پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

امانوئل ماکرون در حال تشکیل یک جناح راست جدید است – برگردان: همایون فرزاد

بلوک بورژوایی اکنون در حال تبدیل شدن به چیزی است که من آن را "بلوک راست 2.0" می نامم. به اين دليل که گروه های اجتماعی دیگر را در اطراف خود جمع می کند و بلوک راست سنتی را از بین می برد. ما از نظر سیاسی دیدیم که شخصیت‌های راست‌گرا در طول دوره...
امانوئل ماکرون در انتخابات روز یکشنبه فرانسه با ضعیف‌ترین رای از سال ۱۹۶۹ انتخاب شد. اما رئیس‌جمهور زمانی «ترقی‌خواه-نئولیبرال» بر جناح راست بورژوایی قدیمی – نیروی اجتماعی که منافعش در دور دوم ریاست‌جمهوری او به بهترین وجه تامین می‌شود- پیروز شد

امانوئل ماکرون در انتخابات روز یکشنبه فرانسه با ضعیف ترین آرای مردمی از سال ۱۹۶۹ پیروز شد. اما رئیس جمهور سابق “نئولیبرال مترقی” بر جناح راست مدنی سنتی پیروز شد – نیروی اجتماعی که منافعش در دور دوم ریاست جمهوری او به بهترین وجه تامین خواهد شد

در دور دوم انتخابات فرانسه که روز یکشنبه برگزار شد، امانوئل ماکرون با کسب ۵۸ درصد آرا برای یک دوره پنج ساله دیگر انتخاب شد. با این حال، با کمترین میزان مشارکت در انتخابات و افزایش امتیاز برای رقیب راست افراطی خود، مارین لوپن. رئیس جمهور فعلی ضعیف ترین رای مردمی را از سال ۱۹۶۹ به دست آورد. چهار دهه گذشته، با فروپاشی احزاب قدیمی چپ میانه و راست میانه که زمانی افکار عمومی را بسیج می کردند همراه شده است.

اقتصاددانان برونو آمبل و استفانو پالومبارینی در کتاب خود، آخرین نئولیبرال: ماکرون و ریشه های بحران سیاسی فرانسه، پایه های مادی این تغییر را تحلیل می کنند. سوسیالیست ها و جمهوری خواهان سابق اتحاد جدیدی را پشت سر مکرون تشکیل داده اند و در عین حال کارگران را از نمایندگی سیاسی به حاشیه رانده اند. ریاست‌جمهوری ماکرون با جذب نیرو از هر دو حزب – و در نتیجه از شکاف قبلی چپ میانه / راست عبور کرده – محتوای طبقاتی این پروژه را تشدید کرده و تحول نئولیبرالی فرانسه را به نفع تعداد انگشت شماری از افراد فوق ثروتمند تسریع کرد.

این تغییر احزاب اصلی قدیمی را پوچ کرده و منجر به فروپاشی کامل سوسیالیست ها و جمهوری خواهان شد که در دور اول انتخاب در ۱۰ آوریل تنها ۷ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. بنابراین، مکرون نمادی عالی برای ظهور یک «بلوک بورژوایی» جدید است که پس از پنج سال ریاست جمهوری، ظاهراً از طیف های سیاسی گذر کرده و در تلاش برای بسیج حمایت مردمی است. 

سباستین گیلارد با آمبل درباره ی این انتخابات گفتگو کرده است. سباستین گیلارد روزنامه نگاری است که آثارش در لوموند دیپلماتیک و لاوا مدیا منتشر شده است. برونو آمبل، استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه ژنو است. کتاب‌های او اخیراً شامل آخرین نئولیبرال: ماکرون و ریشه‌های بحران سیاسی فرانسه (به همراه استفانو پالومبارینی، ورسو، ۲۰۲۱) است.

سباستین گیلارد: پنج سال گذشته شاهد ناآرامی های اجتماعی زیادی بوده است، جلیقه زردها و مبارزه علیه اصلاحات بازنشستگی ماکرون. علاوه بر این، طبق نظرسنجی‌ها، نگرانی‌های اصلی فرانسوی‌ها به قدرت خرید، سلامت و محیط‌زیست مربوط می‌شود و تهاجم روسیه به اوکراین نیز تمرکز سیاست خارجی را به خود معطوف کرده است. با این حال، مضامین راست افراطی و سیاست های هویت بخش در محورهای اصلی بحث ها باقی ماند – فکر می کنید چرا اینطور بوده است؟

برونو آمبل: بر اساس تحلیل ما، پروژه اتحاد بزرگ بلوک بورژوازی، دگرگونی مدل اقتصادی-اجتماعی فرانسه از طریق مجموعه‌ای گسترده از اصلاحات ساختاری مربوط به اشتغال و حمایت‌های اجتماعی (قانون کار، اصلاحات بیمه بیکاری، اصلاحات بازنشستگی و غیره) است و  می‌خواهد مدل فعلی را به سمت نئولیبرالیسم رادیکال سوق دهد و این همان چیزی است که بلوک بورژوایی را متحد می‌کند. اگرچه شاهد اعتراضات بزرگی بودیم، اما واضح است که این بلوک قصد دارد این برنامه را در دوره بعدی ریاست جمهوری دنبال کند. نابرابری افزایش خواهد یافت و تنش های اجتماعی حادتر خواهد شد، زیرا این اصلاحات نئولیبرالی به طور گسترده و آزادانه توسط مردم حمایت نمی شود.

کمپین انتخاباتی و پوشش رسانه ای آن هر دو به کلی این مسائل اقتصادی را نادیده گرفته اند. ما باید فکر کنیم که این تصادفی نیست، بلکه وسیله ای مناسب برای تغییر بحث به سمت مسائل هویتی و دوری از موضوعاتی است که ممکن است برای رئیس جمهور فعلی مشکل ایجاد کند. استراتژی ماکرون این است که به راست سنتی فشار آورد تا حتی با قوت بیشتری در مورد مسائل هویت گرایی صحبت کند تا او (ماکرون) بتواند با حزب ملی مارین لوپن و همچنین با رقیب جدید او اریک زمور رقابت کند. پوشش رسانه ای کاملا متناقض است، اما شما بازیگران سیاسی زیادی دارید که علاقه ندارند در مورد موضوعات مهم صحبت کنند.

سباستین گیلارد: بدون شک حرف نزدن درباره ی مسائل مهم یکی از دلایل حفظ برتری انتخاباتی ماکرون است. اما شما در سال ۲۰۱۷ نوشتید که بلوک بورژوایی توهمی است که نمی توان آن را حفظ کرد، موفقیت او را در سال ۲۰۲۲ چگونه توضیح می دهید؟

برونو آمبل: آنچه ما گفتیم و تأیید شد این است که بلوک بورژوازی همگن است اما گسترده نیست. فقط مرفه ترین و تحصیل کرده ترین بخش های جناح راست و چپ قدیمی (مدیران، متخصصان روشنفکر و غیره) را متحد می کند. آینده سیاسی او به گسترش این بلوک بستگی دارد. برنامه اصلاحات نئولیبرالی محوری است و تنها راه برای گسترش بلوک، جذب گروه های اجتماعی ای که بخشی از بلوک راست سابق هستند، مانند کارمندان بخش خصوصی، خوداشتغال ها و غیره است. گروه‌های اجتماعی از بلوک چپ سابق که به طور بالقوه می‌توانستند به بلوک بورژوایی بپیوندند قبلاً این کار را کرده‌اند – به این معنی که ماکرون دیگر امید چندانی به این کروه ها ندارد.

بلوک بورژوایی اکنون در حال تبدیل شدن به چیزی است که من آن را “بلوک راست ۲.۰” می نامم. به این دلیل که گروه های اجتماعی دیگر را در اطراف خود جمع می کند و بلوک راست سنتی را از بین می برد. ما از نظر سیاسی دیدیم که شخصیت‌های راست‌گرا در طول دوره ریاست‌جمهوری ماکرون به دور او گرد هم آمدند، و در سال ۲۰۲۲ دوباره شاهد آن بودیم که تعداد بیشتری از آنها آشکارا در کمپین او جمع شدند. به عنوان مثال، اریک وورث [وزیر سابق در دوران ریاست جمهوری راستگرای نیکلا سارکوزی، اکنون نماینده مجلس]، یا حتی خود سارکوزی، هر چند که محتاط تر است.

لوپن در شرایط سختی قرار دارد. او در حزب خود حمایت چندانی ندارد. من فکر می‌کنم این نشان‌دهنده این واقعیت است که او از حمایت پایه‌های راست سنتی برخوردار نیست. توهم این بود که فکر می‌کردیم بلوک بورژوازی می‌تواند خود را حفظ کند. صرفاً حفظ خود نیست. در واقع، در حال گسترش است. به نوعی در حال مسلط تر شدن است. در تئوری ما، بلوک‌های اجتماعی همگن نیستند و بلوک‌هایی نیستند که هر گروه در آنها اهمیت یکسانی داشته باشد. گروه هایی وجود دارند که ضروری هستند و گروه های دیگری که پیرامونی هستند. هسته اصلی بلوک راست ۲.۰ در نهایت بلوک بورژوایی است و سایر گروه های اجتماعی حول این هسته جمع می شوند.

سباستین گیلارد: در سال ۲۰۱۷، بلوک بورژوایی، حزب سوسیالیست را که زمانی نماینده بلوک چپ بود، نابود کرد، زیرا آرای آن به ۶ درصد رسید. امروز به نظر می رسد که نوبت به سقوط جناح راست رسیده است و جمهوری خواهان زیر ۵ درصد هستند. با ظهور مکرون، بسیاری از مفسران درباره پایان احزاب صحبت می کنند، زیرا دو تشکل سیاسی بزرگ فرانسه به طور کامل بی اعتبار شده و جنبش های جدیدی جایگزین آن شده اند. آیا این احساس را دارید که ما به سمت جامعه ای بدون احزاب سیاسی حرکت می کنیم؟

برونو آمبل: احزاب سیاسی محور تحلیل ما نیستند. بلکه ما به راهبردهای سیاسی علاقه مندیم که بتواند گروه های مختلف اجتماعی را شامل شود. در کتاب، ما سه مدل اصلی اجتماعی-اقتصادی را مورد توجه قرار داده ایم که با استراتژی‌های مختلف سیاسی مطابقت دارند. مدل اجتماعی-اکولوژیک، مدل نئولیبرال، و مدل اقتدارگرا یا غیرلیبرال (اگرچه من چندان به اصطلاح اخیر علاقه ای ندارم).

از این سه مدل می توان فضای سه بعدی را تصور کرد که در آن این استراتژی های سیاسی تکامل می یابند. سپس طرف ها می توانند این استراتژی ها را تطبیق دهند. استراتژی حزب سوسیالیست کاملاً شکست خورده است. زیرا به دنبال تعادلی است که دیگر امکان‌پذیر نیست، یعنی نوعی نئولیبرالیسم معتدل. پایگاه اجتماعی‌اش اما این را نمی خواست. در این فضای سه بعدی می توانید ترکیب بندی های جدیدی داشته باشید. مکرون به نوعی ترکیب مدل نئولیبرال و مدل اقتدارگرا است. از آنجایی که نهادهای فرانسوی کاملاً جان سخت هستند، شما یک مدل سوسیال دمکراتیک دارید که همچنان پابرجاست و مکرون به آرامی و با حوصله برای نابودی آن تلاش خواهد کرد.

سباستین گیلارد: در تغییر به راست در سیاست فرانسه، ما شاهد بودیم که والری پکرس، نامزد جمهوریخواه ریاست جمهوری، نظریه جایگزینی بزرگ را در یک گردهمایی تکرار کرد. جرالد دارونین وزیر کشور مکرون گفت لوپن خیلی نرم است. و وینسنت بولوره بارون رسانه ای میلیاردر از زمور حمایت می کند. آیا می توان از رشد فاشیسم یا تغییر به سمت راست افراطی در میان نخبگان سیاسی و اقتصادی فرانسه صحبت کرد؟ سوابق تاریخی ای در این مورد وجود دارد؟

إبرونو آمبل: این به وضوح بیشتر به دوره قبل از جنگ جهانی دوم شباهت دارد تا دوره پس از جنگ، که شامل سال های جنگ استعماری می شود که بسیار خشونت آمیز بود. این انشعاب در بلوک راست بود که به آنچه امروز می بینیم منجر شد و در دهه ۱۹۸۰ با ظهور جبهه ملی به منصه ظهور رسید. بلوک بورژوازی تشکیل شد و گسترش یافت و سرانجام بلوک راست را از هم پاشاند. فضای بزرگی را باقی گذاشت که توسط راست افراطی و سیاستمدارانی که شیفته ی اقتدارگرایی هستند، پر شد.

شما می توانید رقبای جمهوری به پیش (La République En Marche) ماکرون را در حال بحث در مورد سیاست های اقتصادی، تصور کنید!  گفتمان کاملا ارتجاعی را در مورد مسائل اجتماعی از آن ها می شنوید، زیرا آنها سعی می کنند یک پایگاه انتخاباتی را که به راست افراطی نزدیکتر از راست سنتی است، ایجاد کنند. از نظر اقتصادی، عملاً تفاوتی بین مکرون و پکرس وجود ندارد.

سباستین گیلارد: خشونت پلیس، به ویژه در رویدادهای مربوط به اعتراضات جلیقه زردها، جایی که دولت ماهیت خودکامه خود را نشان داده؛ مشخصه ی دولت مکرون است. با این حال، ماکرون در ابتدا با تصویر یک کارآفرین جوان و مترقی که از ارزش های لیبرال به طور گسترده تر حمایت می کند، خود را شناساند و انتخاب شد. آیا می توان از گذار از لیبرالیسم مترقی به لیبرالیسم اقتدارگرا صحبت کرد؟ همانطور که شما گفتید نیاز به گسترش بلوک بورژوایی به سمت راست وجود دارد، اما به طور کلی تر، آیا ماهیت نئولیبرالیسم تغییر کرده است؟

برونو آمبل: درست است که ماکرون سیگنال‌های «پیشرو» می‌فرستاد، اما آنها را به گروه‌های اجتماعی بسیار خاصی ارسال می‌کرد. او سیگنال‌های بسیار متفاوتی را به گروه‌های دیگر ارسال کرد، برخی از آنها محتاطانه‌تر اما به همان اندازه مبهم بودند. من به دیدار او با فیلیپ دو ویلیه [رهبر حزب راست افراطی جنبش برای فرانسه] فکر می کنم. این پیامی بود که برای گروه های اجتماعی خاص فرانسه، یعنی کاتولیک ها و سنت گرایان مرتبط با جناح راست در نظر گرفته شده بود.

گفتمان ماکرون سیگنال‌های متناقضی ارسال کرد که با موفقیت به گروه‌های مختلف مربوطه رسید. علاوه بر این، بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی روی گروه‌های اجتماعی مترقی که ظاهراً از نظر اقتصادی لیبرال هستند، اما در ارزش‌های اجتماعی خود مترقی هستند، تاکید می کنند. من شخصاً فکر می کنم این یک توهم بورژوایی است که توسط گروه های اجتماعی تا حدی خودشیفته که خود را بسیار مترقی می دانند، تبلیغ می شود.

وقتی این به اصطلاح مترقی ها را مورد سوال قرار می دهید، می بیند سرکوب پلیس اصلا آنها را ناراحت نکرده است. وقتی به بحث‌هایی که آنها در رسانه‌ها و اینترنت داشتند دقت می کنید، متوجه می‌شوید که آنها خشونت پلیس را به این بهانه که جلیقه زردها یهودستیز، فاشیست یا سرخ‌ هستند، توجیه می‌کنند. یک نظرسنجی نشان داد که چگونه رای دهندگان «مرکزگرا» خواهان حفظ نظم هستند. رای دهندگان موافق مرد قدرتمندی که سیاست هایش را بدون محدودیت پارلمانی پیش می برد، رای دهندگان جبهه ملی و پشت سر آنها «مرکزگراها» بودند.

با بازگشت به پرسش کلی تر، فکر می کنم این جنبه اقتدارگرایانه در لیبرالیسم وجود دارد. این اراده برای ابراز وجود، حتی در برابر مقاومت اجتماعی، همیشه وجود دارد، زیرا لیبرال ها معتقدند که نظم اجتماعی صحیح مبتنی بر بازار است و باید به هر قیمتی حفظ شود. به دنبال آن گروه‌های اجتماعی ای هستند که به دلایل سیاسی نسبت به سرکوب پلیس علیه مقاومت اجتماعی کاملاً بی‌تفاوت هستند. خشونت اجتماعی بخشی از نئولیبرالیسم است. همیشه وجود ندارد، اما در صورت نیاز می توان آن را اعمال کرد.

سباستین گیلارد: چند ماه پیش امانوئل مکرون گفت که ناتو دچار مرگ مغزی شده است. از آن زمان، روسیه به اوکراین حمله کرده است و اعضای ناتو بیشتر هم صدا شده و حضور خود را در شرق اروپا تقویت می کنند. با توجه به اختیارات ویژه رئیس جمهور در مورد سیاست خارجی، فکر می کنید جنگ چگونه بر مبارزات انتخاباتی تأثیر گذاشت؟

برونو آمبل: آتلانتیسیسم [ناتو گرایی] تجدید شده است و به گونه ای عمل می کند که راست افراطی را که به دلیل روابط گذشته اش با ولادیمیر پوتین به خطر افتاده است، به حاشیه می برد. این وضعیت به نفع گسترش بلوک بورژوایی در جهت جناح راست ۲.۰ است، زیرا آنها به راحتی می توانند بر سر موضع طرفداری از ناتو توافق کنند.

در مورد مسئله اروپا، این یک نوع نیمه پیروزی و نیمه شکست برای ماکرون است. از یک سو می بینیم که اراده ای برای ساختن یک قدرت دفاعی اروپایی وجود دارد و از سوی دیگر، حوادث به دلیل نیاز به خرید تسلیحات، وابستگی به آمریکا را بیش از پیش مهم می کند.

این وضعیت برای بی اعتبار کردن ژان لوک ملانشون و در نتیجه چپ نیز مورد استفاده قرار گرفته است. موضع کاندیدای فرانسه نافرمان آشکار بوده و می گوید ما هیچ علاقه‌ای به همسویی با ایالات متحده نداریم، به خصوص اگر ایالات متحده موضع تقابل با چین را در آینده نزدیک اتخاذ کند. برای من روشن است که در کوتاه مدت، این موقعیت دشواری است. با این استدلال که ائتلاف آتلانتیک از ما در برابر تهدید روسیه محافظت خواهد کرد، هر کاری انجام خواهد شد تا ناتو در مرکز استراتژی دفاع اروپا قرار گیرد.

سباستین گیلارد: فراتر از انتخابات، بازسازی یک بلوک مردمی را که ممکن است جان تازه‌ای را به چپ هژمونیک تزریق کند و مسائل اجتماعی را در دستور کار قرار دهد؛ چگونه تصور می‌کنید؟

برونو آمبل: علیرغم وضعیت تیره و تار، من فکر می کنم زمینه ی جدی برای مخالفت با بلوک ۲.۰ جناح راست ماکرون وجود دارد. آیا یک استراتژی برای توسعه بلوک جایگزین و مردمی پدیدار خواهد شد؟ این امر ضروری به نظر می‌رسد، اما باید یک استراتژی میان‌مدت باشد، نه کوتاه‌مدت، زیرا باید مبتنی بر پیشنهاد یک مدل جدید اجتماعی-اقتصادی باشد که حول مسائل زیست‌محیطی و اجتماعی شکل می گیرد.

مشکل در این واقعیت نهفته است که بسیاری از گروه‌های اجتماعی که توسط جناح راست بلوک ۲.۰ طرد شده‌اند، برای حمایت از این مدل جدید اجتماعی-اقتصادی بسیج نشده‌اند. یک بلوک مردمی مستلزم گرد هم آوردن طبقه کارگر از هر دو بلوک چپ و راست است. ممکن است اصلاحات نئولیبرالی به گونه‌ای به برخی گروه‌های اجتماعی آسیب برساند که از یک ابتکار سیاسی در این راستا حمایت کنند. حتی حمایت از این بلوک مردمی می‌تواند شامل افرادی شود که از بلوک بورژوایی حمایت کرده‌ و می بینند که که نئولیبرالیسم در خدمت منافع آنها نیست.

شاید فرآیندی از بلوغ سیاسی لازم باشد تا اعتبار عمومی بیشتری به استراتژی اجتماعی-اکولوژیکی بدهد. دنبال کردن استراتژی نئولیبرالی منجر به دگرگونی بنیادی مدل اجتماعی-اقتصادی ما خواهد شد، و این بدان معناست که استراتژی جایگزین نیز باید در نوع خود رادیکال باشد. نارضایتی افزایش خواهد یافت، اما همچنین اجرای استراتژی جایگزین را پرهزینه تر خواهد کرد.

منبع: ژآکوبن – برگردان همایون فرزاد

https://akhbar-rooz.com/?p=151356 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کارگر کمونیست
کارگر کمونیست
1 سال قبل

اثبات بدرد نخور بودن دموکراسی سرمایه داران. ولی کو گوش شنوا؟!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x