مطابق آمار وزارت دادگستری ایالات متحده، زنان بومی آمریکا ده برابر بیشتر از میانگین کشوری در برخی نقاط دورافتاده به قتل میرسند و یا مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. این جنایات عمدتاً توسط افراد خارج از جامعهی بومی آمریکا انجام میشود.
تاریخچهی خشونت علیه زنان بومی را میتوان به معنای واقعی کلمه به ورود اروپاییها و کریستف کلمب به قارهی نواکتشاف ربط داد. او بر این باور بود که با مردم بومی به عنوان «مشکلی که باید از بین برود» باید رفتار شود. بر این اساس او و خدمهاش از همان آغاز دست به قتل، تجارت جنسی و تجاوز به زنان بومی زدند. تاریخ «اکتشاف آمریکا» سرآغاز خشونت بر علیه زنان بومی بود. این الگوی رفتاری بعدها با ورود سربازان اسپانیایی، پرتغالی، هلندی، انگلیسی و فرانسوی آبعاد گستردهتری گرفت.
با ورود اروپاییان به قارهی جدید، الگوهای حاکمیت قبیلهای دستخوش تغییراتی پایهای شد. اروپاییان سرزمینهای بومیان را با جنگ فتح کردند. حتی یک متر مربع از زمینهای قاره آمریکا، از قطب شمال تا قطب جنوب، با رضایت بومیان تصاحب نشد. هنگامی که جنگ به بومیان تحمیل شد، ساختار قبیلهای شکلی مردسالارانه به خود گرفت چرا که در شرایط جدید مردان جنگجو مهمترین بخش قبیله را تشکیل میدادند. در ساختار پیش از جنگ، زنان بومی عهدهدار شغلهای مهمی بودند. آنها مسئول کشت بودند، آنها شفادهنده (معادل طبابت) و مسئول آموزش کودکان بودند، شمنها بیشتر از میان زنان انتخاب میشدند، و از همه مهمتر در انتخاب رئیس قبیله فرقی بین زن و مرد نبود.
فروپاشی این ساختار همراه با تصاحب زمینهای بومیان و نابودی فرهنگ و زبان آنها باعث فقر گسترده و نبود امکانات شغلی در میان بومیان به طور اعم و زنان به طور اخص و کاهش نقش اجتماعی زنان شد. اکنون مردان بومی شاغل در کمپانیهای کشاورزی غیر بومی مسئول کشت و کار بودند. طبابت در اختیار دکتران سفیدپوست قرار گرفت و کلیسا مسولیت آموزش فرزندان بومی را بر عهده گرفت. پسربچهها و دختربچههای بومی از خانه و قبیلهی خود جدا شده و در مراکز شبانهروزی به نام آموزش ولی در واقع تحت شتشوی مغزی کشیشان و راهبان سفید پوست قرار گرفتند. این کودکان، به خصوص دختر بچهها، آزار و اذیت جنسی دیدند و در مواردی که نادر هم نیست کشته شدند. در ماه می ۲۰۲۱ اجساد ۲۱۵ کودک بومی در زمینهای یک مدرسهی شبانهروزی در غرب کانادا کشف شد. با پیگیری بومیان و حامیانشان معلوم شد شبیه این جنایات به وسیلهی کلیسا در دیگر نقاط کانادا هم انجام گرفته است.
عواملی که در بالا اشاره شد در حال حاضر دلیل عمدهی فرار زنان و دختران جوان از سرزمینهای بومی به طرف شهرهای بزرگ به امید پیدا کردن کار و آیندهی بهتر است. متاسفانه بیشتر این زنان به دلایلی چون ترس بیمورد دیگران از بومیان، سطح پایین آموزش، نداشتن تخصص، نژادپرستی نهادینه و عدم توانایی با تطبیق شرایط جدید سرخورده و مایوس به الکل پناه میبرند و به شغل تنفروشی تن درمیدهند. موارد کشتن کارگران جنسی بهخصوص در کانادا و آمریکا در دهههای اخیر به طرز وحشتناکی بالا رفته است. در اکثر موارد کشتار زنان بومی کارگر جنسی به دلیل نبود خانواده یا گزارش نمیشود و یا با عدم پیگیری پلیس به جایی نمیرسد. به عنوان مثال از ۲۲ زنی که به وسیلهی قاتل زنجیرهای رابرت پیکتون در سالهای ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۲ میلادی در غرب کانادا کشته شدند، نیمی از آنان زنان بومی بودند. ناپدید شدن بخش عمدهی این زنان هیچگاه به پلیس گزارش نشده بود.
دلایل متعددی برای عدم اطلاع و پیگیری پلیس و دستگاه قضایی در مورد ناپدید شدن زنان بومی وجود دارد.
مهمترین این عوامل عبارتند از:
– عدم پوشش رسانهای: یک مطالعه به وسیلهی گروه کار بهداشت بومیان نشان میدهد که ۹۵% موارد ناپدید شدن زنان بومی توسط رسانههای خبری ملی و بینالمللی پوشش داده نمیشوند.
– ساختار قضایی پیچیده و تعداد کم پلیس و ادارات مرتبط در مناطق بومی باعث شده است که بسیاری از پروندهها یا نادیده گرفته شوند یا مورد بررسی قرار نگیرند. اسکات مکلین و سارا وایسفلد، نویسندگان سیانان، در مصاحبهای در سال ۲۰۱۹ با سناتور آلاسکا، لیزا مورکوفسکی، گزارش دادند که در برخی از زمینهای بومی حتی یک افسر پلیس هم وجود ندارد. اگر شکایتی هم بشود، پروندهها در یک شبکهی گیجکننده از درگیریهای قضایی بین پلیس قبیلهای، محلی و ایالتی گم میشوند. مورکوفسکی همچنین گفت که نگران آن است که برخی از قربانیان صرفاً به دلیل نژاد یا اشتغال در صنعت سکس مورد بیاعتنایی پلیس و دستگاه قضایی قرار گرفته باشند.
– دورافتادگی و عقبماندگی جوامع بومی و پایین بودن مشارکت آنها در انتخابات، عوامل اصلی عدم توجه سیاستگذاران و سیاستمداران به مشکلات بومیان و بهخصوص ناپدید شدن و کشتار زنان بومی است. یک کاندید ریاست جمهوری یا پارلمان یا شهرداری ترجیح میدهد خواستههای مناطق شهری پرجمعیت را در دستور کار پیکار انتخاباتی خود قرار دهد تا مشکلات و خواستههای بومیان.
– صنایع شاغل در نزدیکی جوامع بومی. صنایعی مانند معدن کاری، چوببرداری و سوختهای فسیلی عامل و تداومبخش خشونت، قاچاق و قتل علیه زنان بومی هستند. مطابق آمار وزارت دادگستری ایالات متحده، زنان بومی آمریکا ده برابر بیشتر از میانگین کشوری در برخی نقاط دورافتاده به قتل میرسند و یا مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. این جنایات عمدتاً توسط افراد خارج از جامعهی بومی آمریکا انجام میشود. این جنایات بهویژه در مکانهای دورافتاده که کارگران پیمانی – برای مثال کارگران شاغل در صنایع نفت و گاز و استخراج معدن – در واحدهای مسکونی موقت به نام «اردوگاههای مردانه» در نزدیکی زمینهای قبیلهای زندگی میکنند، محتمل است. جنایات آنها تحت تاثیر خلاءهای قضایی مورد رسیدگی قرار نمیگیرد و قربانیان و خانوادههای آنها را بدون پاسخ درخور به جای میگذارد. صاحبان این صنایع عمدتاً خصوصی در زمینهایی که مالک آن نیستند چشم بر این جنایات میبندند و در مواردی که بومیان و حامیانشان کمپانی آنها را تحت پیگرد قانونی قرار میدهند با استفاده از تیم مجرب وکالت و امکانات مالی فراوان موفق میشوند که شکایات بومیان را در نطفه خفه کنند.
– طبقهبندی اشتباه. در مقالهای برای نیویورک تایمز، نویسنده جک هیلی توضیح میدهد که دلایل متعددی وجود دارد که چرا ناپدید شدید زنان گزارش نمیشوند یا به اشتباه گزارش میشوند. او توضیح میدهد که زنان بومی اغلب به اشتباه بهعنوان نژاد اسپانیایی یا آسیایی یا دیگر دستههای نژادی طبقهبندی میشوند. این امر موجب میشود که هزاران نفر زن بومی از پایگاه دادههای افراد گمشده فدرال کنار گذاشته شدهاند. گزارش نادرست منجر به دست کم گرفتن اهمیت موضوع میشود.
– کمبود بودجه برای اجرا و پیگیری قانون. در مقاله مورد اشاره در بالا، جک هیلی توضیح میدهد که چگونه خانوادههای بومی خود گروههای جستجو به وجود میآورند و چطور والدین به کارآگاهان خصوصی تبدیل میشوند.
– فقدان پایگاه دادهها و ردیابی برای درک ابعاد مسئله. تنها در چند سال گذشته است که مدافعان حقوق زنان و بومیان شروع به تشکیل پایگاههای دادهها برای گزارش درست و تصحیح گزارشهای پلیس و دستگاه قضایی کردهاند. در سال ۲۰۱۸ یکی از این پایگاهها گزارش داد که از ۵۷۱۷ مورد ناپدید شدن و کشتار زنان و دختران بومی آمریکایی و آلاسکا، تنها ۱۱۶ مورد در پایگاه داده متعلق به وزارت دادگستری درج شده بودند.
در چند سال گذشته، زنان بومی ابتکار عمل جستجو و گزارش و پیگیری موارد کشتار و ناپدید شدن خواهران و مادران و دختران خود را در دست گرفتهاند.
در پاسخ به اپیدمی خشونت، جنبش زنان بومی کشته شده و گمشده (#MMIW) سرانجام توجه مجریان قانون، قانونگذاران و عموم مردم را به خود جلب کرده است. تلاشهای مردمی زنان و خانوادههای بومیان دولت کانادا را وادار کرد تا یک تحقیق جامع را در دسامبر ۲۰۱۵ آغاز کند. گروههای مشابه بعداً در ایالات متحده به نتیجههای مشابهی رسیدند. در اواسط تحقیقات دولت کانادا، توییتهای #MMIW و MMIWG# باعث به وجود آمدن ۵۵۴۰۰ کاربر اختصاصی و ۱۵۶.۱ میلیون بازدید کننده شد. اکنون، طبق گزارش “Union Metrics Twitter Snapshot Report” توییتهای #MMIW هر چهار ساعت چندین صد هزار بار باز توییت میشوند. اکثر این توییتها از هشتگ برای جلب توجه شبکههای رسانهای محلی و کشوری، رد و بدل کردن و به اشتراک گذاشتن اطلاعات حساس در مورد پاسخ پلیس و FBI به درخواستهای خانوادهها برای کمک، پاسخ دادن به تقاضای کمک از طرف خانوادهی قربانیان و کمپینهای آموزشی و آگاهی عمومی استفاده میکنند.
منابع:
https://www.uihi.org/resources/missing-and-murdered-indigenous-women-girls/
https://www.facebook.com/LostandMissinginIndianCountry/posts/mmiw-texas/2279244825447752/