تشدید سرکوب های رژیم ولایت فقیه و تدوام سیاست خودی و غیر خودی اصلاح طلبان حکومتی
در همان حال که این سرکوب ها انجام می گیرد و دامنه محکومیت ها هم گسترده می شود ما عملا با سکوت غیرقابل توضیح جناح موسوم به اصلاح طلبان حکومتی روبرو هستیم. تقریبا هیچ موردی را نمی توان استناد کرد که مثلا این نحله فکری وابسته به حکومت حتی در حد کمرنگ نسبت به این نوع سرکوب گری ها واکنش نشان دهد. این نحله فکری هر چهار سال یکبار و در بزنگاه های انتخاباتی به یکباره فعالیت سیاسی خود را افزایش داده و با استفاده از تریبون های تبلیغاتی خویش که اتفاقا کم هم نیستند و بعضا در خارج از کشور هم امکاناتی دارند، مردم را با شعارهای فریبنده تشویق به شرکت در انتخابات به نفع یکی از جناح های حکومتی که هیچگونه دغدغه ای نسبت به مطالبات بر حق مردم را ندارند، می کنند.
طی چند ماه گذشته و همزمان با تشدید وخامت اقتصادی و معیشتی مردم و همچنین نارضایتی های گسترده اقشار اجتماعی، رژیم ولایت فقیه نیز دامنه سرکوب ها را تشدید کرده است و علاوه بر چند مورد اعدام، تعداد زیادی از فعالان معلم و کارگر را که در سازمان دهی اعتراضات صنفی نقش فعالی را ایفا می کردند، دستگیر و زندانی کرد. در چند روز گذشته دامنه این سرکوب گری ها گسترش پیدا کرد. ناهید شیر پیشه، جعفر پناهی، محمد رسول اف و مصطفی آل احمد از جمله دستگیر شدگانی هستند که به دلایل واهی در چند روز گذشته دستگیر شده اند. علاوه بر اینها خبر رسید که مصطفی تاج زاده توسط نیروهای امنیتی شبانه با هجوم به منزلش دستگیر و روانه زندان شده است. تشدید سرکوب ها و اوج گیری سریالی بازداشت افراد در رژیم ولایت فقیه پدیده جدیدی نیست اما هر موقع حاکمیت احساس می کند از نظر امنیتی و عمدتا از سوی جنبش های اجتماعی برخاسته از مردم با چالش های نگران کننده روبرو شده است، برای مهار این چالش ها فضای رعب و وحشت و بگیر و به بند را در سطح گسترده تر به مرحله اجرا می گذارد. در چنین فضایی، هر گاه جامعه تحت فشار ایران، آماج چنین حملاتی از طرف رژیم سرکوب گر قرار می گیرد، واکنش گسترده فعالان سیاسی خارج از حاکمیت را در داخل و خارج از کشور شاهد هستیم. اما در همان حال که این سرکوب ها انجام می گیرد و دامنه محکومیت ها هم گسترده می شود ما عملا با سکوت غیرقابل توضیح جناح موسوم به اصلاح طلبان حکومتی روبرو هستیم. تقریبا هیچ موردی را نمی توان استناد کرد که مثلا این نحله فکری وابسته به حکومت حتی در حد کمرنگ نسبت به این نوع سرکوب گری ها واکنش نشان دهد. این نحله فکری هر چهار سال یکبار و در بزنگاه های انتخاباتی به یکباره فعالیت سیاسی خود را افزایش داده و با استفاده از تریبون های تبلیغاتی خویش که اتفاقا کم هم نیستند و بعضا در خارج از کشور هم امکاناتی دارند، مردم را با شعارهای فریبنده تشویق به شرکت در انتخابات به نفع یکی از جناح های حکومتی که هیچگونه دغدغه ای نسبت به مطالبات بر حق مردم را ندارند، می کنند.
دستگیری مصطفی تاج زاده بار دیگر نشان داد این نحله فکری، محکوم کردن سرکوب را فقط در مواقعی ضروری و لازم می داند که دامنگیر یکی از افراد خودی بوده باشد و به همین دلیل از هنگام دستگیری تاج زاده اطلاعیه و بیانیه و مطالب گوناگون در حمایت از تاج زاده و محکومیت دستگیری وی، بدون اینکه اشاره ای به دیگر دستگیر شدگان بکنند، در سطح گسترده طی چند روز گذشته ادامه داشته است.
روزنامه مردم سالاری، ۲۰ تیر در صفحه اول خود با تیتر درشت به موضوع دستگیری تاج زاده اشاره دارد و با نقل قول از محمد خاتمی، می نویسد:” ای کاش به جای بازداشت های جدید، گام های محکمی در جهت خود اصلاحی برداشته می شد.” این نقل قول از طرف شخصی بیان می شود که خود هشت سال ریاست جمهوری را در اختیار داشت و حامیان وی هم توانستند مجلس ششم را تحت اختیار خود درآورند و در نهایت با مماشات و گام برداشتن به طرف نیروهای سرکوب گر و پشت کردن به مطالبات مردم، یک فرصت تاریخی دیگر را از مردم گرفتند. در گزارش روزنامه مردم سالاری که تقریبا مفصل هم می باشد، منحصرا تاج زاده مورد اشاره قرار گرفته است و نسبت به دیگر دستگیری ها، هیچ اشاره ای نشده است. سایت جماران در دو گزارش خبری نوشته ای از روزنامه هم میهن و بیانیه حزب مجمع ایثارگران را آورده که در مورد دستگیری تاج زاده مطالبی نوشته و سوالاتی را نیز از مسئولان قضایی کرده اند. روزنامه اعتماد در همان تاریخ با اینکه اشاره ای کوچک به دستگیری دو سینماگر کرده است اما عمدتا گزارش مربوط به این دستگیری ها را اختصاص به تاج زاده داده است.
بهار نیوز، ۲۰ تیر، سخنان کیانوش راد، نماینده سابق مجلس را آورده که در در رابطه با گفت و گوی اخیرش با تاج زاده از قول وی، می گوید:” می گفت هرکس مردم را ناامید کند، چه در حاکمیت و چه در میان فعالان سیاسی آب به آسیاب دیکتاتوری و استبداد ریخته است. کسانی به او و راهش، که اصلاحاتِ مسالمت جویانه ی قانونی و مردمی و تدریجی و درون نظامی است دل بستهاند و راه خویش را از براندازان و خشونت ورزان جدا نموده اند و طعن و لعن و مخالفت ها و دشمنی های آنان را به جان خریده اند. اما چرا آنها را ناامید می کنند. چرا راه قانونی انتقاد، ولو تند و گزنده را میبندند. چرا برخی همه را ناامید و سرخورده و عصبی و گوشه گیر می خواهند.”
سخنان کیانوش راد، بازتاب عینی از تفکری است که اصلاح طلبان حکومتی برای سال ها خود را به آن آویزان کرده اند. کیانوش راد بدون اشاره به دلایل دستگیری سعی دارد این نظر را القا کند که این نحله فکری برانداز نیست، ضد حکومت نیست و خواستار تحکیم و پایداری این رژیم است وبه همین دلیل هم لحن صحبت های وی در چارچوب نرم و بدون خطر ابراز شده است. در سخنان کیانوش راد هم هیچگونه صحبتی در مورد دیگر دستگیری ها نشده است.
حرب اتحاد ملت که تشکلی درون حکومتی و فاقد پایگاه اجتماعی است در بیانیه ای که از نظر محتوا، با سخنان کیانوش راد همسو می باشد، آورده است:” تاجزاده همواره خود را اصلاحطلب معرفی کرده و با تاکید بر ضرورت اصلاح ساختارها، بر قانونگرایی و خشونتپرهیزی تصریح داشته است. در آرایش سیاسی امروز جامعه ما که در یک طرف حاکمان و حافظان وضع موجود قرار دارند و در طرف دیگر براندازان با وجه سلبی مشترک و وجه ایجابی بسیار پراکنده و متشتت، در هر دو سو افق تیره و تار مینماید. در این شرایط اصلاحطلبی منشی است که در میانه قرار دارد و در پی گشودن مسیری است که کشور را اولا به وضعیتی تیره و تارتر از آنچه امروز است نرساند و ثانیاً افق روشنى براى توسعه کشور و بهروزى ملت بگشاید.” مشخص نیست از نظر حزب اتحاد ملت، دیگر دستگیر شدگان جزو کدام نحله فکری هستند؟ آیا جزو جریانی است که خواستار اصلاحات بنیادین است؟ آیا از نظر این حزب این دستگیر شدگان برانداز هستند؟ آیا دیگر دستگیر شدگان خشونتی اعمال کرده اند؟ و به راستی چه تفاوتی بین دیگر دستگیر شدگان و تاج زاده وجود دارد که دریک مورد سکوت مطلق این نحله فکری را می بینیم و در مورد دیگر بیانیه، اطلاعیه و اظهارنظر گسترده در سطح وسیع را باید شاهد بود.
روزنامه شرق هم تقریبا سیاستی مشابه دیگر رسانه ها اتخاذ کرد و فقط درج خبر سینماگران را به نقل از ایرنا انتشار داد اما بیشتر مطلب مربوط به تاج زاده بود.
روزنامه همدلی در گزارش دیگر نوشت: “بعد از اعلام این خبر علی شکوریراد سخنگوی جبهه اصلاحات در گفتوگو با ایلنا، درباره آخرین خبرها از جلسه جبهه اصلاحات گفت: «بنا بر پیشنهاد اعضا و تصمیم هیأت رییسه، مجمع عمومی جبهه عصر شنبه عصر جهت بررسی موضوع بازداشت آقای مصطفی تاجزاده بهصورت فوقالعاده تشکیل جلسه خواهد داد.”
به راستی چه اتفاق غیر طبیعی افتاده است که این جبهه هم اکنون خواستار جلسه فوق العاده گردیده است؟ آیا سرکوب ها و کشتارهای سال ۹۸ نیازمند جلسه فوق العاده نبود؟
واکنش اصلاح طلبان حکومتی نسبت به دستگیری تاج زاده نشان می دهد که آنان به روشنی واقف هستند که برای مقابله با سرکوب گری ها، حداقل کاری که گروه ها و فعالان سیاسی می توانند انجام دهند، محکوم کردن چنین رویه هایی است و اتفاقا چنین مهمی از طرف این نحله فکری انجام گرفته است اما این مهم فقط و فقط برای تاج زاده بوده است و انگاری، دیگرانی که دستگیر و زندانی شده اند اصلا وجود خارجی ندارند. به علاوه ما در مقاطع گوناگون در صحنه سیاسی میهن مسایل بغرنجی را شاهد بوده ایم که نیازمند موضع گیری شفاف بوده است و در این زمینه اصلاح طلبان سیاست سکوت توام با مماشات را برگزیده اند. بحث در اینجا این نیست که نباید دستگیری تاج زاده محکوم شود، بحث بر سر این است که یک بام و دو هوای اصلاح طلبان حکومتی کارکردهای گذشته خود را از دست داده است و افکار عمومی را به این واقعیت رسانده است که منافع اکثریت این نحله فکری با بقای این رژیم و طبعیتا با ادامه سرکوب های این رژیم گره خورده است و بزنگاه های حساس ماهیت این جریان که سال ها اعتماد قابل توجهی از مردم را به دست آورده بود، به پایین ترین حد خود رسیده است. نکته دیگری که در این راستا باید بر آن انگشت گذاشت این است که تداوم سیاست سرکوب رژیم همچنان پابرجاست و پایانی بر آن متصور نیست. این رژیم ماهیتا برای بقا نیازمند سرکوب است. متاسفانه نیروهای سیاسی مخالف حاکمیت، بخصوص نیروهای مترقی ارزیابی واقع بینانه از توازن قوا ندارند و مکرر در بیانیه های شعاری، خبر از سرنگونی حاکمیت و بن بست رژیم می دهند. درست است که خیزش های اجتماعی، فقر، گرانی و بیکاری و تنش های اجتماعی در ایران به حد اعلای خود رسیده است اما این بدان معنا نیست که ما در آینده ای نه چندان دور شاهد فروپاشی این رژیم باشیم. نارضایتی گسترده در ایران از رژیم حاکم در عالی ترین سطح خود قرار دارد ولی این پتانسیل نیازمند برنامه راهبردی است که بتوان آن را از قوه به فعل تبدیل کرد. اینکه این مهم چگونه باید عملی شود راهکارهای متفاوتی را طلب می کند و لازمه آن همکاری نیروهای مترقی در این زمینه است. با توجه به فضای حاکم بر نیروهای سیاسی مخالف حاکمیت، بعید است چنین امر مهمی صورت تحقق به خود بگیرد اما حداقل کاری که می توان انجام داد این است که از طرح شعارهای غیر واقع بینانه که حکومت را در آستانه سرنگونی ارزیابی می کند اجتناب کرد.
چرا راه دور میروید؟ اعلامیه اکثریت را ملاحظه بفرمایید!
فراموش نکنیم که اپوزیسیون را به هر شکل و فرمش را در مقابل حاکمیت باید حمایت کرد.
تاجزاده اگر اپوزیسیون نباشد دستگیر نمیشد و گرچه دیدگاه ایشان با ما خیلی متفاوت است ،دمکراسی به ما وظیفه دفاع از ایشان را میدهد و باید هم از ایشان دفاع کرد.
دروظیفه دمکراتیک شکی نیست ولی افزایش وزن و اهمیت بازداشت ایشان حکایت از این دارد که آقایان هنوز دل در گرو “اصلاحاتی ها”دارند برای مقایسه نگاهی به اعلامیه ح ت ا بیاندازید!
شعار سرنگونی تنها وسیله کم بهای مردم ، برای نشان دادن نفرت خویش از این حاکمیت است!
“حداقل کاری که می توان انجام داد این است که از طرح شعارهای غیر واقع بینانه که حکومت را در آستانه سرنگونی ارزیابی می کند اجتناب کرد.”
نویسنده خیلی خوب شروع کرده و ادامه داده است ولی متاسفانه در آخرین جمله خود در باتلاق اصلاحطلبی گیر کرده است!