بیش از دو دهه از سرگیری و گسترش جنبش دمکراتیک، طبقاتی و صنفی معلمان و فرهنگیان کشور در شکل امروزین آن میگذرد. جنبشی حقطلبانه، آگاهیبخش، سازمانگرانه و با توانمندی فزاینده در بسیج گسترده معلمین به شکل تجمعات و اعتصابات، جنبشی پویا و پیگیر با تشکل و رهبرانی مصمم و آگاه، محبوب و آماده جانفشانی و فداکاری که در ادامه میتواند امیدهای فراوانی را بر انگیزد و در همبستگی و اتحاد با سایر جنبشهای کارگری و مطالبهگرانه زحمتکشان، زنان، بازنشستگان، دانشجویان و….که پیوند عمیق طبقاتی – اجتماعی باهم دارند نقشی راهگشا، موثر و بر انگیزانندهای در جنبش دمکراتیک و سیاسی مردم ایران داشته باشد.
این جنبش دارای مشخصه و ویژگیهای برگرفته از واقعیات زندگی و هستی اجتماعی و ضرورتهای آن و پشنوانهای عظیم از تجارب و دانش مبارزاتی بیش از یک صد ساله خلقهای ایران میباشد. این نوشته بر آن است تا قدمی هر چند کوچک در طرح شناخت مقدماتی مختصات و چالشهای پیش روی این جنبش و رفتار حاکمیت و دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی در برخورد با آن بردارد. چشم به راه نقد و توجه رفقا و معلمین و کارگران آگاه و پیشرو که سکاندار این حرکت امیدبخش هستند میباشیم.
بسترهای اقتصادی – سیاسی:
در نتیجه اجرای سیاستهای اقتصادی سرمایهدارانه و نئولیبرالیستی دولتهای مجری امر ولی فقیه که با روی کار آمدن دولت قاتلپیشه و نظامیان فربه شده از رانت و چپاول تودههای کار و زحمت، به شکل عریان و گستاخانهتری نیز خود را نشان میدهد، چنان شرایط و اوضاعی پیش آمده که دیگر تحمل آن برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ناممکن و اسفبارگشته است. تشدید فقر و تنگدستی و کوچکتر شدن سفره معیشت آحاد مردم، افزایش آمار ترک تحصیل کودکان، نوجوانان و بیشماران ناملایتی و رنج و ستم که روز به روز سایه شوم و اوختاپوسی آن پیشتر و بیشتر گسترش مییابد و لایههای بیشتری از جمعیت را به کام ذلتبار خود میکشد، شرایطی را در کشور ایجاد کرده که در آن نه فقط فقرا فقیرتر، بلکه لشگر خیل فقیران افزایشیتر نیز میشوند. (طبق گزارش روزنامه همدلی بتاریخ ۲۶ تیر، ۸۹ درصد فقرای ایران بازنشستگان هستند) در این روند ریزش مزدبگیران به زیر خط فقر هر روز بیشتر شده و عدم امنیت شغلی و غذایی اکثریت خانوادهها را تهدید میکند. کارگران، معلمین، کشاورزان و… تمامی زحمتکشان شهری و روستایی نزدیکترین اقشار و طبقات اجتماعی به این لشگر تهیدستان هستند. چنین شرایطی، بستر عینی هم سرنوشتی، اتحاد و همبستگی اقشار و طبقات اجتماعی در معرض تهدید را فراهم کرده و زمینه مناسبی برای همگرایی و پشتیبانی آنان از همدیگر بوجود آورده است. در مقابل، عقب ماندهترین نوع استبداد دینی و نظام سیاسی مبتنی بر اصل ارتجاعی ولایت فقیه و سرمایهسالاران نظامی بر کشور حاکم است که هیچ حرکت اعتراضی حتی مسالمتآمیز را بر نمیتابد و با گلوله، قتلهای سفید، زندان و شکنجه و تبعید و شلاق پاسخ معترضین را میدهد. در این نبرد نابرابر برای نان و آزادی، همواره این کارگران، معلمین، کشاورزان، زنان، نویسندگان و مدافعین حقوق بشر، روزنامهنگاران و مبارزین پیگیر مطالبات طبقه کارگر هستند که در صف نخستین سرکوب قرار میگیرند؛ با این حال همچنان مبارزات خود را با شجاعت و ایستادگی در برابر سرکوبهای ددمنشان بطور پیگیر و مستمر ادامه میدهند.
ویژگیهای جنبش معلمان و فرهنگیان:
- تداوم، استمرار و گسترش فزاینده
با نگاهی مختصر به روند دو دهه اخیر، تداوم، استمرار و گسترش فزاینده این جنبش را علیرغم همه فراز و نشیبهایی که داشته و شرایط سخت و سرکوبهایی را که از سر گذرانده است، بارزترین مشخصه آن میتوان به حساب آورد. این ویژگی به همراه رشد روزافزون کیفی و کمی حرکت و وسعت دامنه جغرافیایی اعتراضات، مشخصههای برجسته و بارزی را به نمایش گذاشته که در چندین سال اخیر در دیگر جنبشهای اجتماعی کم سابقه بوده و در کانون اصلی اعتراضات اجتماعی در ایران قرار گرفته است.
مروری بر جنبش معلمان در دو دهه گذشته نشان میدهد که از اولین تجمع معلمان که در سال ۱۳۸۰ در تربیت معلم شهید باهنر تهران به دعوت سازمان معلمان ایران صورت گرفت تا تجمعات سال ۱۴۰۰ که با آغاز سال تحصیلی به دعوت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بیش از ۲۰۰ شهر و حتی روستاهای کشور طنین انداز شد، حرکت اعتراضی معلمان و فرهنگیان کشور هم از نظر کمیت و کیفیت تجمعات و مطالبات و هم از نظر سازماندهی و رهبری حرکت، مسیر هوشمندانهای را علیرغم سرکوب گسترده و تشکیل پروندههای مختلف برای فعالان و رهبران حرکت در هیاتهای تخلفات اداری و حراست آموزش و پرورش، طی کرده است. جنبش معلمان و فرهنگیان کشور دیگر از «نان» عبور کرده و «عدالت و آزادی» را هدف قرار داده است؛ هزینههای این رویکرد را در نامهایی همچون: اسماعیل عبدی، محمود بهشتی، هاشم خواستار، رسول بوداغی، مهدی فتحی، جعفر ابراهیمی، امانج امینی، پیروز نامی، لطیف روزیخواه و دهها معلم زندان رفته و زندانی و اخراجی میتوان دید که عزم جزم کردهاند تا طرحی نو در اندازند.
- هم سرنوشتی با جنبش کارگری
مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صفبندیهای مشخص و متناسبی را در حال شکل دادن است. شکاف بزرگ اجتماعی و پیکار طبقاتی که از تبعات مستقیم چنین شکافی است به تسریع این صفبندی کمک میکند. جنبش معلمین بعنوان یکی از نیروهای اصلی جنبشهای اجتماعی و در عین حال اعتراضی کشورمان است و نقش مؤثری در اردوی کار و زحمت ایفاء میکند. هم سرنوشتی آن با جنبش طبقه کارگر، همبستگی و مبارزه متحدی را در حال شکلدهی است. فرهنگیان نیز چون دیگر نیروهای کار سهم کمتری از توزیع درآمد و ثروت کشور را صاحب میشوند و چرخ زندگی آنها عموماً به سختی میچرخد. به همین سبب در مبارزه طبقاتی جاری همراه کارگران، پرستاران، بازنشستگان و مجموعه زحمتکشانی هستند که برای حقوق و مزایای شایسته به اعترض برخواستهاند. این سوگیری تحول در توازن طبقاتی نیروهای اجتماعی را موجب و سر برآوردن جبههی متفاوتی را نوید میدهد.
- دمکراسی گسترده در تشکیلات تودهای
از ۴۵ تشکل صنفی معلمان حدوداً ۲۰ تشکل فعالاند. هر شهرستانی تشکل مختص خود با اساسنامه و مرامنامه مشخصی را دارد. در سال ۸۰ چند تشکل از چند شهرستان گرد هم آمدند و با تنظیم آییننامهای فعالیتهای خود را هماهنگ نمودند، و تحت نام «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» بیانیههای مشترکی هم صادر کردند. این شورا قائم به فرد نبوده و بجای افراد، تشکلها عضو آن هستند و اعضای هیأت مدیره شورا را تشکلها نمایندگی میکنند و نه افراد عضو تشکلهای پایه. هر تشکلی دارای یک رأی است و شورای هماهنگی با ساختاری دمکراتیک، با فعالیتها و اقداماتی سنجیده، با هوشیاری و واقعبینی در طرح خواستهای مطالباتی که بر خرد جمعی متکی است، توانستهاند مقبول و محبوب طیف گستردهای از فرهنگیان و معلمان عضو و غیر عضو ساکن شهرها و حتی روستاهای دورافتاده باشند. آنها توانستهاند هدایت عملی این جنبش اجتماعی مهم را بر عهده گیرند.
سایتها و کانالهای رسمی شورا در فضای مجازی به دلیل عدم نیاز به کسب مجوزِ دولت برای فعالیت، موجب استقلال آنها در مقابل عوامل محدود کننده قدرت راه را برای تشکلهای متمرکز جهت رهاشدن از الزامات قانونی محدودگر باز کرده است. این سایتها نه تنها بیانیهها و تحلیلهای شورا، بلکه نکته نظرات، نقد و پیشنهادات اعضاء را نیز منعکس مینمایند. از این طریق راه دخالت اعضاء و برقراری ارتباط ارگانیک و دمکراتیک که مبنای پویایی و بالندگی جنبش است را میسر میسازند. بطوریکه در هر منطقه و شهرستانی زنان و مردان اهل قلم و فرهیختهای را شاهد هستیم که با جسارت، دانایی و سخنوری در تجمعها و تحصنها حضور مییابند، شور و آگاهی آفرینی میکنند، بیداری و حرکت را موجب میشوند و از پرداخت هزینه هم ابائی ندارند. آنها اگر اخراج شوند جسورتر و فعالتر گشته و اگر هم زندان میروند پختهتر میشوند و بیرق مبارزه را بردوش میکشند. جنبش به اتکای پیشروانی اینچنینی که ایستاده و مقاومت میکنند، هر روز برتوان خویش میافزاید. اکنون شاهدیم که در اکثر مدارس کسانی هستند که مشعل آگاهی و مبارزه را در دست گرفتهاند.
- همراه مردم، علیه خصوصیسازی
حلقه واسط همگرایی و همبستگی جنبش معلمان با جنبش عمومی زحمتکشان را باید در سیاستهای ویرانگرانه نئولیبرالیستی جستجو کرد که کل حاکمیت چهار نعل در اجرای آن میتازد. در کمتر جایی از جهان شاهد چنین سرعت و گستردگی در خصوصیسازی و مقرراتزدایی در آموزش و پرورش بودهایم. خالی شدن سفره و درماندگی از تامین حداقل نیازهای معیشتی معلمان همچون اکثریت مردم ایران، به اصلیترین مسئله زندگی آنها تبدیل شده است، چرایی رویکرد مثبت به تشکلپذیری و همبستگی با جنبشهای اجتماعی مردمی را هم باید در این نکته جستجو کرد؛ نخست آگاهی و دانش اجتماعی معلمان و سپس فشارهای معیشتی و خواستهای صنفی تلنبار شده و بی پاسخ. خواستهایی چون، نه به خصوصی سازی، آموزش رایگان و مبارزه علیه کالایی شدن آموزش، هدفهای مطالباتی و مشترک بین دانش آموزان، معلمان و اولیاء و خانوادههای مزد بگیران است. در بیانیههای شورای هماهنگی به درستی این مهم مورد توجه قرار گرفته است؛ «متاسفانه سیاستهای پولیسازی آموزش بعد از دوران جنگ در تمام دولتها ادامه داشته و منجر به فربه شدن بخش خصوصی و مدارس پولی شدهاست. فاجعه آنجاست که اکنون کمتر مدرسه دولتی را میتوان یافت که به اشکال مختلف از والدین دانشآموزان پول دریافت نکند… سیاستهای پولیسازی حتی در مناطق محروم، سیاست اصلی حاکمیت است و به خاطر همین است که ما میگوییم اصل ۳۰ قانون اساسی عملا به محاق رفته و باید آموزش رایگان، کیفی و عادلانه را احیا نمود.»
- جنبشی دموکراتیک
جنبش معلمان به واقع جنبشی دمکراتیک است با رهبرانی دمکرات که توانستهاند مجموعهای از انسانها را با تفاوتهای بسیار حول خواستهایی مشخص در یک جمع واحد گرد هم آورند. در این جمع کرد، ترک، بلوچ، فارس، عرب، لر، زن، مرد، سنی، شیعه و هر عقیده و باور فلسفی در صفی واحد و در اتحادی طبقاتی، برای دنیایی بهتر مبارزه میکنند. جنبش معلمان به درستی انگشت بر اساسیترین ضعف آموزش در ایران گذاشته و عدم آموزش به زبان مادری را از مصادیق بارز ستم ملی در یک صد سال گذشته معرفی کرده که از سوی رژیمهای ضد مردمی پهلوی و جمهوری اسلامی بر ملل تحت ستم ایران اعمال شده و میشود. این جنبش تلاش برای تحقق این بدیهیترین حق دانش آموزان در آموزش به زبان مادری را جنبش «عدالت در آموزش» میداند. به همین دلیل نیز اهداف و مطالبات این جنبش مورد استقبال و حمایت تمامی خلقهای ایران قرار گرفته است. وجه دیگر دمکراتیک بودن این جنبش در همپیوندی آن با فعالین حقوق بشر، قربانیان اعتراضات آبان ۹۸ و دی ۹۶، همدردی با زندانیان کانون نویسندگان ایران، حمایت از کارگران معترض هفت تپه و شرکت واحد، کارگران پیمانی شرکت نفت و پتروشیمی و … را خود را نشان میدهد.
- کسب حمایت بینالمللی
جنبش معلمان ایران توانسته است حمایت و همدردی تشکلهای جهانی آموزشی و کارگری را با خود همراه سازد. حمایت اتحادیه آموزگاران ایتالیا، حمایت پنج اتحادیه عمده کارگری فرانسه از جمله کنفدراسیون عمومی کار (س ژ ت) و کنفدراسیون دموکراتیک فرانسوی کار (س اف د ت)، حمایت سازمان آموزش بینالمللی با ۳۸۳ تشکل و ۳۲ میلیون معلم عضو در ۱۷۸ کشور جهان، و ابراز نگرانیهای دبیرکل آن دیوید ادواردز نمونههای برجستهای از حمایتهای بینالمللی از جنبش معلمان ایران میباشند.
- جنبشی مسالمتآمیز
استفاده از شیوههای مسالمتآمیز و مدنی در بیان مطالبات خود و اجتناب از تندروی، از نکات بارز و مثبت این جنبش بوده که دست رژیم را در سرکوب گسترده آن محدود ساخته است. هرچند حاکمیت در خیلی موارد با تمسک به سرکوب و ضرب و شتم تلاش نموده معلمان را در موقعیت رفتارهای تند و رادیکال قرار دهد، ولی هوشیاری و درایت نمایندگان و جامعه معلمان مانع از تحقق چنین امری شده است.
واکنش حاکمیت و دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی
در مواجهه با جنبش معلمان و اعتراضات گسترده آنها در سراسر ایران، رژیم به مانند سرکوب نیروهای سیاسی و اعتراضات اجتماعی دیگر، از روشهای چند لایهای به شکل نهان و آشکار استفاده میکند. سرکوب خیابانی، اخراج ازکار، دستگیری و زندانهای طولانی مدت برای رهبران جنبش، تحت فشار قرار دادن خانوادهها، نفوذ در لایههای جنبش، ایجاد شکان و تفرقه و تلاش در انحراف آن، فرسایشی کردن حرکت و ایجاد ناامیدی، بالا بردن هزینه برای معترضین، وعدههای پوچ با هدف خرید زمان، جلوگیری از ایجاد تشکل و بخصوص تشکلهای سراسری، جزیرهای کردن حرکت و جلوگیری از گسترش آن، ایجاد و استفاده از تشکلهای فرمایشی و واپسگرا، امنیتی کردن فضای اعتراضی برای جلوگیری از پیوستن دیگر اقشار اجتماعی به جنبش و … از جمله ترفندهای رژیم در مقابله با جنبش مطالباتی معلمان است. باید این ترفندها را شناخت و راههای خنثیسازی آنها را مورد توجه ویژه قرار داد تا از ایجاد شکاف و انحراف در جنبش و استحاله آن توسط حاکمیت جلوگیری شود.
سخن آخر
سالها پس از فعالیت مجدد سندیکای شرکت واحد که در اولین حرکت اعتصابی با سرکوب و دستگیری گستردهای مواجه شد و فعالین آن اقدام هنوز هم تاوان حرکت شجاعانه خود را میدهند، شاهد برآمد سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بودیم؛ تجربهای که با تمامی افت و خیزها و هزینههایی که داده هنوز پابرجاست. اینک با جنبش اعتراضی و مطالباتی معلمان مواجهایم که به دلیل ماهیت طبقاتی و دموکراتیک خود مطالبات معینی را درجنبش اجتماعی مردم ایران نمایندگی میکند، مطالباتی همچون: احیای حقوق سندیکایی و ایجاد تشکل، افزایش عادلانه دستمزدها، توقف خصوصیسازی و پولی کردن آموزش، لغو قراردادهای موقت و حقالتدریسی، اجرای همسانسازی حقوق، مزد مساوی در برابر کار مساوی، طبقهبندی مشاغل و رتبهبندی معلمان، جلوگیری از افزایش سن بازنشستگی و … با این حال، این جنبش نیز مانند تمامی جنبشهای اجتماعی با چالشهایی روبروست که اهم آنها را میتوان به شرح زیر برشمرد:
– بی توجهی رژیم به مطالبات معلمان با هدف ایجاد یأس و ناامیدی و استحاله آن با فرسایشی کردن مبارزه؛
– ترفند رژیم در جزیرهای کردن جنبش و جداسازی آن از دیگر جنبشهای اجتماعی جاری در کشور؛
– شرایط کرونایی ایجاد ارتباط معلمان با اولیاء دانشآموزان جهت جلب حمایت آنها از مطالبات معلمان؛
– اتکای صرف به تحصن و گردهمآیی که با بیتوجهی رژیم خطر فرسایشی شدن آنها وجود دارد و در درازمدت مشکلاتی را موجب خواهد شد.
جنبش معلمان و فرهنگیان کشور را میتوان نماد شرایط فعلی مبارزات اجتماعی مردم ایران دانست که توانسته است حمایت وسیع تشکلهای کارگری، فرهنگی، زنان، بازنشستگان و … را در عرصه ملی و حمایت سازمانها و تشکلهای آموزشی بینالمللی را در پشتیبانی از مطالبات خود جلب کند. این حمایتها توانستهاند کارزار همگانی را در حمایت از مطالبات آنان برانگیزانند و تقویت عملی آن نیز میتواند فرصت مناسبی برای اتحاد عمل نیروهای اپوزیسیون ترقیخواه باشد و شرایط شکلگیری عمل مشترک این نیروها در بستر عینی مبارزات مردم ایران بر علیه نظام ضدمردمی و استبداد دینی حاکم را فراهم سازد.
به نقل از کار داخل شماره ۴ :
http://www.iran-chabar.de/user/pdf/section_21/pdf_95103.pdf