جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

نقشه های امپریالیستی برای جنگ درازمدت در اوکرائین – سهراب مبشری

من ادعا نمی کنم که شرایط امروز مانند اوضاع درسال ۱۹۱۷ است. ما در هیچ کشور امپریالیستی با شرایط انقلابی مواجه نیستیم. اما فقدان شرایط انقلابی، دست روی دست گذاشتن را توجیه نمی کند. شرایط عینی هم که فراهم نباشد، فراهم کردن شرایط ذهنی در اختیار نیروهایی است...

من ادعا نمی کنم که شرایط امروز مانند اوضاع درسال ۱۹۱۷ است. ما در هیچ کشور امپریالیستی با شرایط انقلابی مواجه نیستیم. اما فقدان شرایط انقلابی، دست روی دست گذاشتن را توجیه نمی کند. شرایط عینی هم که فراهم نباشد، فراهم کردن شرایط ذهنی در اختیار نیروهایی است که بین امپریالیسم و ضدامپریالیسم، دومی را انتخاب می کنند. تنها راه نجات بشر از نابودی، غلبه بر امپریالیسم است. این راه نجات،‌ طولانی خواهد بود

بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا روز دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ برابر با ۲۲ آوریل ۲۰۲۲ طی سفری به هند گفت جنگ اوکرائین احتمالا تا پایان سال میلادی ۲۰۲۳ به طول خواهد انجامید.

سه روز بعد، یعنی روز پنجم اردیبهشت برابر با ۲۵ آوریل، لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در بازگشت از سفر به اوکرائین گفت هدف کشورش در اوکرائین، تضعیف روسیه تا حدی است که دیگر نتواند عملیاتی مشابه اقداماتش در اوکرائین انجام دهد.
این سخنان به چه معناست؟

یک یادآوری تاریخی

سی سال پیش، آمریکا نخستین جنگ خود علیه عراق را با همراهی و حمایت گسترده از سوی متحدانش و در شرایط ناتوانی مطلق اتحاد شوروی در حال احتضار، به اجرا گذاشت. پس از بیرون راندن نیروهای عراق از کویت، دولت جرج بوش پدر و سپس دولت کلینتون، تحریمهای گسترده علیه عراق و نیز مناطق پرواز ممنوع در شمال و جنوب عراق را بر قرار نگه داشتند. هدف اعلام شده آمریکا این بود که دولت عراق دیگر نتواند عملیاتی مشابه اقداماتش در کویت انجام دهد.

وقتی نوبت جرج بوش پسر رسید، عراق درهم کوفته و به خاک افتاده، آماج حمله نظامی تمام عیار آمریکا شد.

پروژه تبدیل روسیه به عراق دوم

سخنان اخیر مقامات عالی رتبه دولتهای آمریکا و انگلیس، پاسخی به یک پرسش است که در دو ماه اخیر بارها به ویژه پیرامون برنامه و اهداف ایالات متحده در جنگ اوکرائین مطرح شد. برای مثال، یانیس واروفاکیس وزیر دارایی پیشین یونان این سئوال را در مصاحبه چند هفته پیش خود با رسانه دمکراسی اکنون طرح کرد.

دیگر می دانیم آمریکا یک هدف اعلام شده در اوکرائین دارد: تضعیف روسیه به حدی که دیگر توان جنگی مانند جنگ اوکرائین را نداشته باشد.

به یاد آوریم: برای آنکه از عراق توان جنگی جدید گرفته شود، بیش از یک دهه زمان لازم آمد. یک دهه بعد، یعنی در سال ۲۰۰۳، معلوم شد مراد از توان زدایی از عراق چیست: توانمند کردن آمریکا برای نابودی کامل عراق.

وقتی یک ژنرال باسابقه آمریکایی که اکنون وزیر دفاع است می گوید باید روسیه را ناتوان از جنگ کردن کنیم، کسانی که هنوز دچار نسیان نشده اند باید به فکر فرو روند. اگر کمی فکر کنیم، به این سئوالها می رسیم:

یک – اگر ناتوان کردن عراق ۱۲ سال طول کشید، ناتوان کردن روسیه چقدر طول می کشد؟

دو – اگر ناتوان کردن عراق چیزی نبود جز توانمند کردن آمریکا برای نابودی کامل عراق، معنای واقعی ناتوان کردن روسیه چیست؟
قدر مسلم این است: نقشه های امپریالیستی برای یک جنگ درازمدت در اوکرائین در دست اجراست.

همه در برابر یک انتخاب

خیلی ها انتخاب خود را کرده اند. از جمله بسیاری از ایرانیان. یکی به سبک دوره جوانی، نوشته تضاد اصلی میان دمکراسی و دیکتاتوری است. مصادیق دمکراسی و دیکتاتوری هم روشن اند. یکی دیگر انتخاب خود را در لفاف مدیحه سرایی برای زلنسکی پیچیده است. سومی از مردم قهرمان اوکرائین سخن می گوید که گویی همه دولتهای غربی را به سمت پیروزی هدایت می کنند، بدون این که بیافزاید ممنوع الخروج کردن همه مردان ۱۸ تا ۶۰ ساله اوکرائینی، یعنی کاری که جمهوری اسلامی هم در سخت ترین ایام جنگ با عراق مجبور نشد انجام دهد، لازم بود تا انسانهای مصیب زده اوکرائینی به قهرمان تبدیل شوند.

تکلیف این جماعت که پشت سر مهیب ترین نیروی نظامی آمریکا صف کشیده اند روشن است. بعضی از آنها به طور مشهود شادمانند از این که در کنار یک ارتش با بودجه سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار ایستاده اند، بودجه ای بیش از مجموع هزینه های نظامی ۹ کشور بعدی در رده بندی جهانی هزینه های نظامی، که تازه اکثر آنها متحد کشور شماره یک یعنی ایالات متحده اند. وقتی این جبهه را انتخاب کنی، دمکراسی که سهل است، بهشت برین هم دست یافتنی است. به شرطی که از بد روزگار اوکرائینی یا شهروند بیش از ۱۵۰ کشور دیگر نباشی که فعلا قصد پیوستن به جبهه جنگ برای دمکراسی را ندارند.

خطاب من به کسانی که برای شکوفایی دمکراسی از درون لوله توپ له له می زنند نیست. آنها اگر تمایل به خودآزاری ندارند، از خیر خواندن این سطور بگذرند.

خطاب من به کسانی است که سرگردانند و انگشت حیرت بر لب، که چه خواهد شد. همه ما در برابر یک انتخاب قرار داریم. آیا می خواهیم به جنگ امپریالیستی اعتراض کنیم یا نه؟ آیا می خواهیم دریابیم که تحریم و منع مذاکره و سرازیر کردن سلاح به میدانهای جنگ و سانسور و بستن کانالهای خبری غیرمطیع و فراخواندن مردم به ریاضت کشی برای جنگ، همه و همه اجزای جنگ امپریالیستی است یا نه؟ مجریان این پروژه جنگی، دیگر به چه زبانی و چقدر صریح تر بگویند که چه برنامه ای دارند؟

آری، صدام حسین به کویت حمله کرد و پوتین به اوکرائین. اتفاقا معلم روزگار شرایط را مشابه سی سال پیش فراهم کرده تا ما را بیازماید. شباهت ها را نمی بینیم؟ چه گفتند و چه شد؟

از اگون بار سیاستمدار آلمانی سوسیال دمکرات دهه های ۷۰ و ۸۰ قرن پیش نقل می کنند که گفته است وقتی یک سیاستمدار درباره ارزشها سخن می گوید باید اتاق را ترک کرد. امروز هم مجریان جنگ امپریالیستی از ارزشها سخن می گویند. می توانیم در اتاق بمانیم و بگذاریم با افسانه هایشان ما را به خواب ببرند. یا می توانیم بگوییم: ما با شما نیستیم، ضد شماییم.

یک یادآوری دیگر تاریخی

در سال ۱۹۱۴، درست یکصد سال پیش از آغاز جنگ اوکرائین، چرا که این جنگ نه دو ماه، که هشت سال است ادامه دارد، نخستین جنگ جهانی امپریالیستی آغاز شد. همراه با قشون امپریالیستی، برخی از بزرگترین احزاب سوسیال دمکرات به استقبال جنگ رفتند. در پارلمان آلمان حزب سوسیال دمکرات به صدور اوراق قرضه برای تامین هزینه جنگ رأی داد. این موضع گیری، در نهایت به انشعاب تاریخی کمونیستها از سوسیال دمکراسی منجر شد. در روسیه نیز سوسیال دمکراتها به دو بخش طرفدار و مخالف جنگ امپریالیستی منشعب شدند. لنین، به برجسته ترین مخالف جنگ امپریالیستی تبدیل شد و در مواجهه با این جنگ، موضعی مطابق با تحلیل تاریخ ساز خود درباره امپریالیسم گرفت. لنین تنها نبود. در سایر کشورهای درگیر جنگ، مخالفان امپریالیسم و جنگهای امپریالیستی متشکل شدند و جنبش جهانی کمونیستی در انشعاب از سوسیال دمکراسی پا گرفت.

سیاستمداران امپریالیسم متوسل به افسانه ارزشها می شوند تا نبینیم منافع آنها یک چیز است و مصلحت و منافع اکثریت انسانها چیزی متضاد آن. منافع اکثریت انسانها مغایر جنگ امپریالیستی است. نفع و ضرری مهمتر از حیات و ممات وجود ندارد. در هیچ دوره تاریخی مانند امروز، امپریالیسم حیات میلیاردها انسان را تهدید نکرده است.

من ادعا نمی کنم که شرایط امروز مانند اوضاع درسال ۱۹۱۷ است. ما در هیچ کشور امپریالیستی با شرایط انقلابی مواجه نیستیم. اما فقدان شرایط انقلابی، دست روی دست گذاشتن را توجیه نمی کند. شرایط عینی هم که فراهم نباشد، فراهم کردن شرایط ذهنی در اختیار نیروهایی است که بین امپریالیسم و ضدامپریالیسم، دومی را انتخاب می کنند. تنها راه نجات بشر از نابودی، غلبه بر امپریالیسم است. این راه نجات،‌ طولانی خواهد بود. در جبهه مقابل همه کسانی که نمی خواهند تاریخ بشر در جهنم اتمی پایان یابد، یک نیروی تا دندان مسلح وجود دارد که تنها یک زیردریایی اتمی آن قادر است دویست شهر را نابود کند. غلبه بر این بزرگترین تهدید علیه حیات روی کره زمین، به سادگی میسر نیست. اما آیا چاره دیگری وجود دارد؟

دوره احزاب التقاطی به سر رسیده است

من اذعان می کنم که مانند بسیاری دیگر، مدتها در این توهم بودم که می توان بر انشعاب تاریخی در چپ جهانی فائق آمد، می توان در قالب احزاب فراگیر چپ، احزابی التقاطی، معتقدان به نفی انقلابی سرمایه داری و امپریالیسم را با کسانی متحد کرد که چه صریح بگویند و چه نگویند، با نظام حاکم بر جهان کنار آمده اند یا می گویند نفی این نظام مسئله امروز نیست. اما دوره این احزاب التقاطی به سر رسیده است.

شاید هیچ نشانه ای بیش از سرنوشت حزب چپ آلمان مؤید این ارزیابی نباشد. این حزب برای آن تشکیل شد که موطنی هم برای کمونیستهای مخالف سرمایه داری و هم برای سوسیال دمکراتهای سرخورده از گردش به راست در سوسیال دمکراسی آلمان باشد. پروژه حزب چپ آلمان شکست خورد. آخرین ضربه را به این پروژه، جنگ اوکرائین وارد کرد. حزب چپ آلمان امروز تبدیل به نیرویی شده که از یک سو در چند دولت ایالتی حضور دارد و از این طریق در تعیین سیاستهای یک قدرت امپریالیستی سهیم است، و از سوی دیگر هنوز شرم دارد از این که به مدافع تمام عیار میلیتاریسم تبدیل شود. بسیارند کسانی در این حزب که از بخشی از پروژه جنگ امپریالیستی یعنی تحریمها دفاع می کنند. و کسانی دیگر در این حزب نیز مدافع ارسال سلاح برای جنگ در اوکرائین اند. با چنین حزبی نمی توان علیه جنگ امپریالیستی مبارزه کرد.

من نمی دانم مبارزه علیه سرمایه داری و امپریالیسم در دوره ای که در پیش است چه اشکال عمل و سازماندهی خواهد یافت. اما اعتقاد دارم جنگ امپریالیستی کنونی، جنگی که قرار نیست به این زودی ها پایان یابد، حتی اگر شعله های آن در اوکرائین موقتا فروکش کند، فعلا مهمترین آزمون برای کسانی است که قصد ندارند بنشینند و تماشا کنند که چگونه ارباب جهان، کره زمین را به سمت نابودی می برند. چاره ای نیست جز این که به جنگ امپریالیستی، نه بگوییم، از نه گفتن به اعتراض مشترک برسیم و در اعتراض مشترک، اشکال سازماندهی را بیابیم.

https://akhbar-rooz.com/?p=151453 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

40 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
F Sharifi
F Sharifi
1 سال قبل

حبیب برزین نوشته ؛
« نیروهای ضد امپریالیست روسیه، ایران، سوریه و کره شمالی هستن»

انالیز وی از تحلیل جناب سیا ،ریانه ، قریشی و… دور نیست لذا ناعادلانه است که وی فقط ۳ لایک دارد !

دنیایی تصور کنیم تحت هڑمونی ایران رییسی ، سوریه اسد و کره شمالی. با واقعیتی که از این دنیا در ایران دیدیم و از سوریه وکره شمالی خواندیم ،جهنم مکان بهتری برای زنان ، کارگران ، جوانان، کمونیستها ،چپ ها ،اقلیت ها دینی و مذهبی و باقی انسانها خواهد بود !

برزین البته یک نکته کوچک فراموش کرده ،اینکه داعش، طالبان ،حزب الله و بوکو حرام را جزو نیروهای ضد امپریالیستی فوق ذکر کند !

حبیب پرزین
حبیب پرزین
1 سال قبل

جوهر نوشته در این جمله نویسنده خلاصه می‌شود: «فراهم کردن شرایط ذهنی در اختیار نیروهایی است که بین امپریالیسم و ضدامپریالیسم، دومی را انتخاب می کنند.» نیروهای ضد امپریالیست روسیه، ایران، سوریه و کره شمالی هستند. این تحلیل در مقبل نظری است که این جنگ را نبرد میان دمکراسی و دیکتاتوری میداند.
 با یک نظر نویسنده کاملاً موافق هستم اگر احزاب التقاتی مانند حزب چپ (فدائیان خلق) تکلیف خودش را با این گونه نظرات ضد امپریالیستی روشن نکند آینده‌ای تاریک‌تر از این خواهد داشت. 
حبیب پرزین

گیلکه
گیلکه
1 سال قبل

ببخشید اینجا اخبار روزه یا خط صلحه؟ آدرس رو اشتباه نیومده باشم.

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  گیلکه

اینجا خط جنگ برای صلحه, بدون جنگ با سرمایه داری، از صلح خبری نخواهد بود.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

خط جنگ برای صلح است
فریبکارانه ترین شعار و پلیدترین اندیشه ای که می توان برای دفاع از جنگ و کشتن دیگران ارائه داد.
جامعه انسانی با چه موجوداتی آنهم با تفکرات خطرناک و پلیدانه ای باید سر کند.
جمهوری اسلامی هم منطقش از کشتن دیگران هدایت جامعه بسوی رستگاری است.
عجب حکایتی است!

سیمین اصفهانی
سیمین اصفهانی
1 سال قبل

دستتان درد نکند
خوب دکان های دونبش و بین دو صندلی نشیننان را به مصاف طلبیده اید!
آفرین

سیا
سیا
1 سال قبل

آقای مبشری نوشت که “خطاب من به کسانی که برای شکوفایی دمکراسی از درون لوله توپ له له می زنند نیست. آنها اگر تمایل به خودآزاری ندارند، از خیر خواندن این سطور بگذرند.”
حال کسانی که مخاطب این یادداشت نبودند و همچون پاچه ورمالیده ها وارد گود شده اند خودآزارند یا انجام وظیفه میکنند؟ دومی در مورد بیشترشان صادق تر است.
شب دوستان انسان دوست و صادق خوش! صبح زود باید کار کرد تا خرج زندگی را در آورد. ما پول کار بازوی خود را میخوریم و کامنت نویسی درآمدی برایمان ندارد که هیچ، باعث بازماندن از امور دیگر می شود.

حمید
حمید
1 سال قبل

دفاع چپ های روسوفیل ایرانی از تجاوز روسیه به اوکراین و گناهش را به گردن ناتو و امریکا انداختن درست مثل موضعگیری های این افراد در رابطه با انقلاب ایران و خمینی ضد امپریالیست و جمهوری اسلامی و اتمی شدن حکومت اخوندی و … میباشد. تعجبی ندارد که چپ ایرانی با سابقه هشتاد ساله اش حتی در بین یک در صد مردم ایران هم محبوبیتی ندارد!!!

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  حمید

کسی در اینجا از حمله روسیه به اوکراین دفاع نکرده، خودتان را انداخته اید جلو برای چه، چرا حرفهای بی ربط به مقاله می زنید؟ کجا در مقاله از حمله روسیه به اوکراین دفاع شده؟
فکر کنم دلیل اینکه جمهوی اسلامی میخواهد بمب اتم بسازد این است که نمیخواهد به بهانه دموکراسی رژیمش بشود مثل عراق و لیبی، یعنی نوکر دموکراسی ها.
چپ ایران بسیار با افتخار است و یک مویش می ارزد به صدتا سرمایه دار دموکراتی که با هم رقابت میکنند تا امپرالیستها حقوقشان را زیاد کند.
اگر خیلی خوب می فهمید، بگوئید ببینم که برنامه شما برای جامعه ایران چیست، تا ببینیم که چه در چنته دارید؟

F Sharifi
F Sharifi
1 سال قبل

اینکه مقاله تاکید دارد که امپریالیسم امریکا تلاش دارد که جنگ اوکرایین به درازا بکشد حرف درستی بنظر میرسد .
به منظور جلوگیری وخنثی سازی استراتڑی و نقشه های امپریالیسم امریکا، راه حل درست و منطقی ، مذاکره و خروج نیروهای متجاوز روسی از اکرایین خواهد بود !
واین درست بر خلاف ادعا نویسنده اصلا دست روی دست گذاشتن نبوده بلکه ادامه مبارزه طبقاتی و مبارزه واقعی با سیستم سرمایه داری و امپریالیسم میباشد !

از طرف دیگر در مقالات متعدد و تکراری، نئو استالینست ها و مدافعان ایرانی پوتین نکات مهمی برجسته می گردد :
از جمله اینکه باید با شعار مبارزه با امپریالیسم امریکا ،از سرمایه داری عقب افتاده ،فاسد و الیگارشیک روس ،از جنگ و ناسیونالیسم روسی دفاع و حمایت گسترده نمود !!!!
فراموش نشود که درست با همین نوع استدلال های ارتجاعی ،۴۰ سال قبل شکوفایی فاشیسم اسلامی رادر ایران توجیه و تئوریزه میکردند !

کاوه
کاوه
1 سال قبل

جهان ما دارد بسوی چند قطبی شدن میرود.که این خود امتیاز بزرگی برای جنبش‌های ترقی خواهانه و عدالت اقتصادی است.جهان از ظلم تک قطبی آنگلوساکسونها که مظهر بی عدالتی است به تنگ آمده.بخشی از از چپ که دچار توهم دموکراسی کاذب غرب شده‌اند چشمایشان را به روی واقعیت‌ها بسته اند. آنها متوجه نیستند که مردم در درجه اول نان میخواهند که ، آزادی کاذب امپریالیستی در راس آن امریکا نانرا از سر سفره زحمتکشان جهان ربوده است ربوده است.

احمد قريشی
احمد قريشی
1 سال قبل

به امیر ایرانی، نسیم، نیک، مهرداد و بقیه
به طور مرتب می نویسید این که دیگران در قبل جنایت و تجاوز کرده اند دلیل نیست که جنایت فعلی توجیه شود. البته که درست نیست جنایت فعلی توجیه شود. اما یک چیز یادتان می رود. در مسند قضاوت در مورد این جنایت، همان جنایتکاران سابق نشسته اند. این مورد اعتراض است. همین امروز در اخبار روز آمده است که ریز و درشت طرفداران جهان آزاد دارند جمع می شوند تا از یکی از امثال خودشان قدردانی کنند، ان هم چه کسی؟ مادلین آلبرایت که گفت بله حفظ امپراتوری ما بهایش از جان نیم میلیون کودک عراقی بیشتر است. به چه دلیل می خواهند از او قدردانی کنند؟ به دلیل حمایت او از دموکراسی و حقوق بشر! حالا همین آقایان و خانم ها که همه شان مثل هم هستند و تا سر در خون کودکان مردم جهان سوم فرو رفته اند، جمع شده اند و دموکراسی و حقوق بشرشان برای کودکان اوکراینی دل می سوزاند و می خواهند متجاوز دیگری را محاکمه و مجازات کنند و در حکم قاضی و دادستان و دادگاه نشسته اند. محاکمه ی یک جنایتکار توسط جنایتکاران دیگری که تا به حال به هیچ جا حساب پس نداده و بر جهان ما سروری می کنند مسخره نیست؟!!! می دانم آلان خانم یا آقای نسیم از راه می رسد و هنوز نفس تازه نکرده مرا به استالینیسم و روسوفیل متهم می کند. این خانم و آقا انگار اصلا هیتلر را نمی شناسد، اسمش را هم نشنیده است، نمی داند که هم دوره استالین بوده است، نمی داند در تاریخ چنین کسی هم وجود داشته است که دست کم گاهی نام او را هم در کنار دیکتاتورهایی که در هر کامنتش ردیف می کند بگذارد! البته خدای نکرده کسی او را به هیتلریسم متهم نمی کند!

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  احمد قريشی

اینکه گروهی را ردیف می کنی و خودت را فردی می بینی که می خواهی آنها را ناک اوت کنی این از آن روش های خود گنده پنداریست.
این را باید گفت هر فرد علاوه بر داشتن یک نگرش انسانمدارانه اجتماعی که با خیلی ها ممکن است در این نگرش اشتراک داشته باشد اما در حالات دیگر ممکن است نگرش خاص خودش را داشته باشد.
شما می توانی زیر نظر ارائه شده از طرف فرد مورد نظرت نقدت را بنویسی که آن فرد نیز حتمن پاسخ لازم را به شما خواهد داد و…
این روش خود پهلوان پنداری و خود گنده پنداری روش لات های سر کوچه است.
بی بلا و بی قضا باشی

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  احمد قريشی

من حقیقتا” با این جمله شما “در مسند قضاوت در مورد این جنایت، همان جنایتکاران سابق نشسته اند. این مورد اعتراض است.” موافقم.
حتی بیش از آن: در اثر این تجاوز جنایتکاران جناح غربی موجه تر شده اند، جشن کارخانجات اسلحه سازی برپاست، پروژه های بازسازی اکراین و روسیه از هم اکنون در حال مطالعه و تقسیم است (مثل آزاد سازی! و بازسازی کویت)، گردان های آزوف حداقل برای چند دهه آینده قهرمان اکراین هستند و نفس هر دموکراتی را خواهند گرفت و غیره و غیره.
اما نه تجاوز پوتین دست ما بود و نه اقدامات سرمایه داری غرب. هر دو از یک طبقه هستند و ذاتا” به همدیگر پاس گل می دهند.
وقتی امثال حزب کمونیست روسیه کنار پوتین می ایستد خوراک تبلیغاتی سرمایه داران غرب برای کوبیدن کارگران همه کشورها بیشتر می شود، وقتی حزب چپ ایران تجاوز را محکوم می کنید این خوراک کم می شود.
سوسیال دموکرات ها آنچنان تجاوز و جنگ را بی قید و شرط محکوم کنند تا مسند قضاوت جنایتکاران غربی مضحکه عام و خاص شود نه اینکه نیروی خود صرف کوبیدن تنها دستاورد مردم کشورهای غربی یعنی دموکراسی نمایند و به تقدیس دیکتاتوری (از هر نوع) بپردازند.

کیا
کیا
1 سال قبل

“من ادعا نمی کنم که شرایط امروز مانند اوضاع درسال ۱۹۱۷ است. ما در هیچ کشور امپریالیستی با شرایط انقلابی مواجه نیستیم. ”
شرایط امروز از اوضاع در سال ۱۹۱۷ خیلی هم بهتر است .
۱.اختلاف بین امپریالیست ها به مراتب بیشتر است الیگارشی های قوی” حکومت ها” ثروت الیگارش های ضعیف تر را به نام تحریم می ربایند!، جنگ هم که در حال انجام است.
۲.احزاب کمونیستی،سوسیالیستی همه جا، جا افتاده اند و توانایی‌های بیشتری را حاصل کرده اند،ولی دچار تنوع و واگرایی هستند.
۳.حکومت های سوسیالیستی ،اینجا و آنجا شکل گرفته اند گر چه با نواقصی که قابل ترمیم است.
حال باید کمی حوصله به خرج داد ،تاریخ تکرار می‌شود با کمی تفاوت ،راه های و شیوه های مبارزه اینبار می‌تواند انچنان جدید باشد که قابل تصور ما نیست.

ریانه
ریانه
1 سال قبل

پوتین هیچ کاری بدتر از دموکراسی جورج پوش پدر و پسر نکرده. اگر انتقاد فقط به روسیه باشد، همان دموکراسی جنایتکارانه سود می برد. یا جاهلید یا مامور.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

استدلال کودکانه و شیادانه ای که
-وقتی حاکمیت حاکم برایران باندی بنام احمدی نژاد را برای اهداف خاص چپاولگرانه برکشید –
رواج داده است چنین است:
وقتی به باند برکشیده به مدیریت چپاولگری احمدی نژاد می گفتند چرا این همه چپاول و دزدی هوشمند انجام می دهید و یا انجام می گیرد او و آنها می گفتند قبلی ها هم دزدی کردند و…
حالا منطق این هموطن
یک تجاوزی در شرایط فعلی رخ داده است
می گوید چون متجاوزی بنام بوش در فلان جا تجاوز کرد پس تجاوز فعلی هم درست است

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

خودتان را به کوچه علی چپ نزنید، مگر نمی گوئید که پوتین به اوکراین حمه کرد چون دیکتاتور است، من هم میگم امریکا و لاشخورهای دیگر هم به افغانستان و عراق و جاهای دیگه حمله کردند چون دموکراسی اند. مردم بدبخت ایران را تحریم کردند چون دموکراسی اند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

اگر این را پذیرفتی که حرکت پوتین تجاوز است آنوقت روحیه ضد تجاوز در مورد تجاوزکاران دیگر قابل قبول است
اینکه تجاوزی را به بهانه تجاوزگری دیگران می خواهی توجیه کنی
این از آن روش هایست که خود را به ….

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

هیچ دموکرات یا سوسیال دموکرات و مارکسیستی تجاوزات سرمایه داران امریکایی به ویتنام، عراق، افغانستان و غیره و غیره را تایید نکرده است. جرج بوش ها هم جنایتکار هستند مثل هیتلر و پوتین.
همه این رفتار بخشی از راه حل های استثمارگران برای حل بحران های ادواری سرمایه است. هیچکدام از این تجاوزات هم دلیل برحق بودن تجاوز دیگری نیست، چه تجاوز شوروی به چکسلواکی و مجارستان و افغانستان باشد چه تجاوز روسیه به اکراین. هر جنگی توحش است و باید بی قید و شرط و بدون تراشیدن شریک جرم محکوم و طرد شود.
اگر طبقاتی تحلیل کنید مرزها محو میشوند. آنوقت کنار مردم روسیه و امریکا بر علیه سرمایه داران روسیه و امریکا قرار میگیرید.
مامور یا جاهل نشان دادن این و آنی که مخالف شماست ره بجایی نمی برد.

F Sharifi
F Sharifi
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

«یا جاهلید یا مامور » !

به همان شیفتگی رهبر نظام اسلامی در رابطه با پوتین و جنگ و کشتار او در اکرایین و با استفاده از همان ادبیات !

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

کار برد “پروژه تبدیل روسیه به عراق دوم” که یکی از سر تیتر های بالاست از یک کهنه کار سیاسی بعید بنظر میرسید. آنجا عراق مورد تجاوز امریکا بود، اینجا روسیه متجاوز است. اگر عراق یک پروژه بود، آیا نویسنده نباید میگفت پروژه تبدیل اوکراین به عراق دوم؟

به نظر من خیر. آقای مبشری عامدانه روسیه را مظلوم جلوه دادند که بتوانند امپریالیسم را به هر قیمتی محکوم کنند، اما بسیار غیر حرفه ای و ناشیانه!! این “ارباب جهان” که به گفته ایشان “کره زمین را به سمت نابودی میبرد” هر روز به خاطر التفاتات توسعه طلبانه روسیه و چین متحد بیشتری در جهان پیدا میکند. کافی است نگاه کنید به آینده ناتو وقتی که سوئد و فنلاند هم عضو شوند. شکست چپ آلمان، به زعم خود ایشان، نشان دیگری است از فروپاشی توهم شکست سرمایه و امپریالیسم.

اعتقاد راسخ شما به تعریف لنینی سرمایه داری، بخوان امپریالیسم، و سرنگونی انی و آتی اش تعجیلی تاریخی به شما تحمیل کرده که حالا به خاطر حدوثش جای متجاوز و تجاوز شده را با بی مهارتی عوض میکنید. یعنی تحریم نکنید و به اوکراین هم سلاح نفرستید تا ببینیم چه میشود! به گفته خود شما در مقاله، لنین مخالف جنگ بود، شما چرا بوق ادامه جنگ را میزنید؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

برداشتی که از نوشتار آقای مبشری می توان داشت چنین است:
ایشان یک تقسیم بندی دوگانه متضاد :امپریالیستی و ضد امپریالیستی را در نظر گرفته و این تضاد را کارپایه تحلیلش قرار داده است. پرسشی است آیا این کارپایه یک کارپایه ی منطقی است!؟
اگر غیر منطقی باشد می توان گفت این تحلیل اعتباری نمی تواند داشته باشد.
ایشان آمده یک متجاوز را ضد امپریالیست فرض کرده و برای این متجاوز مظلومیتی نیز تعریف کرده و از دیگران خواسته است
برای اینکه این متجاوز مظلوم شده که ضد امپریالیست هم شده بر دشمنش که امپریالیست است چیره شود
باید همه به متجاوز مظلوم(روس) کمک کنند تا تجاورزش را تثبیت کند.
باید گفت هرچه فکر می کنم این منطق دفاع از متجاوز با عقل جور در نمی آید!
شاید از سواد اکابری منه

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

کجا مقاله نوشته که حمله پوتین به اوکراین مبارزه ضد امپریالیستی است؟ نوشته جنگ امپریالیستی. نخوانده نظر میدی؟

شکوهی
شکوهی
1 سال قبل

بتید پست کاربری که اینبار با نام نسیم و … وارد شده مورد توجه کاربران صادقی که مخاطب مقاله رفیق مبشری هستند قرار بگیرد. او منکر وجود امپریالیسم است و می نویسد: “امپریالیسم فقط ادعای بلشویک ها برای نفی مارکسیسم بود که ۳۲ سال پیش همراه خود شوروی به خاک سپرده شده است.”
تنها همین بخش از کامنت وی را با سینه زنی هایش برای کمونیسم و سوسیالیسم (و بواسطه آن تخریب تاریخ چپ در ایران) در زیر سایر مقالات این سایت در دو ماهه اخیر مقایسه کنید. فکر نمی کنم حرفی برای گفتن باقی بماند.
پیدا کنید :جاسوس روسیه” را. 😉

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  شکوهی

جناب کیانوری وش اینجا پرسش و پاسخ حزب توده نیست که ضدانقلاب را اقلیت و پیکار و کومله تعریف کنید، دوران قدر قدرتی کا گ ب هم گذشته و کسی برای تهدیدات شما تره خرد نمی کند.
سرمایه داری بنا به تعریف مارکس نظامی مبتنی بر تولید کالایی و رقابت آزاد است، بدون رقابت آزاد سرمایه داری وجود ندارد. انقلاب سوسیالیستی همزمان در کشورهای پیشرفته اتفاق می افتد و نه در یک کشور عقب مانده. دیکتاتوری در یک کشور امکان پذیر است ولی سوسیالیسم نه. سوسیال دموکراسی به معنای اجتماعی کردن دموکراسی است نا دیکتاتوری قاتل و جنایتکاری به نام استالین و مائو و انورخوجه. در عصر جهانی شدن سرمایه هم دنیا به دو طبقه متخاصم تقسیم شده است و نه به دو گروه از ملل متخاصم!
نظام سرمایه داری باقی و مسلط است، تضاد عمده جهان بین کار و سرمایه است و تراشیدن امپریالیسم فقط به درد استالین، دیکتاتوری طبقه سرمایه دار دولتی شوروی و چین می خورد نه به درد مبارزه طبقه کارگر برای از بین بردن استثمار و هرگونه تبعیض در جامعه انسانی.
حالا اگر استدلالی دارید بفرمائید.

کربلایی
کربلایی
1 سال قبل
پاسخ به  نسیم

چه کینه ای به کیانوری وش؟ داری؟ بیشتر شخصی به نظر میرسه؟ اینطور نیست؟ شما مشکلاتت با کیانوری که حل شدنی نیست چون دست او از این دنیا کوتاهه ولی میتونی در یک مقاله با این دانشی که داری، حزب توده را به چالش بکشی. وگرنه اینکه زیر مقاله ای که نویسنده اش توده ای نیست و در سایتی که وابسته به حزب توده نیست، بی ربط به حزب توده و کیانوری بد و بیراه بنویسی بیشتر به اجرای یک پروژه شباهت داره.

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  کربلایی

سرمایه داری بنا به تعریف مارکس نظامی مبتنی بر تولید کالایی و رقابت آزاد است، بدون رقابت آزاد سرمایه داری وجود ندارد. انقلاب سوسیالیستی همزمان در کشورهای پیشرفته اتفاق می افتد و نه در یک کشور عقب مانده. دیکتاتوری در یک کشور امکان پذیر است ولی سوسیالیسم نه. سوسیال دموکراسی به معنای اجتماعی کردن دموکراسی است نا دیکتاتوری قاتل و جنایتکاری به نام استالین و مائو و انورخوجه. در عصر جهانی شدن سرمایه هم دنیا به دو طبقه متخاصم تقسیم شده است و نه به دو گروه از ملل متخاصم!
نظام سرمایه داری باقی و مسلط است، تضاد عمده جهان بین کار و سرمایه است و تراشیدن امپریالیسم فقط به درد استالین، دیکتاتوری طبقه سرمایه دار دولتی شوروی و چین می خورد نه به درد مبارزه طبقه کارگر برای از بین بردن استثمار و هرگونه تبعیض در جامعه انسانی.
حالا اگر استدلالی دارید بفرمائید.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  کربلایی

از طرفی جناب نسیم استدلال های خوب و منطقی ای را که نشان از اطلاعات قوی اش می باشد ، مرتبا ارائه نموده اند و جای تعجب است که ایشان بیشتر از دیگران منفی می‌گیرند، شاید دلیلش اینست که به اشخاص مهم که مورد قبول مراجعه کنندگان این سایت هستند بی ربط و ناپخته حمله می کنند .
از اینجهت حق با شماست.

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  نسیم

جواب میخواهی این هم جواب:
سرمایه داری بنا به تعریف مارکس نظامی مبتنی بر کالائی شدن کار و سرمایه شدن پول است، بدون رقابت آزاد سرمایه داری وجود دارد. انقلاب سوسیالیستی فقط وقتی اتفاق می افتد که کارگران یک کشور سوسیالیست شوند و به عقب مانده بودن یک کشور بستگی ندارد. دیکتاتوری و دموکراسی در یک کشور سرمایه داری امکان پذیر است ولی سوسیالیسم نه. سوسیال دموکراسی بمعنای دولتی کردن سرمایه ها در کنار غیر دولتی بودن آنها و شریک جرم شدن با سرمایه داران است و سران کشورهای دموکراتیک غربی همه جنایتکار و استعمار گر واستثمار گر بوده اند. در عصر جهانی شدن سرمایه هم دنیا به گروهای متخاصم شیاد دیکتاتوری و دموکراسی تبدیل شده اند.
نظام سرمایه داری باقی و مسلط است. تضاد عمده جهان بین کار و سرمایه است و امپریالیسم شکل اعمالش شده و تراشیدن دموکراسی فقط به درد امپریالیستهای ناتو میخورد نه به درد مبارزه طبقه کارگر برای از بین بردن استثمار و هرگونه تبعیض در جامعه انسانی.
حالا اگر استدلالی دارید بفرمائید.

نسیم
نسیم
1 سال قبل
پاسخ به  ریانه

مغلطه واضحی است.
حداقل به تعریف مارکس سرمایه داری تولید کالایی+رقابت آزاد است، رقابت آزاد موتور سرمایه داری برای رشد و “انقلاب های پی در پی- مارکس” است. چند صفحه اول کاپیتال هم باید به شما یاد می داد که پول سرمایه نیست.
تعریف شما از سرمایه داری من درآوردی است. شما نمی توانید یکی از دو مشخصه اصلی تعریف مارکس را حذف، غلط ثابت شده ای را جایگزین وهمچنان ادعای مارکسیسم کنید، لنینیسم چرا!
تکرار شعارهای ۱۹۳۰ مشکلی را حل نمی کند. بنیاد مارکسیسم تحلیل علمی و فکت محور جامعه است. دگماتیسم، مقدس سازی و تعصب حتی ۷۴ سال هم که دوام بیاورد باز به ۱۹ اوت ۱۹۹۱ منجر میشود.

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  شکوهی

تنها راه یوغ انداختن به گردن من و شما انکار امپریالیسم دموکراسی هاست. میدونه چکار میکنه ما هم میدونیم.

نسیم
نسیم
1 سال قبل

می گویید: “تنها راه نجات بشر از نابودی، غلبه بر امپریالیسم است.” پس “به جنگ امپریالیستی، نه بگوییم”
پس چرا تجاوز واضح روسیه به اکراین را نه تنها محکوم نمی کنید بلکه توجیه و تایید هم می کنید؟
امپریالیسم فقط ادعای بلشویک ها برای نفی مارکسیسم بود که ۳۲ سال پیش همراه خود شوروی به خاک سپرده شده است.
بشریت برخلاف تئوری لنین نه به ملل متضاد که به طبقات متضاد تقسیم شده است، کارگر روسی و چینی و امریکایی در یک جبهه و برژنف و مائو و پوتین و شی و بایدن در جبهه مقابل هستند.
برخلاف القائات روسوفیل ها هم کسی که پوتین را جنایتکار می داند مزدور یا طرفدار سرمایه داری امریکا و انگلیس نیست.
فارغ از هر نوع ایده ئولوژی جنگ بدون هیچ قید و شرطی توحش و بربریت است و هیچ روضه سرایی ناتو و غیر ناتو جنگ را به ابزار انسانی تبدیل نخواهد کرد.
وحدت مورد نظر شما روزگاری بیش از نصف جهان را پوشانیده بود که بنا به ماهیت ارتجاعی اش در درون خود پوسید و فروپاشید، سوسیال دموکراسی به وحدت با سرمایه داران و دیکتاتوری طلبان نیازی ندارد.
خلاصه اینکه می خواهید از پوتین و روسیه دفاع کنید ولی توان گفتن ندارید چون این مافیای چنایتکاردر لبه شکست و رسوایی است. بنابراین تئوری های بارها شکست خورده روسی را از صندوقچه ها بیرون می کشید.

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  نسیم

ندیدیم که شما هیچ وقت اعمال جنایتکارانه دموکراسی ها را محکوم کنید. دائم دارید تبلیغات نژادپرستانه علیه روسها میکنید.

ریانه
ریانه
1 سال قبل
پاسخ به  نسیم

نابود شدن بلشویسم دلیل بر بهتر بودن دموکراسی های امپریالیستی نیست، البته با داروینیسم اجتماعی چرا.

سیا
سیا
1 سال قبل

آقای مبشری گرامی، در عالم ذهنم گروهبان قندعلی های ناتو نقش بسته اند که سماق مکیده چهره بر هم کشیده دنبال راهی می گردند که این نوشته شما را به ضد خودش تبدیل کنند. منتظر واکنش انها میمانم. خیلی از اشارات شما سخن از دل منوهم بود اما دلنشین تر آنها را حیف است اینجا نقل نکنم که نوشتید: “خطاب من به کسانی که برای شکوفایی دمکراسی از درون لوله توپ له له می زنند نیست. آنها اگر تمایل به خودآزاری ندارند، از خیر خواندن این سطور بگذرند.”

باران اذرمینا
باران اذرمینا
1 سال قبل

در سرسر این نوشته نه سخنی از حمله ی روسیه به اکذایین است نه از توسعه طلبی امپریالیستی روسیه انگار امپریالیست های بد جنس غربی به روسیه ی مظاوم حمله کرده اند اقای محترم روسیه ۵۳۰۰ کلاهک اتمی دارد با هزاران موشک بالستیک وارتشی چند ملیون نفری و دومین صادر کننده ی اسلحه در جهان است و در بیست سال گذشته چهار جنگ راه انداخته است.پوتین پس از سرکوب خیزش مردم قزاقستان گفت اجازه ی انقلاب رنگی در کشورهای شوروی سابق را نمی دهیم او موجودیت اکرایین را زیر سوال برد و ان راساخته ی لنین دانست
مقایسه سطحی شما میان عراق و روسیه بی ربط است زراد خانه ری هسته ای روسیه می تواند جهان رانابود کند عراق حتا یک بمب اتمی نداشت
در این نوشته یک کلمه درباره ی دفا ع مردم اکرایین از میهنشان نیامده انگار وجود نداذند

Azzet
Azzet
1 سال قبل

جناب مبشری با درود به شما
از جنگ گفتید،از طرح امریکا برای تصعیف نیروی نظامی روسیه
عراق را با روسیه مقایسه کردیددر دو جنگ با ایران و کویت که مع الفارق است .روسیه با استراتژی جهان شمول وقدرت نظامی بالا( دومین قدرت نظامی دنیا) وقدرت سیاسی زیاد،عراق صدام حسین نیست.اگر میخواهید جنگ امپر یالیستی را محکوم کنید ویک کارزار سیاسی به راه بیندازید،از ادبیات پوتین فاصله بگیرید.
بر مبنای ادبیات پوتینی،این اوکرائین بود که با کودتای میدان،بسیج نیرو جهت حمله به جمهوری های خود مختار خودش!! علاقمندی به عضویت در اتحادیه اروپا وافتادن در دامن امریکا ونتیجه اش عضویت در پیمان ناتو،روسیه را وادارکرد که علیرغم میل قلبی اش(چون دوملت وابستگی های قلبی زیادی به هم دارند!!).به اوکرائین حمله کند.واین قدرت بزرگ(روسیه)،با استراژیستهای بزرگ،تمام جوانب این حمله را بررسی کرد. برای هر گام غرب او یک گام برمیدارد.مگر اینکه فکر کنید روسیه گول خورده یا پوتین دچار توهم است.اگر بدون محکوم کردن تجاوز نظامی (اینجا روسیه)که فرصتی تاریخی برای امریکا واقمارش فراهم کرد تا پوزه متجاوز را به خاک بمالند،بخواهید از جنگ امپریالیستی سخن بگوئید،لاجرم ادبیات شما پوتینیزه میشود.چرا؟؟
چون اول باید تجاوز را توجیه کنید
در ثانی بخواهید که پوتین به اهدافش برسد.
ودر نهایت در چانه زنی های مذاکرات صلح جانب پوتین را بگیرید.
دوست عزیز آیا بهتر نبود روسیه نیز مانند چین مدتی نظاره گر بود تا ببینداوضاع سباسی جهان به چه سمتی میرود.نتیجه این تهور !!نه تنها جانی تازه در کالبد بی رمق ناتو انداخت وصنایع نظامی امریکا واروپارا رونق بخشید وصف علاقمندان پیوستن به ناتوبوجود آوردبلکه به قیمت نابودی اقتصاد روسیه و اوکرائین وسنگینی کمر شکن هرینه های جنگ بر شانه های زحمتکشان و محرومان تمام خواهدشد.
حاکمیت کشور ها را به رسمیت بشناسیم،تجاوز به کشور ها را محکوم کنیم.
متجاوز را محکوم کنیم،چه تجاوز برای دفع تروریست انجام شود،چه برای جلوگیری از تجاوز دیگر،واگرنه دور باطلی را طی می کنیم.
پیروز باشید.

ایکاروس
ایکاروس
1 سال قبل
پاسخ به  Azzet

دوست عزیز
اولا شما با ادبیاتی غیر از “ادبیات پوتین” توضیح دهید تا ببینیم چگونه در مورد تحولات اوکراین قضاوت میکنید. ببینیم تا چقدر از “جانسونیزم” و “بایدنیزم” فاصله میگیرید. در همین کامنت کوتاهتان نه تنها فاصله نگرفته اید بلکه وقتی با اشتیاق از “فرصت تاریخی برای به خاک مالیدن پوزه متجاوز” سخن میگویید، دقیقا با ادبیات “بایدنیزم” و “جانسونیزم” سخن میگویید.

Azzet
Azzet
1 سال قبل
پاسخ به  ایکاروس

جناب ایکاروس
درود به شما
به خاک مالیدن پوزه متجاوز،سخن بنده نیست
بلکه نیت امریکا و هم پالکی هایش است که شور بختانه چه بخواهیم و چه نخواهیم درضمیر وزبان مردم دنیا جاری است.
باور ندارید؟؟
یک نگاه به کوچه وخیابان اطرافتان،!!بنماید.ببینید مردم چه میگویند وچه می اندیشند.
عوام زده نمی شویم.
از این تجاوز چه حاصل آمد.
خیلی ساده خود را به جای یک اوکرائینی بگذارید
یا یک روسی
چه کسی برنده واقعی این جنگ است.
پوتینیزاسیون،یعنی همع چیز را بر مبنای منافع استراتژیک دین.
ولگد مال کردن همه چیزبه قیمت آن.
از این ادبیات دست بر داریم.
پایان جنگ وبرقراری صلحی عادلانه را خواستار شویم.
از صلح طلبی نه به معنای سرمایه دارانه آن بلکه در راستای منافع بشریت دفاع کنیم.
مطمئن باشید که با این شیوه نه تنها جانسون در گور خود خواهد لرزید
بلکه آلزایمر بایدن هم عود میکند.
پیروز و پایدار باشید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


40
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x