پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

چند کلوزاپ از رضا براهنی – محمود طوقی

الا یا خیمگی خیمه فرو هل

که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل

براهنی که بود

در تبریز بدنیا آمد در سال ۱۳۱۴ در خانواده‌ی که وضع اقتصادی خوبی نداشت و از همان ابتدا طعم تلخ فقر را چشید.

 در زمان کودکی علاوه بر تحصیل، در کارخانه‌های مختلف کار می‌کرد و کمک خرج خانواده بود. در دانشگاه تبریز زبان و ادبیات انگلیسی خواند و برای ادامه‌ی تحصیل به ترکیه رفت و در همان رشته دکترا گرفت و به ایران بازگشت. و در سال۴۳ به‌عنوان استاد زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران شروع به کار کرد.

در سال ۱۳۵۱ به زندان افتاد و پس از آزادی برای تدریس ادبیات تطبیقی و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تگزاس به آمریکا رفت و بعد از مدت کوتاهی برگشت. 

در سال۵۳ برای بار دوم به آمریکا مهاجرت کرد و کمی بعد برای زندگی به کانادا قدم گذاشت و موفق شد در انجمن قلم کانادا عضو شود و ریاست آن را برعهده بگیرد.

در سال ۱۳۵۷ به ایران  بازگشت و در نامه‌ای به آیت الله خمینی، از رهبری او و انقلاب ایران حمایت کرد.و در پی تحولات سال های بعد از دانشگاه اخراج و مدتی به زندان افتاد.

بعد از آزادی با وجود محدودیت‌ها در ایران ماند و به نوشتن ادامه داد. و همزمان در زیرزمین محل سکونتش کارگاه‌های شعر، ادبیات و نقد ادبی برگزار کرد.

در اواسط دهه ۷۰ بار دیگر مجبور به ترک ایران شد و این‌بار به تورنتو کانادا مهاجرت کرد. او مدتی رئیس انجمن قلم در کانادا بود و در دانشگاه تورنتو تدریس می‌کرد و تا زمان مرگ در این شهر سکونت داشت.        

کارهای براهنی

طلا در مس

ورود براهنی به ساحت نقد جای خالی نقد مدرن را پر کرد .طلا در مس از کار های خوب و تاثیر گذار براهنی در زمینه نقد و معرفی شعر نو ومعاصر بود  

  زبان براهنی در این کتاب و دیگر کارهایش زبانی انقلابی و شورشی و تاثیر گذار بود.براهنی در نقد مراعات کسی را نمی کرد.او در پی استعلای سطح سلیقه خوانندگان بود.

غنای تفکر و جسارت بیان از ویژه گی های او بود.

این نوع  برخورد درکتاب های کیمیا و خاک، تاریخ مذکر، در انقلاب ایران، خطاب به پروانه‌ها و گزارش به نسل بی سن فردا قابل مشاهده است.

طلا در مس، آیینه‌دار فعالیت‌های جدی انتقادی براهنی دهه چهل در مجله فردوسی است که سرانجام در سال ۱۳۴۷ انتشار یافت.براهنی، در این کتاب به‌صورت جدی به ‌مساله شعر، رسالت اجتماعی شاعر و شعر، نقش الهام در فرایند آفرینش‌گری، خلاقیت، تجربه، مسئولیت شاعرانه و نقد جدی شعر نسل معاصرش پرداخته است.

این کتاب بازگوکننده چشم‌انداز براهنی به‌ شعر، شاعری، نقد و در کل به‌ تعهد در هنر و ادبیات است. یکی از کارکردهای طلا در مس، مسیرسازی است؛ مسیری که منتهی به ‌شناخت دقیق رسالت شعر و شاعر می‌شود.

قصه نویسی

کتاب مهم دیگر براهنی قصه‌نویسی است .به تعبیر او انسان موجودی است قصه‌گو و قصه گسترده‌ترین، جهانی‌ترین و مهمترین شکل ادبی سراسر دنیای معاصر است و ایران از این نظر استثنا نیست.

کتاب قصه‌نویسی در شش بخش است که چهار بخش اول به مباحث مختلف از جمله ساختار قصه اختصاص دارد و فصل پنجم به سراغ قصه‌نویسی معاصر ایران می‌رود و سرانجام در فصل ششم به نقد و بررسی آثار صادق چوبک می‌پردازد.

براهنی در کتاب قصه‌نویسی که بعد از چاپ توقیف شد نگاه نویی را در نوشتن قصه نشان می دهد.

خطاب به پروانه ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم

کتاب خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم در سال ۷۴ منتشر شد که در واقع نوعی انشعاب از شعر نیمایی به حساب می آمد.

 براهنی در این کتاب نشان می دهد که شعر پست مدرن چیست .

او در پی آن بود که زبان از قید معنا ونحو که بر زبان تحمیل شده است آزاد شود.

او موضوع اصلی شعر را زبان و وظیفه‌ی شاعر را بیان آن می‌دانست.و بر این باور بود که همه‌چیز باید در خدمت نوشتن در بیاید تا عمل نوشتن فی‌نفسه، اتفاق بیفتد.در هر جا که نوشتن اصل قرار گرفته باشد، ما به ذات شعر نزدیک شده‌ایم.

او یکی از مبدعین این شعر در ایران بود که با فاصله گرفتن ازقوانین سخت نحوی و سرودن شعر در وزن های ترکیبی و مرکب و طرح مسئله زبانیت در ادبیات تلاش کرد شعر پست مدرن را تئوریزه کند.

رمان های براهنی

درمیان نوشته های منثور و داستانی براهنی سه اثر از دیگر نوشته هایش پر آوازه تر است؛ روزگار دوزخی آقای ایاز،راز های سرزمین من ،وآزاده خانم و نویسنده اش .

روزگار برزخی آقای ایاز

این کتاب در سال ۵۱ پس از پایان چاپ اجازه انتشار نگرفت و توقیف شد.بعد ها این کتاب به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شد .

زمان تاریخی این رمان از ایاز غلام سلطان محمود در سال ۳۹۰ هجری  آغاز می شود وبه سال ۱۳۹۰ هجری پایان می یابد اما زمان واقعی حاکم درون رمان چهار پنج ساعتی ست که سلطان محمود و ایاز مرد بسته شده به داربستی را که گفته است انالحق شقه می کننداین مرد پیش از شقه شدن توسط مردم سنگسار شده است .هردوی این زمان ها  امری نمادین هستند.

گفته می شود این رمانی ست پست مدرن در زمانی که هنوز تئوری ادبیات پست مدرن در غرب توسط رولان بارت تکوین نیافته است.در این رمان ما با رمانی پلی لوژیک و نویسندگانه روبرو می شویم رمانی که از راوی و نویسنده و کاتب می گذرد و به خواننده می رسد . 

راز های سرزمین من

این کتاب در مورد زندگی فردی ست بنام حسین تنظیفی که مترجم مستشاری امریکایی ست و بعد از قتل این مستشار دستگیر و زندانی می شود وبعد از آزادی در سال ۵۷ تصمیم می گیرد به حقیقت ماجرا برسد.

این کتاب یکی از مهم‌ترین آثارِ تاریخِ رمان رئالیستیِ سیاسی است؛ رمانی که چند راوی دارد و هر کدام به‌نحوی به هم گره می‌خورند؛ براهنی در این رمان می‌کوشد با استفاده از بسترهای اجتماعی، ماموران مخفی، روشن‌فکران، تبعیدی‌ها،به روایتی از تحقق انقلاب ایران دست یابد.

آزاده خانم و نویسنده‌اش

 یکی از شاخص‌ترین رمان‌های فارسی است که بر اساس تئوری داستان‌نویسی پسامدرن خلق شده است. براهنی در این رمان با بهره‌گیری از شگردهای پست‌مدرنیستی همچون عدم انسجام، عدم قطعیت، نفی زمان، روایت اسکیزوفرنیک، مرگ مولف، چندصدایی، تناقض، پارودی، اثری تحول‌آفرین و تاثیرگذار در عرصه‌ی داستان‌نویسی به وجود آورده است.

کتاب آواز کشتگان

این کتاب در سال۶۲ منتشر شد و در مورد زندگی  استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران در زمان حکومت شاه است.که بعلت نوشته هایش دستگیر و زندانی و شکنجه می شود  و بعد از آزادی واخراج از دانشگاه سعی می کند از سیاست فاصله بگیرد.

کتاب در سبک رئالیسم نوشته شده است. نویسنده در این اثر از مبارزات سیاسی مردم پیش از انقلاب با ساواک پرده برمی‌دارد و ظلم و ستم حکومت پهلوی را آشکار می‌نماید.

کتاب چاه به چاه

این کتاب داستان زندگی مردی به نام حمید است. که اسحله ای می خرد و این اسلحه به دست نیروهای چریک می‌افتد و یک ترور به‌ وسیله‌ی آن صورت می‌گیرد بهمین خاطر ساواک او را دستگیر می کند.

کتاب در سال۵۴ منتشر شد و براهنی در این رمان کوتاه فضای رعب و وحشت زمان شاه را خیلی‌خوب به تصویر می‌کشد و از خفقان آن دوره پرده بر‌می‌دارد

از آثار داستانی‌ دیگرش می‌توان به الیاس در نیویورک،بعد از عروسی چه گذشت اشاره کرد.

دفتر های شعر

براهنی در مجموع یازده دفتر شعر دارد که سه دفتر از همه پر آوازه ترند؛ ظل الله ،اسماعیل و خطاب به پروانه ها.

براهنی در روزگار شاعریش گونه های متفاوتی از شکل و محتوای شعری را عرضه داشته است .اشعارش در مجموع دشوار و پر ابهام است و زبان شعرش خیلی روان نیست شاید بدین خاطر باشد که او بیشتر بدنبال فرم شعر بوده است با این همه در استعداد شاعریش نمی توان شک کرد.در عاشقانه هایش شعر هایی زیبا می توان یافت.

هرچند براهنی کتاب خطاب به پروانه هارا که شعری ست پست مدرن مهم ترین مجموعه شعری خود می داند اما ظل الله و اسماعیل او از اقبال بیشتری بر خوردار بوده است.

براهنی شعر را بخوبی و درستی می شناخت اما راه مشخصی نداشت و از آن جا که در پی ابداع ساختار شعر بود تصاویر و مفاهیم شعر او در جاهایی مبهم و پیچیده بنظر می آید .

در بین سال های ۷۴-۱۳۴۱یازده مجموعه شعرش منتشر کرد که اولینش آهوان باغ وآخرینش خطاب به پروانه ها بود.

اهمیت براهنی در چه بود

براهنی شخصیتی چند بعدی داشت .دغدغه های ذهنی او محدود به شعر و داستان نبود. نقاشی ،سینما،سیاست و فلسفه و تاریخ از عناصری بود که ذهن او را بدنبال خود می کشید و باعث می شد در تمامی این زمینه ها نظریه پردازی کند.

براهنی در نظریه پردازی هایش با فرمالیست ها و ساختار گرایان و پساساختارگرایان نزدیک هایی داشت.

 اهمیت براهنی در این بود که قادر بود نظریه های ادبی مطرح در غرب را بومی کند و در دسترس اهل نظر که دسترسی به منابع اوریژینال نداشتند قرار بدهد.

متدولوژی او در نقد هم رویکردی تطبیقی بود مقایسه وضعیت ما با ادبیات غرب و سایر ملل تا ما بتوانیم بفهمیم در این وقت و ساعت در کجای دنیا ایستاده ایم.

اطلاعات وسیع او در دهه چهل و پنجاه توانست با کنار زدن سنت گرایان حاکم در دانشگاه تهران مثل فروزانفر و نوقدمایی هایی مثل توللی و خانلری و رومانتیک هایی مثل مشیری  جا را برای نفس کشیدن شاملو و فروغ باز کند و با کنار زدن حکایت نویسی راه هدایت و چوبک را بگشاید و نقد را از نقدی کتبی به نقدی نوین فرا برویاند.

 اهمیت کار براهنی در این دوران تثبیت شعر نیمایی بود. 

براهنی در نقد وبه عقب راندن دوجریان غالب دیگر در ادبیات هم سهیم بود.در این دوران سه دیدگاه بر ادبیات غالب بود :

 هنر در خدمت سیاست 

هنر در خدمت زیبایی شناسی

هنر برای هنر 

از چهره های برجسته دیدگاه نخست سیاوش کسرایی و از چهره های برجسته دیدگاه دوم احمد شاملو و چهره برجسته دیدگاه سوم هوشنگ ایرانی بود.

 براهنی در بر آمدن دیدگاه دوم نقشی مهم داشت. و نقدش بر اصول زیبایی شناسی نیمایی با گرایش بیشتر به مدرنیسم و فرم استوار بود.

 و در نقد هنر برای هنر به صراحت می گفت:هنر به خاطر هنر، استعاره به خاطر فرم و فرم فقط به خاطر هنر، هنر زمان ما نیست.

اهمیت کار براهنی در این دوران و دوران های بعدی در این بود که او مدام در حال آموختن و خواندن و تصحیح نظرات و تئوری های خود بود .

بااین وجود براهنی در این دوره بیشتر نگاهی اجتماعی به نقد و ادبیات داشت.

کارنامه براهنی در این دوره تربیت ده ها شاعر و منتقد بود.

با اخراجش از دانشگاه با برپایی کلاس های شعر و قصه نسل دیگری را آماده  ورود به ساحت ادبیات کرد .

 در زمینه نظری با طرح ادبیت ادبیات تلاش کرد پایه های این مکتب را برای دیگران باز گشایی کند.

زیر زمین خانه براهنی در این دوران محلی برای آشنا کردن دیگران با نظرات فوکو و دریدا و بلانشو و نوام چامسکی و دیگران بود .فرمالیست ها و ساختار گریان و پسا ساختار گرایانی که بطور عموم برای اهل نظر ناشناخته یا کم شناخته بودند.

در دهه شست و هفتاد  که مصادف با دوران بحران شعر نیمایی بود براهنی بمیدان آمد و با انشعاب از شعر نیمایی در کتاب چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم ضمن غیر ضروری دانستن ادامه راه نیما تلاش کرد مانیفست شعر پست مدرن را توضیح دهد.  

کار بعدی براهنی طرح  نظریه زبانیت درادبیات بود که افقی مارکسیستی و پسا ساختار گرایانه داشت.

نظریه زبانیت در پی انقلاب در زبان بود.ساختار زدایی از الگو های نحوی و ساختاری پیشین.

در این نظریه شاعر و نویسنده بدنبال روشی برای نوشتن متفاوت است ،ویران ساختن الگو های زبانی پیشین و بر ساختن نوع جدید از تشکل زبانی.

تبدیل واج ها بعنوان کوچکترین واحد عبارت شعری و تولید اشکال جدیدی در ترکیب بندی های آوایی و موسیقیایی و ساختار زدایی از نحو و دستور زبان.

 براهنی بر این باور بود که شعر نیمایی در زمینه وزن و ریتم به بن بست رسیده است و باید به چند صدایی در شعر نزدیک شدتا موسیقی شعر ساخته شود.و حرکت بسوی زبانیت یعنی مهم تر شدن موسیقی و ریتم از معنا و محتوا.

براهنی می گفت شعر نیمایی بیشتر با معنای شعر سر و کار دارد و در واقع شاعر معنا را به زبان شعر ترجمه می کند  و زبان در خدمت بیان معنا می شود .

 وبا شروع بحران شعر در دهه هفتاد براهنی بر این باور بود برای خروج از این بحران باید در شعر زبان موضوعیت پیدا کند و زبان نقش اصلی را بازی کند.و ارجاعات خارجی به حداقل برسد و زبان به خود زبان ارجاع شود.به بیان دیگر کلمات آینه دار یک دیگرباشند تا معنا متکثر شود و معنای نهایی بدست نیاید.

تلاش براهنی در این سال ها در پی بومی سازی و‌آشنا کردن اهل ادبیات با نظریه های ساختار گرایی لوسین گلدمن، فرمالیسم رومن یا کوبسن و پسا ساختار گرایی دریدا بود  تا دریچه ای نو به ادبیات در این مرز و بوم گشوده شود.  

نباید از یاد برد که براهنی جزو اولین روشنفکرانی بود که با انتشار کتاب تاریخ مذکر از حقوق زنان دفاع کرد.

براهنی و راست نوستالژیک

با مرگ براهنی راست نوستالژیک از سوراخ های خود بیرون آمدند و شروع به لجن پراکنی کردند :

ریق رحمت را سر کشید، به جهنم پیش امامش رفت

تروریستی بی وطن بود   

یک فعال سیاسی شارلاتان و فرصت طلب بود

او از شاه و تجدد بر آمده از وی عقده داشت و این عقده را نیز کتمان نمی‌کرد،

 او به سبب تجاوزهایی در کودکی و نوجوانی به او شد، ذهنی بسیار مشوش داشت

 در روزنامه تایمز بود که نوشت در زندان شاه مرا لخت به پنکه سقفی آویزان و در حرکت آن پنکه به من تجاوز می‌کردند، براهنی به سکس خشن علاقه داشت و تخیلات خود را به استخدام فعالیت سیاسی علیه مشروطه به مدد سکس خشن در آورده بود.

 او کمر به نابودی ایران از طریق اشاعه فاشیسم قومی و ستیز با زبان فارسی بست.

 او گذشته‌ای مبتذل در تاریخ ایران دارد؛ و تاریخ او را به آینده راه نخواهد داد.

سقوطی اخلاقی

خبر در گذشت براهنی برای تمامی کسانی که در طول دهه های گذشته از درس نامه ها و نقد و شعر و رمان های او بهره ها برده بودند خبر خوبی نبود.اما برای جماعتی بی اخلاق با تابلو های دروغین اندیشه لیبرال اما با ماهیتی سلطنت طلب و آن هم از تیره و تبار تهرانی و ثابتی کاربدستان ساواک که دارند زیر پرچم رضا پهلوی دشنه های خود را تیز می کنند تا انتقام قیام بهمن را از روشنفکران و نویسندگان بگیرند،خبری مسرت بخش بود تا با جستجو در خرده ریز های زندگی او گزاره هایی راست و دروغ را از روزگاری دور قلوه کن وهیاهو کنند که براهنی به فلانی در سال ۵۷ نامه ای عاشقانه نوشت و اسم پسرش اوکتاست که یک اسم مغولی ست و در مینی بوس به فلانی چنین گفت و در مورد زندانی شدن بابک زهرایی لیدر تروتسکیت ها چنان گفت.

این قرچی گری بقول مصطفی شعاعیان، این پرونده سازی های مشمئز کننده و آشنا، این خط بطلان کشیدن بر عمری پربار از نوشتن و زیستن هیچ نام دیگری جز سقوطی اخلاقی ندارد.

شکی نیست که براهنی چون همه ما خرده ریز های بسیاری در زندگی سیاسی و اجتماعیش داشت که می توان به نقدآن ها نشست.شکی هم نیست که در جاهایی بدرستی و انصاف در مورد کسانی داوری نکرده است همانطور که خود او در مورد سهراب سپهری داوری گذشته اش را درست نمی دانست و در مورد غربزدگی اظهار نظری اغراق آمیز کرده بود.

در مورد زبان مادری هم براهنی به روشنی اظهار داشت که میانه ای با تجزیه ایران به هیچ وجه ندارد و دفاعش از زبان مادری به این معنا نیست که زبان  زیبای فارسی که او بیش از پنجاه سال با آن فکر کرده و نوشته است باید جایش را به زبان ترکی بدهد.

میراٍث براهنی این خرده ریز ها و نزدیکی ها و دوری های موقتش با این جریان سیاسی یا آن جریان سیاسی نیست. میراث ماندگار براهنی نقد ها و رمان ها و شعر های اوست.

اما این جماعت مانده در لای و لجن تاریخ که خواب روزگار طلایی استبداد را می بینند باید یاد بگیرند که نمی شود کارنامه پنج دهه زندگی پر بار یک نویسنده را با چند اظهار نظر اشتباه وبعضا ًپرابهام در ترازوی داوری گذاشت و قضاوت کرد.

بهتر آن است که گوش بسپاریم به سخنان حکیم طوس:

بزرگش نخوانند اهل خرد                          که نام بزرگان به زشتی برد

https://akhbar-rooz.com/?p=148918 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x