جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

نگاهی به تعصب مقدس و زن‌کشی در سینمای ایران از آغاز تا به امروز – بیژن میثمی

مقدمه
مساله‌ی ناموس در فرهنگ ایرانی مساله‌ی بغرنجی است که جامعه‌ی ایرانی سالیان طولانی با آن گرفتاری‌های زیادی داشته است.

سوژه‌ی مرکزی مفهوم ناموس در ساختار اجتماعی زنان هستند. به این معنی که مفهوم ناموس، ممنوعیت‌هایی را در سطوح مختلف به زنان تحمیل می‌کند. در چنین فرهنگی زن خوب زنی است که به تمام قواعد نانوشته‌ی ناموس پایبند باشد تا بتواند به عنوان عضوی از جامعه شناخته شود. از ممنوعیت‌هایی در رابطه با طرز پوشش و شکل حرف زدن، تا روابط شخصی و خصوصی. در حالی که همین ممنوعیت‌ها در رابطه با پسران موضوعیت ندارد.

زیر سایه‌ی ناموس، روزی نیست که از گوشه و کنار خبر زن‌کشی به گوش نرسد و رسانه‌ها را فرا نگیرد. در آخرین شماره‌ی نشریه‌ی اندیشه پویا، گزارشی از عاطفه بروایه، کنشگر اجتماعی عرب، منتشر شده است که بر اساس آن، در دو سال گذشته دست‌کم ۶۰ زن در خوزستان به دلایل «ناموسی» به قتل رسیده‌اند. این فقط یک استان جنوبی است؛ اما در شمال هم وضع از همین قرار است و در غرب و شرق ایران هم چنین است و هم چنین بوده. شاید وضعیت در گذشته به مراتب دهشتناک تر بوده است، ولی اخبار آن به شکل امروز به خاطر حضور شبکه‌های اجتماعی ‌و اینترنت بازتابی نمی‌یافت و جامعه‌ی ایران هم در چنان وضعیت سنتی گرفتار بود که این مسایل درست شمرده می‌شد.

تازه این قتل است؛ زنان تحت ستم حکومتی در تمام اعصار این سرزمین بوده‌اند و میلیون‌ها میلیون آرزو را به گور برده و می‌برند و هر روز تحت ستمی مضاعف عمر خود را سپری می‌کنند؛ بی‌آنکه بتوانند یک زندگی عادی و درخور انسان داشته باشند.

نقش رسانه‌های دولتی و غیر دولتی در تشویق کودک‌ همسری و تشویق به فرزندآوری در سن پایین و خشونت مقدس بر علیه زنان در تمام دوران‌ها موجب شده است تا به‌جای آنکه این «بدفرهنگ» کم‌کم منسوخ شود، روزبه‌روز تشدید شود.

زن‌کشی و به‌ویژه در شکل قتل‌های «ناموسی» یکی از عقب‌مانده‌ترین اشکال جنایت است و در کشورهایی مانند ایران به دلایل مختلف از جمله سانسور، روند افزایشی دارد و اگر قانون هم حامی آن باشد، همین شرایطی حاکم می‌شود که می‌بینم؛ صدها قتل ناموسی  کودکان ۱۰ سال تا ۱۸ سال و هم چنین سنین در بالاتر از ۱۸ سال.

دوران پهلوی 
علی‌رغم اینکه دولت و نهادهای مدنی در دوران پهلوی به ظاهر تلاش می‌کردند مدرنیته را در ایران نهادینه کنند، اما در تولیدات فرهنگی و به خصوص فیلم و سینما راه برعکس را شاهد بودیم و تلاش داشتند سنت‌گرایی و تعصب و مذهب را باب کند که این بر پایه نظریه‌ی گسترش اسلام‌گرایی در برابر گسترش چپ گرایی و سکولاریسم بنا شده بود تا پایه‌های حکومت پهلوی لرزان نشود؛ غافل که این نظریه ایران را به باد داد.

فیلم «قیصر» (مسعود کیمیایی) یکی از معروف‌ترین نمودهای تبلیغ انتقام فردی است.

در قیصر خشونت مقدس ‌و غیرت مقدس تبلیغ می‌شود و تا به یک فرهنگ مهم در جامعه تبدیل ‌شود.

چاقوکش لمپنی مانند «قیصر» (بهروز وثوقی) به قهرمان ملی تبدیل می‌شود و اگر توجه داشته باشیم که خواهر قیصر برای انجام تکالیف مدرسه پیش برادران آب‌منگل می‌رفته است که به او تجاوز می‌کنند. در واقع نه‌ تنها موضوع غیرت و ناموس مطرح می‌شود که ضدیتی هم با آموزش‌وپرورش مدرن است. البته برخی می‌گویند قیصر خواهر خودش را نمی‌کشد که در پاسخ باید گفت بله اما خواهرش از ترس همین غیرت و بی‌آبرویی خودکشی کرد.

شاید اگر قدری کیمیایی راحت تر می‌توانست در آن زمان برخورد کند شاید خود قیصر خواهر را می‌کشت و هم پس از آن برادران آب منگول را! به غیر از قیصر در پیش از انقلاب در باب غیرت و ناموس آثار دیگری هم ساخته شده مانند صادق کُرده – ناصر تقوایی.

صادق (سعید راد)، مشهور به صادق کُرده، در مسیر جاده‌ی اندیمشک به اهواز با همسرش (آتش خیر) قهوه‌خانه‌ای را اداره می‌کند. شبی در غیاب صادق یکی از دوستان او که راننده‌ی کامیون است به قهوه‌خانه می‌آید و پس از هتک حرمت از همسر صادق او را به قتل می‌رساند. صادق برای گرفتن انتقام از قاتل همسرش کشتار رانندگان کامیون را آغاز می‌کند. شباهت‌های زیادی بین این فیلم و قیصر است. در اینجا هم زنی که کار می‌کند و در جامعه است قربانی تجاوز شده و توسط متجاوز به قتل رسیده. فیلم خیلی زیرکانه کار کردن زنان  را زیر سوال می‌برد آن را و باعث این جنایت معرفی می‌کند. اما کشتار همه‌ی رانندگان را، همچون جنایت در قیصر تقدیس می‌کند. شاید اگر تقوایی هم جسارت بیشتری داشت صادق هم همسرش را به قتل می‌رساند هم رانندگان را!

در اینجا مروری کوتاه به تاریخ سینمای غیرت مقدس پس از انقلاب ۵۷ خواهیم داشت.

دوران پس از انقلاب، جنگ و سازندگی 
مرور فیلم‌های سینمایی بعد از انقلاب نشان می‌دهد توجه به موضوع زن از اوایل دهه‌ی شصت مورد توجه بوده است. «مادیان» ساخته‌ی علی ژکان ازدواج اجباری را به چالش می‌کشد. این فیلم به شکل جدی درباره‌ی معضلات زنان صحبت می‌کند. بعد از آن اتفاق چندان ویژه ای نداریم تا دوران سازندگی که جنس فیلم‌ها بیشتر تغییر می‌کند.

البته آنچه در مسیر کلی سینما در آن روزگاران وجود داشته است، فیلم‌هایی است که در آن‌ها در حد یک سکانس به آزار و اذیت‌هایی در مورد زنان اشاره شده است؛ فیلم‌هایی که اتفاقاً در خط اصلی داستان در پی موضوع دیگری بودند و ناخواسته یا برای تقبیح حضور زنان در جامعه اشاره‌ای کوتاه به این موضوع داشته‌اند. در این‌ دوران زنان در سینما فقط نقش مادر و همسر فداکار بلاکش را داشتند و همه در خانه و اگر فیلمی هم ساخته می‌شد که زن را در اجتماع نشان می‌داد و مشغول کار، در واقع در حال نکوهش این حضور است.

دوران اصلاحات
اواخر دهه‌ی هفتاد با تغییر در شرایط اجتماعی و روی کار آمدن اصلاحات سینما همراه با تغییرات اجتماعی فضای بازتری پیدا می‌کند و تعداد زیادی فیلم با موضوعات مرتبط با زنان ساخته می‌شود که سوژه‌های مرتبط با خشونت علیه زنان سهم زیادی در این آثار دارد. «زندان زنان» به کارگردانی منیژه حکمت، «دو زن» به کارگردانی تهمینه میلانی، «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی، «سگ‌کشی» به کارگردانی بهرام بیضایی، عروس آتش ساخته‌ی خسرو سینایی، بمانی ساخته‌ی داریوش مهرجویی و… از تولیدات مهم سال‌های آخر دهه‌ی هفتاد است که هر کدام با سوژه‌هایی ملتهب تصویر زنان را به تصویر کشیدند. در این دوران و با باز شدن نسبی فضای فرهنگی برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران کارگردانان بزرگ و صاحب نام ایران به درستی به این معضل پرداختند و سر آغازی شد در ساخت فیلم‌های اجتماعی که خشونت و تبعیض علیه زنان را به تصویر کشید.

اگر سینمای دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ مردانگی و خشونت مقدس را تبلیغ می‌کرد اما در این دوران ورق برگشت و شاید بتوان گفت فمینیسم مدرن ایرانی در این زمان و با این فیلم‌ها پا به عرصه حیات گذاشت. زنان و مردانی که در کنار زنان بودند در این دوران نه به قیصریسم را به گفتمان اصلی جامعه تبدیل کردند.

دوران پسا اصلاحات
با نزدیک شدن به اواخر دهه‌ی هشتاد و داغ شدن تَب فیلم‌های اجتماعی، رفتن سراغ موضوعات زنانه به شکل دیگری پررنگ می‌شود و هر فیلمی با هر اندازه از لطافت یا خشونت اشاره‌ای به تبعیض‌هایی علیه زنان دارد.

یکی از مهمترین فیلم‌های اواخر دهه هشتاد «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری است. فیلمی که وضعیت زنان را در چند دهه نشان می‌دهد. این فیلم بعد از یک روز اکران از پرده پایین آمد و تا الان امکان اکران عمومی پیدا نکرده است، دلیل اصلی توقیف «خانه پدری» برخلاف نظر کارگردان، نمایش خشونتی است که علیه زنان در فیلم به تصویر درآمده.

با شروع دهه‌ی نود همان روند ادامه دارد و خیلی از فیلم‌های اجتماعی که همچنان در حال رشد هستند برای تلخی و التهاب داستان، خشونت و تبعیض علیه زنان را دستمایه قرار می‌دهند، به شکلی که در فیلم‌های زیادی خیانت، آزار و اذیت زنان به شکل‌های مختلف، کتک زدن حتی در اندازه یک سیلی، بی‌احترامی و کم‌ارزش دانستن زنان و… دیده می‌شود. نکته‌ی مورد توجه این است که در این فیلم‌ها تفاوت چندانی ندارد که با زنی تحصیل کرده و امروزی طرف هستیم یا زنی سنتی، در هر دو صورت اغلب فیلم‌های اجتماعی بهانه‌ای برای نمایش خشونت علیه زنان داشته‌اند تا بر التهاب و تنش داستان بیفزایند.

متاسفانه موضوع خشونت علیه زنان از حالت انتقادی فیلم های دوران اصلاحات تبدیل به نوعی نمک و فلفل برای مزه کردن فیلم‌های سخیف و کم‌مایه‌ی دهه ۹۰ گشته و این چیزی است که حکومت خواهان آن است تا خشونت مقدس این بار به شکلی دیگر در تولیدات فرهنگی توجیه شود.

https://akhbar-rooz.com/?p=162590 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x