پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

این رژیم به حکم حرکت “جبری” زمان و تاریخ رفتنی است! – علی فیاض

فرزندان این سرزمین، از هر گروه و دسته ای باید به این روند علمی تاریخ ایمان بیاورند. ایمان بیاورند که ظلم و جور رفتنی است. ایمان بیاورند به اینکه، تاریخ، تکامل و توسعه، یک حرکت نیست. خود عین علم است. “جبر” است. جبر به معنای حرکتی ابدی که ایستایی ندارد و هیچ سدی را تحمل نخواهد کرد. جبر است بدین معنا که هیچگاه از حرکت باز نمی ایستد. جبر است بدین معنا که هیچگاه به عقب باز نخواهد گشت

ناهمزمانی رژیم

اگر حکومت های اموی و عباسی بنا به ضرورت تاریخ و همخوانی آنها با زمان تاریخی به وجود آمدند، و توانستند چندین دهه بر مردمان آن زمان حکم برانند، حکومت جمهوری اسلامی که شبحی بیش از آن دو حکومت نیست، هیچگونه همخوانی تاریخی – زمانی ندارد. آنها که خود را فرزندان و منتسبان پیامبر و اصحابش می دانستند، نیز نتوانستند در برابر چرخ دنده های تاریخ دوام چندانی بیاورند. حکومت ارتجاعی و معاصرگریز کنونی که جای خود دارد و به هیچ وجه ماندگار نیست و به زودی در لابه لای چرخ دنده های تاریخ مچاله خواهد شد. همان چهل سالش را نیز، با هزاران آمپول و قرص (سرکوب) توانسته است سرپا بماند.

زمان، اما همان گونه که باید و شاید، و بنا بر اقتضای خود به پیش می تازد و هر خس و خاشاکی را از صحنه هستی می زداید تا به مراحل متکامل تری دست یابد. در این گذار تاریخی، هیچ نوع پدیده ی ناهمخوان و ناهماهنگ با طبیعت  و تکامل بر جای نخواهد ماند. سیر تحول تاریخی انسان بر روی کره زمین، حکایت از این دارد که او همواره – هر چند گام به گام و در مراحلی به سختی –  مرحله های تاریخی گوناگونی را پشت سر گذاشته است و  دوره های گوناکونی را سپری کرده است و گام به گام، همراه با طبیعت، زندگی خود را تکامل و توسعه بخشیده است. سدهای بسیاری را در هم شکسته است و قله های بس رفیعی را فتح کرده است تا از حاکمیت توحش و قانون جنگل عبور کرده و به قانون سازی و مدنیت نزدیک شود. در این مسیر، قربانی های بسیاری داده، تلاش ها و مبارزه های بی امانی کرده تا بتواند از مسیرهای سخت گذر، عبور کند و به میدان های امن اجتماعی – انسانی نزدیک شود. با حاکمیت های فردی و استبدادی، سرواژی، برده داری، فئودالیسم، بورژوازی – و اینک در جدال با سرمایه داری و حاکمیت های “ایدئولوژیک” –  در افتاده است تا به خرد جمعی، حاکمیت شورایی، برابری اقتصادی، عدالت اجتماعی و دموکراسی دست یابد.

این روند، روندی طبیعی است. هیچ پدیده ای قادر نبوده و نیست و نخواهد بود که سد راه این پروسه و مسیر شود. هر پدیده ی ناهمساز و ناهماهنگ با تکامل تاریخی – اجتماعی میراست و در این مسیر بیش از یک مکث تاریخی مقاومت نخواهد کرد. بزرگ ترین و از جنبه ی زمانی طولانی ترین رژیم های استبدادی – نه در عرض و نه در طول تاریخ – عددی به حساب نخواهند آمد؛ هر چند که نسلی و یا نسل هایی را به نابودی بکشانند. 

آنچه که امروز در ایران ما می گذرد، و مردم و محیط ما را دستخوش نابودی می سازد، بیش از یک دوره گذار در مسیر تاریخ نیست.  

زمان همچنان در حال گذراست و رژیم ملایان، در ناهمخوانی با تاریخ و توسعه و تکامل آن بر شتاب خود در سرکوب و تداوم توحش می افزایند! غافل از این که این “اعراب” به راهی می روند که سر از “کعبه” در نخواهند آورد!

آنچه که ناهمخوانی این رژیم با مسیر تکامل و توسعه جامعه و تاریخ را به درستی به اثبات می رساند، رفتاری است که هم جامعه و هم رژیم از خود بروز می دهند. جامعه ایران، پس از بیش از چهل سال، با سرکوب و ستم های نهادینه شده آن حاکمیت عادت کرده و دیگر از خشونت های حکومتی نمی ترسد. چرا که سرکوب، فقر، تجاوز و بی عدالتی را در روزمره گی خود، لحظه به لحظه لمس می کند.

پارادوکس غیر منطقی حفظ “سنت” در عصر مدرنیته!

جامعه ایران بیش از چهل سال است که با این رژیم سر سازش ندارد و آن را نمی تواند بپذیرد و رژیم هم هیچ راه دیگری به جز سرکوب و بگیر و ببند و کشتار برای حفظ خود نداشته است. اساسا ناهماهنگی رژیم ها با نیازها و خواست های شهروندان، و در انقیاد نگه داشتن آنها، حکایت از عدم سازش آنها با توده های مردم است. چرا که این رژیم، رژیمی سنت گرا و ارتجاعی است و از آن جایی که موجودی معاصر نیست در چنبره ای از تضادهای خود آفریده، با انسان ها معاصر در جنگی تمام عیار به سر می برد.

“سنت” های اجتماعی، در موارد بسیاری سد کننده راه توسعه و تکامل اجتماعی – سیاسی می باشند، و بنا بر تعریف هایی که از “سنت” ها به عمل می آید، آنها تعلقات تاریخی – اجتماعی متفاوتی دارند. آنچه که ما از آن به عنوان “سنت” نام می بریم، ریشه در رفتارها و هنجارهای اجتماعی پیشینیان دارند که در موارد بسیاری، در عصر توسعه و تکامل اجتماعی – مدنی، هم دست و پاگیر هستند و هم زیان آور. چرا که بسیاری از این “سنت” ها در دوران جهل و ناآگاهی پدید آمده و نهادینه شده اند.(۱) به تعبیر دیگری می توان گفت که به همان گونه که شغل ها و کارها دستخوش تغییر می شوند، سنت ها نیز به همان گونه عمل می کنند. نگاه انسان به آنها نیز دستخوش تغییر و تحول می شود و تغییر فضای اجتماعی و ساختاری جامعه، حذف و یا تصحیح آنها را در پی خواهد داشت. رژیم های سیاسی که خواهان حفظ و حراست آنها هستند، در یک تناقض ساختاری و ویرانگر، برشاخه نشسته اند و بن می برند.

البته این بدین مفهوم نیست که رژیم جمهوری اسلامی، صرفا به دلیل “سنت” گرایی و ارتجاعی بودنش، محکوم به نابودی است. این رژیم که ساختاری مافیایی، سرکوبگرانه و استبدادی دارد با در هم آمیختن مذهب و سنت که – حداقل بخش مربوط به حقوق قضایی و در مواردی اجتماعی در مذهب – هیچ پیوند ارگانیکی با معاصریت انسان ندارند، بر تضادها و ناهنجاری های موجود می افزاید. تولید و بازتولید این تضادها که از بدو پیدایش این رژیم با آن همراه بوده است، ایستادگی و مقاومت نسل ها را از همان آغاز دامن زده است. این تضادها، ایستادگی ها و مقاومت ها تا ریزش و فروپاشی کامل این رژیم ادامه خواهد داشت.      

درست به همین دلایل، رژیم جمهوری اسلامی یکی از همان پدیده هایی است که به مثابه “مگسی” نشسته بر “خس و خاشاک”، ناهماهنگ و ناهمگون با طبیعت و مسیر توسعه و تکامل، سر انجام در زیر چرخ دنده های بی رحم تاریخ – درست به دلیل ضد تاریخی و ناتاریخی بودن – له شده و نابود خواهد شد.

فرزندان این سرزمین، از هر گروه و دسته ای باید به این روند علمی تاریخ ایمان بیاورند. ایمان بیاورند که ظلم و جور رفتنی است. ایمان بیاورند به اینکه، تاریخ، تکامل و توسعه، یک حرکت نیست. خود عین علم است. “جبر” است. جبر به معنای حرکتی ابدی که ایستایی ندارد و هیچ سدی را تحمل نخواهد کرد. جبر است بدین معنا که هیچگاه از حرکت باز نمی ایستد. جبر است بدین معنا که هیچگاه به عقب باز نخواهد گشت. آنچه هست رفتن است و پیشتازی. هر پدیده و نظامی که خود را با آن هماهنگ نکند، از این قطار باز خواهد ماند. تمامی رژیم ها و حکومت هایی که نتوانند خود را با این روند هماهنگ سازند، جایی بهتر از زباله دانی تاریخ نخواهند یافت!

بنابراین هیچ تلاشی و هیچ مبارزه ای همراه، همساز و همگون با تاریخ و حرکت آن، بیهوده نیست. و این درسی است که ما از خود تاریخ می آموزیم. و صد البته فرزندان ایران زمین، بنا به پیشینه تاریخی، آن را به درستی درک می کنند! 

_______________

۱)برای نمونه “سنت” خواستگاری که در قدیم انجام می شده است، امروزه دیگر تقریبا از تمامی جوامع رخت بربسته است. حتا ما شاهد از بین رفتن شغل های مهم و مدرنی از جمله “عکاسخانه”، ظهور فیلم و چاپ آن و… چه بسا در آینده ای نه چندان دور شاهد از بین رفتن چاپ کتاب هم باشیم! و چند نسل دیگر شاید ندانند قلم چه کاربردی داشته است؟  

https://akhbar-rooz.com/?p=175233 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

با درود
نکات مفیدی در نوشتار آورده شده است اما موضوع جبرتاریخ و پررنگ کردن آن بدین طریق می تواند این را القا کند که پدیده های مخرب خودشان بر اساس نظریه جبرتاریخ از بین رونده اند و نیازی به مبارزه علیه آنها نیست که این القا می تواند خطرناک باشد.
اما می دانیم هر حکومتی که خلاف حق اولیه انسان ها -که آزادی در اندیشه و آزادی در زیست و آزدای در انتخاب است- عمل کند این حکومت در درون خودش علیه خودش مبارزانی را بوجود می آورد که این مبارزان در اقدامات مبارزه اتی که گاهی شدت دارد و گاهی با حرکت بطئی است حکومت را ساقط خواهند کردند که گاهی جایگزین حکومت و نظام درست حاکم می شود و گاهی متاسفانه استبدادی دیگر ظهور می کند که مجددن اقدامات مبارزاتی تکرار می شود تا حکومت و سازمان مدیریتی درست شکل خواهد گرفت.

علی فیاض
علی فیاض
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

امیر ایرانی عزیز؛ با درود بر شما. قصد من به هیچ وجه این نبود که با پر رنگ کردن حرکت جبری تاریخ، نقش توده ها و مبارزین را نادیده بگیرم. خود بیش از چهل سال است در مبارزه با این رژیم هستم و هیچگاه در مبارزه ام دچار تزلزل نشده ام. طرح موضوع بالا و هدف از آن، دادن امید به نسل جوان و مبارزان سرزمین ما است که علیرغم پستی و بلندی های مبارزه و علیرغم سرکوب ها، این رژیم بر خلاف جریان آب دارد دست و پا می زند. و حرکت تاریخ نیز تاییدی است بر حرکت ما. به هر حال سپاس از شما به خاطر اشاره به این موضوع! من نقش اراده انسان در نقش داشتن در سرنوشت خویش را شدنی می دانم.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  علی فیاض

درود بر شما

کیا
کیا
1 سال قبل

بسیار عالی.
مردم ایران اینبار می بایست با تمام توان برای عبور از این نا حکومت عبور کنند حال هزینه و خطر دارد ول نباید از ترس لیبیایی شدت ، سوریه ای شدن و یا تجزیه شدن کشور بهسود شوند، چون ماندن و وقت دادن به این حکومت خطر ناکتر از همه خطرات عنوان شده است و هزینه دادن گزاف هم نون شب این ملت گشته است.
اینبار کار را باید به هر قیمتی تمام کرد تا در تاریخ نسل‌های آینده ما را نفرین و گناهکار نپندارند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x