چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

جهان جام ندارد؛ در قطر زیر چشم فیفا و فدراسیون های حاضر و غایب چه می گذرد؟ مهدی عمرانی

این جام جهانی تمام خواهد شد. مثل همه جام جهانی های دیگر که تمام شدند و خاطره های ورزشی ماندگاری در اذهان مردم گذاشتند. اما تفاوت جام جهانی قطر با دیگر جام ها در امنیتی بودن آن، در ایدیولوزیک بودن آن، در مماشات فیفا، در رشوه خواری علنی شده فیفا، در سکوت و خفقان فیفا و فدراسیون های عضو فیفا و سرکوب تماشاگران معترض این جام است. سرکوب قطری ها بار دیگر نشان داد نمی توان جلو مردم معترض را گرفت، حتی اگر امیر باشی

قطر با سر و صدا و هیاهوی بسیار در حالی میزبانی جام جهانی را برنده شد که رقبایی چون انگلیس را پس زد و با زد و بندهای شبه مافیایی زیر ذره بین جهان رسانه با غرور و به مانند یک پیروز به قطر برگشت. آنها که مخالف میزبانی قطر بودند اکثرا هنوز مخالف مانده اند، اما، این مخالفت نه تنها پیگیر نبود بلکه به مرور زمان به سکوت انچامید. و این سکوت در نهایت به همراهی و همسویی با قطر و سر خم کردن در برابر دستگاه چاپ پول قطر بود. و این گونه بود که حقوق بشر در کل و حقوق کارگران به خصوص زیرسکوهای ورزشگاه های زیبا و مدرن قطر مدفون شد.

فدراسیون های معترض اروپایی حتی نتوانستند و یا نخواستند معنویات و اصول بدیهی اجتماعی خود را نمایندگی و از آن دفاع کنند، چه آنها که در بازی های مفدماتی اروپا بنر حقوق بشر را در اعتراض به میزبانی قطر در دفاع از حقوق کارگران جام جهانی و در محکومیت شرایط غیر انسانی محیط کار و کشته شدن کارگران غریب و بی پناه خارجی با خود بلند کردند، و چه آنها که حتی از بستن بازوبند رنگین کمان منع شدند. در خلال همین سکوت مرگبار بزرگان محبوب ترین ورزش جهان بود که قطر زیرکانه برنامه دوم و اعلام نشده خود را از همان آغاز بازیهای جام جهانی به اجرا گذاشت. منع مشروبات الکلی تنها مورد سرکوب نبود، بلکه شروع سرکوب عمیق تری بود که خود را در جو بسیار امنیتی قطری-جمهوری اسلامی متبلور ساخت. قطر میزبان امنیتی ترین جام جهانی است و باز این عظمای جهان آزاد، همه آنها، هستند که چشم اغماض بر حوادث روزانه قطر دارند. از قدیم الایام ورزش به مثابه عاملی برای نزدیکی ملل بوده و باید همچنان باقی بماند. اما افسوس که همجون دیگر موارد حقوق بشر از سوی مدعیان آزادی در کشورهای غربی و شرقی بسیار گزینشی و ابزاری مورد استفاده قرار می گیرد. آیا هشام الجخ شاعر مصری درست می گفت که: “اتجمعنا ید الله…. و تبعدنا ید الفیفا؟” (آیا دست خدا ما را متحد…. و دست فیفا جدا می سازد؟) برنامه دوم و مخفی قطر ابعاد متفاوتی دارد. خوش رقصی قطر برای جمهوری اسلامی جوابگو نبود. مخالفان و معترضان ایرانی و غیر ایرانی راه خود رفتند و بار دیگر نشان دادند که “توپ تانک فشفشه دیگر اثر ندارد” و نیروهای امنیتی و حراستی قطر از منافع جمهوری اسلامی ناتوان است.

جام جهانی به سبک ایدِولوژی اسلامی

در هیچ کدام از میزبانان ادوار جام جهانی تبلیغ ایدیولوژیک خاصی را ندیده ایم. در هیج کجا دیده نشده که دکه تبلیغ دینی به کار گرفته شده باشد. اما در قطر در میان رقص خیابانی هواداران مکزیک، میان نمایش شترسواری کنار خیمه های چشم نواز سنتی، میان دمام زدن های هیاله(ماهیگیران) برعرشه یک لنج نمادین، میان ملبس کردن تماشاگران مرد غربی به چفیه و عقال و دشداشه، در میان انبوه دشداشه های رنگارنگ هواداران تیم های حاضر در جام جهانی، میان اغماض قطری ها از نحوه استفاده غلط و پرطنز عقال های عربی به وسیله برخی از تماشاگران، میان بوی خوش قهوه عربی در هرگوشه شهر دوحه و میان اسب سواری و نمایشگاه شاهین های شکاری، یک چیز دیگر بسیار عیان و بارز بود: تبلیغ و ترویج دین اسلام توسط گروه “الدعوه الاسلامیه” مفصل و پر طمطراق جریان دارد. زنان از سر تا پا سیه پوش حاضر پشت دکه ها عابرین زن (اغلب غربی) را به صرف قهوه عربی و خرما دعوت می کردند و از مزیت حجاب اسلامی با آنها صحبت می کردند و به آنها شال و ردای بلند می دادند. برخی از زنان از روی کنجکاوی شال و روپوش اسلامی را بر تن می کردند و با سلام و صلوات زنان مسلمان روبرو می شدند. هر چند زنان مهمان پوشیدن حجاب را تاب نمی آوردند و چند قدم آنسوتر از خیر شال و ردای اهدایی می گذشتند و از تن در می آوردند. مردان مبلغ مسلمان هم بیکار نبودند و هر جا فرصت دست می داد مردی را (باز اغلب غربی) احاطه می کردند و با ایما و اشاره به طرف حالی می کنند که بعد از آنها تکرار کند: “لا اله الا الله…. محمد رسول الله” و بعد از چند نوبت وقتی مهمان با زبان الکن گفته آنها را تکرار می کند ناگهان با صلوات و بغل و بوسه گروه “الدعوه” روبرو می شود و لابد این را به حساب مهمان نوازی آنها می گذارد. در خیال واهی گروه “الدعوه” همین کافیست که طرف به شریعت اسلام گرویده یا آشنا شده است. “الدعوه” به این بسنده نمی کند و روزانه تورهای بازدید از مساجد به پا می کنند تا تبلیغات اسلامی خود را کامل کنند. مزاحمت های تبعیض گرانه این حضرات زیر چشم فیفا و همه فدراسیون های حاضر و غایب در جام جهانی صورت می گیرد. همین فیفا که خود را مدافع حقوق بشر می داند. همین فیفا که خود را حامی همجنس گرایان و کلیت جامعه ال جی بی تی می داند. همین فیفا که در برابر قطر کرنش نشان می دهد و مانع استفاده از بازوبند رنگین کمان به وسیله کاپیتان انگلیس می شود. جبون تر از فیفا فدراسیون انگلیس است که سکوت پیشه می کند، تو گویی دچار خناق شده است. اینفانتینو نشان داد که سپ بلاتر و میشل پلاتینی هنوز در فیفا زنده اند. نشان داد که شیردوشان قطر کم نیستند. وگرنه چطور می توانند نقض و نفی آشکار اساسنامه فیفا به وسیله یکی از اعضای خود را توجیه کنند؟ آیا این ادامه همان راهی نیست که قطر را به میزبانی بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان رساند؟ رشوه، سکوت….و دیگر هیچ.

جام جهانی هنوز ادامه دارد. همچنانکه “الدعوه الاسلامیه” هم سرگرم تعرض اجتماعی خود است. اما تجربه این جام جهانی، جدای از نتایج میادین آن، نشانگر آزادیخواهی و برابری طلبی آحاد جهان است، امری که مرز نمی شناسد، دیوار ندارد. دیدیم که رمزواره مهسا امینی به اشکال مختلف علیرغم سرکوب و محدودیت های فراوان وارد استادیوم شد. انسان های آزاد منش نشان دادند که فوتبال بهانه ای بیش نیست. بهانه ای برای به هم رسیدن، به هم پیوستن. گروهی که حروف انگلیسی نام مهسا امینی را بر روی کاغذ “آ چهار” نوشتند و تا شده آن را در جیب گذاشتند تا خط قرمز تفتیش حراست قطری رد کنند. آنها در جایگاه به هم رسیدند و یکی یکی در کنار هم نام رمز انقلاب ایران، نام مهسا امینی را همچون بنری در اهتزاز به جهانیان نشان دادند. ما دیدیم که چطور آزادیخواه دیگری در بازی پرتقال-اروگویه که قضاوت آن به عهده تیم داوری ایرانی بود جیمی جامپ می شود و در حالیکه پیراهنی با مضمون احترام به زنان ایران بر تن داشت پرچم رنگین کمان به طول زمین با خود حمل کرد تا اینگونه چشم جهانیان شاهد اعتراض جهانیان علیه جمهوری اسلامی باشد. دیدیم که در بازی تونس-فرانسه جیمی جامپ دیگری با پرچم فلسطین وارد زمین می شود و فریاد “فلسطین…فلسطین” تماشاگران حاضر در استادیوم مظلومیت مردم فلسطین را بار دیگر به گوش جهانیان برسانند. جهان می بیند که بازیکن تونسی دوان دوان به سوی حراست ورزشگاه می رود تا مبادا به فرد معترض آسیبی برسانند. و اینگونه بود که شرف بازتعریف می شود. دیکتاتورها و سرکوبگران حلقه به گوششان فراموش می کنند هر قفلی بر دری می زنند شاه کلیدش در دست آزادی خواهان است.

تچربه جام جهانی قطر برای ما ایرانیان بسی موفق و بسی مشوق بود. موفقیت ایرانیان همانا شکستن مرزهای سکوت و سرکوب بود. آزادمنش هایی که سرکوبگران جمهوری اسلامی را روزانه به چالش مرگبار کشانده اند به امیران قطر نشان دادند که برای رسیدن به آزادی از چیزی دریغ نمی کنند، حتی تماشای بازی های تیم ملی که دیگر تیم مردم نیست. این تجربه برای همه ما مشوق بزرگی بود تا در هر کجا منافع جمهوری اسلامی باشد قوی تر و مصمم تر به اعتراض برخیزیم و بیش از پیش چهره کریه و واقعی رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی را عیان تر کنیم. یادمان باشد که جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین خود همیشه از مسابقات ورزشی و ورزشکاران به عنوان تبلیغ استفاده کرده است. تحریم بازیهای ملی همه رشته های ورزشی و راه انداختن کمپین های اعتراضی چهره جمهوری جهل و جنایت بر زمین خواهد کوبید. این شیوه اعتراضی بسیار موثر و هیجان آور است.

این جام جهانی تمام خواهد شد. مثل همه جام جهانی های دیگر که تمام شدند و خاطره های ورزشی ماندگاری در اذهان مردم گذاشتند. اما تفاوت جام جهانی قطر با دیگر جام ها در امنیتی بودن آن، در ایدیولوزیک بودن آن، در مماشات فیفا، در رشوه خواری علنی شده فیفا، در سکوت و خفقان فیفا و فدراسیون های عضو فیفا و سرکوب تماشاگران معترض این جام است. سرکوب قطری ها بار دیگر نشان داد نمی توان جلو مردم معترض را گرفت، حتی اگر امیر باشی.

آوردگاه قطر نشان داد که جهان جام ندارد.

مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #

https://akhbar-rooz.com/?p=183986 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x