پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

آزادی در جوامع شبه مدرن ایران – محمد معین

جامعه ایران را بی تردید باید یک جامعه در حال گذار قلمداد کرد که هنوز مسیر توسعه و تحول فکری‌اش به بلوغ خود نرسیده است. زیرا بلوغ فکری در یک جامعه مستلزم آزاد اندیشی، آزادی تفکر و تولید محتوای فکری و فلسفی است. تولید و نشر اندیشه در جامعه ایران با توجه به نوع حکومت‌ها، فرهنگ عمومی جامعه، سلطه دین، استعمار غرب و… متاسفانه اجازه رشد و تحول چندانی پیدا نکرده است. عمده تولیدات فکری و فلسفی بجای آنکه تولید محور باشد عموماً وارداتی و مصرفگرایانه بوده و آن جهان بینی انتقادی اندیشه و تفکر خلاقانه و عمیق در کشور شکل نگرفته است. مقصود از این گزاره بدان معناست که تحولات فکری و فلسفی در جامعه سیر دگردیسی و خودشناسی خود را سپری نکرده و بلکه این تحولات بدون درک عمیق، بدون گسترش مرزهای تخیل، بدون بهبود و گسترش مهارت ارتباطات انسانی و… در بطن جامعه به صورت خام و ناپخته مورد پذیرش عموم و نخبگان قرار گرفته است. پذیرش این سبک از تحولات فلسفی و فکری در بین نخبگان و مردم سبب بلاتکلیفی و هرج ومرج در فضای اجتماعی و فکری جامعه شده است. در تحلیل این موضوع عوامل گوناگونی دخیل است که از جمله اینکه در اندیشه وارداتی با توجه به کمبود دانش، ضعف در فهم موضوع، ترجمه‌های ناقص و نبود بسترهای لازم برای تبیین و تشریح در بطن جامعه بیشتر باعث گسترش ضد اندیشه و انحراف در جامعه شده است. از این رو جامعه کنونی ایران را باید یک جامعه شبه مدرن تلقی کرد.

در یک جامعه شبه مدرن پذیرش و تمایل به دمکراسی و به تبع آن مقوله آزادی عموماً یک خواست فانتزی و لوکس محسوب می شود که حتی عمده نخبگان ان جامعه هم در پی تحقق آن نیستند. در تایید این گزاره میتوان به نوع نگرش فکری و رفتار اجتماعی مردم در جامعه امروز ایران استناد کرد. در جامعه شبه مدرن ایران عمده دغدغه مردم به مقوله معیشت، انباشت سرمایه، حفظ وضع موجود و زندگی روزمره آنها تعریف می شود. نهایت خواست مردم از دمکراسی و اوج دغدغه برای آزادی، حق انتخاب برای بازگشت به گذشته است. گذشته ای که شرایط کنونی ایران ماحصل همان دوران است. 

از آنجایی که حکومت ها بر مبنای فرهنگ سیاسی مردم آن کشور شکل می گیرد، و در جامعه کنونی ما دمکراسی یک اولویت نخست و اصلی نیست، حکومت با علم به این موضوع در تلاش است تا با محدود کردن آزادی یا تغییر مفهوم و معنای آن مردم را در یک استبداد دینی محصور کند. البته این رفتار حکومت برای بقا و بسط دیکتاتوری خود قابل درک است اما اوج فاجعه انجایی است که عمده افراد نخبه و اِلیت جامعه که از دمکراسی و آزادی دم می‌زنند خود خوی و خصلت دیکتاتوری دارند و روند برقراری دمکراسی را نخست در تشکیل یک حکومت دیکتاتوری تعریف می کنند. در تحلیل این موضوع چند عامل دخیل است، از جمله اینکه روند دمکراسی (آزادی احزاب، روزنامه آزاد، انتخابات آزاد و..)  در کشور ما طی نشده است. دوم اینکه آگاهی و شناخت از دمکراسی در جامعه ما تبیین و تفهیم نشده و آنچه که تببین شده یا اشتباه است و یا نقص‌های اساسی دارد. سوم، سلطه و هجمه گسترده استبداد مانع جدی برای نقد و‌ زیر سوال بردن موضوعات بنیادین در جامعه و رشد تفکر آزاد شده است. 

برای اینکه درک بهتری از جامعه شبه مدرن ایران داشته باشیم به تشریح و تحلیل دو مقوله «رهایی» و «آزادی» می پردازیم. از جمله اشتباهات رایجی که بسیار در جامعه شبه مدرن ما شاهد آن هستیم، یکی انگاشتن «رهایی» و «آزادی» است. هایدگر در این باره می‌گوید: «وقتی از آزادی سخن می‌گویم نخستین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود، معنای منفی آن است، چون آن را آزادی «از چیزی» می‌فهمیم. آزادی از چیزی، رهایی از بند بیرونی و زور دیگری، از تجارب بنیادی بشر است. آزاد بودن به مثابه‌ی آزادشدن».

 به بیان دیگر رهایی یک مسئله عدمی و جنبه منفی صرف است، در حالیکه آزادی یک مسئله وجودی است. رهایی یک وضع است و آزادی یک خصلت. آزادی یک جنبه متعالی و یک درجه تکامل انسانی است که با رنج، کار، آگاهی و رشد کسب می شود، درحالیکه رهائی می تواند کاملا تصادفی و بیرون از تلاش برای کسب آن باشد. به بیان دیگر مسئولیت پذیری و تعهد پذیری می تواند حد فاصل بین آزادی و رهائی باشد. ما با آزادی می توانیم به شناخت، شعور و انسانیت برسیم اما با رهایی چون قید و بندی ندارد که ادمی مسئولیتی در شناخت، رشد و تعالی جامعه ایفا کند، تنها امکان فساد و تباهی را در جامعه فزونی می بخشیم. عموم کسانی که در جامعه شبه مدرن ما از آزادی دم می زنند عملا خواهان رهایی هستند و مقصود آنها همانا بی مسئولیتی و بی بنده باری است. دغدغه رهایی خواهان از آزادی این است که حجاب اجباری نداشته باشند، رابطه جنسی آزادی داشته باشند، آزادانه مشروبات الکلی مصرف کنند و همه اموری که بیشتر جنبه مادیگرایانه و غریزی است را انجام دهند. درحالیکه انسان آزادیخواه مطالبه‌گر، محقق و سخت کوش است.

توان پذیرش و تحمل در خود دارد و نظرات دیگران آگاهانه گوش می دهد. پیش داروی و کج فهمی ندارد و خواهان عدالت است ولو اگر اجرای آن به ضرر خودش باشد. آزادیخواهان دنبال بهانه و عذر برای توجیه اشتباهات نیست، بلکه به دنبال واقعیت و ترقی جامعه است. آزادیخواهان مسئولیت پذیر است و آینده جامعه را ملاک خود قرار می دهد. با بررسی این گزاره ها و موضوعاتی که مجال پرداختن به آن ممکن نشد، به این واقعیت پی می بریم که در جامعه امروز ما بی تردید نشانی از آزادیخواهی نیست، حتی جامعه هم در راستای آزادیخواهی گام حداقلی بر نمیدارد. آن کسانی هم که دم از آزادی خواهی می زنند عملا به دنبال رهائی هستند.

https://akhbar-rooz.com/?p=173997 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x