گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش
این نگاه نه قادر به درک ارتباط بین مطالبات و مبارزات دموکراتیک و طبقاتی از یک سو و نه از سوی دیگر قادر به درک ارتباط بین جنبش عدالتخواهانه و دموکراتیک با منافع ملی است. و از آنجا که به زعم خود بیشتر از فعالان جنبش کارگری، دغدغهی ملی دارد، ترجیح میدهد تا منافع معیشتی و طبقاتی کارگران و بازنشستگان را فدای به اصطلاح منافع ملی کرده و تحت عنوان اینکه اعتراضات بازنشستگان مربوط به حقوقهای بالا و .. است، آن را محکوم نیز بکند. تجربهی موفق جنبش بازنشستگان درس تلخی به این جماعت نیز هست
چند ساعت پیش ویدئویی را در فیسبوک از رقص دو مرد مسن در خیابان با ساز ریتمیک مرد دیگری دیدم که ظاهراَ به دلیل ابلاغ افزایش ۳۸ درصدی حقوق بازنشستگان بالای حداقل بگیر برای اجرا به سازمان تأمین اجتماعی بود. البته این تصمیم دولت پس از نامهی کمیسیون کار و امور اجتماعی مجلس مبنی بر غیر قانونی بودن اقدام دولت در وتوی مصوبهی شورای عالی کار جهت افزایش دستمزد سال ۱۴۰۱ صورت گرفت. بی شک اگر جنبش حق طلبانه و اعتراضی گستردهی و سراسری بازنشستگان در سطح کشور نبود، تصمیم مجلس نیز در این زمینه ممکن بود متفاوت از تن دادن به خواستهی قانونی بازنشستگان باشد.
سرانجام دولت تسلیم فشار جنبش حق طلبانهی بازنشستگان شد. در واقع نیز خبر مسرت بخشی است و جا دارد که طبقهی کارگر ایران هم برای این مبارزهی آگاهانه، فراگیر، مداوم و پیگیر، خستگی ناپذیر و پیروزمند بر خود ببالد و هم از آن بیاموزد که تنها با مبارزهی متحد، متشکل، مستقل و فراگیر میتواند به مطالبات خود دست یابد. این در واقع جلوهای از تحقق یکی از مهمترین شعارهایی است که در اعتراضات دائمی بازنشستگان داده میشد مبنی بر اینکه «تنها کف خیابون، به دست میاد حق مون». این پیروزی از سوی دیگر یادآور شعار دیرینه و جهانی جنبش کارگری است مبنی بر اینکه «چارهی رنجبران، وحدت و تشکیلات است.»
با اینکه در نتیجهی جهتگیریهای نئولیبرالی، دستاوردهای مبارزاتی طبقهی کارگر از جمله حق تشکل و مبارزهی صنفی طی دهههای گذشته بهشدت آسیب دیده و در واقع عملاَ امکان فعالیت هیچ گونه تشکل مستقل صنفی در کشور به رسمیت شناخته نشده و فعالیتهای صنفی و جنبشهای مطالبهگرانه و اعتراضی بهشدت در معرض سرکوب قرار داشته است، در حالیکه بارها فعالان کارگری بازداشت شده و با احکام زندان و جریمه و حتی شلاق روبرو شدهاند، در حالی که رضا شهابی و حسن سعیدی از اعضای سندیکای شرکت واحد نزدیک به چهل روز در اعتصاب غذا هستند، و … ، با همهی این محدودیتها و فشارها بر جنبش کارگری، تداوم و گسترش اعتراضات بازنشستگان سرانجام به بار نشست و دولت را وادار به عقبنشینی و تسلیم در برابر مطالبهی قانونی و برحق آنها کرد.
مهم است به این نکته توجه شود که عدم تمکین دولت به اجرای مصوبهی شورای عالی کار در مورد حقوق بازنشستگان به هیج وجه ناشی از بیاطلاعی دولت از الزامات قانونی در این مورد نبوده است، به ویژه اینکه رئیس جمهور قبل از نشستن برکرسی ریاست جمهوری، رئیس قوه قضائیه نیز بوده و از الزامات قانونی در این زمینه به خوبی مطلع بوده است. با این وجود، دولت در رویکردی خلاف قانون و خلاف رویهی مرسوم تمام سالهای گذشته، به زعم خود در رویکردی «انقلابی» اقدام به وتوی مصوبهی شورای عالی کار در مورد افزایش حقوق بازنشستگان کرد که بدیهی بود با اعتراضات گستردهی بازنشستگان روبرو شود. و سرانجام پیرو ثبت هزاران شکایت از سوی بازنشستگان در دیوان عدالت اداری مبنی بر غیرقانونی بودن اقدام دولت، انتشار موارد متعددی از پژوهشها و گزارشها و تحلیلهای کارشناسی در مورد بیپایه بودن ادعای تأثیر افزایش دستمزد بر تورم و ضرورت اجرای مادهی ۴۱ قانون کار برای ترمیم حقوق و معیشت کارگران و بازنشستگان به ویژه با توجه به رشد سرسام آور تورم در سال جدید، راهاندازی کارزارهای متعدد و ارسال طومارهای مختلف به مجلس جهت الزام دولت به رعایت قانون و اجرای مصوبهی شورای عالی کار، و از همه مهمتر اعتراضات گسترده و فزایندهی هفتگی بازنشستگان در شهرهای مختلف کشور، همان گونه که پیشبینی میشد، دولت تسلیم فشار جنبش کارگری و به طور خاص بازنشستگان شد. این دستاورد جنبش کارگری عملاَ نتیجهی به کارگیری طیف وسیعی از روشها و اقدامات قانونی و نیز کنشهای مطالباتی و اعتراضی در قالب نافرمانی مدنی بوده است. در واقع بازنشستگان به این باور رسیدند که وقتی خود دولت به رعایت موازین قانونی اهمیتی نمیدهد و آن را وتو میکند، دلیلی ندارد که آنها نیز برای احقاق حقوق خود و اجرای قوانینی که در جهت منافع آنهاست، سایر قوانین و تصمیمات دولتی بازدارنده و محدود کننده را به چالش نکشند.
بازنشستگان به درستی می دانستند که اگر اجازه دهند که دولت این اقدام غیرقانونی را امسال پیش ببرد، بیتردید در سالهای بعد نیز آن را تبدیل به رویه خواهد کرد و مادهی ۴۱ قانون کار به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای مبارزاتی طبقهی کارگر که در سالهای پس از انقلاب و پس از کشمکشها و مبارزات فراوان سرانجام در سال ۶۹ به تصویب رسید، عملاْ مشمول مقرراتزدایی و مقرراتگریزی نئولیبرالی خواهد شد. بر این اساس آنها تصمیم گرفتند تا نگذارند که این اتفاق بیافتد.
این دستاورد مبارزاتی میتواند درس بزرگی نیز برای کسانی داشته باشد که خود را چپ می پندارند و به دلیل ضعف بنیهی نظری و تحلیلی، ساده اندیشانه و ناتوان از درک دیالکتیک و ارتباط متقابل بین مبارزهی طبقاتی و دموکراتیک در کشور با صفبندیها و مسائل ژئوپالیتیک منطقهای و جهانی، تصور میکنند که توسعهی جنبش کارگری و دموکراتیک، از آنجا که دولت را با چالشهای جدی مواجه میکند، ممکن است به تضعیف دولت در مسائل منطقهای و جهانی در شرایط زایمان جهان چندقطبی در برابر جهان تک قطبی تحت سیطرهی آمریکا بیانجامد و در تعارض با منافع ملی قرار گیرد و از این منظر نه تنها از مبارزات حقطلبانهی بازنشستگان کشور حمایت نکردند، بلکه کوشیدند تا اعتراضات و مطالبات حقطلبانه و قانونی بازنشستگان را نوعی همگامی با نئولیبرالهای دولت قبلی و اصلاح طلبان در برابر دولت به اصطلاح «انقلابی» جدید نشان دهند.
این نگاه نه قادر به درک ارتباط بین مطالبات و مبارزات دموکراتیک و طبقاتی از یک سو و نه از سوی دیگر قادر به درک ارتباط بین جنبش عدالتخواهانه و دموکراتیک با منافع ملی است. و از آنجا که به زعم خود بیشتر از فعالان جنبش کارگری، دغدغهی ملی دارد، ترجیح میدهد تا منافع معیشتی و طبقاتی کارگران و بازنشستگان را فدای به اصطلاح منافع ملی کرده و تحت عنوان اینکه اعتراضات بازنشستگان مربوط به حقوقهای بالا و .. است، آن را محکوم نیز بکند. تجربهی موفق جنبش بازنشستگان درس تلخی به این جماعت نیز هست.
این پیروزی شیرین جنبش بازنشستگان پاسخ دندان شکنی به کسانی هم هست که با بیشرمی تمام بازنشستگان را فقط به عنوان هزینه می بینند.
کارگران و بازنشستگان پیروزمند در این جنبش میتوانند از خود بپرسند که اگر بدون برخورداری از تشکلهای صنفی مستقل و سراسری و تحت این همه محدودیت و فشار بر فعالان کارگری میتوان به چنین دستاوردهایی در عرصهی مبارزهی طبقلاتی دست یافت، در شرایط برخورداری از تشکل مستقل و سراسری که از مطالبات بدیهی و دموکراتیک طبقهی کارگر است، و بدون وجود این موانع و محدودیتها در یک جامعهی دموکراتیک، دستیابی به چه دستاوردهای بزرگتری را میتوان در چشمانداز دید؟!
کارگران هم میآموزند و هم به دیگران نشان میدهند که مبارزهی مستقل (مستقل از نهادها و تشکلهای وابسته به حاکمیت)، آگاهانه، متمرکز، یکپارچه، فراگیر، پیگیر و مداوم و خستگیناپذیر برای دستیابی به حقوق قانونی و مطالبات عدالتخواهانه و دموکراتیک جواب میدهد. اهمیت موضوع از آن روست که کارگران و بازنشستگان خواسته های اساسی دیگری نیز از جمله پرداخت بدهی حدوداَ ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی دولت (بدون احتساب بهرهی آن) به سازمان تأمین اجتماعی، عدم مداخلهی دولت در مدیریت سازمان تأمین اجتماعی و ایجاد سازوکاری برای مدیریت دموکراتیک و مشارکت بیمه شدگان، بازنشستگان و صاحبان واقعی سازمان تأمین اجتماعی در مدیریت آن، آزادی ایجاد و فعالیت تشکلهای مستقل کارگری، آزادی همهی فعالان کارگری و معلمان از زندان و … دارند که راه دستیابی به همهی آنها بی شک از مسیر چنین مبارزاتی میگذرد.
بی تردید، این پیروزی به عنوان دستاوردی ارزشمند در تاریخ جنبش کارگری ایران باقی خواهد ماند.
۱ مرداد ۱۴۰۱
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- ۱۶ آذر ۹۸ و جهتگیری درست جنبش دانشجویی – مسعود امیدی
- ملاحظاتی پیرامون “برنامه جامع همکاری فیمابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین” – مسعود امیدی
- برنامهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه : «برنامهی احیاء: ده گام به سوی حیات باشکوه » – برگردان: مسعود امیدی
- روسیه در اوکراین، با نئونازیسم میجنگد (پاسخ به انتقادات حزب کمونیست یونان) – برگردان: مسعود امیدی
این پیروزی کارگران زحمت کش و باز نشستگان بیانگر آن است که همه ی آحاد ملت می توانند خواسته های بر حق خود را از راه دموکراتیک و اتحاد در کف خیابان به دست بیاورند درود بر ملت آگاه ایران که بالاخره راه خود را پیدا کردند
سپاس از طبقه زحمتکش به خصوص کارگران و بازنشستگان تامین اجتماعی و معلمان و باز نشستگان سایر سطوح که آنها هم جزو طبقه زحمتکش با حد اقل در آمد هستند
پاینده باد این روند در آحاد ملت
برای تحقق خواسته بر حقشان
آقای امیدی!
شگرد نخ نما شده حمله به افرادی مجهول خیلی وقته که کارآیی ندارد. کدام چپ مبارزه زحمتکشان را به دلیل تضعیف ضدیت با امپریالیسم جمهوری اسلامی نفی کرده است؟ امیدوارم راه توده و مجله هفته در لیست چپ شما نباشند!
این “کسان” اسم و عنوانی ندارند؟ ساختن یک راست و چپ جعلی و قرار دادن خود منطقی و مستدل در ورای هردو آنقدر سالهای ۵۹-۶۱ مصرف شد که دیگر موجودی ندارد.
پیشنهاد می کنم بجای دفاع دروغین از زحمتکشان به همان دفاع راستین از پوتین و جمهوری اسلامی اش بپردازید.
جناب آقای محمد بنده مطلب را خوانده ام ایشان در این بخش که شما هم به آن اشاره کرده اند دقیقا به چپ هایی انتقاد میکنند که به بهانه مبارزه ضد امپریالیستی و نگرانی از تضعیف آن از مبارزات بازنشستگان حمایت نکرده اند. خب البته ایشان باید برای اثبات این ادعای خود متنی، سندی و یا لینکی را هم میگذاشت تا راجع به یک چپ مجهولالهویه حرف نزد من شخصا تا آقای امیدی سندی در مورد این چپ ارایه ندهد حرفشان را غیر قبول میدانم. من یک سازمان یا تشکل یا مطلب منتشر شده چپ را نمی شناسم که چنین تئوری ارائه داده باشد اگر هست منتشر کنید. تا من هم از شما بیاموزم در غیر این صورت ادعایی پوچ است فقط برای اینکه دشمن خیالی بسازد و خود را مطرح کند. (منظور من نظرات در شبکه های اجتماعی و یا افراد ناشناس نیست در این سیرک هر چیزی پیدا میشود منظور یک مقاله یا موضع گیری رسمی است) در مورد بحث پوتین طبعا در مورد این مقاله کاملا نابجا و پرداختن به آن نشان از بیماری نفرت از آن بخش از چپ است که حمله روسیه به اکراین را نوع دیگری می بینند و یا از حتی از دفاع میکنند.
این مقاله دررابطه باافزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعیست. نمیدانم روسیه وپوتین این میان چکاره اند.این جماعت انگارسندروم روسیه وپوتین رو گرفته اند
.
آقای برخوردار ایشون خودشون بحق را به اوکراین کشیده اند لطفا با دقت مطلب را بخوانید :این دستاورد مبارزاتی میتواند درس بزرگی نیز برای کسانی داشته باشد که خود را چپ می پندارند و به دلیل ضعف بنیهی نظری و تحلیلی، ساده اندیشانه و ناتوان از درک دیالکتیک و ارتباط متقابل بین مبارزهی طبقاتی و دموکراتیک در کشور با صفبندیها و مسائل ژئوپالیتیک منطقهای و جهانی، تصور میکنند که توسعهی جنبش کارگری و دموکراتیک، از آنجا که دولت را با چالشهای جدی مواجه میکند، ممکن است به تضعیف دولت در مسائل منطقهای و جهانی در شرایط زایمان جهان چندقطبی در برابر جهان تک قطبی تحت سیطرهی آمریکا بیانجامد و در تعارض با منافع ملی قرار گیرد و از این منظر نه تنها از مبارزات حقطلبانهی بازنشستگان کشور حمایت نکردند، بلکه کوشیدند تا اعتراضات و مطالبات حقطلبانه و قانونی بازنشستگان را نوعی همگامی با نئولیبرالهای دولت قبلی و اصلاح طلبان در برابر دولت به اصطلاح «انقلابی» جدید نشان دهند.
تمامی این پاراگراف خطاب به کسانی است که موضوع جنگ اوکراین . چالش های ژئوپلتیک منطقه ای و جهانی را که مرتبط با تحلیل ایشان در جنگ اوکراین است بیان کرده است . کسی که مواضع آقای امیدی را دنباال کرده باشد. به خوبی نقد ایشان را با هم موضع هایشان با موضوع اوکراین و درباره موضوع بازنشستگان به خوبی میفهمد و لابد شما در این روند قرار ندارید.
من البته روانشناس نیستم و سر رشته ای هم در این امور ندارم ولی انتشار مطالب آقای امیدی در اینجا بیشتر شبیه افرادی است که با قصد به خود درد و زجر وارد می آورند و از این شکنجه لذت هم میبرند و یا هر چه بیشتر فحش میخورند احساس رضایت بیشتری میکنند. هنوز متوجه نیستند نام ایشان در پتی مطلب کافی است که تعداد کاربران حرفه ای دست به تخته کلید شده بدون اینکه مطلب را مطالعه کنند به مخالفت با ایشان بپردازند. نمونه اینکه فرض کنیم ایشان عجله کرده گز نکرده پاره کرده اند، ارتباط دادن موضع ایشان با جنگ اکراین دیگر چه بازی است؟ اینجا مثل تقریبا تمام سایت ها متن خوانده نمی شود فقط تیتر مورد علاقه دوستان است. بیشتر مراجعه کنندگان به این صفحه با پوتین و چین دشمنی دارند و از انتخاب مطالب معلوم است حالا من میگویم نر شما بگو بدوش خوش بگذرد.
اگر بر فرض محال ایران چرخشی به سوی شرق داشت، امثال آقای امیدی اصولا فلاکت و بدبختی ذکرشده در مقاله فوق را یا نمیدیدند یا با توجیهات بدوی که ایشان آنرا “مارکسیستی-لنینیستی” میخواندند به خاطر توازن قدرت علیه امریکا و غرب ماست مالی میکردند. در تفکرات و تاملات اینان زندگی فلاکت بار در اقتصاد هایی چون کوبا، کره شمالی، و … به مبارزه علیه نئولیبرالیسم و امریکا و همسویی با روسیه میارزد.
آنهم روسیه ای که با اقتصاد بی رونق حالا به خاطر برابری نظامی با ماشین صنعتی غرب در اوکراین به گدایی پهبادی جمهوری اسلامی افتاده!
صرف نظر از آن که این نوشته آقای امیدی یک فرار به جلوفرصت طلبانه برای به نسیان سپردن مواضع به غایت ارتجاعی و جگ طلبانه به سود بورژوازی جهانی است، حاوی بی دقتی قابل توجهی است که نشان دهنده ذوق زدگی ایشان از عمل “انقلابی” مجلس ولایی است. ایشان مبنای تحلیل خودرا “خبرآنلاین” گرفته اند که درساعت ۱۹:۴۵ دقیقه منتشر شده است. اما فراموش کرده اند صحت ادعا را از منبع دیگری پی جو شوند – شاید چون به نقل از تسنیم بوده است!- درحالی که درساعت ۲۱:۲۸ دقیقه یعنی تقریبا دوساعت بعد خبر در همان روز ۳۱ تیر تکذیبیه خبر از صدا و سیما پخش و در سایت ها از جمله همشهری آنلاین بازتاب یافته است!
https://www.hamshahrionline.ir/news/692310/%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%AD%D8%B1%D9%81%D9%85-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF
وقتی فردی متوجه نیست منافع کشورش تعامل با تمام جهان است و خود را با جنگ خیالی و مبارزه با امپریالیسم جهان خوار فریب می دهد
آنگاه مدافع سیاست های فریبکارانه دولت های سرکوبگر می شود که ژست مبارزه با جهانخواران را می گیرند.
حال حکایت این هموطن مسعود امیدی است نمی داند چگونه با جمهوری اسلامی برخورد کند گاهی مجیزگویش می شود گاهی منتقدش
آقای مسعود امیدی تلاش دارد باور به دفاع از حقوق زحمتکشان کشور را در کنار دفاع از سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی بگذارد. آیا جز این است که سیاست خارجی کشور می باید در جهت برنامه ریزی برای توسعه ی سیاسی اقتصادی پایدار و در خدمت تامین منافع زحمتکشان کشور باشد؟ ایشان باید توضیح دهد آیا سیاست خارجی رژیم در خدمت محرومان جامعه بوده است، یا نه. مگر سیاست دفاع از حمله روسیه به اوکراین و مشارکت در این جنگ به کسب حقوق صنفی سیاسی زحمتکشان می انجامد و پس از چهل و اندی سال سرکوب، به توصیه روسیه مجوز سندیکاهای کارگری صادر می شود؟!
واقعیت این است که این دو تکه پازل سیاست خارجی و داخلی با هم همخوانی ندارد و به هیچ رقم با هم جور نمی شود. برخی پیشقراولان این راه با استثنایی دانستن این شرایط ، بریده اند و دوخته اند. آقای مسعود امیدی می فهمد نمی شود این وضع را برای سال های طولانی بدین شکل توجیه کرد. و در مقالات اخیر سعی دارد موضوع را به روی خود نیاورد. به همین دلیل نوشته هایش به بیماری اسکیزوفرنیک دچار می شود. یعنی در نقد سیاست داخلی رژیم شخصیت دفاع از مردم را دارد و در نقد سیاست خارجی شخصیتی مدافع رژیم. به ایشان که علاقه ی ویژه ای به مارکسیسم لنینیسم دارد توصیه می کنم بگردد ببیند، مارکس ، انگلس، و لنین در چنین مواردی چگونه برخورد می کردند. آیا چنین برخوردی از آنان دیده می شد یا آنطور که سنت مارکسیستی نشان می دهد، در همه حال مبارزه ی زحمتکشان در مقابل سرمایه داری کشورشان محور اصلی است و سیاست خارجی سرمایه داری حاکم در خدمت بقای رژیم و اعمال دیکتاتوری بر زحمتکشان برای استثمار و پایمال کردن حق و حقوق آنان بوده است.
https://www.khabaronline.ir/news/1653854/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DB%B3%DB%B8-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF%DB%8C-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86
اصلاح مصوبه حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی تکذیب شد!
🔸️نائب رئیس کمیسیون اجتماعی «خبر منتشر شده از قول خودش» را درباره اصلاح مصوبه حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی را تکذیب کرد.
ولی اسماعیلی(نائب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی):
🔸️امروز خبری در فضای مجازی به نقل قول یکی از دوستان در مجلس منعکس شد و براساس همان خبر گفتم معاون اول همان افزایش ۳۸ درصدی را ابلاغ کرده است.
🔸پس از آن تماس گرفتم از مشاور اصلی رسانهای مخبر، معاون اول رئیس جمهور پرسیدم، او ابلاغ این مصوبه را تکذیب کرد؛ و از این رو تکذیبیه خبر قبلی را اعلام میکنم.
🟠 این در حالی است که ساعاتی پیش آقای اسماعیلی به خبرگزاری صدا و سیما گفته بود “معاون اول رئیس جمهور با اصلاح مصوبه دولت، ابلاغ کرد که بازنشستگان تأمین اجتماعی به جز حداقلبگیران، افزایش حقوق ۳۸ درصدی به اضافه ۵۱۵ هزار تومان را داشته باشند”./باشگاه خبرنگاران
✍️پی نوشت:اتحادسراسری بازنشستگان ایران
بازی با افکار عمومی کارگران شاغل و بازنشستگان متاسفانه کاری است که سلامت روانی در بین این جمعیت حقطلب را به مخاطره انداخته است و بیش از چهارماه است که به اشکال مختلف دنبال میشود اما مشکل اساسی در این ارتباط را بازنشستگان به درستی بیان می کنند که:
نه دولت ، نه مجلس نیستند به فکر ملت !
دلیلش همین بازی موش و گربه بین دولت ومجلس و نبود یک اراده کامل در مجلس برای واداشتن دولت به اجرای فوری و بی کم و کاست مصوبه شورای عالی کار در باره بازنشستگان است که درصورت اجرا تنها به بخشی از مفاد مواد ۹۶ و ۱۱۱ قانون تامین اجتماعی پاسخ خواهد داد !
@etehadesarasari
آقای امیدی حتما اخبار ملاقات رهبر جمهوری اسلامی با پوتین و تایید مواضع روسیه توسط ایشان را شنیده اید با توجه به اینکه شما نیز سیاست پوتین را در اشغال کشور همسایه تایید می کنید وهمان مواضع خامنه ای را دارید ؛ لطفا بگویید اگر فرداروزی خامنه ای بازنشستگان را به دلیل حق خواهی مورد عتاب قرار داد و از سیاست های دولت علیه بازنشستگان دفاع کرد ( با درنظر داشت این موضوع که هنوز جز یک اعلام مغایر قانون بودن مصوبه دولت از سوی قالیباف هیچ اتفاقی نیفتاده است و هنوز حق بازنشستکان به دست نیامده است ) شما چه شعاری خواهید داد ؟ آیا شما به صف همان کسانی که اشاره کرده اید بنا به موضع مشترک با رژیم در قبال جنگ تجاوزکارانه ی روسیه علیه اوکراین ، مطالبات بازنشستگان و مردم را منافی منافع ملی می دانند ، موضع واحدی نخواهید گرفت ؟ آیا اگر در ایران جنبش های مطالباتی یکی پس از دیگری شعار تنها کف خیابون – به دست میاد حقمون را سردادند و به خیابان ریختند بار هم پیشاپیش خواهید نوشت که گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش ؟
بگذریم که هنوز هیچ باده ای به کار نیست و هنوز میدان از سوی بازنشستگان فتح نشده است . لطفا بی هیچ تکلفی بگویید اگر متحد پوتین که همین رهبری نظام هست بازنشستگان را عامل دشمن در برابر جبهه ضد ناتویی قلمداد کرد و فرمان سرکوب آنها را داد ( که البته اکنون هم سیاست سرکوب به کار است و اسماعیل گرامی بازنشسته زندانی دلیل روشن آن است ) شما چه خواهید گفت ؟ این استقبال زود هنگام شما از فتح بازنشستگان را چطور معنا کنیم؟