جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

زن، زندگی، آزادی و چپ، مقاله ای از اسلاوی ژیژک

اسلاوی ژیژک فیلسوف نامدار و استاد فلسفه در مدرسه تحصیلات تکمیلی اروپا، مدیر بین المللی مؤسسه علوم انسانی بیربک در دانشگاه لندن به تازگی مقاله ی نوشته است با عنوان «زن، زندگی، آزادی و چپ»

او در این مقاله به بررسی چهار رویداد مرتبط با «قهرمانان زن» که در ماه گذشته خبرساز شده اند پرداخته اسا: پیروزی انتخاباتی  جورجیا ملونی در ایتالیا،  مرگ و تشییع جنازه  ملکه الیزابت دوم،  اکران  فیلم زن پادشاه و  بالاخره اعتراضات گسترده در ایران پس از قتل مهسا امینی توسط پلیس گشت ارشاد این کشور. او نوشته است در مجموع، این چهار اتفاق منعکس کننده ویژگی های اساسی چشم انداز سیاسی کنونی در اروپا هستند. اما نقش محوری زنان در این جنبش هنوز آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است.

ژیژک فصل پایانی مقاله اش را به جنبش اعتراضی اخیر ایران اختصاص داده است:

خوشبختانه، پیوندهای تاریخی با اسلام مانع از پتانسیل رهایی بخش جوامع مسلمان نمی شود. اعتراضات  گسترده در ایران  اهمیت تاریخی جهانی دارد زیرا مبارزات مختلف (علیه ستم زنان، ستم مذهبی و تروریسم دولتی) را در یک وحدت ارگانیک ترکیب می کند.

ایران بخشی از غرب توسعه یافته نیست و  شعار معترضان  «زن، زندگی، آزادی» تقلیدی صرف از فمینیسم غربی یا «من هم» نیست. اگرچه میلیون‌ها زن عادی را بسیج کرده، اما از مبارزه بسیار گسترده‌تری حکایت می‌کند و گرایش ضد مردانگی را که در فمینیسم غربی وجود دارد، رد می‌کند.

مردان ایرانی که «زن، زندگی، آزادی» می‌خوانند، می‌دانند مبارزه برای حقوق زنان مبارزه برای آزادی خودشان نیز هست و ظلم به زنان چیزی نیست جز بارزترین مظهر نظام تروریسم و دولت گسترده‌تر. علاوه بر این، آنچه در ایران می‌گذرد، چیزی است که هنوز در جهان توسعه‌یافته غرب رخ نداده است، جایی که خشونت سیاسی، بنیادگرایی مذهبی و سرکوب زنان در حال افزایش است.

ما در غرب حق نداریم با ایران به عنوان کشوری رفتار کنیم که ناامیدانه تلاش می کند به ما برسد. بلکه این ما هستیم که اگر بخواهیم شانسی برای مقابله با خشونت و ظلم جناح راست در ایالات متحده، مجارستان، لهستان، روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر داشته باشیم، باید از ایرانی ها بیاموزیم.

نتیجه فوری اعتراضات هرچه که باشد، آنچه حیاتی است زنده نگه داشتن جنبش با سازماندهی شبکه های اجتماعی است که در صورت یک پیروزی موقت برای نیروهای سرکوبگر دولتی، به فعالیت زیرزمینی ادامه می دهند.

ابراز همدردی یا همبستگی با معترضان ایرانی که گویی متعلق به یک فرهنگ عجیب و غریب و دور هستند کافی نیست. تمام صحبت های نسبی گرایانه درباره ویژگی ها و حساسیت های فرهنگی دیگر اهمیتی ندارد.

ما می توانیم و باید مبارزه ایرانیان را مترادف مبارزه خود بدانیم. ما به رهبران زن یا پادشاهان زن نیاز نداریم، بلکه به زنانی نیاز داریم که همه ما را حول شعارهایی مانند “زن، زندگی، آزادی” و علیه نفرت، خشونت و بنیادگرایی بسیج کنند.

منبع: Criterio.hn

https://akhbar-rooz.com/?p=172521 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x