شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

تعلل عمدی در احیای دریاچه ارومیه : از ندادن حقابه تا طراحی برای استخراج لیتیوم و برم

● در گزارشی که به اخبار روز رسيده است گفته می شود حکومت به طمع استخراج ليتيوم و برم و ندادن حقابه، به طور آگاهانه در احيای درياچه ی اروميه تعلل می کند

گزارش اختصاصی اخبارروزآنچه در این گزارش می خوانید از داخل کشور جهت انتشار به آدرس اخبارروز ارسال شده است. ما این گزارش را همان گونه که دریافت کرده ایم جهت اطلاع و همراهی با تلاشگرانی که برای نجات دریاچه ارومیه و جلوگیری از تخریب زیست محیطی کوشش می کنند، منتشر می کنیم.

در روزهای اخیر خبری از سوی رسانه ی دولتی ایران، سایت ایرنا، مبنی بر پروژه های استخراج لیتیوم از بستر برخی دریاچه ها به ویژه دریاچه ارومیه منتشر شد که تأکید موکدی است بر فرضیه تعلل عمدی در احیای دریاچه ارومیه. در نوشته حاضر می کوشیم درستی یا نادرستی چنین فرضیه ای را بر اساس برخی داده ها و اسناد دیگر ثابت کنیم.

 در گزارش منتشر شده در سایت خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایرنا  چنین آمده :

«بررسی‌ها نشان می‌دهد که اگر چه خشکسالی و سدسازی موجب خشکیدن دریاچه‌های داخلی شده و تلاش‌هایی برای احیای آن‌ها هم انجام شده اما این خشکیدن در پس خود منابع مالی زیادی (استخراج لیتیوم) به همراه دارد. خشکیدن دریاچه‌هایی مانند ارومیه، دریاچه نمک قم، بختگان، هامون، جازموریان و … در ایران که تقریبا از اواخر دهه هفتاد نمایان شد، دلایل متعددی دارد که هر یک در جای خود قابل بررسی است. اما به استناد گزارش‌های رسانه‌ای، وجود منابع عظیم «لیتیوم» در کف این دریاچه‌ها شاید یکی از دلایل توجه ناکافی به روند خشک شدن این منابع مهم طبیعی و تعلل در احیای آن باشد ».[۱]

پیشتر در آبان سال ۱۳۹۵ سایت رسمی ایسنا مقاله ای در خصوص وجود لیتیوم دریاچه ارومیه منتشر کرد که در آن عبدالحمید سرتیپی معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان‌ غربی ادعا کرده بود که :

 «لیتیوم موجود در دریاچه ارومیه فرصت ویژه اقتصادی برای استان است؟ »[۲] او با استناد با اینکه قیمت هر تن کربنات لیتیوم در بازارهای جهانی ۲۰ هزار دلار بوده که در این رابطه کشورهایی مانند آژانتین، شیلی و بولیوی بر روی استحصال لیتیوم در باتلاق‌ها و شوره‌زارهای نمکی خود سرمایه‌گذاری‌های کلان انجام داده‌اند، خاطر نشان کرده بود که :« در دنیا لیتیوم به عنوان نفت سفید شناخته می‌شود. این ماده یک عنصر راهبردی است که می‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای اقتصادی بوده و بنابراین یکی از ظرفیت‌های عظیم استان در شورآبه‌های این منطقه، مسئله استحصال لیتیوم است.» 

تأکید روی ارزش اقتصادی لیتیوم در حالی مطرح می شود که هیچ مقایسه ای بین ارزش اقتصادی لیتیوم با سایر مواد طبیعی و معدنی دریاچه از سوی این مسئولین انجام نمی گیرد تا مردم بدانند که آیا نفع اقتصادی ناشی از استخراج و استحصال لیتیوم (و به این ترتیب خشکانیدن تعمدی دریاچه) بیشتر است یا نفع اقتصادی ناشی از نجات دریاچه و بهره برداری از سایر منابع آن همچون آرتمیا، جلبک، نمک، و نیز توریسم و مشاغل متعددی که در گذشته در این زمینه وجود داشته است؟

در ضمن  در چند سال گذشته ، مسعود تجریشی، مدیر وقت دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه هم به وجودعنصری چون لیتیوم در دریاچه ارومیه اشاره کرده بود. حتی عیسی کلانتری معاون سازمان حفاظت محیط زیست در  زمان خود تاکید کرده بود که عناصری بسیار ارزشمند مانند  لیتیوم در این دریاچه یافت می‌شود اما : « اگر قصد برداشت آن وجود دارد باید غلظت به حدی باشد، که توجیه اقتصادی هم داشته باشد، اما میزان لیتیوم موجود در دریاچه ارومیه برای استخراج، توجیه اقتصادی ندارد ». در همین رابطه مناسب می‌دانیم که گزارش دیگری را عمومی کنیم که ظاهرا به صورت محرمانه به امضای سازمان هایی چون سازمان منابع و معادن، سازمان محیط زیست و سازمان زمین شناسی رسیده ولی جزئیاتی از زمان و تاریخ دقیق امضای مجوز این پروژه و جزئیات دیگر آن، نظیر اسامی اشخاصی که پشت چنین پروژه ای قرار داشته‌اند و دارند؛ در دست نیست. ولی بر اساس اطلاعات موجود در پرینت صفحات می‌توان مشاهده کرد که تاریخ سند مربوط به ماه جولای سال ۲۰۰۸ می باشد. بر اساس اظهارات یک منبع موثق سازمان صنایع و معادن، سازمان محیط زیست و سازمان زمین شناسی  مجوز این سند را صادر کرده اند.

این گزارش در واقع خلاصه ای است از طرح فنی تولید برومید (Br2) از آب دریاچه ارومیه. شیوه عملیاتی کردن این طرح از این قرار است : آب دریاچه ارومیه به مخزن کارخانه یا کارگاهی که در ۵ کیلومتری دریاچه واقع شده هدایت میشود و در آنجا با ترکیب سولفوریک اسید مخلوط شده و سپس طی مرحله دیگر گاز کلر به منظور بالا بردن راندمان تولید برم افزوده میشود و سپس  طی مراحلی دیگر مواد شیمیایی دیگری به فرایند استحصال افزوده شده و نهایتا بعد از ااستحصال برم یعنی پس از انجام تمام این فرایند های جداسازی، آب آلوده دوباره به دریاچه برگردانده می شود.    

از اسباب نگرانی یکی هم این نکته است که این در گزارش با کمال بی قیدی و بی وجدانی قید شده که از سر گذراندن این همه مراحل شیمیایی هیچ تغییری در «کیفیت آب» نخواهد داد!!! چنین ادعای عجیب و غریبی به هیچ وجه با روش و نگرش علمی سازگار نیست. زیرا که شکی نیست آب برگشت داده شده به دریاچه دستخوش «تغییرات کیفی» جدی شده است بخشی از آن طی مراحل یادشده در سند بخار می‌شود و در ضمن املاح مختلف آب همه از بین می‌روند و در ضمن خود آب هم آلوده شده است. در گفتگو با کارشناسی که مایل به افشای نام خود نبود، وی در پاسخ به سؤال ما در باره صحت و سقم ادعای طرح شده در این سند گفت : انجام چنین پروژه ای در بستر دریاچه ای که رو به خشکی می رود نه تنها مخرب است بلکه باید خیانت و نوعی خرابکاری علیه پروژه های احیای دریاچه تلقی شود که شامل طرح نکاشت و تاسیس تونل انتقال آبی هم می شود که هزینه بسیاری برداشته است. این کارشناس همچنین تاکید کرد که :

« امکان ندارد بتوان باور کرد که پس از این دست کاری های مخرب و افزودن مواد شیمیایی به آب دریاچه، آب برگشت داده شده به آن سالم و بی تغییر باشد. در ضمن آب آلوده برگشت داده شده به دریاچه قطعا سبب از بین رفتن جلبک ها و یا آرتمیای دریاچه می شود که سالها است برای حفظ این موجودات زنده و ارزشمند دریاچه تلاش می کنیم. ».

یکی از سوالات مهم این است که چطورسازمان های نامبرده خاصه سازمان محیط زیست که نهادی است نظارتی و مسئول محافظت از محیط زیست، سازمانی که مسئولیت مقابله با طرح های مخرب علیه محیط زیست را دارد جلوی چنین طرحی را نگرفته و برعکس به چنین طرحی مجوز داده است. بر اساس منبعی که این گزارش محرمانه را در اختیار ما قرار داده است، ظاهرا سرمایه گذاری بر روی این طرح از سوی شخصی انجام گرفته که به ارگان های حکومتی (به احتمال قوی سپاه پاسداران) وابسته است و توانسته است سازمان هایی را که مثلا متولی حقوق محیط زیست، و منابع معدنی و طبیعی کشور هستند و مثلاً در قبال شهروندان باید پاسخگو باشند زیر فشار قرار داده و مجوز بهره برداری گرفته است. نکته دیگر اینکه پیمانکار مهم این پروژه یعنی مجری اصلی آن ظاهرا شرکتی چینی است که این خود سبب سازی شده برای ایجاد نگرانی های دیگر. زیرا به عقیده کارشناسان چین به عنوان کشوری که در انجام بسیاری از پروژه های فنی- مهندسی مربوط به بهره برداری از منابع طبیعی از کارنامه محیط زیستی رسوایی برخوردار است.

هم اکنون هیچ اطلاعی از انجام و اجرای این پروژه در دست نیست ولی حتی وجود چنین گزارشی و این خبر که چنین طرحی مجوز سازمان های دولتی فوق را به دست آورده است، سند مهمی است که نشان می دهد سازمان محیط زیست و دیگر سازمان های به اصطلاح مردم نهاد همگی عروسک های خیمه شب بازی رژیم ولایت فقیه و بازوی سرکوب نظامی آن سپاه پاسداران هستند و غارت منابع طبیعی و تخریب کامل طبیعت اطراف دریاچه ارومیه و خشکانیدن آن در راستای حفظ اقتدار سیاسی و بقای اقتصادی حاکمیت کنونی همه مشروع و موجه قلمداد می شوند.

همچنین در روزهای اخیر رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست عیسی کلانتری با تاکید بر اینکه خشکی دریاچه به عوامل اقلیمی مربوط نیست و دست ساز حاکمیت کنونی است به میدان آمد و با ژستی نگران از این گفت که عوارض خشکی این دریاچه مستقیما زندگی ۱۴میلیون نفر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. او به این نکته اشاره کرد که در دوره خاتمی هم شاهد بی اعتنایی به خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه بودیم و اینکه موضوع خشکانیدن دریاچه را  شایعه میخواندند. او همچنین در این مصاحبه گفته است که وزارت نیرو از دادن حقابه دریاچه ارومیه در سالهای اخیر خودداری کرده است.

روشن است که طرح های لیتیوم و برم که روی منافع اقتصادی آنها برای هیئت حاکمه تأکید شد، باتوجه به زمینه سیاسیاجتماعی موجود در کشور و نظام به شدت تمرکزگرای اقتصادیسیاسیفرهنگی که به نحو غیرقابل تصوری تمام منابع طبیعی مناطق پیرامونی شده را به انحصار خود درآورده هیچ منفعتی برای دریاچه و مردمان آذربایجان نخواهد داشت و ریالی از این قبیل درآمدها نیز برای مردم منطقه خرج نخواهد شد . همانطور که هیچ منفعتی از فعالیت های کشاورزی در حوزه دریاچه، که با تحمیل فشار فوق‌العاده شدید بر منابع آبی و خاکی آن (به طوری که بین ۸ تا ۱۰ درصد تولیدات کشاورزی کشور در این منطقه به عمل می آمد) نصیب مردم بومی نشد ولی فاجعه اکولوژیکی نصیب آن‌ها گشت. در واقع انجام چنین پروژه های خطرناک و فاجعه باری که هم به قیمت نابودی یک اکوسیستم آبی و هم سلامت و زندگی مردم منطقه تمام میشود، آن هم در بستر دریاچه ایی که رو به نابودی می رود و از دهه ۱۳۸۰ مرکز و محور مطالبات اکولوژیکی مردم آذربایجان بوده است،چیزی نیست جز خیانت به مردم آذربایجان، جنایت علیه طبیعت و پایمال کردن حقوق شهروندی_انسانی ساکنان آن منطقه که دامن همه استان های دیگر را هم خواهد گرفت.

آیا ارتباطی بین این طرح با طرح لیتیوم که به توضیح آن در بالا پرداختیم وجود دارد یا نه، آیا سرمایه گذار، پیمانکار و اجرا کننده های طرح همان ارگان های خاص نورچشمی جمهوری اسلامی اند یا خیر؟ از انتشار عمومی بحث استخراج لیتیوم از سوی رسانه های جمهوری اسلامی و گزارش ارائه شده در باره چنین طرح های مخربی که محرمانه امضا شده اند، چنین برمی آید که نه تنها هیچ انگیزه و اراده ایی برای احیای دریاچه ارومیه در نزد دولت و مسئولان وجود ندارد، که کمر همت به قتل آن بسته اند. در ضمن روان کردن پساب های سمی و شیمیایی به بستر دریاچه را فراموش نکنیم که به فرضیه “تعلل عمدی در احیای دریاچه” در راستای خشک کردن کامل آن ، مهر تأیید می زند. این درحالی است که بیش از ۱۷ سال مطالبات اکولوژیکی مستمر در منطقه از سوی آذربایجانی ها برای احیا و حفاظت از این دریاچه در جریان است و حتی بسیاری به خاطر این مطالبه حکم حبس گرفتند و کشته شدند.

گزارش فنی طرح تولید برم از دریاچه ارومیه


[۱]     « لیتیوم» ارزش خشک شدن دریاچه‌ها را دارد؟ – ایرنا (irna.ir)

[۲]    لیتیوم موجود در دریاچه ارومیه فرصتی ویژه برای اقتصاد آذربایجان غربی است – ایسنا (isna.ir)

https://akhbar-rooz.com/?p=168262 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
F Sharifi
F Sharifi
1 سال قبل

در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه ، فاجعه زیست محیطی جبران ناپذیری برای تمام کشور رخ خواهد داد.
بیماری های وعوارض ناشی از غبار و گرد وخاک های الوده برای ساکنین ارومیه و دیگر شهرهای استان، نهایتا منجر به مهاجرت اجباری میلیونها انسان در کشور خواهد شد !
هم اکنون حتا استان های ها شمالی گیلان و مازندران خود دچار مشکلات شدید زیست محیطی و حتا کم ابی هستنند .

در چنین شرایطی به سختی میشود درک کرد که حکومت سرمایه داری مذهبی حاکم ،چنین فاسد ،دلار پرست ،کم خرد وجنایتکار باشد که خود بانی از بین بردن م حیط زیست باشد !

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x