جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

تاریخ مختصر ایرلند- بهمن. س

 در پی پیروزی شین فین در انتخابات ۵ ماه مه ۲۰۲۲، برآن شدم که تاریخچه مختصری از جزیره ایرلند (شمال و جنوب)، مبارزات مردم آن دیار برای استقلال از دولت بریتانیا، سرکوب های خونین مردم محلی ایرلند شمالی توسط ارتش بریتانیا و حامیان محلی آنها (که از نقاط مختلف بریتانیا به ایرلند شمالی مهاجرت کرده بودند)، دوران درگیری های خونین، و سیاست و فعالیت های سیاسی-اجتماعی شین فین در سالهای اخیر و پیروزی قاطع آنها در انتخابات مجلس محلی و شکست حامیان دولت بریتانیا که همواره بر سر قدرت بودند را گرد آوری و ترجمه کنم تا بتوان درسی از مبارزات، شکست و پیروزهای مردم و نیروهای سیاسی ایرلند شمالی گرفت. به امید آن.

 بهمن . س.  

شروع مشگلات: مشگلات ایرلند برمیگردد به سال ۱۵۳۴، یعنی زمانی که هنری هشتم خود را رئیس کلیسا انگستان که از کلیسا واتیگان جدا شده بود کرد و اطمینان حاصل کرده بود که پارلمان ایرلند هفت سال بعد یعنی در سال ۱۵۴۱ او را بعنوان پادشاه ایرلند انتخاب خواهد کرد. از این تاریخ تا اواخر قرن ۱۷، سیاست رسمی انگلیس متمرکز شد برکشت و کار محصولات کشاورزی در ایرلند. بدنبال این سیاست بود که هزاران انگلیسی و اسکاتلندی (که پروتستان بودند) به ایرلند ( که مردمش کاتولیک بودند) مهاجرت کردند. موفق ترین مزرعه در پی سیاست جدید انگلیس در منطقه اولستر (در شمال ایرلند که اکنون بخش مهمی از ایرلند شمالی هست) شکل گرفت. دقیقا از همین زمان هست که درگیری های فرقه ای- مذهبی درایرلند پدیدار گشت (گرچه بعد ها مسایل ملی و طبقاتی به آنها افزوده شد). 

قرن هفدهم در ایرلند یک قرن خونین بود. این امر با تحمیل قوانین خشن جزایی به اوج خود رسید. این قوانین شامل سلب قدرت کاتولیک ها، محروم کردن آنها از حق اجاره یا مالکیت زمین بالاتر از ارزش معینی، غیرقانونی کردن روحانیون کاتولیک، ممنوعیت تحصیلات عالی و گرفتن مشاغل حرفه ای برای کاتولیک ها، و تحمیل سوگند درانطباق با کلیسای دولتی (کلیسای ایرلند) میشد. البته در طول قرن هجدهم، شدت این قوانین جزایی تا اندازه ای کاهش یافت ولی با این وجود در سال ۱۷۷۸ کاتولیک ها تنها حدود ۵ درصد از زمین های ایرلند را در اختیار داشتند.

در سال ۱۷۸۲، یک فراکسیون پارلمانی به رهبری هنری گراتان (یک پروتستان) توانست برای ایجاد روابط تجاری مطلوب تر با انگلیس و استقلال بیشتر قانونگذاری برای پارلمان ایرلند تلاش کرده و موفق شود. با این وجود، انگلیس کماکان کنترل خویش را بر مسایل مهم  ایرلند حفظ کرد. در این زمان با الهام از انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۱، سازمان اتحاد مردم ایرلند، در پی آن شد که با متحد کردن مردم ایرلند با هر مذهب و فرقه ای، دست به اصلاحاتی زده تا قدرت بریتانیا در ایرلند را کاهش دهد. رهبر این سازمان جوان پروتستانی بود از اهالی دوبلین بنام “تیوبالد ولف تون”. سازمان اتحاد مردم ایرلند عملا الهام بخش مبارزه مسلحانه در سال ۱۷۹۸ شد. علیرغم تلاش فرانسوی ها در جهت کمک به مردم ایرلند برای رسیدن بخواست هایشان، قیام مردم ایرلند شکست خورد و در نتیجه در سال ۱۸۰۱ قانونی بتصویب رسید که از نظر سیاسی، ایرلند جزیی از اتحاد بریتانیا به حساب میامد.

دانیل اوکانل، معروف به “آزادی دهنده بزرگ” یکی از بزرگترین رهبران ایرلند محسوب میشود که توانست در سال ۱۸۲۹ قانون آزادی رای دادن و حق انتخاب شدن کاتولیک ها درپارلمان بریتانیا را بتصویب برساند.  پس از این موفقیت، اوکانل قصد داشت قانون اتحادیه را لغو کرده و پارلمان ایرلند را مجدداً تأسیس کند. این البته خواست و وظیفه بسیار بزرگی بود که حمایت مردم ایرلند را طلب میکرد واوکانل نتوانست به این خواست خود برسد چرا که رویکرد او در رد خشونت مورد حمایت همه مردم نبود (بخاطر اینکه مردم اطمینانی به سیاست های بریتانیا نداشتند). در این زمان فاجعه بزرگتری (فاجعه قحطی بزرگ) در تاریخ ایرلند بوقوع پیوست که مسائل سیاسی مختلفی را تحت الشعاع خود قرار داد.

قحطی بزرگ: در آن روزگار، سیب زمینی غذای اصلی جمعیت رو به رشد ایرلند بود. هنگامی که  آفت “بلایت” (نوعی بیماری گیاهی) در سه سال متوالی ۱۸۴۵، ۱۸۴۶ و ۱۸۴۷ به محصولات سیب زمینی در سراسر کشور ضربه زد، فاجعه ی بزرگ قحطی و گرسنه گی رخ داد. سیب زمینی غیرقابل خوردن بود و مردم از گرسنگی می مردند. واکنش دولت بریتانیا نیزبه این فاجعه دامن میزد. توافقات تجاری در ایرلند هنوز تحت کنترل لندن بود و در حالی که صدها هزار نفر از مردم از گرسنگی شدید رنج می بردند، ولی برطبق قانون تحمیل شده از سوی لندن ، آنها مجبوربودند که بخش یزرگی از محصولاتشان از جمله گندم و محصولات لبنی را به بریتانیا و خارج از کشور صادر کنند.

در نتیجه قحطی و قوانین تحمیلی، نزدیک به دو میلیون ایرلندی در بین سالهای ۱۸۵۱ تا ۱۸۴۵ یا جان باختند و یا مجبور به مهاجرت شدند. سیل مهاجرت ایرلندی ها از آن زمان به بعد هم کماکان ادامه یافت بطوری که جمعیت ایرلند هرگز به تعداد قبل از قحطی بزرگ خود (حدود ۸ میلیون) نرسید (جمعیت کنونی کل ایرلند- جنوبی و شمالی- نزدیک به ۷ میلیون میباشد). اکثریت مهاجران ایرلندی در ایالات متحده آمریکا سکنی گزیدند

حکومت خود گردان: با شروع قحطی بزرگ، دیگر مخالفت چندانی با کنترل ایرلند توسط یریتانیا نمیشد تا اینکه شخصی جوانی بنام چارلز استوارت پارنل که ۳۱ سال بیشتر سن نداشت به رهبری حزب خودگردان  (Home Rule) ایرلند دست یافته و توانست در سال ۱۸۸۲ این حزب را به یکی از احزاب ایرلندی درپارلمان بریتانیا برساند. گرچه تلاش های پارنل برای خودگردانی ایرلند به نتیجه ای نرسید ولی لقب “پادشاه بی تاج و تخت ایرلند” را از طرف نمایندگان مجلس عوام بریتانیا نصیب خود کرد. تاثیر مهم فعالیت های پارنل، اما، جا افتادن انگیزه خودگردانی ایرلند در میان مردم و مجلس بود. این ایده باعث نگرانی پروتستان های اولستر (که در شمال ایرلند بودند) شد. آنها نگران این مسئله بودند که با خودگردانی ایرلند (که کاتولیک بودند)، پروتستان ها در یک اقلیت محص قرارخواهند گرفت و مشگلات کنونی جامعه ممکن هست برعکس شده و این بارشامل حال آنها شود. پروتستان ها طرفدار اتحاد با بریتانیا بوده وحامی حزب اتحادگرا (یونیونیست) به رهبری سر ادوارد کارسون بودند. کارسون تهدید کرده بود که اگر اعطای خودگردانی ( بنوعی استقلال) به ایرلند داده شود، برای جدا کردن ایرلند شمالی و اتحاد با بریتانیا، دست به جنگ مسلحانه خواهد زد.

در سال ۱۹۱۲ لایحه قوانین خودگردانی به تصویب مجلس رسید ولی رسما بعنوان سند قانونی تبدیل نشد و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ عملا به تعلیق درآمد. بسیاری از ملی گرایان ایرلندی بر این باور بودند که اگر آنها از تلاش های جنگی بریتانیا حمایت کنند، در مقابل آن و پس از خاتمه جنگ، قانون خودگردانی به آنها اعطا خواهد شد. در این زمان، جان ردموند، رهبر حزب پارلمانی ایرلند، مردم را تشویق کرد تا به نیروهای بریتانیا بپیوندند و بسیاری نیز به آن پیوستند. با این حال، اقلیتی از ملی گرایان به دولت بریتانیا اعتماد نکرده و به ارتش بریتانیا نپیوستند. امری که منجر به یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ ایرلند شد، قیام عید پاک.

قیام عید پاک: در در ۲۴ آوریل ۱۹۱۶ (دوشنبه عید پاک وتاسیس ارتش جمهوری خواه ایرلند) ، دو گروه ازمبارزین مسلح بنام های داوطلبان ایرلندی و ارتش شهروندان ایرلندی ( با تکیه بر این نظر که چون بریتانیا در حال شکست در جنگ علیه آلمان هست، میتوان از موقعیت ضعف بریتانیا سود جسته و حکومت جمهوری ایراند را اعلام کرد) مکان های کلیدی در دوبلین را به تصرف خود در آوردند .گروه داوطلبان ایرلندی توسط پاتریگ پیرس   رهبری میشد وارتش شهروندان ایرلندی توسط جیمز کانالی. آنها اداره پست شهر در مرکز دوبلین را به اشغال خود در آورده و پاتریک پیرس در مقابل ساختمان اداره پست، اعلامیه جمهوری ایرلند را برای مردم خواند و جمهوری ایرلند را مستقل از بریتانیا را اعلام کرد.

بعد از خواندن اعلامیه، نبردهای سنگنی با تلفات بسیار از هر دو طرف و همچنین مردم غیر نظامی درگرفت. نیروهای بریتانیا قیام کننده کان در دوبلین را با قایق های توپدار مستقر در رودخانه لیفی ( که در داخل شهر قرار دارد) گلوله باران و قتل عام کردند. این جنگ بمدت ۵ روز ادامه داشت و در نهایت  بعد از کشته شدن ۴۰۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۲۵۰۰ نفرو تسلیم شدن شورشیان، خاتمه پیدا کرد. ۷۰ نفر از قیام کننده گان محکوم به اعدام شده و پانزده نفر از آنها (که اکثرا از امضا کننده گان اعلامیه بودند ازجمله پیرس و کانالی) اعدام شدند. در ابتدا اکثر مردم عادی با این قیام موافق نبودند ولی وقتی که مشاهده کردند که چگونه نیروهای نظامی دولت بریتانیا با قساوت تمام مردم شرکت کننده در قیام و رهبرانشان را اعدام میکند، نظرات و افکارشان متحول شده و به مسائل آگاه شده و با قیام کننده گان همراه شدند. بعد از این واقعه بود که قیام کننده گان عید پاک به ارتش جمهوری خواه ایرلند معروف شدند.

درانتخابات سال ۱۹۱۹، شین فین (Sinn Fein) به رهبری ایمون دی ولرا توانست اکثریت کرسی های مختص به ایرلند در مجلس عوام را از آن حزب بکند. ایمون دی والرا و مایکل کالینز دو نفر از شخصیت‌های کلیدی بودند که درقیام عید پاک نقش داشتند ولی از اعدام شدن نجات پیدا کرده بودند. در ۲۱ ژانویه ۱۹۱۹، اعضای شین فین در مجلس عوام در دوبلین گردآمده وخواهان تشکیل پارلمان جمهوری ایرلند بنام  Dail Eireann درجزیره ایرلند شده وجملگی خواهان بدست گرفتن قدرت در تمامی ایرلند شدند.

جنگ استقلال: دوران “جنگ استقلال” به دورانی گفته میشود که ارتش جمهوری خواه ایرلند – ارتش جمهوری تازه اعلام شده ایرلند – جنگ چریکی را علیه نیروهای بریتانیایی به راه انداخت (از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱). یکی از رهبران کلیدی این جنگ مایکل کالینز بود. در پی این دوران، در دسامبر ۱۹۲۱ معاهده ای بین مقامات ایرلندی و بریتانیایی امضا شد. بر طبق این معاهده، استقلال درسطح مشخصی به ایرلند داده شد. مفاد این معاهده باعث بوجود آمدن تفرقه ای در افکار عمومی و سیاسی ایرلند شد. یکی از مفاد این معاهده تقسیم ایرلند به ایرلند شمالی (۶ شهرستان) و ایالات آزاد ایرلند (۲۶ شهرستان) بود که در بعد ها تحت نام ایالات آزاد ایرلند در سال ۱۹۲۲ اعلام موجودیت کرد.

جنگ داخلی: در پی انعقاد معاهده بین بریتانیا و ایرلند و ایجاد تفرقه بین موافقین و مخالفین معاهده، باعث شروع جنگ داخلی  بین طرفداران این دو نظر شد (از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۳). مایکل کالینز رهبری موافقان معاهده بود و دی ولرآ رهبر مخالفین معاهده. اثرات جنگ داخلی و تفرقه بین افکار عمومی جامعه را هنوز که هنوز هست میتوان نشانه هایش را در سیاست های دو حزب بزرگ ایرلند (حزب فاین گیل Fine Gael- حزب موافق معاهده و حزب فیانا فایل Fianna Fail حزب مخاف معاهده) مشاهده کرد. البته بعد از خاتمه جنگ داخلی، یک ثبات سیاسی نسبی ای بر جامعه حکمفرما شد. 

ایرلند شمالی:                     

بر اساس “قانون دولت ایرلند”، در سال  1922دولت آزاد ایرلند تشکیل ودر پی آن پارلمان ایرلند شمالی تاسیس شد. گرچه اکثریت اعضای پارلمان در اختیار پروتستان ها بود ولی وچود پارلمان به خودی خود باعث بوجود آمدن چند دهه ثبات نسبی در جامعه بود. البته این دوران ثبات نسبی در اواخر دهه ۱۹۶۰ به دلیل تبعیض سیستماتیک علیه کاتولیک ها به پایان رسید.

سال ۱۹۶۸، سرآغاز راهپیمایی های کاتولیک ها برای احقاق حقوق مدنی خود بود ( که الهام گرفته از اعتراضات دانشجوئی در فرانسه و جنبش برای احقاق حقوق مدنی در آمریکا بود)  که به واکنش های خشونت آمیز برخی از وفاداران پروتستان و همچنین نیروی پلیس منجر شد. آنچه پس از این ماجرا رخ داد، دوره ای است که به نام دوره “دردسرها/مشگلات” معروف شد. دوره ای که گروه های ملی گرا/جمهوری خواه (ایرلندی ها-کاتولیک ها) با گروه های وفادار/اتحادگرایان (مهاجرانی بریتانیائی-پروتستان ها)  با هم درگیر شدند.

در سال ۱۹۶۹ نیروهای بریتانیایی ظاهرا برای حفظ نظم و حفاظت از اقلیت کاتولیک به شهرهای دری و بلفاست اعزام شدند. ولی از نگاه جامعه اقلیت کاتولیک، ارتش به عنوان ابزاری در دست اکثریت پروتستان تلقی شد. این برداشت از ارتش با رویدادهایی مانند یکشنبه خونین در سال ۱۹۷۲ تقویت شد. در این روز، نیروهای بریتانیایی به راهپیمایی حقوق مدنی کاتولیک ها در شهر دری حمله و تیراندازی کردند که در نتیجه آن ۱۳ نفر کشته شدند. در این دوره نیروهای وابسته به هر دو طرف با یکدیگر درگیر شده و بسیاری کشته و زخمی شدند. ظاهرا این دوره که ۳۰ سال به درازا کشید و بیش از ۳۵۰۰ نفر از دو طرف کشته شدند، با امضا توافق نامه بلفاست در سال ۱۹۹۸ که به توافق نامه “جمعه نیک” (Good Friday) معروف هست، به پایان رسید. البته “جمعه نیک” نامی است که کاتولیک ها به این توافق نامه داده  و آن را راهی برای رسیدن به استقلال میپندارند و “بلفاست” نام مورد استفاده پرو تستان ها هست که آنرا سندی میدانند  برای اتحاد با بریتانیا. 

نیروهای ارتش بریتانیا در بلفاست سال ۱۹۶۹    

 از سال ۱۹۹۸ ( بعد از امضا توافق نامه بلفاست) ثبات و صلح قابل توجهی در ایرلند شمالی برقرار شده است. در سال ۲۰۰۷، دو نیروی به شدت مخالف یکدیگر، یعنی شین فین (Sinn Fein) و حزب اتحاد دمکراتیک (PDU) به همکاری با یکدیگر در دولت محلی ایرلند شمالی دست زدند. 

مختصری درباره موافقت نامه بلفاست/جمعه نیک:  این موافقت نامه در واقع شامل دو موافقتنامه میشد، اولی موافقت نامه ای است چند جانبه، بین دولت های بریتانیا و ایرلند و تمامی سازمان ها و احزاب درگیر در مشگلات آن زمان ایرلند شمالی و دومی موافقت نامه است بین دولت های بریتانیا و جمهموری ایرلند. این موافقت نامه در ۲۲ مه سال  1998  به رای گذاشته وتصویب شد و در ۲ دسامبر سال ۱۹۹۹ به اجرا درآمد. این توافقت نامه شامل سه ساختار سیاسی بشرح زیر بود.

یک: تشکیل حکومت ایرلند شمالی: تشکیل مجمع قانون گذاری و اجرائی برای اتخاذ قوانین و تصمیم گیری در مورد مسائلی که بر زندگی روزمره درایرلند شمالی تاثیر میگذارد.

دو: روابط شمال-جنوب (رابطه بین ایرلند شمالی و ایرلند جنوبی-جمهوری ایرلند). تشکیل دو نهاد (شورای وزیران و شورای اجرائی) برای همکاری و همیاری بین ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند.

سه:  روابط شرق-غرب (رابطه بین حکومت ایرلند شمالی و دولت بریتانیا): تشکیل سازمانهای (کنفرانس ها و شورا ها) که از همکاری بین دول بریتانیا و جمهوری ایرلند حمایت میکنند.  

طرفین قرارداد متعهد به حمایت از هر یک از این ساختارها که تک تک شان ازاهمیت یکسانی برخورداربودند، شدند.

این توافقنامه آنگونه که انتظارش میرفت، اجرا نشد بخصوص در مورد رسیدگی به مسائل و مشگلات گذشته، تقسیم قدرت اجرائی، قدرت قضائی، اقتصادی و رفاه، و خلع سلاح گروه های مسلح (البته منظور تنها ارتش جمهوریخواه ایرلند بود). گر چه هر از چند گاهی عهدنامه هائی و یا گزارش های کمیسیون های مختلف ارائه شد. از جمله، در سال ۲۰۰۵، کمیسیون مستقلی اعلام کرد که خلع سلاح ارتش جمهوریخواه ایرلند انجام گرفته است و یا در سال ۲۰۰۶، عهد نامه سنت اندرو( St. Androw) برای تقسیم قدرت سیاسی و قضائی، حقوق بشر، برابری حقوق شهروندی، حقوق قربانیان دوره درگیری های نظامی، مسائل اقتصادی و رفاهی به تصویب رسید که بر مبنای این عهدنامه، پارلمان متعهد شد که جلسه ای برای تعیین معاون اول و دوم وزیر (که به فرماندار هم مشهور هست) با شرکت تمامی احزاب موجود در پارلمان، برگزار کند. ولی مصوبات عملا یکجانبه بود. بطور مثال تصویب شد که معاون اول از آن پروتستان ها شود و معاون دوم از آن کاتولیک ها. در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ عهدنامه های دیگری (همچون هیلزبورو Hillborough استورمونت هاوس Stormont House، و فرش استارت  Fresh Start) تقریبن با همین نوع خواست ها به تصویب رسید. با وجود ارائه انواع و اقسام  عهد نامه ها و مصوبات، مشگلات جامعه ایرلند شمالی کماکان لاینحل باقی ماند و عملا در سال ۲۰۱۷ آنچه که به کانون تقسیم قدرت اجرائی مربوط میشد، از هم پاشید و پارلمان هیچ جلسه ای در طول سه سال ( ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰) برگزار نکرد.

مروری بر درگیری های سی ساله بین ایرلندی ها (استقلال طلبان – کاتولیک ها) و وفاداران (وفاداران وابسته گی به بریتانیا- پروتستان ها) درطول سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۹۸

ایرلند شمالی (منطقه ای در شمال شرقی شبه جزیره ایرلند) تحت تاثیر اعمال نفوذ اتحاد گرایان ویا “وفاداران” (پروتستان ها یا اتحاگرایان اولسترUIster Union – تشکیلاتی از بریتانیائی –اغلب انگلیسی و یا اسکانلندی های مهاجرکه خواهان مانده گاری/ وابستگی به بریتانیا بودند) در سال ۱۹۲۰  تحت نام “قانون دولت ایرلند” که مستقل از “قانون داخلی” ایرلند بود، بوجود آمد. ایرلند شمالی شامل شش شهرستان در استان اولستر می باشد. طبق این طرح، دو شهر Fermanagh و Tyrone که کاتولیک ها و ملی گرا ها در آنجا دراقلیت بودند، در این طرح قرار میگرفتند ولی سه شهرستانی که کاتولیک ها و ملی گراها در اکثریت بودند ( همانند: Donegal, Cavan, Monaghan) شامل این طرح نمیشدند. گرچه برخی از مناطق قرار گرفته در امتداد مرز ایجاد شده ناشی از این طرح مثل شهرهایی نظیر Derry  وArangh که اکثریت قابل توجهی از سکنه آنها کاتولیک ها و ملی گراها بودند، شامل این طرح میشدند.

وجود ایرلند شمالی بر اساس معاهده انگلیس و ایرلند در سال ۱۹۲۱ تأیید شد و در پی آن جنگ استقلال طلبانه ایرلند به پایان رسید. در سال ۱۹۲۵، کمیسیونی تشکیل شد بنام “کمیسیون مرزی” که برای رسیدگی به مسائل مرزی. اما، برخلاف آنگونه که از این کمیسیون انتظار میرفت که بخش های زیادی از ایرلند شمالی را به ایالت آزاد ایرلند واگذار کند، چنین امری اتفاق نیافتاد وعملا این کمیسیون هیچ تغییر عمده ای را پیشنهاد نکرد. حتی اصلاحات محدود آن نیز هرگز اجرا نشد و مرزها به همان شکلی که بود بقوت خود باقی ماند.

ایرلند شمالی عملا از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۷۲ بصورت یک منطقه خودمختار از بریتانیا اداره میشد. حزب اتحاد گرا (وفادراران به دولت بریتانیا) در تمام این سالها امور آن را بدست داشته و قوانین خود را در پارلمانی بنام استورمونت (منطقه ای در  بیرون شهر بلفاست) به تصویب میرساند. سازمان های برادر (سازمان های پروتستان نظیر Order Orang) با آنها همکاری کرده و در قانون گذاری در پارلمان سهیم بودند.     

از طرف دیگر نه تنها کاتولیک ها-ملی گرایان ایرلندی در پارلمان حضور نداشتند بلکه مدام با تیعیض در دریافت مسکن و استخدام شدن، مواجه بوده وتنها کسانی بودند که قانون “اختیارات ویژه” شامل شان میشد. اختیارات ویژه به قانونی گفته میشد که طبق آن به دولت اجازه بازداشت (که عملا تنها شامل کاتولیک ها میشد) بدون محاکمه را میداد. همچنین، نیروهای مسلح پلیس و نیروی که به ماموران سلطنتی اولستر(B Special) معروف بودند جملگی از پروتستان ها بودند.

در این دوران(۱۹۵۶ تا ۱۹۷۴) ملیت ایرلندی رسما به رسمیت شناخته نمیشد و از تدریس تاریخ ایرلند در مدارس خبری نبود. استفاده از پرچم سه رنگ ایرلند همانند حزب جمهوریخواه ایرلند (شین فین) غیر قانونی بود. گرچه تشکیلات حزبی شین فین رسما تحت نام  باشگاه جمهوریخواه در ایرلند شمالی فعالیت میکرد ولی اکثر ملی گرایان در ایرلند شمالی از احزاب های ملی گرا حمایت و پشتیبانی میکردند و به آنها رای میدادند.

بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۲ تشکیلات “آی آر ا” که در ایرلند جنوبی تاسیس شده بود، فعالیت های چریکی اش را در ایرلند شمالی به مرحله اجرا گذاشت ولی مبارزاتش چندان با موفقیت همراه  نشد وبه اهدافش نرسید.

در این زمان، نشانه هایی از دوستانه شدن روابط بین اتحادگرایان شمال و جمهوریخواهان جنوب در دهه ۶۰ بعد از دیدار های نخست وزیر ایرلند شمالی (ترانس اونیل) و همپای جنوبی اش (شان لماس) به چشم میخورد. ترانس اونیل خواهان رفرم های در ایرلند شمالی بود ولی با مخالفت های اتحاد گرایان افراطی بخصوص شخص ایان پیزلی که یک واعظ کاریزماتیک پروتستانی بود، روبرو شد.  

درگیری های مسلحانه برای دریافت حقوق مدنی

در سال ۱۹۶۶ انجمن حقوق بشر در ایرلند شمالی توسط اعضای حزب چپ گرای کارگر و باشگاه جمهوریخواهان با هدف خاتمه دادن به تبعیض علیه کاتولیک ها، تشکیل شد. اما، خشونت به طور مرتب و افزاینده ای در راهپیمایی های این گروه حقوق بشری رخ می داد. بخصوص در راهپیمای موسوم به “دموکراسی خلق”  که بین دو شهر بلفاست و دری صورت گرفت. این راهپیمائی با حمله نیروهای “وفاداران” مواجه شد. نتیجه این حملات علیه کاتولیک ها، احساسات بس تلخی را در میان آنها علیه پروتستان ها بجا گذاشت که در پی آن شورش های شدید و فزاینده ای بین جمعیت کاتولیک و پروتستان و نیروهای پلیس محلی (پلیس سلطنتی منطقه اولستر) به ویژه در شهر دری صورت گرفت که نقطه اوج آن شورش های سراسری در ایرلند شمالی در طی روزهای ۱۲ تا ۱۷ ماه اوت سال ۱۹۶۹ بود که به کشته شدن ۸ نفر، ویرانی صد ها خانه و آوراه گی ۱۸۰۰ نفر شد.

درگیری های خیابانی درشهر “دری” 

 این شورش ها با راهپیمائی نیروهای وفادار در شهر دری شروع شد که در پی آن حملات نیروهای پلیس به کاتولیک ها صورت گرفت که به نبرد “باگ ساید” معروف شد. شورش وقتی تشدید شد که افراد وابسته به پروتستان ها به محله های کاتولیک نشین (در خیابان بمبی و حول و حوش آن) حمله کرده و آن محله را به آتش کشیدند. نیروهای موسوم به  پلیس سلطنتی منطقه ای اولستر با مسلسل سنگین بسمت مجتمع مسکونی دیویس آتش گشودند که موجب کشته شدن پسر جوانی شد. درست بعد از این حملات بود که ارتش بریتانیا برای برقرای آرامش وارد منطقه شده و مستقرشدند که درابتدای امر مورد استقبال کاتولیک ها قرار گرفتند.

بدنبال این حملات علیه کاتولیک ها بود که ارتش جمهوریخواه ایرلند (آی آر ا) به دو شاخه تقسیم شد و بخش مبارز آن  که به “آی آر ا” موقت (Provionl IRA) شناخته شد، مدعی شد که تشکیلات موجود در دفاع از مردم کاتولیک (ایرلندی تبار) کوتاهی کرده و شکست خورده اند و خواهان شروع  مبارزه مسلحانه در ایرلند شمالی شدند.  

بخش دیگر (موسوم به بخش رسمی) خواهان ایجاد یک حزب سیاسی چپ گرا برای تقویت وحدت در میان طبقه کارگر شامل کاتولیک ها و پروتستان ها برای برقراری یک ایرلند متحد شدند. در عمل، اما، بخش موقت بود که نظرات و خواست هایشان بر جامعه مسلط شد. البته ملی گرایان معتدل به دوراز این دو بخش و درمخالت با مبارزه عملی در راه دسیدن به خواست های کاتولیک ها، حزب سوسیال دمکرات – کارگر (SDLP) را در سال ۱۹۷۰ تاسیس کردند.  

در این زمان روابط ارتش بریتانیا و جمعیت ملی گرا بخاطر سیاست خلع سلاح نیروهای مبارز رو به وخامت گذاشت و قانون منع رفت و آمد (حکومت نظامی) در مناطقی از بلفاست در جولای ۱۹۷۰ به اجرا گذاشت که بدنبال آن درگیری نظامی چندین ساعته با نیروهای آی آر ا-موقت اتفاق افتاد که کل منطقه از شلیک گلوله های اشگ آور اشباع و منجر به کشته شدن چهارغیرنظامی شد.

در سال ۱۹۷۱ هر دو بخش آی آر ا نیروهای ارتش بریتانیا را مورد هدف قرار دادند. دولت ایرلند شمالی در واکنش به حملات به ارتش بریتانیا قانون توقیف بدون محاکمه را بتصویب رساند که در پی آن بیش از ۲۰۰۰ نفر را دستگیر و زندانی کرد که بیش از ۹۰% آنها از اعضای جمهوریخواهان و کمتر از ۱۰% آن از افراد وابسته به وفاداران به بریتانیا بودند. اما، در واقع هیچیک از افراد وابسته به وفاداران زندانی نشدند. بخاطر تصویب و برقرای چنین قانونی، حتی مخالفین مبارزه مسلحانه با پروتستان ها و ارتش بریتانیا از جمله اعضای حزب سوسیال دمکرات کارگر، از عضویت در پارلمان ایرلند شمالی استعفا داده و از طرفدارانشان خواستند که در اعتصابات های که برای افزایش نرخ اجاره خانه صورت میگرفت، شرکت کنند. به همین جهت بود که اغلب جمهوریخواهان از مبارزات مسلحانه ای که تا ۲۵ سال بعد از این واقعه در جامعه حریان داشت، حمایت کرده و آن را اقدامی تدافعی و واکنشی میپندارند.  

تظاهرات و اعتصابات در مخالفت با افزایش نرخ اجاره خانه ها

در آن زمان، بسیاری بر این نظربودند که نیروهای آی آر ا-موقت از همان ابتدا مصمم به برپا کردن «مبارزه مسلحانه» بوده و تحولات اخیر را در راستای جنگ استقلال ایرلند می‌دانستند. و از طرفی، بر خلاف مبارزات آی آر ا-موقت در گذشته، این باردستگیری های وسیع اعضای آن در ایرلند جنوبی به اجرا گذاشته نشد که این امر موجب آن شد که  اتحاد گرایان ادعا کنند که ایالت جنوبی (ایرلند جنوبی) با شبه‌ نظامیان ارتش جمهوریخواه ایرلند ابرازهمدردی می‌کند

عملا درپی اعتصابات و مبارزات درآن زمان بود که دولت بریتانیا سعی کرد با یک سری اصلاحاتی در ایرلند شمالی، احساسات و خواست های ستیزه جویانه ملی گرایان را خنثی کند. از جمله موارد این اصلاحات، منحل کردن نیروهای پلیس محلی (که عملا نیروهای شبه نظامی اتحاد گرایان بود)، ایجاد مرزهای انتخاباتی جدید برای منعکس کننده تعداد واقعی نماینده کاتولیک ها، تعیین مدیران مسکن و استخدام برای مقابله با تبعیض.

چنین گفته میشود که ملی گرایان- جمهوریخواهان و نیروهای دولتی تنها منبع خشونت بودند. در حالی که گروه‌های وفادار به دولت بریتانیا نیز در اوایل دهه ۱۹۷۰ به تاسیس گروه‌های شبه‌ نظامی و امنیتی در محله‌های پروتستان نشین پرداختند، از جمله انجمن دفاع اولسترUDA که بزرگترین آنها به حساب میامد. این انجمن همچنین بنام مبارزان برای آزادی اولستر هم خوانده میشد. دیگر تشکیلات شبه نظامی پروتستان ها بنام نیروهای داوطلب اولستر UVF شناخته میشد که در سال ۱۹۶۶ تاسیس شده بود. عملا این دو گروه و گروهای مشابه تا سال ۱۹۷۲ تعداد قابل ملاحظه ای از کاتولیک ها را به قتل رسانند ولی اعضای بسیار اندکی از آنها (در مقایسه با اعضای جمهوریخواهان) دستگیر و زندانی شدند.

دوران قیام

سال ۱۹۷۲، بدترین سال دوران معروف به “مشکلات” بشمار میاید. در این سال ۴۸۰ نفر جان خود را از دست دادند. این سال با واقعه ای که “یکشنبه خونین” معروف هست  ازشهر ” دری Derry” آغاز شد که در آن روز  (30 ژانویه ) ۱۴ نفر از تظاهرات کننده گانی که علیه قانون اختیارات ویژه (بازداشت بدون محاکمه)، به خیابان ها آمده بودند، به ضرب گلوله های نیروهای ارتش بریتانیا کشته شدند. این قتل عام انگیزه زیادی به جمهوریخواهان مبارز داد.

در این زمان ارتش جمهوریخواه ایرلند- موقت  فعالیت های خود را به شدت افزایش داد و بیش از ۱۰۰ سرباز انگلیسی را در آن سال از پا درآورد و مرکز بلفاست و دری را با بمب‌گذاری‌ در ماشین ها ویران کرد ( به ویژه در روز ۲۱ ژوئیه – معروف به “جمعه خونین”، با بمب گذاری در ۲۶ خودرو که همزمان منفجر شدند، ۹ نفرکشته و ۱۳۰ نفر زخمی شدند).

ارتش بریتانیا این دوره را “دوران شورش” خوانده و در پی آن رفتار بسیار خشنی را با ملی گرایان ایرلندی (نه تنها در روز یکشنبه خونین بلکه در روز های بعد از آن) در پیش گرفت. بعنوان نمونه، بین سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۴،حداقل تعداد ۱۷۰ نفر، که بسیاری از آنها غیرنظامی بودند، را کشته شدند. همچنین با تیراندازی در مقیاس وسیع بسوی مردم در سال ۱۹۷۱ در منطقه بالی مورفی و در سال ۱۹۷۲ در منطقه اسپرینگ هیل؛ به ترتیب ۱۱ و ۵ غیر نظامی را به قتل رساندند.

ژانویه ۱۹۷۲: سرکوب کاتولیک ها- ملی گرایان توسط ارتش بریتانیا در شهری”دری”

 سال ها بعد از این وقایع، آشکار شد که یک واحد مخفی بنام  MRF مسئول ترورها و تیراندازی های بدون هدف در مناطق کاتولیک نشین، می بود که منجر به کشته شدن حداقل ۹ نفر شدند. بنایراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که برخی از مرگ های منتسب به نیروهای جمهوریخواهان عملا توسط اعضای این گروه مخفی صورت گرفته باشد. 

تشکیلات “آی آر ا-موقت” بر این باور بود که در تابستان ۱۹۷۲ در آستانه پیروزی بوده و با آغاز مذاکره مستقیم با دولت بریتانیا، آنها چاره ای جز خروج حداقل بخشی از نیروهای ارتش شان را ندارند. بهمین جهت بود که آنها اعلام آتش بس کردند. ولی عملا هیچ توافقی از مذاکرات بدست نیامد چرا که “آی آر ا” به خواست اصلی شان که همانا  دست یابی  به یک ایرلند متحد بود پافشاری کرده و به هیچوجه کوتاه نمی آمدند. بدنبال بن بست در مذاکرات با دولت بریتانیا و نیروهای وفاداراشان، منطقه “لنادون” در بلفاست به خشونت کشیده شد و آتش بس عملا شکسته شد. همزمان با شکسته شدن آتش بس، کشتارهای که بدست نیروهای وفادار صورت میگرفت، شکل پیچیده ای بخود گرفت و به بمب گذاری در محل تجمع کاتولیک ها از جمله بار (میکده) ها از جمله بمب گذاری در “بار مک گورک” انجامید که باعث کشته شدن   15 نفر شد. آدم ربائی و کشتار کور کاتولیک ها بدست نیروهای وفادار بخش دیگری از عملکرد جنایتکارانه آنها بود.

همزمان با این رخداد ها، درگیری های پراکنده بین جناح های رقیب جمهوری خواهان، شرایط حاکم بر جامعه را حاد تر کرد. خوشبختانه، “آی آر ا” در ماه مه سال ۱۹۷۲، اعلام آتش بس نمود و عنوان “آی آر ا” را عمدتا به جناح “موقت” سپرد ولی اختلافات بجای خود باقی ماند و در سال ۱۹۷۴، بخش مبارزان آن از تشکیلات جدا شد و تحت نام “ارتش آزادیبخش ملی ایرلند” (INLA) اعلام موجودیت کردند. در پی افت مبارزات مردم و نیروهای”آی آر ا”، دولت بریتانیا از فرصت استفاده کرده، پارلمان ایرلند شمالی را به حالت تعلیق در آورد و دوباره “قانون مستقیم” ( قوانینی که تنها از لندن تصویب و دیکته میشد) را در ماه مارس ۱۹۷۲ به مرحله اجرا درآورد. 

درگیری های اواسط دهه ۱۹۷۰

هیچ نشانه ای از پایان گرفتن درگیری ها چند جانبه تا سال ۱۹۷۳ به چشم نمیخورد. گرچه تعداد کشته شده گان در درگیری های سال ۱۹۷۳ نسبت به سال ۱۹۷۲ با کاهش چشم گیری همراه بود (از ۴۸۰ نفر به ۲۵۵ نفر). اما، تا پایان دهه ۱۹۷۰ بیش از ۲۰۰۰ نفر جانشان  را از دست دادند.

در این زمان “آی آر ا” شروع به عقب نشینی از رویارویی های مسلحانه گسترده با نیروهای انگلیسی کرد. در ماه جولای سال ۱۹۷۲، ارتش بریتانیا مناطقی از بلفاست را که پایگاه عمده “آی آر ا” به حساب میامد را ممنوعه اعلام کرد و عملیات گسترده ای بنام عملیات “موتورمن -Motorman  ” علیه آنها به مورد اجرا گذاشت.

البته بعدها، ارتش بریتانیا کاهش درعملیات “آی آر ا” را نتیجه تغییر در تاکتیک مبارزاتی آنها از “شورش” به “تروریسم” نام نهاد چرا که روش جدید آنها بر مبنای عملیات در مقیاس کوچکتر، زیر زمینی، و بمب گذاری در شهرهای مختلف بریتانیا بود. 

از طرف دیگر، شبه نظامیان وفادار به بریتانیا هم بیکار ننشسته و بین سال های ۱۹۷۴-۱۹۷۶ بیش از ۳۷۰ غیرنظامی کاتولیک را در عملیاتی کور و بدون هدف مشخصی به قتل رساندند. این کشتار در مقایس وسیع بسیار بیشتر از کشته شدن ۸۸  نفرغیر نظامیان پروتستانی بود که توسط گروه های مختلف جمهوریخواه صورت گرفته بود. وفاداران همچنین شروع به بمباران  شهرهای جنوبی مرز دو ایرلند کردند. تنها در بمب‌گذاری های در شهرهای دوبلین و موناگان در ماه مه ۱۹۷۴ دست کم  33 نفر جان خود را از دست دادند.

صحنه از بمبگذاری نیروهای وفادار در شهر دوبلین – سال ۱۹۷۴       

  ادعاهای مستمری مبنی برتبانی نیروهای دولتی در عملیات وفاداران بریتانیا  وجود دارد. از جمله همکاری اعضای هنگ دفاعی اولستر ودادن اسلحه و انتقال اطلاعات به وفاداران و همچنین ادعاهایی در مورد نقش اداره اطلاعات ارتش بریتانیا در برنامه ریزی و اجرای حملات نیروهای وفادار علیه کاتولیک ها و جمهوریخواهان. گزارش تحقیقات استیونز در سال ۲۰۰۳ نشان میدهد که شواهد موثقی از تبانی بین افرادی در سطح بالای نیروهای دولتی بریتانیا از جمله پلیس، ارتش و اطلاعات و گروه های وفادار، وجود داشته است.

طبق گزارش های متفاوت موجود، در سال ۱۹۷۶، توافقی بین شبه نظامیان جمهوریخواه و نیروهای وفادار مبنی برعدم استفاده ازخودروهای بمبگذاری شده که عملا باعث کشتار غیر نظامیان میشد، صورت گرفته است. در نتیجه این توافق، تنش و کشتارها کاهش چشمگیری پیدا کرد.

ارتش بریتانیا توانست “آی آر ا” را متقاعد کند که از ژانویه ۱۹۷۵ تا ژانویه ۱۹۷۶ اعلام آتش بس کرده و آن را به مورد اجرا بگذارد. اما، عملا هیچ پیشرفت سیاسی در پی این آتش بس حاصل نشد و درگیری ها کماکان ادامه پیدا کرد و ۱۲۵ نفر در عملیات مختلف نیروهای “آی آر ا” که تحت نام های متفاوتی صورت میگرفت، جانشان را از دست دادند.

و اعتصاب  شورای کارگران اولستر Sunningdale توافق

در سال ۱۹۷۳ دولت بریتانیا  تلاش زیادی برای یافتن راه حل سیاسی برای خاتمه درگیری ها، بعمل آورد. در نوامبر همان سال، آنها توانستند دو نیروی عمده در ایرلند شمالی (حزب اتحادگرایان و حزب سوسیال دمکرات – کارگر) را به سر میز مذاکره کشانده و توافقی که به نام توافق “سانینگ دل Sunniodale” معروف شد را امضا کنند. طبق مفاد این توافقنامه، قرار براین شد که تقسیم قدرتی بین این دو حزب انجام گرفته و پارلمان (مجمع) محلی با هدف توسعه و همکاری همه ایرلندی ها، شروع بکار کند. اما، این توافق خیلی زود با اعتراضات و راهپیمائی ها خود جوش و گسترده اپوزیسیون اتحادگرایان ملغی شد. درست در همین دوران بود که خشونت شبه نظامیان وابسته به نیروهای وفادار به اوج خود رسید. بعد از امضا این توافقنامه، شورای کارگران اولستر – نهادی متشکل از اتحادیه‌های کارگری پروتستان و شبه‌نظامیان وفادار – یک اعتصاب عمومی را در سراسر ایرلند شمالی از جمله در نیروگاه‌ها سازماندهی کردند. آنها با ایجاد مانع هائی در تمام جاده های اصلی از رفتن مردم -بخصوص آنهائی که از اعتصابات حمایت نمیکردند- به سرکار جلوگیری میکردند. حزب اتحادگرایان بعد از دو هفته که اعتصابات ادامه داشت، از اجرای توافقنامه سرباز زدند و بدین صورت این توافق عملا در سال ۱۹۷۴ ملغی شد.

ملی گراها از اینکه ارتش بریتانیا هیچ عکس العملی برای جلوگیری از اعتصابات و خاتمه آن برای حفظ توافقنامه، انجام نداند، بسیار خشمگین و آزرده خاطر بودند. اما، سه سال بعد. یعنی وقتی که در سال ۱۹۷۷ شورای کارگران اولستر اعتصاب عمومی دیگری را  با هدف اعاده “حکومت  اکثریت” سازماندهی کرد با دخالت ارتش بریتانیا از هم پاشیده شد.

اولستری کردن منطقه، اعتصاب زندانیان، و اعتصاب غذا

بنا به گفته یکی از وزرا ایرلند شمالی، در سالهای دهه  1970، دولت بریتانبا برای دستیابی به یک راه حل امنیتی درجهت کاهش درگیری های سیاسی در یک سطح قابل قبولی، کاملا مستاصل شده بود. استراتژی دولت بریتانیا بر مبنای تضعیف و بی اعتبار کردن خواست های نیروهای جمهوریخواه در موارد زیر بود:.

یک: تلاش برای تضعیف ادعای جمهوریخواهان ایرلند مبنی بر اینکه آنها در حال جنگ آزادیبخش ملی هستند. که این جنگ آزادیبخش خواهان جلوگیری از” اولستری کردن منطقه” و کاهش برتری ارتش بریتانیا و سپردن آمنیت به نیروهای پلیس محلی بود.

دو: پایان دادن به بازداشت های گسترده بدون محاکمه که بدنبال خود یک فاجعه ملی به حساب میامد. از سال ۱۹۷۶ دولت بریتانیا قانون دستگیری بدون محاکمه (از طریق دادگاه با هیئت ژوری) را به مرحله اجرا گذاشته بود. بر طبق این قانون دستگیر شده گان نه به عنوان زندانیان سیاسی بلکه بعنوان مجرمین جرایم عادی-جنائی به حساب میامدند و آنها را نه در زندانی که برای زندانیان سیاسی (زندان معروف به لانگ کش Long Kesh) در نظر گرفته شده بود بلکه در زندان مجرمین عادی و جنائی ( مغروف به زندان مایز Maze) اسکان داده میشدند.

در ابتدا این قانون اسکان دادن دستگیر شده گان که اکثرا از جمهوریخواهان بودند با اعتراض جمهوریخوان ( و آن اندک دستگیر شده گان نبروهای وفادار) مواجه شد و کم کم از اعتراض به مخالفت با پوشیدن لباس زندان ( آنها تنها پتو های زندان را بدور خود می بستند) و تمیز نکردن سلول های زندان (معروف به اعتراض کثیف) رسید. در سال ۱۹۸۱ این اعتراضات به اوج خود رسید که اعتصاب غذایی را همراه با خود داشت. در پی اعتصاب غذای طولانی ۱۰ نفر از اعتصاب کننده گان از جمله بابی سند (Bobby Sands) رهبر اعتصاب غذا کننده گان، جان خود را بر اثر گرسنگی طولانی، از دست دادند.

در پی جان باختن ۱۰ تن از مبارزان جمهوریخواه، حمایت و پشتیبانی از “آی آر ا” در میان جامعه ملی گرا ها و در واقع سراسر ایرلند بشدت قوت گرفت. استراتژی دولت یریتانیا با مرگ بابی سند و یارانش، که خواستار پذیرفته شدن آنها بعنوان زندانیان سیاسی و نه زندانیان عادی – جنائی بودند، بشدت تضعیف شد. محبوبت اعتصاب کننده گان آنقدر در نزد مردم بالا گرفت که در انتخابات میان دوره ای پارلمان بریتانیا، مردم بابی سند را که در زندان در حال اعتصاب غذا بود را با بالاترین رای به عنوان نماینده ایرلند شمالی انتخاب کردند. که البته بخاطر در زندان بودن بابی سند، اوون کاردون (Owen Carron) عضو شین فین بجای او در پارلمان بریتانیا شرکت میکرد. دو اعتصاب غذا دیگری بعد از جان باختن بابی سند صورت گرفت و با جان باختن اعتصاب غذا کننده گان، شورش های گسترده ای در مناطق ملی گرایان- کاتولیک ها به راه افتاد.

نقاشی چهره بابی سندز بر روی دیواری در بلفاست

جنگ طولانی “

در طول دهه ۱۹۸۰، درگیری ها همچنان ادامه یافت.  در اواخر دهه ۱۹۷۰، تغییراتی در رهبری ” آی آر ا” بوجود آمد، رهبران مسن تر همچون Ruari O Bradaigh که اهل جنوب بودند، جای خود را به جوانانی از شمال همچون جری آدامز Gerry Adams دادند.

جری آدامز همراه با همفکرانش،استراتژی جدیدی موسوم به “جنگ طولانی” را ابداع کردند طبق این استراتژی، اعضای  ارتش جمهوریخواهان ایرلند در هسته های کوچکی سازماندهی می‌شدند تا مانع نفوذ خبرچین‌ها شده تا وقفه ای در مبارزات مسلحانه شان تا زمان خروج بریتانیا از ایرلند شمالی، ایجاد نشود.  

به موازات مبارزات مسلحانه؛ آنها در پی بدست آوردن حمایت سیاسی از طریق حزب وابسته باز خود یعنی شین فین شدند. تاکید و تبلیغ بر روی حرکت اعتصاب کنندگان غذا یکی از مهم ترین راه حل های سیاسی آنها بود. در سال ۱۹۸۶ آنها تصمیم گرفتند در صورت انتخاب شدن در انتخابات، در پارلمان محلی شرکت کنند. پس از سخنرانی “دنی موریسون” درباره مسئله  “صندوق رای و اسلحه” ، عملا استراتژی آنها در حول این شعار شکل گرفت.  

خشونت سیاسی در ایرلند شمالی در طول دهه ۱۹۸۰ در پایین ترسطح نسبت به دهه ۱۹۷۰ رسید. بطوریکه در سه سال (۱۹۸۱، ۱۹۸۲ و ۱۹۸۸) تعداد تلفات به بیش از ۱۰۰ نفرهم نرسید و در سال ۱۹۸۵ تنها ۵۷ مورد مرگ ناشی از درگیری ثبت شده است.

کمیت ارتش جمهوریخواه ایرلند در شهرهای بلفاست و دری هرگز به تعداد نیروهای که در دهه قبل داشت باز نگشت و خبر چین ها در مقیاس زیادی در تشکیلات آنها نفوذ کردند. در این دوران بود که  واحدهای روستایی این سازمان در مکان‌هایی مانند آرماغ جنوبی و تایرون، به استفاده ازسلاح‌هایی همچون خمپاره، مین‌های دست ساز و مسلسل‌های سنگین در عملیات خود تاکید بیشتری کردند و بدین صورت به توانایی های بالاتر و موثرتری درحملات خود به نیروهای بریتانیا دست یافتند.

در این زمان از حمایت های مردمی نسبت به “آی آر ا” بخاطر کشته شدن برخی از افراد غیر نظامی و یا افراد نیمه وقت بدون سلاح هنگ اولستر و بخصوص بخاطر بمب گذاری در انیس کیلن Enniskillen در سال ۱۹۸۷ که منجر به کشته شدن ۱۲ نفر از پروتستان ها شد (در آن روز پروتستان ها برای یابود کشته شده ها در جنگ در این محل گرد هم آمده بودند)، کاسته شد. بهمین جهت بود که در طول درگیری ها کاتولیک ها ییشتر به نامزدهای حزب سوسیال دمکرات-کارگر SDLP رای دادند تا به حزب شین فین.

صحنه ای از انفجار بمب در منطقه Enniskillen

ارتش جمهوریخواه ایرلند که خواهان استقلال از بریتانیا و تشکیل یک ایرلند واحد بود، کماکان به مبارزات مسلحانه اش علیه ارتش و دولت بریتانیا ادامه داد. بصورت نمونه؛ آنها سعی کردند که مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس را در شهر برایتون ترور کنند گرچه به هدفشان نرسیدند. همچنین در انفجاری بمبی که در مسیر رژه ارتش بریتانیا در لندن کار گذاشته شده بود، ۱۱ نفر از نیروهای ارتش بریتانیا جانشان را از دست دادند. آنها بمبی هم در فروشگاه بزرگ هارودز (Harrods) منفجر کردند. از دیگر رخداد مهم این دوران، کشته شدن ۳ عضو ارتش جمهوریخواه ایرلند- موقت هنگام ساختن بمبی در جبل الطارق در سال ۱۹۸۸ بود.

با وجود دریافت مقادیر قابل توجهی از تسلیحات سنگین از لیبی در نیمه دوم ۱۹۸۰، ارتش جمهوریخواه ایرلند تنها توانست عملیات خود را در حد نه چندان بالائی افزایش دهد. با دریافت مقدار زیادی از مواد منفجره “سم تکس”( Semtex)، آنها توانستند بمبگذاری های مخربی را در مناطق تجاری لندن به اجرا بگذارند که به تخریب قابل توجه ای از اموال مراکز مالی همراه بود. خوشبختانه بخاطر هشدار ها واطلاع رسانی های قبل از انفجار ها، تلفات جانی این حملات بسیار اندک بود.

نیروهای سلطنتی بریتانیا در دهه ۱۹۸۰ نسبت به دهه گذشته بسیار مراقب بودند که افراد غیر نظامی کشته نشوند. اما، دلایل و ادعا های زیادی در آنزمان در مورد عملیات هدفمند برای کشتار نیروهای “آی آر آ” و سیاست “تیراندازی برای کشتن” در دستور کار این نیروها وجود دارد. بعنوان نمونه در سال ۱۹۸۷ در کمینی در منطقه لاهال  Lougall  هشت نفر از اعضای ارتش جمهوریخواه ایرلند توسط نیروهای سلطنتی کشته شدند. همچنین موضوع مهم دیگری که در آنزمان وجود داشت، ظاهرا استفاده گلوله های پلاستیکی و لاستیکی! توسط نیروهای سلطنتی برای کنترل تظاهرات بود که عملا به کشته شدن حداقل ۱۶ نفر و مجروح شدن بسیاری از کاتولیک ها، انجامید.     

خشونت نیروهای وفادار در اوایل دهه ۱۹۸۰ فروکش کرد. اما، پس از توافقنامه که که انگلیس قبول کرده بود که به دولت ایرلند نقش مشورتی در امور ایرلند شمالی بدهد، دوباره رو به افزایش نهاد. ترس از “فروخته شدن” ناشی از این توافقنامه، گروهی که در ارتباط با  حزب اتحاد دمکراتیک بودند و بنام “مقاومت اولستر” خوانده میشدند، شروع به وارد کردن اسلحه از آفریقای جنوبی کرده و در برخی موارد با پشتبانی ارتش بریتانیا و سازمان اطلاعاتی (RUC)، دست به شناسایی و کشتن مبارزان و سیاستمداران جمهوریخواه زدند ولی همانند دهه ۱۹۷۰،اغلب قربانیان آنها ازافراد عادی وغیرنظامی کاتولیک بودند.

در دهه ۱۹۹۰، نیروهای وفادار تعداد قابل توجهی از کاتولیک ها و فعالان جمهوریخواه را کشتند. این کشتار با عکس العمل نیروهای “آی آر ا” و دیگر گروهای جمهوریخواه از جمله ارتش آزادیبخش ملی ایرلند ( INLA) روبرو شده و در مقابل حملاتی را علیه پروتستان ها همانند بمب گذاری در منطقه “شان کیل”  سازمان دادند که در نتیجه آن ۱۰ نفر کشته شدند. 

روند صلح  

در اواخر دهه ۱۹۸۰ نشانه هایی از پایان دادن به درگیری ها در میان جمهوریخواهان شکل گرفت.  در این زمینه، گفتگوهایی بین جری آدامز رهبر شین فین و جان هیوم رهبر حزب سوسیال دمکرات –کارگر صورت گرفت.همچنین جلسات گفتگوهای محرمانه ای بین دولت بریتانیا، دولت ایرلند، و جمهوریخواهان، برگزار شد. 

تشکل “آی آر ا-موقت” در سال ۱۹۹۴ آتش بس یکجانبه ای را اعلام کرد و شش هفته بعداز آن گروهای اصلی وفادار هم اعلام آتش بس کردند. اما، این آتش بس از جانب “آی آر ا” با بمبگذاری ها وسیع در لندن در سال ۱۹۹۶، شکسته شد. در نتیجه، حزب شین فین (شاخه سیاسی آی آر ا) از شرکت در گفتگوهای چند جانبه تا زمانی که نیروهای “آی آر ا” اسلحه هایشان را تحویل ندهند، منع شد.

در سال ۱۹۹۷، تشکل”آی آر ا” ادامه برقراری آتش بس را پذیرفت و شین فین دوباره به جلسات گفتگو های چند جانبه پذیرفته شد. در این گفتگو ها حزب ملی گرای سوسیال دمکرات-کارگر، حزب اتحادیه پیشرو؛ حزب دمکراتیک اولستر (به نمایندگی شبه نظامان وفادار)، و اتحادیه زنان ، شرکت داشتند. حزب اتحاد دمکراتیک ( نیروی اصلی پروتستان ها) به رهبری “یان پیزلی” بخاطر شرکت حزب شین فین در گفتگوها، از شرکت در آن خودداری کرد. این گفتگو ها که به توافق جمعه خوب (Good Friday) و یا “توافق بلفاست” معروف است،در سال ۱۹۹۸ به اوج خود رسید.

نقطه اصلی و مهم این توافقنامه، تصویب قانون اساسی ایرلند شمالی بود که میباید بر اساس رای دمکراتیک تمامی ساکنان آن دیار مشهور به “اصل رضایت”، صورت  بگیرد. بر طبق این توافقنامه، ساکنان ایرلند شمالی حق دریافت شهروندی هر دو کشور – بریتانیا و ایرلند- را بدست آوردند. 

بنا براین توافق، ایرلند شمالی بار دیگر به یک حکومت خودگردان بازگشته و تاکید بر آن شد که ترکیب وزرای دولت میباید به تعداد مساوی ازمیان اتحادگرایان و جمهوریخواهان بر مبنای تعداد رای های آنها، انتخاب شوند. مرزهای موجود بین دو بخش ایرلند اهمیتش را از دست داد و نهاد های فرامرزی بوجود آمدند. همچنین، دولت ایرلند از ادعای ارضی بر ایرلند شمالی چشم پوشی کرده و در مقابل نیروهای نظامی سلطنتی اولستر منحل و نیروی پلیس محلی جایگزین آن شد که افسران کاتولیک به نسبت تعدادشان سهمیه ای در آن داشتند. این توافقنامه با یک همه پرسی در ایرلند شمالی بتصویب رسید و طی یک همه پرسی جداگانه در کشور ایرلند، حذف اعادی مالکیت بر ایرلند شمالی، بتصویب رسید.     

در عمل اما، تصویب این توافقنامه، همانا پایان درگیری ها و بن بست سیاسی نبود. جمهوریخواهانی که مخالف این توافقنامه بودند و خود را “آی آرا –واقعی” مینامیدند واز تشکیلات “آی آرا” جدا شده بودند، بمب های در مناطق مختلف بخصوص در منطقه “اوماق – Omagh” در سال ۱۹۹۸ منفجر کردند که در نتیجه آن ۳۰ نفر کشته شدند. دیگر گروه های ناراضی و مخالف توافقنامه به مبارزه مسلحانه کماکان ادامه دادند. از طرف دیگر در پی  رژه های که مرتب توسط پروتستان ها تحت نام “نظم نارنجی- Orange Order” برپا میشد، شورش هائی بوقوع می پیوست که منجرشد به کشته شدن حدودا ۴۰ نفر تا سال ۲۰۰۰ گردید.

با وجود تصویب این توافقنامه، اولین دولت (هیئت اجرائی) محلی ایرلند شمالی تنها درسال ۱۹۹۹ تشکیل شد ولی در ماه فوریه ۲۰۰۰ این دولت از هم پاشیده شد چرا که “دیوید تریمبل” رهبر اتحادگراها از همکاری با دولت بخاطر تحویل داده نشدن تمامی سلاح های   “آی آرا”” خودداری کرد. البته موقعیت دیوید تریمبل و حزب وابسته رو به ضعف بود و بهمین جهت در انتخاباتی که در آن زمان برگزار شد از حزب اتحاد دمکراتیک DUP شکست خورد. در همین زمان، حزب شین فین آرای بسیار بیشتری از آرای حزب ناسیونالیستی سوسیال دمکرات- کارگر، بدست آورد.

 گرچه ارتش جمهوریخواه ایرلند تمامی تسلیحات نظامی خود (اسلحه و مواد منفحره) را برای انهدام در اختیار هیئت نظارت بین المللی قرارداد صلح، قرار نداد ولی قبول آتش بس دائم و پایان مبارزات مسلحانه خود را اعلام کرد. در مقابل، ارتش بریتانیا شروع به از بین بردن پایگاه های نظامی خود از سراسر ایرلند شمالی کرده و از حالت استقرار فعال در منطقه خارج شد.

گفتگوهای بیشتری بین احزاب شین فین و اتحاد دمکرایتک صورت گرفت در نهایت توافقی در سال ۲۰۰۷ بین آنها حاصل شد که بموجب آن هیئت اجرائی (دولت محلی) از یک وزیر اول از حزب اتحاد دمکراتیک ( ایان پیزلی) و یک معاون وزیر اول از حزب شین فین ( مارتین مک گنیس) تشکیل شد.

تا اوائل سال ۲۰۱۰، تقریبن تمامی نیروهای درگیرمبارزه مسلحانه، بنحوی این نوع از مبارزه را به کنار نهادند و احزاب شین فین و اتحاد دمکراتیک در بازسازی ایرلند با هم همکاری کردند.

تلفات و زندانی شدگان در دوران سی ساله موسوم به دوران مشگلات 

گرچه در مقایسه با دوران درگیری های قبلی (۱۹۱۶-۱۹۲۳)، تعداد کشته شده گان دوران سی ساله موسوم به دوران مشگلات (۱۹۶۸-۱۹۹۸)   بمراتب کمتر است ولی نزدیک به ۳۵۰۰ نفر جانشان را در درگیری های این ۳۰ سال از دست دادند. بیشتر کشته شدگان (حدود ۲۰۰۰ نفر) از کسانی بودند که در تیراندازی ها و بمبگذاری های نیروهای جمهوریخواه، جانشان را از دست دادند. بیش از ۱۰۰۰ نفر در اثرعملیات نیروهای وفادار، جان باختند و ارتش بریتانا مسئول کشتار بیش از ۳۶۸ نفر هست (رقمی بسیار کمتر از کشته شدن کاتولیک ها و یا جمهوریخواهان توسط ارتش بریتانیا بین سالهای ۱۹۱۶-۱۹۲۳). بعبارتی تعداد کشته شده گان توسط ارتش بریتانیا و نیروهای وفادار به بریتانیا از تعداد کشته شده گان توسط نیروهای جمهوریخواه کمتر است. بهمین خاطر است اتحادگرایان ادعا میکنند که جمهوریخواهان بخاطر زیرپا گذاشتن قانون رسمی حاکم بر ایرلند شمالی، میباید تروریست خوانده شوند و از طرف دیگر جمهوریخواهان استدلال میکنند که اکثریت مطلق کشته شده گان توسط ارتش بریتانیا و نیروهای وفادارانشان از افراد غیر نظامی و معمولی بودند و مبارزه مسلحانه آنها، تنها و تنها مسئله دفاع از خود و مردمانشان، و یا بنا به حکایتی جنگی بوده کاملا مشروع، عادلانه، و استقلال طلبانه.

آمار دقیق و قابل اتکائی از تعداد زندانیان در این دوران موجود نیست ولی تخمین زده میشود که تعداد زندانیان جمهوریخواه نزدیک به ۱۵۰۰۰ نفر بوده و در حالیکه تعداد زندانیان وفاداران چیزی بین ۵۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ نفر برآورده میشود.  

رویهمرفته میتوان گفت که درگیری ها در ایرلند شمالی بمراتب خونین ترین درگیری در اروپای غربی در اواخر قرن بیستم هست. بمراتب خونین تر از درگیری ها در منطقه باسک در اسپانیا (که از نظر وسعت برابر با ایرلند شمالی هست) که بیش از ۱۰۰۰  نفر جان خود را بین سالهای ۱۹۶۸ و ۲۰۱۰ از دست دادند ( تقریبن ۸۰۰ نفر توسط گروه اتا (ETA ) که برای استقلال منطقه باسک در شمال اسپانیا، می جنگیدند و بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر توسط نیروهای دولتی اسپانیا کشته شدند)

میراث دوران درگیری های سی ساله

بین عموم این تصور وجود دارد که ملی گراها- جمهوریخواهان امتیازات بیشتری از اتحادگران-وفاداران در روند و امضا صلح بدست آورده اند، چرا که قانون اکثریت مطلق (پروتستان ها) لغو شد، تبعیض علیه کاتولیک ها عملا با تصویب برنامه سهمیه بندی، بصورت معکوس درآمد. اما، باید در نظر گرفت که جمهوریخواهان از خواست اصلی خود مبنی بر یک ایرلند واحد کوتاه آمدند و جدائی دو بخش ایرلند را پذیرفتند. 

گرچه صلح به امضا رسید و درگیری ها رو بخاموشی گذاشت ولی تفکرات فرقه گرائی تشدید شد و کماکان در مناطق شهری کارگر نشین، “دیوار های صلح” محله های کاتولیک نشین را ا ز محله های پروتستان نشین جدا میکنند.

تعداد ۴۵۰ نفر از شبه نظامی (اصطلاحی که در مورد اعضای سازمان های مسلح بکار برده میشود) وابسته به احزاب سیاسی که توافق “جمعه خوب- جمعه نیک” را امضا کرده بودند جملگی در سال ۱۹۹۸ آزاد شدند. اما، تعداد ۷۰ زندانی وابسته به جمهوریخواهان به بهانه تاکید به قانون ضد تروریسم همچنان در زندان باقی ماندند. در این توافقنامه هیچ اشاره ای به “عفو” افرادی که فعالیت هایشان قبل از قبول و امضا توافقنامه صورت گرفته بود، نشده و تا این مسئله مشخص و برطرف نشود، آینده ایرلند شمالی همچنان مبهم خواهد بود چرا که برخی همچون این ۷۰ نفر همچنان در زندان خواهند ماند و یا عده ای بخاطر فعالیت های گذشته شان ممکن دستگیر، محاکمه و زندانی شوند. بطور مثال در سال ۲۰۱۴، “جری آدامز” رهبر شین فین با توسل به ادعای مبنی بر دست داشتن در ربودن و کشتن “جین مک کونویل” در سال ۱۹۷۲، دستگیر و بازجوئی میشود. بعد از این واقعه بود که مشخص شد، اداره پلیس ایرلند شمالی درصدد است که کسانی را که در دوران درگیری های سی ساله نقش داشتند دستگیر، محاکمه و مجازات کند. نکته مهم در این رابطه، یکجانبه بودن تحقیقات و دستگیری های اداره پلیس ایرلند شمالی است که شامل افراد ارتش بریتانیا نمیشود. بطور مثال سرباز شناخته شده ای از ارتش بریتانیا که در “یکشنبه خونین” شهر”دری” در سال ۱۹۷۲، تعدادی از مردم غیر نظامی را مورد هدف قرار داده و کشته بود، نه دستگیر می شود و نه محاکمه. همچنین طبق اسناد منتشر شده توسط “بی بی سی”، هیچگونه اقدامی برای دستگیری و یا محاکمه مامور مخفی ارتش بریتانیا که در سالهای ۱۹۷۰ شبه نظامیان وابسته به جمهوریخوهان را ترور میکرده، نشده است. درماه مه سال ۲۰۲۰، دادگاه عالی بریتانیا، دستگیری و زندانی کردن جری آدامز بدون محاکمه در سال ۱۹۷۰را غیر قانونی اعلام کرد.

مسذله رسیدگی به فعالیت های کسانی که در دوران جنگ (بخصوص جنگ داخلی) درگیر بودند، مسئله بغرنج و پیچیده ای است. آیا میشود با امضا یک قراداد یا توافقنامه، زمان پایان یک جنگ، شورش، یا سرکوب های خونین را، اعلام کرد؟ آیا صدمات جسمی و روانی وارد آمده بر قربانیان دروران درگیری های خونین با امضا یک توافقنامه بیکباره از بین میرود؟ آیا صلح و عدالت بمعنای واقعی اش در آفریقای جنوبی با تشکیل کمیته حقیقت یاب، برقرار شد؟ آنهم در شرایطی که عاملان خشونت به آنچه که انجام داده بودند، اعتراف کرده ولی مجازات نشدند؟ آیا صلح و آرامش واقعی برای مردم دراسپانیا بعد از سرنگونی دیکتاتوری فرانکو تحت آنچه که به “پیمان فراموشی” معروف شد، بدست آمد؟

در دوره  زمانی ۲۰۱۴-۲۰۱۵، تعداد کاتولیک ها تقریبا برابر با تعداد پروتستان ها شد و این ابده جا گرفت که دیگر ملی گرایان یکپارچه نخواهند بود. در طبق نظر سنجی در این دوره،  ایده یک ایرلند متحد دیگر در میان کاتولیک ها اکثریت خود را از دست داده و تقریبن ۲۰% آنها خواهان ماندن در بریتانیا هستند و ۳۵% موافق اتحاد ایرلند هستند. وابستگی شدید اقتصادی ایرلند شمالی به اقتصاد انگلستان از طرفی و نابودی صنایع قدیمی همچون کشتی سازی و بافندگی (همزمان با سیاست تعطیلی صنایع سنگین و کم بازده در سطح اروپای غربی)  شاید یکی از علل این آمارهای بدست آمده باشد. همچنین دولت ایرلند شمالی سالانه مبلغ قابل ملاحظه ای از دولت بریتانیا یارانه دریافت میکند. بعنوان مثال دولت ایرلند شمالی تنها بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ مبلغ ۹ میلیارد پوند رایانه دریافت کرده است (در این دوره دولت تنها ۱۴ میلیارد دلار مالیات دریافت کرد در حالیکه ۲۳ میلیارد هزینه داشت)  در ایرلند شمالی بیش از ۳۰% نیروی کار عملا در بخش دولتی مشغول بکار هستند در حالیکه این رقم در بریتانیا و جمهوری ایرلند کمتر از ۲۰% هست.  

با وجود وابستگی شدید ذکر شده، ایرلند شمالی برخلاف بریتانیا به ماندن در اتحاد اروپا رای مثبت داد و بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا ناچار شد که ماندن ایرلند شمالی در اتحادیه اروپا را به رسمیت بشناسد. این امر البته چندان با موافقت و رضایت پروتستان های روبرو نشد.    

آیا ایرلندی برای “روزگار ما فرا خواهد رسید” وجود دارد؟

این شعاری است که اگر از خیابان “فالز Falls ” در بلفاست عبور کنید، متوجه آن خواهید شد. این شعار ملی گرایان ایرلند شمالی و بخصوص حزب شین فین هست که به طرفدارانش قول داده اند که به جدائی دو بخش ایرلند و یکی شدن آن خاتمه دهند. پیروزی قاطع شین فین در انتخابات ۵ ماه مه ۲۰۲۲، برای بسیاری از ملی گرایان این پیام را همراه داشت که روز موعود برای یکی شدن فرارسیده. در این روز شین فین پیروز انتخابات مجلس نماینده گان ایرلند بود و به بزرگترین حزب مجلس تبدیل شد. این پیروزی عملا نتیجه سالها فعالیت های سیاسی و تمرکز بر خواست های طبقه کارگر و تمرکز روی رای دهنده گان جوان بود.

در این انتخابات شین فین ۲۷ کرسی از ۹۰ کرسی مجلس را بدست آورد. در حالیکه رقیب قدیمی آنها یعنی حزب اتحاد دمکراتیک که در تمامی سالهای گذشته بالاترین کرسی ها مجلس را دردست خود داشت، تنها توانست ۲۵ کرسی را از آن خود کند. با این پیروزی، شین فین قادر خواهد شد که برای اولین بار در تاریخ ایرلند شمالی یک کاتولیک را بعنوان “وزیر اول” انتحاب کند. پروتستان ها تمامی مقامات اجرائی ایرلند شمالی را بعد از دو تکه شدن جزیره ایرلند در سالهای ۱۹۲۰ در اختیار داشتند. 

بدون شک شین فین بزرگترین حزب تمامی جزیره ایرلند هست. بیش ۵۰۰،۰۰۰ نفر در انتخابات جمهوری ایرلند در سال ۲۰۲۰ به آنها رای دادند ولی دو حزب قدیمی        (Finna Fail و Fine Gael ) و رقیب یکدیگر برای جلوگیری از گرفتن قدرت شین فین در جمهوری ایرلند، “اختلاف” هایشان را کنار گذاشتند تا بتواند یک دولت ائتلافی بروی کار بیاورند (برخلاف گذشته، هیچکدام از این دو حزب به تنهائی قادر به تشکیل دولت نشدند)

نگاهی به علل پیروزی شین فین در انتخابات مجلس ایرلند شمالی

تشکیلات شین فین در سال ۱۹۰۵ در دوران جنگ استقلال ایرلند، با هدف انقلاب در ایرلند و تشکیل مجلس خود معروف با “دایل Dail” بوجود آمد. این تشکیلات بعد از جنگ داخلی ایرلند دچار انشعاب شد که دو گروه (فیانا فیل و فاین گیل) که بعد ها به دو حزب اصلی و  سنتی ایرلند بدل شدند از تشکیلات شین فین جدا شدند. در سال ۱۹۷۰ گروه دیگری از شین فین جدا شده و حزب کارگر را تاسیس کردند. حزب کنونی شین فین بازمانده شین فین اصلی بعد از دو انشعاب فوق هست. در دوران “مشگلات” شین فین با “آی آر ا- موقت” همراه بود. در آن زمان شین فین در انتخابات مجلس ایرلند شمالی شرکت میکرد ولی در صورت پیروزی درآن شرکت نمیکرد تا در موقع رای گیری ها، رای آنها رای ممتنع محسوب شود. در سال ۱۹۸۳ سیاست رفرمیستی با بقدرت رسیدن جری ادامز به رهبری بر شین فین حاکم شد. با حاکم شدن سیاست های جری آدامز، برخی از اعضا از آن جدا شده و شین فین جمهوریخواهان را تشکیل دادند. در دهه ۱۹۹۰، شین فین تحت رهبری جری آدامز و مارتین مک گینس در گیر روند صلح شده و توافقنامه های جمعه خوب و سنت آندرو را امضا کرده و موافق ایجاد مجلس ایرلند شمالی بشکل جدید شده و خواهان شرکت در اداره خدمات پلیس شدند. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۲، شین فین دومین حزب در مجلس ایرلند شمالی (بعد از حزب اتحاد دمکراتیک) بود و مقام “معاون وزیر اول” را از آن خود داشت. با انتخابات اخیر (۵ ماه مه ۲۰۲۲) به بزرگترین حزب ایرلند شمالی تبدیل شده که برای اولین بار در تاریخ، مقام “وزیر اول” به یک کاتولیک-جمهوریخواه  خواهد رسید. این حزب ۷ کرسی در پارلمان بریتانیا دارد ولی کماکان در جلسات آن شرکت نمیکند. شین فین همچنین بزرگترین حزب مخالف در مجلس جمهوری ایرلند هست و تنها یک عضو کمتر از حزب حاکم دارد.

چندین عامل باعث پیروزی شین فین در انتخابات اخیرشد.

یک: شکست حزب اتحاد دمکراتیک . این حزب بالاترین رای درتمامی انتخابات گذشته را داشته وهمچنین بالاترین کرسی های مجلس ایرلند شمالی و قدرت مطلقه در اداره امور ایرلند شمالی (داشتن مقام “وزیر اول” در دولت ) را در دست خود داشته است. حزب اتحاد دمکراتیک یک حزب محافظه کار، پروتستان، متحد سفت و سخت حزب محافظه کار بریتانیا بوده است. این حزب همواره خواهان ماندن ایرلند شمالی در کشور بریتانیا، مخالف سرسخت یکی شدن دو ایرلند، ودست بالا داشتن پروتستان ها در قدرت محلی بوده اند. از طرفی جدا شدن بریتانیا از اتحادیه اروپا در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ و برقراری مرز واقعی بین بریتانیا واتحادیه اروپا و از طرف دیگر رای مثبت ایرلند شمالی در باقی ماندن در اتحادیه اروپا توسط بوریس جانسون، نخست وزیر بشدت محافظه کاربریتانیا، برای حزب اتحاد دمکراتیک یک فاجعه عظیمی بود. آنها حتی احساس کردند که حزب متحد شان در بریتانیا (حزب محافظه کار) به آنها خیانت کرده اند. ماندن ایرلند شمالی در اروپا و نبود مرز بین این منطقه و اتحادیه اروپا به معنای قبول مرز واقعی بین ایرلند شمالی و بریتانیا بود. امری که پروتستان ها و نماینده اکثریت آنها، حزب اتحاد دمکراتیک بشدت با آن مخالف بوده چرا که مانده گاری ایرلند شمالی در بریتانیا را زیر سوال میبرد. این امر، اما، مورد استقبال جمهوریخواهان، ملی گرایان، و بخصوص حزب شین فین بوده و بهمین جهت برای ماندن در اتحادیه اروپا دست به فعالیت های بی وقفه در دوران رای گیری برروی این مسئله، زدند.

دو: برای سالهای سال، دولت بریتانیا و چپ پوپولیستی ایرلند شمالی (بخصوص حزب سوسیال دمکرات-کارگر) که بالاترین رای و طرفدار را در مناطق کاتولیک نشین همچون بلفاست، آرماخ، و دری داشته است، همواره تبلیغ میکرده که حزب شین فین همانا ارتش جمهوریخواه ایرلند هست که در تمامی درگیری ها دست داشته و خواهان ادامه خشونت ها هستند. اما، با وجود حمایت و طرفداری از چپ پوپولیست، کاتولیک ها هرگز قیام جمهورخواهان و ملی گرایان در صد ساله گذشته و یکشنیه خونین را فراموش نکرده و سختی معیشت ناشی توافق برگزیت، شیوع ویروس کرونا و اخیرا جنگ در اوکراین، باعث دوری بسیاری ازآنها از چپ پوپولیست شده است. در این زمان، شین فین به رهبری میشل اونیل برنامه انتحاباتی خود را بربهبود وضع اقتصادی طبقه کارگروخواست های رای دهنده گان جوان (که یادآوربرنامه های رهبران صد سال پیش قیام یکشنبه خونین بود. جدا از این مسئله، باید یادآور شد که ۲ میلیون از ۴.۷ میلیون کسانی که در کل ایرلند برای رای دادن ثبت نام کرده اند، به “نسل زی  Gen Z” معروفند). بخشیدن قرض های دانشجویی و مجانی بودن وسائل حمل و نقل همگانی برای کودکان و نوجوانان، دفاع و حمایت از+LGBTQ، حق انتخاب (حق سقط جنین) که در میان نسل جن- زی طرفدار زیادی دارد، از جمله خواست های اصلی شین فین هستند. مبارزه با هزینه های سرسام آورزندگی ( با اختصاص دادن ۳۰۰ میلیون دلار) ، خدمات بهداشتی و کوتاه کردن زمان انتظار برای مداوا (اختصاص یک بیلیون دلار)، کم کردن اجاره بها، افزایش دستمزد، حقوق بازنشستگی، ارائه لایحه درحمایت از اتحادیه ها برای امضا قراردادها (شین فین بر این نظر هست که اتحادیه های کارگری بهترین تشکیلات برای امضا قراردادهای که تنها منافع کارگران را در نظر میگیرد، میباشند) از دیگر خواست های برنامه ای شین فین هستند. شین فین با این برنامه انتخاباتی عملا مهمترین سازمان سیاسی در هر دوبخش ایرلند شده است. بطور خلاصه میتوان گفت که تحت رهبری “مری لو مک دونالد” نماینده انتخابی شین فین از دوبلین و میشل اونیل معاون او و نماینده اصلی شین فین در مجلس ایرلند شمالی، و با هدف “ساختن یک ایرلند یکسان-متحد در برنامه ریزی، اجرای قانون، جامعه دمکراتیک و کاملا صلح آمیز”، شین فین عملا به حزب اصلی هر دو بخش ایرلند درآمده است.  

نتایج انتخابات پنجم ماه مه ۲۰۲۲ برای چهار حزب عمده در ایرلند شمالی بدین قرار هست:

حزب شین فین: ۲۹.۰۲%

حزب اتحاد دمکراتیک: ۲۱.۳۳%

حزب سوسیال دمکرات-کارگر: ۷.۰۷%

حزب سبز: ۱.۹%   

مخالفان برنامه شین فین از جمله نخست وزیر جمهوری ایرلند (رهبر حزب فاین گیل)، حزب شین فین را حزب “محبوب- پرطرفدار” ولی “بی پرنصیب” نامیده و در پیامی نوشته است که: ” شین فین نه حامی شماست و نه شما را می پذیرد اگر که شما سفید، مرد، و بدتر از همه از طبقه متوسط باشید” او همچنین شین فین را فاقد تجربه برای اداره حکومت کرده ویادآوری کرده که آنهاهمان اعضای ارتش جمهوریخواه ایرلند هستند. جالب هست که یکی از هم حزبی معروف نخست وزیر ایرلند در پاسخ به این ادعا، میگوید که: “ربط دادن حزب شین فین به گذشته و ارتش جمهوریخواه ایرلند نزد جوانان خریداری ندارد”.

جنبش چپگرا هم حزب شین فین را به پیروی از سیاست “اول سود بعد منافع مردم”  متهم کرده  و آنها را جزئی ازحکومت کنونی دانسته است.   

تاریخ مختصرIRA “آی آر ا”

“آی آر ا” در سال ۱۹۱۹ برای پایان دادن حکمرانی پریتانا در ایرلند شمالی و اتحاد دو ایرلند از طریق مبارزه مسلحانه و مستقل از حزب شین فین بوجود آمد. در سال ۱۹۶۹ با تغییراتی در تاکیتک شان خواهان خروج بریتانیا از ایرلند شمالی شد که این امر باعث دو تکه شدن این تشکیلات شد. بخش رسمی (Official) که خواهان استقلال ایرلند از طریق مبارزه صلح آمیز و بخش موقت (Provisionals) که خواهان ادامه مبارزه مسلحانه تا رسیدن به استقلال بود. از این زمان به بعد “آی آر ا” تنها به بخش موقت اطلاق شد. و بخش رسمی عملا بعد از مدتی منحل و از بین رفت.

        “آی آر ا” درتعطیلات کریسمس سال ۱۹۷۴ آتش بس اعلام کرده و محرنامه با دولت بریتانیا به مذاکره پرداخت، اما، این آتش بس در دوم ژانویه شکسته شد و  IRA اعلام کرد که آنها در دوران مبارزه بیشتر به خواسته هایشان رسیدند تا در دوران صلح. در ماه مارس ۱۹۸۱، بابی سند، یکی از اعضای IRA همراه با رفقایش به یک اعتصاب غذا طولانی علیه سیاست دولت بریتانیا مبنی بر بازداشت بدون محاکمه و یکی دانستن زندانیان IRA با زندانیان عادی، دست زدند. در دوران اعتصاب غذا، بابی سند با رای مردم کرسی خالی پارلمان بریتانیا را از آن خود کرد ولی در۵ ماه مه همان سال در اثر مشگلات ناشی از اعتصاب غذا فوت کرد. بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. ۶ عضو دیگر IRA شرکت کننده در اعتصاب، تا ماه اکتبر فوت کردند. بعد از فوت اعتصاب غذا کننده گان و فشار های بین المللی، مارکارت تاچر مجبور به قبول برخی از خواست های آنها از جمله حق ملاقات، دریافت نامه و پوشیدن لباس شخصی (نه لباس مختص زندانیان عادی) شد.

چهار سال بعد از فوت بابی سند و یارانش، در ۱۵ نوامبر سال ۱۹۸۵، با امید به کاستن حمایت ها از شین فین (که تجلی IRA شناخته میشد) مارگرت تاچر و گارت فیزجرالد (نخست وزیر ایرلند) پیمانی را امضا کردند که اجازه میداد دو دولت روی مسائل ایرلند شمالی (از جمله امکان یکی شدن دو بخش ایرلند) با هم گفتگو کنند.

در ۳۱ اوت سال ۱۹۹۴، بعد از ماه ها مذاکرات محرمانه و ۲۵ سال مبارزه مسلحانه، IRA اعلام آتش بس دائمی و پایان مبارزه مسلحانه کرد. در ۹ فوریه ۱۹۹۶، بخاطر عدم رعایت توافقنامه از طرف دیگر،  IRA آتش بس اعلام شده را با بمب گذاری در محله تجاری لندن (با هشدارهای قبل از انفجار) که باعث کشته شدن ۲ نفر (تلفات بسیار اندک در مقایسه با عملیات سابق شان) ولی خسارت مالی سنگین به منطقه تجاری ( بیش از ۱۵۰ میلیون پوند) وارد آورد، شکست. 

بعداز امضا توافقنامه معروف به “جمعه خوب یا جمعه نیک”، بخشی از اعضایIRA  که موافق این توافقنامه نبودند و آن را در راستای خواست های IRA نمیدانستند تحت نام “آی آر ا واقعی  Real IRA ” انشعاب کرده و با بمبگذاری در یک ماشین در منطقه “اوماق” باعث کشته ۲۹ نفر و مجروح شدن ۲۰۰ نفر شدند.

در ۲۵ جولای ۲۰۰۵،  IRA  اعلام کرد که به مبارزه مسلحانه ۳۶ ساله اش خاتمه داده و از تمامی اعضایش خواست که اسلحه هایشان را از بین برده و برای بک مبارزه “سیاسی، دمکراتیک، و صلح آمیز” آماده شوند.     

        مقالات زیر برای تهیه این مطلب مورد استفاده قرار گرفته اند.

  1. A new beginning: policing in Northern Ireland
  2. Moving Past the Troubles: The Future of Northern Ireland Peace
  3. The Northern Ireland Conflict 1968-1998- an overview
  4. Today in Irish History, 9 August 1971, Internment is introduced in Northern Ireland.
  5. The Irish WAR OF Independence-A brief overview
  6. Sinn Fein’s Victory in Northern Ireland: Has Their Day Come?
  7. How the Troubles Began in Northern Ireland.
  8. Northern Ireland Timeline
  9. A brief history of Northern Ireland 1919-1999-The Guardian   

https://akhbar-rooz.com/?p=164107 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x