زین گونهام که در غمِ غُربت، شکیب نیست
گر سر کنم شکایتِ هجران، غریب نیست *
جانم بگیر و صحبتِ جانانهام ببخش
کز جان، شکیب هست و زِ جانان، شکیب نیست
گمگشت ی دیارِ محبت، کجا رَوَد؟
نامِ حبیب هست و نشانِ حبیب نیست
عاشق، منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه! درد هست ولیکن طبیب نیست *
در کارِ عشقِ او که جهانیش مدعی است
این شُکر چون کنیم که ما را رقیب نیست؟
جانا نصابِ حُسنِ تو حَدّ کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگِ سایه گوش کن ای سروِ خوشخُرام
کاین سوزِ دل به ناله ی هر عندلیب نیست
* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست، وگرنه طبیب هست (حافظ)
به امید بهبودی ی او
سایه جان زنده بمان
سیه رویان چپ نما دشمن تو ،عمویی وزنده یادان طبری ،کیانوری ودیگر برجستگان چپ هستند.این تربچه های پوک فقط از نامت کام میجویند ولی در پنهان برایت دندان قروچه میکنند.
سایه جان زنده بمان.
زندگی زیباست ای زیبا پسند.
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی باز گشت
کز برایش میتوان از جان گذشت.