جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

به خجستگی روز جهانی کارگر؛ پیوند ناگزیر جنبش طبقاتی با جنبش‌های اجتماعی و ضد جهانی‌سازی – کسرا فروهی

در شرایط وخیم و حیاتی کنونی که سرمایه‌داری جهانی آینده حیات بشریت را تهدید می‌کند طبقه کارگر به میانه گود هل داده شده و ناچار است با ایجاد سازمان‌های جهانی، و وحدت در سازوکارهای مبارزات طبقاتی در پیوند با پیکارهای ملی و...

در شرایط وخیم و حیاتی کنونی که سرمایه‌داری جهانی آینده حیات بشریت را تهدید می‌کند طبقه کارگر به میانه گود هل داده شده و ناچار است با ایجاد سازمان‌های جهانی، و وحدت در سازوکارهای مبارزات طبقاتی در پیوند با پیکارهای ملی و منطقه‌ای، ضمن عقب راندن نئوفاشیسم و راست افراطی در بعد ملی و جهانی پیوند میان مبارزه طبقاتی با جنبش‌های توده‌ای و اجتماعی را فراهم آورد

یک نگاه کلی به بزرگ داشت روز کارگر به‌عنوان تبلور مبارزات کارگری توسط نیروهای اجتماعیون – عامیون، سوسیال‌دمکرات‌های ایران و ادامه آن توسط سلف این سازمان‌ها یعنی حزب کمونیست ارانی و حزب توده ایران نشان دهنده نوع نگاه این نیروها به مبارزات طبقاتی در پیوند با جنبش‌های اجتماعی و توده‌ای است. به این معنی که این نیروها در همایش‌های خیابانی روز کارگر به‌ویژه در بین سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۲ با طرح شعارهای وسیع طبقاتی، اجتماعی، سیاسی و ضد استعماری این روز را به عرصه گسترش مبارزه طبقاتی به‌عنوان رانه مبارزه اجتماعی، صنفی و ضد استعماری تبدیل می کردند.

استراتژی این جریان‌های چپ ارتدکس گسترش و ژرفا بخشیدن به جنبش اجتماعی و توده‌ای در پیوند با مبارزه طبقاتی و متقابلا نگرش به جنبش کارگری به‌مثابه جنبش گسترده توده‌ای بود. در این صورت طبقه کارگر با طرح شعارهایی به سود رهایی زنان، روستاییان بی زمین و کم زمین، محرومان و ستمدیدگان، کودکان، حق برخورداری از آموزش و بهداشت رایگان نه‌تنها مهر خود را بر جنبش اجتماعی می‌زد و اجازه نمی‌داد نیروهای انحرافی وابسته به سرمایه‌داری جهانی پشت نقاب‌ها و عنوان‌های گمراه‌کننده سکان مبارزه اجتماعی را به دست گیرند، بلکه با جذب نیرو از لایه‌های گوناگون اجتماعیِ ستمدیده از روابط و مناسبات سرمایه‌داری، بر توان مبارزه طبقاتی می‌افزود. از سوی دیگر قرار گرفتن مبارزان کارگری در رأس پیکارهای اجتماعی و توده‌ای از امکان سرکوب و ضربه‌پذیری رهبران و مبارزان جنبش توسط دشمن طبقاتی می‌کاست.

 راهبران و سازمان دهندگان مبارزات کارگری با واردکردن برخی عناصر جدید در جنبش‌های اجتماعی و کارگری ازجمله زنان، روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان و معلمان گفتمان آزادی‌خواهی، دمکراسی خواهی، استقلال‌خواهی، ترقی‌خواهی و صلح‌خواهی را نیز در کانون این جنبش‌ها شکل داده، ناسیونالیسم، دمکراسی و آزادی را همسو با عدالت اجتماعی و اقتصادی به خواست اصلی توده‌ها تبدیل می‌کردند.

 در عصر نولیبرالیزم و دست‌درازی سرمایه‌داری افسار گسیخته به خدمات اجتماعی از آموزش و بهداشت گرفته تا مسکن، شهرنشینی و طبیعت و کلیه روابط انسانی و اجتماعی و هر آنچه بشود به پول تبدیل کرد، طبقه کارگر را در موقعیت اجتماعی دوگانه‌ و کم مانندی در طول تاریخ پیدایش این طبقه و تاریخ مبارزاتی آن قرار داده است. از یک سو جهانی‌سازی و پیدایش اشکال جدیدی از بهره‌کشی و گسترش آن به کلیه لایه‌های اجتماعی و شغلی، مناسبات مالی، اقتصادی، سیاسی و ژئوپلتیک طبقه کارگر را  در معرض انواع مخاطرات شغلی و مالی و پراکندگی و آشوب ایدئولوژیک و تئوریک قرار داده و از سوی دیگر پیشروی بازار به زوایای پنهان و سطوحی که تا پیش از این خارج از دسترسی بازار بود باعث گردیده تا توهمی مانند طبقه متوسط و خرده‌بورژوازی مستقل نقش بر آب گردد.

 زمانی که آموزش تبدیل به کالایی سودآور می‌گردد معلم و آموزگار نیز تبدیل به کارگرانی در خدمت تولید این کالا می‌شوند، بهداشتِ کالایی شده پرستار، پزشک و کادر درمان را دچار دگردیسی می‌کند، آمازون همان‌قدر صنعت نشر را برده خود می‌کند که نتفلیکس هنرمندان و نویسندگان را برده سرمایه می‌کند و هنرمند و روشنفکر و نویسنده بردگان عریان ستم بهره‌کشی سرمایه‌داری می‌شوند. بهره‌کشی بی‌حد از طبیعت که موجب دگرگونی شرایط اقلیمی گردیده مستقیماً میلیاردها انسان را با آز و طمع پایان‌ناپذیر انباشت سرمایه رو در رو می‌کند، مهم نیست این مردم در ایالات متحد آمریکا، ثروتمندترین کشور جهان زندگی می‌کنند یا در کانادا و استرالیا سرمایه‌داری منحط و شبه فاشیستی یا در هند و الجزایر، همگی به یکسان از تغییرات اقلیمی درخطر هستند و بیمناک از آینده کره زمین و آینده فرزندانشان.

در این شرایط طبقه کارگر یا دنباله‌رو انواع جریان‌های ضد جهانی سازی و ضد سرمایه‌داری از راست افراطی تا چپ منحط و بریده می شوند یا بایستی در رأس جنبش‌های توده‌ای و اجتماعی زیست‌محیطی، زنان، آموزش و بهداشت رایگان، مسکن شرافتمندانه، صلح و غیره قرار گیرد.

 سیاست جهانی‌سازی و نولیبرالیسم که پروژه متحد کردن سرمایه‌داری جهانی را به پیش می‌برد هم‌زمان که منجر به نابودی طبیعت، راه‌اندازی جنگ‌های پایان‌ناپذیر در سرزمین‌های شمال و جنوب، مهاجرت‌های گسترده و فقر و گرسنگی جهانی  می‌شود عرصه تاخت و تاز نئوفاشیسم می‌شود مگر آن که طبقه کارگر و جنبش‌های اجتماعی و توده‌ای از این بعد جهانی در مسیر اتحاد طبقاتی طبقه کارگر جهانی بهره‌برداری کند و جنبش‌ها و پیکارهای طبقاتی کارگران و زحمت‌کشان را در سراسر جهان به یکدیگر گره بزند.

در شرایط وخیم و حیاتی کنونی که سرمایه‌داری جهانی آینده حیات بشریت را تهدید می‌کند طبقه کارگر به میانه گود هل داده شده و ناچار است با ایجاد سازمان‌های جهانی، و وحدت در سازوکارهای مبارزات طبقاتی در پیوند با پیکارهای ملی و منطقه‌ای، ضمن عقب راندن نئوفاشیسم و راست افراطی در بعد ملی و جهانی پیوند میان مبارزه طبقاتی با جنبش‌های توده‌ای و اجتماعی را فراهم آورد.

رهبران و کنشگران طبقه کارگر در احزاب و سازمان‌های سیاسی چپ ناچارند هم‌زمان با پیکار ایدئولوژیک علیه راست افراطی و نئوفاشیسم بدون کوچک‌ترین تردید و لرزش کارزار مبارزه تئوریک یکپارچه، همه‌جانبه و گسترده را با روضه‌خوان‌های بدنام چپ نفوذی اعم از چپ دمکرات، چپ نو و چپ مستقل جهانی که در زمان حیات اتحاد شوروی از هیچ کوششی برای تخطئه و تضعیف سوسیالیسم واقعا موجود چه در اتحاد شوروی و کوبا و ویتنام که حکومت سوسیالیستی برقرار شده بود و چه در پرتغال و ایتالیا و فرانسه که پایگاه‌های بالقوه ایجاد سوسیالیسم بودند کوتاهی نکرده و اینک شکست سوسیالیسم واقعا موجود را گواهی بر عقاید رویزیونیستی و انحلال‌طلبی خود جا می‌زنند و همپالکی‌های وطنی آن‌ که دمی از کوبیدن بر طبل توده‌ای‌ستیزی، لنین‌ستیزی  و سترون کردن مارکسیسم از پرکسیس به‌عنوان علم مبارزه طبقاتی دست نکشیده‌اند، به راه اندازند و همچون اسلاف خود از صدر انقلاب مشروطه به این‌سو تهاجم ایدئولوژیک علیه سرمایه‌داری جهانی و تهاجم تئوریک علیه چپ‌های نفوذی و سوسیال‌دمکرات‌های خائن و بزدل به‌راه انداخته و با پیوند زدن مبارزه طبقاتی طبقه کارگر با جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، ستون فقرات سرمایه‌داری و ارتجاع جهانی را در هم بشکنند.

https://akhbar-rooz.com/?p=151817 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
استثمار نه
استثمار نه
1 سال قبل

سوسیالیسم موجود آن موقع، سرمایه داری دولتی ضد کارگری بود. یک مشت بوروکرات دیکتاتور حزبی برای کارگران تعیین تکلیف میکردند و آخرش هم دیدند که مدیریت دولتی برده های مزدی نمیتواند ثروتهای نجومی بوجود بیاورد و باید بخشا خصوصی کرد، باید سرمایه صادر کرد و باید سرمایه گذاری پذیرقت و با آن شریک شد. همانطور که استالین شد امپراطور، امپراطوری های نفتی و نظامی درست کردند. کارگر استثمار شده دیروز کارگر استثمار شده امروز است.

محتاط
محتاط
1 سال قبل

درود بر نویسنده گرامی. آماده هجمه نخاله های ناتو با همیاری یین دوصندلی نشینها (دونبشی ها) باشید‌!

زیانه
زیانه
1 سال قبل
پاسخ به  محتاط

خوبه نویسنده کمی فکر کند ببیند که چرا طبقه کارگر شوروی علیه گورباچف شورش نکرد تا “سوسیالیسم” را نگه دارد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x