سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

از مهسای کردستان تا مهسای ترکمن صحرا – دکتر عبدالرحمن دیه جی

آن روزی که در گنبد عده ای در حمایت از جنبش اعتراضی ایران برخاستند، بشارتگر دور جدیدی از اعتراضات در ایران، متفاوت با اعتراضات گذشته بود، جنبشی فراگیر و مستمر که حتی شهرهای کوچک را نیز به قیام واخواهد داشت.  در گنبدکاووس پس از حوادث اول انقلاب برای اولین بار عده ای از جوانان در محکومیت قتل مهسا و پیوستن به اعتراضات سایر شهرها بر می خاستند. نه این که بعد از انقلاب حرکتی اعتراض آمیز در گنبد شکل نگرفته باشد. البته که هرازگاه شاهد حوادثی بودیم، اما آنها حوادثی قهرآمیز متاثر از حوادث درونی ترکمن صحرا بودند که رگ غیرت و احساسات مردم را جریحه دار کرده بودند. همانند آزار جنسی یک رزمنده سپاه قدس به دو دختر نوجوان و یا اعتراضات دهقانی در برابر مهاجران دولت آورده به ترکمن صحرا. اما این بار یک حرکت اعتراضی در حمایت از یک جنبش ملی رخ داده بود، در محکومیت قتل دختری کرد که احساسات تمام ایرانیان را جریحه دار کرده بود. او به سمبل فریاد محبوس در سینه زنان مظلوم تبدیل شده بود.

در حمایت از آن، حرکتی مدنی با هماهنگی قبلی در گنبد شکل گرفته بود. اما از آنجا که جوانان گنبد تجربه قبلی در این مورد نداشتند خیلی زود به دام نیروهای سرکوبگر افتادند. نیروهای نظامی و اطلاعاتی کمین گرفته در محل تعیین شده برای اعتراضات، پیش از آنکه تجمعی شکل بگیرد، اولین حاضرشدگان در محل را دستگیر و با ضرب و شتم سوار آمبولانس هایی کردند که از پیش فراهم کرده بودند و معترضین را به بازداشتگاه منتقل کردند. در طی آن اعتراضات که روز جمعه و شنبه اول مهر رخ داده بود، صد و پنجاه نفر به دام نظامیان افتادند. برخی از آنها چند روز بعد آزاد شدند اما آنهایی که تجمع اعتراضی را هماهنگی کرده بودند، در بازداشتگاه مانده اند و خدا می داند که چه بلایی سرشان آورده اند. شایعات گوناگونی در میان مردم رایج است. می گویند بین آنها دختری به نام «مهسا امانی» نیز بوده است، او را با ضرب و شتم برده اند و کشته اند. اما کسی اطلاعات دقیقی در مورد این شخصیت نمی د هد. مهسا امانی شاید وجود خارجی نداشته باشد و شکل سمبلیک همان مهسا امینی باشد که در اذهان مردم ترکمن صحرا نشسته است، یعنی مهسا امینی کردستان در ترکمن صحرا به مهسا امانی تبدیل شده است. شاید هم این اسم، دو دختر ترکمن به نامهای «خدیجه شیرمحمدلی» و « عاطفه زیتونلی» را تمثیل می کند که در اعتراضات نقش هماهنگ کننده را ایفاء کرده اند و اکنون در بازداشتگاه گنبد بسر می برند. مسئولین به خانواده هایشان اطلاع درستی نمی دهند حتی تهدید کرده اند که در مورد آنها مخصوصا با رسانه ها صحبتی انجام ندهند. اما به این ماموران امنیتی و  انتظامی که به نام اسلام و حفظ حجاب، به دختران جوان تجاوز می کنند و نمونه اش را در بلوچستان دیده ا یم مگر می شود اعتماد کرد. تجاوز در بلوچستان یک خطای فردی نیست و بار اول مامورین جمهوری اسلامی نیز نیست. در اعتراض های سابق مردم ایران نیز شاهد بودیم که با دختران جوان و حتی پسران جوان به نام اسلام و اجرای شریعت چه کردند.

به نظر می رسد که خانواده های دختران بازداشت شده ترکمن از سویی به خاطر تهدیدهای نیروهای امنیتی و از سویی دیگر به خاطر وجهه اجتماعی خانوادگی خود نمی خواهند این موضوع در جامعه صدا کند. اما باید به دو نکته توجه کنند. هر چه که مردم در برابر ظلم ها و جنایات ساکت تر باشند بر عمق این ظلم ها افزوده خواهد شد. این رژیم از رسانه ها و افکار عمومی و کسانی که می توانند صدایشان را به هر سو برسانند می هراسد و بالعکس حقوق آنهایی را که با کوچکترین تهدیدی سکوت اختیار می کنند، به راحتی پایمال می کند چرا که آنان تهدیدی برایشان محسوب نمی شوند.

در این میان سرکوبگران باید بدانند که اعمال ضد انسانی و جنایات آنها هرگز از سوی مردم بی پاسخ نخواهد ماند، آنها مسئول تمام اعمال غیرانسانی و غیراخلاقی خود هستند و آن اشخاص بی دفاع و دست و پا بسته ای که اسیر زندان های آنها شده اند، انسان های تحت ستم و بی گناهی هستند که از نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بایستی تحت حمایت عامه قرار بگیرند.

بر ماست که صدای زندانیان گمنام باشیم و جامعه و افکار عمومی کشور و کل جهان را از وجود زنان و دختران حبس شده در بازداشتگاه ها آگاه و برای آزادی شان تلاش کنیم. چرا که آنها نه تنها به خاطر حجاب بلکه در برابر تمام اجحاف هایی که در طول چهل سال بر زنان ایرانی و کل مردم ایران شده قیام کرده اند.

به امید آزادی تمام زنان سیاسی زندانی ایرانی!

https://akhbar-rooz.com/?p=170910 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x