جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

موج دوم دولت‌های چپ آمریکای لاتین می‌تواند قدرتمندتر از موج اول باشد – برگردان: حمید پارسا

لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، رئیس جمهور سابق برزیل، در تظاهرات روز کارگر در ۱ مه ۲۰۲۲، در سائوپائولو، برزیل (رودریگو پایوا / گتی ایماژ)

چند سال پیش، مفسران از مرگ چپ آمریکای لاتین خبر می دادند. اما اگر لولا در انتخابات ریاست جمهوری پاییز امسال در برزیل پیروز شود، چپ برای اولین بار بر شش اقتصاد بزرگ منطقه حکومت خواهد کرد.

تا همین اواخر، مفسران آمریکای لاتین به طور گسترده در مورد “نزول” اجتناب ناپذیر موج چپ گرایی گزارش می کردند. در اواسط دهه ۲۰۱۰، رونق کالایی که از اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز شده بود، به سرعت رو به کاهش گذاشت. جناح راست از این فرصت استفاده کرد تا مخالفان خود را از طریق کارزارهای خرابکاری، تبلیغات و رسوایی بی‌ثبات کند. دولت‌های چپ در همه جبهه‌ها با بحران مواجه بودند.

در نیمه ی دوم دهه ی گذشته، چه از طریق انتخابات (آرژانتین)، «کودتای پارلمانی» (برزیل)، «کودتای خاموش» (اکوادور)، یا کودتای نظامی آشکار (بولیوی)، چرخش به چپ جای خود را به دولت های راست جدید در منطقه داد. جنبش‌های اجتماعی خسته یا حتی بدتر از آن، در تقابل مستقیم با دولت‌های چپ به نظر می‌رسیدند و فاقد انرژی یا اراده لازم برای دفاع از دولت های چپ در برابر حمله جناح راست بودند.

اگر لولا در برزیل برنده شود، تا پایان سال، شش اقتصاد بزرگ آمریکای لاتین برای اولین بار تحت سلطه چپ‌گرایان قرار خواهند گرفت

امروزه جایی بهتر از آمریکای لاتین برای اندیشیدن در مورد جایگزین های نئولیبرالیسم و ​​اقتدارگرایی وجود ندارد. پیروزی تاریخی گوستاوو پترو در کلمبیا احتمالاً با موفقیت لولا در انتخابات ریاست جمهوری اکتبر برزیل همراه خواهد شد تا چرخه ای از پیروزی های انتخاباتی برای چپ به پایان برسد. تا پایان سال، برای اولین بار در تاریخ، شش اقتصاد بزرگ آمریکای لاتین – آرژانتین، برزیل، شیلی، کلمبیا، مکزیک، و پرو – همگی به نوعی تحت حاکمیت جناح چپ خواهند بود.

به دست آوردن زمین جدید

موج چپ گرایی («جزر و مد صورتی») بازگشت به ترقی خواهی و نوید یکپارچگی منطقه ای را که با ظهور موج اول چپ گرایی در دو دهه پیش همراه بود، در چشم انداز قرار داده است. اما چیزهای زیادی، هم در زمینه اجتماعی-اقتصادی و هم در ویژگی ائتلاف های سیاسی در این منطقه، جدید است.

تنها دو دولت که بخشی از موج اولیه چپ گرایی بودند – نیکاراگوئه و ونزوئلا – در قدرت باقی مانده‌اند. سایر دولت‌های موج اول که قبلاً سرنگون شده بودند، مانند دولت‌های آرژانتین، بولیوی و احتمالاً برزیل، پس از پیکربندی مجدد در احزاب و رهبری خود به قدرت بازگشته‌اند. اما مهم‌تر از آن، چندین کشور که به دلایل مختلف به موج اول چپ گرایی نپیوستند – کلمبیا، هندوراس، مکزیک، پرو و ​​شیلی – از طریق سناریوهای بسیار متفاوت از موج اول، همگی تحت حاکمیت جناح چپ قرار گرفته‌اند.

این کشورها نزدیک ترین متحدان واشنگتن در منطقه بودند. همه قراردادهای تجارت آزاد با ایالات متحده داشته اند. کلمبیا، پرو و ​​مکزیک کشورهای کلیدی در “جنگ با مواد مخدر” هستند. کلمبیا مدت‌هاست نقش نیابتی آمریکا را در تضعیف و بی‌ثباتی چپ در منطقه بازی کرده است. پیروزی های انتخاباتی چپ در این کشورها نه تنها برای غلبه بر آزار و اذیت و خشونت ضد کمونیسم، بلکه در ضربه زدن بیشتر به هژمونی رو به زوال ایالات متحده در آمریکای لاتین قابل توجه است.

هژمونی نئولیبرالی دهه ۱۹۹۰ که برای اولین بار توسط دولت های موج اول چپ شکسته شد، هرگز توسط جانشینان جناح راست آنها به طور کامل بازسازی نشد

موفقیت چپ علامت روشنی است که نشان می دهد هژمونی نئولیبرالی دهه ۱۹۹۰ که برای اولین بار توسط دولت های موج اول چپ شکسته شد، هرگز به طور کامل توسط جانشینان جناح راست آن ها بازسازی نشد. تلاش های راست‌گرایانه اخیر که با حمایت کم مردمی، ائتلاف‌های حکومتی پراکنده و فقدان برنامه اقتصادی مشخص می‌شود، هرگز به پای سلطه ی پیشینیان خود نرسید و شکست آنها راه را برای بازگشت چپ باز کرد.

مهمتر از آن، این پیروزی های انتخاباتی گواهی بر قدرت بسیج اجتماعی است که در سال های اخیر منطقه را فرا گرفته است، حتی اگر اکثر دولت های چپ جدید مستقیماً از آنها بیرون نیامده باشند. در حالی که دیکتاتوری‌های راست‌گرای دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جنبش‌های مدنی، کارگری و دهقانی (کمپیسینو) را از بین بردند و چپ را حداقل برای دو دهه نابود کردند، سرکوبی که توسط دولت‌های راست‌گرای اخیر به راه انداخته شد، نتوانست صدای چپ را خاموش کند.

حتی قبل از شیوع همه‌گیری در سال ۲۰۱۹ و ادامه آن تا سال ۲۰۲۲، هزاران هزار نفر در سراسر آمریکای لاتین علیه سیاست‌های ریاضتی مورد حمایت صندوق بین‌المللی پول (IMF) دست به اعتراضات پایدار زدند. در آرژانتین، شیلی، کلمبیا و اکوادور، یک جنبش رادیکال بازسازی شده توانست حضور قدرتمندی در خیابان ایجاد کند، دولت‌های نئولیبرال را تضعیف و – به استثنای اکوادور – راه را برای روی کار آمدن دولت‌های مترقی باز کند.

تجدید بسیج اجتماعی

در آرژانتین، بولیوی و برزیل، چپ تضعیف شده بود، اما با این وجود نشان داد قدرت کافی در خارج از حکومت برای مقاومت در برابر حمله راست و بازگرداندن دولت های چپ به قدرت ایجاد کرده است.

در بولیوی، جنبش‌های اجتماعی که پایه‌های به قدرت رسیدن جنبش سوسیالیسم (MAS) در سال ۲۰۰۶ تحت رهبری اوو مورالس بودند، به همان اندازه در مخالفت با دولت ژانین آنیز پس از کودتای ۲۰۱۹ قدرتمند عمل کردند. تظاهرات مداوم، آنیز را مجبور کرد تا در نهایت انتخابات را در اکتبر ۲۰۲۰ پس از دو بار لغو آن، برگزار کند.

تنش‌هایی که در دولت جنبش سوسیالیسم به وجود آمده بود مانع از آن نشد که حتی سرسخت‌ترین منتقدان چپ نیز در حمایت از MAS تحت رهبری جدید لوئیس آرس بسیج شوند. زندانی کردن آنیز به دلیل نقش او در کودتا، توانست حمایت گروه های بومی را که قبلا از جنبش سوسیالیسم ناامید شده بودند، از جمله رهبرانی که از مورالس انتقاد کرده بودند، را به دست آورد.

در برزیل، روابط بین حزب کارگران (PT) و جنبش‌های اجتماعی که تحت حکومت حزب کارگران تضعیف شده بود، در مواجهه با کودتای نرم علیه دیلما روسف و سرکوبگری دولت ژایر بولسونارو علیه جنبش‌های اجتماعی تجدید شد. انتخاب جرالدو آلکمین فرماندار محافظه‌کار سابق به عنوان معاون لولا، جنبش کارگران بی‌زمین (MST) و دیگر سازمان‌های چپ را از حمایت از نامزدی ریاست‌جمهوری او در انتخابات اکتبر و دیگر پیشنهادها برای جبهه‌ای گسترده علیه رهبری بولسونارو دور کرد.

حزب کارگران برزیل برزیل هنوز به‌عنوان حزبی در نظر گرفته می‌شود که جنبش‌های اجتماعی می‌توانند به طور مؤثر برنامه‌های خود را از طریق آن پیش ببرند

حزب کارگران برزیل هنوز به عنوان حزبی تلقی می شود که جنبش های اجتماعی می توانند به طور مؤثر برنامه های خود را از طریق آن پیش ببرند. جنبش کارگران بی زمین (MST) از تشکیل کمیته های مردمی و اضافه شدن به دستور کار ریاست جمهوری لولا، با هدف توسعه برنامه ای و اطمینان از توجه به خواسته های طبقه کارگر به دستور کار ریاست جمهوری لولا حمایت کرده است.

تنها در اکوادور اصطکاک بین دولت قبلی رافائل کوریا و جنبش‌های اجتماعی مانع از بازگشت کورئیزمو به قدرت شد. آندرس آرائوز سال گذشته به عنوان نامزد اتحادیه امید (یونس) برای ریاست جمهوری نامزد شد. یونس به عنوان نسخه بازسازی شده حزب قبلی کوریا پس از خیانت معاون رئیس جمهور سابق، لنین مورنو به کوریا و انقلاب شهروندان، راه اندازی شد.

با وجود کمپین کثیف مورنو، آرائوز و یونس همچنان از محبوبیت قابل توجهی برخوردارند. با این حال، پیروزی گیلرمو لاسو، بانکدار محافظه‌کار در برابر آرائوز در انتخابات ۲۰۲۱، – بر اثر اختلافات طولانی مدت بین جنبش قدرتمند بومی اکوادور و انقلاب شهروندان کورئا – تسهیل شد. در دور دوم انتخابات، یاکو پرز، کاندیدای پاچاکوتیک، از حامیان خود خواست رأی بی‌ثمری بدهند و تاکید کرد نه استخراج‌گرایی کورئیزمو و نه نئولیبرالیسم لاسو بیانگر خواست های جوامع بومی نیستند.

جنبش بومی در موضع خود نسبت به کوریسمو اختلاف نظر داشت و رئیس کنفدراسیون ملیت های بومی اکوادور (CONAIE) جیمی وارگاس در آخرین لحظات حاضر به حمایت از آرائوز نشد. اما این امر مانع از آن نشد که ۱.۷ میلیون اکوادوری رای سفید داده و پیروزی لاسو را تضمین کنند. مدافعان رای باطل معقتد بودند می توانند دولت لاسو را از طریق بسیج های توده ای مانند بسیج هایی که در حال حاضر کشور را به بن بست می کشانند، سرنگون کنند.

ایجاد ائتلاف های جدید

در کشورهایی که چپ برای اولین بار انتخاب شده است، احزاب استراتژی متفاوتی نسبت به موج اولیه ی چپ گرایی در برابر جنبش‌های اجتماعی اتخاذ کرده‌اند. در حالی که در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، شورش‌های انفجاری دولت‌های نئولیبرال را به زانو درآورد و دولت‌های چپ را مستقیماً به قدرت سوق داد، دولت‌های چپ اخیر از طریق فرآیندهای تدریجی ائتلاف‌سازی در پس زمینه اعتراض اجتماعی و فرسودگی راست نئولیبرال ظهور کردند.

دولت های چپ اخیر از طریق فرآیندهای تدریجی ائتلاف سازی در پس زمینه اعتراض اجتماعی و فرسودگی راست نئولیبرال ظهور کرده اند

در شیلی، بیش از یک دهه است که اعتراضات دانشجویی، اعتصابات معلمان، درگیری‌های بومی، و جنبش‌های بازنشستگان و فمینیستی شکل گرفته است. این چپ احیا شده زمینه را برای بسیج اجتماعی پایدار فراهم کرد و در سال ۲۰۱۹ جنبش های اجتماعی آغاز شد. جنبش همچنین فضای مناسبی برای اتحاد جدید بین جنبش دانشجویی Frente Amplio (FA)، حزب کمونیست و سایر جنبش‌ها فراهم آورد و منجر به تشکیل جنبش «کرامت» گردید.

در طول دهه ۲۰۱۰، جبهه ی گسترده ی چپ شیلی از استراتژی ایجاد قدرت در نهادهای دولتی، اعم از ملی و محلی پیروی کرد. در جریان بسیج ۲۰۱۹، جبهه ی چپ به نفع معترضان موضع گرفت و از سباستین پینیرا، رئیس‌جمهور راستگرا خواست تا وضعیت اضطراری را لغو کند. این جبهه موضوع نقض حقوق بشر را به دادگاه کیفری بین‌المللی ارجاع داد و به دنبال استیضاح پینیرا بر آمد.

به طور مشابه در کلمبیا، یک دهه بسیج توده ای – از جمله اعتراضات دانشجویی ۲۰۱۱ و ۲۰۱۸، اعتصابات ارضی ۲۰۱۳ و ۲۰۱۶، و اعتصابات ملی ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ – بحرانی را برای جناح راست ایجاد کرد. این اعتراضات همراه با امضای توافقنامه صلح در سال ۲۰۱۶ بین دولت کلمبیا و جنبش شورشی فارک، راه را برای یک تغییر عمده در صحنه سیاسی کشور باز کرد.

رئیس جمهور جدید این کشور، گوستاوو پترو، قهرمان این بسیج ها نبود و پس از دو دهه مناصب دولتی، بسیاری از کلمبیایی ها او را به عنوان بخشی از تشکیلات سیاسی می دیدند. با این وجود، بسیج‌های مردمی توانستند اتحاد سیاسی متشکل از جنبش‌های مختلف از جمله حزب کمونیست، اتحادیه میهن‌پرستانه، کنگره دو لوس پوئبلوس، و جنبش‌های بومی و محیط‌زیست را حول پترو ممکن سازند.

پترو در دوران شهرداری بوگوتا، زمانی که دادستان کل، الخاندرو اوردونز، تلاش کرد تا او را به دلیل تلاش برای جلوگیری از خصوصی‌سازی دفع زباله‌های شهر از سمت خود برکنار کند، به چهره‌ی اعتراضات مردمی تبدیل شد. در سال ۲۰۱۳، پترو اشغال دسته جمعی میدان بولیوار مرکزی بوگوتا را رهبری کرد که بعدا به “پلازا د لس ایندیگنادوس” تغییر نام داد. جنبش پشت سر پترو مجموعه‌ای از گروه‌های مخالف راست‌گرایان را گرد هم آورد: فعالان فمینیست، جنبش‌های LGBTQ و کمپین های ضد گاوبازی به او پیوستند.

اگرچه پترو رهبر اعتصابات ملی ۲۰۱۹ یا ۲۰۲۱ نبود، معاون او، فرانسیا مارکز، فعال محیط زیست و فمینیست آفریقایی-کلمبیایی و وکیل حقوق بشر، بسیار فعال بود و در دفاع از حقوق بشر در برابر معترضان سخنرانی می کرد. پترو در مبارزات انتخاباتی خود در سال ۲۰۲۲ خواسته های معترضان را تقویت کرد و قول داد پلیس ضد شورش ESMAD را برچیند، شرط خدمت سربازی را برای مردان جوان لغو کند و نیروی پلیس را تحت کنترل وزارت دادگستری قرار دهد.

در هندوراس، حزب شیومارا کاسترو (Libre) از اپوزیسیون گسترده مردمی که پس از کودتا علیه مانوئل زلایا در سال ۲۰۰۹ شکل گرفت، ظهور کرد. در طول چندین سال، آنها یک حضور قدرتمند در خیابان ایجاد کرده و بسیج توده ای را با فشار بین المللی بر رژیم ترکیب کرده اند.

ابرهای طوفان اقتصادی

یکی دیگر از ویژگی های متمایز کننده موج دوم چپ گرایی این است که در یک لحظه اقتصادی بسیار متفاوت ظاهر شده است. آمریکای لاتین قاره ای بود که بیشترین تأثیر را از همه گیری کووید-۱۹ گرفت. رشد تولید ناخالص داخلی در سال گذشته به بیش از ۶ درصد رسید، اما برای جبران کاهش ۶ درصدی سال ۲۰۲۰ کافی نبود.

در پنج سال قبل از همه‌گیری، این منطقه یک “نیم دهه از دست رفته” رشد پایین را تجربه کرده بود. با فروپاشی اقتصادی در سال ۲۰۲۰، بهبودی اندک در سال ۲۰۲۱، و پیش‌بینی رشد ضعیف در سال ۲۰۲۲، این منطقه با «دهه گمشده» دیگری از توسعه مواجه است. بیست و پنج میلیون نفر در طول این همه گیری شغل خود را از دست دادند و کسانی که از آن زمان به بعد شغل جدیدی پیدا کرده اند، با کار کیفی پایین تر و ناپایدارتر مواجه هستند.

با فروپاشی اقتصادی در سال ۲۰۲۰، بهبودی اندک در سال ۲۰۲۱، و پیش بینی رشد ضعیف در سال ۲۰۲۲، آمریکای لاتین با یک دهه از دست رفته دیگر توسعه مواجه است

قیمت جهانی کالاها افزایش یافته است، اما این روند همان فرصتی را که در دهه ۲۰۰۰ به وجود آمد، برای کشورهای آمریکای لاتین فراهم نمی کند. رونق قبلی کالاها عمدتاً ناشی از رشد پایدار چین و سایر بازارهای نوظهور بود که تقاضای بالایی برای مواد خام ایجاد کرد. افزایش قیمت های فعلی به جای رونق اقتصادی ناشی از اختلالات زنجیره تامین ناشی از کووید و جنگ در اوکراین بوده است.

از آنجایی که چین با مشکلات اقتصادی مواجه است، بعید است قیمت کالاها رشد طولانی مدتی را تجربه کند، در عوض بی ثبات تر می شود. هر گونه افزایش قیمت به همان اندازه با کمبود و قیمت های بالاتر برای واردات جبران می شود. در حالی که موج چپ گرایی قبلی با یک رونق اقتصادی همراه بود، دولت‌های چپ کنونی بر عکس با چشم‌انداز ورشکستگی مواجه هستند.

جعل یک مدل جدید

تصمیم فدرال رزرو ایالات متحده برای افزایش نرخ بهره باعث فرار سرمایه گذاران از اقتصادهای در حال توسعه به سمت “پناهگاه های امن” مانند ایالات متحده خواهد شد. در پاسخ، بانک‌های مرکزی آمریکای لاتین نرخ‌های بهره خود را به امید راضی کردن سرمایه‌گذاران خارجی فراری افزایش می‌دهند. اما این افزایش به ضرر کارگران کشورهایشان تمام می شود.

آمریکای لاتین با سطح بالایی از بدهی عمومی وارد همه گیری شد و از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ سطح بدهی از ۶۹ به ۷۹ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است. علیرغم لفاظی های صندوق بین المللی پول از زمان بحران سال ۲۰۰۸، در عمل، این صندوق از سیاست اعمال ریاضت و صرفه جویی دست بر نداشته است. نبردهای بزرگ بر سر بحران هزینه های زندگی و هزینه های عمومی مانند آنچه در حال حاضر در خیابان های اکوادور در جریان است، احتمالاً گسترش خواهد یافت.

در فقدان حلقه ی جادویی رونق کالاها برای تأمین مالی برنامه‌های اجتماعی، دولت‌های چپ جدید باید با کاهش نابرابری از طریق اصلاحات ساختاری، سیستم مالیاتی بازتوزیع‌کننده‌تر و افزایش هزینه‌های اجتماعی شروع کنند

در فقدان حلقه ی جادویی رونق کالاها برای تأمین مالی برنامه‌های اجتماعی، دولت‌های چپ جدید باید با کاهش نابرابری از طریق اصلاحات ساختاری، سیستم مالیاتی بازتوزیع‌کننده‌تر و افزایش هزینه‌های اجتماعی شروع کنند. از آنجایی که نهادهای قدرت دولتی بین روسای جمهور چپ تقسیم شده است، تلاش برای انجام این کار با درگیری همراه خواهد شد. در جریان چنین مبارزاتی، دولت ها می توانند پایگاه های مردمی ایجاد کنند.

دشواری های اقتصادی نیز می‌توانند فرصت‌هایی را ایجاد کنند. پایان رونق کالاها چشم انداز رشد اقتصادی را کاهش داده است، اما راه را برای یک دستور کار رادیکال تر ِ فراتر از استراتژی اقتصادی موج اول چپ گرایی بر اساس استخراج منابع ملی باز می کند.

پترو رئیس جمهور کلمبیا و گابریل بوریک رئیس جمهور شیلی قول داده اند که محیط زیست را در راس برنامه های خود قرار دهند. پترو متعهد شده است نه تنها به اکتشافات جدید نفت در کلمبیا پایان دهد، بلکه با دیگر رهبران مترقی برای انتقال عادلانه نفت در سراسر منطقه همکاری کند. بوریک در رویداد «آمریکای سبز ما» شرکت کرد، جنبشی که طرحی را برای یک قرارداد جدید سبز پس از همه گیری پیشنهاد می کند. او توافقنامه اسکازو در مورد عدالت زیست محیطی را هم امضا کرده است.

اگرچه رابطه بین دولت‌های چپ جدید و جنبش‌های اجتماعی هنوز تعریف نشده است، اما این امر فرصت های تازه ای را برای اتحادهای جدید با جنبش‌های زیست‌محیطی و اجتماعی که با دولت‌های چپ قبلی دچار تنش شدند، باز می‌کند. این به نوبه خود فرصت هایی را برای چپ ایجاد می کند تا در خارج از حکومت، قدرت بسازد و در سایه ی امواج چپ گرایی یک دستور کار رادیکال تر را در برابر خود قرار دهد.

منبع: ژاکوبن – کیلا سانکی – این مقاله توسط حمید پارسا برای اخبار روز ترجمه شده است.
کیلا سانکی در دانشکده تجارت و مدیریت در دانشگاه کوئین مری لندن تدریس می کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=161344 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x