پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

آلیس شوارتزر فمینست آلمانی: صلح، هم اکنون!

نامه شماری از روشنفکران آلمانی که اکثر آنان خود را چپ نمی دانند، هم در آلمان و هم در جامعه ایرانی مقیم این کشور بازتاب گسترده ای یافته است. در این نامه از اولاف شولتس صدراعظم آلمان خواسته شده است که با ادامه ارسال اسلحه سنگین به اوکرائین موافقت...

نامه شماری از روشنفکران آلمانی که اکثر آنان خود را چپ نمی دانند، هم در آلمان و هم در جامعه ایرانی مقیم این کشور بازتاب گسترده ای یافته است. در این نامه از اولاف شولتس صدراعظم آلمان خواسته شده است که با ادامه ارسال اسلحه سنگین به اوکرائین موافقت نکند. این نامه، از جمله توسط آلیس شواتزر مؤسس و مدیر مسئول نشریه اِما امضا شد. اخبار روز، ترجمه فارسی مقاله ۱۴ آوریل شوارتزر را منتشر می کند، به این امید که جامعه فارسی زبان مقیم آلمان، و نه فقط این جامعه، بداند به غیر از تبلیغات شبانه روزی رسانه های جریان اصلی در غرب، نگاه های دیگری نیز به شرایط خطرناک کنونی وجود دارد


توضیح اخبار روز: نامه شماری از روشنفکران آلمانی که اکثر آنان خود را چپ نمی دانند، هم در آلمان و هم در جامعه ایرانی مقیم این کشور بازتاب گسترده ای یافته است. در این نامه از اولاف شولتس صدراعظم آلمان خواسته شده است که با ادامه ارسال اسلحه سنگین به اوکرائین موافقت نکند. این نامه، از جمله توسط آلیس شواتزر مؤسس و مدیر مسئول نشریه اِما امضا شد.
شوارتز نه چپ است و نه ضدامپریالیست. او در متنی که روز ۱۴ آوریل ۲۰۲۲ نوشت، از سیاست آنگلا مرکل صدراعظم پیشین آلمان دفاع کرده و مدعی شده است مرکل به تنهایی توانست در سال ۲۰۱۵ مانع وقوع یک جنگ جهانی شود. در مورد این ارزیابی شوارتزر باید تردید زیاد کرد. با این حال، متن ۱۴ آوریل شوارتزر از این رو خواندنی است که هراس میلیونها نفر از خطر جنگ جهانی و جنگ اتمی را بازتاب می دهد. بسیار نگران کننده است که مواضعی مانند مواضع شوارتزر، تا کنون بازتاب چندانی در اروپای غربی نیافته است.
اخبار روز، ترجمه فارسی مقاله ۱۴ آوریل شوارتزر را منتشر می کند، به این امید که جامعه فارسی زبان مقیم آلمان، و نه فقط این جامعه، بداند به غیر از تبلیغات شبانه روزی رسانه های جریان اصلی در غرب، نگاه های دیگری نیز به شرایط خطرناک کنونی وجود دارد.

من این متن را پنجشنبه قبل از عید پاک، یعنی ۱۴ آوریل ۲۰۲۲ می نویسم. مطلب اصلی شماره آینده مجله اِما مربوط به جنگ است. ما در بیش از ۱۷ صفحه به ویژه به جنبه های جنسیتی این جنگ می پردازیم. پس از عید پاک، اِما چاپ خواهد شد، از ۲۵ آوریل به دست آبونه های خواهد رسید و اندکی بعد در کیوسک ها عرضه خواهد شد. به نظر می رسد اوضاع کنونی تا آن زمان ادامه خواهد داشت. تصاویر شهرهای ویران شده و کشتارها حتی برای ما که – هنوز؟ – در امانیم، به زحمت قابل تحمل است. عاملان چه کسانی اند؟ ظاهرا علاوه بر سربازان روس، مزدوران چچنی. اما این نیز ثابت شده است که سربازان اوکرائینی نیز مرتکب قتل هدفمند اسرای روس شده اند. جنگ، جنگ است.

و زنان پناهجو؟ در مرزهای آلمان و ایستگاه های راه آهن آلمان، منتطر آنانند: مشتریان طالب روسپی و قاچاقچیان انسان که با شادمانی چشم به راه «جنس تازه» در عشرتکده هایند و جملاتی از این قبیل در شبکه های مجازی می نویسند: «من یک مادر و دو بچه با خود می برم. اگر برود کار کند، نان من توی روغن است.» جنگ جنسیتی، جنگ جنسیتی است.

زنان، تنها می آیند. بدون مردان. مردان را رئیس جمهور اوکرائین به زور مشمول خدمت کرده است. هیچ مرد ۱۸ تا ۶۰ ساله اجازه خروج از کشور را ندارد. همه آنها قهرمان شده اند. و در صف نخست، خود پرزیدنت زلنسکی که آماده است، آن طور که می گوید، به خاطر کشورش بمیرد، و بلکه به خاطر آزادی کل غرب. او غربی هایی را که نمی خواهند بمیرند، «بزدل» می نامد.

و پرزیدنت پوتین؟ او به اوکرائین یک جنگ بی رحمانه تحمیل می کند. او نیز سخن از «قهرمانی واقعا بزرگ» سربازانش بر زبان می راند. اما بسیاری از آنان، بیچارگانی اند که در ارتش خود، به موجودات خشن تبدیل می شوند، به آنها غذای کافی نمی دهند و بسیاری از آنان اصلا نمی دانستند که دارند آنها را به جنگ اوکرائین می فرستند. اما امان از روزی که به آنها میدان دهند. غارت و تجاوز می کنند. سرِ خود؟ به دستور؟

قهرمانان؟ نه، مرسی! هر جا قهرمانان هستند، تجاوز و کشتار هم دور نیست.

از این رو، یک سازش بسیار زودهنگام ضروری بود، سازشی که آخر سر هم بالاخره باید صورت گیرد: چیزی مانند اوکرائین بدون ناتو و موقعیت ویژه برای دونباس. می گویند اوکرائینی ها به برکت جنگندگی حداکثری خود، قادرند «موقعیت چانه زنی» خود را بهتر کنند. اما به چه بهایی؟ تا همین امروز، روز پنجاهم جنگ، هزاران نفر از دو طرف کشته شده اند.

با این حال، اهریمن قلمداد کردن رئیس جمهوری روسیه کمک چندانی به ما نمی کند. ما در سال ۲۰۰۳ نیز به مذاکره با رئیس جمهوری آمریکا ادامه دادیم، با اینکه ادعای وجود سلاح های کشتار جمعی صدام حسین از آغاز یک دروغ آشکار بود، جنگ عراق همان قدر جنایتکارانه بود که جنگ اوکرائین، و قربانیان غیرنظامی آن نیز کمتر نبود.

به خاطر آن جنگ، هیچ کس پرزیدنت جرج دبلیو بوش را تحت تعقیب قرار نداد. هیچ کس تلاش نکرد او را در برابر «دادگاه کیفری بین المللی» در لاهه متهم کند، کاری که در ضمن اصلا امکان هم نداشت، چرا که ایالات متحده هرگز به این دیوان نپیوسته است و از این رو نمی تواند توسط آن تحت پیگرد قرار گیرد.

پس بسیار عاجل است که با رئیس جمهور دومین قدرت اتمی جهان، با پوتین، مذاکره انجام گیرد. زیرا دیگر مدتهاست خطر فقط اوکرائین کوچک را تهدید نمی کند. همین امروز هم آلمان سرگرم ساختن یک «چتر حفاظتی» نظامی است. وزیر کشور، در صدد مستحکم کردن پناهگاه های کهنه و تونل های مترو است. اما هم زمان، روزنامه نگاران جسور و به اصطلاح منتقد، دست از این بر نمی دارند که از سیاستمداران بخواهند: به اوکرائین بیشتر اسلحه بدهید! و فورا واردات گاز را قطع کنید! باز خیلی شانس داریم که صدراعظم، آرامش خود را حفظ کرده است. البته تا کنون. آیا منتقدان او به فکرشان هم نمی رسد که ممکن است تلوتلوخوران وارد جنگ جهانی سوم شویم؟ آیا نمی خواهند بفهمند که بهتر است بدین اکتفا کنیم که تا بیشترین حد ممکن، کمک بشردوستانه هم به اوکرائین و هم به پناهجویان برسانیم؟

اینکه چنین کاری چگونه امکان پذیر است، همین امروز هزاران شهروند کشورهای همسایه اوکرائین به شمول آلمان نشان می دهند. و البته تصادفی نیست که در صف مقدم زندگی، زنان ایستاده اند و در صف مقدم مرگ، مردان.

من اکنون خیلی چیزها را درک نمی کنم، اما یک چیز را اصلا نمی فهمم: هدف از سرزنش شتاین مایر و مرکل به خاطر گذشته، چیست؟ هنگام مسئولیت وزیر خارجه پیشین و صدراعظم پیشین، جنگ نبود، صلح بود.

اقدام غیرمتعارف ۱۳ آوریل زلنسکی به راه ندادن رئیس جمهوری فدرال آلمان، به فرصت ها برای صلح زیاد نمی افزاید. و اینکه چند ساعت بعد، خواهان سفر صدراعظم آلمان شدند، کار را باز بدتر کرد. آیا رئیس جمهوری اوکرائین اکنون در سیاست آلمان دخالت می کند و می خواهد میان رئیس جمهور و صدراعظم آلمان شکاف ایجاد کند؟

این را هم باید دانست که این جنگ بین اوکرائین و روسیه می توانست در سال ۲۰۱۵ روی دهد، اگر مرکل مانع آن نشده بود. ارزیابی من وقتی در سال ۲۰۲۰ بخش دوم سرگذشتم را تحت عنوان «حاصل زندگی» نوشتم، چنین بود:

«اگر امروز از من بپرسند پس از ۱۵ سال صدارت، بزرگترین اقدام سیاسی مرکل را کدام می دانم، خواهم گفت: اینکه شاید جلوی جنگ جهانی را گرفت. او به تنهایی! در فاصله هشتم تا دوازدهم فوریه ۲۰۱۵. در بازگشت از دیدارش با اوباما در واشنگتن، درست روز بعد سوار جت شد و برای یک مذاکره ۲۴ ساعته بدون وقفه با پوتین، به مسکو رفت و سپس به بروکسل رفت تا اتحادیه اروپا را به راه تنش زدایی و دیپلماسی، به راه صلح بکشاند. این گونه بود که آنگلا مرکل جلوی تحویل سلاح به اوکرائین را که اوباما قصدش را داشت گرفت، سلاح هایی که تحویل آنها به معنای رویارویی مستقیم با روسیه می بود.

آیا آن گونه که روزنامه فرانکفورتر آلگماینه نوشته است، مرکل فرصت را هدر داد؟ من هم دچار اشتباه بودم؟ یا پوتین در سال ۲۰۱۵ کسی دیگر بود؟ و در سال ۲۰۰۱ چه کسی بود وقتی در بوندستاگ یک نطق نافذ ایراد کرد، برای صلح و دمکراسی، و حاوی دست دراز کردن به سوی آلمان، کشوری که مسئول کشته شدن ۲۷ میلیون شهروند شوروی در جنگ جهانی دوم است؟

اما چه شد که کار به منش بی رحمانه و غیرانسانی امروز پوتین کشید؟ برای اینکه به این ماجرا پایان دهیم، باید بدین پرسش پاسخ دهیم. علت این بود که ناتو هر چه بیشتر به مرز روسیه نزدیک شد؟ بدین خاطر که زلنسکی در پاییز ۲۰۲۱ خواهان پیوستن اوکرائین به ناتو شد، اوکرائین که ۲۲۹۵ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد؟ فقط تصور کنید در مکزیک نزدیک مرز با ایالات متحده، موشکهای روسی مستقر شوند…

امروز دیگر به نظر می رسد نمی توان حرفی به گوش پوتین رساند. و این دهشتناک است، نه فقط برای اوکرائین. روسیه هم به پرتگاه کشیده می شود. غرب هم در خطر است. از این رو، فقط یک راه هست: مذاکره. همین اکنون!

https://akhbar-rooz.com/?p=152110 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مرتضی
مرتضی
1 سال قبل

همراه با سلام
هم اکنون بیش از ۲۰۰.۰۰۰ نفر دیگه هم زیر این نامه را از طریق این لینک امضا کردند. شما دوستان عزیز هم میتوانید در اینجا همراهی کنید
https://www.change.org/p/offener-brief-an-bundeskanzler-scholz?recruiter=1263059096&recruited_by_id=707cc780-c7b0-11ec-b13c-f51ede250610&utm_source=share_petition&utm_medium=copylink&utm_campaign=petition_dashboard
با تشکر فراوان

قاسم
1 سال قبل

آقا نیک!
خدا ما را مرگ بدهد اما نبینیم که در این واویلا، تفرقه ایی در خاطر شما افتاده باشد. آخر جور کردن این نام ِ جوانی که شما دارید، با این تفرقهٔ خاطرتان، که عارضهٔ پیری است ،دوراز جان، برایمان از فهم قضیهٔ اکراین سخت تر شده است. باورمان کنید دل سنگ میخواهد که ببیند زیر نام نو نهال نیک، بلای پیری و زوال مشاعیر نشسته است.با این خیالات نامبارک دوباره مرقوم مبارکتان را مروری کردم، دیدم ای دل غافل، ما خودمان، مانند آن چپ های تارومار شده که شما پلاسشان را برملا نمودید و فرمودید ضربه به ملاجشان خورده، ضربه به ملاجمان خورده است و نمی دانیم که این سرکار خانم آلیس و همهٔ آن دانشمندان زهرماری که آن نامهٔ بی مزه را نوشته اند، همگی ابواب جمعی های آن ارودگاه گور به گور شده هستند که از بعد از آن حادثه، از بس ضربهٔ مغزی به نهادشان خورده است، که از بیخ همه جایشان عیب و علت پیدا کرده.اینان، حدشان نباشد، نه مانند وجود شباب شما که معنی صلح را می فهمید، می فهمند ونه مانند عقل ضربه ناپذیر تان، چیزی از دموکراسی در دماغ دبنگشان دارند. راستش از ازل این عقل وکمالات را که شما، بی چشمی باشد، دارید، آنان نداشتند. از این بابت اوقات خودتان را به خاطر این مامان بازی های صلح و نکش مرگ ما ها، تنگ نکنید، با همین همقطارهای خودتان که همیشه مکتوب های اعلا می نویسند، اختلاط کنید، حالا اگر یک دسته از این خودسر های جنگ نفهم هم برایتان منفی گذاشتند، به خودتان نگیرید، منفی را به این اسلحه های قراضهٔ آلمانی می دهند که خوب آدم ها را نمی کشد.. 
 

، 

نیک
نیک
1 سال قبل

مطلبی تکراری با توجیهات تکراری و شعارهای بی پشتوانه. جناحی از چپ که پس از ضربه مغزی حاصله از فروپاشی کشور شوراها و بی اعتبار شدن ایدئولوژی خود دچار سرگیجه شده بجای بسیج مردم و راهپیمایی های میلیونی در کشور های خود برای جلوگیری از ادامه جنگ و فشار به دولتهای خود برای اقدامات میانجیگرانه و پذیرفتن پناهندگان متاسفانه به رهبری حزب کمونیست فدراسیون روسیه پشتیبان متجاوز شده اند.دریغ از یک راهپیمایی صلح حتی در کوبا و ونزوئلا و نیکاراگوئه. خط ها مشخص شده, هرکس به نتیجه دلخواه خود رسیده و اظهار نظرهای من و شما در اینجا چیزی را تغییر نخواهد داد. 

Azzet
Azzet
1 سال قبل

یادمان نمی رود،دشمنی علنی و آشکار آلمان و اطریش را با موجودیت یوگسلاوی.که پای امریکا و ناتو را به جنگ کشاندند.واینجا بزرگترین کشور اروپا نباید بزرگترین شود.این بار این انگلیس است که میخواهد این اسب سرکش را مهار کند.چنانکه به روسیه تزاری اجازه ندادهرات را فتح کند.شاید جنگ بر سر منافع ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک است.
که برای سرمایه داری جهانی خیلی مهم است ولی برای ملتهای جهان هیچ سودی ندارد.
اینکه اگر روسیه در مکزیک پایگاه موشکی بزندهمانقدر بد است که امریکا در اوکرائین پایگاه موشکی بزند یا برعکس.
این جنگ را توجیه نمی کند.
تغییراتی که در نقشه سیاسی و جغرا فیایی جهان بعد از دو جنگ جهانی انجام شد قبل از جنگ پیش بینی نشده بود.تصمیم برای تغییرحین جنگ و بعد از آن گرفته شد.
تصمیم نهایی را قدرت های ستمگر جهانی می گیرند.
دریغ از مردم جنگ زده.
ایران،عراق،افغانستان،عراق،یمن ،سوریه و……
دریغ از زنان،مردان،دختران،پسران و……
دریغ از سرزمین به خون کشیده.
نه به جنگ،نه به جنگ افروزان است.
حق حاکمیت سرزمینی باید محترم شمرده شود.
متجاوز باید محکوم شود.

دریغ از مردم جنگ زده اوکرائین.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x