پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

“ارکان باش”، دبیر کل حزب کارگر و نماینده ی مجلس ترکیه از نگاهش به سیاست می گوید (بخش اول) – برگردان: بهرام غفاری

ارکان باش در جوانی به حزب کمونیست ترکیه پیوست و در سال 2009 در کنگره نهم به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد. وی در سال 2017 حزب کارگر ترکیه را تاسیس و به دبیر کلی این حزب برگزیده شد. در سال 2018 برای انتخابات مجلس ترکیه در ائتلاف با حزب دمکراتیک خلقها  کاندیدا و از طرف استانبول به نماینده گی در مجلس برگزیده شد

ارکان باش در جوانی به حزب کمونیست ترکیه پیوست و در سال ۲۰۰۹ در کنگره نهم به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد. وی در سال ۲۰۱۷ حزب کارگر ترکیه را تاسیس و به دبیرکلی این حزب برگزیده شد. در سال ۲۰۱۸ برای انتخابات مجلس ترکیه در ائتلاف با حزب دمکراتیک خلق ها  کاندیدا و از طرف استانبول به نماینده گی در مجلس برگزیده شد

ارکان باش در سال ۱۹۷۹ از پدر و مادری کارگر در شهر برلین آلمان متولد شد. قبل از شروع  آموزش ابتدائی به ترکیه بازگشت و در استانبول به مدرسه و دانشگاه رفت و تا مقطع فوق لیسانسی تاریخ علوم خواند و در ترم آخر به علت فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج شد. در دوران دبیرستان با فعالیت سیاسی و اندیشه ی سوسیالیسم آشنا شد و از آن موقع در صفوف فعالین برای آزادی و عدالت در تشکل های چپ به مبارزه پرداخت. او در جوانی به حزب کمونیست ترکیه پیوست و در سال ۲۰۰۹ در کنگره نهم به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد. در اعتراضات « پارک گزی» و بعد از آن  چندین بار دستگیر و بازجویی شد. ارکان باش در سال ۲۰۱۷ حزب کارگر ترکیه را تاسیس و به دبیر کلی این حزب برگزیده شد. در سال ۲۰۱۸ برای انتخابات مجلس ترکیه در ائتلاف با حزب دمکراتیک خلق ها  کاندیدا و از طرف استانبول به نماینده گی در مجلس برگزیده شد. ارکان باش هم اکنون با سه تن دیگر از هم حزبی های خود در مجلس ترکیه مبارزات خود را برای آزادی و عدالت پیش می برند. چند روز پیش [ ۳۱.۰۵.۲۰۲۲ ] در نهمین سالروز آغاز جنبش ” پارک گزی ” ارکان باش با دو تن دیگر از هم حزبی های خود که آنها نیز نماینده ی مجلس میباشند پلاکارت بزرگی را برای گرامیداشت جنبش ” گزی ”  از روی پلی در استانبول آویزان کردند که با ممانعت چندین پلیس مواجه شدند. موضوع با جر وبحث شدید بین پلیس ها و این نمایندگان و پاره کردن پلاکارد توسط مامورین خاتمه یافت. چند روز بعد رجب طیب اردوغان در یک سخنرانی با اشاره به موضوع پلاکارت، شرکت کنندگان “جنبش گزی ” را با الفاظی بسیار رکیک مورد خطاب قرار داد. کلمات رکیک مورد استفاده ی اردوغان موجب اعتراض بسیار زیادی از گروه های زنان و دیگر مردم قرار گرفت. تعداد زیادی پرونده ی  شکایت از اردوغان در دادستانی به جریان افتاد. ارکان باش متاهل و پدر دو فرزند میباشد.

آنچه در زیر می خوانید متن گفتگوی “جانداش تولقا ایشیق، مجری برنامه ی زنده ی تلویزیونی در ترکیه ” کمی قبل صحبت کردم”، با ارکان باش است که توسط بهرام غفاری پیاده و از ترکی به فارسی برگردانده شده است.

این مصاحبه در نوزدهم ماه آوریل ۲۰۲۲ بصورت زنده انجام گرفته است. این ترجمه درسه قسمت تهیه شده است که در دسترس خوانندگان قرار خواهد گرفت.

*****

جانداش تولقا ایشیق: بینندگان عزیز! وقتی به نظرسنجی ها نگاه می کنیم، [حزب کارگر ترکیه] در صدر نیست. اما تاثیری که می گذارد و نقش و جایگاهی که در موضوعات روزمره دارد،  تا اندازه ای است که با احزابی که در رده های بالای نظرسنجی ها قرار گرفته اند رقابت می کند و بعضا نیز خیلی بالاتر از آنها قرار می گیرد.(با خنده)  ما نیز علت این امر را از “ارکان باش” دبیر کل حزب کارگر ترکیه که امروز مهمان برنامه ی ما است، خواهیم پرسید.

جانداش: خیلی خوش آمدید، حالتان چطور است.

ارکان باش: سلام. ممنون، خوبم. خیلی خوش وقتم. شما چطورید؟

جانداش: ما هم خوبیم. من وقتی به نظر سنجی ها نگاه می کنم، به نظرسنجی شرکتهایی که کارشان را واقعا درست و با وجدان انجام می دهند و وقتی با آنها تماس می گیرم، می بینم که حزب کارگر ترکیه در بین چهار – پنج حزبی که آرای زیادی به دست آورده اند، جایی ندارد. اما وقتی بر می گردیم و [به تاثیر حزبتان]  نگاه می کنیم، [مثلا] تاثیر حزب در موضوعات روز، تاثیر حرفهایتان در خیابان، متوجه میشویم که چقدر حرفهایتان قابل قبول هستند و یکی از سه حزبِ در رده اول و حتی بعضا نیز از همه احزاب مخالف جلو می زنید. این چطور امکان پذیر است؟ یعنی شما از نظر ارقام کم ولی شیوه ی خاصی دارید؟ توضیح بدهید که این چه موضوعی است؟   

ارکان باش: اینکه در نظرسنجی ها دیده نمی شویم، [علتش این است که] اولا ما با هیچیک از [موسسات و] شرکتهای نظرسنجی کار نمی کنیم و باور هم ندارم که این نظر سنجی ها خیلی دقیق باشند. ثانیا: دقت کنید این مورد خیلی اهمیت دارد. در چهل سال گذشته برای اولین بار است که یک حزب سوسیالیست در نظر سنجی های دیگران به چشم می آید. تا سه سال پیش چنین حزبی در ترکیه وجود نداشت ولی امروزه حزبی شده است که می تواند در رده ی چهارم- پنجم قرار گیرد. چطور این اتفاق افتاده است؟  من بعنوان یک [دانش آموخته ی] تاریخ ِ علم، بگویم که احتیاج مادر اختراع است. شما اگر صاحب امکانات رسانه های موجود [در جامعه] نیستید و نمی توانید استفاده از آن امکانات را [برای خودتان] بیافرینید، پس باید راه کارهای متفاوتی را امتحان کرد تا توانست آن دیوارهای نامریی را [که دست وپای شما را برای مطرح شدن بسته] از میان برداشت. اولا ما در این خصوص و در این اواخر تجربیات زیادی به دست آوردیم. ثانیا ما جوانترین حزب ترکیه هستیم و اعضای حزب ما از جوانان و کسانی که به تازه گی به سیاست رو آورده اند تشکیل شده است و طبیعی است که روشهای ما در خارج از قالبهای مشخصِ [قدیمیِ] سیاسی قرار دارد و از همه مهمتر عقیده داریم که ما برخودار از روش هایِ با قدرتی هستیم. یعنی آنچه را که دیگران نمی توانند بیان کنند ما با این روش های متفاوت می توانیم به صورت روشن بیان کنیم و دیگر بگویم که به خاطر اینکه [در مجلس] باید خیلی حرف ها را بیان کنیم استعدادمان را افزایش دادیم که می توانیم در یک زمان کوتاه به بیان خیلی چیزها بپردازیم و نظرهایمان را خیلی صاف و پوست کنده با مردم در میان می گذاریم و جواب می گیریم.

جانداش: بلی نظر منهم این است که رابطه متعادلی بین رای های شما و تاثیری که در جامعه می گذارید نیست، این تاثیر از کجا می آید؟ آیا این نشانگر آن است که هواداران شما خیلی فعال و تاثیر گذار هستند و همیشه در حال حرکت؟ یا اینکه سخنان شما با وجود اینکه مردم به شما رای نمی دهند، اما از طرف خیلی از آن ها مورد قبول واقع می شود؟

ارکان باش: فعلا هنوز وارد [دوره ی] انتخابات نشده ایم ولی فکر می کنم که رای زیادی خواهیم داشت. از نظر ما مسئله این است که ترکیه و در اصل دنیا به دو قسمت تقسیم میشود. زحمتکشان و سرمایه داران، در یک طرف اقلیت یک درصدی وجود دارد که این اقلیت  کشورها و تمامی دنیا را بدان گونه ای که می خواهند می گردانند و اداره می کنند و در طرف دیگر نیز اکثریت جامعه قرار دارند. مردمان نود ونه درصدیِ زحمتکش که با کار و زحمتِ خود زندگی می کنند. ما آشکارا طرفدار این نود و نه در صدی ها هستیم. آن چه را که ما می گوییم نشانگر واقعیت آشکار زندگی آن ها است. حالا که پرسیدید بگویم که یکی از روش های ما این است که مثلا هر قانونی که می خواهد در مجلس وضع شود، آخر آن هفته، هر چهار نفر ما که در مجلس هستیم آن را در اجتماعات مختلفی که در بخش هایی از شهر و محلات برگزار می شود به میان مردم می بریم و برای مردم توضیح داده و آن را بررسی می کنیم. مثلا به آن ها می گوییم که حکومت با این قانون که می خواهد وضع کند، چه مواردی را در نظر دارد که پیش ببرد و هدفشان چیست؟ ابتدا به مردم توضیح می دهیم و بعد به حرف ها و نظرات مردم که چگونه با آن موضوع برخورد می کنند گوش می دهیم. در اصل بیشتر سخنان داغ ما در مجلس که خیلی سر و صدا می کند بر گرفته از حرف های مردم است که ما آن ها را [در دیدار با مردم] گوش می دهیم. از نظر من امروزه یکی از نیازهای اساسی انسان ها صمیمیت و ساده گی است و بگویم که مردم خویشتن خویش را می جویند [که در کجا قرار گرفته و هستند]. ببینید در ترکیه سیاست از روی نماینده گی کردن پیش می رود مثلا نمایندگان مجلس، خلق را نماینده گی و بیان می کنند. ما می خواهیم این رابطه ی تمثیل کردن را از بین ببریم. یعنی خلق خودش را ببیند نه کسی را که به نام مردم [در مجلس] می نشیند و واقعا می خواهیم یک رابطه دو طرفه بوجود بیاوریم و می دانم که این روش ما اثر بخش خواهد بود و دیگر اینکه در ترکیه واقعا بخش بزرگی از مدیا و رسانه ها تحت سیطره ی دولت قرار گرفته اند من بعضا بشوخی می گویم که: از دوران دانشجوی ام سوسیالیست و انقلابی هستم و در داخل مبارزه، باور کنید که در آن سال ها بیشتر از امروز به تلویزیون [برای مصاحبه] دعوت می شدم. 

خنده بلند جانداش…

ارکان باش: چهار سال است که نماینده مجلس هستم و تا حال در تلویزیون ملی ترکیه نبوده ام و خارج از تلویزیون های خلق، ت.ال.۱ و تلویزیون کا.آر.د  بار اول است که در تلویزیون دیگری که مردم تماشا می کنند صحبت می کنم. البته این مسئله [دورنگه داشتن ما از رسانه ها] به ما سرعت عمل بیشتری می دهد. این ها [دولت عدالت و توسعه] از ما می ترسند و جلویمان را می گیرند و مانع رسیدن صدایمان می شوند که شنیده نشود ما هم صدایمان را به هر طرق دیگر و توسط  کانال های دیگری [بگوش مردم] می رسانیم.  

جانداش: شنیده ام که در تحقیقی که یکی از دانشگاه ها انجام شده است: در ترکیه سرمایه به راست، معذرت می خواهم، سرمایه به چپ و طبقه کارگر و خلق به راست رای می دهند. یک همچنین چیزی است، این به نظرتان عجیب نیست؟

ارکان باش می خندد: نه در ترکیه سرمایه همیشه از راست حمایت کرده است. ببینید، امروزه شاید نمونه هایی دیده شود که بعضی از سرمایه داران می توانند از طیب اردوغان نارضایتی خودشان را نشان دهند و یا چنین حسی داشته باشند، ولی راحت بگویم اردوغان را چه کسی سرکار آورده است؟ طبقه ی سرمایه دار ترکیه بعد از بحران اقتصادی ۲۰۰۱ ترکیه، با امید به این که اردوغان می تواند آن ها را از بحران رهایی ببخشد، سر کار آورده است. یا در گذشته امثال “تورگوت اوزال” ها و” کنعان اورن” ها هم بصورت آشکار از سرمایه داری  حمایت می کردند حالا به نظر من دیگر آن قسمتِ حمایت آشکارِ [دولتمردان] مشاهده نمی شود اما بخشی از این گفته درست است. اگراز کل نود درصد توده های مردم، احزاب راست سی تا پنجاه در صد رای بدست می آورند…

ارکان باش با دو تن دیگر از هم حزبی های خود که آنها نیز نماینده ی مجلس هستند پلاکارت بزرگی را برای گرامیداشت جنبش ” گزی ”  از روی پلی در استانبول آویزان کردند

جانداش سخن ارکان را بریده و می پرسد: بخاطر چی طبقه سرمایه دار طیب اردوغان را سر کار آورده است؟

ارکان باش: بلی این یک برنامه ریزی دقیق بود. در بین رای دهنده گان وزنه ی سنگین با زحمتکشان است و به همین خاطر هم من بسیار خشمگین هستم که اردوغان کسی هست که از زحمتکشان رایشان را می گیرد و به سرمایه داران خدمت می کند. کاش فقط آرای سرمایه داران را می گرفت و به سرمایه خدمت می کرد، آن موقع می گفتیم او کارش را انجام می دهد. اما او طوری نشان می دهد که از حق و حقوق زحمتکشان حمایت می کند. مگرآن ها نمی گفتند که ما زیر پا مانده گان ترکیه هستیم. حرف من این است  که آن ها [حزب عدالت و توسعه] موقع آمدنشان می گفتند: ” که ما خدمت گزاران [مردم] ترکیه هستیم”، ولی ثروتمندان ترکیه شدند.

 چیزی که [ دانستنش] اهمیت دارد این است که کم و بیش در شصت سال گذشته بصورت برنامه ریزی شده دولت در ترکیه از وجود امکانات خود فقط برای قدرتمند کردن راست استفاده کرده است. مراکز دینی، طریقت های مذهبی، از جمله مدارس ” امام – خطیب ” که پیوسته گسترش پیدا می کنند و غیره… و حتی بگویم که متاسفانه احزابی هم هستند که [به ظاهر] مثل احزاب چپ دیده میشوند ولی از راست حمایت می کنند. در نهایت [رفته رفته این اعمال] قدرت فکری بخش بزرگی از جامعه را از کار انداخت. من این را قبول نمی کنم که در ترکیه شصت در صد مردم راست و چهل درصد آن ها چپ هستند. خیر چنین نیست، مردم از موقع تولد راست زاده نمی شوند، مردم از موقع تولد مذهبی، نژاد پرست و غیره به دنیا نمی آیند ولی متاسفانه با سیاست های برنامه ریزی شده انسان ها را به سمت راست می کشند، ارتجاعی و محافظه کارشان می کنند. من خیلی از این اعمال متاسف می شوم. بیاید این بیست سال گذشته را که همه با هم تجربه کرده ایم بررسی بکنیم. تا بیست سال پیش چه در بین مردم و چه در درون دولت، اینقدر دینمداری توسعه پیدا کرده بود که الان هست؟ اما این حکومت آمد و جامعه را بیش از بیش به یک جامعه ی مذهبی تبدیل کرد و حتی کل دولت را مذهبی کرد. 

جانداش: چرا؟ مگه محافظه کار بودن، [یک امر] شخصی یا انتخاب نیست؟ 

ارکان باش: اینطوری بگویم که: برای محافظه کار شدن انسان چه دلیلی وجودارد؟ مگر چنین نیست که انسان همیشه به جلو نگاه می کند؟ همیشه در خیال خود آینده را می بیند؟ مثلا ما محافظه کار چه چیزهایی باید باشیم؟ فقر، گرسنه گی، سفالت و بی عدالتی؟ یعنی چیزهایی که هیچ کدام آنها خوب نیستند. محافطه کاری با اعتقادات مردم استتار میشود و مانند این شعارهای ناسیونالیستی: “مردم ما از همه برتر هستند” در میان مردم نشان داده می شود، ولی در اساس خود از اقتدار سرمایه و سرمایه دار محافظت می کند. معلوم است که مردم ما با این احساس [محافظت از سفالت و بی عدالتی] این کار را [رای دادن به سیاستمداران راست را] انجام نمی دهند اما کسانی  چون “سلیمان دمیرال”، ” تانسو چیللر” و “طیب اردوغان” ها و دولت حزب عدالت و توسعه که آرای مردم را بدست می آورند، این را [محافظت از سرمایه داری و راست را] به عنوان وظیفه به عهده گرفته و انجام می دهند. حالا یک چیز مهم دیگر، امروزه هر کس و همه از [بحران] اقتصادی صحبت می کنند ولی من این را گفته باشم: در بیست سال گذشته خیلی چیزها در ترکیه عوض شده است ولی تنها چیزی که در همان جای خود مانده است، یک درصدی های [کشور] هستند که در آن بالا مانده اند و همیشه نیز بر ثروتشان افزوده شده است. یعنی یک روز هم نشده که اینها بر ثروتشان اضافه نشده باشد و در طرف دیگر آن ها همه ی ما [مردم] هستیم. با ثروتمند شدن این یک درصدی ها، ماها هرروز فقیرتر می شویم و این را کی پیش می برد، اردوغان و دولت حزب عدالت و توسعه اش.

جانداش: الان از شما می خواهم بپرسم: در ترکیه همیشه پرسیده می شود، به غیر از دوره  “بلنت اجویت”، چرا چپ در ترکیه نمی تواند دولت را به دست بگیرد؟ چرا مردم ترکیه به چپ اعتماد نمی کنند و از آن ها به اندازه ای که دولت را اداره کنند، حمایت نمی کنند. این را نظر سنجی ها می گویند. حالا این شما را به عنوان دبیر کل یک حزب سیاسی مردمی و چپ ناامید نمی کند؟ خیلی کنجکاو هستم که بدانم شما این تحلیل را چگونه انجام می دهید؟ 

ارکان باش: نه من اینطوری فکر نمی کنم. ببینید، از دهه های بیست و سی [میلادی] شروع کنیم. از دو زاویه نگاه کنیم. از دهه سی میلادی آیا نابودی چپگراها [در ترکیه] بصورت برنامه ریزی شده آغاز شد یا نه؟ 

تائید جانداش با تکان دادن سرش… 

ارکان باش: یعنی نابودی ناظم حکمت ها، صباح الدین علی ها، نمونه هایی را می گویم که همه می شناسند. یا زندانی شدیم، یا به تبعید فرستاده شدیم یا کشته شدیم. در سال ۱۹۶۰ در یک آن حزب کارگر برای اولین بار با شرکت در انتخابات، ۲.۹  درصد رای می آورد و با پانزده نماینده وارد مجلس میشود و در تاریخ صد ساله ی مجلس همه می دانند که این حزب مخالف واقعی دولت در ترکیه بوده است و درست بعد از این بود که [کودتای] ۱۲ مارس [۱۹۷۱] و ۱۲ سپتامبر [۱۹۸۰] به وقوع می پیوندد. دقت کنید همه این ها برای جدا کردن تفکر چپ، چپ گراها و سوسیالیست ها از جامعه، و سرکوب آن ها اتفاق افتاده است. اما با وجود همه این ها اگر چپ هنوز هم در این مملکت بعنوان یک امید در میان انسان ها وجود دارد، موفقیتی است که نمی توان آن را پنهان کرد. یعنی آنچه را که با فشار و خشونت، سرکوب و ترور بر سر چپ آمد، بر سر هر کدام حرکت های سیاسی دیگر در ترکیه می آمد، امروز خبری از افکار آنان اصلا به گوش تان نمی خورد. اما من شرط می بندم، شما چپ را از [زندگی معاصر] ترکیه در بیاورید، در ترکیه نه سینما می ماند نه تئاتر، نه موزیک، نه ادبیات نه رمان. هیچی نمی ماند. در اصل همه ی این ها آفریده  جمع چپ در جامعه هستند و توجه اجتماع را هم بخودشان جلب کرده اند. جای هیچ بحثی نیست که چپ برای خود در ترکیه جایگاهی دارد و دولت ها نیز بصورت برنامه ریزی شده برای نابودی چپ تلاش می کنند و معلوم است که ما نیز نمی پذیریم و کنار نمی کشیم و باید قبول کنیم که این [زیر بار نرفتن] هم جُرم ماست. دولت معلوم است که کار خودش را خواهد کرد و وقتی چپ را تهدیدی به اقتدار خود می بیند می خواهد که از خود محافظت بکند و چپ ها را سرکوب، محکوم، زندانی و تبعید خواهد کرد و ما هم باید در برابر آن به ایستیم و این هم تقصیر ماست که سر خم نمی کنیم. باید بگویم که در صد سال گذشته ما چپ ها هیچ گناهی در به وجود آمدن اوضاع کنونی ترکیه نداریم، ولی ما نیز کوتاهی هایی داشته ایم و به این خاطر نیز هست که با پیشانی باز به روی مردم نگاه می کنیم و از آن ها حمایت و یاری می خواهیم. 

جانداش: کمی قبل گفتید که اگر چپ در ترکیه نبود ادبیات و هنر نیز نبود. به نظرتان این کمی ناانصافی نیست؟ یعنی با نویسنده گان و نقاشان، شاعران و هنرمندانی که چپ نبودند، با آن ها اینگونه رفتار کردن ناحقی نیست؟

ارکان باش: من نمی گویم که هر نویسنده ای چپ گرا است. ولی می گویم که چپ وزنه سنگینی در ادبیات [و هنر] است. اصلا چنین چیزی نمی تواند باشد که هر آهنگساز یا تئاتریست باید و حتما چپ بوده باشد. ولی باز هم ادعا می کنم اگر از دنیای ادبیات و هنر و حتی دانش، چپ را جدا کنید چیز کمی از آن می ماند. واقعا اگر جدا کنید چیزی نمی ماند چون که [ هنر و ادبیات] با تفکرات نیروی چپ ارتباط دارد.

جانداش: نه بابا، چرا باید چپ را جدا کنیم و نباید اصلا جدا بشود.

ارکان باش: اما دولت ها خیلی تلاش کردند که چپ را از بین ببرند. “ناظم حکمت” را حبس کردند، “صباح الدین علی” را می خواستند بکشند، “یلماز گونی” را تبعید کردند و غیره… این اشخاص تماما کسانی هستند که در صد سال اخیر ترکیه در حیطه خودشان فوق العاده سعی و تلاش کرده اند و زحمت فراوان کشیده اند. این اسم ها در دل مردم ترکیه جایگاه والایی دارند. این ها که افراد معمولی نیستند. پس معلوم می شود که چپ در کشور جایگاهی دارد ولی دولت های وقت همیشه و هرطوری شده از بر آمدن این جایگاه در سیاست جلوگیری نمودند. مثلا در انتخابات ۱۹۶۵ مجلس، حزب کارگر ۲.۹ در صد رای آورد و با پانزده نماینده وارد مجلس شد و در دوره بعدی سیستم انتخابات را عوض کردند و به این نیز راضی نشده در دوره ی بعد از کودتا، حد و حدود تعداد رای را به قانون اضافه کردند تا اول سوسیالیست ها و دوم کردها به مجلس راه پیدا نکنند.

جانداش: به نظرتان [امروزه] مسئله اصلی ترکیه چی میتواند باشد؟

ارکان باش: مهم ترین مسئله سقوط وضع اقتصادی است که ضمنا حکومت خودکامه ی فردی هم در این بین [یک] مسئله اصلی است. ولی از من اگر می پرسید، اصلی ترین مسئله ی ترکیه خیلی واضح و روشن میگویم: کشورمان به جایی رسیده است که دیگر جوانانش در آن برای خودشان امکان داشتنِ آینده ای را نمی بینند. از نظر من این یعنی سقوط. من زمانی در دانشگاه تدریس می کردم و در آغاز [ترم] همیشه این سوال را از دانشجویان می پرسیدم: چه آرزو و رویایی در سر دارید؟  هر روز که می گذشت می دیدم که این رویاها کوچکتر می شوند . مثلا خیلی غیر مترقبه بود، در دانشگاه از دانشجویان می پرسیدم رویایتان برای آینده [چیست؟] می گفتند: کار، همسر، اتومبیل. اینقدر ناراحت شده بودم که، رویا یعنی یک چیز بزرگ مثلا به فضا رفتن، چیزی را کشف کردن. اما [وسعت] زندگی انسان ها این قدر کوچک شده است که رویاها به اینجا [کار، همسر، اتومبیل] رسیده است و الان دیگر حتی این ها را نیز نمی توانند آرزو کنند. در گذشته از بچه ها می پرسیدند بزرگ که شدی چکاره میخواهی بشوی؟ امروزه که می پرسی جواب می دهند: به آلمان خواهم رفت یا امریکا و کانادا را می گویند. یعنی دیگر رویایی هم در رابطه با ترکیه نمانده است. مسئله و مشکل اساسی [کشور]، [اول] حکومت خودکامه ی ریاست جمهوری در ترکیه است. [دوم] مشکلات اقتصادی که زحمتکشان و بی چیزان در زیر بار آن خرد می شوند و تاوانش را آن ها [زحمتکشان] می پردازند [سوم] و از همه مهم تر، این کشور دارد جوانان خود را از دست می دهد.

جانداش: خیلی خوب بگوییم که مثلا بر فرض انتخاباتی شد و حزب کارگر ترکیه برای تشکیل دولت رای آورد، برای رفع این سه مشکل [که شمردید] چه خواهید کرد؟

ارکان باش: راستش را بخواهید ما می خواهیم معنی سیاست را در ترکیه عوض کنیم. بر سر کار آمدن حزب کارگر یعنی متشکل کردن خلقی که امروزه آن ها را به بیرون سیاست پرت کرده اند. ما هیچوقت نمی گوییم: “شما [مردم] را ما نجات خواهیم داد، حزب ما اگر قدرت را در دست بگیرد، شما را نجات خواهد داد.” هرکس که این را بگوید دروغ گفته است. ما هر کاری را انجام بدهیم با کمک مردم و باهم انجام خواهیم داد. ببینید ما این را در همه جا توضیح می دهیم که: چرا الان بیست سال است که حزب عدالت و توسعه سرکار است؟  مقصر وضعیت امروزی مملکت نود و نه درصد حزب عدالت و توسعه است و بقیه ی ماها یعنی تمامی احزاب مخالفین حزب عدالت و توسعه نیز یک درصد مقصر هستیم. چرا؟ چون که اشتباه اساسی ما مخالفین دولت این بود که همیشه منتظر ماندیم که یکی بیاید و ما را نجات دهد. حزب کارگر ترکیه مبارزه می کند تا این باور را از بین ببرد. که یک رهبر سیاسی از یک جایی خواهد آمد و به داد ما خواهد رسید. چه میدانم یک سوپرمنی، یک سوپر خانمی از یک جاهایی یکی خواهد آمد و ما را آزاد خواهد کرد. نه چنین چیزی نیست. هر کس این را می گوید، دروغ می گوید. ما باید این نظم را عوض کنیم این سیستم احزاب سیاسی [دولتی] را باید عوض کنیم. از زبان آن ها [دولتمردان] می گویم: “مردم عادی” را، آن ها را باید به جایگاهی برسانیم که بتوانند خودشان سیاستمداری بکنند. در واقع سر کار آمدن حزب کارگر ترکیه یعنی سر کار آمدن مردم، یعنی سر کار آمدن کارگران و در این میان موضوع اساسی چیست؟ با برنامه بودن و تبلیغ منافع زحمتکشان است که باید در مرکز مدل برنامه های اقتصادی قرار بگیرد. این مورد نظر ماست، آنچه را که ما با نام مدل سوسیالیسم اقتصادی می نامیم و توسعه ی آن را می خواهیم. مدلی که احتیاجات مردم را برطرف کند. ترکیه کشوری است از لحاظ منابع ثروتمند و مردم بسیار کوشایی دارد. من بعضا می گویم که بیست سال است که ما [مردم ترکیه] با استیلای مغول روبرو شده ایم و تا حال [از پا] نیافتاده ایم و سرپا مانده ایم، پس معلوم می شود که از چه منابع نیرومندی برخوردار هستیم. اگر از این منابع [بنفع مردم] استفاده شود حل کردن مسایل ترکیه خیلی راحت خواهد بود. این روش احزاب سیاسی [دولتی] را باید عوض کرد و دوم این که این مدل اقتصادی فعلی را باید برعکس کرد. یعنی امروزه این طور است که از نود و نه درصدی ها می گیرند و یک در صدی ها را پروار می کنند، ما می خواهیم که از یک در صدی ها گرفته و به همه ی صد درصد مردم با شیوه ی مورد نظرمان برسانیم.

ادامه دارد…

لینک اصلی مصاحبه در سایت یوتیوب:

https://akhbar-rooz.com/?p=157655 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هیوا
هیوا
1 سال قبل

منتظر بخش‌های دیگر هستیم. مرسی به خاطر این ترجمه زیبا

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x