سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

پیامبران سکولاری که توسط طبقه کارگر برگزیده می شوند

کوروش طاهرنسب: فوتبال در فرهنگ سیاسی طبقه کارگر بریتانیا از قرن نوزدهم تا قرن حاضر، یکی از محبوب ترین پدیده های فرهنگی است. اما برای درک اینکه چگونه این بازی توانسته عملاً از تمام مرزهای فیزیکی و فرهنگی فراتر رود، باید نگاهی گذرا به منشا آن انداخت. فوتبال پیشینیه چند هزار ساله دارد و شکل های بازی آن در کشورهای باستانی متفاوت بوده. بعد از رنساس اروپا و انقلاب صنعتی انگلستان، همپای رشد و کسب قدرت طبقه کارگر و اقشار پائینی جامعه، فوتبال به ورزش درجه یک کارگران و اقشار ضعیف و متوسط جامعه تبدیل شد. فوتبال با پایگاه طبقه کارگر، در پی کسب و جهانشمول شدن موضوع های مهمی مثل: تساوی حقوق شهروندی، رعایت و ترویج عدل و انصاف، تکیه بر سکولاریسم و تاکید بر ورزش برای با نشاط کردن جامعه و پرورش روح و جسم همه شهروندان و روستا نشیان شناخته شد. در این زمینه، فرهنگ طبقه کارگر، با تئوری، نهادها، نظم و ارزش‌های اجتماعی متناظر با خود، به محملی برای کنش سیاسی طبقاتی مبدل شد.

بدین سان است که ، در بریتانیا، فوتبال به طور تنگاتنگی با مسئله جایگاه طبقه کارگر در جامعه پیوند خورده است. در حالی که ویژگی انتخابی اجتماعی ورزش‌های خاصی مانند تنیس و گلف، که خصلت اشرافی و بعدها کارفرما و سرمایه دار پیدا کرد، باعث حذف کارگران یدی می شد. باشگاه‌های فوتبال به‌عنوان محصول جامعه‌پذیری طبقه کارگر و فرهنگ خیابانی مردانه  تاسیس و به نمادی از فرهنگ مستقل طبقه کارگر تبدیل شدند. به عنوان مثال، وستهام یونایتد، ریشه در اعتصاب کارگران در کشتی سازی و آهن‌سازی تیمز داشت، در زمانی که شرق لندن از یک رکود اقتصادی شدید رنج می‌برد. آرنولد هیلز، رئیس شرکت، پیشنهاد ایجاد یک باشگاه فوتبال برای کارکنان شرکت را به عنوان روشی برای بهبود روحیه آنها پذیرفت. اکثربازیکنان و حامیان، افراد طبقه کارگری بودند که روح اجتماعی باشگاه را ارزشمند می‌دانستند.

تصویر و تجسمی از بازی فوتبال کارگران در اواخر قرن هیجدهم

مهر آرمان‌های کارگران برای انصاف، دموکراسی و برابری در سازماندهی تیم‌ها منعکس می‌شد – برای مثال، مدیران و  دبیران  با رأی مخفی انتخاب می‌شدند. در میان هواداران، باشگاه‌های فوتبال به‌عنوان شکلی از دموکراسی مشارکتی در نظر گرفته می‌شدند: بازیکنان به‌عنوان نمایندگان حامیان و ارزش‌ها و خرده فرهنگ‌هایشان تلقی می‌شدند. اگر فوتبال چنین موفقیت بزرگی داشت، به دلیل تجسم حس اجتماع در محافل مردمی نیز بود. زندگی ورزشی باعث ایجاد انسجام طبقاتی در میان کارگران بریتانیایی شد: «طبقه کارگر صنعتی انگلیس  از نظر سیاسی و نه از نظر فرهنگی همگن بود، اما عشق به فوتبال آنها را تقریباً بیش از هر چیز دیگری متحد می کرد. هر چه تولید کالاهای تجارتی و فرآورده های لوکس زندگی زیادتر شد و از طرفی شکاف طبقاتی فاحش بخاطر سیستم سرمایه داری بوجود آمد،  فوتبال نیز به طور فزاینده‌ای کالایی، حرفه‌ای و «بورژوازی‌شده» شد.

طبقه کارگر انگلیس  از رنسانس فرهنگی ایتالیا در حوزه فوتبال دستآوردی با محتوی و غنی کسب کرد. به خصوص در شهر فلورانس ایتالیا. اگرچه “ونیز” و دیگر شهرهای آن زمان، نام مخصوص و تجاری شان بر روی این ورزش گذاشته بودند که به “Calcio” یا گالچیو معروف بود. گالسیو -کالچیو-نسبت به همتای انگلیسی خود از نظم و سازماندهی بهتری برخوردار بود و در این لیگ بازیکنان از لباس هایی با رنگ های مخصوص تیم های خودشان استفاده می کردند.

طی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی فوتبال ورزش همه گیر بود و پایگاه کاملا و یکنواخت توده ای و کارگری داشت. با وجود ممنوعیت و وضع قوانین سخت توسط تعدادی از پادشاهان انگلیس برای مجازات کسانی که فوتبال بازی می کردند؛ اما هیچکدام از این تلاش ها طی سالیان طولانی تاثیر چندانی بر ممانعت از  پیشرفت فوتبال نداشت. شهرت بازی فوتبال بین مردم و همچنین لذت آشکار آنان نسبت به لمس توپ چیزی نبود که به همین راحتی از بین برود و طبیعتا ریشه کن کردن چنین علاقه ای بسیار دشوار بود. یکی از دلایلی که کلیسا به فوتبال روی آورد. همین محبوبیت فوتبال در نزد پائینی های جامعه که اکثریت را تشکیل می دادند، بود. بسیاری از کلیساها در اواخر قرن نوزدهم این ورزش را جالب دیدند. ایده این بود که از فوتبال به عنوان وسیله ای برای درگیر کردن جوانان استفاده شود. برخی دیگر از کلیساها آن را به عنوان وسیله ای برای ورزش و کمک به جامعه با نیازهای متفاوتی که با آن مواجه بودند می دیدند. این کلیساها نمی‌دانستند که تیم‌های کوچکی که ایجاد کرده‌اند، به قدرتهای طراز اول  لیگ برتر تبدیل می‌شوند. ساوتهمپتون، اورتون، آستون ویلا، منچستر سیتی از جمله تیمهای معروفی اند که توسط کلیسا ها تاسیس شدند. فوتبال قدم به دوران شکوفائی در مجموعه ای از تضاد، تناقض و صف آرائی نیروهای مولد و نیروهای استثمارگر گذاشت. در این صف آرائی، فوتبال، مذهب و دین را بگونه دیگری با سالهای حضور کلیسا و معابد در پرداختن به این ورزش، در جبهه خصم دید و در برابر آن مستقیم و غیرمستقیم جبهه گرفت.

فوتبال در تمام قلمروهای زندگی جای مذهب و دین را گرفت. هم از منظر تاثیرگذاری در نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و هم از نظر ایفای نقش و تاثیر گذاری بر ساختارهای مذهبی و سیاسی جوامع و نظام های حکومتی در جهان. اگر تا یک دهه گذشته، تسبیح، دعا، غسل تعمید، جن گیر روضه خوان، آخوند، خاخام، شیخ و کشیش در کانون مرجعیت توده های ناآگاه قرارداشت، اکنون در آغاز دهه ۲۰۲۰ به بعد، این فوتبال است که نسخه برای برآورده کردن حاجت هواداران می نویسد. فوتبال کلیسا را وارد بازی خود کرده. فوتبال ایده ئولوژی ولایت فقیه را اسیر خود کرده. این کلیسا و مسجد است که برای معرفی خویش به فوتبال نیاز دارد. اگر تک و توکی عکس امامان و پیامبران در برخی منازل، مساجد و کلیسا ها دیده می شود، بر عکس میلیونها تصویر و عکس، نه فقط در منازل و ادارات و اماکن، بلکه روی پیراهن و بدن خالکوبی شده میلیون ها هوادار و عاشق سینه چاک فوتبال وجود دارد. تصاویری که نه پوسیده می شود و نه کهنه!

یکی از مهمترین عاملی که فوتبال را جای مذهب و دین قرار داده، پایگاه طبقاتی آن و پویائی این ورزش در مقابل ایستائی و انجماد کلیسا، مسجد، صومعه و بتخانه است. جاهائی که خرافات، حماقت، فریب، نیرنگ، مخالفت با پیشرفت و نوزائی و نوآوری حاکم است. چنین است که فوتبال هم در ذات و هم در دنیای هستی، در حال نوزائی، تحرک، تغییر و تحول و ارائه شیوه و سبک جدید است. هر چند هنوز برخی از رفتارهای مقلدانه که بر باور مذهبی فردگرایانه تکیه دارد. حرکاتی از قبیل سجده نمودن بر زمین، بالا بردن دست ها بسوی آسمان، کشیدن صلیب بر روی سینه هنگام ورود به زمین مسابقه و نشان دادن تصویر یا نوشته ای بر روی پیراهن را می توان نام برد. چون چنین رفتارهائی سازمان یافته و جمعگرا نیست، نمی تواند مورد پرستش هواداران قرار گیرد. هر چه هست آنی و زودگذر است. تغییر نسل در دوران معاصر عامل دیگری است که به تثبیت جایگاه پیامبران نوظهور در فوتبال منجر خواهد شد.

فوتبال در اکثریت کشورهای جهان، بر اساس مبانی و قوانین و عرف سکولاریسم بازی می شود. اما هنوز در برخی از نقاط جهان این ورزش اسیر دگماتیسم، توهمات، خرافات دین و مذهب است. وریا غفوری برای استقلال تهران بازی می کند، جواد نکونام مربی فولاد خوزستان است، لوکانو  برای چلسی بازی می کند. محمد (صلاح) به طور منظم برای لیورپول گلزنی می کند، ژسوس (گابریل) رنگ منچستر سیتی را می پوشد و کاپیتان تیم ملی فیجی کریشنا است. رونالدو به هر باشگاهی میرود لوگو و برند آن باشگاه معروفتر و با ارزش تر می شود. لیونل مسی وقتی در میدان نیست، دلیل شکست کاملا موجه و قابل بیش بینی است. وقتی چند صد میلیون هوادار روی تیمی که مسی در آن بازی می کند، شرط بندی می کنند. تضمین بردشان درخشش لیونل مسی است. پرسپولیس نام باشگاهی است که از تاریخ ایران باستان گرفته شده، در انگلیس نام مستعار ساوتهمپتون- قدیس- است و منچستریونایتد پر از شیاطین سرخ است! واقعیت دارد: اینها نمایندگان مکتب و دینی هستند که به طور فزاینده ای کلیسا، مسجد، معبد یا کنیسه را به نفع زمین و سکوها از جمعیت خالی می کند. سکوها، جای کلیسا، معابد و صحن مساجد را گرفته. فتح این سنگرها از طریق لشگر کشی، جنگ، خونریزی، غارت، قتل عام و به زور شمشیر بدست نیآمده. بلکه از راه صلح، دوستی و  همبستگی ملی و جهانی به بار نشسته و نتیجه داده. فوتبال در اسم و باور عامیانه دین و مذهب جدید است. قبل از هر مسابقه بزرگی از انگلیس تا اتیوپی، مکزیک تا مالزی یا استرالیا تا آرژانتین، از چاه بهار تا بایوه و پاشماق مریوان و از تنب کوچک و بزرگ تا ماکو خودمان، شاهد انبوه هوادارانی هستیم که برای پیروزی تیم محبوب خود و شکست تیم حریف یا همان اهریمن، سرود پیروزی می خوانند. فوتبال هر روز موضوع تازه ای برای ارائه دارد. در حالیکه مذهب و دین و مبلغان آنها، یعنی روحانیون، کشیش ها، از آن زمان تاکنون، بزرگترین تاجران تاریخ اند. آنها کالایی را به مردم مى فروشند که هیچکس آن را ندیده و زمان تحویلش در قبر و پس از مرگ همه ما است. تازه مالیات هم نمى دهند”.

واقعیتی است  که گروههای زیادی از هواداران برای فوتبال زندگی می کنند، به تیم های خود ایمان دارند و بزرگترین حس زندگی خود را در این بازی محبوب پیدا می کنند. یک مثال: در حالی که حدود سیصد هزار  نفر هر هفته در انگلیس به کلیسا می روند، چندین برابر این رقم، از ساکنان انگلیس، در مسابقات فوتبال در لیگ برتر و سایر لیگ های کشور به ورزشگاهها می روند و از روی سکوها بازی ها را تماشا می کنند. این آمار، جدای از تماشای مسابقات فوتبال از طریق تلویزیون، شبکه های مجازی، شنیدن در رادیو و خواندن رسانه های ورزشی و غیرورزشی است.

فوتبال؛ دینی برای قرن بیست و یکم و پس از آن

در طول تاریخ تاکنون صدها جنبش فلسفی و علمی به دور از دخالت دین وجود داشته که از بسیاری جهات بر جهان تأثیر گذاشته اند تبیین فلسفه، اقتصاد و  قدرت سیاسی در جهان بینی افلاطون، ارسطو، کارل مارکس تا نظریه های آدام اسمیت و ریچارد کینز و  فلسفه اومانیستی ژان ژاک روسو و دیگران که راههای دشوار زندگی را طی کرده و به شرایط  زندگی مدرن، کنونی رسانده است. کارل مارکس فیلسوف و متفکر بزرگ آلمانی گفته است: “دین افیون توده ها است.” اما، در سیر تحولات جهان، در فرهنگ لغات یک دین جدید پدید آمد، که نام اش فوتبال است. برای فوتبال باید گزینه بهتری از لغت دین و مذهب، جایگزین کرد. تا آن را افیون ندانیم.

دیگو مارادونا (که یک دفعه دست خودش را با دست خدا اشتباه گرفت) می‌گوید: “فوتبال بازی نیست، ورزش هم نیست؛ بلکه یک مذهب است”. این ادعای مارادونا همچون اصلی اعتقادی است که دیگران نیز به آن باور دارند، از جمله پله- رقیب اصلی‌‌‌اش برای تصاحب عنوان بهترین بازیکن تاریخ فوتبال. پله یک بار اعتراف کرد که “فوتبال برایم مانند یک مذهب است” و گفت: “من توپ را می‌ستایم و مثل یک خدا با آن رفتار می‌کنم.”

خدایان این شریعت جسمانی، پله و مارادونا، تنها کسانی نیستند که خود را به گونه‌ای خستگی‌ناپذیر وقف این سرگرمی مقدس کرده‌اند. هر چهار سال، این مراسم دیدنی که آن را جام جهانی می‌نامیم، الهام‌بخش هنرنمایی‌های خارق‌العاده بازیکنانی می‌شود که به معنی واقعی کلمه بر محدودیت‌ها غلبه می‌کنند و از آن‌ها فراتر می‌روند. با توجه به اشتیاق و التهابی که این آیین ورزشی یک‌ماهه را فرا می‌گیرد. از فلان کدخدا در فلان روستا تا فلان شهردار، فرماندار، استاندار، کلانتر، وزیر، کشیش، آیت اله و آخوند گرفته تا نخست وزیر، رئیس جمهور،و  پادشاه، منتظر می مانند که فیفا برای شان دعوتنامه بفرستد تا افتخار حضور در جام جهانی که پیامبران و خدایان جدیدتری را معرفی می کند، حضور یابند و عکس و نام و امضای خود را، یادگاری افتخارات کنند و به آن بنازند.

باید قبول کرد که فوتبال، به عنوان ورزش شماره یک جهان، یک دین است. این فقط شبیه عبادت نیست. تقریباً تمام الگوهای زندگی و رفتار جهانی را که از قبل آنهم بصورت فریبکارانه و  خرافاتی به مذهب و دین تعلق دارد، با تغییر شکل و ماهیت، برای پاکی و نیکی و سلامت جامعه در اختیار گرفته است. ورزشی با نزدیک به چهار میلیارد پیرو در جهان. در حالیکه بزرگترین دین جهان، یعنی مسیحیت ۲.۲ میلیارد پیرو دارد. در آرژانتین فقط “کلیسای مارادونا” چندین میلیون شکرگزار-دست خدا- دارد. در جائی که پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان از افزایش بی اعتنائی مردم نسبت به دین و کلیسا، می گوید: عیسی از فوتبال مهمتر است!(سخنرانی در روز جهانی جوانان در ریو برزیل). فردای این سخنرانی، جناب پاپ طول و عرض اتاق کاراش را مثل عقربه های ساعت طی و ثانیه شماری می کند که هر چه زودتر لیونل مسی، جیانی بوفون، وارد کاخ واتیکان شوند تا از مسیر فوتبال پیام صلح و دوستی (بخوانید دروغین) واتیکان و دین را ضمیمه چند عکس با اسطوره های فوتبال به جهانیان نشان دهد، و  فوتبال و سرداران اش را واسطه برگشت مردم به کلیساها کند! این آمار و رفتار و اعمال خیره کننده نشان می دهد که فوتبال تأثیر فوق العاده ای در زندگی اجتماعی مردم دارد. بله، فوتبال مراسم یک گردهمایی آخر هفته را برای کسانی که واقعا متعهد هستند فراهم می کند. کسانی که کمتر متعهد هستند می توانند در خانه بمانند و مسابقه روز، آهنگ های ستایش فوتبال را تماشا و گوش کنند. قبیله گرائی دین مغلوب فوتبال شده. مارادونا، لئو یاشین، پله، لیونل مسی، کریستینا رونالدو و اسطوره های تاریخی اش، به هواداران و پیروان شان اصل اعتقادات و باورهای شان را درون قلوب و اذهان شان هدیه می دهند که در اساس به آن تعلق  دارند.

پیامبران در ایران

تصاویری که کامنت گذاران برای پست ها و کامنتهای خود انتخاب کرده اند

زمانی که اولین کشتی در بندر ماهشهر نخستین گروه از سربازان انگلیس را پیاده کرد، آنان، اولین گروه رسمی بودند که خاک ایران را اشغال کردند، آنان توپ گرد و بازی فوتبال را با خود به ایران آوردند، تا حالا که سال ۱۴۰۱ است نزدیک به ۱۳۰ سال سپری شده. شاخص ترین دوره فوتبال که آمیخته ایده ئولوژی مذهبی و دینی هست عصر زمامداری جمهوری اسلامی ایران است. در دهه نخست فوتبال را طاغوتی لقب دادند که یک تهمت و به نوعی گناه محسوب می شد. در دهه دوم، فوتبال را با مخلوطی از آب زمزم و مایع ظرفشوئی پاکسان، شستشو دادند. حدیث و سوره و سخن مراجع دینی را هم در دعا پیچیدند و در کنار چهره نیمه تطهیر شده فوتبال گذاشتند. دهه سوم فرا رسید و نوبت به تعویض لباس کهنه فوتبال رسید. دهه چهارم قرعه را بنام عزت و اقتدار اسلامی زدند و هر وقت هم هوا پس می شد، یک کلمه ملی هم به آن برچسب می کردند. در دهه چهارم، بساط خرافات  و جادو و جنبل در فوتبال باز شد. هر چه از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، سکولاریسم بر افکار و اذهان انبوه توده های میلیونی فوتبال حاکم می شود.در حالی که  در نزد اکثریت مطلق مربیان، مسئولان، به اصطلاح پیشکسوتان، داوران و بازیکنان، چنین رویگردی دیده نمی شود و اگر هم مشاهده گردد اندک و ناچیز است. در کنار این دو ترکیب، متاسفانه رسانه های داخل و فارسی زبان خارج از ایران نیز، به شیوه های مختلف بر اسب مذهب سوار و به تبلیغ و ترویج آن می پردازند.

در کلیت موضوع، جمهوری اسلامی ایران، منشاء فوتبال را برخاسته از کشورهای کاتولیک می داند. بدین سبب است که مراکز و مراجع مذهبی در جمهوری اسلامی عقیده دارند که مذهب کاتولیک، خدا را در کلیسا می بیند؛ یعنی فقط در کلیسا می توان عبادت کرد و خارج از کلیسا عبادت معنا ندارد. بخشش گناه با اعتراف نزد پدر کلیسا که جانشین پدر آسمانی است، صورت می گیرد، پس سازمان دینی، جانشین دین می شود؛ دین یعنی سازمان دینی و انسان متدین، یعنی کسی که در کلیسا عضویت دارد و کسی که عضویت و یا حضور در سازمان کلیسا ندارد، متدین نیست؛ اگر چه دارای بالاترین اعتقادات باشد. جمهوری اسلامی ایران، باور دارد که در کشورهای با مذهب پروتستان و یا در کشورهائی مثل هند و پاکستان که مذاهب متعدد و در راس شان مذاهب عرفانی است ماهیت فرد گرائی وجود دارد. فوتبال از منظر ایده ئولوژی مذهبی و دینی اسلام که جمهوری اسلامی مدعی رهبری آن در جهان کنونی است، خصلت فردگرائی دارد و با روحیه جمع گرائی سازگاری و میانه ای ندارد. همچنانکه نظام ولایت فقیه معتقد است که از روزی که جمهوری اسلامی تاسیس شده، دنیای فوتبال تحت تاثیر انقلاب اسلامی، سکولاریسم را رها کرده و به طرف مذهب و دین بازگشته و یا به آن گرویده.

با این وصف، در یک دهه اخیر، دو اتفاق مهم روی داده که فوتبال در ایران مثل آئین و دین مسیراش را ادامه می دهد. این دو اتفاق عبارتند از:

۱.شکست پروژه های مذهبی کردن فوتبال و بر عکس گرایش و توسل ملاها به طرف فوتبال.

۲. تفییر عجیب و باور نکردنی ذهنیت نسل جوان و نسل میانه نسبت به مذهب و دین و فاصله گرفتن از این دو پدیده مخرب و افیونی.

به علت اینکه مطلب بیش از این طولانی نشود، با کسب اجازه از محضر خوانندگان عزیز، مطلب را تمام می کنم. در مطلب دیگری به همین موضوع در نظام جمهوری اسلامی می پردازم. در اینجا فقط به چند نمونه از این ذهنیت اشاره میکنم :

     Hobbit Hunter

قسم به ۸ و آنچه از ۸ بر مومنان نازل شده
و تو چه میدانی که ۸ چیست
چون هابیتون به کودپاشی و خارش ریش روی آوردن عذابی الیم بر هشتسلونا نازل گشت تا شاید رستگار شوند
ای هابیت فن چون اسرافیل بر شیپور بدمد و کوه ها متلاشی شوند مجریان پاکستانی دسته دسته به صف شده و هابیتها را نظاره کنند
چنانچه مومنان ذکر خداوند را بجای آورده و دست از کودپاشی و خاراندن ریش بکشند یک جام ملی به آنها رسد این وعده خداوند است
مانولاس را فرستادیم که بندگان گمراه را هدایت کند ولی آنها از دستورات خداوند سرپیچی کرده و روی گردان شدند سپس خداوند آنها را به عذابی الیم دچار کرد چنانکه اوریگی با آلتی آخته بر آنها فرود آمد و به هلاکت رسیدند

خواهر کریس

درود بر تو که معجزات برادرم ایمان آوردی.
و نقل شده که تمامی هابیت ها و پیروان ناپاکشان در آتش جهنم تا ابد خواهند سوخت و از خاکستر آنان نقطه پنالتی رسم خواهد شد که برادر بزرگوارم تا ابد از آنجا پنالتی خواهد زد و پیروانش دسته به دسته به تماشای برادرم خواهند آمد
و بشارت بر تو که از اولین ایمان آورندگان بودی که جایگاه VIP برای شما محفوظ خواهد بود تا همیشه به تماشای این نمایش دلپذیر بروی
همچنین برادرم وعده داده که شکارگاهی مملو از هابیت برای شما فراهم کرده که تا ابد لذت زندگی را برده
همچنین میتوانید هفته ای یکبار به دیدار بدر مراکشی رفته و از نعمات او هم استفاده تمام و کمال رو برده
فقط کافیست چن صباحی دیگر به حمایت از پیامبرتان بپردازید تا معجزات او ظهور کند و انگلی مانند کرونا رو از خود و با توکل خداوند دور سازد

خواهر کریس

خاموش باش ای حربی
همانا در بهشت هابیت هایی چون بلور به مومنان وعده داده شده است که در یک دست آنها ۸ جام شراب و در دستی دیگر ۸ خوشه گیلاس قرار دارد
چون به در بهشت ورود کنند ۸ حوری بهشتی ورود آنها را اعلام کرده و ۸ تخت روان برای آنها مهیا باشد
در سوی دیگر ۸ چشمه عسل باشد که چون جوی روان باشد و ۸ درخت میوه باشد که هرچه از آنها خورند تمام نشود

بارسای غریب

ساکت شو ای ملعون
همانا اگر در این جهان برادرم بر تخت پادشاهی نوکمپ ننشست وعده داده در جهان اخروی کاخ هایی زرین برای اوست
و ایمان بیاور به برادرم کریس بن خوزه بن دینیس بن آویرا که خداوند با ایمان آورندگان است

۷ عددی است که به وجود برکت برادرم که نمونه ای از انسان راستین است مانند سایر اعداد در جهان برکت گرفته است
همانا اگر برادرم از سوی خداوند فرستاده نمیشد عددی در زمین ساکن نمیشد

به پیامبر مقدس توهین نکنید الان دست راست پیامبر یعنی مهدی کریس ۷ ناراحت میشه!!!!!!!

کریس نبی

چطور رویت میشود که پیامبر خدا را دروغ گو خطاب کنی. امیدوارم اتش دوزخ تو را فرا بگیرد ملعون

حاج رحیم طوسی

روایت داریم جبرئیل در شب قدر اومد روی زمین و رونالدو رو با خود از پرتغال به تورین رساند.آیا ایمان نمیآورید؟؟؟؟؟؟؟

عالیجناب دوجین

رونالدو به عنوان یک خائن
توسط اشباح سیاه بویو تحت تعقیبه
بزودی دستگیرش میکنیم و به سزای عملش میرسونیم
این عامل پخش کننده ی ویروسو

به پیامبر مقدس توهین نکنید الان دست راست پیامبر یعنی مهدی کریس ۷ ناراحت میشه!!!!!!!

شیاطین سرخ

الان سنگ میشی
وای بر کسانی که کفر ورزیدن

مسی

امام رونالدو هیچوقت کرونا نمیگیرد این توطئه کافران بارسایی است تا امام رونالدو به بازی با بارسلونا نرسد

رئال

این الان توهین علنی کرد به مقدسات به جرم فساد فی العرض بایس شلاق بخوره

کریس فن

توهین به پیامبر؟؟؟
تفو بر تو ای مفسد فی الارض

عدالت فوتبال

این دلقک عقده ای باید مجازات بشه
به نظرم باید یه نقطه پنالتی وسط شهر تورین درست کنن و یه ستون آهنی روش بنا کنن و اینو به مدت هفت روز از سرش آویزوون کنم تا آدم بشه

جوزف گوبلز

چرا چرت و پرت میگی
اگه به امثال تو کوته فکر می‌بود
الان آدریان باید سنگسار بشه
یاد بگیریم سس نگیم
عدالت فوتبال یا سس گو فوتبال

مصلوبش کنن رو نقطه پنالتی

مقام الرعایا

توهین به فرستنده ی خدا (کریس النبی (ع)) ؟
و خداوند به زودی عذاب سنگینی رو خواهد فرستاد واین کیفر تهمت هایی که بر فرستنده ی خدا میباشد

خواهر کریس

ای دروغگو ملعون پست فطرت
همانا بر برادرم وحی شده که در برابر مشکلات بایستی بردباری کرد
ای خبیثک قسم بر پیامبری برادرم که او و ۵ مریدش به کلیسای جامع سن جیووانی باتیستا رفته و مشغول عبادت پروردگار خویش بودند
وینچنزو اگر باری دگر پای خود را فراتر از حد خویش گذاشته باشی چنان نفرینت میکنم که تا ۷ نسل خویش خوشی نبینی
ای مردم به یاد بیاورید که اولین ایمان آورنده به پیامبر کریس بن خوزه بن دینیس بن آویرا, من و پس از من نیز بلال دیبالا
مالک دمیرال دنیلو بن خرشانس سلمان بنتاکور و عموی سیاهش کوادرادو از عاشقان پروفسور آلگری بوده اند
و خداوند برادرم را از مکر دایی در امان نگه داشته و او را بزرگ و عزیز بفرماید.

https://akhbar-rooz.com/?p=155551 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x