شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سنت تجاوز کلیدی خدائی دارد – بهنام چنگائی

رویدادهای ناگوار از سرکوب، سرزنش و ستیز با حقوق زنان، به بازی گرفتن پیاپی آبروی آنها و بی شرمانه تر از همه” تجاوز” کردن و تهدید اسیران زن و دختر در بند به آن، عمری کثیف و بلندائی بدرازای رژیم آخوندی دارد. تجاوز، پتکی برای سرکوب کردن غرور و خاموش کردن فریاد دادخواهی آنهاست. بویژه بکارگرفتن اهرم دینی برای تجاوز به دختران (( اعدامی  ))  و همچنین زنان سیاسی برای بسیارانی هولناک ولی حقیقتی آشناست. و ای بسا برای بخشی نیز باورکردنی نباشد که همچنین هرزگان رژیم به مردان جوان، مبارز و دلیری که آنها بدلیل اعتراض و خواست دادستانی خویش از رژیم، گرفتار دام بیدادگران ولائی گشته اند به آنها، بارها تجاوز شده همانطوریکه کهروبی، آن کهنه نیرنگ کار و از دربار رانده شده هم، بارها از آن تجاوزهای حکومتیان گفته و نالیده بود که آبروی اسلام شان را می برد! و در پس و پشت محاکمه ها و اقرارهای زورکی چه ها که برای این اهداف ننگین نمی شود. آری اشکال این فرمان غیرانسانی و دردیدگی آخوندی با بهانه های تجاوزش در” رژیم پاک ولائی” امری اغلب عادی و البته عمری دیرینه دارد. این فاجعه هرزگی و جنون آمیز از دوران خود محمد پیامبر آغازشد که تجاوزهای او به زنان را در جنگ های بی شمارش ممکی می ساخت و بکار دلگی و زنبارگی او هتر و آسان تر درمی آمد.

چراکه: فرمان تصرف و تجاوز به زنان اسیر و به گفته ی اینان کافر که ” غیر مسلمان” یا ” دشمنان خدا “باشند در دین مبین اسلام مجاز است. یعنی: تجاور به زن شوهردار و دختر کافر حقی ساده و امری الهی برای مسلمان رهرو او می باشد. پاداشی که رسمیت این جواز را خدا در قرآن و بنا بر سوره نساء آیه ۲۴ به راهبران و مریدانی خودش داده است. کلید گشایش حرص و ولع بی شرف بازی هائیکه در دست زندانبانان زندان های رژیم اسلامی الهی همیشه بوده و همچنان هست. و هریک از آنها ” تبهکاران اسلامی” با در دست داشتن این اهرم در بازداشتگاه های سراسری کشور هر نابکاری ای که بخواهند با شکار اسرای در بند خویش و یا بقول خودشان “اغتشاشگر” کرده، می کنند و خواهندکرد.

ناموس کشی بی پروا و یا تجاوزگری اسلامی به غیر برای این هدف پست و پلید بوده و هست که از یکسو تجاوزگری به شرف و ناموس ” نوع انسان مخالف” مجاز دینی باشد و همچنین هر الدنگ خاطی و بی وجدانی بتواند بدون خودملامتگری به امر خدا که تجاوز باشد با رغبت به آن جنایت تن بسپارد.

این یک شگرد پلشت دینی می باشد که برای خوار و زارکردن ایستادگی مبارزان جوان و مغرور در جنگ ها و رودرروئی های سیاسی بکاررفته و همچنان می رود! تا هم بتواند برای موافقان، مزدوران و جیره خواران بسادگی بکاررود، و همزمان برای آن بخش دانا و آگاه که می تواند شبهات غیرانسانی را درین حکم پست ببیند که هست، آنانرا متقاعد به قانون و حکمی الهی دیده و امری طبیعی بباوراند.

از یکسو اوج پستی و بی شرمی در”تجاوز جایز دینی” با رسالت پیامبر را ببینیم و از دیگرسو “عامل پست نهاد” را ببینیم که او هم می باید خودش نیز آن عمل پلید را بعنوان آنجام وظیفه و فریضه دینی بنگرد و عمل غیر انسانی و “بی وجدانانه”ی خود را جز دستور صریح” قرآن ” نینانگارد؛ و البته دینمداران به او این “هجو”را آسان و بنام خدا می انگاراند. و منظور از آن تجاوز و یا جنایت ضد حقوق بشری، تنها ابزاری بوده و هست برای تحقیر، سرکوب غرور، کشتن افتخار، به چندش درآوردن آزادگی و استقلال عقلی انسان، دشمنی با خردورزی، ستیز با دانشگرائی انسانمدار، سرزنش خودباوری، رد گفتمان و خرد جمعی در برابر دین، ایجاد مانع در مسیر جویندگی فردای بهتر، ترمز در پویش دگرگونسازی ها و ایجاد تلاش کور و تحکیم سرسپردگی به واپسگرائی دینی، و از همه مهمتر برای ساده دلان مخالف و قربانی هم، نباید فرمان تجاوز به مخالفان و دشمنان، او را دچار تردید در حکمت و مصلحت الهی گردانده و یا دچار شک نسبت به سوء استفاده از اهرم دین ببیند. بل، بایستی آنرا امری الهی بداند، بپذیرد و برابرش بردباری آرمانی داشته باشد.

 خودکامگی اسلامی ولائی و برتریخواهی او، برابر حقوق بشر بطور ابلهانه ای از دعاوی و عملکرد خود، بسیار خرسند و خودباور نیز هست. و از آنچه که بنام خدا و اسلام از اوی کلان مومن سرزده است و می زند، چه با تجاوز خود به جان و روان و هستی قربانیان خود، که کوهی از زخم ها، دردها و رنج های بی درمان را می بارارند، هیچکدام از این دیو سیرتان هرگز ترس، شرم و پروائی از اینهمه فسادها، تبهکاری ها و تباهی ها ندارند. زیراکه آنها و بقول خودشان، همه چیز را و هر زیرپاگذاردن حقوق انسانی را بیش از همه برای جلب رضای خداست که تن به عمل زشت و زهرآگین می دهند، تامگر نگران فروریزی دکان دین یا استبداد” خدا و ملا”نشوند و از شکستن درها و درزوازه های زندان و جنایتکده های ضدبشری خود بنام جمهوری اسلامی محفوظ بمانند. زیراکه: خلافت و ولایت اعمال و اِعمال قدرت مطلق الهی ست که آنها بدینوسیله بر پایداری آن پای فشرده و پاسداریش  می کنند.

پس از شکست انقلاب مردمی ۵۷ و از شب آغازین و ننگین دین دولتی تا به تاریکی مطلق کنونی همه ما می دانیم و تجربه تلخ کرده ایم، که کارکرد و راهبردهای ویرانگر فرهنگ دینی و ملائی جز این خرافه پردازی و خرابکاری های جانی و روانی و مالی نبوده و نیست. زیراکه: آنها تا توانسته اند زده و می زنند، کشته و می کشند، برده و می برند، شلاق زده و می زنند، زندان کرده و می کنند، دروغ گفته و می گویند، نیرنگ زده و می زنند، تجاوزکرده و می کنند، اعدام کرده و می کنند و …چه ها که براستی نکرده اند. درهمین دور تازه خیزش و ایستادگی انقلابی برابر خودکامگی دینی که با کشتن مهسا پویائی دوباره یافت، و رهبری برجسته ی زنان و دختران مان به آن اوج و پویائی داده، روزی نیست که چندین تن از دختران و زنان مبارز ما را گزمگان رژیم در سرتاسر کشور نربوده باشند و چندش برانگیزتر اینکه از چند و چونی اتهام و اسارت آنها، این رژیم پست نهاد کوچکترین آگاهی به وابستگان آنها نداده و خانواده و بستگان این عزیزان مان در دلهره و نگرانی سنگین و ترسناک قرارنداشته باشند. و پرسیدنی ست چرا؟ چون رژیم ولائی بخوبی پی برده است که نیمی از جامعه ی بشری ما که زنان و دختران و مادران ما باشند اینک سکان دار حرکت تاریخ نوین ما را همراهی و رهبری می کنند. امر دگرگونی و سرنگونی رژیم را زنان آگاه و ستمرده ی ما بعهده گرفته و تاکنون نشان داده اند که هویت خلافت خامنه ای را آنها خوب شناخته و سر هیچگونه سازشی با کاست آخوندیسم و دین دولتی ندارند.

خلافت و فلاکت دین دولتی سرمایه سالار و دشمن کارگران، کارمزدان، جوانان، زنان و ملیت های زیر ستم باید بداند که همه ی اینان و در گوشه بگوشه ی کشور بپاخاسته و پی اهداف اجتماعی، طبقاتی و برابری های نداشته ی خویش می باشند که اسلام سیاسی از آنها ربوده است. آنها به کلیت رژیم هشدارداده اند که دور اسلام پناهی، بردباری ولائی و فریبخوری دینی به سرآمده و سران خلافت یک راه بیش ندارند و آن سرنگونی ست. آنها بخوبی می دانند که امر پذیرش اراده اجتماعی ـ طبقاتی در یک ساختار از پائین و شورائی درین حکومت ولی فقیه مطلق مطلقن ممکن نیست. ازینروست که یکدست و سازش ناپذیر اگرچه اندکی پراکنده، ولی هدفمند و همبسته برابر فرقه آنها و نیروهای آدمخوار او ایستاده اند. رژیم بداند که ما کارگران و زنان و مردان این سرزمین می خواهیم یکبار برای همیشه سنت دادن کلید های تعددی، تجاوز و تظلم را از آخوند فرومایه ستانده و بدورریزیم. کلیدی گشاینده و خدائی خطای بزرگ ما بود. خامنه ای باید بداند هر اندازه زندان و کشتار و اعدام کند نه که فراموش شود بل، انتقام کور و متقابل را در توده های کار و بیکار و گرسنه و زمینگیرشده تشدید و تقویت کرده و می کند. ما از پای نخواهیم ایستاد.

بهنام چنگائی بیستم آذر ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=184597 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x