جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

مژده شهبانو به زنان ایران: رنگ سیسمونی ولیعهد، صورتی خواهد بود! – شهاب برهان

اما "چون نیک بنگری" موضوع، نه "جایگاه والای زن" در قانون اساسی سلطنت باختگان، بلکه در جایگاه استراتژیک و تعیین کننده زن در پیکار علیه جمهوری اسلامی است. هر نیروی اپوزیسیونی خود را ناگزیر می بیند حمایت زنان را نسبت به خود جلب کند، منتها "هرکسی بر...

اما “چون نیک بنگری” موضوع، نه “جایگاه والای زن” در قانون اساسی سلطنت باختگان، بلکه در جایگاه استراتژیک و تعیین کننده زن در پیکار علیه جمهوری اسلامی است. هر نیروی اپوزیسیونی خود را ناگزیر می بیند حمایت زنان را نسبت به خود جلب کند، منتها “هرکسی بر طینت خود می تند”: «شورای ملی مقاومت»، مریم رجوی را رئیس جمهور ایران تعیین و ابلاغ می کند؛ علیاحضرت شهبانو هم نوه خود نور پهلوی را ولیعهد آینده ایران تعیین و اعلام می کند! و همه این ها با ژست و ادعای طرفداری از حقوق زن و برابری اش با مرد و اعتلای ارج و مقام زن!

این که فرح پهلوی در مصاحبه با روزنامه ایتالیائی «لیبرو» گفته است: “ایران خواهان بازگشت پادشاهی است و من هم آماده بازگشت به ایران هستم” و نیز گفته است نوه اش “نور”، دختر رضا پهلوی ولیعهد ایران خواهد بود، خبری کهنه شده است، اما کهنگی خبر از فضاحت آن نمی کاهد. دغلکاران تاریخ همیشه کمداشت های خود را با دروغ پر کرده اند و همچون گوبلز بر آن بوده اند که دروغ هرچه بزرگتر، باوراش آسان تر. تردیدی ندارم که قشری خواهان بازگشت پادشاهی در ایران اند که  گاهی در اینجا و آنجا و کاملاً در حاشیه، شعار “رضا شاه روح ات شاد” داده اند ولی بزرگنمائی آن در اندازه ایران، جز دروغ پردازی تبلیغاتی از جانب کسی نیست که نه خود را بلکه مردم را فریب می دهد. ملانصرالدین شنیده بود که موهای تن خر هرچه بیشتر، جوان تر و نیرومند تر و گران تر است. در بازار خر فروشان ادعا می کرد خر او بیش از همه خرهای بازار مو دارد. میگفت: باور ندارید؟ موهای همه خرها را بشمارید، مال مرا هم بشمارید! شما هم ادعای علیاحضرت شهبانو را باور ندارید؟ بروید در ایران و بشمارید!

در باره “آمادگی”  شهبانو برای بازگشت به ایران، چند پرسش برای من هست: آیا تاریخ حرکت تعیین شده است؟ بلیت اش یکسره خواهد بود؟ به تنهائی خواهد رفت یا به همراهی پرویز ثابتی و ساواکی ها و فرشگردی های انتقامگیر از سرنگون کنندگان اعلیحضرت؟ در فرودگاه امام خمینی پیاده خواهند شد یا از کوره راه های  پاکستان به کمک قاچاقچیان وارد خواهند شد؟  شهبانو در کجا اقامت خواهد کرد؟ کاخ نیاوران یا سعدآباد؟

آماده بازگشت است، یعنی چمدان ها را بسته است؟ آیا آن چهارصندوق جواهرات سلطنتی را هم آماده تحویل به قسمت بار کرده است؟ ۶۲ میلیون دلار (آن زمانی!) که شاه و شهبانو با خود خارج کردند چه؟ مستغلات و ویلاهای میلیاردی در سوئیس و اسپانیا و فرانسه و غیره چه؟ سرمایه گذاری های نجومی در خارج چه؟…

اصلا فرح پهلوی برای چه آماده بازگشت به ایران است؟ برمی گردد که چه بکند و چه بشود؟ زندگی در آمریکا برایش سخت است؟ دل اش برای مردم تنگ شده است؟ با چه عنوانی برمی گردد؟ شهبانو که دیگر نمی تواند باشد چون رضا پهلوی همسری دارد به نام یاسمین؛ او مقام ملکه مادر پادشاه را خواهد داشت؟

خیلی ها بجا نکته گرفته و پرسیده اند که مگر خود صاحب عزا نمی گوید که شکل سیاسی حکومت آینده را باید مردم بعد از سقوط جمهوری اسلامی از طریق رفراندم تعیین کنند؟ مگر خود صاحب عزا نگفته است که در ته دل طرفدار جمهوری و نه نظام موروثی است؟ پس چطور شده که مادر او منتظر سقوط رژیم و رفراندم و رای مردم نمانده، پادشاهی پسر اش را محرز و مسلم گرفته و حتا جنسیت ولیعهد او را نیز تعیین و اعلام می کند؟!

 این نکته گیرها و منتقدین، باور کرده اند که گویا تناقضی بین گفته های مادر و پسر وجود دارد و از این دید دوگانه و اختلاف نظرمتعجب اند. اما به نظر من نه دید دوگانه ای در کار است و نه اختلاف نظری. من حقیقتِ دموکرات نمائی ریاکارانه و تظاهر شیادانه رضا پهلوی به جمهوری خواهی را در نوشته ای با عنوان «قاچاق سلطنت با اسب ترووای جمهوری» (*) فاش کرده ام.  شاید عده ای گمان کنند که  از ساده لوحی یا حواس پرتی است که مادر پیر، آرد بیخته پسراش را در آب می ریزد. اما ساده لوحی و حواس پرتی در کار نیست. می بینید که  رضا پهلوی هیچ اقدامی برای اصلاح یا دست کم ماستمالی دسته گلی که مادر اش به آب داده است نکرده  و مرز خود را با او یادآور نشده است.  مادر و پسر همدل و همفکر اند، یکی لو می دهد، دیگری اما ” تقیه” می کند (فرح قبلاً گفته بود که: “پسر من نماز نمی خواند ولی مسلمان خوبی است”)! این دو پشت و روی یک سکه اند و سکه، همیشه به یک رو نمی افتد و تقیه نمی تواند ریا را تا ابد در پرده نگاهدارد. در سطور بعدی می گویم که ناسازی ظاهری سازهائی که پسر و مادر میزنند از چیست.

مسئله اصلی در مصاحبه یادشده، اعلام ولایت عهدی “نور”، نوه فرح  و دختر رضا پهلوی است. 

شهبانوی سابق  و به خیال خوداش ملکه مادر آینده، اعلام می کند که وقتی نظام پادشاهی به ایران برگردد، دختر پسراش ولیعهد خواهد بود. این که بازگشت پادشاهی و شاه شدن پسراش به قیمت تناقض با مواضع اعلام شده خود رضا پهلوی فرض مسلم گرفته شده است به کنار، اعلام ولایتعهدی دختر رضا پهلوی از چه رو و با چه هدفی است؟

پرسش اول (و صد البته بی پاسخ) این است که ایا “انتخاب” دختر رضا پهلوی بعنوان ولیعهد، بخاطر پسر نداشتن او نیست؟! آیا اگر “نور” برادر دوقلوئی می داشت مثلاً  به نام نورالرضا، (همچون شاهزاده اشرف که خواهر دوقلوی محمدرضا بود)، همان جایگاهی برای خواهر مقدّر نمی بود که برای اشرف مقدر بود؟! اگر علیرضا تنها برادر تنی محمد رضاشاه و ولیعهد قانونی وقت، در سانحه هوائی کشته نمی شد، اصلا نیازی به طلاق دادن ثریا می بود تا با یک و نیم میلیون دلار در جیب و حقوق مادام العمر ماهانه هفت هزار دلار از کیسه مردم ایران در اروپا عیاشی کند؟  

علیاحضرت چنان ژست فمینیستی قلابی می گیرد که گوئی از میان پنج پسر و پنج نوه پسر، ترجیحاً دختر را انتخاب کرده است! او  در مصاحبه با روزنامه ایتالیائی در توجیه چنین “انتخابی” گفته است که در قانون اساسی «ما» زن جایگاه والائی دارد. مغلطه! مگر قانون اساسی «شما» جایگاه والای ولایتعهدی را برای زن قبول داشته است که به آن استناد می کنی؟؟! مگر قانون اساسی «شما» همان قانونی نبود که به موجب آن شهناز پهلوی دختر محمدرضا شاه حق نداشت ولیعهد بشود و ثریای اسفندیاری محبوب شاه می بایست طلاق می گرفت و شما جایش را می گرفتید تا مگر فرزند پسری برای ولایتعهدی برای شاه شاهان دنیا بیاورید؟!! مگر طبق همان قانون اساسی «شما» علیرضای دوم، برادر کوچک رضا جانشین قانونی برادراش شناخته نمی شد؟ اگر علیرضا خودکشی نکرده بود، باز هم شما به استناد به «جایگاه والائی» که قانون اساسی «شما» برای زن قائل است، برخلاف همان قانون اساسی، عمل می کردید؟! نه، قطعاً نه. دختر را ولیعهد می کنید چون شازده پسری در خاندان تان نیست. “خانه نشینی بی بی از بی چادری است”!

اما هدف از اعلام ولایتعهدی دختر رضا پهلوی، آن هم امروز و با این شتاب، پیش از ان که تکلیف خود پادشاهی رضا پهلوی روشن شده باشد (فروختن پوست خرس شکار نشده!) چیست؟ اگر رضا پهلوی پادشاهی را به رفراندم و انتخاب مردم موکول و خود را متمایل به جمهوری معرفی می کند، این تاکتیک ریا و تقیه را در خدمت استراتژی جلب و جذب طیفی از جمهوریخواهان و مشروطه خواهان بکار می برد (تاکتیکی که تا حدودی جواب گرفته است)، اما اگر شهبانو ولایتعهدی دختر رضا را اعلام می کند، تاکتیک او نیز در خدمت جلب و جذب زنان ایران است. این دو تاکتیک ظاهراً ناهمخوان و متناقض، بخش هائی از یک پروژه سیاسی واحداند که ناشیانه اجرا می شوند. اگر علیاحضرت با این شتاب دختر بودن ولیعهد پسراش را اعلام می کند، بخاطر آن است که کار جلب و جذب زنان ایران را نمی شود مثل تعیین شکل سیاسی رژیم آینده به بعد از سرنگونی رژیم و به بعد از رفراندم موکول کرد. ناسازی و ناهمگوئی دو تاکتیک از اینجاست! 

فرح پهلوی به خیال خود با این تاکتیک، ورق «آس» روی میز کوبیده و البته  تحسین و تکریم آشکار و پنهان کسانی را هم از چنین تابوشکنی و جهش گویا “فمینیستی و دموکراتیک” برانگیخته است (امروزه دیگر ارزش همه چیز نه در اصالت خود بلکه در قیاس با سیاهی مطلق رژیم اسلامی سنجیده می شود و گرگ هم به چشم برخی میش می آید).

اما “چون نیک بنگری” موضوع، نه “جایگاه والای زن” در قانون اساسی سلطنت باختگان، بلکه در جایگاه استراتژیک و تعیین کننده زن در پیکار علیه جمهوری اسلامی است. هر نیروی اپوزیسیونی خود را ناگزیر می بیند حمایت زنان را نسبت به خود جلب کند، منتها “هرکسی بر طینت خود می تند”: «شورای ملی مقاومت»، مریم رجوی را رئیس جمهور ایران تعیین و ابلاغ می کند؛ علیاحضرت شهبانو هم نوه خود نور پهلوی را ولیعهد آینده ایران تعیین و اعلام می کند! و همه این ها با ژست و ادعای طرفداری از حقوق زن و برابری اش با مرد و اعتلای ارج و مقام زن! رجوی زن خوداش را رئیس جمهور می کند و منّت بر سر زنان ایران می گذارد؛ شهبانو فرح نوه خوداش را ولیعهد اعلام می کند و منّت بر سر زنان ایران می گذارد! “ارتقا مقام زن ایرانی”!! انسان فقط باید “هالو” باشد که چنین ترفندهای ریاکارانه و منفعت جوئی های شخصی را خدمت به منفعت عموم قلمداد و از آن قدردانی کند. فرح پهلوی در جنب و از جانب رضا پهلوی مهره ای از شطرنج سیاسی با رژیم خامنه ای را جلو می کشد: مهره زن! زن برای همه اپوزیسیون های ارتجاعی مهره بازی شطرنج است، وسیله است، همچنان که برای خمینی ی مخالف حق رای زنان، در مبارزه با شاه و صدام و چپ وسیله شد.  آن ها نه تنها همچون خمینی که خوداش دولت تعیین می کرد، رئیس جمهور و ولیعهد تعیین می کنند، بلکه اساس نظام شان برخلاف رخت زنانه ای که بر تن اش می کنند، مردسالارانه و پدر سالارانه است. مشکلات زنان در ایران را نه ویترین عروسک های کریه لچک به سر امام زمان غایب  مجاهدین و نه محتوای خشتک مدعی وراثت تاج و تخت حل می کند.  مشکل مردم در ایران و از جمله زنان، تنها حاکمیت اسلامی هم نیست؛ مشکلات اساسی مردمان ایران شالوده های مشترک  جمهوری اسلامی و رژیم پادشاهی و ولایت رجوی و جریانات ارتجاعی حول و حوش آن هاست.

علیاحضرت مادر بزرگ مهربان، بهتر است از صندوق های جواهراتی که با خود از ایران دزدیده اند، یک تاج کوچولو برای نوه اش درست کند و بگذارد با آن بازی کند و دلخوش باشد. مردم ایران نیازی به ولیعهد دختر یا  پسر ندارند. آن ها به نظام موروثی، به نهادی صاحب امتیازات انحصاری و برفراز نهادهای دموکراتیک منتخب (و قابل عزل) خودشان نیازی ندارند. ورق «آس»ی که علیاحضرت روی میز زده است، آس مردم فریبی، توهین به زنان ایران و وسیله ساختن از آنان،  و آس ارتجاعیت نظام موروثی در برابر دموکراسی خواهی مردمان ایران است. این جماعت که با کودتا و زندان و شکنجه و اعدام و خفقان حکومت کردند و تا توانستند چاپیدند و خوردند و به هنگام فرار تالان و غارت کردند و بردند، تمام هم و غم شان از بازگشت، برای “بازپس گرفتن” امتیازات و قدرت و صولت از دست رفته است و در این راه، تاریخ را تحریف می کنند، دروغ می گویند، ریا می کنند، فریبکاری می کنند و حتا از مسخره کردن مردم با وعدۀ تغییر رنگ سیسمونی ولیعهدشان ابائی ندارند. اما نسل ویدا موحدها نه فقط روسری تحمیلی جمهوری اسلامی، بلکه پدر سالاری، مرد سالاری، نظام های موروثی را هم بر سر چوب کرده اند و  هر سواری با هر لباسی را بر زمین می کوبند.

شهاب برهان

۲۹ اوت ۲۰۲۲- ۷ شهریور ۱۴۰۱

قاچاق سلطنت با اسب ترووای جمهوری – شهاب برهان – اخبار روز – سایت سیاسی خبری چپ (akhbar-rooz.com) (*)

https://akhbar-rooz.com/?p=166819 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shm
Shm
1 سال قبل

عالی بود مرحبا به برهان عزیزمبارز دهه ۵۰

لطیف.
لطیف.
1 سال قبل

آب در خوابگاه مورچگان.

برهان تان کجا رفته آقا شهاب؛کجای این خبر کهنه است،بفرض محال که خبر کهنه باشد؛کهنگی خبر چه ربط منطقی با کاهش و افزایش فضاحت دارذ،نکند معنا و مفهوم فضاحت را نمی دانید؟!

اینکه فرح دیبا می خواهد به ایران برود،فضاحت نیست؛فضاحت اینکه شما اصل خبر را حسب معمول به محاق برده اید و حاشیه را عمده کرده اید،فضاحت اینکه به جای نقد و بررسی و انتقاد اصولی و …پرسش هایی طرح کردید که مرغ پخته و خام را به خنده وا میدارد، فضاحت اینکه شما با دستپاچگی مزاح نابجایی کرده اید که مصداق بارز خود زنی و پاس گل به حریف دادن است و بس؛وگرنه مگر فرقی می کند که تاریخ حرکت هواپیما و دوسره و یه سره بودن بلیط و محل فرود هواپیما و اقامت فرح دیبا و همراهانش …کی و چگونه و کجا باشد؟!

فضاحت اینکه درست در زمانی که اعوان و انصار نظام سفله پرور برای حفظ قدرت و ثروت خود در حال بده بستان با شرکای خارجیشان هستند و مرز غارتگریشان به ٣/۵ میلیارد دلار رسیده است،شما و امثالهم درگیر خبر فیک سفر فرح دیبا به ایران هستید و زمین سفت واقعیت «قورباغه ربع پهلوی» داره برایتان ابو عطا می خواند آقا شهاب!

باقی بقا شما و ایرانی که مثل من ویران است.

*این لینک لطیف را از پهلوی چی بودن تبرئه میکند.

https://www.akhbar-rooz.com/48816/1399/07/12/#comment-5229

این نوشته هم پاسخی به سوال علی فیاض است که مورد تائید بر و بچه های اخبار روز واقع نشده است.

لطیف
جمعه, ۶ اسفند, ۱۴۰۰ ۱۴:۴۴
در انتظار تایید

علی فیاض:«ملتی که یک گام به پیش آمده است، با کدام حکم منطقی تاریخ می بایست چند گام به عقب بازگردد؟ کدام منطق و تفکر پیشرو چنین حکمی را صادر و تبلیغ می کند؟ آیا حرکت تکاملی تاریخ این را پیشنهاد می دهد؟»

لطیف:جسارت نباشد باید بگویم:بازگشت به گذشته نیازی به حکم منطقی ندارد،حکم منطقی با شعور و تفکر پیشرو سر و کار دارد،بازگشت به گذشته تهی از منطق است و لبریز شور؛ مصداق عینی آن را می توان در منحنی رفتن حکومت قاجار و آمدن حکومت پهلوی و رفتن دیو و آمدن هیولای نظام سفله پرور به دُرستی مشاهده کرد،به عبارت دیگر می توان این منحنی را به این شکل فرموله کرد؛سنت،تجدد،سنت…! بنابراین درست است که حرکت تکاملی تاریخ رو به جلو است،ولی با توجه به تجربه یکصد سال گذشته؛باید احتمال بازگشت به گذشته – تو بخوان بازگشت به سلطنت- را در تحلیل خود لحاظ کرد و بی گدار به آب نزد؛چرا که آگاهی از امر تکاملی تاریخ کافی بغایت نیست و احتمال و امکان نقیض آن بی شک وجود دارد،کی فکر میکرد که ظرف ١٨ ماه تجدد و مدرنیته ۵٧ ساله پهلوی،ریشه اش از خاک کنده بشود و مبارزان رادیکالی که نماد آزادی خواهی بودند و زخم کابل و قپونی و داغ درفش سلطنت بر جسم و روحشان بود،برای آزادی و عدالت و برابری یه شبه همراه و همکار و حامی جلاد جماران و اعوان و انصار سیاه و سفید و سبز و بنفش و قهوه ایش بشوند و بعد از ٣ دهه قتل و غارت تجاوز سینه یاحسین چیزحسین بزنند و خواستار بازگشت به دوران طلایی آن جان بیمار بشوند و قبیله ای و گله ای و رمه ای روضه بابا اکبر بخوانند و با نقاب تحولی خواهی و اعتدالگرایی بع بع کنان بروند به ریشهری و دُری نجف آبادی و فلاحیان رای بدهند؛باینحساب چه جای شکوه و گلایه که امروزه روز برای اتئلاف با ربع پهلوی که سراسر عمر تباهش به پخته خوری گذشته است،سر و دست تکان می دهند و به به و چه چه میکنند؛خلاصه کنم:حرکت تکاملی تاریخ حداقل در مورد مدعیان حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی آغلی ها و آخوری ها و چراگاهی ها قطعیت ندارد و به لحاظ عینی و ذهنی باید احتمال تحقق هر ناممکنی را در نظر گرفت و آن کرد که باید،در این مورد آنچه بر سر انقلاب سر زا رفتهِ بهمن ۵٧ و مورد احمد قوام و آنچه بر انقلابیون و حامیان انقلاب و بر احمد قوام و خانواده اش گذشت،بسیارقابل تامل است.
الغرض.
بر اساس مفاد حقوق بشر و اصول دمکراسی،سلطنت طلبان و مرتجعین درون و بیرون،حق دارند که روی اسب مُرده شرط بندی بکنند؛منتهی یادشان نرود که در خوشبینانه ترین حالت،بر تغار ربع پهلوی همان خواهد رفت که در سال ١٣٢٠ بر پدر بزرگش در سال ١٣۵٧ بر پدرش رفت تا ایران شود به کام چکمه لیسان!

https://www.akhbar-rooz.com/142706/1400/12/03/

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  لطیف.

این فرد که خود را لطیف می نامد چه اصراری دارد در روش بازجو مابانه اش، دون پایگی باند حاکم برکشور را به حاشیه ببرد و آنها را فقط دون پایه پرور معرفی کند؛ و افرادی که با این باند دوپایه حاکم بر کشور، زاویه دارند و یا زاویه پیدا می کنند ویا در تضادند دون پایه معرفی کند!؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

نوشتاری روشنگرایانه و بسیار مفید

محسن کردی
محسن کردی
1 سال قبل

جناب شهاب برهان. این که نوشته اید با کمی جایگزینی نام ها را میتوان برای کرکری خواندن در تخته نرد استفاده کرد و ربطی به صحنه سیاست ایران ندارد. متلک گفته اید، تکه پرانده اید، .. برادر.. یک جایی بگذار که اگر روزی رضاپهلوی به ایران برگشت و مردم ماشین او را روی دوش شان حمل نکردند همچی بدهکار نباشید. اگر روزی شاهد چنین صحنه ای بودید از همین امروز میدانم تیتر مقاله تان چه خواهد بود: این مردم از تاریخ نمی آموزند!
اما واقعیت این است که شما از تاریخ نمی آموزید. اگر برنامه سیاسی دارید، برای مردمی بریزید که عقیده دارند نور به قبرش بباره و میگویند رضاشاه ورحت شاد، و ای شاه ایران برگرد به ایران! مهم نیست مردم چه میگویند مهم این است که شما برای رفاه و آسایش آنها، شغل، غذا، مسکن، تحصیل، ازدواج، ارز و پاسپورت معتبر چه برنامه ای دارید؟ و آیا اگر رضاپهلوی برگردد و شاه بشود و نوه فرح بشود ولیعهد این اهداف به ثمر نخواهد رسید؟ ینی اگر رضا پهلوی شاه بشه مردم بدبخت میشن و اگر شاه نشه شما همه اینها رو فراهم می کنید؟ در عمرتان کدام سنگ را برای آبادی ایران روی سنگ نهادید؟ در پیرانه سری وقت آن است که تخته نرد را کنار بگذارید و کپسول سیانور را از زیر زبان تان بردارید و دست تان را در دست رضاپهلوی بگذارید بلکه قبل از رفتن از این دنیا یک سنگی در این مملکت روی سنگ بگذارید و راضی از این دنیا بروید.

کیا
کیا
1 سال قبل
پاسخ به  محسن کردی

فرح دیبا ، متاسفانه در جهان تخیلی خویش ملکه ایران است و آرزوی سلطنت را دارد و نقطه قوی را در مبارزه زنان علیه حجاب در می یابد !
مانند خمینی با هوا پیما به تهرانخواهد رفت و مردم به پیشباز خواهند آمد و پسرش را هم از پادشاهی عزل می‌کند و نوه اش پرنسیس ایران می‌شود .
حال چگونه؟
با کدام برنامه و کدام نیروها ؟
شاید با نیروی خارجی ؟
از همین اکنون شکاف بین دیدگاه ایشان و پسرش هویداست.

Shm
Shm
1 سال قبل
پاسخ به  محسن کردی

این ضعف اساسی چپ ماست که واقعا فن مبارزه لنینی را فرا نگرفته اند .حالا مقاله برهان کهنوشته ژورنالیستی است نه تحلیل سیاسی وشما هم دوراندیشی راکنار بگذارید طرح واندیشه همین چیزاست که سیاسیون محکم قدیمی مارا محافظه کارکرده میدانیدچرا برایاینکه (اصل برنامه ارباب توطئه است) ما عروسکها.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x