چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳

بولسونارو در رأی‌گیری شکست خورده، اما «بولسوناریسم» زنده است – برگردان: مسعود امیدی

روزنامه‌های اصلی بورژوازی هم‌اکنون از لولا می‌خواهند که هرگونه ایده‌ای در مورد سیاست‌های سوسیال دموکراتیک ملایم را کنار بگذارد و با استواری در راستای منافع طبقه حاکم حکومت کند، همه این‌ها را با شعار «بازیابی وحدت ملی»، «التیام بخشیدن به جامعه برزیل» و غیره دنبال می‌کنند

یادداشت مترجم: برزیل کشوری است که از نظر وسعت، میزان جمعیت، قدرت اقتصادی، داشتن مرز های مشترک با بسیاری از کشورها و نیز عضویت در پیمان بریکس و… ، جایگاه مهمی در جهان دارد و تغییر و تحولات سیاسی این کشور همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در نتیجه مبارزات فداکارانه خلق های آمریکای جنوبی، امروز دیگر مانند چند دهه قبل  شاهد کودتاهای خونین پی‌در‌پی و حکومت‌های وابسته به امپریالیسم  در کشورهای این منطقه نیستیم. دائماً شمار کشورهایی که نیروهای ملی و مترقی و دارای گرایشات چپ در آن ها به قدرت می رسند، افزایش می‌یابد. با افزودن برزیل هم به جمع مکزیک، آرژانتین، پرو، ونزوئلا، بولیوی، کلمبیا و شیلی، هشت کشور پرجمعیت آمریکای لاتین به چپ متمایل شده‌اند. امروز دیگر تنها کوبا در آن منطقه کشور نامطلوب آمریکا نیست، همه  کشورهایی که در آن ها نیروهای مردمی و دارای گرایشات چپ در چارچوب نظام‌های انتخاباتی به قدرت می‌رسند، همگی آن‌ها کشورهای نامطلوب غربند. با این همه مقایسه بین کوبای انقلابی و این کشورهایی که دهه‌ها بعد در مسیر به‌اصطلاح «دموکراسی» و «توسعه» قرار می‌گیرند و نیروهای مردمی در آن از شانس رقابت با طبقه سرمایه‌دار مسلط و وابسته به امپریالیسم برخوردار می‌شوند، از اهمیت زیادی برخوردار است.  انقلابیون کوبا در جریان یک انقلاب آزادی بخش ملی، دیکتاتوری باتیستا را سرنگون کردند و این کشور در فضای توازن قوای بین المللی آن زمان در مسیر سوسیالیستی قرار گرفت و اینک پس از بیش از شش دهه انواع فشارها و مداخلات و تحریم‌های امپریالیسم آمریکا و نیز بیش از سه دهه پس از قطع کمک‌های اتحاد شوروی بعد از فروپاشی، همچنان شاخص‌های توسعه انسانی در این کشور از جمله آموزش، بهداشت و درمان و … در سطحی بسیار بالاتر از کشورهای منطقه و از بالاترین شاخص‌های جهانی است. این دستاوردها اساساً ناشی از آن است که حاکمیت انقلابی کوبا که با دموکراسی بورژوایی به قدرت نرسیده بود، برای تحقق اهداف اجتماعی خود، هیچ‌گاه به دنبال استقرار این دموکراسی نرفت و به آن تن نداد و امید نبست.

آنجا که مسئله فاشیسم (نئوفاشیسم) و نقض گسترده حقوق اجتماعی، شهروندی و اساسی توده‌های وسیع مردم مطرح است، البته استفاده از فرصت‌های دموکراسی بورژوایی برای پس‌زدن فاشیسم نه‌تنها درست است، بلکه یک ضرورت و وظیفه است. اما از این دموکراسی، عدالت اجتماعی درنخواهد آمد، همانگونه که در کشورهای پیشرفته سرمایه‌د‌اری چون آمریکا، انگلیس، فرانسه و … درنیامده است. تغییر ساختار جامعه در جهت منافع کارگران و توده‌های وسیع مردم و براندازی سیستم سرمایه‌داری، مستلزم برخورداری از قدرت است و این قدرت اساساً به تصدی پست ریاست جمهوری محدود نمی‌شود، بلکه در حوزه‌های مختلف قانون‌گذاری، حقوقی و قضایی، مالی، فرهنگی، رسانه‌ای و تبلیغاتی، نظامی و … نیز مطرح است. پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری که حتی در نظام‌های ریاستی نیز فاقد اختیار تام بوده و از محدوده اختیارات و وظایف تعریف شده‌ و مشخصی برخوردار است، طبیعی‌است که نمی‌تواند همه بسترها، امکانات و سازوکارهای لازم برای تغییرات ساختاری ضدسرمایه‌داری را فراهم کند. زیرا طبقه سرمایه‌دار وقتی پست ریاست جمهوری را از دست می‌دهد ، تلاش خود ا برای استفاده از سایر حوزه‌های قدرت چون قانون‌گذاری و حقوقی، رسانه‌ای و یاری گرفتن از بورژوازی امپریالیستی و سایر کشورها و … را افزایش می‌دهد.  

بدین ترتیب رقابت سیاسی جریان دارد، رئیس جمهورهای راست و چپ می‌آیند و می‌روند، یکدیگر را شکست می‌دهند و پیروز می‌شوند و …و اصلاحاتی به نفع زحمتکشان در زمان تصدی ریاست جمهوری از سوی چپ‌ها هم انجام می‌شود و …، اما ساختار اقتصادی و اجتماعی سرمایه‌داری که ریشه همه مشکلات است، همچنان دست نخورده و مقتدر باقی می‌ماند.

دموکراسی خوب است اما برای تشدید و تعمیق مبارزه طبقاتی، برای افزایش آگاهی طبقاتی و سطح انسجام و تشکل طبقه کارگر، برای بازداشتن و دفع فاشیسم و برای تغییر توازن قوا به نفع طبقه کارگر و زحمتکشان، نه برای اینکه طبقه کارگر را در دور باطلی از شکست و پیروزی قرار دهد و زمینه فراموشی و رهاکردن چشم انداز انقلاب اجتماعی را سبب شود و به تداوم حیات مناسبات اجتماعی و طبقاتی سرمایه‌داری بیانجامد. بر این اساس تا زمانی که چپ‌های پیروز در کشورهای آمریکای لاتین (یا هر جای دیگر) خود را به بازی در چارچوب همین قاعده دموکراسی بورژوایی محدود کنند، مردم این جوامع همواره باید شاهد همین فراز و فرودها و برد و باخت‌ها باشند، بدون آن که تغییری اساسی در جهت بهبود زندگی آن‌ها رخ دهد.

طرد بولسوناروی نئوفاشیست از سوی مردم برزیل (اگرچه با اختلاف آرای بسیار جزئی) بی‌تردید خبر خوشایندی است و مردم برزیل و همه دوستداران آزادی و حقوق انسانی از آن شادمانند. ضمن شادباش به مردم برزیل و همبستگی با آن‌ها در برابر نئوفاشیسم، همزمان ضروری است که رویکردهای مماشات‌گرانه با سیستم سرمایه‌داری و عادت‌کردن  به زیست در چارچوب این سیستم و القای امید واهی به امکان تأمین حقوق کارگران و زحمتکشان در چارچوب آن از سوی هر رئیس جمهوری که از طرف مردم به این مقام می‌رسد، به صورت دائمی و جدی مورد نقد قرار گیرد.                                                                 

***

فراخوان سوسیالیستی Socialist Appeal

چپ‌‌گراها در حال برگزاری جشن پیروزی انتخاب لولا در برزیل هستند. اما راست افراطی تهدید می کند که بولسونارو باقی می ماند 

روز یکشنبه در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری برزیل، لولا از حزب کارگران (PT)[۱] ، ژایر بولسونارو، نامزد راست افراطی را با اختلاف کمی شکست داد (۵۰.۹ درصد در مقابل ۴۹.۱۰ درصد) .

در حالی که کارگران و جوانان به درستی این نتیجه را جشن گرفته‌اند، افزون بر آن ما  باید توجه داشته باشیم که بولسونارو فراتر از انتظارات بود و توانست در فاصله دو دور انتخابات، رأی خود را بیش از ۶ میلیون ( در مقایسه با افزایش ۲.۶ میلیونی برای لولا) افزایش دهد.

چند ماه پیش، لولا به کمک مدیریت جنایتکارانه بولسونارو در بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ که ۷۰۰،۰۰۰ کشته از مردم برزیل برجای گذاشت، با اکثریت زیادی در نظرسنجی ها، در جایگاه بالاتری قرار داشت.

با این حال، در پایان، این برتری تقریباً به هیچ کاهش یافت. چطور می‌شود این را توضیح داد؟

سرکوب رأی دهندگان و همکاری طبقاتی

بولسونارو به عقب مانده‌ترین لایه‌های کشور فراخوان داد. او از حمایت پرشور سرمایه‌داران کشاورزی-غذایی (بخشی که ۲۲ درصد تولید ناخالص داخلی برزیل ارزش دارد و ۴۰ صادرات کشور را تشکیل می‌دهد) برخوردار است و از تمام وزن دستگاه دولتی به نفع خود استفاده کرده است.

رقابت ریاست‌جمهوری با سیل بی‌سابقه‌ای از اخبار جعلی و فتنه‌انگیزی‌ها از اردوگاه بولسونارو، از جمله حمله با اسلحه و نارنجک به پلیس از سوی یک سیاستمدار برجسته بولسونارو مشخص شد.

در روز رای گیری، تلاش های بی‌شرمانه‌ای برای ممانعت رأی دهندگان از سوی پلیس ترافیک فدرال[۲] (PFR) که به شدت طرفدار بولسونارو بود، انجام شد که رأی دهندگان حزب کارگران (PT) را در راه رسیدن به مراکز رأی‌گیری متوقف کردند. افسر فرماندهی PFR همچنین در توئیتی به رأی‌دهندگان تأکید کرد تا از رئیس فعلی حمایت کنند.

جامعه برزیل به شدت قطبی شده است. فقیرترین جوامع در شمال و شمال شرق به طور گسترده به لولا رأی دادند. در مرکز ثروتمندتر و جنوب، بولسونارو پیروز شد.

لولا و بولسونارو هر کدام از ۱۰ ایالت پرجمعیت این کشور، در پنج ایالت برنده شدند. در سائوپائولو، پرجمعیت‌ترین شهر و مرکز صنعتی کشور، چپ پیروز شد، اما نامزد بولسونارو فرمانداری ایالت را به دست گرفت.

حزب او بزرگترین بلوک را هم در کنگره و هم در سنا، و کنترل سه ایالت پرجمعیت را در سائوپائولو، ریودوژانیرو و میناس‌گرایس[۳] دراختیار دارد.

در نهایت، کمپین لولا به شدت فاقد محتوای چپ بود که بتواند برای کارگران و فقرا بر اساس یک بنیان طبقاتی جذاب باشد. این باعث شد که از سوی بولسونارو، واژه‌های مناظره به عرصه فرهنگی کشیده شود.

انتخابات عمدتاً حول محور موضوعاتی مانند مذهب، سقط جنین، ارزش‌های خانوادگی، جنایت و فساد بود. این حوزه به نفع بولسونارو تمام شد که محافظه‌کاری اجتماعی خود را به نمایش گذاشت تا به عقب‌مانده‌ترین تعصبات در جامعه متوسل شود.

همچنین، از ابتدا، لولا کارزاری را بر اساس اتحادهای غیراصولی با نهادهای سرمایه‌داری راه‌اندازی کرد – که با انتخاب جفت او برای جراردو آلکمین[۴] به عنوان کاندیدای معاون رئیس جمهور شروع شد.

آلکمین، یک سیاستمدار سرمایه‌دار تمام عیار، رقیب او در سال ۲۰۰۶ و رهبر حزب اصلی بورژوازی برزیل (PSDB)[۵] بود. او به‌عنوان فرماندار سائوپائولو مسئول سرکوب وحشیانه پلیس علیه جنبش کرایه‌های حمل‌ونقل عمومی در سال ۲۰۱۳ بود. و آشکارا از اعلام جرم دیلما روسف از لولا در سال ۲۰۱۶ حمایت کرد.

این نوع اتحادها در همه سطوح ایجاد شد. به عنوان مثال، حزب PT از پائولو دانتاس[۶] سیاستمدار الیگارش محلی برای فرمانداری آلاگواس[۷] حمایت کرد: فرزندی از یک سلسله سیاسی منطقه‌ای، که یک کمپین پر زرق و برق مبتنی بر هویت به راه انداخت که کاملاً فاقد هرگونه محتوای سیاسی بود.

لولا به جای معطوف کردن تمرکز بر مسائل طبقاتی، سعی کرد از رقیب خود بولسونارو پیشی بگیرد، به سمت راست تغییر مکان داد و حتی سعی کرد ایمان مسیحی خود را به نمایش بگذارد.

در عین حال، او سعی کرد خود را به عنوان یک کاندیدای قابل اطمینان و قابل اعتماد به طبقه حاکم معرفی کند – همه این‌ها در حالی بود که به دستگاه دولتی قول می‌داد که در صورت انتخاب شدن از «نهادهای قضایی» دفاع خواهد کرد. این در حالی است که همان نهادها در سال ۲۰۱۸ خود لولا را به مدت ۱۸ ماه به زندان انداختند. در واقع، همان قاضی که محاکمه او را رهبری کرد، سرجیو مورو[۸]، مدت کوتاهی پس از آن وزیر دادگستری بولسونارو شد!

فراتر از این، بولسونارو از بودجه دولتی برای کمپین ریاست جمهوری خود استفاده کامل کرد. به عنوان مثال، با افزایش نیم میلیون به مزایای برنامه رفاه اجتماعی[۹] بین دو دور انتخابات ریاست جمهوری.

البته مشکل اصلی که کسی مایل نیست در باره آن سخن بگوید، این است که در برزیل بحران اجتماعی شدید و نابرابری حداکثری وجود دارد. ۳۳ میلیون برزیلی دچار سوءتغذیه هستند، در حالی که شمار مولتی میلیونرها در سال‌های اخیر به طور مداوم افزایش یافته است.

یک کمپین جسورانه با پیشنهادهای اجتماعی مشخص، با قدرت بیان مبارزاتی و طبقاتی، می توانست شکاف‌های مذهبی و فرهنگی را از بین برده و عوام فریبی بولسونارو را اژدر کند.

تنها چند روز پس از اعلام نتیجه، بولسونارو سرانجام شکست را پذیرفت (یا در واقع، اصلاً چیزی نگفت).

اما حامیان او (به ویژه در میان کامیون داران) جاده‌های اصلی را در ۱۶ ایالت مختلف در سراسر کشور مسدود می‌کنند. مورائس[۱۰]،

رئیس دادگاه عالی (STF)[۱۱] به پلیس راهنمایی و رانندگی فدرال (PFR) دستور داده است که راه‌بندان‌ها را رفع کند – همان نیروی پلیس طرفدار بولسونارو که سعی کرد تا مانع رأی دهندگان لولا در روز انتخابات شود!

در حالی که پلیس راهنمایی و رانندگی فدرال، این دستور را پذیرفته است، آن‌ها مطمئناً با راه‌بندان ایجادکننده‌های طرفدار بولسونارو همدردی می‌کنند و نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد. پیش از این، جنبش کارگران فاقد مسکن (MTST)[۱۲] از هواداران خود خواسته است تا تظاهراتی را برای رفع راه‌بندان‌های جاده‌ها و دفاع از نتیجه انتخابات سازماندهی کنند.

در طول مبارزات انتخاباتی، بولسونارو تهدید کرد که به ارتش تکیه خواهد کرد و پایگاه حمایت سازش‌ناپذیر خود را برای به‌چالش‌کشیدن لولا بسیج خواهد کرد. با توجه به این نتیجه بسیارناچیز اختلاف آرا، گمانه‌زنی‌هایی وجود داشت که او ممکن است یک شیرین‌کاری شبیه به شورش کنگره که ترامپ در ژانویه ۲۰۲۱ برانگیخت، را انجام دهد که منجر به خشونت شود.

این امکان وجود دارد که بولسونارو وقت خود را بگذارد تا ببیند وقایع چگونه پیش می‌روند و همچنین در صورت حرکت خودجوش حامیانش، دلایلی برای انکار قابل قبول آن تآمین کند.[۱۳] او به اعتراض فرا نخوانده است، اما در مخالفت با آن‌ها هم اصراری نکرده است.

در حال حاضر، مورائو[۱۴]معاون رئیس‌جمهور بولسونارو، در پیامی به آلکمین شکست را به رسمیت شناخته است و تیم لولا با نوگیرا[۱۵]، وزیر ریاست جمهوری[۱۶] بولسونارو، برای بحث در مورد انتقال در تماس بوده است.

فشار عظیمی از سوی بخش‌های مختلف دستگاه دولتی، طبقه حاکم و امپریالیسم برای مراقبت از یک انتقال آرام وجود دارد. سرمایه‌داران هر چه درباره بولسونارو فکر ‌کنند (و در این مورد اختلاف نظر دارند)، هرج و مرج و بی‌ثباتی، آخرین چیزی است که آن‌ها ممکن است بخواهند.

بولسونارو شکست خورد، اما «بولسوناریسم» باقی می ماند.

به هر صورت، بولسونارو می‌توانست خیلی زودتر شکست بخورد. تمام دوران ریاست جمهوری او با تظاهرات توده‌ای همراه بود، به طوری که هزاران نفر عملاً از روز اول در خیابان‌ها فریاد می‌زدند: “بولسونارو برو بیرون!”[۱۷]

با این حال، رهبری حزب کارگران (PT) و اتحادیه‌های کارگری، توده‌ها را عقب نگه داشتند و از آن‌ها مصرانه خواستند «به قیمومت دموکراتیک بولسونارو احترام بگذارند» و منتظر باشند تا انتخابات او را بیرون کند. هم‌زمان، آنها بزدلی و تغییر جهت‌هایشان به راست را با ترساندن از «فاشیست» بودن بولسونارو توجیه کردند!

لولا چند روز قبل از دور دوم «نامه‌ای برای برزیل فردا» را منتشر کرد که آکنده از واژه‌های زیبا درباره «دموکراسی»، «آزادی»، «توسعه پایدار»، «امید» و غیره بود، اما با تعهد به منافع بنیادی سرمایه در جوهر آن: «ممکن است که بتوان مسئولیت مالی، کاهش بدهی عمومی، مسئولیت اجتماعی و توسعه پایدار را در ترکیب با یکدیگر (به صورت هم‌زمان) دنبال کرد.»

در حالی ‌که  در متن بحران عمیق سرمایه‌داری در سرتاسر جهان، «مسئولیت مالی» لزوماً به معنای کاهش (حقوق و مزایا) و حملات به طبقه کارگر است.

روزنامه‌های اصلی بورژوازی هم‌اکنون از لولا می‌خواهند که هرگونه ایده‌ای در مورد سیاست‌های سوسیال دموکراتیک ملایم را کنار بگذارد و با استواری در راستای منافع طبقه حاکم حکومت کند، همه این‌ها را با شعار «بازیابی وحدت ملی»[۱۸]، «التیام بخشیدن به جامعه برزیل»[۱۹] و غیره (دنبال می‌کنند). به عنوان مثال، مقاله‌ای در روزنامه  O Globoبر نقش کلیدی‌ای که معاون رئیس جمهور آلکمین باید ایفا کند، چنین تأکید کرده است:

«با اعتبار به دست آمده، هم اعضای PT و هم متحدان توکان[۲۰] سابق [عضو حزب اصلی بورژوازی برزیل یا PSDB] درک می‌کنند که او در انتصاب کادرهای مقامات اصلی دولت، به‌ویژه در عرصه اقتصادی، جایی که توکان سابق برای تعهداتش به مسئولیت‌های مالی، اعتبار گرو می‌گذارد، تأثیرگذار خواهد بود. او همچنین برنامه سفر به سراسر کشور را اجرا می‌کند و نقش تعدیل‌کننده در بحث‌های داخلی را ایفا می‌کند. به عنوان مثال، او که یک کاتولیک بود، همیشه به راحتی در میان رهبران کلیساهای پنطیکاستی[۲۱] و نوپنطیکاستی[۲۲] تردد می‌کرد. [تاکید ما]»

بسیاری از مردم بر اساس خاطره دوران ریاست جمهوری لولا در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ به او رأی دادند. در آن زمان در‌حالی که او سیاست‌های به‌نفع سرمایه‌داری (از جمله اصلاح حقوق بازنشستگی، ثبات مالی و غیره) را انجام می‌داد، از دوره‌ای از قیمت‌های بالای مواد خام بهره‌مند شد که به معنای رشد اقتصادی برای برزیل بود. کارگران افزایش دستمزد بالاتر از تورم دریافت می‌کردند و لولا می‌توانست امتیازات اجتماعی مانند بولسا فامیلیا[۲۳] را (با الهام از بانک جهانی) باب کند.

زمانی که آن دوره قیمت‌های بالای کالاها در سال ۲۰۱۴ به پایان رسید، لولا پیش از آن کنار رفته بود و این جانشین او دیلما بود که مجبور شد رکود اقتصادی را پشت سر بگذارد و در این روند بسیار نامحبوب شد.

اکنون شرایط کاملاً متفاوت است. لولا در هنگام یک بحران جهانی سرمایه‌داری به قدرت می‌رسد که می‌تواند ضربات سختی بر اقتصاد برزیل وارد کند. چین در موقعیتی نیست که بتواند از ضربه بحران در آمریکای لاتین بکاهد، همانطور که بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ انجام داد – کاملاً برعکس .

در این شرایط و با تعهد قاطع به «مسئولیت مالی»، فضای مانور لولا بسیار محدود خواهد بود و دولت او به یکی از حملات علیه طبقه کارگر تبدیل خواهد شد.

بر اساس همکاری طبقاتی رفورمیستی و سیاست‌های به نفع سرمایه‌داری، فقط بولسونارو تقویت خواهد شد. ما باید به یاد داشته باشیم که چگونه شرایط برای پیروزی او در سال ۲۰۱۸ فراهم شد. روسف در انتخابات ۲۰۱۴ بر روی یک پلت فرم جناح چپ پیروز شد. اما در شرایط بحران اقتصادی ناشی از سقوط قیمت کالاها، او به اجرای برنامه ریاضتی مخالفان ادامه داد.

این امر پایگاه پشتیبانی از او را تضعیف کرد و در عین حال تهاجم جناح راست را برانگیخت. او توسط معاون خود، میشل تمر[۲۴]، مورد خیانت قرار گرفت و با همدستی قوه قضاییه و دستگاه دولتی استیضاح شد و لولا را نیز به اتهامات واهی به زندان انداخت.

بولسونارو در انتخابات بعدی پیروز شد و تبلیغات خود را روی «فساد» حزب کارگران (PT) بنا کرد. کل دوره فاجعه‌بار و ارتجاعی بولسونارو در قدرت تا حد زیادی مسالمت‌آمیز طی شد، زیرا احزاب و اتحادیه‌های رسمی چپ همه چیز را مشروط به این انتخابات کردند، انتخاباتی که تنها با کمترین اختلاف پیروز شدند.

پیروزی لولا اولین قدم است. اما اکنون باید مبارزه‌ای برای تغییر واقعی تدارک شود: تغییری که مورد انتظار توده‌های کارگران و جوانانی است که به لولا رأی دادند.

بولسونارو در رأی‌گیری شکست خورده است، اما «بولسوناریسم» زنده است و در حال لگد‌پرانی است، و باید در کارخانه‌ها و محل کار، و در محله‌های طبقه کارگر با استفاده از روش‌های اعتصابات و تظاهرات توده‌ای شکست بخورد.

ضروری است که سازمان مستقل توده‌های طبقه کارگر جهت آماده شدن برای این مبارزه تقویت شود. ورود توده‌های تحت ستم به صحنه تنها راه برای اطمینان از پرتاب شدن راست افراطی و بولسوناریسم به زباله‌دان تاریخ، یک بار و برای همیشه است.

توجه: این مقاله تا حدی بر اساس مطالبی است که توسط رفقای برزیلی ما «چپ مارکسیست»[۲۵] تهیه شده است.


[۱] Partido dos Trabalhadores (Brazil) (Portuguese Language) (Workers’ Party)

[۲] Federal Traffic Police (PFR)

[۳] Minas Gerais

[۴] Gerardo Alckmin

[۵] Partido da Social Democracia Brasileira (PSDB)

[۶] Paulo Dantas

[۷] Alagoas

[۸] Sergio Moro

[۹] Auxílio Brasil

برنامه رفاه اجتماعی فعلی دولت برزیل است که در دوران ریاست جمهوری ژایر بولسونارو ایجاد شد. (م)

[۱۰] Moraes

[۱۱] The Supreme Court (STF)

[۱۲] the Movement of Homeless Workers (MTST)

[۱۳] منظور این است که بتواند عذر موجهی را برای تبرئه خود از پیامدهای این اقدامات مجرمانه تدبیر کند. (م)

[۱۴] Mourao

[۱۵] Nogueira

[۱۶] وزارت ریاست جمهوری، ارتباط بین وزارتخانه های مختلف و رئیس جمهور را تضمین می‌کند و مسئول روابط بین دولت و پارلمان است. به نظر می رسد مجموعه وظایفی مانند وظایف معاون اول رئیس جمهور برای این وزارتخانه تعریف شده است.(م)

[۱۷] “Fora Bolsonaro!” (“Bolsonaro out!”)

[۱۸] “restoring national unity”

[۱۹] “healing Brazilian society”

[۲۰]  Toucan

[۲۱] پنطیکاستیسم جنبشی نوگرایانه در درون مسیحیت اوانجلیکی است که تأکید خاصی بر تجربهٔ شخصی مستقیم خدا از طریق غسل تعمید روح‌القدس، چنان‌که در گزارش انجیل از روز پنطیکاست بیان شده‌است، دارد. پنطیکاستیسم مشابه جنبش کاریزماتیک است اما زودتر شکل یافته و از کلیسای اصلی جدا است (در حالی که مسیحی‌های کاریزماتیک، حداقل در روزهای اول جنبش‌شان، اعضای کلیساهای اصلی خود باقی می‌ماندند). (م – نقل از ویکی پدیا)

[۲۲] جنبش نو کاریزماتیک (همچنین کاریزماتیک یا هیپرکاریزماتیک موج سوم) جنبشی در درون مسیحیت پروتستان انجیلی است که از طیف متنوعی از کلیساها و سازمان‌های مستقل تشکیل شده است که بر در دسترس بودن هدایای روح‌القدس پس از کتاب مقدس، مانند صحبت کردن به زبان‌ها و شفای ایمان تأکید می‌کنند. (م-نقل از ویکی پدیا)  

[۲۳]  Bolsa Familia

Bolsa Família (تلفظ پرتغالی: [ˈbowsɐ fɐˈmiʎɐ]، کمک هزینه خانواده) یک برنامه رفاه اجتماعی دولت برزیل، بخشی از شبکه Fome Zero از برنامه های کمک فدرال بود. بولسا فامیلیا به خانواده های فقیر برزیلی کمک مالی کرد. برای واجد شرایط بودن، خانواده ها باید اطمینان ایجاد می کردند که کودکان به مدرسه می روند و واکسینه شده‌اند. (م- نقل از ویکی پدیا)

برنامه بولسا فامیلیا (PBF) به عنوان یک برنامه دولتی در سال ۲۰۰۳ توسط رئیس جمهور وقت، لولا داسیلوا معرفی شد. (م)

[۲۴] Michel Temer

[۲۵] Esquerda Marxista

منبع: (Socialist Appeal) فراخوان سوسیالیستی

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=177968 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x