سیدعلی صالحی شاعر، دربارۀ شیوع فقر در جامعه، چنین مینویسد:
چقدرخوشحالم که حتی دربانِ هیچ سازمان و وزارتخانهای نیستم، وگرنه از شدتِ مسئولیتِ مستقیم… دِق میکردم.
هر کودکِ فقیری که گرسنه بخوابد، سیارهای بر سر مُسبب این مرارت خراب خواهد شد.
قرار بود « فقر» را ریشهکن کنید؛ « فقیر» را مقصر به میدانِ تازیانه طلب میکنید!(۱)
ما همان جوانان و نیروی رنج و کاریم که طی سالهای گذشته نیز درب تان را به صدا درآوردیم و دق الباب کردیم، حال دوران کرونایی را پشت سر گذاشتیم و دگر باره آمدیم!
فکر کرده اید، خم شدیم ما ؟
کشته داده ایم، کم شدیم ما ؟
فکرکرده اید، شب شد و تمام
بیخیال صبحدم، شدیم ما ؟
فکرکرده اید، حلقههای دار
بسته راه این گلوی بی قرار؟
کُور خواندهاید و کُور خواندهاید!
ما شروع شورشیم
در تدارک سپیده، گرم کوششیم
ما طلوع باوریم
عاشقانه ایستاده تا به آخریم
فکرکرده اید، خسته میشویم
جای انتشار، بسته میشویم ؟
ما شبیه خوشههای گندمیم
یک به صد، هزار دسته میشویم
باز میکنیم، قفل و بستتان
نیست میشود تمام هستتان
راه دیگری نمانده جبر ماست
پیش میرویم تا شکستتان
فکر کرده اید، خم شدیم ما ؟
کشته دادهایم، کم شدیم ما ؟
کُور خوانده اید! کُور خوانده اید!
بار دیگرجنبش نان و آزادی گرسنگان از شهری به شهر دیگر در خیزش و خروش است. در این میان به جای نان دادن به گرسنگان، مطالبه گران نان و آزادی را به زنجیر میکشید. گرسنه بودیم، نان میخواستیم… به ما وعدۀ دروغ دادند! نگاه به گذشتۀ مغموممان میداریم و رنج برجان و تنمان میبریم، نگاه به آینده، ترس بر چشمانمان مینشاند. تو گویی تلاشمان برآنست که همین امروز را زندگی کنیم و چشم برحوادث پیشروی داشته باشیم و ببینم. برایش بنویسیم، دگر بار برای وصول حقمان به خیابان میآییم، وای اگر بتوانیم!
این همه در حالیستکه دولت ابراهیم رئیسی، تحت عنوان «اصلاح متناسب سازی قیمت» رسماً بهای روغن، مرغ ، تخم مرغ و لبنیات را افزایش داد و مردم معترض در شهرستان ایذه و اندیمشک و شهر کرد به خیابان آمدند و با سرداد شعار «خامنهای حیا کن، حکومت را رها کن» ، «رئیسی حیا کن، مملکت را رها کن» خواستار کناره گیری آنها از حکومت شدند.
جدا ازشهرهای یاد شده، مردم دردیگر نقاط از جمله: شهرهای سوسنگرد، فلاحیه (شادگان)، بهبهان، اهواز، شیراز، دزفول، سرپل ذهاب، خرم آباد، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لردکان، بروجرد، دهدشت، اردبیل، کرمانشاه، رشت، ایرانشهر، کرج، شاهین شهر، فارسان، یزد، حلبچه و…از شهری به شهری دیگر در گذر است و مردم خاصه جوانان جویای کار، علیه گرانی و افزایش سرسام آور قیمت مایحتاج روزانه، دست به اعتراضات خیابانی زدند که امروز به تهران نیز کشیده شد.آنچه که دارد اتفاق میافتد، یحتمل آخرین میخ برتابوت نظام است!
باری درجامعۀ فقرزده و سراسر مطالبه محورما،گروههای گوناگون جامعه،مردمان ایران که فقر و فاقه یعنی تنگدستی و ناداریاش، همه آحاد آنرا فرا گرفته، در دل فریادهای بنیان کن امروز، عنصر نان است که مایۀ اتحاد شدهست.وصول نان برابردین ودین مداری حاکمان مردم خوار تلقی میگردد، هماره همین ناداری و غم «نان» است که در برابر حفظ جان، مردمان را بسیج میکند!
همیناست که احمد شاملو، شاعر تودهها میسراید: از دستهای گرم تو کودکان توامان آغوش خویش
سخنها میتوانم گفت:
غم نان اگر بگذارد.
شکاف فقر و ثروت درجامعه امروز،بیشتر ازدیروزدهان باز کرده و میرود تا شورش گرانی و نان و نداری درزمانۀ گسترش فقر، بر حفظ جان چیره گردد و مردم خشمگین دیگر بار دمار از روزگار حاکمان بر آرند و پایگاه ثروت و دولتشان را فروشکنند و دستار بندان عمامه به سر و عملۀ ظلم را سرنگون سازند. اگر این رهگذر دیر باشد، غیر قابل کتمان است!
برای سرراست حرف زدن راه دور نرویم، خبرگزاری دولتی ایلنا از قول خبرنگارخود خانم نسرین هزاره مقدم گزارش میکند: «جمعیت انبوهی از طبقهی کارگر به خصوص کارگران ساختمانی و فصلی که مدتهاست توان خرید گوشت کیلویی ۲۰۰ هزار تومان یا برنج کیلویی ۸۰ یا ۹۰ هزار تومان را ندارند، برای سد جوع و رفع گرسنگی در سر کار، از ساندویچهای بیکیفیت و ارزان مثل فلافل یا پیتزاهای ارزان قیمت استفاده میکنند؛ حالا با گران شدن نان فانتزی و رشد چند ده برابری قیمت ساندویچ، همین تغذیه ناکافی و ناسالم نیز از این کارگران دریغ میشود.
البته صدمات گرانی نان فقط به گرانی نان فانتزی محدود نمیشود؛ بعد از زمزمههای نایاب شدنِ «ماکارونی» در روزهای اخیر، از سیزدهم اردیبهشت، قیمت ماکارونی نیز حدود ۲۰۰ درصد افزایش یافت. بر اساس تصمیم سازمان حمایت، قیمت هر کیلوگرم از این محصول برای مصرفکننده ۳۷ هزار تومان تعیین شد. اگر قیمت ماکارونی را با قیمت کالاهای باکیفیتتر مثل گوشت مرغ قیاس کنیم، درمی یابیم امروز یک کیلو ماکارونی هم قیمت یک کیلو گوشت مرغ در یکسال قبل است! و این نشانهی سقوط سبد غذایی گروههای کم درآمد است برای کارگران حداقل بگیری که حتی برای یک فصل، به افزایش ۵۷.۴ درصدی دستمزد خود خوشدل نشدند و به نظر میرسد حالا توان خرید ماکارونی یا یک ساندویچ فلافل را دیگر ندارند. این گرانیها در حالی صورت میگیرد که تمام بار تورم را بر دوش دستمزد کارگران میاندازند؛ آیا گرانی بیش از ۱۳ برابری قیمت گندم صنعتی و گرانی ۲۰۰ درصدی ماکارونی، هیچ دخلی به دستمزد کارگران دارد؛ آیا این سوداگران و دلالان واسطهی این کالاها نیستند که توانستهاند با لابیگری، برای خود سودهای نجومی بخرند و زیرپوستی، هزینههای اولیه و بدیهی زندگی کارگران را افسارگسیخته افزایش دهند؟! این الگو مدام تکرار میشود: کالاها نایاب میشوند و بعد از مدتی، با قیمتهای چندبرابری سر از قفسههای فروشگاهها درمی آورند.» (۲)
به باورمن همین فلاکت اسفبار تودههای به فقر کشانده شده و جمعیت عظیم گسترش یافته در دل بحران اقتصادی و تحریمهای فلج کننده و ضد انسانی ایالات متحده آمریکا، سونامی بیکاری فزاینده و حاشیه نشینی بخش بزرگی ازجمعیت کشورما را به شکل جهش وار بالا برده است. که جوانان بیکار روستایی و روستائیان بی آب و زمین راهی شهرها بشوند و با چند برابر شدن حاشیه نشینی در طول چند سال گذشته، تعداد آنها به ۳۸ میلیون و یا ۴۵ درصد جمعیت شهری کشور برسد. در برابر گسترش شتابان فلاکت و تلفات سنگین به جا مانده از دوران دو ساله کرونا، تعطیلی بخشهای وسیع صنایع تولیدی، زندگی بخشهای مهم از جمعیت کشور و آیندۀ فرزندان جامعه ما را تهدید میکند وهمین فشارها و تهدیدات است که کل کارگزاران نظام را درهیکل آیت الله ها و روحانیت شکم چران وصاحب ثروت وقدرت،رانت خواری همه سویه آیت های زمین خوار، جنگل خوار، شکرخوار، ماهی خوار،نفت خوار و همه چیزخوار.. در کنار مافیای در قدرت و آیت الله زادههای صاحب ثروت و حشم، مافیای سپاهیان انقلاب اسلامی و پیمانکاران رانتی به هراس انداخته است. این ترس را در نامه هشدار دهندۀ محمد تقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزۀ علمیه قم، به ابراهیم رئیسی میشود به وضوح دید، وقتی خطاب به رئیس دولت میگوید: «آقای رئیسی! تا کنون هیچ دولتی در این کشور در سال نخست حکمرانی نان مردم را با این شیب تند گران نکرده بود. پایهای ترین خوراک مردم نان و گوشت و برنج است. به قول مولوی: آدمی اول حریص نان بود، زانک قوت و نان ستون جان بود. آقای رئیس جمهور! این شیوه حکمرانی قابل دوام نیست. در این هشت ماه گذشته از گرانی دارو تا نان ،طاقت برخی شهروندان را طاق کرده است. تاکنون عامل گرانیها را یا دولت گذشته دانسته، یا بدحجابی گفته و یا شبکه دلالی ذکر کردهاند. خب! این دولت و مجلس قول داد که اینها را حل میکند. چرا بدتر شد؟» عضو مجمع محقیقن و مدرسین حوزه علمیه قم، فاضل میبیدی در خطاب به ابراهیم رئیسی به همه کارگزارن نظام هشدارمی دهد: «اگر کشور سامان نیابد، و گرانیها مهارنگردد، انقلاب نمیشود، خدا نکرده باید منتظر شورش گرسنگان بود، شورش از انقلاب خطرناکتر است.» (۳)
بله ! این سر راست«شورش گرسنگان» است، گرسنگانی که آزادی را هم طالبند! آنکه پایه و بنیادش سست و بی بنیاد است باید به خاطر بسپارد: اگربرای مردم از طریق فراهم آوردن نان و دستیابی آنها به آزادی و دموکراسی، نتوانیم کاری بکنیم؛ از طریق اختناق و زور و قلدری، زندان و شکنجه و درخت اعدام برپا داشتن نیز برای مردم ناراضی نمیتوانیم کاری انجام دهیم. کاری که طی بیش از چهاردهه کردیدونظاره گرش شدید، صد البته میبینید که این مردم عقب نمینشینند و پا پس نمینهند!
امروزمرغ ۶۴ هزار تومن و تخم مرغ ۹۸هزار تومان شد. یعنی شاهد دهان وا کردن قیمتهای نجومی جدید از کالاهای اساسی، ارزاق مورد استفاده مردم بودیم. و اگر بخواهیم کرایۀ مسکن را بدان اضافه کنیم، که حداقل هزینۀ اجارۀ ماهیانۀ یک خانه در شهرستانهای کوچک، حدود دو میلیون و ۴۵۴ هزار تومان است.
دراین باب هادی موسوی نیک، مدیر دفتر مطالعات رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید: «مسکن مقرون به صرفه که به عنوان معیار در نظر گرفته میشود، در مقایسه با دیگر کشورها در برخی استانها وضعیت حادتر است و بالغ بر ۸۰ درصد خانوار مستاجر در تهران سهم هزینه مسکنشان از سبد هزینه خانوار، بیش از ۳۰ درصد است. خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینههای دیگر زندگی میکاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند که تا حدی اجتنابناپذیرتر از سایر هزینه هاست. میان استانها، بالاترین نرخ اجاره ماهانه برای خانوارهای در مرز خط فقر مربوط به تهران و در حدود سه میلیون و ۸۲۲ هزار تومان است و پایینترین نرخ مربوط به خراسان جنوبی و در حدود ۸۳۷ هزار تومان است. او تاکید کرد: «خانوادهها حتی از هزینه غذا و کالای اساسی میزنند تا بهای مسکن را تامین کنند». (۴)
علاوه برآمارموجود دربارۀ جمعیت شهروندانی که زیر خط فقر زندگی میکنند، سیر صعودی عجیب و غیرقابل باور اقلام خوراکی ضروری سفرۀ طبقات فرودست و ضعیف تا ۸۰ درصد طی ۶ ماه گذشته افزایش یافته است. سفرۀ مردم روزانه خالیتر، جیب مفتبران، جلادان و حکمرانان جمهوری اسلامی پرتر میشود اما آنچه از اعتراضات سالهای اخیر برمیآید، امید به پایان رسیدن چنین وضعیت ناگوار معیشتی را در دلها زنده میکند. مردم با رجعت به حافظه خود می گویند : شب پرستان : بیگمان ، این آغاز پایان شماست!
چه میتوان کرد؟
باید بی پرده و بدون تکلفی از بالا به یکدیگر پاسخ بدهیم، ما تجربۀ چندین حرکت و خیزش بزرگ را در برابرخود داریم. به پا خاستن مردم درخوزستان و کشاورزان زاینده رود اصفهان، این اواخر پیرامون بی آبی و پیشتر ازآن ها، جنبش وسیع ضد استبدادی خرداد ۸۸، خیزش وسیع دی ماه ۹۶، خیزشی که منشاء آن سرخوردگی مردم از جمهوری اسلامی قطعیت یافته و اکثریت قاطع جمعیت کشورهرنوع امید به اصلاح رژیم را کنار گذاشته و آشکارا علیه همۀ ارکان ایدئولوژیک و جناحهای آن شعاردادند:«اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» و دو سال بعدتر به میدان آمدن نیروی وسیع در آبان ۹۸، همه رودرویی مردم با کل حاکمیت بود.
از خیزش آبان ۹۸ به این سو، پاپگاه طبقاتی و تودهای آلترناتیو سوسیالیستی در پیکارهای مطالباتی بخشهای گوناگون جنبش، همۀ لایههای کارگران و زحمتکشان به شکل بی سابقهای در مقایسه با دهههای گذشته همۀ جانوران جمهوری اسلامی، وارد صحنه شده و همین واقعیت عریان در پویه رویاروییها، به نوبه خود ضعف مزمن و حاشیهای بودن چپ سازمانی را به دلیل قطع ارتباط فعال با واقعیت جنبش مبارزاتی درون جامعه، نمایان ساخت. بدون تعارف نباید تردیدی داشت که شکستن بن بست کنونی برای رهائی از تمامیت جهنم جمهوری اسلامی و گشودن مسیر رهایی و آزادی، دمکراسی و برابری در گرو ضرب آهنگ شکل گیری آلترناتیو سوسیالیسی و دخالتگری فعال با حفظ استقلال عمل نیروهای اجتماعی و به سامان رسیدن تشکل های مستقل آنان ( مستقل از حاکمیت- دولت سرمایه- کارفرما- نهادهای شبه کارگری- سازمان ها واحزاب) قراردارد و میرود که با تلاش سازمانیافتهتری، مسیر انقلابی خود را بپیماید!
درسهای شکست این حرکتها، رهایی از این و آن جناح حکومتی و در کوره دمیدن شعار گسترده: «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» راه هر نوع مماشات طلبی با این و آن را در درون دستگاه و چشم داشتن به این و آن جناح را فرو بست. فراتر از این، عدم چشم داشتن به دخالتگری بیگانه و سیاست رژیم چنج در برابر تحریمهای فلج کننده ایالات متحده آمریکا و افزون بر آن تشدید تنشهای نظامی ازجمله عواملی است که میتواند به محتاط شدن جنبشهای مطالباتی و تودهای منجر شود. رژیم جمهوری اسلامی امروز هم از طریق ناکامی فرجام ایالات متحده آمریکا دراز دستور کارخارج نکردن سپاه پاسداران همچنان برای شکاف انداختن در میان مردم بهره برداری میکند. آن بخش از اپوزیسیون امروز نیز همچون دیروز، با عدم اعتماد به قدرت مردم در رودررویی با کلیت نظام، همچنان رژیم چنجی باقی مانده اند! باوربه دخالتگری نیروهای خارجی، درپاسخ به دشواریهای موجود درون جامعه، صف یگانگی، اتحاد و همبسته بودن همۀ جنبشهای مطالباتی درون کشور را در هم ریخته و فاصلۀ طبقاتی را معنی میبخشد. باید با صدای بلند اعلان داشت: تنها مردم به سامان یعنی مردم متحد و سازمان یافته و متشکل قادر به تغییرند و لاغیر.
امروز اگر اعتراضات گسترده و تودهای درون جامعه، از روستایی به روستای دیگر یا از شهری به شهری دیگر و از استانی به استان مجاور وسعت یابد، هیچ قدرتی – جز به کارگیری سرب داغ – حریف مردم متشکل و سازمانیافته حاضر در صحنۀ مبارزە نخواهد بود. الزام این امر سازمانیابی مستقل و متشکل نیروهای اجتماعی مطالبهگر ما است.
باید دریابیم امروز در برابر موج وسیع گرانی نان که حجم گستردۀ زندگی تودۀ مردمان کشورمان را پوشش میدهد، پیدا کردن شعار مشترک از عناصر اصلی صف همگراییها در دل خیزش مردمی بزرگی که آغاز شده، بشمار می رود!
در دل چنین شرایط پرعمقی، سازمانیابی مستقل و حتی سراسری بخشهای مختلف کارگران و زحمتکشان در کشورما، دیگر یک آرزوی دست نیافتنی و خیالی نیست، بلکه یک واقعیت عریان در حال شکل گیری است. تردیدی نیست که این جنبش در میان همۀ لایههای گوناگون زحمتکشان بخش خدمات و به ویژه خدمات رستهای، یعنی شاخههای مختلف حمل و نقل شهری و بیابانی (اتوبوس، سرویس قطار و کشتی رانی، هواپیمایی) میتواند با شتاب بیشتری پیش برود، زیرا در جامعۀ امروزی بسیاری از شاخههای خدمات مانند: آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، نظافت شهرها، عمدتاً به این شاخههای مختلف حمل و نقل مربوط است؛ از همین رو کارکنان این بخشها اگر به تلاش پیگیری برای اتحاد و سازمانیابی مستقل برخیزند، به سرعت میتوانند به سنگربندی مستحکمی در مقابله با رژیم اسلامی دست یابند. به علاوه، تشکلهای پراکندۀ بخش خدمات با شتاب بیشتری میتوانند سراسری بشوند و همین همبسته بودن، میتواند الگوی پر جاذبهای برای سازمانیابی همۀ کارگران و زحمتکشان شود.
کشاندن مردم به صفهای طویل تهیه مایحتاج، تنها دلمشغول کردن همین مردم است. امروز همچون دیروز: فراهم آوری صف نان، صف مرغ، تخم مرغ و گوشت، حیله دیگر تجار دست آموز و دستگاه سرکوب برای غارت و وقت گذرانی مردم و پر کردن جیبهای گشاد خودشان است. باید اعتراض را از همان صفها به خطوط ارتباط یافته و سازمان دهی شدۀ اعتراضات محلات شهری و اعتراضات محیط کار بدل نمود.
در برابر رودررویی با اوج گرفتن مقابله با گرانی، سر دادن شعار عمومی و تودهای: «زندانی سیاسی وعقیدتی، به یاری توده ها آزاد باید گردد»، «معلم و کارگر اخراجی، باید به کار بازگردد» ،« نه به گرانی ،نه به فقر، نه به ریاضت اقتصادی»و شعارهایی از این نوع میتواند، پایۀ حرکت جمعی اعتراضات خیابانی شود. باید توده ای ترین و بسیج کننده ترین شعار ها را برگزید!
مردم در کارزار رودرروییهای خود با نظام، بر سر وصول مطالبات بی پاسخ ماندۀ خود، دنبال وصله و پینه کردن حرف و حدیثها نیستند، چاره را در سازماندهی و سازمانیابی و متشکل شدن و تجمیع نیروی طبقاتی خویش یعنی اکثریت ٩٩ درصدیها در برابر ١ درصدیها جستجو میکنند.
یک چیز روشن است و آن نیز با درس آموزی از گذشته فراهم میآید؛ اگر سازمان نیابیم، اگر پیوسته و یکی نشویم تا برای مقابله با گرانیها و وضعیت بحرانی موجود، رشد روز افزون فقرو فلاکت تودهای و همچنین ایجاد تغییرات اساسی و تعیین کننده درکشور،اگرراه همگراه شدن را برنگیزنیم ؛ راه به جایی نخواهیم بردوباردیگر،عمله سرکوب می توانند مارابه غل وزنجیر کشند.پس همبسته شویم!
برای به سامان بردن اعتراضات راهی جزاتحاد وهمبستگی هرچه بیشتر میان بخشهای مختلف اعتراضات ومبارزات زنان،پرستاران وبهیاران، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان شاغل و روزمزد وقراردادی، کانونیان اهل قلم،بازنشستگان وفعالان محیط زیست،جوانان محلات،لشکرمیلیونی بیکاران، کارگران کشاورزی ولایه های مختلف طبقۀ کارگروبسیج چند میلیونی نیروی حاشیه تولید… وجود نداشته و نخواهد داشت.
این صف عظیم همگرایی، نقطۀ پایانی است برجداییها و صفهای ناپیوسته، که طی بیش از چهار دهه روی هم تلنبارشده است.گرانی نان،ماکارونی ودستمزد پائین وسایر مایحتاج روزمره گذران زندگی، نقطۀ جوشش و غلیان وسیعترین تودۀ شهری و روستایی و جمعیت چند ده میلیونی حاشیه نشین نیروی توامان توده گرسنگان ومردم نادار،فصل مشترک این جابجاییهایند…. این نظام نمی تواند به خواسته های مردم پاسخ گوید ونمیتواند به مردم نان بدهد .آنان به جای نان، دندان مردم را می شکنند!
خوب است که بپذیریم که امروز انبوه توده گرسنگان در هیکل همۀ نیروی مطالبه گر جامعه تجلی مییابد که پیکرۀ عمیق و وسیع آن در همۀ جغرافیای کشور ریشه دوانده است و همۀ این توده بیشکل، نه نظاره گر، بلکه دخالتگر هستند. حلقۀ مفقودۀ سراسری کردن وجوه جنگ مطالباتی موجود، تعمیق بخشیدن به امر مبارزه و دست پیدا کردن به سازماندهی و ایجاد تشکیلات مستقل طبقاتی است. مادامیکه این ظرف سازماندهی مستقل شکل نگیرد، پیشبرد این مبارزه سراسری نیز ناممکن است.
برای چنین همکاریها و همراهیهایی، کسی به کسی نمیپیوندد، بلکه همه دستشان را به سوی هم درازمیکنند و همه به هم میپیوندند. همۀ فعالان عرصۀ مطالبه گری باید وظیفۀ خود بدانند که مراودات، همگراییها و همبستگی و همکاریهای خود را با همۀ جانبداران به امر مبارزۀ قانونمند مطالباتی در سطوح و اشکال گوناگون گسترش دهد. این راه مسیرپرتلاطم مبارزه ما را نشان میدهد، راه دیگری نیست.رژیم اسلامی باید به قدرت توده جامعه ما برود. مبارزه موجود را به بیراهه سوق ندهیم. تاریخ ما را نمی بخشد!
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ می ۲۰۲۲
پیوستها:
۱) کانال تلگرامی سید علی صالحی
۲) خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، تاثیر گرانی نان بر معیشت مردم …، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1226524
۳) کانال تلگرامی گروه اتحاد بازنشستگان
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
۴) خبرگزاری ایسنا، نرخ خط فقر مسکن در سال۱۴۰۱ ،۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
https://www.isna.ir/news/1401021811243
مجله روزشمار کارگری شماره دو هفته او لو دوم اردیبهشت۱۴۰۱
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- پگاه خاور: به یاد دایی امیرحسین اش (حسین حاج محسن) ازسال های خیلی دورش سخن می گوید – امیرجواهری لنگرودی
- حمید نوری(عباسی) نمونهی حقیر وقاحت دراعدام هزاران تن درزندان گوهردشت – امیر جواهری لنگرودی
- خوب است در برابر دشمن مشترک، بهم کمی مهربانتر و صادقتر باشیم! – امیرجواهری لنگرودی
- اظهارات جلال سعیدی، حمید نوری (عباسی) جلاد کشتار۶۷ را به آخر خط رساند! – امیر جواهری لنگرودی