سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

“انجمن علوم سیاسی ایران در خواب زمستانی یا بازوی حکومت” – حسین پرهیزگار

بیش از یک ماه است که از خیزیشِ انقلابی مردم ایران می گذرد. دختران و زنان در این قیام پیش گام و پیش قدم بودند و با شجاعت و شهامت خود، به تدریج، پسران و مردان را نیز همراه و همگامِ با خویش نمودند. بدون شک نمی توان نقش موثر و کلیدیِ زنان را در نهضت اخیر فراموش کرد و آن را در آینده  کتمان نمود. همانطور که نماد و شعار اصلی این انقلاب “زن، زندگی، آزادی” است و شعارسازی هایی با قافیه های موزون از قبیل “مرد، میهن، آبادی” در برابر یا کنار این شعار اصلی، راه به جایی جز ارتجاع  و واپس ماندگی نخواهد برد.

بر خلاف گذشته، این بار مردم درهمراهی با این خیزش انقلابی، واکنش و همراهیِ سریع و رادیکال تری از خود نشان دادند. جامعه ای که همواره به محافظه کاری شهرت داشته است و در دو دهه ی اخیر مناسبات فرهنگی بازار و سرمایه در تار و پود آن رخنه کرده و بخش زیادی از همبستگی اجتماعی اش که سرمایه ای تاریخی و غنی بوده را از دست داده است. پروژه ای امنیتی که حاکمیت اسلامی بعد از پایان جنگ هشت ساله به منظور کنترل و تسلط بر مردم، با ایجاد اختلاف افکنی بین اقوام، قومیت ها، مذاهب، و مناطق جغرافیایی آن را کلید زد و به موازات آن با بسط و گسترش آداب و رسوم و خلق و خوی مناسباتِ روزمره ی زندگیِ سرمایه محور در جامعه و با تصویب و پیش برد برنامه های کلانِ توسعه نظام، که پیاده سازی اقتصاد سرمایه داری و رانتی-مافیایی بود، سعی درنابود ساختنِ یکپارچگی اجتماعی در بین جامعه متکثر ایران را داشت. اما نقش پررنگ و حضور جدی زنان و دختران دراعتراضات اخیر که باید به آن عنوان انقلاب را داد، بار دیگر آن یکپارچگی و همبستگی اجتماعی را تا حد زیادی به جامعه بازگرداند و می توان گفت که حتی چاره ای شد برای درمانِ ترومای جمعیِ بخشی از مردم. زیرا زنان با حضور و پیش رو بودن خود توانستند همگان را زیر چتر زنانه و مادرانه ی خویش تجمیع کنند. زن و حق آزادی زنان و نقش آنها در کف خیابان از ابتدا، از مشخصه های اصلی قیام اخیر بوده است و بدون شک این ظهور نقش بسزایی در شکستِ طرح طولانی مدت حاکمیت برای فروپاشی همبستگی اجتماعی مردم در جامعه ی ایرانی داشته است. زنان نقش اصلی و کلیدی را در ایجاد همبستگی و یکپارچگی ایفا می کنند و در خیزش شهریور ۱۴۰۱ با طلایه دار بودن خود بخش زیادی از آن انسجام از دست رفته را به جامعه بازگرداندند.

دانشجویان در دانشگاه ها، کارگران در کارخانه ها، مردم عادی در کوچه و بازار به تدریج و گام به گام به حمایت از زنان برخواستند و شکل منسجم تری به این قیام دادند. برخی از ورزشکاران، تعدادی از هنرمندان که با صداقت نه با مصلحت و منفعت و بعضی از اساتید دانشگاه ها بصورت مستقل حمایت خود را از مردمی که در خیابان های سراسر کشور توسط عوامل رژیم ولایت فقیه در حال شکار شدن و قتل عام بودند اعلام کردند و کنار مردم ایستادند. بسیاری از معلمان که از چندین ماه قبل با مطالبات صنفی شان خیابان ها را اشغال کرده بودند دوباره به میدان آمدند و به مردم پیوستند. روشنفکران غربی مانند آلن بدیو، توماس پیکتی، اتین بالیبار، اسلاوی ژیژک در حمایت از مردم ایران فراخوان و بیانیه هایی دادند. برنیس کینگ وکیل و دختر مارتین لوتر کینگ حمایت خود را از قیام زنان ایران اعلام داشت. بسیاری از ستاره های دنیای سرگرمی که مخاطبین بسیاری در سراسر جهان دارند و از قضا در این مواقع بیشترین کاربرد و بهره را میتوانند داشته باشند از خیزش مردم ایران حمایت کردند و این فهرست همچنان ادامه دارد. اما در این میان نبود نام برخی انجمن ها و نهادهای پر سر و صدا و دهان پر کن سوال برانگیز است. بویژه انجمنی مانند “انجمن علوم سیاسی ایران” که الزاما در این موقعیت انتظار می رود که از خود به عنوان یک گروه مستقل –آن طور که ادعا می کنند- واکنشی نشان دهد. مسلما این حد از انتظار از انجمن شیرینی فروشان یا صنف لوازم یدکی خودرو نمی رود تا بعد از نزدیک به چهل روز بیانیه ای در نکوهش حاکمیت و در حمایت از مردم از خود صادر کنند اما این انجمن که نام علوم سیاسی را با خود به یدک می کشد، در این برهه از زمان هیچ واکنشی از خود نشان نداده است. افرادی در این انجمن حضور دارند که به صورت مستقل حمایت خود را در گوشه و کنار ابراز داشته اند اما انجمن به عنوان یک نهاد علمی و پژوهشی-سیاسی و برخی اعضای اصلی آن که انجمن را در کنترل و سیطره ی خود دارند هیچ عکس العملی نشان نداده اند. انجمن علوم سیاسی در طول سال همایش ها و سمینارهای گوناگونی برگذار می کند. مقالات متعددی را منتشر و داوری می کند. از اعتبار، منزلت و پشتوانه ی اساتید مستقل و بزرگی در حوزه ی علوم انسانی و بویژه علوم سیاسی برای ارتقاء جایگاه خویش بهره می گیرد اما در این وضعیت تاریخی و سیاسیِ حساس، تو گویی که به خواب زمستانی رفته اند. انجمنی به نام علوم سیاسی که در طول سال با جلسات متعدد و سمینارهای گوناگون و با این ادعا که سعی در دگرگونی، پژوهش، تغییر، بهبود و تاثیر در موضوعات پیش پا افتاده تا زیر و رو کردن نظریه های خرد و کلانِ اندیشه و پراتیک سیاسی را دارد اما در بزنگاه های تاریخ چشم بر کشتار و قتل عام ملت خویش می بندد و مهمترین وضعیت سیاسی جامعه که همان خیزش و انقلاب مردم باشد را نادیده می گیرد و بی تفاوت از کنار آن رد می شود و خود را به بازوی حکومت تبدیل می کند بنابراین وجودش چه منفعت و سودی برای جامعه دانشگاهی، دانشجویان و مردم خواهد داشت؟ جز ویترینی برای عده ای که در طول این سالها با رانت های مختلف در دل دانشگاه ها جا خوش کردند و مدرکی گرفته اند و مدرک ها ساخته اند و سر در آخور اصلاحات و اعتدال داشته اند و از آن ارتزاق کرده اند. بر کسی پوشیده نیست که برخی از افراد عضو انجمن که سمت های اجرایی در انجمن داشته و دارند، در زندگی خود همراهى و همسویى با نهادهاى دولت و حکومت و پیوند و وابستگى به مراکز و ساختارهاى قدرت را همواره حفظ کرده اند. افرادی چون سید محمد کاظم سجاد پور، ابراهیم متقی، حسین سلیمی، کیومرث اشتریان، مجتبی مقصودی، الهه کولایی، سید جلاالدین دهقانی فیروزآبادی، ابوالفضل دلاوری، محمد جواد غلامرضا کاشی، سعید تائب، طاهره ابراهیمی فر، حمید احمدی، عباس منوچهری، حسن خانی، عباس مصلی نژاد، شجاع احمد وند، محمد باقر خرمشاد به عنوان اعضای انجمن علوم سیاسی ایران و کسانی که قدرت اجراییِ انجمن در کارگروه های مختلف و سِمت های گوناگون در اختیار آنها است، می بایست پاسخ گو باشند و مسئولیت خود را بپذیرند که در این وضعیت با مردم هستند یا بر مردم. شق سومی وجود ندارد.

حسین پرهیزگار

https://akhbar-rooz.com/?p=175830 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x