از شنیدن خبر مرگ رفیق عزیزم صادق سلیمانی لواسانی بسی غمگین شدم.
صادق را از زمان کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) در ایتالیا میشناختم. او عضو هیأت دبیران فدراسیون ایتالیا و من دبیر کنفدراسیون بودم. در این رابطه پیوندی تنگاتنگ با هم داشتیم. حضورش همیشه دلچسب بود، طبعی خوش و شاعرانه داشت. در عرصه فرهنگی فدراسیون ایتالیا فعال بود. هر جا که با دوستان جمع میشد، حضورش گرمابخش مجلس بود. صادق به معنای واقعی کلمه در عرصه سیاست و فرهنگ یگانه بود. از خانوادهای زحمتکش برآمده و برای رهایی آنان نیز مبارزه میکرد. صادق در ۱۱ بهمنماه سال ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمد. همان جا دوران دبستان و دبیرستان را گذراند و برای ادامهی تحصیل در سال ۱۳۴۸ رهسپار ایتالیا شد.
صادق قبل از سفر به ایتالیا نیز در اعتراض به جو خفقان حاکم بر کشور، فعال بود و در این راستا آبدیده شده بود. در ایتالیا نخست به کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) پیوست. به رسم آن دوران همزمان و در عین حال، برای گسترش و ادامه مبارزه به سازمان انقلابی حزب توده ایران در خارج جذب شد و مبارزه متشکل خود را در صفوف آن ادامه داد. به کوشش او بود که “سازمان انقلابی” در ایتالیا سیمای دیگر به خود گرفت و گسترش یافت.
خانواده سلیمانی برای جلادان ساواک رژیم پهلوی کاملاً شناخته شده بود. برادر صادق، تقی سلیمانی، در ایران در سال ۱۳۵۵ با دو تن از یاران سازمانیاش خسرو صفایی و گرسیوز برومند در زیر شکنجههای ساواک کشته شدند. آن زمان صادق در ایتالیا بود و در آکسیونهای سراسری فدراسیون ایتالیا نقش بسزایی داشت. مادر صادق نیز در مبارزات علیه شاه در ایران فعال بود.
صادق هم زمان با انقلاب بهمن ۱۳۵۷، با فراخوان “سازمان انقلابی” به ایران بازگشت و در انقلاب علیه نظام دیکتاتوری محمد رضا شاه پهلوی، شرکت نمود. پس از یورش جمهوری اسلامی به سازمانهای سیاسی و آغاز سرکوب مخالفان، او دیگر به خارج بازنگشت.
صادق در دوم تیر ماه سال ۱۴۰۱ در تهران درگذشت و ما با مرگ او یک یار صمیمی و صادق به تمام معنی کلمه را از دست دادیم.
من این حادثه غمانگیز را به خانواده، یاران و به ویژه، به مادر و همسر و فرزندان صادق تسلیت میگویم.
باقرمرتضوی
۵تیرماه ۱۴۰۱