، حامیان درآمد همگانی اغلب نیاز به ادغام افراد در تمام حوزه‌های زندگی اجتماعی، در این مورد، حوزه کار را کنار می‌گذارند. کاهش فقر نه از طریق درآمد همگانی، بلکه از طریق تحول کیفی در نظام تولیدی و اشتغال و نتایج آن از طریق پرداخت درآمد تضمینی به بیکاران خواهد بود .

چگونه می توان رهایی را با ظهور یک سوسیالیسم دموکراتیک و بوم شناختی که باید ابداع شود ، پیوند زد؟

با یک بررسی تحلیلی، می توانیم دشواری استراتژیک آغاز تحولات رادیکال را اندازه گیری کنیم. توازن قوا تقریباً در همه جای دنیا به نفع سرمایه است. خطر استبدادی، به صورتی آرام ، هر روز در حال افزایش است، اولین شرط برای شروع تحولات می تواند ایجاد کردن دموکراسی در تمام سطوح جامعه باشد، می توان از شرکتهائی که دمکراسی کاملا در آنها غایب است شروع کرد. می توان تصمیم های تأثیر گذار و برنامه‌ریزی دموکراتیکی سازگار با همه اهداف اجتماعی و زیست‌محیطی ضروری را پی ریزی کرد که تحت کنترل شهروندان قرار داشته باشند . این بدان معناست که مسئله مالکیت جمعی بر ابزار تولید، که پیشرو سوسیالیسم در قرن بیستم بود، طرد نشده است، بلکه تحت الزامات دمکراسی، احترام به کار و نهاد های منافع عمومی تغییر نا پذیر، تغییر شکل یافته است.

***

En finir avec le capitalovirus, de Jean-Marie Harribey, éditions Dunod, 220 pages, 17,90 euros.

Jean Marie HARRIBEY مدرس افتخاری اقتصاد، رئیس ATTAC از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، عضو انجمن اقتصاددانان مترقی ، عضو بنیاد کوپرنیک . نویسنده حدود ۱۲ کتاب. آخرین کتابش « «به ویروس سرمایه داری پایان دهیم» دنباله تحقیق های او در مورد « سیاه چال سرمایه داری» است. « به منظور فرو نیفتادن در این سیاه چال، کار را باز سازی کرده، فعالیت های مشترک را بنیاد نهید و پول را اجتماعی کنید» با زیر عنوان « جایگزینی سرمایه داری ممکن است»

نویسنده Jean Marie HARRIBEY 

منبع: لوموند دیپلماتیک

https://akhbar-rooz.com/?p=148136 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کارگر گمونیست
کارگر گمونیست
2 سال قبل

نمیدانم ترجمه ایراد دارد و یا ذهن آقای هریبه پریشان است. بانک مرکزی را دموکراتیک کرد؟؟ استثمار طبیعت؟؟؟ اجتماعی کردن کار؟؟؟؟  کار داریم، کارگر نداریم، جایش شهروند داریم؟؟؟؟  شرکتهائی هستند که دموکراتیک نیستند؟؟؟؟ 
اقای هریبه میخواهد بگوید که بخشی از جنبه های غیر کالائی اقتصاد را به ضرر قسمتهای کالائی افزایش بدهیم، اما اینکار را تحت کنترل “شهروندان”  انجام دهیم، که میشود دموکراتیک. 
بحث این است که اگر سرمایه دارها تشخیص بدهند که آن زمینه ها سودآور نیست آنرا رها کرده و آن فعالیتها بخش ناچیزی از اقتصاد خواهند بود، دموکراتیک و غیر دموکراتیک هم فرقی نمیکند. ولی اگر تشخیص دهند که سود آور است با سرمایهگذاری ورشکسته اش می کنند و خودشان آنرا انجام میدهند.  مثلا، فرض کنیم بجای سوخت فسیلی سوخت اتمی درست کنیم تا به محیط زیست آسیب نرسد و “شهروندان” هم در مدیریت آن شرکت کنند. اگر همه به آن روی آورند، سرمایه داران می آیند و با هزینه صد برابر کمتر، این تولید را تحت کنترل سودآور خود قرار میدهند. 

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x