سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

بیستمین کنگره ی حزب کمونیست چین و تجدید بنای کیش شخصیت – مجید دارابیگی

بیستمین کنگره حزب کومونیست چین، .از هیجدهم، تا بیست و پنجم اکتوبر سال جاری  در یک صدمین سال تاسیس این حزب، با حضور دوهزار و دویست تن از رهبران و کارگزاران حزبی که همه ی مقام های مهم حزبی و دولتی را در اختیار خود دارند، در پکن برگزار گردید. حزب کومونیست  در تاریخ مبارزاتی یک سده ی اخیر مردم چین، کسب دو باره ی استقلال سیاسی و جای گاه یک ابرقدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی کنونی در سطح جهانی، در  پایان دادن به دو سده تجاوز آشکار و نهان دولت های استعماری غرب و نظام فاشیستی ژاپن، پایان دادن به ساخت  نیمه مستعمره ـ  نیمه فئودالی، دگرگونی بافت جامعه،  از ترکیب دهقانی ـ روستائی،  به ترکیب شهری ـ کارگری، پایان دادن به اعتیاد گسترده، وامانده گی، گرسنه گی  و فقر توده ای، با برقراری رفاه نسبی، نقشی یگانه و شایان توجه داشته است. اما از آن جا که در پرتو انحصار ایدئولوژیکی نظام تک حزبی و ممنوعیت انتقادی، محدودیت دامنه ی دگراندیشی و دگرباشی، حتا در درون حزب،  همه ی  روزنه های ممکن  برای بیان آزادانه ی خواست های فردی، جمعی و منطقه ای، مسدود  و محدود است، فرایند برگزاری کنگره  که  تنها می تواند بر روی اندک شماری از کادرهای برجسته ی حزبی باز باشد، دریچه ای است که به دموکراسی کنترل شده، باز می شود.

مجید دارابیگی

از این دیدگاه،  برگزاری دوره ای پنج ساله ی کنگره های حزبی، که دست کم چهار چوب های اساس نامه ای  یک حزب کارگری ـ سوسیالیستی را رعایت کند، می تواند زمینه و امکان مجازی باشد  برای  بررسی طرح ها و برنامه های تدوین شده،  بازگویی نارسائی ها ، بیان خواسته ها و نیازهای اساسی جامعه ای که در پرتو قدرت یک جانبه و انحصاری حزب و دولت در  تنگنا قرار دارد. با نقد برنامه های حزبی است که می توان به نارسائی های مناسبات درونی پرداخت،  خواسته های فردی، توده ای، منطقه ای و ملی، در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، ورزشی و هنری را بازگو نمود. ساختارهای  دولتی و حزبی را در عرصه های گوناگون به چالش کشید، برنامه های اجتماعی، طرح های  صنعتی، کشاورزی، خدماتی، بازرگانی  و مالی را نقد نمود و  مناسبت درونی و بیرونی دولت و حزب را به چالش کشید. اما آن چه که از ظواهر امر بر می آید، این کنگره، بی نفس تر از کنگره های پیشین، با تائید گزینش سه باره ی «شی جین پینگ» به سمت رهبری حزب و دولت، با زیر پا گذاردن چهار چوب های توافق شده ی چهل ساله برای محدودیت دوران رهبری، یک گام به پس برداشته است.

گزارش کومیته مرکزی به کنگره بیست ام که توسط «شی جی پینگ» رئیس جمهور و رهبر حزب خوانده شد، به کم تر از دو ساعت نیاز داشت، حال آن که گزارش وی به دو کنگره پیشین، هر کدام به نوبه ی خود،  بیش از سه ساعت به درازا کشید و این نشان می دهد که این بار گزارش به میزان بیش تری چکش کاری شده و تم های موضوعی بیش تری درز گرفته شده است. زیرا  صدر حزبی و دولتی، نیاز کم تری به اقناع کردن شرکت کننده گان در کنگره و یا در جریان گذاشتن همه ی مسائل دارد. از جانب دیگر، شاید هم،  رخنه ی کم تری برای انتقاد احتمالی عناصر ناراضی و منتقد باقی گذارده، اسرار بیش تری  در پس پرده مانده است. اما اگر در  گزارش های چند دوره ی پیشین، میزان رشد و برنامه های توسعه اقتصادی  پنج سال آینده  برجسته بود،  این بار سیاست تا کنونی، صفر شمار بیماری کرونائی، و توسعه جاده ی ابریشم محور سیاست آینده  را رقم می زد.

شی جین پینگ، چه در جریان قرائت  گزارش کومیته مرکزی،  و چه در سخن رانی کوتاه  خود، در برابر خبرنگاران که یک روز پس از پایان کنگره  بر زبان جاری ساخت،  در برابر تهدید آمریکا، دایر بر فشار اقتصادی بیش تری بر چین با افزایش عوارض گمرکی و پشتیبانی از تداوم جداسری تایوان و تقویت نظامی آن، اعلام داشت که ما را از آشوب دریاها  و برپایی توفان ها باکی نیست. باید یاد آوری نمود که چند روزی پیش از برگزاری کنگره، با بازدید خانم «پلوسی»، رئیس کنگره آمریکا از تایوان، که از جانب چینی ها مداخله در امور داخلی چین تلقی شد و سخنان جو بایدن،  رئیس جمهور آمریکا که شش ماه پس از بروز جنگ روس و اوکراین، برای نخستین بار، بدان می پرداخت، با ناچیز جلوه دادن خطر روسیه، به شیوه دونالد  ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا از خطر رقابت اقتصادی، نظامی  و بازاریابی چین دم زد.

شی برای چندمین بار تاکید نمود که تایوان جزو تجزیه ناپذیر چین است و هر گونه مداخله ای  در امور تایوان به منزله ی مداخله در امور داخلی چین تلقی می شود. ما هرگز اعلام نکردیم  که برای پایان دادن به تداوم جداسری تایوان، استفاده از قهر نظامی و کاربرد  زور منتفی است. اما هم چنان امیدواریم که بازگشت تایوان به شیوه مسالمت آمیز انجام پذیرد. از این روی  اگر چه بازگشت جزیره ی تایوان به چین در آینده ای نه چندان دور قطعی به نظر می رسد اما جهان سرمایه داری با از دست دادن تایوان، که یک شریک اقتصادی مهم است با دشواری تامین یدکی ارزان قیمت و از همه مهم تر «چیپس» برای تولیدات صنعتی مواجه خواهد شد و تلاش دارد تا تامین جانشینی آن، قضیه ی الحاق تایون به سرزمین اصلی چین به تاخیر افتد. زیرا از آن جا که هشتاد در صد چیپس جهان را تایوان و بیست در صد را چین تولید می کند، انحصار چین  بر تولید جهانی چیپس می تواند تولید صنایع جهان غرب و مدرنیزه سازی بخش های مهم صنعتی و خدماتی را با دشواری جدی رو به رو سازد. بی جهت هم نیست که اتحاد اروپا  در زمینه ی ساخت چیپس و اهمیتی که چیپس در اقتصاد کنونی و آینده دارد،  یک بودجه ی پانصد میلیاردی یوروی اختصاص داده است.

یک مساله ی مهم که با این کنگره بار دیگر جا افتاد، تابوشکنی چهل ساله ی کیش شخصیت است. چهار دهه پیش از این، در پی مرگ مائو تسه تون، رهبران وقت حزب کومونیست به رهبری «تنگ شیائو پینگ»، با پایان دادن بر بحران ناشی از دوره ی پانزده ساله ی انقلاب فرهنگی، که با بازداشت همسر مائو و  گروه  چهار نفره ی رهبران انقلاب فرهنگی، به نقطه ی غیر بازگشتی رسید، با ارزیابی از نابسامانی های پدید آمده از کیش شخصیت و جنبه های بارزی از نقش منفی خاقان گونه ی پنج دهه رهبری بی چون و چرای مائو تسه تون، به توافق رسیدند که برای پیش گیری از تکرار چنین خطای جبران ناپذیری، رهبری حزبی و دولتی،  به دو دوره  پنج ساله محدود شود. سبک کاری که در چهار دهه ی گذشته، یکی پس از دیگری بدان تمکین نموده اند  اما «شی جین پینگ» که ده سال پیش از این،  با شعار مبارزه با فساد مقام رهبری را پذیرفت و  در بدو امر، پذیرش مقام رهبری حزبی  و دولتی را موکول به برکناری رئیس وقت امنیت داخلی  کشور و دو تن از رهبران ارشد نظامی نمود، در پنج سال گذشته با برکناری شمار چندی از کادرهای دولتی و حزبی، جای خود را استوار ساخته، با طرح  و ادعای نبود چهره ای شاخص و توانا که با فرارسیدن توفان سیاسی، در شوروی پیشین و کشورهای اردوگاهی با آن مقابله و توفان را مهار سازد، با تاکید بر ضرورت وجودی شخصیتی که بتواند چین را از توفان ها بر حذر دارد،  تجدید انتخاب سه باره  و شاید هم چند باره ی خود را جا انداخته است. وی اگر چه خود در انقلاب فرهنگی یک دوره ی تبعید چند ساله در میان روستائیان  را پشت سر نهاده، پدرش از شمار قربانیان انقلاب فرهنگی است و خواهر ناتنی اش تحت فشار این جریان  خودکشی نموده، با تمجید از مائو و اهمیت تاریخی وی در بسیج دهقانان، رهبری درخشان  در  جنگ آزادی بخش، تاسیس جمهوری خلق  و بنای سوسیالیسم، تلاش ورزیده، سنگ بنای کیش شخصیت را بار دیگر به مسیر دوران مائو بر گرداند.   

این مقدمه چینی شی جین پینگ،  برای تداوم رهبری خود، همان استدلال  ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و اولیگارشی نوظهور روس است که با بزرگ نمائی خطر تهاجم غرب و  ستایش از نقش رهبری استالین در جنگ دوم جهانی، قانون اساسی خودساخته روسیه را برای چندمین بار دگرگون ساخت تا تجدید انتخاب متوالی خود به شهروندان روس تحمیل نماید.

شی در دومین دور رهبری خود، با طرح بازسازی جاده ابریشم، در دو مسیر زمینی و دریائی، با اختصاص یک هزینه ی پانصد میلیارد دلاری، که بی گمان از مرز یک هزار میلیاردی هم فراتر خواهد رفت، برای کسب بازارهای تازه  در سه قاره ی قدیم، در صدد برآمد شمار زیادتری از کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی را به چین، نزدیک ساخته،  در رقابت کسب بازار جای گاه مهم تری پیدا کند. در کنار این طرح بلند پروازانه، که جای خود را باز گشوده، رشد اقتصادی در سال های متمادی، کاربرد سیاست مقابله با  کرونا، و موفقیت های فضایی شاخص رهبری وی است که با تداوم حضور خود، بتواند از انقلاب و سوسیالیسم دفاع کند.

نماینده گان حزبی در کنگره های حزب کومونیست چین هم مانند سایر احزاب کومونیستی اردوگاهی پیشین، به شیوه ای دموکراتیک  گزین نمی شوند و نماینده گانی نیستند که آزادانه از حوزه های سازمانی بالا آمده باشند، بل که  این «پولیت بورو» یا دفتر سیاسی حزب است که مانند شورای نگهبان جمهوری اسلامی، چهره های مورد تایید خود را برای گزینش یگان های حزبی نامزد می کند و چنین نماینده گانی در همان چارچوبی حرکت می کنند که دفتر سیاسی پیشاپیش دیکته نموده است .  این بار در ارائه ی  لیست نامزدهای کومیته مرکزی آینده به کنگره، نام دو تن از شخصیت های حزبی و دولتی کنونی، «لی کینگ یان» نخست وزیر و «وانگ یانگ» معاون وی غایب است که هر دو تن سمت های خود را به زودی از دست خواهند داد. حذف نام این دو چهره، شاید حس کنج کاوی،  شاید هم، اعتراض «هو جین تائو» رهبر حزبی و دولتی پیشین را بر می انگیزد تا ببیند چه کسانی جانشین آن ها شده اند  اما تلاش وی برای برداشتن لیست نامزدهای کومیته مرکزی از نزد رئیس کنگره، با واکنش شی جین پینگ مواجه شده، از بریگاردهای خود می خواهد وی را از سالن خارج ساخته در اتاق دیگری نگه دارند. رسوایی بزرگی  که در رسانه های دولتی با ادعای بیماری وی به آلزایمر(فراموشی) توجیه می شود. حال آن که شی چبن پینگ، در روز نخست کنگره، پس از خواندن گزارش کومیته مرکزی و سخن رانی خود، در کنار وی نشست.

کنگره بیستم  پس از تایید روئوس برنامه های اعلام شده در گزارش شی جین پینگ، با تایید لیست سیصد نفره ی  اندام های کومیته مرکزی، به کار خود پایان داد. کومیته مرکزی هم به نوبه ی خود، یک روز پس از پایان کنگره، تشکیل جلسه داد  و بیست و چهار نفر اعضای پولیت بورو را برگزید و پولیت بورو هم به نوبه ی خود، هفت عضو ارشد اجرائی را، که هر هفت نفر، مرد هستند و زنی در میان آنان نیست. هفت نفری که  با  گشوده شدن در سالن، مثل هفت تفنگ دار ظاهر شدند و شی با خبرنگاران به گفت و گو پرداخت. باید یادآور شد با تمام ادعاهایی که در مورد برابری زن و مرد  در کشورهای اردوگاهی پیشین می شد، زنان نقش کوچکی در اداره ی این کشورها داشتند. امروزه در چین هم در بر همان پاشنه در چرخش است و مقام های ارشد کشوری، حزبی، لشکری و انتظامی در کنترل مردان است. 

 شخصیت دومی از این هفت نفر که در کنار شی ظاهر شد، «لی کیانگ»  رهبر کنونی کومیته مرکزی شهر شانگهای است که در پایان ماه مارس سال آینده، با آغاز سومین دوره ی ریاست شی، نخست وزیری خواهد شد. وی از نزدیکان شی است. در چند دوره تحت امر وی بوده،  مسولیت برگزاری مسابقات المپیک زمستانی فوریه گذشته و مقابله با مهار شیوع کرونا در شهر سی میلیونی شانگهای را بر عهده داشته، که با تعطیلی سه ماهه ی این شهر، تعطیل فعالیت های اقتصادی، بستن متناوب چند بخش شهر و شدت دامنه ی  محدودیت ها و خانه ماندن اجباری جمعیت میلیونی با واکنش های منفی و اعتراض های دانش جویی مواجه بود.

چین در چهار دهه ی گذشته، به  پیشرفت های شایان توجهی نایل آمده، آهنگ صنعتی شدن و مدرنیزه ساختن صنعت، کشاورزی، بازرگانی، مالی  و خدمات شتاب  برداشته، عقب مانده گی گذشته را کم و بیش جبران ساخته، با توجه به پائین بودن سطح دست مزدها  و نیروی فراوان کار ارزان  با تولید کالای ارزان قیمت و عرصه ی آن به بازار جهانی، خیز بلند برداشته، با جهش اقتصادی، شش کشور مهم صنعتی جهان را یکی پس از دیگری کنار زده، مقام دوم جهانی را پس از ایالات متحده  آمریکا، از آن خود ساخته است

اگر کشورهای اردوگاهی پیشین نتوانستند در میدان رقابت اقتصادی با کشورهای سرمایه داری و جهان غرب مقابله کنند و به سبب ناتوانی از فن آوری صنعتی در حوزه ی تولید ماشین آلات صنعتی، خودروسازی،  لکوموتیوسازی، کشتی سازی،  صنایع الکترونیک خانه گی و اداری، کفاشی و نساجی، کالاهای مصرفی کم دوام و پر دوام. تماشاچی بودند، چینی ها به درستی آموخته اند تا از صنایع مونتاژ غربی، صنایع بنیادی ملی بسازند  و اجازه نداده اند مانند کشورهای جهان سومی فاقد ابتکار و وابسته ی یک جانبه ی سرمایه گذاری غرب باشند.

آن چه را که جهان صنعتی غرب در طی دو سده ی گذشته، به دست آورده اند، چینی ها با توجه به زیرساخت های سوسیالیستی در چهار دهه کسب نموده اند. مدرنیزاسیون صنعت و خدمات که در کشورهای صنعتی به چند دهه زمان نیاز داشت در این کشور در کم تر از دو دهه جا افتاده است حتا در زمینه ی فضانوردی، آن چه که روس ها و آمریکائی ها در طی شش دهه کسب نموده اند، چینی ها در یک دهه آموخته و به کار بسته اند. شوروی پیشین اگر چه پس از انقلاب اکتوبر با تولید خودرو مسکویچ  و بولگا به میدان آمد اما هر دو مدل که هر کدام سه تن و نیم وزن داشتند، در زمستان یخ می بستند و در تابستان جوش می آوردند. هرگز هم به ذهن شان خطور نمی کرد یا اختیار و اجازه ابتکار نداشتند تا موتور چند خودرو آلمانی، ژاپنی، آمریکایی را باز کنند و ببیند موتور آن ها چه آلیاژی دارد. یا کدام قطعه آهنی را با پلاستکی می توان عوض نمود تا از سنگینی وزن خودرو کاست. هنگامی هم که در دهه ی هفتاد  شوروی و لهستان مدل های از دور خارج شده  فیات را مونتاژ کردند، ریخته گری موتور را نیاموختند. اما برای نمونه پیش شرط چینی ها با فولکس واگن، ریخته گری موتور و تولید شاسی در چین بود. به گونه ای که هم اکنون جدای از کارخانه های بومی در زمینه ساخت خودرو با دو شرکت معتبر آلمانی مرسدس و فولکس واگن  سرمایه گذاری مشترک دارند و در سال گذشته با تولید بیش از بیست و شش میلیون دست گاه خودرو شخصی که دو میلیون و نهصد هزار آن خودرو برقی است، بیش از سه کشور آمریکا، آلمان و ژاپن تولید کرده اند. دو تونل موازی هفتاد کیلومتری با تونل زیر دریائی  که جزایر ماکائو و هنگ کنگ را با راه زمینی به چین وصل می نماید  در کم تر از یک دهه ساخته شده و  در کنار راه آهن پکن لهاسا که از ارتفاعات یخ زده ی پنج هزار متری می گذرد به نوبه ی خود نشانی بارز از پیش ماشین آلات راه سازی و فن  راه سازی را با خود دارد.  

تجربیات درخشان چین در امر نوسازی کشور به عنوان یک کشور آسیایی، می تواند برای ما ایرانیان هم به عنوان یک کشور آسیایی عقب مانده، آموختنی باشد. باید یادآور شد که مدل پیش رفت اقتصادی چینی ترکیبی است از مدل آسیایی با ویژه گی چینی، یعنی واردات فن آوری صنعتی، خدماتی و مدیریت از خارج و بومی کردن آن تحت کنترل حزبی و دولتی،  تجربه ای از ژاپن سده ی نوزده ی تا کره جنوبی نیمه  دوم سده بیست، که در چین با شتاب بیش تر و گسترش همه جانبه تر و آزادی ابتکار بیش تری هم چنان ادامه دارد. اما  آن چه که در طی چهاردهه پیش رفت شایان توجه اقتصادی  در چین به دست آمده، به نوبه ی خود  با هزینه بسیار سنگین بهره کشی کارگری، پرداخت حقوق و دست مزد ناچیز، و از همه بدتر، آلوده گی  محیط زیست بومی و جهانی تمام شده، که به آسانی جبران پذیر نیست. امروزه  شهر های پکن و شانگهای از آلوده ترین شهرهای جهان هستند که جان انبوهی از انسان ها را با خطر مرگ و بیماری مواجه ساخته اند. زیرا شتاب صنعتی شدن کشور، مرزهای مصرفی سوخت ها فسیلی،  به ویژه زغال سنگ را در نوردیده است.

از چهل سال پیش که «تنگ، شیائو، پینگ» با گشودن دروازه های کشور بر روی سرمایه گذاری داخلی و خارجی، با اعلام بی تفاوتی نسبت به سرمایه ی بومی یا خارجی، تحت عنوان این که مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید، مهم این است که گربه موش بگیرد،  راه را بر روی بورژوازی خودی و ابتکار عمل آن گشود و اینک که چین  چهار اسبه به سوی سرمایه داری می شتابد. آیا شی پینگ چین می تواند این شتاب را مهار کند! .

 کارل مارکس، که جلد نخست سرمایه(کاپیتال) را به تشریح میانی تئوریکی مقوله های اقتصاد سیاسی و رشد پدیده سرمایه داری اختصاص داد، اگر چه به مساله ارزش اضافه و انباشت هم پرداخته بود اما این مقوله را در جلد دو و سوم سرمایه که پس از مرگ وی توسط فردریش انگلس ویراستاری و آماده ی چاپ شد، بیش تر حلاجی نمود.  تازه نوشته دیگری هم در کار بود که کارل کائوتسکی به عنوان جلد چهارم کاپیتال در خصوص انباشت سرمایه انتشار داد. جوهر بحث مارکس در برخورد با کسانی که از انباشت محدود سرمایه دم می زدند، توسط کائوتسکی، در زمانی که هنوز مارکسیست بود در مواجهه با تزهای  برنشتاین مرتد مطرح شد  و دیرتر توسط روزا لوکزامبورگ در برخورد با نولدکه و شیدمان، رهبران سوسیال دموکرات های آلمان تشریح شد .بر این مبنا که انباشت سرمایه، محدودیت نمی پذیرد. آن جا که بخشی از ارزش نیروی کار به کارگران  پرداخت نمی شود این وجه به عنوان یرمایه و به سود سرمایه دار انباشت خواهد شد، سرمایه فزونی می یابد  و با برقراری حتا محدودیت نسبی هم مهار پذیر نیست. لنین  هم به نوبه ی خود، پس از برقراری طرح نپ  و غلبه نسبی بر فقر توده ای از آن روی گردان شد و پس از مرگ لنین است که ائتلاف موقت استالین، کامنف، زینیف در برابر لئون تروتسکی ادامه می دهند و در دهه ی آتی با سیاست  سوسیالیزه نمودن بخش کشاورزی، بحران زا شده، با مقاومت منفی دهقانان خرد و کلان، فاجعه ی کشتن دام ها، تبعید دهقانان به اردوهای کار اجباری، با کاهش میزان دام ها و زمین های زیر کشت، کم بود مواد غذائی و مرگ و میر فاجعه باری در پی دارد.

 در برش کنونی رشد اقتصادی  در چین، حتا محدودیت انباشت به شیوه ی طرح نپ هم  در میان نیست. انباشت سرمایه راه خود را از مجرای قانونی و پشتوانه ی حزبی و دولتی گشوده و  ادعای سیاست کنترل حزب  و دولت، به موازات آزادی انتقال سود سرمایه و مشارکت  سرمایه ی خصوصی(بخوان غیر دولتی)، اعم از خودی یا بیگانه در بخش های گوناگون صنعتی، مالی، کشاورزی، خدماتی، بازرگانی، ترابری، ماهیگیری و … که در طرح های بزرگ و کوچک جاری است، مانع از انباشت سرمایه در بخش خصوصی نخواهد شد و آن چه که نظام نیمه سوسیالیستی ـ نیمه سرمایه داری کنونی را در برابر پرسش قرار می دهد، بی گمان رشد بورژوازی چینی است که جامعه را شتابان طبقاتی می سازد.

سیاست جذب سرمایه در طرح های دولتی و ابتکاری غیردولتی، با سرمایه گذاری به میزان چهل و نه در صد و کنترل مساوی دولت و سرمایه گذار،‌ اعم از سرمایه گذار بیگانه یا خودی بر مدیریت  و اداره ی شرکت ها و موسسات مشترک، با حق انتقال آزادانه ی  سود حاصل از سرمایه گذاری، امتیازی است برای انتقال سود به خارج از کشور و یا برای سرمایه گذاری در طرح های دیگر با شرایط مناسب تری برای  کسب سود، میزان انباشت خصوصی را بالا می برد.

به اعتبار تئوری مارکسیستی،  دوران سوسیالیسم، یک دوران گذار است که می باید آثار نابرابری نظام  طبقاتی پیشین، ناموزونی سطح رشد در مناطق کشور، حل تضادهای ملی و منطقه ای، و پایان دادن به تضادهای طبقاتی را در پرتو رشد سازمان یافته و برنامه ریزی هدف مند به سرانجام رساند در این مرحله، که سطح کارها تفاوت دارد، اختلاف سطح حقوق ها و مزدها هم به نوبه ی خود محسوس بوده، انباشت سوسیالیستی و استثمار کارگران، حقوق بگیران و مزدبران هم به نوبه خود ضرورتی است برای تداوم رشد اقتصادی و اجتماعی، تقویت زیربنای اقتصادی، با  زیر ساخت های سوسیالیستی، تامین نیازهای عمومی، از جمله تامین هزینه درمان و  بهداشت عمومی، تامین هزینه ی آموزش و پرورش همه گانی و … اگر به این اعتبار پائین بودن سطح حقوق ها و بهره کشی از کارگران برای انباشت سوسیالیستی  موجه است، اما افزایش شکاف طبقاتی و پدید آمدن لایه ها  و طبقات جدید را با مرحله ی ادعایی دیکتاتوری طبقاتی متجلی در حزب سالاری یا نظامی گری نمی توان توجیه نمود.

در پرتو انتقال سازمان یافته و هدفمند سیصد و پنجاه  تا چهارصد میلیون نفر از نیروی کار روستایی و بخش کشاورزی و دام پروری سنتی، به شهرها  و به کار گماردن آنان در یگان های صنعتی، خدماتی، بهداشتی و اداری، سیمای جامعه چین دگرگون گشته و جامعه سنتی با این شوک تاریخی  شکاف ژرفی برداشته است. در تداوم این جا به جائی جمعیت، اگر حجم بی کاری  در سه دهه های پیشین در شهرها نمایان بود،  در طی این یک دهه با تشدید کنترل انتقال نیروی کار از روستا به شهر به مهار آن پرداخته، از میزان بی کاری در شهرها کاسته اند.  اما بی کاری پنهان در روستاها هم چنان عریان است و تلاش روستائیان برای فرار از روستاها، به ویژه در مناطق کم توسعه هم چنان ادامه دارد.    

امروزه  که میلیاردرها و میلونرهای چینی با  میلیاردرها و میلیونرهای کشورهای سرمایه داری کوس رقابت می زنند و فراتر از مرزهای چین سرمایه گذاری می کنند، انباشت سرمایه بخش خصوصی که مرزهای کشور  را در نوردیده، به آسانی میسر و مهار شدنی نیست. برای نمونه ده در صد سهام مرسدس بنز آلمان در مالکیت یک شرکت خصوصی چینی است.

یک محور مهم توسعه اقتصادی چین و بالابردن میزان اشتغال در چهار دهه ی گذشته و به ویژه  از سال  دوهزار و دوازده میلادی که هیجده در صد  درآمد ملی به خانه سازی اختصاص یافته، بر این محور در چرخش است و با وجود این که شصت و پنچ میلیون دست گاه آپارتمان و خانه خالی مانده، سیاست خانه سازی هم چنان ادامه دارد. جالب توجه این که در اجرای سیاست پیش فروش خانه، بهای بخشی از این خانه ها توسط خریداران پرداخت شده اما دولت از تحویل آن ها خودداری می ورزد  و در عوض بازار سیاه خرید و فروش آپارتمان رواج دارد. در شرایط  امروزی  بهای یک آپارتمان چهل متری در پکن،  یا شانگهای چهارصد هزار دلار است اما  کدام کارگر چینی با حقوق ماهیانه ی معادل چهارصد تا پانصد دلار می تواند چنین بهایی پرداخت کند تا فرزندش به مدارس نمونه ی  یکی از این دو شهر راه پیدا کند.

در پی این نگاه سطحی بر جامعه امروز چین و نظم ادعایی سوسیالیستی حاکم برآن،  در پیوند با فرمان روایی  سه باره ی شی جین پینگ برای یک دوره ی پنج ساله ی دیگر که می تواند به عنوان رهبر نجات بخش برای بار چهارم و چه بسا پنجم که اگر عمرش بقا کند، تجدید انتخاب شود.  پرسش اساسی این است که اگر انبوه صد میلیونی ادعایی اعضای حزب کمونیست چین نتوانند دوش به دوش کارگران، دهقانان و زحمت کشان از سوسیالیسم دفاع کنند،  از مقام رهبری با مهره چینی های اش چه کاری ساخته است. مگر نه این که ادعا می شد حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بیست میلیون عضو دارد و سازمان جوانان حزب هشتاد میلیون نفر است. اما چرا با ظاهر شدن بحران سیاسی این حزب نتوانست از انبوه  اعضا و هواداران خود  یک تظاهرات خیابانی برگزار کند و از روی ناچاری به کودتای پوشالی روی نیاورد. به راستی این ادعای صد میلیون کومونیست چینی هم از همان نوع روسی نیست. مگر می شود در کشوری با یک میلیارد و چهار صد میلیون جمعیت، با ادعای نظام سوسیالیستی پس از هفتاد و سه سال، در یک فرجه ی ده ساله چهره ای برای اداره آینده پیدا نشود. ‌ مگر در نظام سیاسی کشوری که  کارگران حق تشکل کارگری و کارکنان بخش دولتی و خصوصی حق تشکل صنفی و اعتصاب برای بیان خواسته های خود نداشته باشند تا چه رسد به اداره ی خود و اعمال ادعایی دیکتاتوری خود و روستائیان اجازه ی خروج از روستا! جز این می توان گفت که شی اگر نه به شیوه مائو و استالین، دست کم به شیوه برژنف، چائوشسکو و دیگران  در پی حفظ موقعیت کنونی و تداوم فرمان روایی خود است.

نکته ی پایانی این که اگر چین توانسته است با جهش خود به عنوان یک کشور سوسیالیستی به سه دهه هژمونی ابرقدرت آمریکا پایان داده، جهان یک قطبی را با قدرت مالی و اقتصادی خود و پیوند نظامی اعلام نشده با روسیه دگرگون سازد، اما این دگرگونه سازی جهانی نمی تواند توجیه گر غارت منابع کشورهای فقیر گردد و یا به عنوان نمونه  انباشت سوسیالیستی یا خصوصی چینی ها محروم ساختن ماهیگیران ایرانی، یا کنیایی از صید ماهی در حریم آب های کشور خود را در پی داشته باشند.

https://akhbar-rooz.com/?p=179497 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید
حمید
1 سال قبل

چین کمونیست یک کشور با سرمایه داری دولتی -مافیایی است و بدون ازادی های فردی و اجتماعی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x