پروازِ اسب های اُکراینی
بر فرازِ شهرهای سوخته
هم جنازه های سوخته
فراموشِ تان نشود.
پیوندهای ما
در دوستیِ با خاک
و
جانفشانی های پاک
ناگسسته می ماند
آه
امٌا
از کودکانِ ما
در روزهای عشق-بازی پرنده ها
دُورِ لب های خورشید خانُمِ زیبا
خون
خونِ ماسیده
برجسته می ماند.
بهار آمده است و
جنگ
شکوفه دِرو می کند
چنان که نگو!
این داسِ مُهرِ سرمایه-خوردۀ مرگ
آنچنان می زند بر رگ و ریشه ها
هم اندیشه ها
که نپرس!
پروازِ اسب های اُکراینی
در کنارِ ابرهایی که می چلانند
پیرهن های خیسِ خود در باد
فراموش-تان نشود!
اردیبهشت ١۴٠١