بر گو ز حالِ دل، ای مرغِ خوش خیال
جایِ بشر کجاست؟ در این سیاه چال
جادویِ گنگِ ماست، بحثٍ دموکراسی
ابزارِ تهمتِ گرگانِ بد سگال
دیگر نمی شود، خندید و خوش گذشت
ای مردمانِ خوب، ای صاحبانِ حال
اوجِ خیالتان، سرمایه است و سود
غولِ رسانه اید، با جنگ و قیل و قال
پمپاژِ اسلحه، جایِ ندای صلح
آن اصلِ آشنا، سرپوشِ هر جدال
مهدِ تمدن است، این غرب صلح جو
اما به صحنه ها، پیداست این زوال
چهرِ کریهِ جنگ، هر جا گشوده بال
یک مهره بر در است، صد مهره در جوال
داریوش لعل ریاحی
نوزدهم فروردین ۱۴۰۲