رئیسی ۴ تیر: دارو، نان و بنزین گران نمیشود
خبرگزاریها: امروز در نشستی در سازمان غذا و دارو به شرکتهای دارویی اجازه داده شد از فردا پنجشنه ۲۳ تیر ۱۴۰۱، ۲۰ تا ۳۰ درصد به قیمت محصولات خود اضافه کنند.
در ایران دولتها میآیند و میروند اما آنچه بر جا میماند مارپیچ تورم، بیکاری و کاهش ارزش پول ملی است. مهم نیست هر کاندیدای ریاست جمهوری در هنگام انتخابات چه شعارهایی میدهد و چه گزافه گوییهایی تحویل ملت میدهد، مهم برنامههایی است که در چند کلیدواژه خلاصه شده، آزادسازی اقتصادی، خصوصیسازی، حذف یارانه، و سپردن اقتصاد به بازار.
در واقع این کلیدواژهها چه اقتصادمداران و سیاستمداران نولیبرال خوششان بیاید چه نیاید در هر دولت ریشدار یا بی ریش، فکل کرواتی یا عمامه برسر، نظامی یا دمکرات، زن یا مرد در یک چیز خلاصه میشود فقر و نومیدی برای توده مردم، ثروت و مکنت برای نیم تا یک درصد جامعه.
تجربه حدود ۴۰ ساله در ایران و سراسر جهان نشان داده تا زمانی که سیاستمدار یا اقتصادمداری چارهای برای برونرفت اقتصاد و جامعه از مارپیچ تورم، رشد سوداگری، کاهش تولید، کاهش پول ملی نکند شعارهای اعتدالی، اصلاحاتی، انقلابی و عدالتی پیامدی سوای عملکرد دولتهای دیگر برجای نخواهد گذاشت. تفاوتها حداکثر میتواند در نحوه چپاول و غارت و سرازیر شدن ثروت مردم به جیب فلان الیگارش یا بهمان الیگارش باشد. سیاستهایی چون خصوصیسازی یا حذف یارانه و گران کردن دلار به هر بهانه و دلیلی که در همه دولتهای پس از جنگ کمابیش و با شدت و ضعف اجرا شده اگر کارساز بود چرا هر رئیس دولتی در هیئت عزراییل ظاهر شده و خود را موظف به یک جراحی خونین و دردناک دیگر از گلو و شکم مردم میبیند؟
سیاستهایی چون حذف ارز ترجیحی یا ارز دولتی و واقعی کردن قیمتها یا حدف یارانهها توسط حضرات هاشمی رفسنجانی سرسپرده بانک جهانی، احمدینژاد این معجزه واقعی هزاره سوم و روحانی معتدل با هر عنوانی انجام شده اگر گرهای از کار فروبسته تودهها میگشود که چه نیازی به جراحیهای خونین پیاپی دولت انقلابی رئیسی!
تجربه نشان داده گذشته از شعارهایی که به قصد خاک پاشیدن در چشم مردم داده میشود در عمل دولت احمدی نژاد ادامه دولت هاشمی و دولت روحانی ادامه دولت احمدی نژاد و دولت رئیسی نیز ادامه دولت روحانی است. آن چه دولت رئیسی را از دولت روحانی متفاوت میکند این است که رئیسی تعارف را کنار گذاشته و برای مردم شمشیر را از رو بسته اما روحانی با طنازی و با پنبه سر میبرید و معمولا روز جمعه از ماجرا با خبر میشد. پناه میبریم بر حافظ:
بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
اقتصادمدار؟!