چیست راز سقوط ایرانی
ملتی مانده در پریشانی
مردمی که همیشه مفتخرند
به نژادی اصیل و انسانی
نام کورش به آب و تاب برند
در کنارِ تبِ مسلمانی
همه دنبالِ ساربانی که
مقصدش بود جنگ و ویرانی
تا رسد آن درفشِ نور افشان
به کفِ سیّدی خراسانی!
تا کنیم آن قبای رستم را
بر تنِ قاسم سلیمانی !
دین به سودای مِهر آمد و شد
کینه ای ریشه دار و شیطانی
قصه ی فرقه های تفرقه زا
غصه ی قوم های قربانی
تا که یک مُشت گریه کُن باشیم
در عزای چه شد؟ چه میدانی!؟
سلطنت وارثش خلافت شد
تاج افتاد دستِ روحانی
وضع ما تا همیشه این بوده ست
مردمِ فصلهای بارانی
مردمِ تکیه های سینه زنی
فارغ از مادرانِ آبانی
گلّه ای تا همیشه جان بر کف
در کفِ وعده های چوپانی
مردمی ناامید و مستاصل
مردمِ توبه و پشیمانی
مردمی بی خیال علم و عمل
مردمی عاشقِ سخنرانی
مردمی بت پرست و بت پرداز
مردمِ داغِ مُهرِ پیشانی
مردمی در گذشته سرگردان
مردم سلطه های سلطانی
مردمی فلسفی ولی جاهل
مردم حلقه های عرفانی
همگی سدِ راهِ رفتنِ هم
مردمِ بند و بستِ پنهانی
دشمنی نیست غیر ما در ما
ما به دستِ خودیم زندانی
حال چون حالِ روبراهی نیست
نیست غیر از گذشته درمانی
ما نژاد فلان و نسل فلان
با غروری در اوجِ نادانی
دلخوشِ یک گذشته ی روشن
در شبی بی طلوع و ظلمانی
عطش چشمه ایم و غرقِ سراب
چشممان کور! شوقمان آنی!
رودها در مسیر مردابند
نیست دریا هنوز طوفانی !
خانم صفری نژاد عزیز ایا تا به حال نام نسرین ستوده و نرگس محمدی و سپیده قلبان و ده ها زنی که شاید ما نامشان را هم نشنیده ایم و در راه حقوق بشر کار می کنند و اکنون زندانی جمهوری اسلامی هستند، به گوشتان خورده است؟
خانم صفری نژاد ممنون از شعر زیبایتان. اما الان فقط این ایرانیست که در‌حال‌سقوط است یا کل انسانیت؟ آیا بشر از فیلیپین تا افغانستان و ایران و عراق تا آفریقا و آمریکای جنوبی قربانی یک سیستم با مجریان متفاوت نیستند؟