پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

تحریف روند تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) – بهروز خلیق

اسناد اين کنگره حاکی از آن است که اين سازمان (بخش اقليت سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت) خودش را در چارچوب اصلاح طلبی تعريف کرده، از برنامه و استراتژی سياسی پيشين فاصله گرفته و از جريان تحول طلب به جريان اصلاح طلب گذر کرده است. در اسناد...

چرخش به راست بخش اقلیت سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)  

اسناد این کنگره حاکی از آن است که این سازمان (بخش اقلیت سازمان فدائیان خلق ایرن (اکثریت) خودش را در چارچوب اصلاح طلبی تعریف کرده، از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین فاصله گرفته و از جریان تحول طلب به جریان اصلاح طلب گذر کرده است. در اسناد کنگره ۱۹ “گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات سکولار” کنار گذاشته شده بجای آن تحقق جمهوری عرفی غیردینی آمده است

کنگره بخش اقلیت سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) برگزار شد و اسناد آن انتشار یافت. یکی از آن  اسناد “پیام به فداییان خلق، یاران، رفقا، دوستان و دوستداران سازمان” است. در این پیام دو پاراگراف (۱) به رابطه میان فدائیان خلق (اکثریت) با حزب چپ ایران (فدائیان خلق) اختصاص یافته و گزارشی از روند و چگونگی تشکیل آن ارائه شده است. در این دو پاراگراف گفته شده است که سازمان با تصمیم کنگره ۱۵ در تشکیل حزب مشارکت کرد و همۀ توان و امکانات تشکیلاتی خود رابرای تشکیل حزب به کار گرفت، کنش‌گری خود را با هدف استقرار و تثبیت جایگاه آن در سپهر سیاسی میهن به پایین‌ترین سطح ممکن کاهش داد و پس از بنیان‌گذاری و تثبیت حزب، دوباره کنشگری خود را آغاز کرد.

متاسفانه در این پیام، روایت واژگونه و مغشوش از روند تشکیل حزب چپ ایران (فداییان خلق) ارائه شده و در  توجیه عملکرد گرایش مخالف وحدت در سازمان نوشته شده است. برای توضیح روند طی شده، ابتدا لازم است پیام کنگره ۱۹ را معنی کرد.

پیام چه می گوید؟

۱. پیام، روند چند ساله قبل از کنگره ۱۵ و مصوبات کنگره ۱۱ تا ۱۴ سازمان در پیشبرد امر وحدت و تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) را عامدانه پاک می کند، صورت مسئله را تغییر می دهد و بدلخواه خود، زمان آغاز آن را کنگره ۱۵ جلوه می دهد و دوره قبل از آن را با آدرس کلی و مبهم ” تلاش‌های چندین و چند ساله و هدفمند سازمان” بیان می کند. به این دلیل که نقض عهدهای پسین خود در قبال روند قانوناً طی شده امر وحدت را لاپوشانی کرده و وحدت صورت گرفته را به گردآمدن افرادی از چند جریان تقلیل دهد.

۲. پیام در مورد وحدت سه جریان سخنی به میان نمی آورد. گویا حزب چپ ایران (فدائیان خلق) ثمر  وحدت سه جریان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، کنشگران چپ و سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ـ طرفداران وحدت چپ نیست، بلکه حاصل تصمیم کنگره ۱۵ و به کار گرفتن ” همه توان و امکانات تشکیلاتی” سازمان است. این برخورد، عملاً چیزی جز نفی تلاش دیگر مولفه‌های وحدت حاصله نیست.

۳. پیام شکافی را که در سازمان شکل گرفت و منجر به تقسیم آن به دو بخش اکثریت و اقلیت شد، کتمان می کند. در حالیکه سازمان در واقعیت امر به دو بخش تقسیم شد. بخش اکثریت سازمان روند وحدت ۳ جریان را پی گرفتند و همراه دو جریان دیگر حزب چپ ایران (فدائیان خلق) را تشکیل دادند و بخش اقلیت سازمان با وحدت ۳ جریان همراه نشد و فعالیتش را با انتخاب نام سازمان برای خود ادامه داد. این همان نکته مرکزی است که در جریان تقسیم این سازمان صورت پذیرفت و پیام دقیقاً می‌خواهد همین واقعیت را بپوشاند. واقعیت این است که بخش اکثریت سازمان راه طی شده در بیش از یک دهه برای وحدت  چپ را به بار نشاند و اما بخش اقلیت سازمان درجا زد.

۴. پیام این تلقی را ارائه می دهد که گویا سازمان تصمیم گرفته بود تا استقرار و تثبیت جایگاه حزب چپ ایران (فدائیان خلق)  فعالیت خود را به پایین‌ترین سطح ممکن کاهش دهد و بعد از تشکیل و تثبیت حزب کنشگری خود را آغاز کند. چنین تصمیمی با این مشخصات در هیچ کنگره ای اتخاذ نشده بود. موضوع کاهش فعالیت به دوره گذار بر می گردد که در کنگره ۱۵ و ۱۶ تدبیر شد تا نگرانی برخی از رفقا از اینکه  حزب چپ پا نگیرد و سازمان هم از دست برود، در این فاصله زمانی برطرف شود. در کنگره ۱۶ پذیرفته شد که در دوره گذار که یک سال برای پایان بردن آن منظور شد، بندهائی از اساسنامه سازمان برای اجتناب از تقابل و فعالیت موازی با حزب تعلیق شود که به معنی کاهش فعالیت سازمان بود نه آغاز کنشگری بعد از تثبیت حزب.  

تا کنون بخش اکثریت سازمان که روند وحدت را پی گرفتند، در مورد چگونگی تشکیل حزب و برخورد اقلیت سازمان و مخالفت آن با وحدت چپ به جهت اجتناب از بازتاب منفی آن، سکوت کرده است. متاسفانه کنگره ۱۹ با این پیام، روایت وارونه، مغشوش و تحریف شده ای از تشکیل حزب ارائه داد و توافق صورت گرفته که با کسب ۹۱ درصد رای مثبت شرکت‌کنندگان در همه‌پرسی به تصویب رسیده بود، را نقض کرد. بهمین خاطر لازم است هرچند به صورت فشرده، در این مورد توضیح داد.

وحدت ۳ جریان و روند تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق)

۱. روند تشکیل حزب و وحدت سه جریان از اوائل دهه ۲۰۱۰ آغاز شد. قراری در آن زمان در همین موضوع در شورای مرکزی سازمان تصویب شد، سپس “فراخوان” در نوامبر سال ۲۰۱۲ منتشر گردید و در تمامی کنگره های سازمان ـ از کنگره ۱۱ تا کنگره ۱۵ ـ قرارهای ارائه شده در مورد وحدت به تصویب رسید (۲) و (۳) و اقدامات صورت گرفته توسط شورای مرکزی در فاصله دو کنگره تایید گردید.

قرار وحدت در کنگره دوازده با ۸۷.۵ در صد آرا، در کنگره سیزده با  ۸۵.۵ درصد آرا و در کنگره چهارده سازمان با ۹۵ درصد آرا تصویب شد. در کنگره های بعدی هیچ یک از این قرارهای مصوب، نقض نشد.

کنگرهٔ ۱۵ نیز بر عزم سازمان ناظر بر تأمین وحدت هر چه گسترده‌تر در صفوف نیروهای چپ ایران تاکید کرد و نهادهای منتخب خود را موظف نمود که با تامین توافق همراهان کنونی خواهان فعالیت تشکیلاتی واحد، همراه آنان اقدام به بنیان‌گذاری یک تشکل مشترک سیاسی با مضمون حزبی نماید.

۲. بخش اکثریت سازمان برپایه مصوبات کنگره ها، در روند وحدت ۳ جریان، فعالانه شرکت کرد که ثمر آن تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) بود. بخش اقلیت سازمان در مقابل وحدت ایستاد و نشان داد که مخالف وحدت چپ است. سازمان پرستی اجازه نمی دهد که آن ها از چارچوب تشکیلات موجود بیرون بیآیند و با دیگر جریان های چپ وحدت کنند. آن ها ترجیح می دهند در همان خانه کوچک بمانند.

۳. بعد از انجام وحدت، اکثریت کادرها و نیروهای فعال و مایه گذار در حیات سازمان و غالب اعضای شوراهای مرکزی منتخب کنگره های سازمان در طی دهه های گذشته، به دیگر سخن بیشترین تعداد از اعضای سازمان تا مقطع کنگره ۱۸ سازمان، هم اکنون در حزب فعالند. برخی هم راه دیگری را برگزیدند.

۵. برخلاف پیام کنگره که روندهای طی شده را کتمان و با تاریخ سازی دلخواسته، اکثریت سازمان را بمثابه جمعی متشکل و قانونی حذف و بخش اقلیت را به عنوان سازمان جا زده، واقعیت این است که آنچه امروز با نام سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) فعالیت می کند، فقط اقلیتی از سازمان بوده اند. این جریان نه به لحاظ کیفی، نه به لحاظ کمی و نه به لحاظ تفکر سیاسی همان سازمان نیست که پیش از تشکیل حزب چپ ایران بود.   

سیر تحولی سازمان

سازمان در طی چند دهه گذشته روند تحولی را طی کرد و به سازمان چپ دموکرات و سوسیالیست فراروئید و در عرصه نظری، برنامه ای، سیاسی و پرنسیپ های حزبی به دیدگاه های جدیدی دست یافت که در سند برنامه، اساسنامه و اسناد سیاسی و موضع گیری سیاسی سازمان بازتاب پیدا کرد. تحولات مشابهی که در دو مولفه دیگر وحدت یعنی در بخشی از سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و کنشگران چپ نیز پیش رفت، زمینه را برای وحدت سه جریان فراهم آورد. حزب چپ ایران (فدائیان خلق) ثمر این سیر تحولی است. یک وحدت مضمونی.

بخشی از کسانی که با وحدت ۳ جریان همراه نشدند، مصر بودند که شکاف شکل گرفته و جدائی بین دو بخش، جنبه سیاسی ندارد. اما مصوبات کنگره ۱۹ نشان داد که این جدائی نه فقط تهی از مضمون برنامه ای و سیاسی نبود، بلکه ظرفی برای سیاست معینی بود که اکنون خودش را نشان می دهد. اگرچه در بین آن ها افرادی هستند که با آن سمتگیری موافقت ندارند. اسناد این کنگره حاکی از آن است که این سازمان خودش را در چارچوب اصلاح طلبی تعریف کرده، از برنامه و استراتژی سیاسی پیشین فاصله گرفته و از جریان تحول طلب به جریان اصلاح طلب گذر کرده است. در اسناد کنگره ۱۹ “گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات سکولار” کنار گذاشته شده بجای آن تحقق جمهوری عرفی غیردینی آمده است. واژه دموکرات و سکولار از صفت جمهوری حذف و جای آن را واژه عرفی غیردینی گرفته است. گویا جمهوری عرفی دینی هم داریم. این نشانه بارز بازگشت به عقب و چرخش به راست است. کسانی کنگره ۱۹ را نقطه عطف اعلام می کنند. آری این کنگره نقطه عطف است اما نه بخاطر گام گذاشتن بجلو، بلکه به خاطر بازگشت به عقب است. 

بازگشت به عقب در موضع گیری نسبت به تجاوز روسیه و عدم محکومیت آن هم دیده می شود. گریز از محکوم نکردن صریح تجاوز روسیه به اوکراین، نشانگر چرخش در مواضع چند دهه گذشته سازمان است موجب این شده که در اسناد کنگره ۱۹ هم نسبت به تجاوز  روسیه به اوکراین و هم سیاست های جمهوری اسلامی در منطقه که به امنیت منطقه و منافع ملی ایران ضربات جدی زده، سکوت شود.

قرار گرفتن در جایگاه اصلاح طلبی، محکوم نکردن تجاوز روسیه به اوکراین و سکوت در مورد سیاست توسعه طلبانه منطقه ای جمهوری اسلامی، فاصله این جریان را با نیروهای چپ و جمهوری خواه که برگذار از جمهوری اسلامی تاکید دارند، قاطعانه تجاوز روسیه را محکوم کرده و مخالف سرسخت سیاست خارجی جمهوری اسلامی هستند، زیاد کرده و به اصلاح طلبان میانه رو و در زمینه سیاست خارجی به بخشی از جریان های حاکم نزدیک نموده است. طبعأ نزدیکی ها و دوری ها، براین اساس پیش خواهد رفت.

این پیش بینی وجود داشت که بخش اقلیت سازمان بعد از جدائی به راست خواهد چرخید و در جایگاه اصلاح طلبی قرار خواهد گرفت. اما این انتظار وجود نداشت که در فاصله زمانی اندک این چرخش اتفاق بیافتد. این جریان در شرایطی اصلاح طلبی خود را به نمایش می گذارد که گروه های وسیعی از مردم در خیابان ها علیه حکومت و علی خامنه ای شعار می دهند و جمهوری اسلامی راه رفرم را مسدود کرده، منادی اصلاح طلبی را دستگیر و به زندان انداخته است. در حالی که اعتراضات مردمی بجلو گام بر می دارند، اما کنگره ۱۹ عقب عقب می رود.  

برای کسانی که سال های سال در ارتقای سازمان، تجهیز آن به برنامه، اساسنامه و استراتژی سیاسی و قرار گرفتن آن در جایگاه شایسته در میان اپوزیسیون کوشیدند، این راست روی ها، افول به جایگاه اصلاح طلبی و  اتخاذ مواضعی که نشانه زیر سئوال بردن بخش مهمی از دست آوردهای سیاسی و نظری سی ساله سازمان است، از یکسو و از سوی دیگر برخورد تمامیت خواهانه، تخریب ها و اتهام زدن ها، تحریف روند تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، حذف خودسرانه اکثریت سازمان و قلمداد کردن اقلیت آن به عنوان سازمان که همه و همه مغایر با پرنسیپ های چند دهه گذشته سازمان است، مایه تاثر و تاسف است.  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 (۱) “در همین راستا نیز بود که کنگرهٔ پانزدهم در ادامهٔ تلاش‌های چندین و چند ساله و هدفمند سازمان، ضمن تأکید بر این که تصمیم‌گیری نهایی در بارهٔ چندوچون کنش‌گری سازمان تنها در شرایطی صورت خواهد گرفت که همهٔ نیروهای سازمان امکان شرکت آزادانه در روند تصمیم‌گیری در این باره را داشته باشند، با اکثریت قاطع آرای خود تصمیم به مشارکت سازمان در تشکیل حزب چپ ایران (فداییان خلق) گرفت. سازمان همۀ توان و امکانات تشکیلاتی خود را در خدمت بنیان‌گذاری حزب چپ ایران (فداییان خلق) قرار داد و کنش‌گری خود را با هدف استقرار و تثبیت جایگاه آن در سپهر سیاسی میهن به پایین‌ترین سطح ممکن کاهش داد”.

“پس از بنیان‌گذاری و تثبیت حزب، سازمان بر پایهٔ مصوبهٔ کنگرهٔ هژدهم خود آغاز به بازیافت تدریجی کنش‌گری کرد و شورای مرکزی هژدهم سازمان قراری را از طریق همه پرسی به رای اعضای سازمان گذاشت. قرار، که با کسب ۹۱درصد رای مثبت در همه‌پرسی به تصویب رسید، مقرر کرد رویکردهای موجود، با ارج گذاری بر تلاش‌های مشترک برای تشکیل حزب و راهیابی‌های بعدی، با احترام اکید به تصمیم یکدیگر و موضع‌شان نسبت به مجموعۀ مسئولیت‌ها و محدودیت‌های مصوب کنگره‌های پانزدهم تا هژدهم سازمان، بر پایۀ برداشت خود از روند های طی شده فعالیت سیاسی شان را در تشکل مورد نظر خود پی خواهند گرفت. در ادامۀ کار موضوع بازیافت کامل کنش‌گری همه‌جانبهٔ سازمان و الزامات سیاسی آن، به عنوان دستور اصلی کنگرۀ نوزدهم تعیین شد. کنگرهٔ نوزدهم سازمان وظایف موضوعی تعیین‌شده از سوی کنگره‌های پیشین در پیوند با بنیان‌گذاری و پاگیری «حزب چپ ایران (فداییان خلق)» را، چهار سال پس از بنیان‌گذاری آن، تحقق یافته و به‌پایان رسیده دانسته و به‌اتفاق آرای اعضای خود تصمیم به بازیافت کامل کنش‌گری همه‌جانبهٔ سازمان گرفت. سازمان بنیان‌گذاری حزب چپ ایران (فداییان خلق) را دستاوردی ارزنده در راستای هم‌گرایی نیروهای فدایی، چپ و عدالت‌خواه تلقی می‌کند و از آنجایی که آن را در راه رزم سترگ تاریخی خود نزدیک‌ترین جریان سیاسی به‌خود می‌شمارد، همۀ کوشش خود را برای همسویی، همکاری و هماهنگی با حزب به کار خواهد برد”. (به نقل از اسناد کنگره ۱۹ مندرج در اخبار روز)

(۲) در گزارش کنگره یازده آمده است:

 “……. قطعنامه در مورد وحدت و اتحاد نیروهای چپ در دستور کار کنگره قرار گرفت. این قطعنامه که مصوب شورای مرکزی پیشین بود، روند طی شده توسط ارگانهای مسئول در طول دو سال گذشته را تایید میکرد و بر تداوم راه تاکید میورزید. شورای مرکزی پیشین از کنگره میخواست که نسبت به این قطعنامه ابراز اراده کند تا تداوم قانونی راه طی شده تامین و تضمین گردد و استحکام ضرور برای هدف وحدت تحقق یابد.”

(۳) قرار تداوم گفتگو و تدارک وحدت سه سازمان مصوب کنگره ۱۲ 

۱. کنگره دوازدهم تصامیم و اقدامات شورای مرکزی در عرصه پیشبرد روند گفتگو و تدارک وحدت در دو ساله گذشته را در راستای اجرای “قطعنامه وحدت”(مصوب کنگره یازده) می داند.

۲. کنگره به شورای مرکزی منتخب خود وظیفه می دهد در راستای شکل گیری جریان فراگیر چپ دمکرات و سوسیالیست، روند گفتگو و تدارک وحدت را بر مبنای برنامه توافقی بین سه سازمان فعالانه پیگیری کند و اقدامات ضرور را برای به انجام رساندن پروژه وحدت به عمل آورد.

 ۳. گزارش اقدامات شورای مرکزی برای به انجام رساندن پروژه وحدت، به کنگره سازمان ارایه خواهد شد و کنگره در مورد وحدت تصمیم خواهد گرفت.”

https://akhbar-rooz.com/?p=162130 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

18 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهمن،آلایی زیولایی
بهمن،آلایی زیولایی
1 سال قبل

آقای خلیق، عدم محکومیت روسیه در دفاع از خاک یکپارچه اش، عطف به قهقهرا نیست،دقیقاً همسویی با جبهه ی متحد چپ جهانی ،علیه روند تجاوزات و دخالتهای ذاتیه امپریالیسم در امور سایر ملل جهان ست، موضع شما، مماشات با سیاستهای امپریالیستی و گرایشی انحرافی در اصولِ مارکسیسم، لنینیسم ست، و هیچ توجیه منطقی ندارد.

محمدی
محمدی
1 سال قبل

بحث‌های جالبی در جریان است. بدون آنکه هر طرف بویژه آقای بهروز خلیق بعنوان کسی که سالها مسئولیت سازمان اکثریت را داشت، مسئولیت این وضع را پذیرند.! وضعیتی که با هر تعریفی به انشعاب در حزب چپ ایران (فداییان خلق) انجامیده است.! آقای بهروز خلیق با اصرار بر اقلیت خواندن سازمان اکثریت، فکر میکند در واقعیت اینکه سازمان اکثریت (اعضای متشکل در خارج از کشور) به طور مساوی بر سر کنشگری در حزب چپ یا ماندن در سازمان دو شقه شدند، چیزی تغییر میکند.! بعد این همه تجربه تاسف بار انشعاب و انشقاق در سازمانهای چپ بر سر هیچ و پوچ، بهروز خلیق فکر میکند با اقلیت خواندن طرف فرضی مخالفین خود، می‌تواند خود و حزب دو شقه شده را تغییر بدهد و به عرش اعلا ببرد.! اصلا به خودش توضیح نمیدهد که چرایی این وضعیت را و چرایی این تجاربها را که بعد هر انشعابی هر طرف تلاش وافری می‌کرد و هنوز هم بهروز خلیق در پی همان راههای شکست خورده است، که خود را اکثریت و طرف مقابل را اقلیت بماند، هیچ توفری در اینکه نتیجه این انشعاب‌ها تضعیف و بی تاثیرتر شدن همه طرفها است.!
آقای بهروز خلیق مینویسد: «در کنگره گذار از جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و جای آن را مبارزه برای اصلاحات دموکراتیک گرفت. این دو استراتژی نمی توانند وارد ائتلاف پایدار با هم شوند. کنگره ۱۹ فاصله را بلحاظ سیاسی هم زیاد کرد.» اما به این سوال پاسخ نمیدهد که تا دیروز همه اینها در یک سازمان بودند و بهروز خلیق مسئول آن بود.، الان حتی نمیتوانند همکاری و ائتلاف بکنند.!؟ همه اینها شاید خود راضی کردن و تلافی بحث‌های درونی خودشان باشد.! اما هیچ کمکی به مبارزه علیه استبداد و برای دمکراسی در کشور نمیکند.! انتظار فعالین سیاسی از کسانی که در آستانه دهه هشتاد عمر خود هستند، بیش از آن است که همچنان در متدهای دوران دهه شصت برای حل اختلافات بمانند.! این راه و روش‌ها سکتاریستی و ناشی از انتقامجویی است تا سیاست ورزی برای بسیج نیرو علیه حاکمیت ارتجاع.!!!!!
آقای بهروز خلیق برای اثبات خود اصرار دارد، که بگوید سازمان اکثریت جنگ علیه اکرایین را محکوم نکرده است.! در صورتی که اعلامیه سازمان اکثریت تیترش است:« پیرامون حمله روسیه به اکرایین…. و در متن آمده است: سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به عنوان سازمانی صلح‌دوست، با تقبیح این جنگ خانمان‌سوز، آن را محکوم می‌کند و خواهان توقف بلاوقفهٔ همهٔ عملیات جنگی و خروج نیروهای روسیه از خاک اوکراین است» شاید انتظار آقای خلیق این باشد که انشا و املای این اعلامیه آنطوری باشد که او میخواهد.!؟
در یک کلام همه این برخوردها بیشتر متاثر از اختلافات درونی و برای انتقام گیری و مچ خواباندن است، تا اظهار نظر مسئولانه کسانی که علیرغم درد و رنج انشعابات در پی جستجوی راههای باشند که این درد و رنج و لطمات انشعاب را کم بکند.! در دنیای قرن بیست و یک هیچ نیروی مسئولی این برخوردها را نخواهد پذیرفت و هیچگاه اینها پلی برای رشد حزب تازه تاسیس که همچنان با دهها سوال برای ادامه حیات خود مواجه است، نخواهد بود.!
اینها برای افکار عمومی قابل قبول نیست، که نیرویهایی با ادعای وحدت بخشی از چپ وارد روند تاسیس حزبی بکنند.! که در اول راه با چند انشعاب در سازمانهای مذاکره کننده مواجه بشوند.! در این راه کسانی مانند آقای خلیق بیشترین مسئولیت را دارند.! اگر این رویکردها ادامه داشته باشد، بیش از همه خود حزب تازه تاسیس لطمه خواهد دید.!
توصیه میکنم همه مقاله آقای احمد هاشمی را بخوانید.! کمی سرتان را از زیر برف بیرون بیاورید.! بدانید که افکار عمومی آنگونه که شماها دوست دارید،.! روندها را به ارزیابی نخواهند نشست. چرا که فعالین سیاسی حامل پنجاه سال تجربه تلخ و شیرین هستند.!
https://www.akhbar-rooz.com/163616/1401/05/09/

بهروز خليق
1 سال قبل

فرخ عزیز!

ـ مقصود نوشته من روشن است و در اساس به روند تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) برمی گردد که در سند کنگره ۱۹ به نفع یک بخش از سازمان مصادره شده است. بخشی که عده زیادی از آن ها مخالف وحدت ۳ جریان بودند. برخی از آن ها حتی مخالف سرسخت کاربرد واژه وحدت بودند و مدام در راه وحدت کارشکنی می کردند. اما امروز بنادرستی تشکیل حزب را به حساب خود می نویسند. برای خیلی از رفقای ما، این سئوال مطرح بود که چگونه می توان واقعیت را این چنین وارونه کرد. هم در مقابل وحدت ۳ جریان ایستاد و هم وقتی علیرغم کارشکنی ها، حزب چپ ایران (فدائیان خلق) تشکیل و تثبیت گردید آن را دستآورد خود شمرد. این نشانه شاخص بی پرنسیپی است. سکوت در مورد این بی پرنسیپی جایز نبود. بی پرنسیپی تنها به این مورد برنمی گردد. از کنگره ۱۸ ببعد ما آنقدر بی پرنسیپی، تخریب و تهمت از بخش اقلیت سازمان دیدیم که برای ما غیرقابل تصور بود. این بی پرنسیپی ها، تخریب ها و تهمت ها شدیدأ به اعتمادها ضربه زد و فاصله ها را زیاد کرد.

ـ تخریب حزب چپ ایران (فدائیان خلق) به شیوه رایج بخش اقلیت سازمات تبدیل شده است. در جریان برگزاری کنگره دوم، موج تبلیغات علیه حزب و تحریف مواضع آن، آنچنان گسترش یافت که به داخل کشور هم رسید. بنادرستی به حزب اتهام زدند که حزب به راست چرخیده و می خواهد با سلطنت طلبان همکاری و ائتلاف کند. تخریب حزب در چند ماه گذشته در کارآنلاین ادامه داشت. چند مطالب تخریبی علیه حزب درکارانلاین درج شد. جالب است که از یکسو از همکاری و نزدیکی با حزب صحبت می کنند و از سوی دیگر حزب را تخریب می کنند و به آن تهمت می زنند.

ـ آنچه در نوشته تو کتمان مانده است، مسئله دو استراتژی سیاسی است. استراتژی گذار از جمهوری اسلامی و استراتژی اصلاح طلبی. برخلاف نوشته تو، گرایش سوم در کنگره ۱۹ غلبه نکرد. این استراتژی اصلاح طلبی بود که در کنگره غالب شد. سند سیاسی کنگره ۱۹ به طور مشخص نوشته است که برای اصلاحات دموکراتیک مبارزه می کند. من در جریان بحث های کنگره حول همین موضوع قرار دارم. در کنگره گذار از جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و جای آن را مبارزه برای اصلاحات دموکراتیک گرفت. این دو استراتژی نمی توانند وارد ائتلاف پایدار با هم شوند. کنگره ۱۹ فاصله را بلحاظ سیاسی هم زیاد کرد.

ـ بعلاوه گرایشی که ما اصطلاحأ ضدامپریالیسم می نامیم در کنگره غالب شد. سکوت در مورد تجاوز روسیه به اکراین و سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی در منطقه، نشانگر این امر است. می دانم غلظت دیدگاه “ضدامپریالیسم” در بین گروهی از بخش اقلیت سازمان بالا است و دیدگاهی مشابه راه توده دارند. ولی اسناد کنگره ۱۹ حاکی از وجود نگاه “ضدامپریالیسم” بدرجات مختلف است.

ـ آنچه در مورد گرایش های موجود در حزب نوشتی، دقیق نیست. گرایش حمایت از تحریم های اقتصادی و همکاری با سلطنت طلبان وجود ندارد. خوب است که این ادعا را مستند کنی تا من هم آگاه شوم.

ـ اینکه نوشتی که گویا “سازمان اکثریت حمله روسیه به اوکراین را محکوم نکرده، ناشی از پیشداوری است” غیرواقعی است. پیشداوری در میان نیست. اگر اعلامیه را دقیق می خواندی، متوجه می شدی که جنگ را محکوم کرده است نه تجاوز روسیه به اکراین را. این را حتی دیگران فهمیدند و به شدت متعجب شدند که چگونه می توان تجاوز روسیه را محکوم نکرد.

ـ باز تکرار می کنم پیشداوری در میان نیست که گویا با گفتگو مرتفع می شود. من مواضع تک تک بخش اقلیت سازمان را می شناسم و برگرایش های موجود در درون آن ها اگاهی دارم. مسئله ناشی از عدم شناخت و پیشداوری نیست، بلکه برخوردها و مواضع این بخش از سازمان است که در کنگره ۱۹ بازتاب پیدا کرد. تو هم به عنوان عضو آن، در ندوین مواضع اصلاح طلبی نقش داشتی. مواضع سیاسی تو روشن است و بدرجاتی برمواضع کنگره انطباق دارد. 

فرخ نگهدار
فرخ نگهدار
1 سال قبل

نوشته رفیق قدیم بهروز خلق در مورد مصوبات کنگره ۱۹ سازمان اکثریت معلوم نیست برای تقویت مرزبندی با سازمان اکثریت است یا برای گشودن راه همگرایی. مقصود رفیق قدیم احمد فرهادی نیز همین ابهام را بازتاب می‌دهد. اما یک چیز روشن است. این نوع اظهار نظرها، نه تنها جایگزین دیدار و گفتگوی رو در رو نیست بلکه، خطر بیشتر شدن فاصله ها با کاربست آنها بیش از شانس بیشتر شدن همگرایی‌هاست. کاش این فرصت مهیا بود که خلیق و فرهادی قبل انتشار نوشته‌های خود همدیگر را می‌دیدند و صحبت می‌کردند.

●       در طیف فداییان خلق کسانی هستند که از فکر می‌کنند مبارزه ضدامپریالیستی از کانال مبارزه با جمهوری اسلامی می‌گذرد، یا فداییان باید در مبارزه جمهوری با حکومت با سلطنت طلبان همکاری کنند، یا فکر می‌کنند اعتراض علیه تحریم‌ها فشار بر رژیم را کم میکند و به نفع رژیم تمام می‌شود.

●       در طیف فداییان کسانی وجود دارند که از همکاری جمهوری اسلامی با چین روسیه برای مبارزه با قدر قدرتی امریکا طرفداری می کنند، کسانی که برای برقراری مناسبات دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی و امریکا مبارزه نمی کنند و تحریم‌ها را ناشی از ماهیت امریکا معرفی می‌کنند.

●       اما در سه دهه اخیر اکثریت قاطع در طیف فداییان، در هر تشکلی فعال بوده اند، مبارزه با ولایت طلبی و وراثت طلبی را پی گرفته و خواهان شکل بلوک جمهوری خواهی و مخالف همکاری یا همنوایی با یکی از آن دو علیه دیگری بودند. آنها در سیاست خارجی موافق بسط مناسبات جمهوری اسلامی با تمام کشورها ‌بودند، امروز هم اکثریت فداییان خلق صریحا مخالف تحریم‌های اقتصادی و موافق احیای برجام ‌اند. آنها خروج ترامپ را قاطعانه محکوم کرده اند. اکثریت بزرگ فداییان مخالف فشار خارجی برای تغییر رژیم‌اند. آنها معتقد بوده و هستند که گذار از جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار (عرفی)، چه تدریجی باشد چه ناگهانی، مبارزه ما برای تحقق گذار باید متکی باشد بر جنبش های مدنی و مبارزات مسالمت مردم ایران.

روند تلاش‌ها برای احیای وحدت صفوف فداییان خلق – که قرار بود در راستای بنیان‌گذاری «تشکل بزرگ و فراگیر چپ» صورت گیرد – منتهی شد به این که در کنار دو سازمان بنیانگذار، سازمان اکثریت و سازمان اتحاد فذاییان، حزب چپ ایران (فداییان خلق) نیز پا به عرصه بگذارد و بخش عمده‌ای از فعالین فدایی را در صفوف خود جای دهد.

بخصوص در سال های اخیر، و تحت تاثیر فشار حامیان گرایش اول و دوم، روندها به گونه ای پیش رفت که عموم حامیان گرایش اول فعالیت خود را در حزب چپ و عموم حامیان گرایش دوم فعالیت خود را در سازمان اکثریت متمرکز کردند.

اما، بر خلاف گفته‌ها و نوشته های حامیان طیف های اول و دوم، هم در کنگره ۱۹ سازمان اکثریت و هم در کنگره نخست حزب چپ، حامیان گرایش سوم در طیف فداییان در هر دو کنگره اکثریت آراء را در دست داشتند و هم از این روی اسناد مصوب دو کنگره هیچ تمایز سیاسی بنیادینی با یک‌دیگر ندارند. هم از این روی، علیرغم تاثیر‌گذاری غیر قابل انکار طیف اول و دوم بر تصمیم‌های کنگره ها، این بسیار خطاست که تصور شود طیف اول در حزب چپ غلبه دارد و طیف دوم در سازمان اکثریت. جالب توجه است که خلیق و فرهادی، علیرغم سایه روشن‌ها هر دو به گرایش سوم در طیف فداییان تعلق دارند.

خوشبختانه، بر اثر تحولات فکری و انباشت تجربه، اکثریت بزرگ و نزدیک به اتفاق فداییان خلق هم حق موجودیت طیف های فکری و سیاسی را در صفوف خود پذیرفته‌اند و هم – در هر تشکلی که فعالیت کنند – قبول کرده‌اند که تکلیف سیاست و برنامه و ترکیب شورای مرکزی به رای اکثریت اعضای کنگره روشن شود. این تنوع فکری و پای بندی عموم فداییان به رعایت پرنسیب دموکراتیک، راه را باز می‌کند که، علیرغم عضویت فداییان در تشک‌های جداگانه، مناسبات میان آنها قطع نشود و تلاش برای همگرایی ادامه یابد.

من مخالف بیان آزادانه مستقل تحلیل ها و ارزیابی های مسئولین تشکل‌های فداییان در مورد تصمیم‌های کنگره‌ها نیستم. بخشی از سازمان اتحاد فداییان خلق نیز که به حزب چپ نپیوسته نیز وجود دارد و اعضای آن نیز در این گفتگو‌ها مشارکت می کنند.

آنچه مورد انتقاد است این است که چرا برخلاف سنت خوبی که در اغلب سال‌های مهاجرت در طیف فدایی رایج بود، مدافعان سه طیف فدایی دیدارهای حضوری و شخصی خود را کاهش داده یا به کلی قطع کرده‌اند؟ بهتر نیست رفیق فرهادی و خلیق، و سایر رفقایی که در صفوف اتحاد فداییان، حزب چپ یا سازمان اکثریت کنشگری می‌کنند، قبل و بعد کنگره ۱۹ یا سایر نشست‌های تصمیم ساز هریک، برای این که دیدگاه‌ها و برداشت‌های خود را منتشر کنند قبلا با هم دیگر صحبت کنند که حداقل نیاز به تکذیب و تصحیح و عیره کمتر شود و نزدیکی بیشتر تنها مقصود نوشته‌ها شود.

واقعا بسیاری از «اختلافات» ناشی از امتناع از دیدار و گفتگوی رو در رو، یا گاه، (مثل این حرف که سازمان اکثریت حمله روسیه به اوکراین را محکوم نکرده)، ناشی از پیشداوری است.

این که هم در حزب چپ و هم در سازمان اکثریت طرفداران گرایش سوم یک اکثریت قاطع را در دست دارند بهترین فرصت را برای گسترش فصل مشترک‌ها و کمک به به تحقق آرزوی بزرگ فداییان خلق، یعنی پیشرفت در راستای همگرایی مجموعه نیروهای چپ ایران فراهم آورده است..  

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

یکی از برداشت هایی که می توان از نوشتار آقای خلیق داشت شاید این باشد:
ایشان می خواهد بگوید حزبی با اهدافی خاص تشکیل شد؛این اهداف بگونه ای عبور از اهداف تشکیلات و سازمان ها چپی است که در گذشته در ایران نقش بازی می کردند؛ این حزب ،از خصلت تشکیلاتی خارج شده و خصلت حزبی را در خودش پررنگ کرده و بسمت به رسمیت شناختن بازی های حزبی -که در بازی های دمکراسی خواهانه اعتبار دارند-رفته است.
اما دریک تصمیم گیری خاص گروهی از هم حزبی ها دبه در آوردند و ظاهرن در پی تفکر تشکیلاتی رفتند و در بازی تشکیلاتی هرکدام خود را وارث تشکیلات گذشته تعریف کرده و می کنند و…
باید گفت پرسشی مطرح است:
چرا گروهی دبه در می آورند؟
فعلن دو دلیل را می توان دخیل دانست:
۱-گروهی که دبه در می آورند و انشعاب ایجاد می کنند فکر می کنند بدین طریق دار و دسته ای جدید می سازند که در راس اش قرار خواهند گرفت و خودشان محور اصلی خواهند بود؛ که می توان گفت این نگرش دبه آوری یک‌نگرش دکان داری و دکان بازی است.
۲-گروهی فکر می کنند چون در گذشته تشکیلاتی مطرح بود، این تشکیلات باید ادامه داشته باشد. در ادامه داشتن تشکیلات، دلیلی هم می آورند: که در تشکیلات ارثی وجود دارد که باید وراثش صاحب ارثشان شوند و بطریقی به موجودیات ارث بیفزایند و…
باید گفت مورد ۱ ارزش پرداختن ندارد فقط می توان گفت یک نگرش فرصت طلبانه بی ارزش است که منشبعین برای مدتی گروه هایی را به خودشان مشغول می کنند.
اما مورد ۲ نیاز به پرداختن است:
ابتدا باید تفاوتی بین تشکیلات و سازمان سیاسی با حزب را خوب درک کنیم که می توان گفت
– در تشکیلات روش معطوف به قدرتش بر اساس ایده لوژی حاکم بر تشکیلات است و بگونه ای خاص است
– در حزب روش معطوف به قدرتش به گونه ای دگر است.
در روش رسیدن به قدرت تشکیلات، جایی برای در نظر گرفتن دمکراسی وجود ندارد که در این روش و نگرش، تشکیلات یا گروه های دیگر رقیب پنداشته نمی شوند بل آنها دشمن هایشان است و…
اما در روش به قدرت رسیدن حزب،
پذیرش بازی دمکراسی وجود دارد و باید وجود داشته باشد که در این روش دیگر دشمنی وجود ندارد بل دیگران رقیب هایی هستند که باید در بازی دمکراسی آنها را شکست داد که شکست دیگران بستگی به داشتن ایده های درست است که مردم کشور به آن ایده ها اقبال نشان می دهند.
پرداختن به اینکه تشکیلات گذشته ارثی را بوجود آورده اند یا اصلن ارثی نباید در کار باشد! بحث طولانی دارد؛ اما بصورت مختصر می توان گفت:
هر گروه و یا تشکیلاتی در زمانی خاص با شرایط خاص شکل می گیرد؛
که شکل گیریش در آن زمان خاص و با شرایط خاص و با نگرش خاص اتفاق می افتد .
که در همان زمان گذشته ی خاص، اقتداماتی را انجام می دهند که اقداماتشان منجر بقدرت رسیدن است و یا توان به قدرت رسیدن را ندارد.که گاهی انجام آن اعمالش در آن زمان در زمان های بعدی بررسی میرشود وگاهی هم به زیر پرسش می رود؛ پس می توان گفت در تشکیلات گذشته ارثی نیست که حالا کسی بخواهد وارث آن گردد
و در پی روش های گذشتگانی باشد که روش آنها فقط مال همان گذشته بود و مال همان بازه زمانی بود که گذشتگان در آن بازه زمانی بودند و…
وارد خط سیر فعالیت یک سازمان و یا تشکیلات نمی شویم
که چگونه در این خط سیر تشکیلات به نقطه اوج می رسد که اگر در آن نقطه اوج بقدرت نرسد بعدش سیر نزولیش را طی خواهد کرد و به نقطه حضیض ذلتش می رسد.

عباس
عباس
1 سال قبل

اینجوری که شما توضیح دادید اینها نه به اصلاح طلبی بلکه به اصولگریی رو آوردن!

محمدی
محمدی
1 سال قبل

حزب چپ ایران (فدائیان خلق) قرار بود حاصل وحدت بخشهایی از فدائیان متشکل در سازمان اتحاد فدائیان خلق و سازمان فدائیان خلق (اکثریت) باشد. به وحدت کامل تشکیلاتی نرسیدند. در هر دو سازمان فدائی بخاطر تاسیس حزب چپ ایران (فدائیان خلق) انشعاب صورت گرفت. سرنوشت محتوم برخیها نه در وحدت بادوام و پایدار، که در تفرقه و انشعاب شکل گرفته است. بعد از این انشعابها مسئولین همه این سازمانها و حزب بجای اینکه به نقد و آسیب شناسی چرائی این وضعیت اقدام بکنند. همچنان مانند سالهای اوایل انقلاب در پی هر انشعابی دنبال متهم کردن همدیگر و کوچک کردن طرف مقابل و حقانیت دادن به خود بودند. اکنون هم همان کارها در شکلهای دیگری ادامه دارد. دو سازمان فدایی هر کدام بر سر تاسیس حزب جدید بطور مساوی دو شقه شده اند. آقای بهروز خلیق فکر میکند با اقلیت شمردن طرف مقابلش میتواند واقعیتها را تغییر بدهد و برای خودش امتیاز بیشتری کسب بکند. این روشها و کارها به نفع هیچ کسی نیست. باید جایی به این کارهای بازمانده از دوران کودکی که همه جوانان پرشور اوایل انقلاب بودند و این امتیاز دادنهای غیرواقعی شاید در ذهن جوانان آن دوره تاثیر داشت. اکنون نفس خود این کارها و چرایی تاسیس حزبی که قرار بود حاصل وحدت بخشی از فداییان خلق باشد، شکست خورد، باید بررسی شود. بهترین کمک کارها هم از طرف مسئولین این جریانها در یک فضای دوستانه و بدور از فضاسازیهای غیرواقعی برای درس آموزی آیندگان بررسی بشود. بازنگری در این شیوه ها خود بزرگترین خدمت به چپ ایران است. آن هم در پیرانه سری نباید کارهای جوانانه دوره اوایل انقلاب را انجام داد. چپ ایران به حد کافی زخم خورده است. با چنگ زدن به صورت نحیف یکدیگر از طرف دوستانی که خود سالها از مسئولین درجه یک این سازمانها بوده اند. هیچ خیر و برکتی وحدت چپ صورت نمیگیرد.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
1 سال قبل
پاسخ به  محمدی

کامنت گزار محترم محمدی
شما موضوع مورد نظرتان را در «کل » خوب شروع کردید:
«حزب چپ ایران (فدائیان خلق) قرار بود حاصل وحدت بخشهایی از فدائیان متشکل در سازمان اتحاد فدائیان خلق و سازمان فدائیان خلق (اکثریت) باشد. به وحدت کامل تشکیلاتی نرسیدند. در هر دو سازمان فدائی بخاطر تاسیس حزب چپ ایران (فدائیان خلق) انشعاب صورت گرفت.»

ولی وقتی در مورد انشعابات فوق وارد بحث شدید مرزها بهم ریخت.
۱. بخشی از اتحاد فدائیان با پیشینه ی خود از چند جریان فدائی و منفرد و دیگر نیروهای چپ [ اصلا تشکیل حزب چپ به آن صورت را قبول نداشتند ] و با همان نام اتحاد فدائیان به فعالیت ادامه دادند .
ولی بسمت حکومت یا سلطنت طلب ها و چپ های پشیمان نرفتند ( مگر شما نظر دیگری داشته باشید)
۲. بعضی از فعالان و مسئولان سازمان اکثریت که از سال ۵۹ بعداز انشغاب اقلیت بوده [ پیوستن خود را به حزب چپ منوط به اما و اگر مگر » و تصمیم کنگره و آینده موکول نمودند. در طول این مدت تغییر زیادی در مواضع آنها همراه با ریزش صورت گرفت که راست تر از سابق می باشند و کلا از پیوستن به حزب چپ منصرف شدند که از همان اول معلوم بود. بخشی از آنها کلا از مواضع حتی زمان شاه هم پشیمان شده و به سلطنت طلب ها پیوستند.

نتیجه:
۱. اتحاد و همکاری عملی نیروهای چپ مخالف حکومت اسلامی حول محور های مختلف ، دارای امکان بالقوه ای برای نزدیکی و حتی تا تشکیل حزب واحد می باشند.

۲. ولی جریاناتی مثل سازمان اکثریت و راه توده که نزدیکی به اصلاح طلبان و حفظ و تغییر حکومت اسلامی را به همکاری و نزدیکی با دیگر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ترجیح می دهد و آنها را عوامفریبانه و فرصت طلبانه «برانداز» می نامد نفش بازدارنده دارند.

یادگار فدایی
یادگار فدایی
1 سال قبل
پاسخ به  محمدی

خانم یا آقای محمدی! 

 

برخلاف حکم نادرست شما، تشکیل حزب چپ نه تنها شکست نخورد، بلکه بنیانگذاری شد، به حیات خود ادامه داد و جای خود را در بین نیروهای چپ و جمهوری خواه باز کرد. این موضوع پیش بینی می شد که بخش هائی از دو جریان از روند وحدت جا بمانند و ترجیح بدهند که هم چنان در خانه قبلی خود فعالیت کنند.   

آنچه مشخص است بخش هائی که از وحدت جا ماندند، مسئله اصلی شان عمدتأ مشی سیاسی بود. یکی به استراتژی سرنگونی باور داشت و دیگری به استراتژی اصلاح طلبی. شکل گیری شکاف در سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران به امر وحدت برنمی گشت، بلکه قبل از آن شکل گرفته بود و وقتی امر وحدت جدی شد، آن بخش پای خود را کنار کشید. نسبت دادن این شکاف به وحدت ناشی از بی اطلاعی شما است. در سازمان اکثریت هم گرایش اصلاح طلب حضور داشت که تا مدتی با پروژه وحدت همراهی کرد. ولی وقتی حزب چپ ایران تشکیل شدحاملین سیاست اصلاح طلبی همراه با کسانی که تداوم حیات سازمان برایشان امر مقدسی است دست در دست هم گذاشتند و در مقابل وحدت چپ ایستادند. 

نمی دانم چرا از خواندن این واقعیت که سازمان به دو بخش اکثریت و اقلیت تقسیم شده، اظهار ناراحتی کرده اید. ولی وقتی همین اقلیت در سند کنگره، خود را سازمان معرفی می کند و بخشی که سازمان را در طی ۳ دهه اداره کرده و مسئولیت های اصلی را برعهده داشته اند و چهره های شناخته شده سازمان در این جمع قرار دارند، را حذف می کند، سخنی به زبان نمی آورید. این اکثریت و اقلیت در کنگره ۱۸در آرا اتخاذ شده مشخص بود. بخشی از اقلیت نیز کسانی بودند که سال ها از سازمان فاصله گرفته وبیش از ۲۰ سال در سازمان حضور نداشتند و به خاطر تقویت اصلاح طلبی و برای بالا بردن آرا این جناح از کنگره ۱۸ به سازمان پیوستند. با وجود تمام این تلاش ها بخش باقی مانده در سازمان باز نتوانست اکثریت آرا کنگره ۱۸ را بدست آورد و در اقلیت باقی ماند.

خانم یا آقای محمدی! 

بدرستی نوشته اید که نباید به صورت همدیگر چنگ زد. اکثریت سازمان در همین رابطه تا کنون در مقابل برخوردهای مخرب اقلیت ساکت ماند. اما تخریب بخش اکثریت و حزب چپ ایران در کارآنلاین و در ارتباطات متقابل ادامه یافت. آخرین مورد آن روایت واژگونه از تشکیل حزب چپ ایران و مدال دادن به خود در سند کنگره ۱۹ بود. خوب بود ابتدا آن ها را نصحیت می کردید و به آن ها می گفتید این برخوردها بی پاسخ نخواهد ماند. و اکثریت سازمان نمی تواند در مقابل روایت ساختگی از تشکیل حزب چپ سکوت کند و روایت مندرج در گزارش کنگره ۱۹ نیز نمی تواند به عنوان سند، مورد استناد قرار گیرد. 

سوسن
سوسن
1 سال قبل

با تشکر از مدیریت اخبارروز و با سلام به همه-ی شما که مرا مخاطب قرار داده اید.

۱-  در مورد بخش اول کامنتم؛ روی سخنم تنها با مدیریت اخبارروز است نه با دیگران. در نتیجه پاسخی به گفته های شما نمی دهم. اما اگر مدیریت اخبارروز نقدی بر مدّعای من دارد یا ضرور می بیند که درباره-ی “ممیزی” صحبت شود، من میتوانم به سهم خودم در آن گفتگو نظراتم را بیان کنم.

۲-  من بعنوان یک دوستدار سازمان فدائیان اکثریت این حق را برای خود محفوظ میدانم که آنها را مورد سوآل فرار دهم.

۳-  من در دوره-ی زمانی شکل گیری حزب چپ ایران بسیار انتقادها داشته ام که متأسفانه گوش همین دوستان فدائی اکثریت بدهکار آنها نشد. اما اینک من و ما با یک پدیده-ی شکل گرفته مواجه هستیم.

۴-  من هیچگونه مخالفتی با حزب چپ ایران یا دیگر نحله های چپ ندارم. و برای هر فرد ایرانی این حق را قاعل هستم که نسبت به هر یک از احزاب و سازمانها از راست راست تا چپ چپ سمپاتی داشته باشند. جریانات سیاسی را نباید ایستا دید. مهم آنست که آنها در روند فعالیت خود با اشتباهات گذشته انتقادی برخورد نمایند و خود را به پله-ی “بهتر” برسانند. نباید گول هوچیها که همچون طبل فقط صدا دارند را خورد.  

۵-  آنچه که به دوستان فدائی اکثریتی رفته به حزب چپ می توانم بگویم: دوستان، سازمان فدائیان اکثریت علیرغم تمامی اشتباهات و کژ و مژ شدنها، پایه گذار  فرهنگ تساهل سازمانی بوده و همچنان هست. توجه داشته باشید شما در هر لباس و مکان، همچنان مروّج آن فرهنگ هستید. پس سعی کنیم گفتار و رفتار و کردارمان همچون تُف سربالا نباشد، و دشمن شاد کن نباشیم. 

یادگار فدایی
یادگار فدایی
1 سال قبل

خانم سوسن! 

نوشته تان نشان می دهد که جزو همان اقلیت این سازمان هستید و با نام مستعار اظهارنظر می کنید. اما ادبیاتی که به کار می برید، هویت شما را بخوبی مشخص می کند. اگر قرار بر شکایت به دادگاه باشد، بازنده اقلیتی خواهد بود که نام سازمان را مصادره کرده و کارآنلاین را تصاحب نموده و به نام سازمان فعالیت می کند. در حالی که از لحاظ حقوقی نام سازمان و کارآنلاین به اکثریت سازمان تعلق دارد نه اقلیت آن. اکثریت سازمان براحتی می توانست نام سازمان و کارآنلاین را در اختیار خود بگیرد و اقلیت را وادار کند که با نام دیگر و یا افزودن پسوند یا پیشوندی به نام سازمان به فعالیت خود ادامه دهد. ولی اکثریت سازمان سعه صدر نشان داد و از حقوق خود گذشت. باید به شما یادآوری کنم که اکثریت سازمان برآمده از سیر تحولی چند دهه گذشته بود و خواستار آن نبود که همانند اقلیت سازمان برخورد کند و این جدائی به کشمکش تبدیل شود. بهمین خاطر هم پیشقدم شد و طرح توافق ارائه داد. در رابطه با داشته های سازمان باز بخش اکثریت سازمان بود که قدم جلو گذاشت و پیشنهاد گفتگو کرد. 

برخورد تمامیت خواهانه اقلیت که در نوشته شما هم برجسته است، همه چیز را برای خود می خواهد. تصور می کند که اکثریت سازمان مهاجرت کرده است و اقلیتی صاحب سازمان شده و در نتیجه داشته های سازمان تمامأ به آنان تعلق دارد.   

متاسفانه برخی افراد در بخش اقلیت سازمان برای رسیدن به اهدافشان به هر شیوه متوسل شدند و کاربرد هر شیوه غیراخلاقی را مجاز شمردند. از جمله دروغ گفتن و کلک زدن و از همه بدتر اتهام زدن! 

به ادبیات خود نگاه کنید: “طرف کامنت من آقای بهروز خلیق نیست که سعی دارد: ” ….. نشان دهد سازمان فدائیان اکثریت او بوده است و حواریونش.” رفقائی که کادرهای برجسته و باسابقه سازمان بودند و اکنون در حزب چپ ایران (فدائیان خلق) فعالیت می کنند و اکثریت سازمان را تشکیل می دادند، جزو “حواریون آقای بهروز خلیق” نامیده شده اند. این توهین بزرگ به این رفقا است. این ادبیات به هیچ پرنسیپی پای بندد نیست، براحتی تخریب می کند، تهمت می زند زمانی که به مصلحت دسته خود می بیند، دروغ می گوید و به آن افتخار میکند. متاسفانه شما دست پرورده این فرهنگ و ادبیات هستید. بدانید که تا زمانی که به این شیوه ها متوسل می شوید در جنبش کسی شما را نیرویی جدی تلقی نخواهد کرد.  

سوسن
سوسن
1 سال قبل

از آنجا که ممیزی مدیریت اخبارروز را به رسمیت نمی شناسم و بر این نظرم که؛ این مدیریت اخبارروز را نه بر مبناهای پذیرفته شده-ی ژورنالیستی، بل همچون یک بقالی اداره می کنند. با اینحال می نویسم چون می خواهم حداقل خودشان بخوانند و بدانند؛ دیگران می فهمند؛ آنها کامنتها را تفسیر به رأی و سانسور می کنند.

بگذریم؛ طرف کامنت من آقای بهروز خلیق نیست که سعی دارد؛ ۱- متحدین خود را “سازمان” جابزند. ۲- همچون مردان سنتی می پندارد اگر یکنفر عضو یک سازمان سیاسی شد به عقد شرعی آن سازمان درآمده و حق ندارد نظرش را تغییر دهد. ۳- نشان دهد سازمان فدائیان اکثریت او بوده است و حواریونش.

طرف کامنت من سازمان فدائیان اکثریت است که چرا مشخصاً از آقای خلیق و دیگرانی که از سازمان رفته و اموال سازمان را به گروگان گرفته اند به دادگاه شکایت نمی کنند و اجازه می دهند هر کسی سازمان فدائیان اکثریت را خانه-ی پدری خودش فرض کند و اموال سازمان را ماترک پدرش؟  

همشهری
همشهری
1 سال قبل
پاسخ به  سوسن

خانه از بیخ و بن ویران است سوسن خانم در پی نقش ایوان است!
شما پاسخی درخور به گردش به راست سیاست های سازمان تان و به تحریفی که از روند تشکیل حزب چپ ارائه داده اید، بدهید!

دیدار
دیدار
1 سال قبل
پاسخ به  سوسن

من هر چه فکر می کنم چرا خانم سوسن سایت اخبار روز را متهم به ممیزی می‌کند را متوجه نمی شوم. به نظر می آید ایشان برای اولین‌بار برای این سایت کامنت می گذارند و به همین دلیل از قبل متوهم شده‌اند. در میان سایت های موجود سایت اخبار روز دمکراتیک تربن سایت موجود است. بروید سایت دست راستی گویا و یا ایران امروز کامنت بگذارید. سایت گویا که اصلاً کامنت قبول نمی کند و اخیرا هم بیشتر به مسایل جنسی افراد بیشتر توجه دارد و اخبار رضا پهلوی را بیشتر برجسته می کند و اخبار و عکس های این هنرپیشه و با آن خواننده را برجسته می کند تا با جذب خوانندگان غیر سیاسی اهداف مورد نظر را پیاده کند. سایت ایران امروز کامنت قبول می کند اما هر کامنتی که خلاف سیاست این سایت دست راستی باشد اجازه انتشار ندارد. دیگر سایت ها هم کمابیش همین رویه را دارند. حالا خانم سوسن بر چه اساسی این اتهام را مدعی است باید خود ایشان توضیح دهند.

همشهری
همشهری
1 سال قبل
پاسخ به  دیدار

گمان می برم که سوسن خانم از خواندن این مطلب حول شده ودچار پریشان حالی شده اند و به جای پاسخ به نویسنده مطلب به جاده خاکی زده یقه سایت اخبار روز را گرفته اند! باید به ایشان گفت که  سوسن خانم راه را دارید اشتباه می روید با اتهام زدن به جایی نمی رسید همانطور که در طی روند وحدت چپ به جایی نرسیدید دیدید که علی ماند و حوضش! دست از اتهام زنی بردارید که با اتهام زدن راه به جایی نمی برید.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  دیدار

دوست گرامی :
هر چند نقد فراوان است اما چه “دفاع” جانانه ای از سایت اخبار روز نموده اید .
سایت گویا ؟ و ایران امروز؟

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
1 سال قبل

در نمکزار اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت اسلامی هیچ گیاهی را توان رویش نیست…

با سپاس از آقای بهروز خلیق برای این نوشتار.
عرف به معنای مجموعه ی باورهایی ست که در میان مردم شناخته، معمول و رایج است. بنابراین بنیاد و سرشت، ذهنیت عرفی تحول خواه نیست و تنها در مدار نیازهای روزانه که بیگمان مذهب-آلوده است می چرخد. اگر پوست کنده تر بگوییم، ذهنیت گوشت کوبیده و پیاز است و توکل به خدا! درست همانگونه که بیشینه فیلم های سینمای فارسی در زمان شاه می نمایاندند و می پرورانیدند… چه کس نمیداند که ماندن در چنین جایگاهی نیازمند هیچگونه استعداد نیست؟
بخش اقلیت سازمان اکثریت (ازین پس، باسا) که نزدیک به ده درصد کل سازمان اکثریت میتواند باشد، به پستی سار “همین که هست” یا “اوستا کریم نوکرتیم” یا “خدایا خودت برسون” لغزیده است. در این پستی سار، جز دنبال اصلاح طلبان دلال صفت حکومتی افتادن و یا، حداکثر، درآمیختن با آنان چیز دیگری نیست. پیداست باسا نمیداند که در نمکزار اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت اسلامی هیچ گیاهی را توان رویش نیست! در این زمینه، کافی ست که (آنهم از روی اتلاف وقت) به نوشته ها و گفته های خانم ملیحه محمدی نگاهی بیفکنیم. نمونه وارترین گفته او اینست که اعتراض کنندگان جنبشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ را، در همزبانی با رهبر “با بصیرت” حکومت اسلامی، “اغتشاشگر” خواند! آیا به پستیِ پست تر از این هم میتوان افتاد؟ راستی، باسا آینده خود را در کجا می بیند؟
اگر از سوی دیگر بنگریم: در این گرماگرمی جنبشهای اجتماعی که در پهنه ی میهن پیوسته در جوشش اند، آیا همگرایی و همراهی کنشگران و سازمانهای سیاسی برای سازمان بخشی بیشتر به این جنبشها در راستای برقرای حکومتی مردم سالار نیازی مبرم است یا آنکه “در مخالفت با وحدت، سازمان پرستانه، در همان خانه کوچک” خود بمانیم برای اینکه با حکومت حاضر (بخوان “همین که هست”) سازش بکنیم؟
آیا عملکرد باسا، در راستای مواضع آن، نشان از این ندارد که پیوستن به لشگر “حکومت عرفی” برایش اکنون به “وظیفه شرعی” فرا روییده است؟

Shm
Shm
1 سال قبل

اقای خلیق ۳۰ سالی است که سازمان اکثریت راخطری ازسوی حکومت جمهوری اسلامی تهدید نمیکند حالاهم اقلیتی دردرون ان رشدکرده که بقول شما حتی ازمواضع راست قبلی که سوسیالیسم را دیگر قبول نداشتید،صراحتا به اصلاح طلبی غیر سوسیالیستی اذعان دارند.
برای روشن شدن مواضع همه اعضا شورا خواهش میکنم نامشان رابامواضع ذکر فرمایید چرا که این خدمت بزرگی به نیروهای مبارز اتی وحال است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x