جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

مُهر برابری زن بر جنبش انقلابی در ایران – خالد حاج محمدی

سیل خروشان زنان و مردان آزادیخواه ایران در ده روز گذشته جهان را به تماشا کشاند و مشعلی بزرگ در در کل خاورمیانه در دفاع از حق زن را برافراشت.  قدرت و توان این جنبش که با مرگ مهسا امینی چون آتشفشانی سر برآورد و جامعه ایران را تماما در بر گرفت، علاوه بر جمهوری اسلامی کل ارتجاع منطقه را هراساند. در این ده روز در بیش از صد و بیست شهر ایران و دهها دانشگاه تجمعات و تظاهرات های بزرگ برپا شد که خواست مشترک آن برابری زن و مرد و خلاصی از نکبت حکومت اسلامی بود. مردم آزادیخواه در جهان، همه نهادهای انسان دوست، همه انسانهای مدافع آزادی زن به اشکال مختلف با صدایی رسا حمایت خود را از جنبش حق زن در ایران اعلام کردند و صحنه های قابل ستایش در دفاع از مردم آزادیخواه ایران و در دفاع از آزادی زن  به نمایش گذاشتند.

خیزش این دوره مردم آزادیخواه ایران، ادامه خیزشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در شکل متکامل تر، همه جانبه تر، سازمان یافته تر و رادیکال تری بود. این خیزش بر شانه اعتصابات وسیع کارگری در همین دوره اخیر ایستاده است که با پرچم اداره جامعه به صورت شورایی قد علم و سیمای سیاسی ایران را عوض کرد. این خیزش مرحله ای نوین از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. جنبشی که با پرچم برابری و رهایی زن، علیه همه بنیادهای حکومت ایران به میدان آمد، جامعه را حول برابری زن و مرد، علیه قانون، فرهنگ و سنت عقب مانده و مرد سالار متحد کرد، چهره ایران را تغییر داد و جمهوری اسلامی را بیش از پیش به پرتگاه نزدیک کرد.

دستاوردهای تا کنونی

این خروش انقلابی زنان و مردان برابری طلب، تا هم اکنون دستاوردهای گران بهایی را برای جامعه ایران و بشریت آزاده و خصوصا زنان به ارمغان آورده است. روسری و حجاب به عنوان سمبل تحقیر و بی حقوقی زن، سمبل و هویت حکومت اسلامی، کنار رفت و دو فاکتو به حاکمیت تحمیل شد. به سختی بتوان بعد از این اعتراضات حجاب و روسری را دوباره به زنان تحمیل کرد. این واقعیت و خواست الغای گشت ارشاد، جمهوری اسلامی را با یک چلنج بزرگ روبرو کرد و بالایی ها را مجبور به “تدبیر” کرد. جامعه دیگر نمی پذیرد این نیروی آتش به اختیار یا هر نیروی دیگری شب و روز در خیابان و کوچه و مراکز کار، زنان و دختران را به جرم “بی حجابی”، “بد حجابی” و نوع لباس و… شکار کند. روسای مملکت ناچارا اعلام کردند پرونده مرگ مهسا را رسیدگی و به جامعه جواب می دهند. روز قتل مهسا امینی به عنوان روز عروج جنبش حق زن، به عنوان روز نه به حجاب در تاریخ ایران ثبت شد. خواست الغای قوانین ضد زن، خواست برابری زن و مرد در صف وسیع مردم آزادیخواه و در جدالی جسورانه و مستقیم در همه شهرهای ایران پرچم اعتراضات بود و مهر خود را بر تحولات آتی ایران کوبید. حرمت و احترام زن در جامعه بالا رفت و مردسالاری و افکار عقب مانده را عقب نشاند. این جنبش نه تنها میخی بر تابوت جمهوری اسلامی بود، بلکه و بعلاوه بر جریانات مذهبی از فرقه مجاهد خانم رجویی تا انواع باندهای مذهبی سنی و شیعه مانند سلفی ها مهر باطل زد. توطئه حاکمیت و رسانه های آن علیه این جنبش سراسری و رادیکال به نام “کشف اسلحه در غرب ایران و کردستان برای ارسال به تهران و…” و تلاش برای انشقاق در این جنبش و زمینه جداکردن کردستان و مردم استان های دیگر از همدیگر، مرده متولد شد و مهر ملی زدن و تقسیم این جنبش به ملیت و مذهب و مناطق مختلف و جنبش های ناسیونالیستی علیرغم تلاش حاکمیت و امید گروه های قومی و سوپر ناسیونالیست ها مهر باطل خورد.

این اعتراضات به جهانیان نشان داد که حقوق زنان جهانشمول و تقسیم ناپذیر است. همین حقیقت توجه ویژه جهانیان به بلوغ سیاسی جنبش حق زن در ایران، به ماگزیمالیستی بودن مطالبات این جنبش، و ریشه های عمیق آن در مردم آزادیخواه ایران جلب کرد. این سرمایه مهم و بزرگی برای طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی و بعد از آن است.

این اعتراضات مستقیما پایه های نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و این حکومت را از نظر ایدئولوژیک، فرهنگ و سنت خلع سلاح کرد. این جنبش، عظمت و ماگزیمالیسم آن، کل جریانات اسلامی در خاورمیانه را دچار ترس و نگرانی کرد و به جنبش حق زن در این منطقه اعتماد به نفس بیشتری داد. صدای برابری طلبی زنان در ایران در دنیا شنیده شد، در افغانستان، پاکستان، عراق و کردستان عراق، لبنان و کشورهای عربی که ضدیت با حقوق زن از بنیادهای نظام آنها است، جرقه ای زد و این جنبش را زنده و به هم وصل کرد.

دامنه و عظمت این جنبش در خود ایران حاکمیت را وادار به عقب نشینی کرد. سخنان رئیسی در روز چهارشنبه ششم مهر و اعلام اینکه روی حکومتش برای هر “اصلاحات در اجرای قانون” باز است و اعتراض “مسالمت آمیز” را تحمل می کنند، مستقل از هر ریاکاری، بیان فشار این جنبش بر حکومتی است که بر پایه آپارتاید جنسی، بی حقوقی کامل زن و زن ستیزی استوار است. این انعکاس صدای جنبشی است که دشمنانش مجبورند در مقابلش کوتاه بیایند و عقب بنشینند به امید اینکه نظام را حفظ کنند. رئیسی و همه مقامات حکومتی ایران رهبران اسید پاشیدن به چهره زنان و تجاوز به کودکان تحت نام قانون و اسلام و صادر کنندگان دستور قتل و اعدام ده ها هزار زن و مرد آزادیخواه اند که امروز زیر فشار جنبش برابری طلبانه طبقه کارگر و زنان و مردان آزادیخواه به این روز افتاده اند. این پیشروی جنبش ماست و این را باید به رسمیت شناخت و تثبیت کرد.

تثبیت موقعیت کنونی و قدم های بعدی

این جنبش ادامه دارد و راه خود را هموار خواهد کرد. این جنبش فازی جدید از جنبش سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. این جنبش ماهیتا چپ و آزادیخواهانه است و مستقیما به جنبش کارگری و حق طلبی کارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه وصل است. تثبیت موقعیت کنونی ابتدا در گرو به رسمیت شناختن دستاورهای کنونی آن و ایستادن بر سکوی پیروزی های تاکنون برای برداشتن قدم های بعدی است.

بعد از این اعتراضات نباید اجازه داد هیچ نیرویی جرات کند دست روی زنان و دختران به نام نوع لباس و رفتار بلند کند. هیچ نیروی مرتجعی از گشت ارشاد تا هر نیروی جایگزینی نباید امکان پیدا کند که در زندگی شخصی زنان و مردم دخالت کند. هیچ محله ای نباید به جولانگاه دستجات مسلح و مزاحم، واحدهای گشت و پلیس و نیروی اطلاعاتی، تفتیش و خانه گردی و دستگیری و شکار انقلابیون تبدیل شود. دستگیری و زندان به جرم مخالفت و اعتراض و بیان و عقیده متفاوت جرم است. همه کسانی که در این دوره دستگیر شده اند و همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند و این رسما و علنا به عنوان خواست عمومی لازم است در همه تجمعات و میتینگ و اعتراضات بیان شود.

ما نه تنها برای پیشروی های دیگر که بعلاوه برای حفظ موقعیت کنونی در مقابل جمهوری اسلامی باید دستاوردهای خود را دو فاکتو تحمیل و عملا اجرا کنیم. در همه محلات کار و زندگی، در مدرسه و دانشگاه، در شهر و روستا لازم است ارگان های اعمال اراده و نمایندگی خود را سازمان دهیم. شوراهای کارگری و هر سازمانی که کارگران می خواهند در مراکز کار، شوراهای مردمی در محلات، شوراهای دانشجویی و… با انتخاب از پایین و به عنوان مجریان تصمیمات مردم محل، مرکز کارگری و… بهترین سلاح  ما برای حفظ اتحاد تاکنونی و گسترش آن است. اینها نهال های اعمال قدرت مردم آزادیخواه در جنگ امروز و  در فردای سرنگونی و اعمال قدرت از پایین در مقابل نسخه های مهندسی شده نیروهای ارتجاعی و ضد کارگری برای اعمال حاکمیت بر ما به نام مردم ایران و از بالا است.

روسای حکومت همراه با عقب نشینی خود تهدید می کنند که برای دستگیرشدگان پرونده تشکیل می دهند و “عاملین اغتشاش و تحریک کنندگان” یا “لیدرهای” آنها را محاکمه و به اشد مجازات می رسانند. باید این تهدیدات را جواب داد و صادرکنندگان آن را از کرده خود پشیمان کرد. این روزها شاهد هستیم مقابل زندان های جمهوری اسلامی تجمع خانواده زندانیان در جریان است. این چند روز هزاران زن و مرد، دختر و پسر جوان را دستگیر کرده اند. باید مقابل زندان ها محل تجمع و اعتراض وسیع برای آزادی همه زندانیان سیاسی باشد. قوه قضائیه و مقامات حکومت باید متوجه شوند اعدام کردن هر تک نفر و احکام سنگین صادر کردن علیه دستگیرشدگان درست مانند قتل مهسا امینی، ایران را به میدان توفان اعتراضات مردم آزادیخواه تبدیل می کند.

جنگی که باید پیروز شود!

جامعه ایران وارد دوره ای جدید از حیات سیاسی خود شده است. سیاست در ایران حول ارتجاع حاکم و در مقابل طبقه کارگر، جنبش حق زن و همه مردم آزادیخواه و برابری طلب، قطبی شده است. طرفین این جدال می دانند برد و باخت هر کس در این جنگ به عوامل زیادی بستگی دارد و اما هر دو طرف در اینکه این جنگ واقعی است تردیدی ندارند. ما باید در این جنگ پیروز شویم، ما کارگران، زنان و آزادیخواهان تاکنون در میدان های متنوعی جنگیده ایم، کشته داده ایم، زندان رفته و شکنجه دیده ایم، گرسنگی و فقر، بی حرمتی و بی حقوقی را به نسل اندر نسل ما تحمیل کرده اند. نصف ما به جرم زن بودن رسما و قانونا شهروند درجه دو محسوب شده ایم. جدال ما اکنون بعد از دیماه و آبان و بعد از هزاران اعتصاب و اعتراض کارگری، بعد از هزاران اعتراض بازنشسته و معلم و جوان و زنان و …، وارد مرحله ای جدید شده است. دوره مقاومت و دفاع به دوره تعرض به ارتجاع تبدیل شده است. این تحول با اعتراضات در دفاع از حق زن، جامعه را متوجه قدرت و توان عظیم جنبش ما کرد و دشمنان ما ترس مرگ بر همه وجودشان پدیدار شده است.

اکنون نوبت ماست که تعرض کنیم و قدم به قدم حکام را به مرگ نزدیک کنیم و نیروی خود را چون ارتشی منظم با سازمان و رهبری و همه ارگان های آن برای جنگ نهایی آماده و به میدان آوریم. رهبران این جنگ، فعالین کمونیست و رهبران هوشیارکارگری در کارخانه، در میان جنبش حق زن، در محله و شهر و دانشگاه و ….، آنها کسانی هستند که هم اکنون در جدال با بورژوازی ایران و حکومتش می کوشند سنگرهای جدیدی فتح و موقعیت خود را بهبود و موقعیت دشمن را تضعیف کنند. این رفقا باید به عنوان فرماندهان لایق به توان و نیروی خود نگاه کنند، نیروی دشمن را ببینند و برای تفوق بر آن، شرایط به میدان آوردن صف میلیونی خود را بسنجند و تاکتیک و سیاست را بر اساس آن اتخاذ کنند.

https://akhbar-rooz.com/?p=171034 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x