
سوال من این است ، آیا شباهت خود را با خلفایی کہ زمانی دشمن ات بودند نمی بینی؟
از چه دفاع می کنی؟ اسلام؟
آن را که آلوده به دروغ، فساد، دزدی، آدم کشی و خشونت کرده ای.
حکومت تو بزرگ ترین ضربه را به دین اسلام وارد کردہ. بیدار شو.
با فریب مردان و زنان ساده، ارتشی ساختی کہ با بی رحمی خواهران، مادران ، دختران و برادران خود را می درند.
بہ این ها چہ خورانده ای ، با وجدان آن ها چه کرده ای کہ دیگر شباهتی به انسان ندارند؟
چه نفرتی از آزادی داری که حتا آن را برای فرزندان ات مهیا نکردی.
شادی، محبت و عشق بہ زندگی در هیچ دینی منع نشده.
تو مرد کوچک بی اعتقاد به انسان، در آتشی خواهی سوخت که خود آن را برافروخته ای.
آن ها که با نام تو می کشند ، روزی ازکردہ پشیمان شدہ و تو را نفرین خواهند کرد.
اکنون اگر پیامبراسلام بیدار می شد از خواب مرگ، از آن چه توبه نام او بر سر مردم آورده ای خشمگین و حیرت زدہ ، تو را چون گناه کاران روانه ی جہنم می کرد.
منتظر باش تا داس عدالت مردم ، تو را از دیو بی رحم درونت آزاد کند.
خبرها، گزارش ها و ویدئوهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند
با درود و سپاس از تلاش شما برای تلنگری که به فرمانده و کشتارگرانی میزنید که آزادی و شادی، محبت و عشق به زندگی را به نابودی کشیده اند و فرزندان و کودکان و زنان و مردان این سرزمین را میکشند و فقر و جهل و فساد را به حداکثر رساننده اند و به غارت منابع ایران مشغولند ولی
شما آیا این شعر را شنیده اید ؟ :
آبادی بتخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
آیا این شعر که در بین عده ای از مسلمان رایج است درست است ؟ یا درک غلطی را القا میکند
محتوای شعر شما بیانگر این است که مشکل جامعه ما را ، دین اسلام و مذهب شیعه نمی بینید و مشکل را از نامسلمانی رهبران و یا با دلیل دیگر خودتان که دوست دارم دلیلتان را هم بدانم تشخیص داده اید
آیا مشکلات جامعه ما از چیست ؟
مثلا حقوق زنان در جامعه شامل حق نصف ارث مردان ، حق حضانت فرزند را نداشتن ، حق شغل هایی مثل قاضی را نداشتن ، دیه قتل نابرابر با مرد ، مثل اینکه مردی اگر زنی را بکشد چون زن نصف مرد محسوب میشود حق قصاص ندارد و یا اگرپدری دخترش را و یا برادری خواهرش را با بهانه ناموسی بکشد قصاص نمیشود و بسیاری موارد دیگر
همچنین وجود دیدگاه موالی و برده داری در اسلام آزاد است ، تبعیض عده ای برعده ای دیگر به صراحت در آیه هست و همچنین مسائل عدم وجود عدالت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که لیست آن بلند بالاست
و یا از نظر فرهنگی ترجیح دادن امت شیعه بر ملت و تعویض همه نامهای نهادها از ملی به اسلامی مثل مجلس شورای ملی که تبدیل به مجلس شورای اسلامی شده و یا انتخابات فرمایشی و انتصاب همه مقامات طبق صلاحدید اسلامی و اگر بخواهیم ادامه دهیم بسیار بلند بالا میشود
و همگی ادعا رهبران ادعا دارند که بر اساس اسلام ناب محمدی تصمیم میگیرند حتی قتل کافر و ملحد و منافق و مفسد و صدها اتهام برای کشتار هم مطابق با قوانین اسلام انجام میدهند و …..
اکنون پرسش اصلی را پاسخ فرمایید که مشکل کجاست مشکل از نفس دین اسلام و مذهب شیعه است یا مشکل از درک غلط رهبران از اسلام است ؟
در شعرتان بنطر میرسد دومی را عامل مصیبتهای جامعه فعلی ای آن میدانید و آیا بعد از ۴۳ سال تجربه و وقت کافی برای مطالعه ، وقت آن نشده که تجدید نظری در دیدگاهتان و شعرتان بفرمایید
در پایان بدرستی نوشته اید که “منتظر باش تا داس عدالت مردم ، تو را از دیو بی رحم درونت آزاد کند.”
که امیدواریم هرچه زودتر عدالت از دستان مردم بر آنها وارد شود
ولی برای شما هم که اندیشه ی انسانی والایی دارید امیدوارم آگاهی دیگری یابید تا ضمن مبارزه با بیعدالتی ها ، با اندیشه های آلوده به خرافات و مذهب هم بعنوان ریشه بیعدالتی در شعرهایتان مبارزه کنید تا درمان درست با تشخیص درست درد انجام پذیرد
با سپاس