پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

«چپِ محورِ مقاومتی ایران»، راستِ افراطی با ماسکِ چپ – فرج سرکوهی

چپِ ایران با مرزبندی روشن با جریان موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران» از سوئی و مرزبندی روشن با برخی که با ادعا و با گذشته‌ی چپ از جناحی از جمهوری اسلامی هواداری می‌کنند، می‌تواند تلاشِ راست را برای بدل کردنِ این گرایش‌ها به چماقی علیه‌ کلِ چپ خنثا کند...

چپِ ایران با مرزبندی روشن با جریان موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران» از سوئی و مرزبندی روشن با برخی که با ادعا و با گذشته‌ی چپ از جناحی از جمهوری اسلامی هواداری می‌کنند، می‌تواند تلاشِ راست را برای بدل کردنِ این گرایش‌ها به چماقی علیه‌ کلِ چپ خنثا کند

جریانِ کم‌شمار اما پرهیاهوی موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران» از سوئی و برخی کسان که با ادعا و با سابقه‌ی چپ از جناحی از حکومتِ اسلامی طرفداری می‌کنند، در جامعه و در گرایشِ چپ پایگاه و نفوذی ندارند اما مخالفانِ چپ و به ویژه برخی راست‌ها، این دو گرایش را در کنارِ سابقه‌ی همراهی حزبِ توده و سازمانِ اکثریت با استبدادِ دینی در نخستین سال‌های پس از انقلابِ اسلامی، به چمافی برای کوبیدنِ کلِ چپ در افکارِ عمومی بدل کرده‌اند. نه وزن و اهمیتِ نداشته‌ی «چپِ محورِ مقاومتی ایران» که بدل شدنِ آنان به چماقی برای کوبیدنِ کلِ چپ در افکارِ عمومی انگیزه‌ی نوشتنِ این یادداشت است.

با ادعای چپ در بسترِ راست

هوراکشیدن برای قدرت‌های سرکوب‌گر نظامی و امنیتی، ستایشِ نطامی‌گری، کف زدن برای سیاست‌های جنگ‌افرروزانه‌ی حکومت‌ها، تقدیسِ نیروهای سرکوب با توجیه «اقتدار» و «امنیت ملی»، هواداری از نظامی کردنِ اقتصاد و فرهنگ و سیاستِ خارجی در پوشش دفاع از « منافعِ ملی»، تکرارِ تبلیغِاتِ حکومتِ استبدادی در باره‌ی خطرِ «دشمن خارجی» که همین حکومت‌ها برساخته‌اند، هوراکشیدن برای سیاست‌هائی که دموکراسی، توسعه‌ی پایدار، رشدِ اقتصادی،  فرهنگ، منابعِ ملی، محیطِ زیست، رفاه، عدالتِ اجتماعی و.. را در پای نظامی‌گری قربانی می‌کنند، مخالفت با جنبش‌های آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه‌ی به حقِ مردم با توجیه «بهره‌برداری دشمنِ خارجی» و…. از شاخصه‌های شناخته‌شده‌ی راستِ افراطی در تاریخ و اکنون و در اغلبِ کشورها است.

مولفه‌های اصلی گفتارِ گروه اندک‌شمار اما پرهیاهوی موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران» کپی مضحکِی است از شاخصه‌های شناخته‌شده راستِ افراطی که با نقابِ «مبارزه با امپریالیزم» و برخی شعارهای کلی و توخالی «عدالت»‌خواهانه‌ی تزئین شده‌است اما حتا همین شعارهای توخالی  چپِ محورِ مقاومتی ایران نیز چیزی جز کپی‌برداری از راستِ افراطی نیست. جزب‌ها و گرایش‌های راستِ افراطی در اروپای کنونی و… از مخالفت با امریکا و اتحادیه اروپا ، مخالفت با «جهانی شدن»، حمایت از کم‌درآمدها و کارگران و… دم می‌زنند. بی‌دلیل نیست که چپِ محورِ مقاومتی ایران در اغلبِ مواضعِ خود از جمله طرفداری از پوتین و.. با راستِ افراطی جهان هم‌صدا و هم‌راه است. دشمنی دیرینه‌ی راست افراطی با دموکراسی پارلمانی و ستایشِ قدرتِ استبدادی نیز از دیگر بسترهای مشترکِ چپِ محورِ مقاومتی ایران با راستِ افراطی است.

مرهمی بر زخم‌های شوونیزمِ تحقیرشده‌

«چپِ محورِ مقاومتی ایرانی» از رهبرِ جمهوری اسلامی، استبدادِ دینی حاکم، سپاه پاسداران، ارتجاعی‌ترین جناحِ حکومتِ دینی/استبدادی/رانتی/نظامی جمهوری اسلامی، غنی‌سازی اورانیوم تا بمب یا تا آستانه‌ی بمبِ اتمی، موشک‌سازی، دخالتِ نظامی در منطقه، کمکِ نظامی و مالی به گروه‌های ارتجاعی حماس و حزب‌الله، نظامی کردنِ اقتصاد و جامعه و فرهنگ و سیاست و.. هواداری می‌کند و خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، چیزی جز شعبه‌ای از دستگاه تبلیغاتی حکومتِ اسلامی نیست.

از منظرِ روان‌شناختی شعارهای چپِ محورِ مقاومتی ایران مرهمی است بر زخم‌های ناسیونالیزم و شوونیزمِ تحقیرشده‌ای که در بسترِ حکومتِ اسلامی خوابِ «عظمت و قدرت» می‌بیند، «قدرتِ» جمهوری اسلامی را قدرتِ خود می‌پندارد و با موشک و بمب و غنی‌سازی و مداخله‌ی نظامی حکومتِ اسلامی بر زخمِ تحقیرِ شوونیزمِ و ناسیونالیزم افراطی خود مرهم می‌نهد.

کاریکاتورِ مضحک اما بی‌شباهت

جنبشِ چپِ ایران هنوز زخمِ سیاست‌های ناانسانی حزبِ توده و سازمانِ اکثریت را در دهه‌ی اول انقلابِ اسلامی بر تن داشته و از داغِ ننگِ آن سیاست‌ها رها نشده‌است. حزبِ توده و سازمانِ اکثریت در آن روزگار با شعارِ «اولویتِ مبارزه‌ی ضدامپریالیستی» مبارزه برای دموکراسی و علیه تبعیض‌های گوناگون از جمله تبعیضِ علیه زنان و… را فراموش و از «خطِ امام» یعنی از استبدادِ دینی و ضد ِمردمی، از حکومتی ضدِ مدرنیته و مخالفِ توسعه و عدالتِ اجتماعی و آزادی، از خشن‌ترین سرکوب‌ها و.. دفاع و با آن هم‌راهی کردند و خود نیز قربانی آن شدند. حزب توده و اکثریت با دفاع از یکی از سفاک‌ترین و ضد مردمی‌ترین استبدادهای تاریخ که سودای حذف همه‌ی مولفه‌های مدرنیته و بازگرداندنِ ایران را به پیش از مشروطه در سر داشت، چهره‌ای زشت از چپ ایران در تاریخ و افکارِ عمومی ثبت کردند هرچند بسیاری از سازمان‌ها و گرایش‌های چپ ایران در آن روزگار با حکومتِ اسلامی مخالف بوده و علیه آن مبارزه می‌کردند. «چپِ محورِ مقاومتی ایران» اکنون تصویرِ حزبِ توده و اکثریت آن روزگار را در افکارِ عمومی ایرانیان زنده می‌کند.

اما «چپِ محورِ مقاومتی ایران» چیزی جز کاریکاتورِ حزبِ توده و اکثریت نیست. بدان روزگار و در جهانِ دو قطبی برخی چپ‌ها، و نه همه‌ی ‌آن‌ها، اتحادِ شوروی را «سوسیالیزم به واقع موجود» می‌پنداشتند که نبود اما دست‌کم ادعای آن را داشت. اکنون سرمایه‌داری مافیائی اقتدارگرای مستبد بر روسیه‌ی پوتین مسلط و حکومتِ چین و کره شمالی و … حکومت‌هائی هستند توتالیتر بر پایه‌ی کار با مزدِ بردگی و سرکوب جنبش‌های کارگری و… در جنبشِ فلسطین بدان روزگار گرایش‌های مترقی حضوری چشم‌گیر داشتند و اکنون سازمان‌های ارتجاعی حماس و حزب‌الله و سازمانِ فاسد شده‌ی فتح جنبشِ فلسطین را به گروگان گرفته‌اند. موقعیتِ آن روزگار خطای بزرگِ حزبِ توده و اکثریت را در هم‌راهی با استبدادِ دینی توجیه نمی‌کند اما تفاوتِ بنیادینِ موقعیتِ آن روزگار با اکنون چهره‌ی مضحکِ «چپِ محورِ مقاومتی ایران» را به کاریکاتوری حقیر و بی‌شباهت بدل کرده‌است.

بسترِ مشترک و آبشخورِ نظری و سیاسی ناسیونالیست‌های راستِ اسلامی و غیراسلامی و ناسیونالیست‌های مدعی چپِ محورِ مقاومتی همان مولفه‌های اصلی راستِ افراطی و شوونیزمِ تحقیر شده‌ای است که از نظامی کردنِ اقتصاد و جامعه هواداری و با مفاهیمی چون احیاء عظمت ایران با ساختنِ بمب  و موشک، امنیت و منافعِ ملی با تعریفِ حکومتِ دینی، رسیدن به دریای مدیترانه، عمقِ استراتژیک، مبارزه علیه آمریکا و… جلق سیاسی و فکری می‌زند.

چپِ ایران با نقدِ صریح، روشن و بی‌پرده‌ی سیاست‌های حزبِ توده واکثریت در سال‌های اولِ جمهوری اسلامی، با مرزبندی روشن با جریان موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران» از سوئی و مرزبندی روشن با برخی که با ادعا و با گذشته‌ی چپ از جناحی از جمهوری اسلامی هواداری می‌کنند، می‌تواند تلاشِ راست را برای بدل کردنِ این گرایش‌ها به چماقی علیه‌ی کلِ چپ خنثا کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=161591 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

44 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nima
Nima
1 سال قبل

من ۳ نظر اصلی در مورد این متن دارم:
۱) بر خلاف آنچه آقای سرکوهی اشاره کردند، چپ و جمهوری اسلامی نه به خاطر دیدگاه های نظری مشترکشان، بلکه به خاطر منافع عملی و استراتژیک خود با یکدیگر همکاری کردند! چپ ها از جمهوری اسلامی حمایت می کردند (و میکنند ) نه به خاطر اشتراک نظری شان با جمهوری اسلامی، بلکه به این دلیل که می خواستند ایران را خارج از بلوک غرب ببینند!
۲) بر خلاف آنچه آقای سرکوهی اشاره کرده است، چپ‌هایی که نظر مطلوبی به جمهوری اسلامی داشتند، حاشیه‌ای و بی‌اهمیت نبودند. بلکه بسیار برجسته بودند. به عنوان مثال اکثر چهره های چپ نسبت به جمهوری اسلامی موافق یا حداقل بی طرف بودند: به آذین، کیانوری، طبری، نگهدار، مریم فیروز، احمد شاملو (در ابتدا) و این لیست طولانی است!
۳) متن آقای سرکوهی یک مطلب را چند بارتکرار می کند و از زبانی احساسی و پرخاشگرانه استفاده می کند که برای درک پدیده ها مناسب نیست.

کاظمی
کاظمی
1 سال قبل

به نظر میرسد طیف چپ، از سوسیال دمکرات و کمونیست و سبز و غیره، در ایران و جهان با صف بندی های جدیدی مواجه شده اند و مجبور به تعیین موقعیت خود با توجه به این شرایط جدید، خصوصا بعد از جنگ جاری، هستند. در ایران، تعیین این موضع پیچیده تر و دشوارتر است. برخی، مانند جناب سرکوهی، که تضاد اصلی جامعه ایران را تضاد مردم و جمهوری اسلامی می دانند و این را پیش شرط هر گونه تحول می دانند طبیعتا به جریان راست پروامریکایی نزدیک می شوند و در این مسیر چاره ای ندارند جز آن که جمهوری اسلامی را ملعون تر از راست پروامپریالیست، و روسیه و چین را خطرناک تر از امپریالیستهای غربی به سرکردگی امریکا بدانند. در دهه هفتاد و هشتاد طرفداران تئوری سه جهان با همین توجیه شوروی را امپریالیسم بالنده و امریکا را امپریالیسم رو به زوال می دانستند و همکاری با دومی علیه اولی را توجیه می کردند. آقای سرکوهی باید توضیح دهد که آیا برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی به عنوان پیش شرط تحول اجتماعی حاضر به همکاری با راست پروامپریالیست هست یا نه. شواهد و قرائن نشان می دهد که ایشان به این راه حل رسیده اند. البته می تواند توجیه کند که او فعال سیاسی نیست و به اصطلاح فقط مفسر قضایاست، که این البته توجیه ناچسبی است. اگر ایشان اعتقاد دارد که کمپین سرنگونی طلبی که ایشان به عنوان یک “چپ سوسیال دمکرات” دنبال می کند چه نیروی سازمان یافته قابل توجهی دارد که با سرنگونی جمهوری اسلامی جایگزین آن می شود باید این این نیرو را نشان دهد، وگرنه بدون وجود یک آلترناتیو ایشان و همه کسانی که از سرنگونی، بدون توجه به اینکه بعدش چه اتفاقی می افتد، تنها به عنوان نیروی کوچک تر در کمپ بزرگی که امپریالیسم آن را رهبری می کند عمل می کنند. به همان اندازه که چپ محور مقاومتی به جمهوری اسلامی می چسبد تا از انفعال سیاسی بگریزد، چسبیدن سرکوهی و چپهای قدیم به راست پروامپریالیستی، برای حفظ حضور در صحنه، جای سوال دارد. واقعیت امر این است که چپ محور مقاومتی چندان رسانه ای ندارد و اینکه این و برآشفتگی سرکوهی که حضوری فعال در ایران اینترنشنال و رادیو فردا با میلیون ها ببینده تریبون دارد جای شگفتی است. به نظر می رسد این برآشفتگی بیشتر محصول درگیری سرکوهی با ضمیرناخودآگاهی است که مفهوم سلطه و امپریالیسم را در جایی حفظ کرده و سرکوهی در تنهایی خود پاسخی برای این مفهوم به پس رانده شده ندارد.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  کاظمی

ما تجربه ۵۷ را پشت سر و در خاطره داریم
تنها بخاطر مبارزه علیه امپریالیسم چه شرقی و چه غربی این حاکمیت را با بی عملگی سر پا نگهداریم و یا حمایت کنیم نتیجه جالبی نداشت و نخواهد داشت.
وظیفه نیروهای دمکراتیک بیرون کشاندن مردم از این چاه است که در آن گرفتار شده ایم و نباید تحت تاثیر مسائل خارجی گر چه مهم هستند قرار بگیریم و تجربه ۵۷ را بشکلی دیگر تکرار کنیم .نیروهای دمکراتیک باید بر اصول خود تکیه کنند تا در تاریخ بتوانند سر بلند باشند و حکومت کردن فعلا هدف اصلی نیست.

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

جنابعالی از کدام اصول سخن می گوئید؟
حضور آقای سرکوهی در رسانه هائی مانند ایران اینترنشنال و رسانه های مشابه از نظر جنابعالی مطابق با اصول مورد نظر شماست ؟ برخورد «دموکراتیک» دارید و اعتقاد دارید شرکت در رسانه های که بودجه اش را «محض رضای خدا و بدون هیچ هدف خاصی »عربستان سعودی تامین می کند در راستای مبارزات «دموکراتیک» است؟

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

از هر تریبونی می‌توان و باید استفاده کرد این به مفهوم وابسته شدن و یا قرارداد بستن با هیچکس نیست .
با موضعگیری شما باید کاری نکرد چون دست دشمن ” خامنه ای” در کار است.

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

جناب کیا استفاده از هر تریبونی لزوما به معنای قراردادبستن نیست، اما بدون تردید به معنای زیرپاگذاشتن اصول است.
آیا عربستان دشمن خامنه ای است؟
عربستان از نظر شما رسانه راه اندازی کرده تا از منافع مردم ایران دفاع کند؟

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

کدام اصول منظور شماست؟
عربستان دوست خامنه ای هم نیست.
عربستان رسانه راه انداخته است ، که از خود در مقابل جمهوری اسلامی دفاع کندو نه برای دفاع از منافع مردم ایران.
دوستانه بگویم
که سوال وجواب های جنابعالی بیشتر به بازپرسی علنی شباهت یافته است که بهتر است کمی در مورد آن تامل کنید!

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

جناب کیا اضافه کردن قید «دوستانه» از خشونت کلام شما نمی کاهد.

به راحتی صحبت از «بازپرسی علنی » می کنید.

بنده در ارتباط با رسانه ای که بودجه اش از سوی عربستان سعودی تامین می شود نوشتم که شرکت افرادی که خود را مترقی و حافظ منافع مردم ایران می دانند در این رسانه خلاف اصول است.

شما هدف این رسانه را خلاصه می کنید به مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی.

جناب کیا فراموش کرده اید که این همان عربستانی است که همین چندی پیش یک روزنامه نگار را قطعه قطعه کرد و سپس در اسید ذوب کرد؟

حال اینترنشنال که بودجه اش از ظرف عربستان سعودی تامین می شود به قصد شکستن سانسور جمهوری اسلامی به افرادی مانند آقای سرکوهی بلندگو می دهد؟



می گوئید که از همه رسانه ها باید استفاده کرد.

یعنی هدف ، وسیله را توجیه می کند؟

بدین ترتیب دیگر بحث از اصول جائی ندارد.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

این سوالات و موضع گیری های شما سیاسی نیست ، چون هر کس که الفبای سیاست را بشناسد ، این سوال ها را می‌تواند جواب دهد.
جواب دادن من به این سولات دوستانه است ، چون احتمال میدهم که شاید کمکتان کند!
روراست این نمونه سوالات را در بازجویی تجربه کرده ام ، برای اطلاع جنابعالی!
در نتیجه ادامه سوال و جواب اگر بخواهد به اینشکل ادمه پیدا کند ، محظوریت خود را از اکنون اعلام می دارم.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

پا فشاری بر سولاتی که هر سیاسی جواب آنها را میداند، نا مطلوب است .
در یک بحث سازنده همیشه آماده ام ، ولی از ادامه بازجویی معذورم!

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

بعضی از افرادی که خود را فعال و مبارز سیاسی یا اجتماعی می نمایانند گاهی دچار مرض خود حق پنداری می شوند این مرض خود حق پنداری نمودش ایجاد یک شانیت کاذب محاکمه کنندگی برای فرد مریض است.
درمانش چیست
چگونه می شود فرد خودحق پندار را -که فکر می کند باید بقیه را محاکمه کند -درمان کرد؟
فکر می کنم دود کردن عنبرنسا است روزی سه بار صبح و عصر و شب است
که در ایران چند دانه ی این عنبرنسا شده هشتاد هزار تومان (ریدن الاغ هم منبع اقتصادی شده و هم خاصیت طبی پیدا کرده است)
طب اسلامی است کاریش نمی شد
وقتی گفتند اقتصاد مال خره شاید منظور این بوده که پهن خرمنبع فعالیت اقتصادی است

کاظمی
کاظمی
1 سال قبل

به نظر می رسد این مقاله بیش از آن که حمله به به اصطلاح چپ محور مقاومتی باشد توجیهی برای نزدیکی و همکلام شدن با جریانات راست و ارتجاعی مانند سلطنت طلبان و حضور مداوم و منظم در بلندگوهای امپریالیستی مانند رادیو فردا و یا رسانه های وابسته به عربستان از قبیل ایران اینترنشنال باشد. این قدر که سرکوهی غلاظ و شداد به چپ مقاومتی حمله می کند طرف مقابل نیز می تواند او را به همدستی نانوشته با امریکا، اسراییل و عربستان در یک جنگ پنهان برای ساقط کردن رژیم ایران شمرده شود. البته سرکوهی شرمگینانه ادعا می کند که غربی ها “دیگر” پروژه رژیم چنج را پیش نمی برند البته نمی گوید که این نه از سر دمکرات بودن و صلح طلبی آنهاست بلکه حاصل تغییرات عظیم اقتصادی اجتماعی و ژئوپلیتیکی جهانی و نیز جان سختی رژیم ایران بوده که فشار حداکثری ترامپ را تاب آورده است. می توان به سرکوهی نیز این اتهام را زد که با تبلیغ یک طرف علیه رژیم ایران، بدون آن که اندکی به پروژه ترسناک امریکایی اسراییلی که هدفش سرنگونی رژیم تا سرحد کلنگی کردن ایران و حتی خاورمیانه بپردازد، تنها شرایط ذهنی و روانی را برای “دخالت بشردوستانه” ناتو، چنان که در لیبی و افغانستان دیدیم، آماده می کند. به عنوان یک چپ سابق، سرکوهی باید توضیح دهد از چه زمانی مفهوم امپریالیسم از نظام فکری اش حذف شده. البته این تغییر ترسناک در آدمها چندان بی سابقه و غریب نیست.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  کاظمی

اگر پشیمانی شاخ داشت من بخاطر کامنت هایم در پای این مقالات, تاکنون چند شاخ در آورده بودم. طبق مدارک موجود در بایگانی سایت قدیم اخبار روز, جناب سرکوهی از شنبه ۲۲ مهر ۱٣٨۵ – ۱۴ اکتبر ۲۰۰۶, تا کنون هر چند گاه یکبار مرتبا در فیس عالیجناب زاکربرگ, به حل مسائل جهانی پرداخته و عده ای بیخبر چون من در اینجا به تفسیر این راه حل ها پرداخته ایم. عجالتا اگر بتوانیم روسیه و چین و کره شمالی و حماس و غیره را به زانو درآوریم ,- گوش شیطان کر – جز یقه و آستین, کار پوستین تمام شده است. 

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

عبارت “سرمایه‌داری مافیائی اقتدارگرای مستبد بر روسیه‌ی پوتین مسلط و حکومتِ چین و کره شمالی و …” از طرف آقای سرکوهی به دقت به کار برده شده زیرا هر سه کشور نامبرده به نوعی اقتدار گرایی و زورگویی را در جامعه حاکم کرده اند که مورد کپی برداری ولایت فقیه نیز میباشد. در ضمن روسیه و کره شمالی به عنوان بی اعتبار ترین حکومت های خود کامه توسعه و تامین اقتصادی را فدای غرب و امریکا ستیزی کرده اند.

میماند ان چند نقطه بعد از کره شمالی که مشمول تفسیر شخصی است. اگر مقصود بلوک شرق سابق است، ویتنام بهترین متحد اقتصادی و نظامی را در هیات های حاکمه امریکا پس از سقوط اردوگاه یافته است. مانور های مختلف نظامی که دو کشور علیه چین در دریای جنوبی چین برگزار کردند گواه این پیمان است.

نسل های جدید ویتنامی ها کوچکترین دشمنی و ستیزی با ایالات متحده ندارند، و ارجاع بعضی از چپ های ایران به ویتنام زمانی که کشور خودشان در عمق فساد و استبداد غوطه ور است فقط دایه مهربان تر از مادر است.

Shm
Shm
1 سال قبل

فرج سرکوهی مردیاستوار وثابت قدم وجسوراست انچه درموردحزب توده واکثریت گفت گرچه مختصر بسیا پرمعنی است جادارد تعمق کرد وانرا بسط داد وکل ان سیستم فکری رابه نقد کشید.ولی یک سئوال همیشه ذهن مرا مشغول داشته که درانقلاب ۵۷ باتوجه به رخ دادهای پیش وپس ان که حتی چپ باوچد اکثریتی قابل اعتنا ومجاهدینی کثیر خودرادراقلیتدمیدیدن وبراستی درمقابل حریف عوام فریب چنین بود
ایا باید به تعمیق شعارهای انقلابی مردمی پرداخت یا اقدام به انحلال موقت سازمانها
تا فروکش کردن وروشن شدن ماهیت ضدانقلابی
حاکمیت نمود.؟
نکته ای درمقاله درموردپوتین این عزیز گفت .
به نظرمن پوتین راباید علیرغم حکومتی که نمایندگی میکند دید:
وان مقابله باجهان ابرقدرتی امریکا ونظم جهانی است که اونماینده اش است.
بگذارید جهان چون قبل اکتبر چند قدرتی باشد
تا جنبشها ازین تضادها بهره برداری کنند.
فراموش نکنیم که چپ انچه از سوسیالیسم
میداند ومنابعی که دراختیار دارد ازاکتبر است
پیاده کردن اصول سوسیالیسم ومحو سرمایداری
کاری شاق وطولانی مدت وهمراه با ازمون وخطاست.
انانی که به سوسیالیسم واقعا موجود باهمه
کاستی هایش انتقاد دارند ایده الیست اند
ومشکلات عملی این اندیشه نو رانمیدانند وجایگزینی خیالی بران دارند.
مقایسه کنید بادولت های رفاه اسکاندیناوی
که باوجودسیستم سرمایه داری چقد باعث خوشحالی سوسالیست هابود.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  Shm

کامنتت قابل تامل و خوب است بجز آوردن پوتین و شستن دستهای خونینش!
این آقا پشت حاکمیت ارتجایی ایران را دارد می بندد و برای هر ایرانی هزینه داده ‘، چهره ای نامطلوب است و چه در آینده خواهد کرد هم قابل حدس زدن است ! ” آنچه در سوریه با همکاری خامنه ای انجام داد”

Shm
Shm
1 سال قبل
پاسخ به  کیا

عزیزمن این سیستم حاکمیت رهنمودهای حزب توده ازالمان شرقی وبلوک شرق است که متاسفانه کاربست چنین مدلی اگر حتی جزو اصول سوسیالیسم باشد که نیست مایه ازار وگریز است ومحو عدالت خواهی دردرون افراد .واین درحالی است که امور اقتصادی سیستم حاکم
سرمایه داری تجاری ووابسته.ست
نگران حمایت پوتین نباشید خوددول سرمایه داری حامی اینانند وانچه درپشت پرده میگذرد به جزاین .اب جوب انجا میرود که زمین شیب دارد وشیب اینا ترسیم شده.والا بااین همه فجایع چرااب ازاب تکان نمیخورد.فراموش نکنید انگیزه اینا درسوریه
جنبه شیعی دارد نه حمایت ازروسیه.روسیه نیازی باینا ندارد.انچه گروهی ازچپهای مادرموردروسیه میگویند همانی است که رسانه های راست واروپایی ها وانگلیس وامریکا میگوید .اکراین همیشه مال روسیه بوده شولوخف دردن ارام ازان گفته که نبردسرنوشت ساز باروسای سفید درانجا تمام شد .بعدشاینا.برای زینب حتی رقیه ای که وجود خارجی ندارد.رفته وان همه ایرانی رابکشتن دادند (حفظ حرم) هدف چیزدیگری است ویرانی ایران به بهانه مظلومیت شیعه.درقرن ۲۱.
میلونها دلار خرج میشود برای مثال درنیجریه فقیر که یک نفر شیعی شود.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  Shm

حال موضوع عوض شد و پای حزب توده ایران در میان آمد.
عزیزم آنزمان که توده ای ها اسرار داشتن با شوروی باید بود ، درست و یا غلط ، با این حکومت فعلی روسیه زمین تا آسمان فرق دارد.
آنزمان که گورباچف آلمان شرقی را معامله کرد ، شخص کیانوری آنرا خیانت خواند ، و نتیجه اش را هم می‌بینیم. آنچه راه توده انجام می‌دهد خط حزب توده نیست ، گر چه این یک گمانه زنی از طرف من است .

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

تو بگو که من چه میگویم…
بیگمان رویارویی با آنان که بگونه ای در “نگهدار”ی رژیم ویرانگر و تبهکار اسلامی ایران میکوشند، همخوان با خواسته های بیشینه مردمان ایران است. ازین نگرگاه، این کار آقای سرکوهی درست و پذیرفتنی است. 
چنین رویارویی اما با جمله پردازی های کلی روشنفکرانه (همانند آنچه نوشتار مینمایاند) شدنی نیست. نیاز اینست که با برخوردهای مشخص، شناساندن این “نگهدار”ان رژیم، توضیح نادرستی و زیانمند بودن سیاست های آنان، و همزمان با ارائه ی راهکارهای نتیجه بخش در پیشبرد مبارزات حق خواهانه مردم کوشا باشیم. مبارزه اصولی، کار نوشتارهای پرخاشگرانه و نسنجیده هر-از-گاهی نیست، کوشش پیگیر در برابر هرزه رویها و نشان دادن سوی درست و کارآمد حق جویی و پس راندن پیوسته ی “سلب مالکیت کنندگان” است.

آقای سرکوهی با درهم ریزی “اطلاعات” بدون آمار و سند خویش “روسیه‌ی پوتین (؟!) و حکومتِ چین و کره شمالی و … (دیگر کجا؟)” را حکومت‌هائی “توتالیتر بر پایه‌ی کار با مزدِ بردگی و سرکوب جنبش‌های کارگری و… (دیگر چه؟)” می شناسد. و چنین است که ادعاهای بزرگ بی پشتوانه او را به پیشداوریهای حباب گونه ای میکشاند که تاب پایداری در پهنه ی واقعیات را ندارند. وانگهی، نوشتار آقای سرکوهی آنچنان سردرگم است که خواننده در پایان می انگارد که آیا نویسنده نیز خود نمی پرسد که “تو بگو که من چه میگویم؟”

نکته ی دیگر: یک سوی بحث اینست که “حزب توده و اکثریت با دفاع از یکی از سفاک‌ترین و ضد مردمی‌ترین استبدادهای تاریخ (کشورمان) چهره‌ای زشت از چپ ایران در تاریخ و افکارِ عمومی ثبت کردند.” سوی دیگر اما اینست که شرایط و برآمد نیروها در آنزمان چه بود و چه هدفی در نگر بود؟ اگر برای یافتن پاسخی دیگرگونه، با کلیشه های پذیرفته در جنبش سیاسی (نه چندان همه-سو نگر) کشورمان کمی فاصله بگیریم، ممکن است به این نتیجه برسیم که تلاش برای “ماندن در صحنه” برای تماس گسترده با مردم و به ژرفا بردن انقلاب، بگفته دیگر وادار کردن رهبری “خدعه”گر به انجام قول های داده شده به مردم، آماج همه کوششها بود. 
آیا در این راستا کاستی ها و اشتباهات بزرگ وجود داشت؟ بیگمان آری! اما مبارزه کدامیک از آن بسیار “سازمان‌ها و گرایش‌های چپ ایران (که) در آن روزگار با حکومتِ اسلامی مخالف” بودند سنجیده، کارساز و تغییر آفرین بود که توجه همگان را بتوان به آن کشانید؟

تاختن و سرکوب سازمانها و احزاب به دلیل اشتباهات گذشته آنان کار دشواری نیست هرچند گستراننده پراکنش و در نتیجه تضعیف بیشتر جنبش میتواند باشد. همه-سو نگر بودن در داوری و تلاش برای گرد هم آوردن نیروها اما موثرترین کاریست که هر دوستدار راستین مردم و کشور میتواند انجام دهد.  

peerooz
peerooz
1 سال قبل

با عرض معذرت جهت کامنت های بد بینانه من و برای جبران, امروز تصادفا به گنجینه ویدئو های یکی از ما یعنی جناب افشین خائف بر خوردم که برای علاقمندان مبتلا به نوستالژی و آنها که آنرا ندیده اند , یکی از آنها را در اینجا میآورم. در باره محسن نامجو قبلا بگویم که محمد حجازی داستانی دارد به این مضمون که دوستی انگشتری را به او نشان داده و عقیده او را در باره زرگر ان انگشتر میپرسد. حجازی میگوید که انگشتر بسیار زیباست ولی زیبایی آن دلیل زیبایی زرگر نبوده و شاید بسیار هم زشت باشد. آنها که علاقه ای ندارند این فضولی را به بزرگواری خود میبخشند.

https://www.youtube.com/watch?v=TBor2Y1VCuQ

peerooz
peerooz
1 سال قبل

چین و کره شمالی و ویتنام و کوبا با قربانی کردن جان ملیون ها نفر در راه آرمان های خود به اینجا رسیده اند که می بینیم. پویندگان این راه سنگلاخ و پر خطر که در هر پیچ آن هیولا به کمین نشسته, برای بقای خود مجبور به ابداعاتی هستند که به سرنوشت شوروی مبتلا نشوند. 

تمام لنگش کن های خارج گود و لنگر انداخته گان خارج و داخل ایران اگر هم بکوشیم به گرد پای اینها نخواهیم رسید.
 لنگش کن های خارج گود دوازه امامی ایران, به آقاخان فرقه اسماعیله ایراد گرفتند که چرا مریدان را تا شش امام آورده است. گفت من تا اینجا آوردم بقیه را شما زحمت بکشید.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

من در فهم این عنوان :《 چپ محور مقاومتی ایران 》 مانده ام!
البته از قدیم سوادم نم داشت حالا نمش بیشتر شده است؛ هی دارم زور می زنم که بفهمم این عنوان چطور به ذهن خلاق بعضی ها رسیده است.
تا نفهمم این عنوان یعنی چه، سراغ بقیه کارهایشان نمی روم

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

جانا سخن از زبان ما میگوئی.

دیدار
دیدار
1 سال قبل

آقای سرکوهی مرزبندی مشخصی با سازمان فداییان اکثریت داشته  و دارد و به کرات سیاست های این سازمان را حتی در مقطع کنونی مورد حمله و انتقاد قرار داده است. منتها مشخص نیست چرا ایشان دعوت این سازمان برای شرکت در کنگره را پذبرفت و در آن حضور یافت. 

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  دیدار

شرکت در گنگره فدائیان را باید مثبت ارزیابی کرد با حفظ نظرات انتقادی ایشان ، ولی چرا گذشته را در مورد حزب توده ایران و حزب چپ اینچنین بزرگنمایی میکنند، گرچه می‌توان تصور کرد که اکنون آن موقعیت در مورد آنها صادق نیست و جناب سرکوهی هم از این اطلاع دارند!

ایرج
ایرج
1 سال قبل

آقای سرکوهی نزدیک بین است
امر افول هژمونی امپریالیسم و جنگ ضدباژیابی هژمونی روسیه را تبیین نمیکند و بی پروا موضع صحیح کمونیستی که دفاع از شکست ناتو و امپریالیسم در این جنگ است را محور مقاومتی بودن می‌خواند.
کسی نفی نمی‌کند کسانی مثل رضا رخشان و امید دانا و مهدی گرایلو محور مقاومتی اند یا علی علیزاده و باید با ایشان مبارزه کرد
ولی خط و تحلیل کمونیستهایی چون صمد کامیار و محمود ضارب و بهمن شفیق و پویان صادقی و وحید اسدی و محمد رضا حنانه و … را چه می‌گویید.
بهتر است برگردید به متدها و مقوله ها و مفاهیم تحلیل لنینیستی مارکسیستی

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  ایرج

ممنون از جناب ایرج جهت افشای نام بعضی از کسانی که ظاهرا در لیست افراد «چپِ محورِ مقاومتی ایران» قرار دارند.
گر چه جناب سرکوهی با ابهام در بیان, سعی دارند که نه به میخ و نه به نعل بزنند ولی جهت رفع این ابهام ظاهرا ” سرمایه‌داری مافیائی اقتدارگرای مستبد بر روسیه‌ی پوتین مسلط و حکومتِ چین و کره شمالی و … (لابد یعنی کوبا و ویتنام و ونزوئلا) و سازمان‌های ارتجاعی حماس و حزب‌الله و سازمانِ فاسد شده‌ی فتح جنبشِ فلسطین” را لابد مسئول گرفتاری های کنونی دنیا میدانند.
اگر درک من درست باشد ایشان همان فرج سرکوهی آرمانی, زاده و پرورده شیراز فارس میباشند که برای تحصیل در ادبیات فارسی نه به تهران و مشهد و اصفهان بلکه به تبریز میروند! و اکنون هم ظاهرا بدنبال “چپ”ی میگردند که وجود خارجی ندارد و دانسته و یا ندانسته به دام هیولا می افتند. 

مانی فرزانه
مانی فرزانه
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

آقای peerooz ارجمند ، جناب فرج سرکوهی مثل اغلب فعالان جنبش دانشجوئی دهه چهل و پنجاه که در زندانهای حکومت پادشاهی بازداشت شدند. با انواع نحله های فکری در زندان آشنا شدند که بسیاری در زیر شکنجه یا رگبار گلوله و طناب اعدام به حکومت های تمامیت خواه استبدادی نه گفتند و از جان شیرین گذشتند.
از سال ۵۱ در زندان اوین و زندانهای دیگر او را دیده بودم و بعداز انقلاب هم در حاشیه ی بعضی مراسم سازمان چریکهای فدائی خلق ایران می دیدمش. بعداز کودتای سال ۶۰ ما به خارج آمدیم که بعدها سرکوهی در ایران با نشر «آدینه» معروف شد. تا ماجرای دزدیدن او در فرودگاه مهرآباد را از رادیو های فارسی زبان شنیدم. واقعا متاثر شدم ..
ولی چون همیشه از انتشار آدینه و بعضی دیگر نشریات تعجب می کردم و از خود می پرسیدم :
چرا کسانی شناخته شده چون سرکوهی ها و بهنود ها نسبت به حکومت ضد فرهنگ و هنر که در دهه ۶۰ جان هزاران نفر را گرفته بود توجه نمی کنند.
مگر تمام نویسندگان و هنرمندان را از مشاغل خود اخراج و خانه نشین نکردند.
مگر بعضی را زندانی و ازبین نبردند . مگر برخی ناچار به مهاجرت نشدند؟
چرا سرکوهی چنان «خوش بینانه » به چنان کاری علنی علیه ارتجاع آدمکش روی آورده بود؟
خوشبختانه حمایتی بی نظیر برای نجات سرکوهی در خارج از کشور صورت گرفت که تاریخی بود.
ولی وقتی از زندانهای رژیم کشتار آزاد شدو به خارج از کشور آمد اولین کاری که کرد کتاب «داس و یاس» را منتشر نمود که «پاورقی» خبرنامه گویا بود که سر و صدای بسیاری را بلند کرد .
سرکوهی با تجربه ی ژورنالیستی ولی بدون معلومات لازم ، مطالبی علیه نیروهای مختلف سیاسی مرده و زنده نوشته بود که مثلا امکانی برای بیژن جزنی وجود نداشت که از خود دفاع کند. در مورد مسعود بهنود که سالها با هم همکاری کرده بودند همه چیز «سیاه» شده بود.
در این سالها گاه و بیگاه مطالبی از او در اخبار روز خوانده ایم و صفحه ی فیس بوک او از جمله جولانگاه تمام کسانی ست که علیه چپ تبلیغ می کنند.
حرف آخر این که در تعریف از سوسیال دموکراسی آلمان و بعضی از نمود های خوب آن پست هائی در فیس بوک می گذارد ولی هرگز از «دسته گل» هائی که آنها در سراسر جهان به آب می دهند خبری نیست. حزب سوسیال دموکرات آلمان ، با آن سابقه ی تاریخی از جنگ اول تا امروز در مورد اکرائین، ناتو و… در ضمن دبیر کل ناتو ینس استولتنبرگ رهبر سابق حزب سوسیال دموکرات و نخست وزیر نروژ بوده ست که نقش او در فشار بر فنلاند و سوئد برای پیوستن به ناتو را در رسانه ها دیدیم . اخیر در مورد «مشروعیت» شرط و شروط اردوغان برای پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو نیز افاضاتی کرده ست که قبلا مارگارت تاچر و گیسینجر در مورد پینوشه می کردند.
به باور من استحاله در سوسیال دموکرات ها کاملا مشهود ست و کسانی که در ایران روزی روزگاری به نوعی خود را چپ معرفی می کردند . امروز هم مثل دیروز خود با سوسیال دموکراسی احساسی برخورد می کنند و به «محافظه کار » ی استحاله خواهند شد. زیرا یکی از هنرهای سوسیال دموکراتها در روزِ روزش دشمنی با کمونیسم و چپ بود حالا که شب تار سوسیال دموکراسی ست.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

در تاریخ جنبش های سیاسی معاصر پس از ظهور انترناسیونال سوم نمونه های بیشمار از حمایت یا سمت گیری چپ های روسوفیلی با ارتجاع حاکم به چشم میخورد. اما حمایت برده وار مشی توده ای از سفاک ترین و مذهبی رژیم زمان حتی به قیمت کشتار چپ گرایان به شمول رهبران سالخورده حزب توده که زیر شکنجه استخوان هایشان خرد شد نمونه ای بی بدیل است. هیولایی که از ان باقی ماند امروز نه به توصیه های “نامه مردم” در محکومیت تجاوز شکست خورده پوتین گوش فرا میدهد و چون “پیک نت” سیاست خارجی “درست” حکومت را در سمت گیری مسخره شرقی میستاید و یا مانند نگهدار در یک مصاحبه بی محتوا از دستگیری تاجزاده و انحراف از همان قانون اساسی به رهبر چغلی میکند.

آقای سرکوهی در کاربرد کلمه “کاریکاتور مضحک” در توصیف این گروه اندک و بدون تاثیر محق است. تنها واکنشی که اینان در بر انگیختن اش ید طولایی دارند یاد آوری گذشته سهمناک جنبش چپ در دهه شصت است. در بازبینی سیاست ورزی امروز این گروه اندک باید به شدت از برخوردی که اینان در دهه شصت با دیگر گروه های چپ داشتند اجتناب کرد و موازین اخلاق و معرفت را زیر پا نگذاشت. فراموش نکنیم که نتیجه ان سیاست های فاجعه بار بود که تشکیلاتشان را از عضو گیری جوانان ایرانی محروم کرد و آنان را در حوزه سنی بالای هفتاد تنها گذاشت.

دخیل بستن به رهبر بیمار روسیه که در ارتقا ناتو نقش برجسته ای ایفا کرد یکی دیگر از همان شاهکار هاست.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

گفتم این ‘جریانِ کم‌شمار اما پرهیاهوی موسوم به «چپِ محورِ مقاومتی ایران»  و برخی کسان که با ادعا و با سابقه‌ی چپ از جناحی از حکومتِ اسلامی طرفداری می‌کنند  و در جامعه و در گرایشِ چپ پایگاه و نفوذی ندارند’ کی و چند نفرند که چنان لرزه ای بر ارکان “چپ” انداخته اند که بزرگان اهل قلم را مجبور به واکنش نموده اند؟
گفت جرات ندارم که “اسرار هویدا کنم”. از خود نویسنده بپرس.

Azad
Azad
1 سال قبل

درود خدمت جناب سرکوهی.
به قول زنده یاد ،عزت الله انتظامی[هر کاری کردی خوب کردی].
قابل توجه دوستان،تعداد اعضای کانال تلگرامی ودنبال کنندگان اینستاگرام این شبکه های معاند را ببینید.
بی بی سی:تلگرام_۷۵۸هزار عضو.اینستاگرام۱۷میلیون دنبال کننده.
اینتر نشنال:۲۵۰هزار تلگرام_۵میلیون اینستاگرام.
یورو نیوز،دویچه وله و…….
اگر از فرج سر کوهی و دیگران دعوت میشود،بدانید اینان مخاطب دارند.حالا میلیونها بیننده تلویزیونی این رسانه را هیچ بگیریم؟؟
دوستان از سرور گوگل استفاده میکنید ،یا از سرور روسی وچینی؟؟در تلگرام واینستا و……می چرخید یانه؟؟،اینها که همه مال سرمایه داران جهانی است.
فضا، زمین،زیر زمین در اختیار اینهاست.با تفنگ های امریکایی با امریکا نمی جنگید؟؟؟.اگر روزی خدای ناکرده ،خبر نگار بی بی سی،خواست با شما مصاحبه کند،سگرمه ها در هم نکشید و سبیل ها تاب ندهید!!
حرفی دارد بزنید.از پیله خود بیرون آییم و ابریشم درست کنیم.اگر از  کو و کولا استفاده نمی کنید چون صیهونیسها سهامدار آنند!!استفاده نکنید چون برای سلامتی شما مضر است.دوغ بخورید.

محمد ج.
محمد ج.
1 سال قبل

اخبار روز سانسور میکند. تفاوت قیچی بدستان فدایی بادقیچی فدستان ولایی در چیست؟

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  محمد ج.

آیا اخبار روز حق ندارد کامنت ” بادقیچی فدستان ولایی” را سانسور کند؟

محمد ج.
محمد ج.
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

😉

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  محمد ج.

متاسفانه مدتهاست که آقای Peerooz به اشتباهات املایی و انشایی نظردهندگان با دیده اغماض نگریسته و گهگاه و موردی به این کار مبادرت میکنند. هرچند ایشان به قول خود شان سالها قبل از انقلاب فرنگ نشین بوده اند ولی انتظار بیشتر از این است. 
با تشکر و احترام برای محمد ج. و  Peerooz 

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  محمد ج.

به! کجای کاری؟ مبارزه طبقاتی حادتر که بشه بدترم میشه. 
باش تا آفتاب دولتت بدمد         کاین هنوز از نتایج سحر است .
 

حمید
حمید
1 سال قبل

باز تا یکنفر از حزب توده و سیاست های خانه خراب کن ان انتقاد کرد و به درستی از انها که خود را چپ میدانند اما از ارتجاعی ترین رژیم های جهان مثل روسیه و چین دفاع میکنند رونمایی کرد داد طرفداران خامنه ای و پوتین بلند شد. موجب تعجب است که چگونه این افراد در سایت اخبار روز پرسه میزنند و بجایش کامنت های خود را در کیهان شریعتمداری نمیگذارند!!!

بهمن
بهمن
1 سال قبل

تکلیف مردم با ” محور مقاومتی ” ها بنا بر بی اعتباری وبی آبرویی رژیم ایران معلوم است ! آنچه که مردم را گیج و گمراه میکند آن ” چپ نو ” یی است که به اسم چپ سر در تریبون ایران اینترنشنال و بی بی سی ودیگر بلندگوهای امپریالیستی دارد و در خدمت رژیم چنجی ها و تحریم های کودک کش ناتویی است 

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  بهمن

آقای بهمن اینطور که اینجانب متوجه شدم ، آقای سرکوهی هم در زمره آن «چپ نوئی» است که منظور نظر شماست.

می رود در رسانه ای که بودجه اش را عربستان سعودی تامین می کند، کلی حرف های مترقی می زند.

احتمالا عربستان از دید ایشان حکومتی است که اصلا «ضد مدرنیته» نیست.

آقای سرکوهی شما را به جان هرکسی که دوست دارید به همان کار ادبی خود بپردازید و کاری به تعریف «چپ» نداشته باشید.

عرض خود می برید و زحمت ما می دارید.

محمد
محمد
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

اول اینکه باید آفرین گفت به آقای سرکوهی برای پرداختن به ارتجاعی به نام چپ محور مقاومتی که به کارفریب و در خدمت پوپولیسم سازمان یافته طراحان امنیتی رژیم است ( چه دانسته و چه ندانسته) جدای از مواضع ایشان در باره سایر جریانات چپ و خطاهای فاحش سیاسی آنان و نسبت “نا انسانی” دادن به آن خطاهای فاحش / اما آقای درویش آیا کسی که کارش ادبیات است نمی تواند و نباید سیاست را بداند و درباره اش اظهار نظر کند؟ این چه توصیه ی ناروایی است که به یک روشنفکر می کنید؟آنهم کسی که اتفاقا سهمی درخور (که چه خوشمان آید یا نیاید ) در مبارزه با سانسور از راه رواج کار رسانه‌ی رادیکال در ایران داشته است؟ بهتر نیست شمادریافت خود را با محور مقاومتی ها در مقاله آقای سرکوهی نشان دهید و اگر دلیلی بر نادرستی مواضع ایشان دارید بنویسید ؟ موضوع اصلی نوشته ی آقای سرکوهی افشای گرایشی است که متاسفانه جولان‌گاهی هم در جنبش های اجتماعی به واسطه مجوزهای پنهان امنیتی دارند و هرجا اعتراضی مطالباتی از سوی کارگران ، معلمان و سایر زحمتکشان شکل می گیرد این جماعت با نفوذ به قصد انحراف و شناسایی عوامل پیشرو در آن و انواع حیله ها برای انزوای پیشروان این جنبش ها به سود ارتجاع حاکم اعتراضات را به کار می بنددد . نمونه های هفت تپه و فولاد و ….از این قماش کنشگری چپ محور مقاومتی است. شما با این گرایش می توانید موافق یا مخالف باشید و درست آنست که نظرتان را راجع به این گرایش خطرناک بگویید

بهمن
بهمن
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

ایشان خودش را ” چپ نو ” یی معرفی کرده است ! من بی تقصیرم !

محمد
محمد
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

اینهم یک کارادبی ازفرج سرکوهی:
بخشی از گفت وشنودِ فرج سرکوهی با احمدشاملو:
باید فکری به حال و روز خودمان بکنیم.
ما دچار بیماری وحشت‌ناکی هستیم که میراث ژنتیکی قرن‌ها زندگیِ غیر انسانی زیر سلطه‌یِ استبدادِ مطلق است.
ما بلد نیستیم بحث و گفت‌وشنودی را پیش ببریم، چون هیچ‌وقت نیاموخته‌ایم حریف بحثی باشیم. اگر گمان‌ات این است که مخاطب دارد به سخنان تو گوش می‌دهد به احتمال بسیار گرفتار خوش‌خیالی شده‌ای:
او از همان دو سه جمله‌ی اول‌اَت درِ صندوق‌خانه را بسته، دارد آن پشت دندان‌های‌اَش را برای دریدن تو تیز می‌کند.
ما حتی در قشر تحصیل کردهِ‌مان گرفتار چنان جامعه‌یِ عقب‌گرائی هستیم که فقط یک اظهار نظر شخصی در مورد چیزی که به درست یا به غلط در اذهان رسوب کرده به جای آن که مورد توجه و رد یا قبول متمدنانه قرار بگیرد، نه تنها گوینده را در معرض توفان مبتذلی از انواع دشنام و تحقیر و توهین قرار می‌دهد، بل‌که حتا ممکن است فرهیخته‌گانِ محترم فتوایِ داش مشتیانه‌یِ قتل ویِ را نیز صادر کنند.
ما حتی در این قلم‌رو هم به نحو مضحکی گرفتارِ استبدادِ رای‌ایم!
مجلۀ آدینه شماره ۷۲ – مرداد ۱۳۷۱

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  محمد

جناب محمد اقای سرکوهی راز مگوئی را فاش نکرده اند .پدیده جدیدی را نیز اختراع نکرده اند.

مشابه صحبت های ایشان را بکرات از زبان دیگران نیز شنیده ایم.

متن اخیر ایشان با نام «چپِ محورِ مقاومتی ایران»

، یک مطلب تحلیلی مستند و مستدل نیست.

یک فحش نامه است.



مصطفی بقایی
مصطفی بقایی
11 ماه قبل
پاسخ به  نصرت درویش

آقای سرکوهی معتقدند چپ کسی است که چپ باشد و محور مقاومتی ها چپ نیستند چون چپ نیستند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


44
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x