شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

چپ کلمبیا در آستانه یک پیروزی تاریخی – برگردان: حمید پارسا

راست کلمبيا هر چقدر هم که اکنون در مقایسه با دوره های قبل، ضعیف شده باشد، همچنان سایه ای طولانی و تاریک بر چشم انداز سیاسی کنونی می اندازد. بخش بزرگی از جمعیت کلمبیا از تغییرات مترقی که اولین دولت چپ این کشور برای ایجاد آن تلاش خواهد کرد واهمه دارند و...
گوستاوو پترو، نامزد چپ‌گرای ریاست‌جمهوری کلمبیا، در یک گردهمایی تبلیغاتی در ۱۱ مه ۲۰۲۲ در فوساگاسوگا، کلمبیا (گیلرمو لگاریا / گتی ایماژ)

گوستاوو پترو، نامزد جناح چپ، همچنان در نظرسنجی ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری کلمبیا در ماه جاری پیشتاز است. اگر او موفق شود، باید بر میراث تاریک الیگارشی راستگرای کلمبیا و تاریخ شرم آور مداخله ایالات متحده غلبه کند

برای اولین بار در تاریخ مدرن خود، کلمبیا ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ مه امسال یک رئیس جمهور چپ را در برابر حریف راستگرای خود، فدریکو گوتیرز انتخاب کند.

نظرسنجی ها نشان می دهد او هنوز آن قدر موقعیت بهتری ندارد و انتخابات احتمالا به دور دوم در ۱۹ ژوئن کشیده می شود، اما این واقعیت که او اکنون در نظرسنجی ها پیشتاز است به خودی خود به اندازه کافی قابل توجه است. بیست سال پیش، زمانی که آلوارو اوریبه، سیاستمدار راستگرای تندرو و متحد ثابت قدم ایالات متحده، ریاست جمهوری را به دست آورد، غیرقابل تصور بود که چپ کلمبیا از طریق انتخابات قدرت را به دست آورد.

در این میان چه چیزی تغییر کرده است، و پیروزی جناح چپ در انتخابات آینده چه پیامدهایی برای سیاست ایالات متحده در قبال کلمبیا و آمریکای لاتین به طور گسترده‌تر می‌تواند داشته باشد؟

جنگ طولانی کلمبیا

پاسخ در ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی نهفته است، از کاهش نفوذ ایالات متحده گرفته تا محبوبیت فزاینده پترو در دوره ریاست جمهوری فعلی ایوان دوکه از سال ۲۰۱۸. این تحولات یک چشم انداز سیاسی ملی را که مدت ها تحت سلطه آلوارو اوریبه بود، چه در داخل و چه خارج از کشور، تغییر داده است.

در سال ۲۰۱۶، جانشین اوریبه، خوان مانوئل سانتوس، و بزرگترین ارتش شورشی چپ، FARC (نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا – فارک)، یک توافقنامه صلح تاریخی برای پایان دادن به یک جنگ داخلی چندین دهه ای امضا کردند. آمیزه ای از درگیری های داخلی و اقتصاد مواد مخدر غیرقانونی مدت ها بر بحث های سیاسی و انتخاباتی در کلمبیا مسلط بود. مشارکت مسالمت آمیز چپ در سیاست ملی به دلیل تهدید مداوم خشونت و قتل جمعی توسط نیروهای دولتی و شبه نظامیان راست برای چپ بسیار دشوار بود.

مشارکت مسالمت آمیز در سیاست ملی برای چپ کلمبیایی به دلیل تهدید مداوم خشونت و قتل جمعی بسیار دشوار بود

از اواخر دهه ۱۹۹۰، تعدادی از روسای جمهور که از راست میانه تا راست افراطی را شامل می شدند، به حکومت رسیدند: آندرس پاسترانا (۲۰۰۲-۱۹۹۸)، اوریبه (۱۰-۲۰۰۲)، سانتوس (۱۸-۲۰۱۰)، و اخیرا دوک (۲۰۱۸–۲۲). آنها به درجات مختلف اما قابل توجهی بر تهدید فارک و کارتل های مواد مخدر کلمبیا تمرکز کردند و اغلب این دو را به عنوان نیروهایی یک جنس نشان دادند، در حالی که عموماً فقر و نابرابری گسترده ای را که به تداوم شورش چریکی و تجارت مواد مخدر کمک می کرد نادیده گرفتند.

این دولت‌ها همچنین تهدید حقوق بشری بسیار بزرگ‌تری را که ارتش و شبه‌نظامیان تحت نظارت آن برای بخش‌های بزرگی از مردم که دولت امنیت ملی آن‌ها را خرابکار می‌دانست، ایجاد می‌کردند، انکار کرده یا کم اهمیت جلوه دادند. کسانی که بیشترین خشونت نسبت به آن ها اعمال می شد شامل فقرای روستایی و شهری، اتحادیه‌های کارگری، مردم بومی و آفریقایی-کلمبیایی‌ها و کسانی بودند که با چپ مرتبط بودند.

پاسترانا، کلینتون و طرح کلمبیا

در سال ۱۹۹۸، کمپین آندرس پاسترانا بر سه نکته اصلی متمرکز بود: مبارزه با کارتل های مواد مخدر، بهبود روابط کلمبیا و ایالات متحده پس از تنش در دولت قبلی ارنستو سامپر (۱۹۹۴-۱۹۹۸)، و مذاکره با فارک. پس از انتخاب، پاسترانا به دنبال حمایت مالی بین المللی برای برنامه جاه طلبانه خود بود. ایالات متحده متحد اصلی او باقی ماند.

بر اساس گزارش سناتور جوزف بایدن در مورد مواد مخدر غیرقانونی که در می ۲۰۰۰ منتشر شد، کلمبیا “منبع ۷۵ درصد کوکائین فرآوری شده جهان” بود. گزارش بایدن همچنین هشدار داد که تولید کوکائین به طور چشمگیری در حال رشد است: «در چهار سال گذشته، کشت خالص کوکائین از نظر مساحت بیش از دو برابر شده است، از ۵۱۰۰۰ هکتار در سال ۱۹۹۵ به ۱۲۲۵۰۰ هکتار در سال ۱۹۹۹، بسیار بیشتر از پرو و ​​بولیوی.

اولین پیش نویس طرح کلمبیا تنها به زبان انگلیسی منتشر شد و نسخه اسپانیایی آن ماه ها بعد منتشر شد

علیرغم توصیف بایدن از کلمبیا به عنوان کشوری آلوده به مواد مخدر، پاسترانا در ابتدا راه حلی نظامی و درگیری مسلحانه برای مسئله مواد مخدر پیشنهاد نکرد. در عوض، او مذاکرات با فارک را دنبال کرد و یک طرح اقتصادی برای دهقانان پیشنهاد کرد تا انواع دیگر محصولات را به جای برگ کوکائین جایگزین کنند. در طرح اولیه پاسترانا که در می ۱۹۹۹ منتشر شد، حتی به قاچاق مواد مخدر، کمک های نظامی اشاره ای نشده بود. تمرکز اصلی آن بر دستیابی به صلح و کاهش جنایت و خشونت دائمی بود که کلمبیا را به یکی از خطرناک ترین کشورهای جهان تبدیل کرده بود.

با این حال، دولت بیل کلینتون تنها با شرط تغییر کامل طرح او از درخواست کمک پاسترانا حمایت کرد. در سال ۲۰۰۰، زمانی که هر دو دولت طرح کلمبیا را رونمایی کردند، شباهت چندانی با طرح قبلی پاسترانا نداشت. تغییرات اجباری ایالات متحده آنقدر گسترده بود که اولین پیش نویس طرح کلمبیا فقط به زبان انگلیسی منتشر شد و نسخه اسپانیایی آن ماه ها بعد منتشر شد. برنامه جدید هرگونه اشاره به فقر روستایی را به عنوان عامل کشت غیرقانونی مواد مخدر حذف کرد.

هدف اصلی کلینتون از طرح کلمبیا، نظامی کردن سیاست مواد مخدر بود. در گزارش بایدن به کمیته روابط خارجی سنای آمریکا میلیاردها بودجه برای این پروژه درخواست شد:

کمک به کلمبیا کاملاً در راستای منافع ملی آمریکاست. که منبع بسیاری از داروهای مسموم کننده (مخدر) برای مردم ما است. کلمبیا سرزمین دوردستی نیست که ایالات متحده با آن اشتراکات کمی داشته باشد. این کشور یک دموکراسی تثبیت شده در حیاط خلوت آمریکا است که فقط چند ساعت با هوا از میامی فاصله دارد.

اشاره به “مردم ما” به طور ضمنی به سفیدپوستان طبقه متوسط ​​و بالا در ایالات متحده داشت – جمعیتی که بیشترین نقش را در افزایش تقاضا برای مواد مخدر دارد.

در بیش از پنجاه صفحه از گزارش بایدن، تنها در دو صفحه وجود “وضعیت وخیم حقوق بشر در کلمبیا” را تایید کردند، بدون اینکه کمک های ایالات متحده را به حداقل استانداردهای حقوق بشر مرتبط کنند.

ظهور اوریبه

چندین سال مذاکرات پرتنش بین دولت پاسترانا و فارک بر همین زمینه نظامی سازی به رهبری ایالات متحده صورت گرفت و در نهایت با شکست به پایان رسید. بحران اقتصادی عمیق ناشی از وام مسکن همراه با بحران ارز خارجی که منشا آن آسیا بود، وضعیت بی ثبات اجتماعی-سیاسی کلمبیا را تشدید کرد. بحران اقتصادی در سال ۱۹۹۹ باعث شد تولید ناخالص داخلی کلمبیا ۴.۲ درصد کاهش یابد که یکی از بدترین کاهش های قرن بیستم است.

چرخش سخت آلوارو اوریبه به راست و نامگذاری فارک به عنوان تروریست با «جنگ علیه تروریسم» دولت دوم بوش پس از ۱۱ سپتامبر همزمان شد

آلوارو اوریبه بلافاصله پس از شکست روند صلح با فارک، نامزد ریاست جمهوری شد. او چریک‌ها را مقصر شکست مذاکرات – و بحران اقتصادی – اعلام کرد که با شعار «دست محکم، قلب بزرگ» ( M ano firme, corazón grande ) مبارزه می کردند. ناامیدی مردم از بدتر شدن شرایط اقتصادی و امنیتی کشور به اوریبه کمک کرد تا تصویری پدرسالار به عنوان ناجی ملی از خود ارائه دهد. پس از رسیدن به قدرت، او ایده مذاکرات بیشتر را رد کرد و در صدد شکست نظامی فارک برآمد.

چرخش شدید اوریبه به راست و نامگذاری فارک به عنوان تروریست با «جنگ علیه تروریسم» دولت دوم بوش پس از ۱۱ سپتامبر همزمان شد. کلمبیا روند قاره‌ای «جزر و مد صورتی» را که در جریان آن روسای جمهور چپ‌گرا در انتخابات در ونزوئلا، برزیل، اکوادور، شیلی، آرژانتین، پاراگوئه، اروگوئه و بولیوی پیروز شدند، به عقب راند. در همه ی این کشورها دردوران ها و به طرق مختلف با هژمونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال مبارزه می شد. دهه ۲۰۰۰ کنگره به درخواست دولت جورج دبلیو بوش، تزریق چند میلیارد دلار اضافی را برای کلمبیا تصویب کرد. کمک های نظامی ایالات متحده، تسلیحات و قابلیت های اطلاعاتی ارتش کلمبیا را ارتقا داد تا بتواند در مناطق وسیع تر تحت کنترل فارک به این نیرو حمله کند.

تعداد کشته های چریک ها معیار اصلی “موفقیت” ارتش کلمبیا و شبه نظامیان راستگرا بود که اغلب با هم کار می کردند. آنها هر کشته یک چریک را به عنوان مدرکی ارائه کردند تا نشان بدهند ارتش کنترل سرزمین های بیشتری را از دست فارک خارج می کند. بسیاری از سربازان کلمبیایی در پی این سیاست، غیرنظامیان بی گناه مناطق فقیر روستایی و شهری را ترور می کردند و سپس آنها را به عنوان چریک هایی که در جنگ کشته شده اند، به نمایش می گذاشتند. همانطور که گوستاوو سوتو، سرگرد سابق ارتش اخیرا اعتراف کرد، “دستگیری ها مهم نبودند، فقط تعداد جنازه ها مهم بودند.”

حکومت این تصور مخوف را تقویت کرد که هر کسی که با فارک همدردی کند – یا حتی متهم به همدردی با آن باشد، مستحق مرگ است. دولت اوریبه فعالانه به سرکوب خشن حقوق بشر کمک و یا از آن حمایت کرده است. او پیوسته سیاستمداران، فعالان و اتحادیه های کارگری چپ را مرتبط با فارک اعلام کرده و جان آن ها را در معرض خطر جدی قرار می داد.

گوستاوو پترو، سناتور آن زمان در کنگره کلمبیا، یکی از کسانی بود که به این شیوه هدف قرار گرفت. اوریبه از پترو به عنوان “تروریستی با لباس غیرنظامی” یاد کرد زیرا او بدون ترس خشونت و نظامی گری را که توسط «طرح کلمبیا» تشدید شده و وضعیت فاجعه باری را از نظر حقوق بشر در این کشور ایجاد کرده بود محکوم کرد.

سانتوس و روند صلح

مهم است بپذریم انتخاب مجدد اوریبه به عنوان رئیس جمهور در سال ۲۰۰۶ تنها به علت ترس و خشونت نبود. زیرا آن گاه نمی توانیم بقای «اوریبسمو» را به عنوان یک نیروی سیاسی قدرتمند که پس از پایان دوره ریاست جمهوری او همچنان در کلمبیا وجود داشته است توضیح بدهیم. بخش قابل توجهی از جمعیت کلمبیا در مناطق روستایی و شهری به دلیل سیاست‌های تندروانه اوریبه احساس امنیت بیشتری می‌کردند. در همان زمان، آنها از یک رونق اقتصادی در سرتاسر قاره ناشی از قیمت بالای کالاها که تا حدی ناشی از تقاضای گسترده چین بود، سود بردند.

خوان مانوئل سانتوس، که در دولت اوریبه خدمت کرده بود، در زمان نامزدی ریاست جمهوری در انتخابات ۲۰۱۰ قول تداوم داد

در نتیجه، خوان مانوئل سانتوس، که در دولت اوریبه خدمت کرده بود، در کمپین انتخاباتی خود در انتخابات سال ۲۰۱۰ قول تداوم همان سیاست ها را داد. با این حال، سانتوس پس از انتخابات از اوریبه جدا شد و در صدد مذاکره برای پایان دادن به جنگ داخلی برآمد. او مذاکرات محرمانه ای با فارک انجام داد که به میزبانی ونزوئلا و کوبا برگزار شد و در پایان با میانجیگری دولت باراک اوباما به نتیجه رسید.

اختلاف بین سانتوس و اوریبه تا حدی ناشی از پیشینه اجتماعی بسیار متفاوت آنها بود. سانتوس به یک خانواده سنتی از سیاستمداران تعلق داشت که نماینده یک لایه اجتماعی ترقی خواه تر و تحصیلکرده تر از طبقات بالای شهری بودند. در مقابل، اوریبه خود را به‌عنوان فردی بیگانه برای این طبقه معرفی کرد: او با طبقه بالای زمین‌داران روستایی که ارزش‌های اجتماعی محافظه‌کارانه‌تری را نمایندگی می‌کردند، همسو بود.

هنگامی که سانتوس به قدرت رسید، بدون حمایت اوریبه توانست حمایت سیاسی قابل توجهی را به دست آورد، زیرا تجربه طولانی او در سیاست به او کمک کرد تا با احزاب سیاسی مخالف اتحاد برقرار کند. او در سال ۲۰۱۴ با موفقیت در مقابل کاندیدای جناح راست مورد حمایت اوریبه، اسکار ایوان زولوآگا، ایستاد.

سانتوس همچنین با کاهش وابستگی به کمک های ایالات متحده و تنوع بخشیدن به منابع کمک های خارجی کلمبیا، با تمرکز کمتر بر ارتش و بیشتر بر توسعه اجتماعی-اقتصادی، با اوریبه تفاوت داشت. برخلاف جورج دبلیو بوش، اوباما از این رویکرد معتدل‌تر حمایت کرد. با این حال، این تغییر در سیاست آمریکا بیشتر جنبه تاکتیکی و محدود به کلمبیا در دوره اول اوباما بود.

در کشورهای دیگر منطقه، اوباما تا حد زیادی به روابط امپریالیستی دو حزبی ایالات متحده طبق معمول ادامه داد و کودتای سال ۲۰۰۹ در هندوراس که منجر به برکناری رئیس جمهور منتخب چپ آن، مانوئل زلایا شد، را نادیده گرفت. او همچنین تحریم‌های بوش علیه ونزوئلا را در زمان هوگو چاوز، چپ‌گرای منتخب دموکراتیک، که ظاهراً به دلیل نقض حقوق بشر اعمال شده بود ادامه داد. در آن زمان نقض حقوق بشر در ونزوئلا بسیار کمتر از کلمبیا بود.

بازی دوگانه دوک

ایوان دوکه، شاگرد اوریبه در سال ۲۰۱۸ در زمان نارضایتی شدید اجتماعی و افزایش مخالفت با سانتوس، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. علیرغم دستاوردهای سانتوس در مذاکره بر سر توافقنامه صلح ۲۰۱۶ با فارک و بهبود شاخص های اقتصادی و اجتماعی ملی، فقدان کاریزمای او توانایی اش را برای گسترش پایگاه سیاسی خود محدود کرد.

در واقع، زمانی که سانتوس در اکتبر ۲۰۱۶ یک همه پرسی مردمی در مورد توافقنامه صلح برگزار کرد، پس از یک کمپین “نه” که گفتمان بین المللی پوپولیسم جناح راست آن را هدایت می کرد، با مشارکت کمی از بیش از ۳۷ درصد به سختی شکست خورد. سانتوس تغییرات جزئی در توافق ایجاد کرد و بدون برگزاری رفراندوم دوم آن را ادامه داد.

محبوبیت سانتوس همچنین به دلیل اصلاحات مالیاتی او که طبقات متوسط ​​رو به بالا را هدف قرار داده بود، کاهش یافت. دوک، با حمایت اوریبه، شعار «کاهش مالیات و دستمزد بیشتر» را مطرح کرد. از قضا، دولت او بعداً پس از پیشنهاد دوک برای افزایش مالیات ها در میان بحران شدید اقتصادی ناشی از COVID-19، موجب تظاهرات گسترده ای در بهار ۲۰۲۱ شد. دوک در مبارزه ی انتخاباتی، سعی کرد با معرفی خود به عنوان یک سیاستمدار تحصیل کرده، خوش اخلاق و عمل گرا، منافع طبقات بالای روستایی و شهری را با هم تطبیق دهد. او همچنین زمانی که سرجیو فاجاردو، نامزد میانه‌رویی که در دور اول انتخابات ۲۰۱۸ سوم شد، از حامیانش خواست که در دور دوم بین گوستاوو پترو و دوکه رای سفید بدهند، از این سیاست سود برد. موضع فاجاردو خیلی بیشتر از دوک به پترو آسیب زد.

ایوان دوکه بعد از رسیدن به قدرت در برابر روند صلح و سایر تعهدات بین‌المللی کلمبیا، در بین دو سنگ آسیاب قرار گرفت

با این وجود، پیروزی دوکه از نظر انتخاباتی ضعیف بود. او به قدرت رسید و وقتی روند صلح و سایر تعهدات بین‌المللی مطرح شد، خود را بین دو سنگ آسیاب یافت. از یک طرف، پرشورترین حامیان دوک با توافق با فارک مخالفت کردند و او نمی توانست نظر آن ها را نادیده بگیرد و از سوی دیگر، توافقنامه صلح یک قرارداد هم ملی و هم بین المللی بود که روسای جمهور بعدی کلمبیا، صرف نظر از نظر خودشان، از نظر قانونی به آن ملزم بودند.

کمک های خارجی تا حد زیادی به انجام تعهدات بین المللی کلمبیا بستگی داشت. دوک در تلاش برای ایجاد تعادل ظریف بین حوزه های داخلی و بین المللی، در خارج از کشور از روند صلح دفاع کرد و مدعی رهبری یک دولت مترقی شد که متعهد به کاهش تغییرات آب و هوایی مطابق با توافقنامه آب و هوای پاریس در سال ۲۰۱۵ و مذاکرات جهانی آب و هوایی متعاقب آن می باشد. با این حال، در جبهه داخلی، دوک لحن خود را متناسب با حامیان راست‌گرای تندرو خود تغییر می داد و از توافق‌نامه صلح انتقاد می کرد.

یک نیروی رو به زوال

دوک طبق قانون اساسی از انتخاب مجدد در این دوره منع شده است. نامزد اصلی جناح راست، فدریکو «فیکو» گوتیرز، بعید است بتواند کمپ جناح چپ را که پترو رهبری آن را بر عهده دارد، شکست دهد. در چند سال گذشته، با وجود شکست همه پرسی و تضعیف توافقنامه صلح توسط دوک، درگیری با فارک و جرم انگاری چپ های غیرمسلح کاهش یافته است. شبح آن ها دیگر طبقات متوسط ​​و بالای کلمبیا را مانند دهه های گذشته نمی ترسانند.

دولت دوک به شدت اعتراضات گسترده سال ۲۰۲۱ را سرکوب کرد و پلیس ملی ده ها معترض را کشت

همچنین افشاگری های بیشتری در مورد ابعاد و دامنه رسوایی سیاست های سرکوبگرانه منتشر شده است. سال گذشته، دادگاه ویژه صلح تخمین زد که نیروهای امنیتی کلمبیا حداقل ۶۴۰۲ غیرنظامی را عمدتا بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ به منظور بالا بردن رقم تلفات فارک کشته اند. ماه گذشته، یک ژنرال ارتش و چند افسر از ۱۲۰ قربانی که مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند، به امید دریافت احکام سبک تر به این حقایق در برابر خانواده های قربانیان اعتراف کردند. نستور گیلرمو گوتیرز، یکی از اعضای سابق ارتش کلمبیا گفت: «ما افراد بی گناه و روستاییان بی زمین را ترور کردیم.

علاوه بر این رسوایی که میراث ننگین اوریبه است، دوک به دلیل عدم تمایل خود به کاهش سطح بالای بیکاری و بیکاری غیررسمی (به ویژه در بین جوانان)، نابرابری و فقر، که همگی توسط دولت او تشدید شد، و کووید – ۱۹ ناامیدی عمومی را برانگیخت. این نارضایتی ها به اعتراضات گسترده سال ۲۰۲۱ کمک کرد. دولت دوک این اعتراضات را به رابطه داشتن با فارک متهم و آن ها را به شدت سرکوب کرد. پلیس ملی ده ها معترض را کشت.

با این وجود، جو بایدن تا هفته‌ها دوک را محکوم نکرد، چه رسد به آن که بخشی از کمک ۴۵۰ میلیون دلاری در نظر گرفته شده برای کلمبیا در آن سال را تعلیق کند. او به طور فوری سرکوب بسیار کمتر خشونت آمیز اعتراضات مشابه که دو ماه بعد در کوبا شروع شد و برخلاف رویدادهای کلمبیا در رسانه های اصلی ایالات متحده پوشش بسیار گسترده ای یافت را محکوم کرد. این نمونه دیگری از استانداردهای دوگانه آشکاری بود که واشنگتن در مورد دولت های جناح راست و چپ در آمریکای لاتین اعمال می کند.

چالش پترو

کمپین پترو نویدبخش تحقق مطالبات اجتماعی است که دوک از رسیدگی به آنها خودداری کرد. این کمپین همچنین موضوعات دیگری را برجسته می کند که برای نسل جوان کلمبیایی مهم است، مانند حفاظت از محیط زیست و حمایت از پناهندگان ونزوئلایی و کشورهای دیگر. برای اولین بار پس از دهه ها، تمرکز وسواس گونه راست کلمبیایی بر فارک و جنگ مواد مخدر دیگر یک رویکرد سیاسی و انتخاباتی برنده نیست.

برای اولین بار پس از دهه ها، تمرکز وسواس گونه راست کلمبیایی بر فارک و جنگ مواد مخدر دیگر یک رویکرد سیاسی و انتخاباتی برنده نیست

با این حال، دلایل زیادی برای احتیاط در این مورد که آیا پترو، در صورت انتخاب شدن، می تواند برنامه جاه طلبانه خود را حتی با یک دموکرات در کاخ سفید پیش ببرد، وجود دارد. اگر هم بایدن به طور فعال به دنبال تضعیف اولین رئیس جمهور منتخب چپ در یکی از بزرگترین کشورهای آمریکای لاتین نباشد، این بدان معنا نیست که او مایل به تغییر اساسی چارچوب نظامی شده روابط ایالات متحده و کلمبیا خواهد بود. بایدن سابقه طولانی در حمایت از این چارچوب دارد.

علاوه بر این، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که حزب جمهوری‌خواه در پاییز امسال در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره شرکت خواهد کرد. جمهوری خواهان ارتباطات گسترده ای با نیروهای راست افراطی در آمریکای لاتین دارند و به دنبال تقلید از تاکتیک های اقتدارگرایانه آنها در به چالش کشیدن انتخاب بایدن با ادعاهای بی اساس تقلب هستند.

در این زمینه سیاسی، بایدن احتمالا کمتر مایل به یک سیاست خارجی مترقی تر خواهد بود تا اتهام «نرمش نسبت به کمونیسم» متوجه ی او نشود. پس از پیروزی دموکرات‌ها در سال ۲۰۲۰ در کنگره و کاخ سفید، بایدن تعهد کمپین انتخاباتی خود برای تغییر سیاست‌های تندرو دونالد ترامپ در قبال کوبا را زیر پا گذاشت و تحریم‌ها را علی‌رغم بحران انسانی ناشی از کووید-۱۹، تقویت کرد. وضعیت وخیم‌تری در ونزوئلا وجود دارد، اگرچه در این مورد، بایدن در مبارزات انتخاباتی خود قول تغییر سیاست ترامپ را نداد.

مهم نیست که بایدن چگونه به پیروزی احتمالی پترو واکنش نشان دهد، کمپین انتخاباتی پترو کمپین اصلاحات اجتماعی مترقی – کاهش نابرابری، گسترش دسترسی به آموزش و مراقبت های بهداشتی، مبارزه با تغییرات آب و هوایی – است که به رفع نیازهای اکثریت مردم این کشور که مدت ها نادیده گرفته شده اند کمک خواهد کرد. راست کلمبیا هر چقدر هم که اکنون در مقایسه با دوره های قبل، ضعیف شده باشد، همچنان سایه ای طولانی و تاریک بر چشم انداز سیاسی کنونی می اندازد. بخش بزرگی از جمعیت کلمبیا از تغییرات مترقی که اولین دولت چپ این کشور برای ایجاد آن تلاش خواهد کرد واهمه دارند و در صورت پیروزی پترو در برابر این اصلاحات به شدت مقاومت خواهند کرد.

ژاکوبن – میکائیل ولف و کریستین روبلز-بائر – برگردان به فارسی برای اخبار روز: حمید پارسا

https://akhbar-rooz.com/?p=154515 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x