🔸 در حالیکه بیش از دو هزار نفر زن در تهران بی خانمان هستند و بعضاً به گورهای خالی پناه برده اند و در مرز زندگی و مرگ برای وعد ه ای غذا مجبور به تن فروشی هستند، مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری تهران در مصاحبه ای گفته است که “مشکل از ناحیه خود این افراد است که تمایل به حضور در گرمخانه ندارند”.
🔸 چنین رویکردی که فرد را در بروز وضعیت اش مقصر می شمارد و سرزنش می کند و مشکلی عمیقا اجتماعی را به مساله ای فردی تحریف می کند، در واقع رویکرد محافظه کارانه ای است که می کوشد نقش دولت و سیاست های اقتصادی و اجتماعی آن را در رقم زدن سرنوشت جامعه و شهروندان انکار و پنهان کند و با انداختن گناه فقر و بی خانمانی و اعتیاد به گردن افراد، از دولت رفع مسوولیت نماید.
🔸خانم مسؤول، ماری آنتوانت* وار، در حالی که از حال بیچارگان و بینوایان بی خبر است، آنها را مقصر وضعیت شان اعلام می کند، و زحمت تأمل و اندیشیدن به این موضوع را به خود نمی دهد که، گرمخانه و مددسرایی که فقط از شب تا صبح قابل استفاده است و وعده ای غذای گرم به افراد می دهد نمی تواند راهکار مشکل بی خانمانی و فقر و اعتیاد باشد؛ و در نظر نمی گیرد که بازتوانی انسانی که تا قعر گور رانده شده است پیچیده تر از ان است که با سکونت شبانه در گرمخانه و وعده ای غذا قابل رفع باشد.
🔸ماری آنتوانت ما در رفع مسؤولیت تا آنجا پیش می رود که به این سوال نیز اعتنا نمی کند که مگر شرایط مددسرا یا گرمخانه ی مرحمتی دولتی چگونه است که زنان بی خانمان خوابیدن در گور را به آنجا رفتن ترجیح می دهند؟ او این واقعیت را نمی گوید و سروته قضیه را با “تمایل نداشتن زنان بی خانمان” هم می آورد!
🔸از نظر ماری آنتوانت ها و نظایر مذکرشان، مهمترین تصمیم و چاره برای مواجهه با مشکل بی خانمان ها و معتادان متجاهر این است که ” باید از جلوی چشم دورشان کرد”. برای همین است که غایت مقابله با بی خانمانی این است که همچون مجرمان آنها را بازداشت و به گرمخانه تحویل دهند. با همین منطق اگر شخص بی خانمان نخواهد گرفتار شود، حقش است که تا دورترین نقطه شهر و گورستان و تا قعر گور، طرد و دور شود و بعد هم گفته شود که خودشان تمایلی به آمدن و ماندن در گرمخانه ندارند!
🔸 به نظر می رسد، این نکته از دایره فهم ماری آنتوانت ها که مشکلات و مسایل اجتماعی را منطبق با جایگاه طبقاتی شان و بر اساس ملاحظات خاص خود درک می کنند، خارج است که سقوط زنان به ورطه بی خانمانی و اعتیاد و رانده شدن شان تا گورستان، یک انتخاب فردی نیست؛ و وضعیتی است که مستقیما محصول ساختار اقتصادی و اجتماعی است که از طرفی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را تشدید کرده و از طرفی با روا داشتن تبعیض جنسیتی، زنان را شایسته و مستحق اشتغال و درآمد نمی داند و بیکاری و فقر آنها را طبیعی قلمداد می کند.
🔸 کسانی که زنان بی خانمان را مقصر وضعیت شان می شمارند، با تحریف چنین واقعیتی سعی در تقلیل موضوع به گرمخانه و انتخاب فردی شخص بی خانمان دارند؛ سعی ای که فقط آنها را در موقعیت کمیک و تاسف انگیز ماری آنتوانت می نشاند و بی مسوولیتی و بی کفایتی شان را افشا می کند.
- ملکه فرانسه (۱۷۵۵-۱۷۹۳ م.) که به بی اعتنایی و درک نکردن وضعیت معیشت و مشکلات بینوایان مشهور است.
برگرفته از تلگرام نویسنده
****
تن فروشی به خاطر یک لقمه نان؛ گزارشی از وضعیت ناگوار زنان بی خانمان در جنوبی ترین منطقه تهران
زنان بی خانمان ساکن جنوبیترین منطقه تهران در شرایط بسیار ناگواری روز خود را شب میکنند. برخی از آنها در چادرهای مسافرتی سکونت دارند و برخی دیگر با یک زیرانداز زیر آفتاب گیرها یا همان آلاچیقهای آهنی زندگی میکنند. اکثر آنها ساکنان اطراف قبر خمینی و بهشت زهرا هستند. این گزارشی به وضعیت زنان بیخانمان این منطقه پرداخته است. یکی از زنان کارتنخواب این منطقه میگوید که “شاید باورتان نشود اما چند وقت پیش بعد از دو روز دل ضعفه و گرسنگی مجبور شدم تن به خواسته جنسی سه مرد بدهم. مردم وقتی میفهمند که ما اینجا زندگی میکنیم به ما کار نمیدهند. اینجا زنان و مردانی هستند که به آخر خط رسیدهاند”.
خبرگزاری رکنا در گزارشی به وضعیت زنان بیخانمان در جنوبیترین منطقه تهران پرداخته است.
ثریا، یکی از زنان بی خانمانی است که از سرنوشت و رنجهای تکان دهنده خود و دیگر زنان کارتن خواب این منطقه سخن گفته است. ثریا میگوید از کودکی از قبر میترسید اما دیگر همه جاهایی که در سرما و باران جان پناه آنها است، تفاوتی با داخل قبر ندارند.
ثریا میگوید : “اینجا اعتیاد و موادمخدر بیداد میکند. بیا با هم راه برویم. ببین چقدر معتاد این اطراف هستند و دارند مواد مخدر مصرف میکنند. در مقبره آیتالله خمینی روزهای خاصی غذا پخش میشود. البته همیشگی نیست… شاید باورتان نشود اما چند وقت پیش بعد از دو روز دل ضعفه و گرسنگی مجبور شدم تن به خواسته ۳ مرد بدهم. اصلا شده که دو روز دلضعفه داشته باشی و خودت را فقط با آب سیر کنی؟ هیچ وقت فکر نمیکردم برای یک ساندویچ فلافل شب تاریک داخل قبرها تن به خواستههای جنسی سه مرد بدهم. اینجا که باشی آدمهای عجیب و غریب زیاد میبینی بعضی مردها در قبرها هم به خواستههایشان میرسند. گاهی اوقات بخاطر دلایلی نمیگذارند که اینجا بمانیم. خیلی زرنگ باشیم در گوشه و کنار پنهان میشویم و شبها به راهروهای کنار توالتها پناه میبریم. بعضی که زرنگ نیستند مجبور میشوند از پول کارت متروی خود کم کنند و به پارک های شهر پناه ببرند. اما پارکها برای زنها زیاد امن نیست. اینجا یک جورایی مثل محله خودمان شده و همدیگر را میشناسیم و اگر مشکلی پیش بیاید، هستند کسانی که به ما کمک کنند. اینجا خانه ما است”.
ثریا دنبال کار است و تاکید میکند: “اگر کار ظرفشویی هم پیدا کنم هم میروم. اما مردم وقتی میفهمند ما اینجا زندگی میکنیم به ما کار نمیدهند. اینجا زنان و مردانی هستند که به آخر خط رسیدهاند”.
او در پاسخ به این سوال که چرا خود را به جمعیت زنان معرفی نمیکند؟ می گوید: “همین مدد اجتماعی را می گویید؟ اینجا همیشه بسته است. سه سال پیش یک خانمی آمد اینجا گفت عضو شورای شهر است. عطرش آدم را مست میکرد. با او حرف زدیم. اما چه اتفاقی افتاد؟ هیچی. ما هنوز اینجا هستیم. جزو آمارها به حساب نمی آییم. خیلیها اینجا شناسنامه ندارند”.
یکی دیگر از زنان که مجبور شده است در این منطقه زندگی کند میگوید: “همه دارایی زندگیام را در یک کوله جا دادهام. اگر بخواهیم وارد مقبره آیتالله خمینی بشویم باید کوله یا ساک هایمان را به امانتداری آنجا بسپاریم. امانتداری هم بیشتر از ۳ ساعت وسایلمان را نگه نمیدارد. وقتی خیلی سرد باشد و نتوانیم سرما را تحمل کنیم، سه ساعت وسایلمان را به امانت داری میدهیم و داخل حرم میرویم. کمی گرم میشویم و دوباره برمیگردیم. اگر بیشتر از ۳ ساعت در حرم بمانیم، با بدبختی میتوانیم وسایلمان را پس بگیریم”.