زمامداران جمهوری اسلامی باید بدانند که ژینا مسافر قطار عدالت خواهی زنان ایران زمین بود ، قطاری که مسافرانش سال ها در برابر تحقیر و توهین، ندای آزادی خواهانه شان را در گلو خفه کردید. زنانی که نه تنها به سوک همسر و فرزند نشستند بلکه زندانی شدند و فرزندشان در سلول های نمور زندان ها چشم بر جهان گشود و به جای مهر پدر خشم پاسداران را با تمام وجود نحیفشان حس کردند. قطاری که چهل و اندی سال بر ریل های زندگی زنان و مردان این سرزمین گاه آرام و زمانی به سرعتی سرسام آور می رفت و در ایستگاه های مرگ، توقف های درازمدت داشت. پاسداران جهل، ژینا را در ایستگاه حقانی به زور از برادر می ستانند، دو ساعت بعد او را نیمه جان به بیمارستان می برند، عزیزانش به دیدار دختر می شتابند تا شاید کلامی از آن چه که بر سرش آمده بگوید، مادر دردل به زبان کردی برایش لالایی می خواند و برادر سراسیمه نگاهش را از پدر برمی گیرد و گریان به دایی اش خیره می شود. جمعه پیکر بی جان ژینا راهی زادگاهش می شود، از همان دم که خاک پیکر ژینا را می پوشاند، حدیث و دیگر سرنشینان قطارهای عدالت، در اقصی نقاط ایران پای بر سنگفرش خیابان ها ساییدند و ندای آزادی سردادند، فریادی که به زن زندگی و آزادگی هویتی جاودانه می بخشد. هویتی که ازنخستین ماه های حکومت جمهوری اسلامی زمامداران تازه به قدرت رسیده وحشیانه به حریم آن حمله بردند و با شعار “یا روسری یا تو سری” دو راه در پیش پای دانش آموزان، مدرسین و کارمندان زن در سراسر ایران گذاشتند “خانه نشینی یا پوشاندن مو” در آن روزها زنان بسیاری به خیابان ها آمدند و فریاد آزادی سردادند اما سرانجام روح سرکش شان را، چند متر پارچه به اسارت گرفت، چه کسی می توانست تصور کند که این پارچه ها روزی در خیابان های ایران در برابر چشمان وقیح و از حدقه درآمده ی پاسداران جهل و زور و زر در شعله های آتش آن چنان بسوزند که دودش مرزهای ایران زمین را درنوردد و بسیارانی را به اندیشه وادارد. دو هفته است که در همه ی شهرهای ایران شعار “مرگ بر خامنه ای، با شعار ما جمهوری اسلامی نمی خواهیم” درهم تنیده شده اند. فریادی که خواب را ازدیدگان ستمگران ربوده، رژیم و مزدورانش دریافتند ترفندی را که با حیله گری در سال های گذشته به کارمی بردند و با طرح شعارها توسط مزدوران خود مسیر تظاهرات را به انحراف کشاندند مصیبت بار ترینش تکرار نام خاندان منفور پهلوی بود کار ساز نیست و آن ها قادر نخواهند بود این سیل خروشان را از حرکت باز دارند . حکومتیان بخوبی دریافته اند که پی آمد شعار زن ، زندگی ، آزادی فروپاشی جمهوری نکبت بار اسلامی است ، بی تردید در آشیانه ی زمامداران ولوله ای برپاست و این پرسش که این بار چه شد ؟ ما که در طول سالیان زنان بیشماری را به بند کشیدیم ، تازیانه بر اندامشان نشاندیم و پیکرشان را به خاک سپردیم و توانستیم ضجه ها را در چهار دیواری خانه و گورستان ها دفن کنیم .در این روزها و شب ها مغول وار حمله می کنیم ولی این دریا هر روز طوفانی تر می شود . سران جهل و تباهی نمی دانند که آتش خشم با سرکوب زبانه می کشد ، آن ها از درک این واقعیت عاجزند که زن که اساس هستی را در وجودش می پروراند قادر است هستی شان را نابود کند . این حقیقت که رژیم از دریای خروشان خشم زنان و مردان در هراس است درعکس المل های شتابزده شان نمایان است . اما کاخ نشینان آمریکا و پاریس هم از طنین شعار “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه جه رهبر” در هراسند . رضا پهلوی و مادرش سال ها در آرزوی دست یافتن به آمال پلیدشان به هر دری زدند که بعنوان تنها آلترناتیو آینده ی رژیم آخوندی جایگاهی برای خود بیابند ، با این که هر بار درها آن چنان محکم برروی شان بسته شد که مدت ها سر در گریبان بردند . بار دیگر به میدان آمده و می خواهند جنبش را هماهنگ کنند . فرح پهلوی از ارتشیان می خواهد سلاح برزمین بگذارند و به مردم بپیوندند ، ایشان فراموش کرده اند که در مقطع انقلاب از ارتش گله مند بود که چرا به جای دفاع از کیان سلطنت به شورشیان پیوست ، ارتشی که در کنار مردم و خواست های حق طلبانه شان ایستاد . تردیدی نیست که ارتش همواره باید از جان و مال مردم دفاع کند اما طرح این خواسته اگر از طرف کسی که خود سال ها نیروهای مسلح را بخاطر دفاع از مردم به باد انتقاد گرفته ، حکایت دزدی است که دزدی را عمل ناشایستی بداند. کسی نیست که از این مادر و پسر و هواداران شان بپرسد قدرت آخوندها را چه کسی جز پادشاه خرافاتی محمد رضا پهلوی به آن ها داد بنا به اسناد و شهادت داریوش همایون از شهریور ۱۳۲۰ تا سرنگونی نظام پهلوی تعداد مساجد در ایران از ۲۰۰ به ۵۵۰۰ افزایش یافت از مدارس دینی و علویه ها بگذریم در همین سال ها کتاب های بسیاری در انبارهای اداره ی ممیزی خاک می خوردند و اجازه ی نشر نداشتند . یک بام و دو هوای این خاندان و هوادارانشان یکی دو تا نیست . در همین روزها آقای رضا پهلوی که از همگامی مردم ، با خودش نا امید شده تا بقول خودش راهبری و نمایندگی این جنبش را بر عهده بگیرد ، هراسان به دیدار برخی از اعضای پارلمان اروپا می رود و از آن ها می خواهد او را تنها آلترناتیو رهبری بدانند و اسباب به قدرت رساندنش را فراهم کنند تا سرسپردگی اش را همانند پدر بزرگ و پدرش به قدرت های جهان ثابت کند . او با کمال بیشرمی به آن ها می گوید شما بحران انرژی دارید و ایران در دریای انرژی غوطه ور است خاندان من همواره دستتان را در غارت باز گذاشته و من هم چنین خواهم کرد اگر از من حمایت کنید .رضا پهلوی با بیشرمی تمام در مصاحبه اش با خبرنگار ایران اینترناشنال راه حل بحران انرژی در اروپا را در به قدرت رسیدن خود می داند
رضا پهلوی در مصاحبه ای با تلویزیون آمریکا بازهم همان ترفند خمینی را به کار می برد ، این مردم در داخل ایران هستند که باید بگویند چه می خواهند. آن ها هستند که باید قدرت را بدست گیرند او در همین مصاحبه می گوید: در زمان زمامداری پدرش از اسرائیل تا عربستان و کشورهای اروپایی و امریکا مشگلی با ایران نداشتند!!!!
آقای پهلوی حق با شما است در طول سلطنت خاندان منفور پهلوی هیچ کشوری با ایران مشگل نداشت ، همه ِ آن ها در چپاول و غارتگری دستشان باز بود .شما هنوز هم نقهمیده اید و گمان نمی کنم قادر به درک این واقعیت انکار ناپذیر باشید ، این مردم ایران بودند که علیه قدر قدرتی خاندان پهلوی به پا خاستند و کاخ ظلم و ستم شاهنشاهی را سرنگون کردند ، هیچ کشوری در سقوط خاندان ننگین پهلوی نقشی نداشتند . شما و هوادارانتان باید بدانید که مردم ایران خواهان بازگشت به دوران سیاه پادشاهی نیستند . یک بار خطا کردند و وعده های خمینی را قبل از به قدرت رسیدن باور کردند . چهل و اندی سال است که خون دل می خورند. تکرار وعده های خمینی از زبان شما که نه تنها سابقه ی مبارزاتی ندارید ، بلکه وارث ۵۰ سال ظلم و ستم رضا شاه و محمد رضاشاه هستید، جایگاهی در مبارزات مردم ندارد. باید پاسخگو باشید و بعلاوه ثروتی که از خزانه ی ملت به تاراج برده اید به آن ها بازگردانید . به تصویر نگاه کنید زنان و مردانی تصاویر خمینی و خامنه ای را آتش می زنند فرزندان نسلی هستند که مجسمه های خاندان پهلوی را بزیر انداختند
بدانید بنا به گفته ی خودتان “این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست”
بسیار مناسب و به هنگام