چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

«آزادی زن، آزادی جامعه است» – حمید محسنی

جنبش مدرن زنان در ایران

آخرین (تا حال حاضر) شورش جنبش زنان ایران: در روز جهانی زن در سال ۱۹۷۹، تظاهرات گسترده برای حقوق زنان و علیه حجاب اجباری طی چند روز برگزار شد

جنبش زنان قوی‌ترین و مهم‌ترین جنبش اجتماعی در ایران است و تأثیری فراتر از کشور دارد .این جنبش همیشه مجبور بوده است در برابر دشمنان مختلف مبارزه کند. حتی یکی از زن ستیزترین اشکال حکومت در جهان – جمهوری اسلامی ایران – نتوانسته آن را شکست دهد. اگر قرار باشد در ایران تغییرات گسترده ای رخ دهد، زنان نقش اصلی را ایفا خواهند کرد.

انقلاب مشروطه و روایت نوین ایرانی

مرحله اولیه جنبش مدرن زنان در ایران را می توان در دوران انقلاب مشروطه (۱۹۰۵-۱۹۱۱) جستجو کرد. یک جنبش اعتراضی سراسری برای اولین بار برای قانون اساسی مبارزه کرد و در تشکیل اولین مجلس که از آن پس باید قدرت مطلق سلطنت را محدود می کرد، کمک کرد.

عنوان این مقاله “آزادی زنان آزادی جامعه است”. این عنوان بر اساس شعار در تظاهرات بزرگ ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ در تهران انتخاب شده ست

بی بی خانوم استرآبادی (۱۸۵۸-۱۹۲۱) فمینیست برجسته آن زمان و در عین حال از چهره های مهم انقلاب مشروطه بود. او در سال ۱۸۹۵ جزوه قطبی کننده “معایب الرجال” را به عنوان اعتراضی به الگوی ارائه شده در آموزش و پرورش و جامعه که زنان را ناقص نشان می داد، نوشت. آگاهی نسبت به برابری جنسیتی در حال رشد بود و روایت نوظهور ملت ایران بر اساس آن شکل می گرفت. با وجود این، مجلس اول صرفاً مردانه بود و زنان با فرمانی از فرآیندهای دموکراتیک کنار گذاشته شدند. [۱]

دقیقاً به این دلیل، زنان به طور فزاینده ای تاکید می کردند به این ملت جدید با حقوق برابر تعلق دارند. تمرکز این مرحله در ابتدا حق تحصیل و ایجاد تشکل های زنان و تأسیس روزنامه ها بود. با وجود مداخله دولت و حملات محافظه‌کاران، مدارس کوچک دخترانه در اواسط قرن بیستم تأسیس و از آنها حفاظت شد. در همان زمان، سازمان‌های (مخفی) زنان که قبلاً شامل اقلیت‌های قومی و مذهبی به معنای روایت جدید ایرانی می‌شدند، گروه هایی مانند «انجمن آزادی زنان»، «انجمن فارغ التحصیلان زنان مسیحی در ایران» یا «انجمن زنان زرتشتی و یهودی»، تاسیس شدند. در ۸ مارس ۱۹۱۵، سوسیالیست های گروه «پیام آوران برای سعادت زنان» برای اولین بار جشنواره ای را در روز جهانی زن در رشت، در شمال ایران برپا کردند.

همه این گروه‌ها، علی‌رغم دیدگاه‌های ایدئولوژیک متفاوت، رویکردی در جهت سازمان‌دهی جامعه خودگردان مشترک داشتند: آنها پول جمع‌آوری می کردند، مدرسه می ساختند، برنامه‌های آموزشی را توسعه می دادند و به بیمارستان‌ها و پرورشگاه‌ها کمک می کردند. اکثر سازمان های زنان جمعیتی از حامیان مرد داشتند. این جنبش گسترده زنان، نقشی کلیدی در فرهنگ جدید و مترقی ایفا کرد که به تدریج در سراسر کشور گسترش می یافت. آخرین خاندان سلطنتی هنوز دوست دارند همه ی این ها را جزو خدمات خود معرفی کنند.

عصر پهلوی – نوسازی از بالا

رضاشاه در سال ۱۹۲۵ به قدرت رسید و پروژه «مدرنیزاسیون» – اجرای اقتدارگرایانه استانداردهای غربی اقتصاد، فرهنگ و زیبایی شناسی را بنا نهاد. این مدرنیزاسیون همچنین شامل برابری جنسیتی رسمی می‌شد، به همین دلیل او به طور استراتژیک از نگرانی‌های جنبش زنان حمایت کرد. در سال ۱۹۴۴، آموزش برای دختران نیز اجباری شد. در سال ۱۹۲۸ اولین زنان برای تحصیل در خارج از کشور از حمایت دولتی برخوردار شدند و در سال ۳۶/۱۹۳۵ زنان برای اولین بار در تهران به عنوان دانشجو پذیرفته شدند. [۲] جنبش زنان در سراسر مرزهای ملی گسترش یافت. در سال ۱۹۳۲ سازمان «مرکز زنان» «دومین کنگره زنان شرقی» با حضور فعالان حقوق زنان از عراق، لبنان، مصر و هند در تهران برگزار شد.

در سال ۱۹۳۶ فعالان «مرکز زنان» – مانند صدیقه دولت‌آبادی، روزنامه‌نگار مشهور بین‌المللی – از اصلاحات بحث‌برانگیز «کشف حجاب» رضا شاه که حجاب را برای زنان ممنوع می‌کرد، حمایت کردند. رضا شاه با پیروی از الگوی ترکیه و همچنین غرب، «مناسب» می‌دانست که زنان نیز بتوانند در محیط اجتماعی حضور یابند. اما «کشف حجاب»، از بالا نیز مورد انتقاد قرار گرفت. بسیاری از زنان محافظه کار با این قانون مخالفت کردند و تصمیم گرفتند بدون پوشش از خانه بیرون نروند و به طور کلی از زندگی عمومی کناره گیری کنند. همچنین تجمعات متعددی از جمله تجمعات در شهر مذهبی مشهد در خرداد همان سال برگزار شد.[۳] مسئله حجاب برای اولین بار مطرح شد و جامعه را دو قطبی کرد.

در سال ۱۹۴۱، محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، به سلطنت رسید. او سیاست پدرش را ادامه داد و خود را به عنوان طرفدار مدرنیته و مدافع بهبود وضعیت زنان در کشور معرفی کرد. اما خود این شاهان بودند که به طور خستگی ناپذیری، فشارهایی را علیه برای برابری اجتماعی ایجاد کردند، در سال ۱۹۵۹، به حکم شاه، پانزده سازمان زنان با هم متحد شدند و «شورای عالی تشکل های زنان در ایران» را تشکیل دادند و از جمله، خواستار حق رای زنان شدند که به موفقیت رسید. در سال ۱۹۶۳، حق رای زنان به عنوان بخشی از یک بسته قانونی جامع و بحث برانگیز به نام “انقلاب سفید” اجرایی شد. در سال ۱۹۶۶، این اتحاد به «سازمان زنان ایران» وابسته به دولت تبدیل شد. [۴]بسیاری از مراکز زنان در کشور که این سازمان راه اندازی کرده بود، دوره های سوادآموزی، آموزش تنظیم خانواده و مشاوره حقوقی را برگزار می کردند. شاید بزرگترین دستاورد این سازمان قانون حمایت از خانواده بود که به طور گسترده ای حقوق زنان را برای طلاق، حضانت، حداقل سن ازدواج، تعدد زوجات اسلامی و سقط جنین گسترش داد. [۵] این قانون در سال ۱۹۷۵ تصویب شد. علاوه بر این، زنان به طور فزاینده ای در بخش خدمات، ارتش، قوه قضائیه و سیاست دارای نماینده شدند. به عنوان مثال، در سال ۱۹۶۹، شیرین عبادی، برنده آینده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر، به مقام قضاوت دست یافت.

نقد شاه و دیالکتیک انقلاب

این تغییرات اولاً به این دلیل بود که زنان متعهد خود را سازماندهی و برای آن مبارزه می کردند و ثانیاً به این دلیل صورت گرفت که حاکمان مستبد پهلوی آنها را – به طور ابزاری – به عنوان بخشی از مدرنیزاسیون مطابق با درک غربی تحمل می کردند. این موضوع باید در این جا به روشنی فرموله شود، زیرا بسیاری از ایرانیان (تبعیدی)* تمایل دارند شاه را به صورتی رمانتیک به عنوان یک دموکرات بی عیب و نقص و طرفدار فمینیسم در مواجهه با سیاست های آسیب زای آخوندها معرفی کنند. شاه در مصاحبه با روزنامه نگاران زن باربارا والترز (۱۹۷۳) و اوریانا فالاچی (۱۹۷۷) درک خود نسبت به زنان را نشان داد و آن ها را وسیله و ناقص خواند. شاه تاکید کرد زنان قبل از هر چیز باید زیبا باشند و زنانگی داشته باشند و در عین آن که برابری رسمی صحیح است، اما زنان در مقایسه با مردان چیز قابل ذکری برای عرضه کردن ندارند.

مشکل دیگر آزادی زنان توسط دولت، خود مقررات دولتی است، سوال اساسی در اینجا این است که چارچوب های قانونی و اجتماعی تا چه حد باعث پیشرفت واقعی شده است. برخی منابع می گویند این تدابیر چندان مورد پذیرش قرار نگرفته یا اصلاً تصویب نشده است. [۶] علیرغم قانون حمایت از خانواده، طلاق کاهش یافت: در سال ۱۹۶۶، ۱۶۵ ازدواج از ۱۰۰۰ ازدواج به طلاق انجامید. اما تا سال ۱۹۷۹ این تعداد به ۷۴ مورد کاهش یافت. علاوه بر این، بسیاری از زنان شکایت داشتند که شاه به دلایل استراتژیک به یکی از بزرگترین علل ستم بر زنان یعنی قوانین اسلامی (شریعت) دست نزده است. شریعت اغلب “قانون نانوشته” در مناطق روستایی کشور – به طور کامل زنان را از حقوقی مانند حقوق زنان بیوه، ازدواج های بین مذهبی محروم می کند و در قتل های ناموسی محکوم می شمارد.

در دوران پهلوی، بحث‌های جنجالی در میان زنان در مورد شکل سازماندهی جامعه بر اساس سلطنت استبدادی، لیبرال دموکراسی مانند غرب، یا کمونیسم در جریان بود. زنان؛ تحولات جهانی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را دنبال می کردند. مانند بسیاری از «جنبش‌های آزادی‌بخش ملی» معاصر چیستی خود را مورد سوال قرار می دادند: ما به عنوان یک ملت چه کسی هستیم، می‌خواهیم چه کسی باشیم؟ شاه که مورد حمایت آمریکا و بریتانیا بود، به طور مستبدانه و دیکتاتوری به این امر پاسخ می داد و می خواست «مدرنیزاسیون» را بر اساس معیارهای غربی تحمیل کند. بنابراین او به طور فزاینده ای حمایت خود را – نه تنها در میان روحانیون – از دست داد. در نهایت، احزاب توده‌ای ضد امپریالیستی و کمونیستی در ایران و از جمله تعداد قابل توجهی از زنان کمونیست، که از حقوق زنان دفاع و همزمان با سلطنت مخالفت می کردند، رشد کردند.

این در نهایت منجر به یک جنبش انقلابی سراسری علیه رژیم سلطنتی شد که در سال ۱۹۷۹ به موفقیت رسید و شاه مجبور به خروج از کشور شد. خمینی خود را به عنوان رهبر انقلابی معرفی کرد و جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. بدون کمونیست ها، مجاهدین خلق، ملی گرایان و دیگران، این انقلاب موفق نمی شد. زنان دخیل در انقلاب می دانستند خمینی متحد خطرناکی است و با خواست های زنان دشمنی دارد. روحانیت، برای چندین دهه بزرگترین مخالف جنبش زنان بود. با این حال زنان سرنگونی شاه را در اولویت خود قرار دادند. چطور این اتفاق افتاد؟

وضعیت فعلی نه گذشته‌نگری کسانی را توجیه می کند که می خواهند از شاه اعاده ی حیثت کرده و افسوس گذشته‌ای نوستالژیک را می خورند و نه به قضاوت آن دسته از «چپ‌هایی» اعتبار می دهد که جمهوری اسلامی ایران را به‌خاطر نگرش ضدغربی‌ اش به عنوان «شیطان کوچک‌تر» می‌پذیرند

سه دلیل برای این امر وجود داشت: اول اینکه برای همه فعالان روشن بود شاه مستبد و سرکوبگر تنها با اتحاد نیروها شکست می خورد؛ این اتحاد یک ضرورت استراتژیک بود.

دوم: اسلام گرایان برای مدتی طولانی چهره واقعی خود را پنهان کردند؛ شریعت تا زمان کناره گیری شاه هرگز در دستور کار آنها نبود. [۷] علاوه بر این، اگرچه خمینی بارها مفهوم برابری جنسیتی را به عنوان یک توطئه غربی رد کرده بود، اما از لحاظ استراتژیک در صحبت در مورد زنان و تمجید از زنان مبارز به عنوان بخش مهمی از انقلاب مهارت داشت. [۸]  بسیاری از زنان می دانستند باید برای یک « انقلاب دائمی » مبارزه کنند و حتی در ایران پسا سلطنتی مبارزه برای برابری جنسیتی ادامه خواهد یافت.

 سوم. تعداد بسیار کمی از مردم شرکت کننده در انقلاب می دانستند اسلام‌گرایان پس از کناره‌گیری شاه از سلطنت تا چه حد بی‌رحمانه عمل خواهند کرد تا حکومت انحصاری خود را تضمین کنند. حکومت جدید با هزاران دستگیری، شکنجه، اخراج و اعدام‌های دسته‌جمعی سیستماتیک متحدان سابق خود را نابود کرد.

این دیالکتیک انقلاب است. ایران از نظر تاریخی یک نمونه مهم است. این انقلاب از منظر فمینیستی و چپ یک تراما [ضربه روحی] است. اما انقلاب قابل پیش بینی نیست. تصور آن چه که در ادامه آن می آید همیشه ممکن نیست. انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ از این نظر بدترین مورد بوده است، اما این نه گذشته‌نگری کسانی را توجیه می کند که می خواهند از شاه اعاده ی حیثت کرده و افسوس گذشته‌ای نوستالژیک را می خورند و نه به قضاوت آن دسته از «چپ‌هایی» اعتبار می دهد که جمهوری اسلامی ایران را به‌خاطر نگرش ضدغربی‌ اش به عنوان «شیطان کوچک‌تر» [در برابر «شیطان بزرگ» – م.] می‌پذیرند – و نسبت به سرنوشت زنان، کمونیست‌ها و دمکرات‌های ایرانی بی‌تفاوت می مانند.

بزرگترین مخالف جمهوری اسلامی زنان هستند

تأسیس جمهوری اسلامی ایران به‌طور ریشه‌ای تمام دستاوردهای جنبش زنان را از بین برد و آن ها را به شهروندان درجه دو تنزل داد. از همان ابتدا جمهوری اسلامی ایران احکام متعددی را صادر کرد که مستقیماً تمام جنبه های زندگی زنان را تحت تأثیر قرار داد و تا حد زیادی واقعیت زندگی در ایران را تا به امروز شکل داده است:

  • زنان برای کار، مسافرت و طلاق به رضایت شوهر، پدر یا برادر خود نیاز دارند.
  • زنان حق حضانت ندارند.
  • حداقل سن ازدواج و مسئولیت کامل کیفری برای دختران به ۹ سال کاهش یافت.
  • سقط جنین ممنوع شد.
  • تفکیک جنسیتی در تمام زمینه های زندگی عمومی مانند حمل و نقل عمومی، ورزش، موسسات آموزشی و مراقبت های بهداشتی اجرا شد.
  • اجرای خوانندگان زن در رادیو، رسانه ها و مجامع عمومی ممنوع شد.
  • اعضای زن ارتش به کارکنان اداری تنزل یافتند.
  • طلاق بدون رضایت شوهر عملاً غیرممکن شد.
  • زنان از قوه قضائیه و مناصب عالی دولتی حذف شدند.
  • قوانین سختگیرانه پوشش، از جمله حجاب برای زنان، اجباری شد. [۹]

بیشتر این اقدامات در جریان به اصطلاح «انقلاب فرهنگی» بین سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۸۳ به تصویب رسید. این قوانین بسیار گسترده بودند و در هر حوزه‌ای از جامعه، دستورات مذهبی را دیکته می‌کردند. اما هیچ گروه دیگری به اندازه زنان تحت تأثیر قرار نگرفت. آن ها اولین و بزرگترین قربانیان انقلاب بودند، زیرا «رژیم از طریق کنترل زنان جامعه را کنترل می کند». [۱۰] حاکمان جدید به طرز خشنی تلاش کردند تا تک تک دستاوردهای جنبش زنان در ۸۰ سال گذشته را از بین ببرند.

زنان اولین و بزرگترین قربانیان انقلاب بودند

تصویر جمهوری اسلامی ایران از زنان تصویری ثابت است. خمینی به دو قهرمان اساطیری که در اسلام شیعی مهم هستند اشاره می کند: زینب – مبارزی فعال در کنار برادرش امام حسین – و فاطمه – مادر فداکار امام که در درجه اول به وظایف خانه داری می پردازد. این ها نقش های بسیار متفاوتی هستند – به ویژه اگر آن ها را به روایت اصلی آخوندها اضافه کنیم که طبق آن زنان مسئول هرگونه فساد اخلاقی و فساد مردان هستند. از یک طرف، زنان باید – گاهی فعال تر، گاهی منفعلانه تر – از مردان حمایت کنند، اما در عین حال نباید از نظر جنسی اغواگر و گمراه کننده باشند. این همزمانی منجر به عدم اطمینان جمعی می شود و بیانی نهادی دارد.  یعنی حجاب دوباره. فعال زنان آوا هما می نویسد : «دختران از سنین جوانی این مفهوم را درونی می کنند که اساساً چیزی گناه آلود و شرم آور در بدن آنها وجود دارد […] حجابی که من مجبور بودم بپوشم نمادی از بیگانگی از دیگران و همچنین از خودم بود.»

خمینی خیلی زود از بازگرداندن حجاب اجباری خبر داد. او در این کار از دینامیسمی استفاده کرد که شاه به ایجاد آن کمک کرده بود. ممنوعیت حجاب از سوی رضا شاه، حجاب را به شدت سیاسی کرد

خمینی خیلی زود از بازگرداندن حجاب اجباری خبر داد. او در این کار از دینامیسمی استفاده کرد که شاه به ایجاد آن کمک کرده بود. ممنوعیت حجاب از سوی رضا شاه، حجاب را به شدت سیاسی کرد. در جریان انقلاب حجاب به نماد مقاومت تبدیل شد. بسیاری از زنان سکولار و سوسیالیست از آن برای نشان دادن مخالفت علیه سلطنت استفاده کردند. از آن به بعد، خمینی اعلام کرد هرگونه بی حجابی یادگار دوران شاه و ضد انقلاب است. اما مدتی طول کشید تا حجاب اجباری اجرا شود، زیرا جنبش زنان برای آخرین بار علیه آن شورش کرد. در ۸ مارس ۱۹۷۹ تظاهرات گسترده ی چند روزه ای برگزار شد. در میان مطالبات دیگر، حفظ قانون حمایت از خانواده، مشارکت در دولت و مخالفت با حجاب اجباری برجسته بود.[۱۱] کنفرانس بزرگی برای اتحاد زنان نیز در دسامبر همان سال برگزار شد. علاوه بر این، اقدامات متعددی از نافرمانی مدنی و روزمره انجام می شد. مقاومت به حدی قوی بود که خمینی ابتدا مجبور به عقب نشینی شد، اما در نهایت حجاب اجباری را اجرا کرد. بسیاری از فعالان برجسته زن دستگیر شدند و جنبش زنان ایران سرکوب و به عقب رانده شد. با شروع جنگ علیه عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸) و بسیج ملی، هر جنبش اجتماعی علیه حکومت ِ وحشت آخوندها در نطفه سرکوب می شد.

«نسل سوخته » – هوا برای تنفس

در اواخر دهه ۱۹۹۰، پنجره کوچکی برای یک نوع جنبش حقوق مدنی در ایران باز شد. قهرمانان آن از «نسل سوخته» [۱۲] آمده بودند که متولد دهه اول انقلاب است و با حدود ۲۰ میلیون نفر، حدود یک چهارم کل جمعیت را تشکیل می داد. این نسل جز حکومت آخوندها چیزی نمی شناخت و در جنگ، رکود و تورم بزرگ شده بود. بخشی از نخبگان سیاسی ایران می خواستند مشروعیت خود را نشان دهند و برای این نسل آینده جذابیت داشته باشند. آن ها با اصلاحات و آغازی تازه به میدان آمدند و برخی قوانین را تسهیل کردند. تأسیس سازمان های غیردولتی و روزنامه ها و برگزاری جلسات ساده شد. پس از دهه اول ترور دولتی و جنگ، برای اولین بار فضایی برای تنفس به وجود آمد. زنان در خط مقدم و پایه این جنبش – چه به عنوان دانشجو، چه روشنفکر و چه در نقش فعالان حقوق زنان – نقش مهمی بر عهده داشتند.

در طول این مدت، جنبش اصلاحات توانست پیشرفت های کوچکی به دست بیاورد. [۱۳] در سال ۱۹۹۶، دوازده درصد از زنان طلاق گرفتند، در سال ۱۹۸۸، این میزان هشت درصد بود. زنان جوان ایرانی خواستار برابری با شوهران، پدران و برادران خود بودند. زنان ۱۲ درصد از نیروی کار را تشکیل می دادند که به رقم قبل از انقلاب (۱۳ درصد) بسیار نزدیک بود. علیرغم تلاش نیروهای محافظه کار برای اعمال سهمیه های سخت، زنان بیش از ۵۰ درصد از دانشجویان را تشکیل می دادند. [۱۴] حداقل سن ازدواج از نه به سیزده سال افزایش یافت و دستمزد زنان در بخش دولتی با مردان برابر شد. تعداد سازمان های زنان بین سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ سه برابر شد و تعداد مراکز زنان از ۴۶ به ۲۰۶ افزایش یافت.[۱۵] زنان همچنین توانستند به مناصب سیاسی بازگردند. در انتخابات شهرداری ۱۹۹۹ (اولین بار از سال ۱۹۸۰)، ۲۹۷ زن برای شوراهای شهری و ۴۸۴ زن برای شوراها در مناطق روستایی انتخاب شدند. در سال ۱۹۹۷ معصومه ابتکار (معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده) اولین زنی بود که به عضویت کابینه در دولت جمهوری اسلامی ایران درآمد. کمپین“یک میلیون امضا”علیه اعمال زن ستیز، توجه بین المللی زیادی را به خود جلب کرد و یک امکان تجمع سازمانی برای زنان جوان بود.

اما این پنجره فقط برای مدت کوتاهی باز ماند و اصلاح طلبی ایرانی به سرعت تبدیل به یک توهم شد. امروز، از جنبش زنان ایران که زمانی قدرتمند بود، نشانه ای باقی نمانده است: تنها تعداد کمی از مراکز فرهنگی به شدت تحت کنترل برای زنان تحمل شده اند. نشریه «زنان» به سردبیری فمینیست ایرانی، شهلا شرکت، ماهنامه ای توسط زنان و برای زنان که در سال ۱۹۹۲ ایجاد شد، نتوانست مداخله و سانسور دولت را تاب بیاورد و پس از بیش از ۲۰ سال و سرکوب مداوم، متوقف شد.

در مرکز: مسئله حجاب

ایران در حال حاضر در یک نقطه جوش دائمی اجتماعی قرار دارد. زنان سهم مهمی در اعتراضات دارند، به ویژه با اقدامات روزمره خود علیه حجاب. کمپین های غیرمتمرکز «آزادی های یواشکی» و «چهارشنبه های سفید» هر روز ویدئوهایی را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند که نشان می دهد زنان بدون حجاب و لباس های اسلامی – یک رفتار عمیقاً غیر اسلامی و یک جرم جنایی در جمهوری اسلامی ایران – در مکان های عمومی قدم می زنند – این کمپین در دسامبر ۲۰۱۷ زمانی که ویدا موحد در خیابان انقلاب بر روی یک جعبه ی برق رفت و روسری سفید خود را برداشت و در فضا تکان داد، اوج گرفت. در زیر هشتگ #FrauenderRevolutionsstraße تعداد دیگری از او تقلید کردند که امروز هم تشویق به اقدام علیه حجاب اجباری می کنند.

اهمیت حجاب به عنوان سنگ بنای ایدئولوژی زن ستیز جمهوری اسلامی ایران را نمی توان نادیده گرفت: گلینه عطایی می گوید: «اگر قرار است انقلاب اسلامی نتیجه دیگری جز رفع حجاب زنان نداشته باشد، همین برای انقلاب کافی است». [۱۶] برجسته ترین فمینیست ایرانی و فعال حقوق بشر، مسیح علی نژاد در مورد اهمیت مبارزه زنان با حجاب اجباری چنین نتیجه گیری می کند: «مهم‌ترین ابزار کنترل جامعه، کنترل زنان است. حجاب اجباری دیوار برلین ماست و اگر سقوط کند، کل نظام فرو می ریزد». [۱۷]

منبع: بنیاد روز لوکزامبورگ – برگردان کمال فرهمند
https://www.rosalux.de/news/id/46890/die-freiheit-der-frau-ist-die-freiheit-der-gesellschaft

حمید محسنی در ایران به دنیا آمد و در آلمان بزرگ شد. او زبان آلمانی و فلسفه خوانده و نویسنده آزاد است. تحولات ایران را از سال ۲۰۰۹ دنبال می‌کند و در ابتکارات جناح چپ در همبستگی با اعتراضات دموکراتیک و اجتماعی در ایران فعال است.


[۱] بوربور. داریوش، «مروری تطبیقی ​​بر قوانین اساسی ایران ۱۹۰۶-۱۹۰۷ و ۱۹۷۹»، ایران و قفقاز، جلد دهم، شماره ۲، صص ۲۶۳-۸۶.

[۲] اتحادیه، منصوره، خاستگاه و توسعه جنبش زنان در ایران، ۴۱-۱۹۰۶. در: بک، لوئیس و نشاط، گیتی: زنان در ایران از ۱۸۰۰ تا جمهوری اسلامی. اوربانا و همکاران: انتشارات دانشگاه ایلینویز، ۲۰۰۳.

[۳] چهابی، هوشنگ اسفندیار (۱۳۸۲): «تحریم حجاب و پیامدهای آن». در: کرونین، استفانی: ساخت ایران مدرن: دولت و جامعه در زمان رضاشاه، ۱۹۲۱-۱۹۴۱، لندن: روتلج، ۲۰۰۳.

[۴] افخمی، مهناز، سازمان زنان ایران: سیاست تکاملی و تغییر انقلابی. در: بک، لوئیس و نشاط، گیتی: زنان در ایران از ۱۸۰۰ تا جمهوری اسلامی. اوربانا و همکاران: انتشارات دانشگاه ایلینویز، ۲۰۰۳.

[۵] باگلی، FRC، قانون حمایت از خانواده ایران در سال ۱۹۶۷: نقطه عطفی در پیشبرد حقوق زنان. در: Bosworth, CE:Iran and Islam, Edinburgh: University Press, 1971.

[۶] آقاجانیان، اکبر، نکاتی درباره طلاق در ایران. در: مجله ازدواج و خانواده ۴۸.

[۷] محمدی، مجید، «زنان ایرانی و جنبش حقوق مدنی در ایران: فمینیسم در تعامل». در: مجله مطالعات بین المللی زنان جلد ۹ #۱. p.3.

[۸] Betterridge، Anne H.: حجاب یا عدم حجاب. موضوع اعتراض یا سیاست. در: نشاط، گیتی: زنان و انقلاب در ایران، بولدر، کولو.: انتشارات Westview، ۱۹۸۳، ص ۱۱۶.

[۹] محمدی، «زنان ایرانی»، ص ۳.

[۱۰] عطایی، گلینه، ایران. آزادی زنانه است. برلین: Rowohlt، ۲۰۲۱، ص ۲۱.

[۱۱] سناساریان، الیز، «تحلیلی از مواضع فدایی و مجاهدین در مورد حقوق زنان». در: نشاط، گیتی: زنان و انقلاب در ایران، بولدر، کولو.: انتشارات Westview، ۱۹۸۳.

[۱۲] عطایی، ایران، ص ۶۱.

[۱۳] محمدی، «زنان ایرانی»، ص ۱۱.

[۱۴] همان، ص ۴۵.

[۱۵] نامه زن، شماره. 2-3.، تهران، ۱۳۸۲.

[۱۶] به نقل از عطایی، ایران، ص ۲۱.

[۱۷] همان، ص ۲۷۶.

https://akhbar-rooz.com/?p=165810 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x