شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

خشونت و قتل در دفاع از ناموس در جایی که قرار نیست کسی ناموس دیگری باشد – ملیحه حیاتی

اصطلاح «خشونت‌ورزی  ناموسی» به آن دسته از اعمالی اطلاق می‌شود که از طریق خانواده و یا بخشی از اقشار و گروه‌های قومی، علیه افراد درون گروه تحمیل می‌شود تا به ظاهر با نام ناموس و حفظ آن، ارزش‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی دست نخورده باقی بمانند و لگدمال نشوند. زنان و دختران معمولاً بیشترین قربانیان خشونت‌ورزی ناموسی را شامل می‌شوند؛ هرچند مردان و پسران نیز از این نوع خشونت در امان نیستند.

خشونت‌ورزی ناموسی شامل موارد متعددی مانند: ازدواج اجباری و خون‌بها، ناقص‌سازی زنان، تعرض، تجاوز، ازدواج کودکان، آزمایش بکارت، عاق شدن از ارث، سقط جنین تحمیلی و نیز قتل می‌شود. در بسیاری از موارد قربانیان مورد ضرب و جرح قرار می‌گیرند، یا حتی تحقیر و تهدید می‌شوند و تحت کنترل کامل بستگان قرار می‌گیرند. در مورد قربانیان مهاجر و یا پناهنده بارها مشاهده شده که آن‌ها را به‌زور به کشورهای خود بازگردانده و یا تنها در کشور مقصد رها کرده‌اند. آمار قابل مشاهده‌ای از این قربانیان موجود است که به‌زور مجبور به خودکشی شده و یا به قتل رسیده‌اند.

مطمئناً انگیزه‌های بسیاری در امر دفاع از ناموس و متعاقب آن اعمال خشونت در دفاع از ناموس خانواده، عشیره، قوم و طایفه دخیل هستند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: درگیری و خصومت بر سر ارث و میراث که منجر به رد و بدل کردن دختران طایفه‌ی مقتول به جای خون‌بها می‌شود؛ داشتن رابطه و از دست دادن بکارت قبل از ازدواج رسمی، زیر پا گذاشتن رسومات و عرف آن بخش از جامعه مانند پیروی نکردن از نوع پوشش و انتخاب شغل و یا درخواست طلاق که باعث خدشه‌دار کردن آبرو و ناموس کل آن طایفه و یا قوم شده و انگیزه‌ی قابل پذیرشی برای حفاظت از آن از طریق اعمال خشونت شکل می‌گیرد. چه گناهی بدتر از آنکه به ازدواج فرمایشی تن ندهی! و یا دارای گرایشات جنسی متفاوتی باشی! یا عکس‌های شخصی خود را در شبکه‌های مجازی پخش کنی! و یا حتی حاضر نباشی به‌عنوان عضوی از آن طایفه به خشونت دست بزنی و از به اصطلاح آبرو و ناموس قوم دفاع نکنی! پس باید خشونت شامل حال تو نیز شود!

اما از میان همه‌ی آن مواردی که در بالا ذکر شد و همه‌ی آنهایی که این نوشتار ظرفیت ذکر آنها را نداشته، این مقاله موضوع قتل‌های ناموسی در ادامه پیگیری کرده و در پی آن  آماری از ارتکاب این چنین جنایات در کشورهای اروپایی و خصوصاً هلند ارایه می‌دهد و به بررسی چند دلیل عمده‌ی آن با توجه به شرایط  امروزی جوامع و نقش سیستم‌های قدرت در آنها می‌پردازد. دلایل و ریشه‌های ارتکاب چنین جنایاتی بسیار زیاد هستند که به هر کدام از نقطه‌نظرهای مختلفی می‌توان نگاه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد که از حوصله‌ی این نوشتار خارج است. لازم به ذکر است که در اینجا فقط به مقتولان زن و دختر اشاره می‌شود و آمار مرتبط با آنها ذکر می‌شود.

نگهداری از ناموس معمولًا در جوامع مردسالار و سنتی به عهده‌ی پدر، برادران، همسر و در نبود آن‌ها بقیه‌ی مردان فامیل و یا طایفه است. متاسفانه معمولاً زنان و دختران فامیل در این جنایت حامی و مشوق مردان هستند که جای بررسی دارد. اگر چه به طور معمول اینچنین قتل‌های ناموسی گزارش نمی‌شوند، ولی بر اساس آمار ارایه شده توسط سازمان ملل نزدیک به پنج‌هزار زن و دختر سالانه به نام دفاع از ناموس به قتل می‌رسند(یو .ان. اف. پی آ ۲۰۰۰). هرچند این آمار شامل تمامی اقوام و مذاهب می‌شود اما به‌طور خاص  موارد ارتکاب در خاورمیانه و آفریقای جنوبی به‌طور مرتب دیده می‌شود و نزدیک به نیمی از قتل های ناموسی در هند و پاکستان مشاهده می‌شوند.  در همین قرن حاضر در برخی از کشورها مانند اردن مجازات ارتکاب به قتل در دفاع از ناموس بسیار خفیف است و زور سنت بر قانون مستولی شده و همچون مورد ذکر شده‌ی قبلی بررسی مجزایی را می طلبد. در کشورهایی همچون: برزیل، کانادا، ایران، اسرائیل، ایتالیا، اردن، مصر، سوِئد، سوریه، اوگاندا، انگلستان، آمریکا، کشورهای آمریکای لاتین، آلبانی، بوسنی و هرزگوین، ازبکستان، فرانسه و بسیاری دیگر موارد قتل‌های ناموسی به کرات اتفاق افتاده است. بر اساس گزارش و تحقیق سازمان سویسسی اس‌یو‌ارجی‌ای‌ار که در خلال  سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ منتشر شده: در بلژیک در خلال سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ هفده نفر قربانی حفظ آبرو و ناموس شدند. در سوئد تا سال ۲۰۰۴ دولت اعلام کرده که بین هزار و پانصد تا دو هزار دختر و زن قربانی جرایم ناموسی شده اند. پلیس هلند تخمین زده در سال ۲۰۰۷ چهارده قتل با نام جرایم ناموسی رخ داده و در دو سال پس از آن نیز به ترتیب یازده و سیزده مورد به وقوع پیوسته است.

در سال ۲۰۲۰ بر اساس گزارش پلیس هلند ۱۰۳۰ مورد خشونت در دفاع از ناموس رخ داده است. هر چند پلیس معتقد است آمار واقعی بیش از این بایستی باشد ولی همانطور که گفته شد معمولاً این نوع خشونت‌ها گزارش نمی‌شوند. همچنین بعضی از منابع ادعا کرده‌اند که درصد قتل‌های گزارش نشده با انگیزه‌ای به‌جز حفظ و صیانت از ناموس ۲۵% است در حالیکه قتلهای ناموسی گزارش نشده ۷۵% هستند.

بر اساس گزارشات سازمان عفو بین‌الملل، تقریباً بیست مورد قتل ناموسی در سال در کشور هلند به وقوع می‌پیوندد. البته تشخیص اینگونه قتل‌ها از سایر موارد خشونت علیه زنان آنچنان هم آسان نیست و معمولاً قاتل به این نوع قتل اعتراف نمی‌کند. قربانیان هم بیشتر از هلندی‌های ترک‌تبار، مراکشی، عراقی و یا با پیشینه‌ی از افغانستان هستند.

اما سوالی که این نوشتار قصد دارد به بخش‌هایی از آن پاسخ دهد چیست؟ از آنجایی‌که در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای پیشرفته‌ی جهان(از منظر داشتن قوانین تقریباً برابر، سکولار و لاییک) همچنان این‌گونه خشونت‌ها و قتل‌ها به وقوع می‌پیوندند، چه خصیصه‌ها و عواملی در میان گروه‌های مهاجر و پناهنده در این کشورها باعث چنین جرایمی می‌شود؟ در درون ساختار همین کشورهای مهاجرپذیر و پیشرفته چه عواملی راه را برای چنین خشونت‌هایی هموار می‌سازند؟ البته بایستی خاطر نشان کرد که پاسخ به چنین سوالی نیاز به بررسی عوامل متعددی دارد که در حوصله‌ی چنین مقاله‌ای نیست و فقط به چند عامل اکتفا خواهد شد و نیز این نوشتار در پی یافتن راه حل برای آن نیست. شاید در مقالات بعدی به این موارد هم پرداخته شود.

صرفنظراز دلایل ترک سرزمین خود و زندگی در کشوری دیگر، حفظ فرهنگ و هویت در میان مهاجرین و پناهندگان در کشورهای مقصد از جمله مواردی است که برای بقا خود به کار می‌گیرند. در مجموع جوامع مهاجر و یا پناهنده در کشورهای دیگر دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی هستند که آن‌ها را از جمعیت غالب جدا می‌سازد. مهمترین ویژگی‌ها عبارتند از: خصایص فرهنگی و تفاوت‌های ظاهری و رفتار نابرابر با آنها در جامعه. موقعیت آن‌ها به عنوان جوامع اقلیت انتخابی نبوده، بدین معنی که اجداد آن‌ها بنا به دلایلی تن به این کوچ داده‌اند و نوزادان متولد شده در خلال سال‌ها همچنان به عنوان اقلیت نژادی، دینی و… شناخته می‌شوند. همبستگی و انسجام از دیگر ویژگی‌های گروه‌های اقلیت محسوب می‌شود و شاید یکی از برجسته‌ترین‌ها، همانکه مفاهیمی چون: من/تو، ما/آنها را برجسته می‌کند؛ هم‌سرنوشتی در مواجهه با جامعه‌ای با حقوق نابرابر و نانوشته‌های فرهنگی و اقتصادی و نداشتن احترام و عزتی که در بسیاری موارد به چشم نمی‌خورد. تمامی این عوامل باعث می‌شوند که در حفظ همبستگی و مفهوم ما/ آنها در بسیاری از موارد راه به افراط برده شود. حتی گاهی با وجود داشتن علم به خطا بودن بعضی از آداب و رسوم بسیاری تن به آن‌ها داده و از هر آنچه به آن باور قلبی ندارند تبعیت می‌کنند. یک مثال ساده شاید مساله را روشن کند. در میان بخشی از جامعه‌ی عرب در اروپا، دختران تا قبل از پیدا شدن خواستگار مناسب و نامزدی می‌توانند بدون رعایت حجاب در اماکن عمومی ظاهر شوند ولی به محض قرار و مدار گذاشتن خانواده‌ها برای ازدواج، دختر مجبور است محجبه شود تا از خانواده طرد نشود و شوهری که هر دو خانواده روی او توافق کرده‌اند نصیبش شود. یا در میان ترک‌تباران تعداد اولاد پسر بسیار مهم است تا اگر نزاعی صورت گیرد توان دفاع بیشتر شود و به همین دلیل زنان مرتب باردار می‌شوند درحالی‌که در بسیاری از موارد به خطر بارداری‌های مکرر واقف هستند ولی خود را مجبور به قبول آن می‌سازند تا در جامعه‌ی خود مورد احترام باشند. یا ختنه‌ی پسران و ناقص‌سازی دختران، در مواردی دیده شده که دختر را مخفیانه به کشور خود برده، در آنجا عمل ناقص‌سازی صورت گرفته و او را بازمی‌گردانند؛ با آنکه می‌دانند پیگرد قانونی دارد ولی در چنین مواردی کفه‌ی حفظ جامعه و عضوی از آن بودن بیش از پیروی از قانون و یا آموزش سنگینی می‌کند.

البته جوامع مهاجر و پناهنده برای مقابله با هرگونه نفوذ، نیز برای حفظ ارزش‌های خود‌، مطرح بودن در جامعه و به دست آوردن موقعیت‌های برابر از سیاست‌های متفاوتی تبعیت کرده و می‌کنند که با توجه به شرایط ویژه‌ی هر کشوری متفاوت می‌باشد. به طور مثال در هندوستان جوامع اقلیت مسلمان با بالا بردن میزان زاد و ولد در پی برابری جمعیتی با هندوها هستند. در اروپا جوامع ترک با در دست گرفتن بخشی از بازار و تجارت خود را مطرح کرده‌اند. قوم یهود در طول تاریخ با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ خود را پا برجا نگه داشته‌اند. آفریقایی‌ها معمولاً با حفظ جمعیت، مذهب، ظاهر و حتی فستیوال‌های خاص همیشه خود را نشان داده اند. بعضی از جوامع با حصار کشیدن دور خود و جداسازی خود در حفظ ارزش‌های گروهی تلاش می‌کنند؛ مانند بعضی از روستاها در اطراف طالقان در ایران. برخی از جوامع نیز با بالا بردن میزان سواد و آموزش و در دست گرفتن کرسی‌های مهم اکادمیک و یا سیاسی بدین امر مبادرت می‌ورزند مانند روستایی در نزدیکی‌های لار در استان فارس که تقریباً همه تحصیل‌کرده‌اند و از قدیم‌الایام رسم داشته‌اند فرزندانشان را به خارج از کشور برای تحصیلات عالیه اعزام کنند و یا بهاییان در ایران که در نبود امکان تحصیل به تاسیس دانشگاه‌های خود مبادرت ورزیده‌اند. لازم به ذکر است که عوامل بسیاری دست در دست هم می‌دهند و اینجا فقط مثال‌هایی ذکر شده تا کمی موضوع باز شود.

مطمئناً حفظ برخی از ارزش‌های قومی، رسوم فرهنگی، آداب و رسوم مذهبی و حتی تنوع غذایی و پوشش در حفظ هویت جمعی بخش‌های مختلف اجتماع نقش مهمی را ایفا می‌کنند. ولی این تنوع و وجود جوامع چندفرهنگی و متکثر و نیز پدیده‌ی جهانی شدن باعث شده مفاهیمی همچون «احترام به تنوع و تکثر و ارزش‌های فرهنگی متفاوت» شکل بگیرد که در ذات خود بسیار قابل احترام‌ند ولی وقتی پای خشونت های ناموسی و حمایت از قربانیان به میان می‌آید همین مفاهیم نقش تیغ دو لبه را ایفا کرده و زنان  و دختران جوامع اقلیت را با دو معضل اساسی روبرو می‌کنند. اول زندگی در کشورهای چندفرهنگه و لزوم ارتباط فرهنگی و دوم تضاد بین زندگی خصوصی/ زندگی اجتماعی (چهار دیواری اختیاری) که منجر به خشونت‌های خانگی پنهان و آشکار می‌شود. از یک طرف آن‌ها در معرض خطر ساختار مردسالارانه‌ی جامعه‌ی خود، باورهای مذهبی، عرف و فرهنگ مرسوم و مهمتر از همه «ناموس و شرم» که خود دلیل قتل های ناموسی است، قرار دارند  و از طرف دیگر به دلیل همان احترام به ارزش‌ها و باورهای جوامع اقلیت در جوامع پیشرفته‌ی اکثریت آنها و خطراتی که تهدیدشان می‌کند نادیده گرفته می‌شوند. در واقع چنین مفاهیمی حکم تیغ دو لبه را برای زنان ایفا می‌کنند. همانطور که بکت و ماسی(۲۰۰۱) آن را بدین‌گونه به چالش می‌کشند «خود جوامع چندفرهنگه بذات علت خشونت‌های خانگی نیستند، بلکه با فراهم آوردن مفاهیمی همچون احترام به فرهنگ‌های متفاوت، تاکید بر دخالت نکردن در چگونگی زندگی خصوصی جوامع اقلیت و پافشاری بر رایزنی با اقلیت‌ها (با تعریف مردانه از رهبری در جوامع اقلیت) بستر چنین خشونت‌هایی را فراهم می‌سازند. همین مساله باعث می‌شود که زنان نادیده گرفته شده و صدای آنها به گوش نرسد.(بکت و ماسی ۲۰۰۱:۳۱۱)

دختران جوانی که در کشورهای دیگر به دنیا می‌آیند و تحت آموزش و پرورش این جوامع هستند مطمئناً بیش ازهمه در خطر این تیغ دو لبه قرار دارند و بیشتر از همه در معرض خطر خشونت‌های خانگی و قتل‌های ناموسی هستند. در واقع دفاع از ناموس از طرفی به متجاوز و قاتل که مردهای خانواده و طایفه هستند اجازه می‌دهد و این بهانه را به دست آنها می دهد تا بدین امر اقدام کنند و چون این مساله را مساله‌ای فرهنگی جا انداخته‌اند، بنابراین به عنوان حفظ فرهنگ و آداب و رسوم خاص آن قوم به دیگران اجازه نمی‌دهند تا در این امر مداخله کنند و مفهوم احترام به عقاید و باورها و رسوم دیگران به راحتی مورد سوء استفاده‌ی ابزاری قرار گرفته و راه فراری برای آنها باز می‌کند و از منظر زنان مفاهیمی همچون «ترس از شرمندگی و حفظ ناموس» باعث دور افتادگی آن‌ها از جامعه و ناتوانی آن‌ها در طلب کمک و حمایت از جامعه و مراجع قانونی می‌شود. به قول صدیقی جوامع مترقی تصور می کنند که «ناموس» مفهومی فرهنگی است که نباید به آن انتقاد کرد. به طور ضمنی می‌توان گفت چنین جوامعی «ناموس» را فاکتوری جدی نپنداشته و از جرایم مرتبط با آن اغماض کرده و موجب ارتکاب مکرر آن‌ها می‌شوند. ( آر.دبلیو.آ۲۰۰۳:۶) در این میان رسانه‌ها نیز این جرایم را به چهارچوب خانوادگی قاتل و مقتول مرتبط می‌سازند ( سی. آی .ام. ای. ال  ۲۰۰۱) و یا حتی رابطه با جنس مخالف و جدای از ارتباطات فامیلی را فقط در میان نوجوانان که سرشار از حس جنسی هستند تلقی می‌کنند که خانواده‌ها مجبورند برای حفظ ناموس و باکرگی و پاکی دخترانشان روابط آن‌ها را زیر نظر داشته و آن‌ها را محدود کنند. این‌چنین تقلیل‌ها و چشم‌پوشی باعث می‌شود تا این‌چنین جرایمی به‌طور جدی دنبال نشوند. در یکی از اخبار منتشره در مورد قتل دختر نوجوان ۱۶ ساله‌ای در انگلیس توسط پدرش در سال ۲۰۰۲ فقط به این نکته اشاره شده بود که «پدرش از ترس غربی شدن دخترش او را بقتل رسانده». بسیاری از رسانه‌ها از این هراس دارند که اگر به اینگونه رخدادها بپردازند از طرفی احساسات نژادپرستانه برانگیخته شود و گروه‌های ضد مهاجرین و پناهندگان از آن علیه این اقشار استفاده ببرند. بنابراین زیر سوال بردن فرهنگ جوامع اقلیت امری بحث‌برانگیز و تفرقه‌آمیز تلقی شده و از آن گریزان می شوند تا مبادا درگیری ایجاد شود و در این میان خشونت‌ها را پایانی نیست. نکته‌ی قابل تامل دیگر در همین ارتباط این است که وکلای مدافع از مساله‌ی تفاوت فرهنگی استفاده می‌کنند تا حکم قاتل را تخفیف دهند. هلند در سرپوش گذاشتن و عمومی نکردن اخبار قتل‌های ناموسی به‌خصوص مواردی که به باورهای مذهبی مربوط می‌شود ید طولایی دارد و تقریباً صدرنشین است تا جایی که کارآگاهان اینگونه پرونده‌ها موظف هستند اول با امامان مساجد مشورت کنند و بعد پرونده را طبقه‌بندی کنند.

(honorkilling.org)

موضوع دیگر سیستم قدرت است. اغلب در پروسه‌ی قتل‌های ناموسی مسایلی فراتر از ارتباط مخفی زن و مرد و مداخله‌ی خانواده و عشیره مطرح است و آن سیستم قدرت است.( والبی ۱۹۹۰) در واقع همان که رابین(۱۹۷۵) بنام سیستم فشار جنس / جنسیت ( مرد/مردانگی و زن/زنانگی) نامیده است که محصول روابط خاص اجتماعی است که آن‌ها را بازتولید و برنامه‌ریزی می‌کنند. چنین سیستم‌های متکی بر نژاد و رده‌بندی مرد سالارانه در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نیز قوه‌ی مجریه‌ی کشورها نفوذ کرده‌اند. سیستم قدرت با توجه به مفهوم‌سازی به طور ناخودآگاه شما را وادار می‌کند که از الگوهای مد نظر آن پیروی کنید. جولیا پنیت، زبانشناس فمنیست، مثالی را در همین رابطه مطرح می‌کند: «جان، مری را کتک زد» یک جمله ی کامل است که در آن فاعل «جان» است و مفعول «مری» و فعل «کتک زدن» که به مرور تبدیل می شود به «مری، توسط جان مورد ضرب و شتم قرار گرفت». در این جمله دیگر «جان» فاعل نیست تا توجه را جلب کند. پس از آن «مری کتک خورد» را می‌بینیم که دیگر در آن نشانی از «جان» نیست. و حتی فراتر از آن «مری زنی کتک خورده است» شکل می‌گیرد. یعنی سیستم قدرت، کننده‌ی کار را که «مرد» است حذف می‌کند تا شما به طور ناخودآگاه زن نامبرده را بیشتر ببینید و راه برای مقصر جلوه دادن او در پروسه‌های بعدی هموارتر شود. همین سیستم‌های قدرتمند باعث همکاری و همدستی زنان دیگر در یک جامعه‌ی اقلیت در سرکوب زنان ِ به اصطلاح «منحرف و آبروبر» می‌شوند. استانکو(۱۹۸۵:۵۳) می‌گوید بسیاری از جان‌به‌دربردگان خشونت‌های خانگی در جوامع غربی که تلاش کرده‌اند تا حس همدردی مادران خود  را برانگیزند و از حمایت آن‌ها برخوردار شوند، با شکست مواجه شده اند و مورد حمایت قرار نگرفته‌اند و معمولاً به آن‌ها گفته شده «او همسر توست». یعنی نقش مرد بودن پر رنگ شده و نه نقش ارتباط بین زن با مردی دیگر. در بسیاری از موارد همین سیستم قدرت باعث می‌شود تا قاتل به راحتی قتل عمد را انکار کرده و خانواده‌ی مقتول نیز در این امر به او کمک کنند. چرا که در غیر این صورت در آن سیستم پیچیده خرد خواهند شد و برای بقا در کشور بیگانه نیاز به پشتیبانی همنوعان خود دارند. البته این سیستم فشار در کشورهایی که میزان برابری حقوق زنان و مردان در تمامی سطوح جامعه رعایت می‌شود بسیار کم‌رنگ‌تر است و با خاطیان به شدت برخورد می‌شود و سعی می کنند نه تنها از طریق وضع قوانین که با فرهنگ‌سازی علیه این سیستم‌های قدرت گامی بردارند. اما متاسفانه سیستم قدرت شکل گرفته بر پایه‌های مردسالاری در پستوهای اذهان و لایه‌های جوامع مختلف چنان نفوذ کرده که شناخت آن و مقابله‌ی با آن کار ساده‌ای نبوده و نیاز به تغییر در همه‌ی سطوح به خصوص در سطح مدیران و برنامه‌ریزان دارد و همزمان برنامه‌های توانمندسازی تمامی اقشار اجتماع به‌طور برابر. منظور از «برابر» این است که از همان تیغ دو لبه سو استفاده نشود و گفته نشود که دختران و زنان یک مذهب خاص به خاطر احترام به باورهایشان و فرهنگ متفاوت! جاری در جامعه‌ی آنها می‌توانند به عقد مذهبی خود اکتفا کنند. در واقع چهره‌ی نهان همان سیستم قدرت در چنین برداشتی از احترام به تفاوت‌ها نیز پنهان است تا با این پوشش به مقاصد خود نایل آید.

در نهایت امر، خشونت‌ها در دفاع از ناموس در کشورهایی که قرار نیست کسی ناموس دیگری و جزو مایملک دیگری باشد همچنان ادامه دارند و قتل‌های ناموسی نیز همانطور که از آمار برمی‌آید با آنکه انکار می‌شوند ولی درصد قابل توجهی از آمار قتل‌های عمد را به خود اختصاص داده‌اند. به دو دلیل عمده؛ جدای از عرف، رسم، باور، غیرت و… حساسیت‌های موجود در جوامع چندفرهنگه در ارتباط با مهاجرین و جوامع اقلیت و پدیده‌ی جهانی شدن و نیز به‌دلیل ساختار سیستم قدرت در ارتباط با باور مردسالارانه هنوز جامعه‌ی جهانی نتوانسته بر این معضل اجتماعی فایق آید. البته دلایل بی‌شمار دیگری نیز در این امر دخیل هستند که حوصله‌ی این مقاله مجال بررسی آنها را نمی‌دهد. به هر روی بسیاری از متفکرین و فعالین حوزه‌ی زنان و حقوق بشر فعالیت‌هایی در این زمینه کرده‌اند که جای بررسی و قدردانی دارد ولی تا ریشه‌ی «دفاع از ناموس و ناموس‌پرستی» خشکانده نشود دست مردان و در پشت سر آن‌ها زنان بسیاری به خون بستگان خود آغشته خواهد شد تا هویت جامعه‌ی در اقلیت دست نخورده باقی بماند هر چند که با اصل برابری انسان‌ها در تضاد باشد، تا دختران و زنان بسیاری تن به خودسوزی و خودکشی اجباری دهند تا سیستم قدرت نامریی به حیات خود ادامه دهد و اتفاقاً در این میان همان جامعه‌ی خود بیشترین سودها را ببرد.

https://akhbar-rooz.com/?p=162662 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x