«اثر انگشتتان ثبت نمیشود خانم. اثر انگشت ندارید! دوباره انگشت بزنید…». زنی که پشت باجه پیشخوان دولت برای ثبت سیمکارتش آمده و نمیداند برای نداشتن اثر انگشت، چه کند؟ نگاهی به انگشتهایش میاندازد. انگشتهایش سبز و خموده است. میگوید در آشپزخانه یک رستوران سبزی خرد میکند. آنقدر که دیگر اثر انگشتهایش از بین رفته و رنگ سبز به خرد پوستش رفته است.
این زنها در بازار کار هم اثر انگشت ندارند. بسیاری از زنان ایرانی کارگران مجانی مزارع و کارگاههای فرش و صنایع دستی بودهاند. زهرا کریمی، اقتصاددان، به «شرق» میگوید که بسیاری از زنان کارگر ایران کارکنان خانگی بدون مزد یا کارگران کارگاههای زیرزمینی هستند و همین زنان معمولا در آمارهای بازار کار لحاظ نمیشوند.
زنان کارگر ایرانی نهتنها دستمزدهای پایینتر دریافت میکنند و از مزایایی مانند اضافهکار و ارتقای شغلی برخوردار نیستند که مجبور هستند علاوه بر محیط کار، ساعات زیادی را به کار در خانه بپردازند و در نتیجه زنان شاغل، شرایط دشوارتری را نسبت به مردان دارند.
رشد بیکاری زنان ایران
آماری که از زنان شاغل ایران ثبت شده، فقط حدود ۳.۵ میلیون نفر است. براساس گزارش مرکز آمار ایران، نزدیک به ۳.۵ میلیون نفر زن در بازار کار ایران مشغول به کار هستند و جمعیت مردان شاغل بیشتر از ۲۰ میلیون نفر ذکر شده است. براساس این گزارش در پاییز سال گذشته جمعیت فعال ۱۵ ساله و بیشتر ۲۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده که از این تعداد ۲۳.۵ میلیون نفر شاغل و ۲.۳ میلیون نفر بیکار هستند.
گزارش مرکز آمار ایران نشان میدهد که از بین جمعیت شاغل، بیش از ۲۰ میلیون نفر مرد هستند که تعدادشان در پاییز ۱۴۰۰ نسبت به پاییز سال ۹۹ حدود ۳۱۷ هزار نفر اضافه شده است و سهم زنان از جمعیت شاغل نیز حدود ۳.۵ میلیون نفر است که از تعدادشان حدود ۱۹۵ هزار نفر کم شده است.
در واقع در پاییز سال گذشته در شرایطی که تعداد شاغلان مرد افزایش داشته، شمار زنان شاغل کاهش یافته است.
زهرا کریمی، اقتصاددان، در این زمینه توضیح میدهد که کرونا و شرایط نامطلوب اقتصادی بیشترین آسیب را به زنان زده است، زیرا زنان بیشتر در بازار مشاغل خدماتی مشغول به کار هستند و در هتلها و رستورانها، در فروشگاهها و… کار میکنند و کرونا بیشترین آسیب را به زنان شاغل در مشاغل خدماتی زده است.از سوی دیگر سهم مزد کارگران در مشاغل خدماتی، بسیار زیاد است و با افزایش هزینه بنگاههای اقتصادی و فشار بر اقتصاد کشور، بیشترین تعدیل نیرو و تعطیلی بنگاهها در بخش خدمات رخ میدهد و زنان کارگر بیشترین آسیبها را متحمل میشوند.
نیمی از زنان سرپرست خانوار در فقر مطلق
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که براساس گزارشی که اسفند سال گذشته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر کرد، با شیوع کرونا در ایران ۶۸ هزار و ۳۶۰ زن بهواسطه فوت سرپرست خانوار سرپرست خانوار شدهاند و در این میان تنها ۴۳ درصد زنان سرپرست خانوار دارای فرزند، از بیمه تأمین اجتماعی برخوردار هستند.
همچنین نیمی از خانوارهای زن سرپرست آسیبدیده از کرونا، در سه دهک پایین اقتصادی قرار دارند و تنها یکسوم خانوارهای سه دهک پایین درآمدی دارای کودک یا دارای زن سرپرست خانوار جدید، تحت پوشش نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی کشور قرار دارند.
براساس این گزارش بیشترین تعداد خانوارهای آسیبدیده از کرونا در استانهای تهران، آذربایجان شرقی، خوزستان، خراسان رضوی و اصفهان قرار دارند.
در ارتباط با زنان سرپرست خانوار آسیبدیده از کرونا در سه دهک پایین درآمدی، نیمی از ایشان بالای ۶۵ سال قرار دارند. دوسوم این خانوارها، یارانه دریافت میکنند، اما یکسوم ایشان تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار دارند.
زنان سالمند در بازار کار
در ایران بسیاری از زنان سرپرست خانوار به سنین کهنسالی نزدیک میشوند اما به دلیل اینکه از حمایتهای بیمه و مستمری بازنشستگی برخوردار نیستند، همچنان مجبور به کار هستند. براساس دادههای سرشماری ۱۳۹۵ و میانگین سنی زنان سرپرست خانوار، به بالای ۶۰ سال رسیده و تقریبا نیمی از این زنان بهتنهایی زندگی میکنند.
بهعلاوه حدود نیمی از زنان سرپرست خانوار، فاقد سواد هستند. یکسوم زنان سرپرست خانوار سنین ۱۸ تا ۴۹ تمایل به مشارکت اقتصادی دارند و بیش از یکسوم خانوارهای زن سرپرست در دهکهای پایین درآمدی قرار دارند.
زنان کارگر فقیرتر شدهاند
آسیبپذیرترین کارگران زن ایران، زنانی هستند که در خانوارهای دهکهای پایین درآمدی زندگی میکنند، زیرا این زنان معمولا کمسواد هستند و در مشاغل خدماتی و مشاغل یدی کار میکنند و از دو جهت مشاغل آنها مورد تهدید جدی است. از یک جهت بهدلیل اینکه در ۱۰ سال گذشته وضعیت اقتصادی ایران بسیار نامطلوب بوده و خروج سرمایه از کشور سرعت گرفته است. همچنین تورم دورقمی، کاهش قدرت خرید خانوار و رکود بازار موجب شده است که بسیاری از بنگاهها و مشاغل تعطیل شوند. در این بین مشاغل خدماتی آسیب بیشتری دیدهاند و زنان کارگر سهم بالایی در مشاغل خدماتی دارند و در نتیجه بیشتر در معرض تعدیل و بیکاری بودهاند.
از سمت دیگر با مکانیزهشدن بسیاری از مشاغل زنانی که کارهای دستی انجام میدادند و بهعنوان مثال در مزارع کار میکردند یا در کارگاههای بستهبندی مشغول به کار بودهاند، با ماشینآلات صنعتی جایگزین شدهاند و در نتیجه سهم زنان در مشاغل سنتی کاهش داشته است. زنان کارگر و کمسواد دهکهای پایین درآمدی بیشترین آسیب را از بازار کار متحمل شده و فقیرتر شدهاند.
افزایش گرایش زنان ایران به مشاغل کاذب
با نامساعدشدن اوضاع اقتصاد زنان بیشتری ناچار هستند کمکخرج خانوادههای خود باشند، در عین اینکه این زنان در بازار کار غالبا با عنوان جنس دوم تلقی میشوند و ناچار هستند با دستمزدهای پایینتر و مزایای کمتر کار کنند و در عین حال به دلیل نگاههای مردسالارانه، کار خانه هم بهعنوان وظایف زنان تلقی میشود و این زنان مجبور هستند بعد از ساعات طولانی کار خارج از خانه، ساعات زیادی در خانه کار کنند و نقش غالب را در نگهداری فرزندانشان هم ایفا کنند که مجموع این شرایط فشار مضاعفی به زنان شاغل ایران و بهویژه زنان کارگر تحمیل میکند.
دوسوم کارگران کارگاههای زیرزمینی ایران، زنان هستند و شرایط دشوار اقتصادی موجب شده است که زنان زیادتری به مشاغل کاذب مانند دستفروشی در مترو و اتوبوس و پیادهروها یا مسافرکشی روی بیاورند.